پرداخت نکردن به موقع آن بدون عذر حرام است
از ابن عباس روايت است : (فرض رسول اللهr زکاة الفطر طهرة للصائم من اللغو و الرفث، و طعمة للمساکين، فمن أداها قبل الصلاة فهي زکاة مقبولة، ومن أداها بعد الصلاة فهي صدقة من الصدقات)[1] «پيامبرr زکات فطر را به عنوان پاککننده روزهدار از سخنان بيهوده و دشنام و بعنوان رزق و خوراکي براي مساکين واجب کرده است، پس هر کس قبل از نماز (عيد) آن را بپردازد، آن قبول است و هر کس بعد از نماز عيد آن را بدهد صدقهاي همچون (ساير) صدقات است. (به عنوان زکات فطر محسوب نميشود)».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) حسن : [ص. جه 1480]، جه (1827/585/1)، د (1594/3/5).
از ابن عباس روايت است : (فرض رسول اللهr زکاة الفطر طهرة للصائم من اللغو و الرفث، و طعمة للمساکين، فمن أداها قبل الصلاة فهي زکاة مقبولة، ومن أداها بعد الصلاة فهي صدقة من الصدقات)[1] «پيامبرr زکات فطر را به عنوان پاککننده روزهدار از سخنان بيهوده و دشنام و بعنوان رزق و خوراکي براي مساکين واجب کرده است، پس هر کس قبل از نماز (عيد) آن را بپردازد، آن قبول است و هر کس بعد از نماز عيد آن را بدهد صدقهاي همچون (ساير) صدقات است. (به عنوان زکات فطر محسوب نميشود)».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) حسن : [ص. جه 1480]، جه (1827/585/1)، د (1594/3/5).
👍1
مستحقان زکات فطر
زکات فطر تنها به مساکين داده ميشود؛ به دليل فرموده پيامبرr در حديث ابن عباس : (وطعمة للمساکين)[1] «زکات فطر رزق و خوراکي براي مساکين است».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) حسن : [ص. جه 1480]، جه (1827/585/1)، د (1594/3/5).
زکات فطر تنها به مساکين داده ميشود؛ به دليل فرموده پيامبرr در حديث ابن عباس : (وطعمة للمساکين)[1] «زکات فطر رزق و خوراکي براي مساکين است».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) حسن : [ص. جه 1480]، جه (1827/585/1)، د (1594/3/5).
👍2
صدقه سنت
مستحب است بسيار صدقه داده شود : به دليل فرموده خداوند متعال :
) مَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أموَالَهُم فِي سَبيلِ اللهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتَ سَبعَ سَنَابِلَ فِي کُلِّ سُنبُلَة مائةُ حَبَّةٍ وَ اللهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ( (بقره : 261)
«مثال کساني که دارايي خود را در راه خدا صرف ميکنند همانند دانهاي است که هفت خوشه برآرد و در هر خوشه صد دانه باشد، و خداوند براي هر کسي که بخواهد آن را چندين برابر ميکند وخدا (قدرت و نعمتش) فراوان و از همه چيز آگاه است».
و به دليل فرموده پيامبرr : (ما من يوم يصبح العباد فيه إلا ملکان ينزلان، فيقول أحدهما اللهم أعط منفقا خلفا و يقول الآخر : اللهم أعط ممسکا تلفا)[1] «هر روزي که بندگان در آن صبح ميکنند دو فرشته نازل ميشود، يکي از آنها ميگويد : خداوندا! به کسي که مالش را در راه تو ميبخشد، عوض و پاداش عطا کن و ديگري ميگويد : خداوندا! کسي که آن را محکم گرفته و در راه تو نميبخشد ضرر و زيان بده».
مستحقترين افراد به صدقه مسلمان همانا خانواده و خويشاوندان او هستند. به دليل فرموده پيامبرr : (الصدقة علي المسکين صدقة، و علي ذي الرحم ثنتان : صدقة وصله)[2]
«صدقه دادن به مسکين، تنها يک صدقه است ولي صدقه دادن به خويشاوند دو تا است هم صدقه است، و هم صلهي رحم».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1442/304/3)، م (1010/700/2).
[2]) صحيح : [ص. ج 3858]، ت (653/84/2).
مستحب است بسيار صدقه داده شود : به دليل فرموده خداوند متعال :
) مَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أموَالَهُم فِي سَبيلِ اللهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتَ سَبعَ سَنَابِلَ فِي کُلِّ سُنبُلَة مائةُ حَبَّةٍ وَ اللهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ( (بقره : 261)
«مثال کساني که دارايي خود را در راه خدا صرف ميکنند همانند دانهاي است که هفت خوشه برآرد و در هر خوشه صد دانه باشد، و خداوند براي هر کسي که بخواهد آن را چندين برابر ميکند وخدا (قدرت و نعمتش) فراوان و از همه چيز آگاه است».
و به دليل فرموده پيامبرr : (ما من يوم يصبح العباد فيه إلا ملکان ينزلان، فيقول أحدهما اللهم أعط منفقا خلفا و يقول الآخر : اللهم أعط ممسکا تلفا)[1] «هر روزي که بندگان در آن صبح ميکنند دو فرشته نازل ميشود، يکي از آنها ميگويد : خداوندا! به کسي که مالش را در راه تو ميبخشد، عوض و پاداش عطا کن و ديگري ميگويد : خداوندا! کسي که آن را محکم گرفته و در راه تو نميبخشد ضرر و زيان بده».
مستحقترين افراد به صدقه مسلمان همانا خانواده و خويشاوندان او هستند. به دليل فرموده پيامبرr : (الصدقة علي المسکين صدقة، و علي ذي الرحم ثنتان : صدقة وصله)[2]
«صدقه دادن به مسکين، تنها يک صدقه است ولي صدقه دادن به خويشاوند دو تا است هم صدقه است، و هم صلهي رحم».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1442/304/3)، م (1010/700/2).
[2]) صحيح : [ص. ج 3858]، ت (653/84/2).
👍1
حج
فضيلت حج و عمره:
از ابوهريرهt روايت ات که پيامبرr فرمود : (العمرة إلي العمرة کفارة لما بينهما، والحج المبرور ليس له جزاء إلا الجنة)[1] «عمره تا عمره کفارهي گناهان بين آن دواست وحج مقبول (که در آن گناه نباشد) جز بهشت پاداشي ندارد».
از ابن مسعودt روايت است که پيامبرr فرمود : (تابعوا بين الحج و العمرة فإنهما ينفيان الذنوب و الفقر، کما ينفي الکير خبث الحديد و الذهب و الفضة، واليس لحجة مبرورة ثواب إلا الجنة)[2] «پي در پي حج و عمره کنيد زيرا آن دو گناهان و فقر را از بين ميبرند همانطور که دم آهنگري ناخالصي و زايدهي آهن و طلا و نقره را ميزدايد وحج مقبول پاداشي جز بهشت ندارد».
از ابوهريره روايت است : از پيامبرr شنيدم که ميفرمود :
(من حج الله عزوجل فلم يرفث و لم يفسق، رجع کيوم ولدته أمة)[3] «هر کس براي رضاي خداي عزوجل حج کند، و (هنگام احرام) از آميزش و امور شهواني با همسرش پرهيز نمايد و معصيت نکند زماني که از حج باز ميگردد مانند روزي است که مادرش او را زاييده است».
از ابن عمر روايت است که پيامبرr فرمود : (الغازي في سبيل الله، والحاج و المعتمر، وفد الله دعاهم فأجابوه، وسألوه فأعطاهم)[4] «مجاهد در راه خدا وکسي که به حج و عمره برود هيئت و نمايندگان خدا هستند، خدا آنان را (به عبادت) خود فرا خوانده و آنها اجابت کردهاند و از او خواستهاند، خدا هم به آنان عطا کرده است».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1773/597/3)، م (1349/983/2)، ت (937/206/2)، جه (2888/964/2)، نس (115/5).
[2]) صحيح : [ص. ج 2901]، ت (807/153/2)، نس (115/5).
[3]) متفق عليه : خ (1521/382/3)، م (1350/983/2)، جه (2889/964/2)، نس (114/5)، ت (808/153/2]، ترمذي هم اين حديث را روايت کرده ولي گفته است : «غفرله ما تقدم من ذنبه».
[4]) حسن : [ص. جه 2339]، جه (2893/966/2).
فضيلت حج و عمره:
از ابوهريرهt روايت ات که پيامبرr فرمود : (العمرة إلي العمرة کفارة لما بينهما، والحج المبرور ليس له جزاء إلا الجنة)[1] «عمره تا عمره کفارهي گناهان بين آن دواست وحج مقبول (که در آن گناه نباشد) جز بهشت پاداشي ندارد».
از ابن مسعودt روايت است که پيامبرr فرمود : (تابعوا بين الحج و العمرة فإنهما ينفيان الذنوب و الفقر، کما ينفي الکير خبث الحديد و الذهب و الفضة، واليس لحجة مبرورة ثواب إلا الجنة)[2] «پي در پي حج و عمره کنيد زيرا آن دو گناهان و فقر را از بين ميبرند همانطور که دم آهنگري ناخالصي و زايدهي آهن و طلا و نقره را ميزدايد وحج مقبول پاداشي جز بهشت ندارد».
از ابوهريره روايت است : از پيامبرr شنيدم که ميفرمود :
(من حج الله عزوجل فلم يرفث و لم يفسق، رجع کيوم ولدته أمة)[3] «هر کس براي رضاي خداي عزوجل حج کند، و (هنگام احرام) از آميزش و امور شهواني با همسرش پرهيز نمايد و معصيت نکند زماني که از حج باز ميگردد مانند روزي است که مادرش او را زاييده است».
از ابن عمر روايت است که پيامبرr فرمود : (الغازي في سبيل الله، والحاج و المعتمر، وفد الله دعاهم فأجابوه، وسألوه فأعطاهم)[4] «مجاهد در راه خدا وکسي که به حج و عمره برود هيئت و نمايندگان خدا هستند، خدا آنان را (به عبادت) خود فرا خوانده و آنها اجابت کردهاند و از او خواستهاند، خدا هم به آنان عطا کرده است».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1773/597/3)، م (1349/983/2)، ت (937/206/2)، جه (2888/964/2)، نس (115/5).
[2]) صحيح : [ص. ج 2901]، ت (807/153/2)، نس (115/5).
[3]) متفق عليه : خ (1521/382/3)، م (1350/983/2)، جه (2889/964/2)، نس (114/5)، ت (808/153/2]، ترمذي هم اين حديث را روايت کرده ولي گفته است : «غفرله ما تقدم من ذنبه».
[4]) حسن : [ص. جه 2339]، جه (2893/966/2).
❤2
Forwarded from تبادلات لیست فولدری اهل سنت
حج و عمره در زندگي يک بار بر هر مسلمان بالغ و عاقل و آزاد و توانا واجب است
خداوند متعال ميفرمايد :
)إنَّ أوَّلَ بَيتٍ وُضِعَ للنَّاسِ لِلَّذِي بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَ هُدَي لِلعَالَمِينَ، فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إبرَاهِيمَ، وَمَن دَخَلَهُ کَانَ آمِناً، وَ للهِ عَلَي النَّاِس حِجُّ البَيتِ مَنِ استَطَاعَ إلَيهِ سَبِيلاً وَ مَن کَفَرَ فَإنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنِ العَالَمِينَ( (آل عمران : 96 و 97)
«نخستين خانهاي که براي مردم (جهت عبادت) بنيانگذاري گشته است خانهاي است که در مکه قرار دارد. (کعبه نام و از لحاظ ظاهر و باطن) پربرکت و نعمت است و (از آنجائي که قبلهگاه نماز مسلمانان و مکان حج آنان يعني کنگره بزرگسالانه ايشان است مايه) هدايت جهانيان است. در آن نشانههاي روشني است. مقام ابراهيم. (يعني مکان نماز و عبادت او از جمله آنها است) و هر کس داخل آن (حرم) شود در امان است. و حج اين خانه الهي واجب است بر کساني که توانايي (مالي و بدني براي رفتن به آنجا را دارند و هر کس وجوب حج را انکار کند کافر ميشود و (به خود زيان رسانده نه به خدا) که خداوند از همه جهانيان بينياز است».
از ابوهريره روايت است : پيامبرr براي ما خطبه خواند و فرمود :
(يا أيها الناس إن الله قد فرض عليکم الحج فحجوا، فقال رجل : أکل عام يا رسول الله؟ فسکت حتي قالها ثلاثا، ثم قالr : لو قلت نعم لوجبت و لما استطعتم، ثم قال : ذروني ما ترکتکم، فإنما أهلک من کان قبلکم کثرة سوالهم و اختلافهم علي أنبياءهم، فإذا أمرتکم بأمر فأتوا منه ما استطعتم، و إذا نهيتکم عن شيي فدعوه)[1] «أي مردم! خداوند حج را بر شما فرض کرده است؛ پس حج کنيد. مردي گفت : أي رسول خدا! آيا هر سال؟ پيامبرr ساکت شد تا آن مرد سه بار سؤالش را تکرار کرد. سپس پيامبرr فرمود : اگر ميگفتم بله، حج (هر سال) بر شما واجب ميشد و شما توانايي انجام آن را نميداشتيد، سپس فرمود : در آنچه شما را بر آن گذاشتهام مرا رها کنيد؛ زيرا کسان قبل از شما را سؤالات زياد و اختلاف با پيامبرانشان هلاک گردانيد، پس هرگاه شما را به کاري امر کردم در حد توانتان آن را انجام دهيد و هرگاه شما را از چيزي نهي کردم از آن دست برداريد».
از ابن عمر روايت است که پيامبرr فرمود : (بني الإسلام علي خمس؛ شهادة أن لا إله إلا الله، و أن محمدا رسول الله، و إقام الصلاة، و إيتاه الزکاة، و حج البيت وصيام رمضان)[2] «اسلام بر پنج رکن بنا شده است : گواهي دادن به اينکه هيچ معبود بر حقي غير از الله نيست و محمدr رسول الله است و بر پايي نماز، دادن زکات، حج خانه خدا، و روزهي ماه رمضان».
از ابن عباس روايت است که پيامبرr فرمود : (هذه عمرة استمتعنا بها، فمن لم يکن عنده الهدي فليحل الحل کله، فإن العمرة قددخلت في الحج إلي يوم القيامة)[3] «اين عمرهاي است که ما با آن تمتع کرديم پس کسي که با خود هدي ندارد از احرام بيرون بيايد، زيرا عمره تا روز قيامت همراه با حج جايز است.
از صبي بن معبد روايت است : (أتيت عمرt فقلت : يا أميرالمؤمنين، إني أسلمت، وإني وجدت الحج و العمرة مکتوبين علي، فأهللت بهما، فقال : هديت لسنة نبيک)[4] «نزد عمرt آمدم وگفتم : اي اميرالمؤمنين من اسلام آوردم و ديدم که حج و عمره بر من واجب است، هر دورا با هم نيت کردم، عمر گفت به سنت پيامبرت هدايت شدهاي».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) صحيح : [مختصر م 639]، م (1337/975/2)، نس (110/5).
[2]) متفق عليه : م (16 – 20 – 45/1)، اين لفظ مسلم است، خ (8/49/1)، ت (2736/119/4)، نس (107/8).
[3]) صحيح : [الإرواء 982]، م (1241/911/2).
[4]) صحيح : [الإرواء 983]، نس (146/5)، د (1722/230/5)، جه (2970/989/2).
خداوند متعال ميفرمايد :
)إنَّ أوَّلَ بَيتٍ وُضِعَ للنَّاسِ لِلَّذِي بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَ هُدَي لِلعَالَمِينَ، فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إبرَاهِيمَ، وَمَن دَخَلَهُ کَانَ آمِناً، وَ للهِ عَلَي النَّاِس حِجُّ البَيتِ مَنِ استَطَاعَ إلَيهِ سَبِيلاً وَ مَن کَفَرَ فَإنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنِ العَالَمِينَ( (آل عمران : 96 و 97)
«نخستين خانهاي که براي مردم (جهت عبادت) بنيانگذاري گشته است خانهاي است که در مکه قرار دارد. (کعبه نام و از لحاظ ظاهر و باطن) پربرکت و نعمت است و (از آنجائي که قبلهگاه نماز مسلمانان و مکان حج آنان يعني کنگره بزرگسالانه ايشان است مايه) هدايت جهانيان است. در آن نشانههاي روشني است. مقام ابراهيم. (يعني مکان نماز و عبادت او از جمله آنها است) و هر کس داخل آن (حرم) شود در امان است. و حج اين خانه الهي واجب است بر کساني که توانايي (مالي و بدني براي رفتن به آنجا را دارند و هر کس وجوب حج را انکار کند کافر ميشود و (به خود زيان رسانده نه به خدا) که خداوند از همه جهانيان بينياز است».
از ابوهريره روايت است : پيامبرr براي ما خطبه خواند و فرمود :
(يا أيها الناس إن الله قد فرض عليکم الحج فحجوا، فقال رجل : أکل عام يا رسول الله؟ فسکت حتي قالها ثلاثا، ثم قالr : لو قلت نعم لوجبت و لما استطعتم، ثم قال : ذروني ما ترکتکم، فإنما أهلک من کان قبلکم کثرة سوالهم و اختلافهم علي أنبياءهم، فإذا أمرتکم بأمر فأتوا منه ما استطعتم، و إذا نهيتکم عن شيي فدعوه)[1] «أي مردم! خداوند حج را بر شما فرض کرده است؛ پس حج کنيد. مردي گفت : أي رسول خدا! آيا هر سال؟ پيامبرr ساکت شد تا آن مرد سه بار سؤالش را تکرار کرد. سپس پيامبرr فرمود : اگر ميگفتم بله، حج (هر سال) بر شما واجب ميشد و شما توانايي انجام آن را نميداشتيد، سپس فرمود : در آنچه شما را بر آن گذاشتهام مرا رها کنيد؛ زيرا کسان قبل از شما را سؤالات زياد و اختلاف با پيامبرانشان هلاک گردانيد، پس هرگاه شما را به کاري امر کردم در حد توانتان آن را انجام دهيد و هرگاه شما را از چيزي نهي کردم از آن دست برداريد».
از ابن عمر روايت است که پيامبرr فرمود : (بني الإسلام علي خمس؛ شهادة أن لا إله إلا الله، و أن محمدا رسول الله، و إقام الصلاة، و إيتاه الزکاة، و حج البيت وصيام رمضان)[2] «اسلام بر پنج رکن بنا شده است : گواهي دادن به اينکه هيچ معبود بر حقي غير از الله نيست و محمدr رسول الله است و بر پايي نماز، دادن زکات، حج خانه خدا، و روزهي ماه رمضان».
از ابن عباس روايت است که پيامبرr فرمود : (هذه عمرة استمتعنا بها، فمن لم يکن عنده الهدي فليحل الحل کله، فإن العمرة قددخلت في الحج إلي يوم القيامة)[3] «اين عمرهاي است که ما با آن تمتع کرديم پس کسي که با خود هدي ندارد از احرام بيرون بيايد، زيرا عمره تا روز قيامت همراه با حج جايز است.
از صبي بن معبد روايت است : (أتيت عمرt فقلت : يا أميرالمؤمنين، إني أسلمت، وإني وجدت الحج و العمرة مکتوبين علي، فأهللت بهما، فقال : هديت لسنة نبيک)[4] «نزد عمرt آمدم وگفتم : اي اميرالمؤمنين من اسلام آوردم و ديدم که حج و عمره بر من واجب است، هر دورا با هم نيت کردم، عمر گفت به سنت پيامبرت هدايت شدهاي».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) صحيح : [مختصر م 639]، م (1337/975/2)، نس (110/5).
[2]) متفق عليه : م (16 – 20 – 45/1)، اين لفظ مسلم است، خ (8/49/1)، ت (2736/119/4)، نس (107/8).
[3]) صحيح : [الإرواء 982]، م (1241/911/2).
[4]) صحيح : [الإرواء 983]، نس (146/5)، د (1722/230/5)، جه (2970/989/2).
❤2
استطاعت چيست؟
استطاعت در باب حج عبارت است از : علاوه بر سلامت جسمي، مازاد بر مخارج افراد تحت تکفل، مقدار مالي داشته باشد که در رفت و برگشت او را کفايت کند و امنيت راه :
دليل شرط بودن سلامتي براي فرضيت حج، حديث ابن عباس است : (أن امرأة من خثعم قالت : يا رسول الله، إن أبي أدرکته فريضة الله في الحج شيخا کبيرا، لايستطيع أن يستوي علي الراحلة، فأحج عنه؟ قال : حجي عنه)[1]. «زني از قبيله خثعم گفت اي رسول خدا! حج بر پدرم واجب شده است اما او مردي مسن است و نميتواند بر شتر بنشيند آيا به جاي او حج کنم؟ پيامبرr فرمود : به جاي او حج کن».
دليل اينکه حجکننده بايد مقدار مالي داشته باشد که از نياز او و افراد تحت تکفلش اضافي باشد، فرموده پيامبرr است :
(کفي بالمرء إثما أن يضيع من يقوت)[2] «براي گناهکار شدن شخصي همين کافي است که حق افراد تحت تکفل خود را ضايع کند».
امنيت راه به اين دليل شرط است که اداي حج بدون امنيت موجب ضرر ميشود، و شريعت از ضرر در هر صورت نهي کرده است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1855/66/4)، م (1334/973/2)، ت (932/203/2)، د (1792/247/5)، نس 117/5).
[2]) صحيح : [الإرواء 989]، د (1676/111/5).
استطاعت در باب حج عبارت است از : علاوه بر سلامت جسمي، مازاد بر مخارج افراد تحت تکفل، مقدار مالي داشته باشد که در رفت و برگشت او را کفايت کند و امنيت راه :
دليل شرط بودن سلامتي براي فرضيت حج، حديث ابن عباس است : (أن امرأة من خثعم قالت : يا رسول الله، إن أبي أدرکته فريضة الله في الحج شيخا کبيرا، لايستطيع أن يستوي علي الراحلة، فأحج عنه؟ قال : حجي عنه)[1]. «زني از قبيله خثعم گفت اي رسول خدا! حج بر پدرم واجب شده است اما او مردي مسن است و نميتواند بر شتر بنشيند آيا به جاي او حج کنم؟ پيامبرr فرمود : به جاي او حج کن».
دليل اينکه حجکننده بايد مقدار مالي داشته باشد که از نياز او و افراد تحت تکفلش اضافي باشد، فرموده پيامبرr است :
(کفي بالمرء إثما أن يضيع من يقوت)[2] «براي گناهکار شدن شخصي همين کافي است که حق افراد تحت تکفل خود را ضايع کند».
امنيت راه به اين دليل شرط است که اداي حج بدون امنيت موجب ضرر ميشود، و شريعت از ضرر در هر صورت نهي کرده است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1855/66/4)، م (1334/973/2)، ت (932/203/2)، د (1792/247/5)، نس 117/5).
[2]) صحيح : [الإرواء 989]، د (1676/111/5).
👍1
حج زن
هرگاه شرايط مذکور براي زن هم فراهم شد، کاملاً مانند مرد حج بر او واجب ميشود البته براي زن شرط ديگري وجود دارد و آن اينکه براي رفتن به حج بايد شوهر يا محرمي به همراه او باشد، پس اگر شوهر يا محرمي را براي همراهي در سفر حج نيافت جزو کساني محسوب ميشود که توانايي انجام حج را ندارد. از ابن عباس روايت است : از پيامبرr شنيدم که ميفرمود : (لايخلون رجل بامرأة إلا و معها ذو محرم، و لاتسافر المرأة إلا مع ذي محرم، فقام رجل فقال : يا رسول الله، إن امرأتي خرجت حاجة، و إني اکتتبت في غزوة کذا و کذا، فقال : انطلق فحج مع امرأتک)[1] «هيچ مردي با زني (نامحرم) خلوت نکند مگر اينکه آن زن به همراهي محرمي باشد و هيچ زني مسافرت نکند مگر به همراه محرمي، مردي بلند شد و گفت اي رسول خدا همسرم براي رفتن به حج آماده شده و من هم براي غزوهي فلان و فلان نامنويسي کردهام، پيامبرr فرمود : برو و با زنت حج کن».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (3006/142/6)، م (1341/978/2)، لفظ حديث لفظ مسلم است.
هرگاه شرايط مذکور براي زن هم فراهم شد، کاملاً مانند مرد حج بر او واجب ميشود البته براي زن شرط ديگري وجود دارد و آن اينکه براي رفتن به حج بايد شوهر يا محرمي به همراه او باشد، پس اگر شوهر يا محرمي را براي همراهي در سفر حج نيافت جزو کساني محسوب ميشود که توانايي انجام حج را ندارد. از ابن عباس روايت است : از پيامبرr شنيدم که ميفرمود : (لايخلون رجل بامرأة إلا و معها ذو محرم، و لاتسافر المرأة إلا مع ذي محرم، فقام رجل فقال : يا رسول الله، إن امرأتي خرجت حاجة، و إني اکتتبت في غزوة کذا و کذا، فقال : انطلق فحج مع امرأتک)[1] «هيچ مردي با زني (نامحرم) خلوت نکند مگر اينکه آن زن به همراهي محرمي باشد و هيچ زني مسافرت نکند مگر به همراه محرمي، مردي بلند شد و گفت اي رسول خدا همسرم براي رفتن به حج آماده شده و من هم براي غزوهي فلان و فلان نامنويسي کردهام، پيامبرr فرمود : برو و با زنت حج کن».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (3006/142/6)، م (1341/978/2)، لفظ حديث لفظ مسلم است.
👍2
حج کودک، ديوانه و برده
حج بر کودک و ديوانه و برده واجب نيست چون پيامبرr ميفرمايد :
(رفع القلم عن ثلاثة: عن المجنون حتي يفيق، و عن النائم حتي يستيقظ، وعن الصبي حتي يحتلم)[1] «تکليف از سه دسته برداشته شده است : از ديوانه تا هوشيار شود، از به خواب رفته تا بيدار شود و از بچه تا بالغ شود».
حج بر برده هم واجب نيست؛ چون مشغول خدمت سيدش است و توانايي انجام حج را ندارد، البته اگر کودک يا برده مراسم حج را بجاي آورند، حج آنها صحيح است ولي جاي حج واجبي را که بعد از بلوغ کودک و آزادي برده واجب ميشود، نميگيرد :
از ابن عباس روايت است : زني، کودکي را نزد پيامبرr آورد و گفت : آيا حج اين بچه صحيح است؟ پيامبرr فرمود : (نعم و لک أجر)[2] «بله و براي تو نيز اجر هست».
همچنين از ابن عباس روايت است که پيامبرr فرمود : (أيما صبي حج ثم بلغ فعليه حجة أخري، و أيما عبد حج ثم عتق فعليه حجة أخري)[3] «هر کودکي که حج کرد سپس بالغ شد حجي ديگر بر او واجب است و هر بردهاي حج را بجاي آورد و سپس آزاد گرديد حجي ديگر بر او واجب است».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) صحيح : [ص. ج 3513]، د (4380/78/12).
[2]) صحيح : [مختصر م 648]، م (1336/974/2)، د (1720/160/5)، نس (1220/5).
[3]) صحيح : [الإرواء 986]، هق (156/5).
حج بر کودک و ديوانه و برده واجب نيست چون پيامبرr ميفرمايد :
(رفع القلم عن ثلاثة: عن المجنون حتي يفيق، و عن النائم حتي يستيقظ، وعن الصبي حتي يحتلم)[1] «تکليف از سه دسته برداشته شده است : از ديوانه تا هوشيار شود، از به خواب رفته تا بيدار شود و از بچه تا بالغ شود».
حج بر برده هم واجب نيست؛ چون مشغول خدمت سيدش است و توانايي انجام حج را ندارد، البته اگر کودک يا برده مراسم حج را بجاي آورند، حج آنها صحيح است ولي جاي حج واجبي را که بعد از بلوغ کودک و آزادي برده واجب ميشود، نميگيرد :
از ابن عباس روايت است : زني، کودکي را نزد پيامبرr آورد و گفت : آيا حج اين بچه صحيح است؟ پيامبرr فرمود : (نعم و لک أجر)[2] «بله و براي تو نيز اجر هست».
همچنين از ابن عباس روايت است که پيامبرr فرمود : (أيما صبي حج ثم بلغ فعليه حجة أخري، و أيما عبد حج ثم عتق فعليه حجة أخري)[3] «هر کودکي که حج کرد سپس بالغ شد حجي ديگر بر او واجب است و هر بردهاي حج را بجاي آورد و سپس آزاد گرديد حجي ديگر بر او واجب است».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) صحيح : [ص. ج 3513]، د (4380/78/12).
[2]) صحيح : [مختصر م 648]، م (1336/974/2)، د (1720/160/5)، نس (1220/5).
[3]) صحيح : [الإرواء 986]، هق (156/5).
👍1