Forwarded from ایران فردا
🔴 نسبت دین با سیاست و قدرت ؛
ضرورت وجود بدیل و گفتمان ملی
🔷 مصاحبهی ایران فردا با احسان شریعتی - بخش دوم
◾️ به کوشش: ابوطالب آدینه وند
@iranfardamag
✅ ایران فردا: الان در حاکمیت دینی ایران نسبت دین و سیاست، دین و قدرت به چالش تبدیل شده است. هگل، در کتاب «استقرار شریعت در مذهب مسیح» میگوید، قوانین دینی و شریعت نمیتوانند، قانون عمومی باشند، بلکه میتواند الزامات درونی یک جماعت دینی باشد. اگر این الزام جماعتی هم مسلک تبدیل به قانون عمومی شود به اجبار و انقیاد میانجامد و یا با توجه به اینکه بحثهای متفاوتی که راجع به جایگاه دین در دنیای جدید وجود دارد. از گرایش هایی مثل صحبت از دین پساسکولار و حضور دین در عرصه عمومی و تا گرایش دین در عرصه خصوصی و از بنیادگراها که باور به حکومت احکام دینی دارند تا روشنفکرانی مثل دکتر شریعتی و یا مهندس بازرگان که دین را موید آزادی و دمکراسی و زندگی مسالمت آمیز میدانند، هر یک طیفی از نگرش نحوه تجلی دین را نمایندگی می کنند، جایگاه دین در جامعه چه خواهد شد؟ با توجه به اتفاقات اخیر، نحوه تجلی دین در سیاست دوباره به چالش کشیده شده به پرسش روز تبدیل شده است با توجه به عدم تعادلهایی که چندین بار در ایران تکرار شده است مثل حکومت استبدادی که در پسا مشروطه داشتیم که به گونهای پوشش را اجبار میکرد و یا حکومتی فعلی که گونه ای دیگر را اجبار میکند. با توجه به عدم تعادلها، این نسبت را چگونه میتوان تعریف کرد که با نقطه تعادلهای جامعه هم بتواند نسبت برقرار کند؟
🔸 احسان شریعتی: میشل فوکو، در مورد انقلاب ایران، زمانی که از او میپرسند که چگونه از انقلابی دفاع میکنید که حکومت دینی میخواهد؟ میگوید من منتقد فهم آنها از «حکومت» هستم به این معنا که مشکل در درک نادرست از حکومت است. یعنی حکومت پدیدهای است که با دین از نظر ذاتی ممکن است ناسازگار باشد. به این معنا که حکومت یک قدرت منسجم و مجسد است و به تعبیر ماکس وبر، «خشونت نهادینه» و قانونی. در دین هم همچون فلسفه که فیلسوف به نظر کانت و بر خلاف نظر افلاطون نمیتواند شاه شود، به این دلیل که اگر شاه شود دیگر فیلسوف نخواهد بود، چون باید ناظر و ناقد قدرت باشد اما وقتی شاه شود، مجبور است در مواجهه با بسیاری مصلحتها و زیر پا گذاشتن حقایق قرار گیرد. شاه مجبور است بنا به منطق ماکیاولی قدرت گاه کارهای خلاف اخلاق هم انجام دهد. بنابراین، ذاتاً یک فیلسوف نمیتواند شاه شود. در حالی که چنین تصوری در آریستوکراسی دینی و تئوکراسی وجود دارد که ما میتوانیم به عنوان نماینده خدا بر مردم حکومت کنیم. چه کسی قرار است حکومت کند؟ بهترینها!
▪️ از نظر افلاطون، بهترینها همان فیلسوفان هستند. از نظر علمای دینی، ممکن است روحانیون باشند چون اینها با خدا در ارتباط هستند و طبعاً باید بر جاهلان و مردمی که نادان و صغیر هستند حکومت کنند تا مدینهی فاضله را بسازند. اشتباه اینجاست که ذات دین مثل فلسفه است که باید ناقد و ناظر نسبت به نهاد قدرت و ثروت و حتی دانش باشد. فاصله داشته باشد تا بتواند نقش دینی و معنوی و اخلاقی خود را انجام دهد. علت اینکه دین در نهضتهای گذشته، از مشروطه و نهضت ملی تا انقلاب ۵۷، توانست نقش ایفا کند به این دلیل بود. ولی زمانی که خود در قدرت قرار گرفت، مثل امروز از ایفای نقش اصلی خود عاجز میشود. در جنبش اعتراضی فعلی نزد زنان و جوانان شاید هنوز کلام مترقی دینی مسکوت باشد. همان کلام دینی رهاییبخشی که همیشه حضور داشته، گویی غایب است. حال آن که ۱۰ سال پیش در جنبش سبز هنوز بحث مذهب و شعار الله اکبر در پشت بامها مطرح بود!
✅ ا.ف.: و دین جایگاه انتقادی خود را از دست داده است؟
🔸 ا.ش: دین رهاییبخش انتقادی نمود و فعالیت عمدهی قبلی را در این جای و گاه هنوز ندارد. جوانان میخواهند همه چیز از نو تعریف شود و به قالبهای سنتی و تابوهای تحمیلی معترض هستند. میگویند اینها را نمیپذیرند. روایتی که چند دهه در آموزشوپرورش و فرهنگ و مدیریت توسعهی کشور در این اقلیم مسلط بوده در ایجاد عدالت و جامعه آزاد، نالایقی و عدم کفایت خودش را نشان داده، و اینکه جوانان آن را نفی کنند امری طبیعی است. سوال و مسئله اما این است که که چه بیان دینی و معنویای برای پشتیبانی از جنبش آزادی و عدالت لازم است؟ اگر بیان دینی غایب باشد، ما به دو قطبی کلاسیک ماقبل مشروطه بین تجدد و سنت (مشروعهخواهی) برمیگردیم. یعنی مجددا تجددخواهی در برابر سنتگرایی قرار می گیرد و خطر این است که تمامیت دین پشتوانه و ذخیرهی محافظهکاری و استبداد شود!.....
متن کامل:
https://bit.ly/3VXtO0Y
#ایران_فردا
#گفتمان_ملی
#ضرورت_بدیل
#احسان_شریعتی
#زن_زندگی_آزادی
#نسبت_دین_با_قدرت_و_سیاست
https://t.me/iranfardamag
ضرورت وجود بدیل و گفتمان ملی
🔷 مصاحبهی ایران فردا با احسان شریعتی - بخش دوم
◾️ به کوشش: ابوطالب آدینه وند
@iranfardamag
✅ ایران فردا: الان در حاکمیت دینی ایران نسبت دین و سیاست، دین و قدرت به چالش تبدیل شده است. هگل، در کتاب «استقرار شریعت در مذهب مسیح» میگوید، قوانین دینی و شریعت نمیتوانند، قانون عمومی باشند، بلکه میتواند الزامات درونی یک جماعت دینی باشد. اگر این الزام جماعتی هم مسلک تبدیل به قانون عمومی شود به اجبار و انقیاد میانجامد و یا با توجه به اینکه بحثهای متفاوتی که راجع به جایگاه دین در دنیای جدید وجود دارد. از گرایش هایی مثل صحبت از دین پساسکولار و حضور دین در عرصه عمومی و تا گرایش دین در عرصه خصوصی و از بنیادگراها که باور به حکومت احکام دینی دارند تا روشنفکرانی مثل دکتر شریعتی و یا مهندس بازرگان که دین را موید آزادی و دمکراسی و زندگی مسالمت آمیز میدانند، هر یک طیفی از نگرش نحوه تجلی دین را نمایندگی می کنند، جایگاه دین در جامعه چه خواهد شد؟ با توجه به اتفاقات اخیر، نحوه تجلی دین در سیاست دوباره به چالش کشیده شده به پرسش روز تبدیل شده است با توجه به عدم تعادلهایی که چندین بار در ایران تکرار شده است مثل حکومت استبدادی که در پسا مشروطه داشتیم که به گونهای پوشش را اجبار میکرد و یا حکومتی فعلی که گونه ای دیگر را اجبار میکند. با توجه به عدم تعادلها، این نسبت را چگونه میتوان تعریف کرد که با نقطه تعادلهای جامعه هم بتواند نسبت برقرار کند؟
🔸 احسان شریعتی: میشل فوکو، در مورد انقلاب ایران، زمانی که از او میپرسند که چگونه از انقلابی دفاع میکنید که حکومت دینی میخواهد؟ میگوید من منتقد فهم آنها از «حکومت» هستم به این معنا که مشکل در درک نادرست از حکومت است. یعنی حکومت پدیدهای است که با دین از نظر ذاتی ممکن است ناسازگار باشد. به این معنا که حکومت یک قدرت منسجم و مجسد است و به تعبیر ماکس وبر، «خشونت نهادینه» و قانونی. در دین هم همچون فلسفه که فیلسوف به نظر کانت و بر خلاف نظر افلاطون نمیتواند شاه شود، به این دلیل که اگر شاه شود دیگر فیلسوف نخواهد بود، چون باید ناظر و ناقد قدرت باشد اما وقتی شاه شود، مجبور است در مواجهه با بسیاری مصلحتها و زیر پا گذاشتن حقایق قرار گیرد. شاه مجبور است بنا به منطق ماکیاولی قدرت گاه کارهای خلاف اخلاق هم انجام دهد. بنابراین، ذاتاً یک فیلسوف نمیتواند شاه شود. در حالی که چنین تصوری در آریستوکراسی دینی و تئوکراسی وجود دارد که ما میتوانیم به عنوان نماینده خدا بر مردم حکومت کنیم. چه کسی قرار است حکومت کند؟ بهترینها!
▪️ از نظر افلاطون، بهترینها همان فیلسوفان هستند. از نظر علمای دینی، ممکن است روحانیون باشند چون اینها با خدا در ارتباط هستند و طبعاً باید بر جاهلان و مردمی که نادان و صغیر هستند حکومت کنند تا مدینهی فاضله را بسازند. اشتباه اینجاست که ذات دین مثل فلسفه است که باید ناقد و ناظر نسبت به نهاد قدرت و ثروت و حتی دانش باشد. فاصله داشته باشد تا بتواند نقش دینی و معنوی و اخلاقی خود را انجام دهد. علت اینکه دین در نهضتهای گذشته، از مشروطه و نهضت ملی تا انقلاب ۵۷، توانست نقش ایفا کند به این دلیل بود. ولی زمانی که خود در قدرت قرار گرفت، مثل امروز از ایفای نقش اصلی خود عاجز میشود. در جنبش اعتراضی فعلی نزد زنان و جوانان شاید هنوز کلام مترقی دینی مسکوت باشد. همان کلام دینی رهاییبخشی که همیشه حضور داشته، گویی غایب است. حال آن که ۱۰ سال پیش در جنبش سبز هنوز بحث مذهب و شعار الله اکبر در پشت بامها مطرح بود!
✅ ا.ف.: و دین جایگاه انتقادی خود را از دست داده است؟
🔸 ا.ش: دین رهاییبخش انتقادی نمود و فعالیت عمدهی قبلی را در این جای و گاه هنوز ندارد. جوانان میخواهند همه چیز از نو تعریف شود و به قالبهای سنتی و تابوهای تحمیلی معترض هستند. میگویند اینها را نمیپذیرند. روایتی که چند دهه در آموزشوپرورش و فرهنگ و مدیریت توسعهی کشور در این اقلیم مسلط بوده در ایجاد عدالت و جامعه آزاد، نالایقی و عدم کفایت خودش را نشان داده، و اینکه جوانان آن را نفی کنند امری طبیعی است. سوال و مسئله اما این است که که چه بیان دینی و معنویای برای پشتیبانی از جنبش آزادی و عدالت لازم است؟ اگر بیان دینی غایب باشد، ما به دو قطبی کلاسیک ماقبل مشروطه بین تجدد و سنت (مشروعهخواهی) برمیگردیم. یعنی مجددا تجددخواهی در برابر سنتگرایی قرار می گیرد و خطر این است که تمامیت دین پشتوانه و ذخیرهی محافظهکاری و استبداد شود!.....
متن کامل:
https://bit.ly/3VXtO0Y
#ایران_فردا
#گفتمان_ملی
#ضرورت_بدیل
#احسان_شریعتی
#زن_زندگی_آزادی
#نسبت_دین_با_قدرت_و_سیاست
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 نسبت دین با سیاست و قدرت ؛
🔷 مصاحبهی ایران فردا با احسان شریعتی - بخش دوم ◾️ به کوشش: ابوطالب آدینه وند @iranfardamag ✅ ایران فردا: الان در حاکمیت دینی ایران نسبت دین و سیاست، دین و قدرت به چالش تبدیل شده است. هگل، در کتاب «استقرار شریعت در مذهب مسیح» میگوید، قوانین دینی…