Forwarded from اكنون، ما و شريعتی
🔷🔸در سوگ بانویی که «گل خوشبختی» میکاشت
برای قدسی میرمعز
🖋سوسن شریعتی
🔸تاریخ سیاسی معاصر ما شبیه تاریخ زنان ما است: شفاهی، مستتر در سینهها، تکثیرشده در ذهن و دل این و آن، حافظه-محور و زیر سایهی این یا آن اتوریته ... از همینرو زنان ما از منابع اصلی بازسازی امر تاریخی هستند. همهی پشت پردهی تاریخ ما در دست همینهاست و با مرگشان تاریخ ما هم شانس به ثبت رسیدن را از دست میدهد.
🔹قدسی میرمعز، همسر و همراه صبور دکتر محمد ملکی و دوست و یار بسیاری از تنهایان و زخمخوردگان این مرزوبوم امروز زندگی را واگذاشت. زندگیای که طی پنجاه سال اخیر شبیه تاریخ سیاسی معاصر ما گذشت: سرخوردگیهای پیاپی، صبوری، بغضهای فروخورده و زخمهای عمیق و با این حال ازسرگیری هربارهی امید، دهنکجی به شکستها و تکیهگاه برای تداوم.
🔸قدسی میرمعز کاشتن میدانست. هر بهار، «زنبق دره» را در باغچهی خانهای که درهیچ فصلی در امان نبود میپروراند و به دوستانش هدیه میداد. گل موگه سرزمینهای سرد را در خاک گرم و خشک باغچهاش میکاشت و امیدوار بود و مطمئن که هر اردیبهشت گل میدهد. هر بهار با دسته گل موگه و زنگولههایش به دیدنِ «زمستان زده»ها می آمد و با شادمانی میگفت: «دیدی سر زد؟»
***
📌 توضیح: گل موگه گلی است که در اروپای شمالی (سرزمین های سرد) میروید و در «روز کارگر» و روز ازدواج هدیه داده میشود.
#تاریخ_سیاسی
#زنان
#یادداشت_اختصاصی
#سوسن_شریعتی
🆔 @Shariati40
برای قدسی میرمعز
🖋سوسن شریعتی
🔸تاریخ سیاسی معاصر ما شبیه تاریخ زنان ما است: شفاهی، مستتر در سینهها، تکثیرشده در ذهن و دل این و آن، حافظه-محور و زیر سایهی این یا آن اتوریته ... از همینرو زنان ما از منابع اصلی بازسازی امر تاریخی هستند. همهی پشت پردهی تاریخ ما در دست همینهاست و با مرگشان تاریخ ما هم شانس به ثبت رسیدن را از دست میدهد.
🔹قدسی میرمعز، همسر و همراه صبور دکتر محمد ملکی و دوست و یار بسیاری از تنهایان و زخمخوردگان این مرزوبوم امروز زندگی را واگذاشت. زندگیای که طی پنجاه سال اخیر شبیه تاریخ سیاسی معاصر ما گذشت: سرخوردگیهای پیاپی، صبوری، بغضهای فروخورده و زخمهای عمیق و با این حال ازسرگیری هربارهی امید، دهنکجی به شکستها و تکیهگاه برای تداوم.
🔸قدسی میرمعز کاشتن میدانست. هر بهار، «زنبق دره» را در باغچهی خانهای که درهیچ فصلی در امان نبود میپروراند و به دوستانش هدیه میداد. گل موگه سرزمینهای سرد را در خاک گرم و خشک باغچهاش میکاشت و امیدوار بود و مطمئن که هر اردیبهشت گل میدهد. هر بهار با دسته گل موگه و زنگولههایش به دیدنِ «زمستان زده»ها می آمد و با شادمانی میگفت: «دیدی سر زد؟»
***
📌 توضیح: گل موگه گلی است که در اروپای شمالی (سرزمین های سرد) میروید و در «روز کارگر» و روز ازدواج هدیه داده میشود.
#تاریخ_سیاسی
#زنان
#یادداشت_اختصاصی
#سوسن_شریعتی
🆔 @Shariati40
Forwarded from اكنون، ما و شريعتی
🔷🔸استاد جغرافیا و "گاوروش میانسالی" که همنشین داستایوسکی شد!
🔆با یاد دکتر سیروس سهامی
🖋سوسن شریعتی
🔸علی شریعتی، دوست و همکار سیروس سهامی در دهه چهل در دانشکده ادبیات فردوسی مشهد بود؛ یکی تاریخ درس می داد و دیگری جغرافی؛ دو استاد جوان خلاف خوان و غریبه ؛ با دغدغه های مشترک، نزدیک به دانشجویان، دوستدار ادبیات و سنت چپ...و با این همه متفاوت با یکدیگر در نگاهشان به بسیاری از مقولات مورد توجه آن نسل از جمله مذهب و جایگاه آن ...از اواخر دهه چهل علی شریعتی، آرام و آهسته از استاد ناراضی دانشکده ادبیات بدل می شود به چهره درخشان رفرم دینی،ایدِئولوگِ انقلابیِ نسلِ معترض و غیره و غیره. از دانشکده رانده می شود، «با شهر شهادت»خداحافظی می کند و این بار باز می شودغریبه ای در تهران و البته لحظه شمار روزهای آخر آزادی خود. سیروس سهامی هم تصفیه می شود و سر از پاریس در می اورد. این نامه در سال 52، پس از بسته شدن حسینیه ارشاد در ایامی که شریعتی در اختفا به سر می برد، تنها است و منتظر اینکه « اطبای معالج »بر سر درمانش به توافق برسند و می داند که به زودی دستگیر خواهد شد، خطاب به سیروس سهامی نوشته شده که در پاریس است؛ نامه ای سر به مهر، پر استعاره، تلخ با زبان پر اشاره که با تصنیف مشهور خواننده زن محبوب پاپ آن ایام آغاز می شود:«دو ماهی»!
🔹سیروس سهامی که بر خلاف شریعتی مشهد را ترک نکرد، امروز-8 بهمن 1399- چهل و سه سال پس از او زندگی را وانهاد. او انقلاب را دید؛ ریاست دانشگاه فردوسی مشهد را تجربه کرد، مشمول قانونِ جهانشمولِ«پس از انقلاب»ها شد؛ محکوم گشت و مغضوب و سال ها-همچون دوست خود-تحت «درمان طبیبان معالج» و دست آخر نجاتی که ادبیات برایش به دنبال آورد: پرواز باشد یا گریزگاه؛ در«سکوت خانه باشد یا خلوت خیالاتی دردناک»...سرنوشت همه آنهایی که به«حباب های بزرگ نوک می زدند». وفادار به دوستی علی رغم تفاوت ها؛ به رویا علی رغم واقعیت ها؛ به وطن علی رغم بی مهری ها....آخرین باری که او را دیدم خود را «–بی هیچ غبنی- قطاری فرسوده می دانست و مرا محکوم به تداوم راهی که مسیر او نیست. یا این همه اطمینان می داد که مقصدمان یکی است: سرزمینی آزادتر با مردمانی نیکبخت تر»و این همه را پشت جلد زندگی و آثار داستایوسکی نوشته بود.
🔸یاد آن بزرگ به خیر. جغرافیا را و سیاست را و ادبیات را با هم صرف کرد، بی هیچ غبنی....
#یادداشت_اختصاصی
#سیروس_سهامی
#یادها
#اکنون_ما_شریعتی
🆔@Shariati40
📎 برای مطالعه کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
https://bit.ly/2M1qIdP
🔆با یاد دکتر سیروس سهامی
🖋سوسن شریعتی
🔸علی شریعتی، دوست و همکار سیروس سهامی در دهه چهل در دانشکده ادبیات فردوسی مشهد بود؛ یکی تاریخ درس می داد و دیگری جغرافی؛ دو استاد جوان خلاف خوان و غریبه ؛ با دغدغه های مشترک، نزدیک به دانشجویان، دوستدار ادبیات و سنت چپ...و با این همه متفاوت با یکدیگر در نگاهشان به بسیاری از مقولات مورد توجه آن نسل از جمله مذهب و جایگاه آن ...از اواخر دهه چهل علی شریعتی، آرام و آهسته از استاد ناراضی دانشکده ادبیات بدل می شود به چهره درخشان رفرم دینی،ایدِئولوگِ انقلابیِ نسلِ معترض و غیره و غیره. از دانشکده رانده می شود، «با شهر شهادت»خداحافظی می کند و این بار باز می شودغریبه ای در تهران و البته لحظه شمار روزهای آخر آزادی خود. سیروس سهامی هم تصفیه می شود و سر از پاریس در می اورد. این نامه در سال 52، پس از بسته شدن حسینیه ارشاد در ایامی که شریعتی در اختفا به سر می برد، تنها است و منتظر اینکه « اطبای معالج »بر سر درمانش به توافق برسند و می داند که به زودی دستگیر خواهد شد، خطاب به سیروس سهامی نوشته شده که در پاریس است؛ نامه ای سر به مهر، پر استعاره، تلخ با زبان پر اشاره که با تصنیف مشهور خواننده زن محبوب پاپ آن ایام آغاز می شود:«دو ماهی»!
🔹سیروس سهامی که بر خلاف شریعتی مشهد را ترک نکرد، امروز-8 بهمن 1399- چهل و سه سال پس از او زندگی را وانهاد. او انقلاب را دید؛ ریاست دانشگاه فردوسی مشهد را تجربه کرد، مشمول قانونِ جهانشمولِ«پس از انقلاب»ها شد؛ محکوم گشت و مغضوب و سال ها-همچون دوست خود-تحت «درمان طبیبان معالج» و دست آخر نجاتی که ادبیات برایش به دنبال آورد: پرواز باشد یا گریزگاه؛ در«سکوت خانه باشد یا خلوت خیالاتی دردناک»...سرنوشت همه آنهایی که به«حباب های بزرگ نوک می زدند». وفادار به دوستی علی رغم تفاوت ها؛ به رویا علی رغم واقعیت ها؛ به وطن علی رغم بی مهری ها....آخرین باری که او را دیدم خود را «–بی هیچ غبنی- قطاری فرسوده می دانست و مرا محکوم به تداوم راهی که مسیر او نیست. یا این همه اطمینان می داد که مقصدمان یکی است: سرزمینی آزادتر با مردمانی نیکبخت تر»و این همه را پشت جلد زندگی و آثار داستایوسکی نوشته بود.
🔸یاد آن بزرگ به خیر. جغرافیا را و سیاست را و ادبیات را با هم صرف کرد، بی هیچ غبنی....
#یادداشت_اختصاصی
#سیروس_سهامی
#یادها
#اکنون_ما_شریعتی
🆔@Shariati40
📎 برای مطالعه کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
https://bit.ly/2M1qIdP
Telegraph
استاد جغرافیا و "گاوروش میانسالی" که همنشین داستایوسکی شد!
با یاد دکتر سیروس سهامی سوسن شریعتی علی شریعتی، دوست و همکار سیروس سهامی در دهه چهل در دانشکده ادبیات فردوسی مشهد بود؛ یکی تاریخ درس می داد و دیگری جغرافی؛ دو استاد جوان خلاف خوان و غریبه ؛ با دغدغه های مشترک، نزدیک به دانشجویان، دوستدار ادبیات و سنت چپ...و…
Forwarded from اكنون، ما و شريعتی
🔷🔸کانال تحلیلی اکنون ما و شریعتی ، با توجه به رویداد های رخ داده در رابطه با جمعیت امام علی ، بر آن است که سلسله یادداشت ها و مصاحبه ها یی را در این رابطه در میان خوانندگان قرار دهد تا نقش نهاد مدنی در جامعه و بخصوص اثر گذاری جمعیت امام علی بر طبقات محروم جامعه را مورد بررسی قرار دهد.
_________________
🔷💢 ادبار تدبیر و امید
در روز عید مبعث
🖋احسان شریعتی
🔸درخواست «انحلال» جمعیت دانشجویی امام علی توسط وزارت کشور دولت «تدبیر و امید»، هرچند مثل خبر یک «اعدام» تکاندهنده بود، دستکم دو خدمت کرد:
🔹نخست، معنای «تدبیر» را در نزد دولتهای «کارگزار» بهروشنی تعریف کرد و مصداق آنرا به نمایش گذاشت. منظور از تدبیر در اینجا همان تمهید اجماع و آشتی و مماشات میان حاکمان و مدیران در برابر جامعه و فعالین اجتماعی و مدنی است. در غیراینصورت، حکمت جلوگیری ازنضج و قوامیابی و منع شکلگیری فعالیتها و تلاشهای مدنی و صنفی، اعم از مددکاری اجتماعی، دفاع از محیطزیست، حقوق بشر، حقوق کارگران، اقلیتهای مذهبی و قومی، زنان، و..، چه میتواند باشد و چرا «تدبیر برادران برخلاف تقدیر رحمان» رقم میخورد؟
🔸این میزان از حساسیت نسبت به رشد و گسترش یک نهاد مدنی مستقل البته نشانگر درستی و موفقیت چنین خطمشی و روش کار اجتماعی است که در مرحلهای از رشد با سد انسداد و ایست استبداد مواجه میشود. و از آنجا که این رخداد مکرر و مزمن از سوی دیگر نشان میدهد که هرگونه فعالیت اجتماعی غیرسیاسی، اعم از فرهنگی، حقوقی، اقتصادی، و حتی انساندوستانه و خیریهای هم میتواند در معرض این تهدید و تدبیرهای سیاسی-امنیتی قرار گیرد، فرقی نمیکند که در کدام عرصه فعّال هستید. در همه حال با کار شما برخورد سیاسی میشود!
خدمت بزرگتر دیگر اما، نقطهی پایان گذاردن بر «امید»های واهی است. درست بههمان معنا که فیلسوفان وجودی زمانی میگفتند که «نومید شو!» تا به امکانات واقعی خود تکیه کنی. برخی از جوانان زیادامیدوار نسبت به توفیق اصلاحات و آن بخش از اقشار مردم که در انتخاباتهای قبلی به نامزدان این جبهه رأی دادهاند، ممکن است از این پس با مشاهدهی این اوضاع و اینگونه مواضع «مدیرومدبرانه»، آنهم درآستانهی انتخابات آتی مجریه، از اصلاحات حکومتمحور نومید شوند و پیام اینگونه اقدامها را بیفایده یافتن بازی مشارکت در انتخاب میان «بد و بدتر» تلقی کنند. روش و مشیای که برغم کسب دستآوردهایی تاکنون در مجموع ناکام مانده و به تغییروتحول موردنظر مردم و مصلحان، یعنی تغییرات اساسی و ساختاری، نیانجامیده است و از اینرو میبایست از این پس شیوهی دیگر و سومی میان دوگانهی اصلاح و انقلاب، به معنی رایج کلمات، را برگزید.
امروز، در عید مبعث، میبایست و میشایست که به این راه سوم («بعثت»، خودبرانگیختگی بنیادین اصلاحی-انقلابی) بیشتر اندیشید که همان کار آگاهیبخش ریشهای بینشی-منشی است و از دیگرسو، مقاومت خشونتپرهیز مدنی، با طرح مطالبات مشخص و ممکن الوصول برای بنبستشکنی و یافتن راه برونرفتی از بحرانهای تودرتوی پیشرو در جامعه، و البته پیگیری این مهم، نه تکرار کلامهای بارها شنیدهشده و نه تجربههای ناکام گذشته، که ابتکار و خلاقیتی دیگر میطلبد.
#انحلال
#اعدام
#نهاد_مدنی
#جمعیت_امام_علی
#تدبیر_امید
#احسان_شریعتی
#یادداشت_اختصاصی
🆔 @Shariati40
_________________
🔷💢 ادبار تدبیر و امید
در روز عید مبعث
🖋احسان شریعتی
🔸درخواست «انحلال» جمعیت دانشجویی امام علی توسط وزارت کشور دولت «تدبیر و امید»، هرچند مثل خبر یک «اعدام» تکاندهنده بود، دستکم دو خدمت کرد:
🔹نخست، معنای «تدبیر» را در نزد دولتهای «کارگزار» بهروشنی تعریف کرد و مصداق آنرا به نمایش گذاشت. منظور از تدبیر در اینجا همان تمهید اجماع و آشتی و مماشات میان حاکمان و مدیران در برابر جامعه و فعالین اجتماعی و مدنی است. در غیراینصورت، حکمت جلوگیری ازنضج و قوامیابی و منع شکلگیری فعالیتها و تلاشهای مدنی و صنفی، اعم از مددکاری اجتماعی، دفاع از محیطزیست، حقوق بشر، حقوق کارگران، اقلیتهای مذهبی و قومی، زنان، و..، چه میتواند باشد و چرا «تدبیر برادران برخلاف تقدیر رحمان» رقم میخورد؟
🔸این میزان از حساسیت نسبت به رشد و گسترش یک نهاد مدنی مستقل البته نشانگر درستی و موفقیت چنین خطمشی و روش کار اجتماعی است که در مرحلهای از رشد با سد انسداد و ایست استبداد مواجه میشود. و از آنجا که این رخداد مکرر و مزمن از سوی دیگر نشان میدهد که هرگونه فعالیت اجتماعی غیرسیاسی، اعم از فرهنگی، حقوقی، اقتصادی، و حتی انساندوستانه و خیریهای هم میتواند در معرض این تهدید و تدبیرهای سیاسی-امنیتی قرار گیرد، فرقی نمیکند که در کدام عرصه فعّال هستید. در همه حال با کار شما برخورد سیاسی میشود!
خدمت بزرگتر دیگر اما، نقطهی پایان گذاردن بر «امید»های واهی است. درست بههمان معنا که فیلسوفان وجودی زمانی میگفتند که «نومید شو!» تا به امکانات واقعی خود تکیه کنی. برخی از جوانان زیادامیدوار نسبت به توفیق اصلاحات و آن بخش از اقشار مردم که در انتخاباتهای قبلی به نامزدان این جبهه رأی دادهاند، ممکن است از این پس با مشاهدهی این اوضاع و اینگونه مواضع «مدیرومدبرانه»، آنهم درآستانهی انتخابات آتی مجریه، از اصلاحات حکومتمحور نومید شوند و پیام اینگونه اقدامها را بیفایده یافتن بازی مشارکت در انتخاب میان «بد و بدتر» تلقی کنند. روش و مشیای که برغم کسب دستآوردهایی تاکنون در مجموع ناکام مانده و به تغییروتحول موردنظر مردم و مصلحان، یعنی تغییرات اساسی و ساختاری، نیانجامیده است و از اینرو میبایست از این پس شیوهی دیگر و سومی میان دوگانهی اصلاح و انقلاب، به معنی رایج کلمات، را برگزید.
امروز، در عید مبعث، میبایست و میشایست که به این راه سوم («بعثت»، خودبرانگیختگی بنیادین اصلاحی-انقلابی) بیشتر اندیشید که همان کار آگاهیبخش ریشهای بینشی-منشی است و از دیگرسو، مقاومت خشونتپرهیز مدنی، با طرح مطالبات مشخص و ممکن الوصول برای بنبستشکنی و یافتن راه برونرفتی از بحرانهای تودرتوی پیشرو در جامعه، و البته پیگیری این مهم، نه تکرار کلامهای بارها شنیدهشده و نه تجربههای ناکام گذشته، که ابتکار و خلاقیتی دیگر میطلبد.
#انحلال
#اعدام
#نهاد_مدنی
#جمعیت_امام_علی
#تدبیر_امید
#احسان_شریعتی
#یادداشت_اختصاصی
🆔 @Shariati40