🔲⭕️ کتاب «چرا ایران عقب ماند؟ چگونه پیشرفت کنیم؟» تمام شد.
هم اکنون امکان خرید و ارسال سریع وجود ندارد. اما امکان پیش سفارش وجود دارد.
ثبت سفارش در تلگرام
@NashrShams
شماره تماس
۰۹۱۰۱۹۳۲۱۱۴
۰۲۱-۸۸۷۵۵۸۹۴
منافع فروش این کتاب صرف امور عام المنفعه و فرهنگی خواهد شد.
هم اکنون امکان خرید و ارسال سریع وجود ندارد. اما امکان پیش سفارش وجود دارد.
ثبت سفارش در تلگرام
@NashrShams
شماره تماس
۰۹۱۰۱۹۳۲۱۱۴
۰۲۱-۸۸۷۵۵۸۹۴
منافع فروش این کتاب صرف امور عام المنفعه و فرهنگی خواهد شد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔲⭕️ایران شبیه این بازیکن است
مجتبی لشکربلوکی
اگر بخواهم در مورد ایران یک مثال از جهان فوتبال بیاورم این فیلم شاید یکی از بهترین تشبیه ها باشد. کشوری که افت و خیز دارد. زمین می خورد، بلند می شود. شرایط دشواری دارد. لحظاتی در تاریخ پیش می آید که همه می گوییم دیگر پویش و کوشش ایران به پایان رسید اما معجزه وار دوباره جان می گیرد! ققنوس وار از خاکستر برمی خیزد و در نهایت به آنچه لایق آن است خواهد رسید.
به این افت و خیز زیبا، این سخت جانی و این بی تابی، این پیچش تن و جوشش جان می گویم «رقص توسعه» (Dance of Development)
پایان این رقص زیباست!
@Dr_Lashkarbolouki
صفحات در اپلیکیشن بله I تلگرام I اینستاگرام I لینکدین
مجتبی لشکربلوکی
اگر بخواهم در مورد ایران یک مثال از جهان فوتبال بیاورم این فیلم شاید یکی از بهترین تشبیه ها باشد. کشوری که افت و خیز دارد. زمین می خورد، بلند می شود. شرایط دشواری دارد. لحظاتی در تاریخ پیش می آید که همه می گوییم دیگر پویش و کوشش ایران به پایان رسید اما معجزه وار دوباره جان می گیرد! ققنوس وار از خاکستر برمی خیزد و در نهایت به آنچه لایق آن است خواهد رسید.
به این افت و خیز زیبا، این سخت جانی و این بی تابی، این پیچش تن و جوشش جان می گویم «رقص توسعه» (Dance of Development)
پایان این رقص زیباست!
@Dr_Lashkarbolouki
صفحات در اپلیکیشن بله I تلگرام I اینستاگرام I لینکدین
🔲⭕️ باختیم بد هم باختیم؛ ایران ۱ - قطر ۵؛ در جام جهانی واقعی!
مجتبی لشکربلوکی
حقیقت کوتاه و تلخ است: قطر تاکنون از میدان مشترک گازی با ایران، بالغ بر ۱۵۰۰ میلیارد دلار کسب درآمد کرده ولی ما ۳۰۰ میلیارد دلار.
قطر توسعه میدان گنبد شمالی خود را از سال ۱۹۹۱ آغاز کرد اما ایران توسعه پارس جنوبی را از سال ۲۰۰۱. در همین ده سال، قطر حدود ۲۱۰ میلیارد مترمکعب گاز از این میدان استخراج کرد که به ارزش آن زمان، حدود ۶۰ میلیارد دلار درآمد برای قطر به دنبال داشته. قطر تمامی نیاز داخلی و صادراتی گاز خود را از گنبد شمالی تامین میکند.
این کشور در سال ۲۰۲۰ از مجموع ۲۱۱ میلیارد مترمکعب گاز طبیعی تولیدشده تنها ۲۲ میلیارد مترمکعب را با خط لوله دلفین به امارات و عمان صادر و ۱۰۶ میلیارد مترمکعب را بهصورت الانجی به کشورهای هندوستان، کره جنوبی، ژاپن، چین، انگلستان، پاکستان، کویت و سایر کشورها صادر کرده است. جالبتر اینکه؛ در سالهای پیشرو، قطر در نظر دارد تا سال ۲۰۲۷ ظرفیت صادراتی خود را با عملیاتی کردن دو فاز جدید، ۶۸ میلیارد مترمکعب بیشتر تولیدش را افزایش دهد. (افشارنیک/ تجارت فردا)
ایران دومین ذخایر گاز شناخته شده جهان را در اختیار دارد ولی کمتر از ۲٪ کل صادرات گاز جهان را در اختیار دارد. (رفرنس)
☑️⭕️تجویز راهبردی:
گاز نه تنها برای ما درآمد است که می تواند سپر امنیتی نیز باشد. اگر اروپا و هندوستان به گاز ما وابسته بودند به شدت روی امنیت ملی ما موثر بود. هر روز که می گذرد ما میلیون دلاری ضرر می کنیم!
چه باید کرد؟ توسعه تولید گاز و صادرات نیازمند سرمایه گذاری های بزرگ و عظیم است. سرمایه گذاری هم فقط مالی نیست بلکه فنی و مدیریتی نیز هست. این حجم از سرمایه گذاری نیازمند ورود سرمایه گذاران خارجی و مشارکت سرمایه گذاران داخلی است. اما سرمایه فرّار است! این مرغ وحشی به بامی نمی نشیند که امنیت نداشته باشد. امنیت در گرو ثبات داخلی است. ثبات داخلی معلول روابط بین المللی پایدار و رضایت شهروندان است. اگر می خواهیم به همین روند ادامه بدهیم که هیچ! جلوی چشمانمان مال مان را می برند و می فروشند و پولش را می خورند! اما اگر فکر می کنیم که می توان به درآمد میلیارد دلاری در گاز رسید این مسیر را برویم:
۱)ترمیم و تثبیت رابطه با جهان
۲)ترمیم رابطه با جامعه با نشان دادن اصلاحات واقعی و شفاف
۳)تبدیل شماره ۱ و ۲ به ثبات و امنیت
۴)دعوت سرمایه گذاران داخلی و خارجی به سرمایه گذاری های تضمین شده
۵)توسعه توان تولید و صادرات گاز
۶) ورود به تجارت و تهاتر گاز و تبدیل شدن به هاب گازی منطقه
۷)تبدیل ۵ و ۶ به درآمد گازی برای بهبود معیشت و کسب رضایت شهروندان
۸) استفاده از دیپلماسی گازی (ناشی از بند ۴ و ۵) برای تامین امنیت بین المللی ایران و تثبیت رابطه با جهان
و این چرخه ادامه خواهد یافت (تبدیل بند ۸ به ۱ و ۲). یک حلقه مثبت خود تقویت کننده!
حتی با بهترین تیم و منابع و امکانات ولی با «استراتژی اشتباه» در هیچ جام جهانی نمی توان برنده شد.
@Dr_Lashkarbolouki
سایر صفحات مجتبی لشکربلوکی در اپلیکیشن بله I تلگرام I اینستاگرام I لینکدین
مجتبی لشکربلوکی
حقیقت کوتاه و تلخ است: قطر تاکنون از میدان مشترک گازی با ایران، بالغ بر ۱۵۰۰ میلیارد دلار کسب درآمد کرده ولی ما ۳۰۰ میلیارد دلار.
قطر توسعه میدان گنبد شمالی خود را از سال ۱۹۹۱ آغاز کرد اما ایران توسعه پارس جنوبی را از سال ۲۰۰۱. در همین ده سال، قطر حدود ۲۱۰ میلیارد مترمکعب گاز از این میدان استخراج کرد که به ارزش آن زمان، حدود ۶۰ میلیارد دلار درآمد برای قطر به دنبال داشته. قطر تمامی نیاز داخلی و صادراتی گاز خود را از گنبد شمالی تامین میکند.
این کشور در سال ۲۰۲۰ از مجموع ۲۱۱ میلیارد مترمکعب گاز طبیعی تولیدشده تنها ۲۲ میلیارد مترمکعب را با خط لوله دلفین به امارات و عمان صادر و ۱۰۶ میلیارد مترمکعب را بهصورت الانجی به کشورهای هندوستان، کره جنوبی، ژاپن، چین، انگلستان، پاکستان، کویت و سایر کشورها صادر کرده است. جالبتر اینکه؛ در سالهای پیشرو، قطر در نظر دارد تا سال ۲۰۲۷ ظرفیت صادراتی خود را با عملیاتی کردن دو فاز جدید، ۶۸ میلیارد مترمکعب بیشتر تولیدش را افزایش دهد. (افشارنیک/ تجارت فردا)
ایران دومین ذخایر گاز شناخته شده جهان را در اختیار دارد ولی کمتر از ۲٪ کل صادرات گاز جهان را در اختیار دارد. (رفرنس)
☑️⭕️تجویز راهبردی:
گاز نه تنها برای ما درآمد است که می تواند سپر امنیتی نیز باشد. اگر اروپا و هندوستان به گاز ما وابسته بودند به شدت روی امنیت ملی ما موثر بود. هر روز که می گذرد ما میلیون دلاری ضرر می کنیم!
چه باید کرد؟ توسعه تولید گاز و صادرات نیازمند سرمایه گذاری های بزرگ و عظیم است. سرمایه گذاری هم فقط مالی نیست بلکه فنی و مدیریتی نیز هست. این حجم از سرمایه گذاری نیازمند ورود سرمایه گذاران خارجی و مشارکت سرمایه گذاران داخلی است. اما سرمایه فرّار است! این مرغ وحشی به بامی نمی نشیند که امنیت نداشته باشد. امنیت در گرو ثبات داخلی است. ثبات داخلی معلول روابط بین المللی پایدار و رضایت شهروندان است. اگر می خواهیم به همین روند ادامه بدهیم که هیچ! جلوی چشمانمان مال مان را می برند و می فروشند و پولش را می خورند! اما اگر فکر می کنیم که می توان به درآمد میلیارد دلاری در گاز رسید این مسیر را برویم:
۱)ترمیم و تثبیت رابطه با جهان
۲)ترمیم رابطه با جامعه با نشان دادن اصلاحات واقعی و شفاف
۳)تبدیل شماره ۱ و ۲ به ثبات و امنیت
۴)دعوت سرمایه گذاران داخلی و خارجی به سرمایه گذاری های تضمین شده
۵)توسعه توان تولید و صادرات گاز
۶) ورود به تجارت و تهاتر گاز و تبدیل شدن به هاب گازی منطقه
۷)تبدیل ۵ و ۶ به درآمد گازی برای بهبود معیشت و کسب رضایت شهروندان
۸) استفاده از دیپلماسی گازی (ناشی از بند ۴ و ۵) برای تامین امنیت بین المللی ایران و تثبیت رابطه با جهان
و این چرخه ادامه خواهد یافت (تبدیل بند ۸ به ۱ و ۲). یک حلقه مثبت خود تقویت کننده!
حتی با بهترین تیم و منابع و امکانات ولی با «استراتژی اشتباه» در هیچ جام جهانی نمی توان برنده شد.
@Dr_Lashkarbolouki
سایر صفحات مجتبی لشکربلوکی در اپلیکیشن بله I تلگرام I اینستاگرام I لینکدین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ببار ای برف!
ببار ای برف سنگین بر مزارش
بر مزار آرزوهایی که هرگز محقق نشدند
گاهی اوقات تنها کار شاید این باشد که به یک موسیقی گوش داد، گریه کرد و گریه کرد و باز هم گریه کرد خالی شد و لیست آرزوها را آپدیت کرد و آماده شد برای جنگیدن بخاطر تحقق شان. زندگی بی رویا می شود زنده ماندن.
هر انسان یک رویای شخصی و هر جامعه یک رویای مشترک نیاز دارد! هیچ کس نمی تواند رویاپردازی را از ما بدزدد.
مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki
ببار ای برف سنگین بر مزارش
بر مزار آرزوهایی که هرگز محقق نشدند
گاهی اوقات تنها کار شاید این باشد که به یک موسیقی گوش داد، گریه کرد و گریه کرد و باز هم گریه کرد خالی شد و لیست آرزوها را آپدیت کرد و آماده شد برای جنگیدن بخاطر تحقق شان. زندگی بی رویا می شود زنده ماندن.
هر انسان یک رویای شخصی و هر جامعه یک رویای مشترک نیاز دارد! هیچ کس نمی تواند رویاپردازی را از ما بدزدد.
مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki
کشورداری کانادایی.pdf
1.8 MB
🔲⭕️ کانادایی ها چگونه کشورشان را اداره می کنند؟
درس های کشورداری کانادا برای ایران
به قلم یوسف عمادی و مجتبی لشکربلوکی
در این گزارش سعی شده به سوالات این چنینی پرداخته شود: چرا کانادایی ها جزو چارک اول کشورهای شاد جهان اند و ما در چارک چهارم (آخر) غمگین؟ چرا رفاه مصرفی کانادایی ها سه برابر ماست؟ چرا سالانه حدود ۳۰۰ هزار نفر به کانادا مهاجرت می کنند؟
این گزارش تقدیم شده به:
▫️معلمانی که می خواهند اندیشه های نو تدریس کنند
▫️جوانانی که آینده ایــران را متفاوت از ما خواهند ساخت
▫️مردمانی که در عین اعتماد به نفس، تواضعِ یادگیری از دیگران را دارند
▫️سیاستمدارانی که فکر میکنند روشهای قدیمی کشورداری دیگر پاسخگو نیست
صفحه یوسف عمادی در لینکدین
صفحات مجتبی لشکربلوکی در اپلیکیشن بله I تلگرام I اینستاگرام I لینکدین
درس های کشورداری کانادا برای ایران
به قلم یوسف عمادی و مجتبی لشکربلوکی
در این گزارش سعی شده به سوالات این چنینی پرداخته شود: چرا کانادایی ها جزو چارک اول کشورهای شاد جهان اند و ما در چارک چهارم (آخر) غمگین؟ چرا رفاه مصرفی کانادایی ها سه برابر ماست؟ چرا سالانه حدود ۳۰۰ هزار نفر به کانادا مهاجرت می کنند؟
این گزارش تقدیم شده به:
▫️معلمانی که می خواهند اندیشه های نو تدریس کنند
▫️جوانانی که آینده ایــران را متفاوت از ما خواهند ساخت
▫️مردمانی که در عین اعتماد به نفس، تواضعِ یادگیری از دیگران را دارند
▫️سیاستمدارانی که فکر میکنند روشهای قدیمی کشورداری دیگر پاسخگو نیست
صفحه یوسف عمادی در لینکدین
صفحات مجتبی لشکربلوکی در اپلیکیشن بله I تلگرام I اینستاگرام I لینکدین
🔲⭕️کتاب چرا ایران عقب ماند؟ چگونه پیشرفت کنیم؟ تجدید چاپ شد و اکنون موجود است.
هم اکنون امکان خرید و ارسال پستی وجود دارد.
ثبت سفارش در تلگرام
@NashrShams
شماره تماس
۰۹۱۰۱۹۳۲۱۱۴
۰۲۱-۸۸۷۵۵۸۹۴
منافع فروش این کتاب صرف امور عام المنفعه و فرهنگی خواهد شد.
هم اکنون امکان خرید و ارسال پستی وجود دارد.
ثبت سفارش در تلگرام
@NashrShams
شماره تماس
۰۹۱۰۱۹۳۲۱۱۴
۰۲۱-۸۸۷۵۵۸۹۴
منافع فروش این کتاب صرف امور عام المنفعه و فرهنگی خواهد شد.
🔲⭕️ایران؛ پول هست، عقل نیست!
مجتبی لشکربلوکی
۷۰سال است که در ایران برنامههای توسعه تدوین میشود. چرا به میزان مطلوب توسعه پیدا نکردیم؟ جواب اول: به اندازه کافی سرمایه نداشتیم برای اهداف توسعه ای مان! ولی آمارها چیز دیگری می گوید.
درآمدهای ارزی صادرات نفت و گاز کشور طی سالهای ۱۳۹۹-۱۳۳۸ برابر با بیش از ۱۶۰۰ میلیارد دلار! (بی زحمت آن را در ماشین حساب تان در دلار ۴۰ هزار تومان ضرب کنید) این میزان، ارزی است که بهطور مستقیم طی این سالها در اختیار کشور بوده.
فقط این نیست. از ۱۳۵۲ تا پایان ۱۳۹۷ حدود ۱۸۵۰ میلیارد دلار انرژی از منابع داخلی مصرف کرده ایم. اگر این منابع (چاه های نفت و گاز) در ایران به این فراوانی وجود نداشت بهناچار باید چنین رقمی برای واردات انرژی هزینه میشد (مثلا نفت می خریدیم). اگر اعداد دیگر را هم در نظر بگیریم بیش از ۴ هزار میلیارد دلار در اختیار ما بوده تا توسعه پیدا کنیم. (رفرنس)
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
عقلانیت فردی متفاوت است از عقلانیت جمعی. ممکن است در جامعه ای افراد آن باهوش باشند اما آن جامعه باهوش نباشد. مثال: باهوش ترین افراد جامعه ما می روند و پزشک می شوند. سیستم بهداشت و درمان کشور هم در اختیار پزشکان است اما آیا نظام بهداشت و درمان ما حال و روزی بهتر از سیستم های دیگر دارد؟ جمعی از افراد باهوش (پزشکان) لزوما یک سیستم باهوش را شکل نمی دهند. اولین و بدیهی ترین مشکل سیستم بهداشت و درمان ما اینست که بهداشت (پیشگیری) یک دهم درمان هم در واولویت نیست! مثال بعدی نظام دانشگاهی ماست. مثال دیگرش نظام بانکی. اجزای باهوش ولی ....
ایران توسعه پیدا نکرده چون عقل جمعی ما دچار خلل شده. تک تک ما باهوشیم! عاقلیم! اما کنار هم یک جامعه عاقل را تشکیل نداده ایم. ما نتوانسته ایم نظامهای باهوش، سیستمهای عقلایی و سازوکارهای خردمندانه تولید کنیم.
از نشانههای عقلانیت جمعی آنست که اگر راهی را رفت و فهمید به خطا رفته، تکرار نکند. سعی و خطا ایرادی ندارد. گاهی اوقات هیچ راهی جز سعی و خطا وجود ندارد. ولی تفاوت بنیادینی وجود دارد بین «سعی و خطا» و «سعی در خطا»! همه چیز را نمی توان به ناکارآمدی برنامه های توسعه تقلیل داد اما این هم یکی از مصادیق است.
✔️⭕️حالا چند سوال برای تامل:
▫️سالهاست که برنامه پنج ساله داریم، هیچ از خودمان پرسیده ایم که منطق ۵سال چیست؟ واقعا بعد از دههها، همچنان برنامهها باید ۵ساله باشد؟ چرا سه ساله نه؟
▫️سالهاست وسط برنامه توسعه، انتخاب ریاست جمهوری داریم با کلی وعده های نامربوط. بالاخره برنامه توسعه یا وعده های بی پشتوانه رییس جمهور؟
▫️سال هاست که دولت برنامه می ریزد ولی اجرای آن منوط به همکاری فرادولت است چرا باید کاری که تا کنون جواب نداده را تکرار کنیم؟ وقتی الزامات موفقیت برنامه دست دولت نیست اصلا چرا برنامه ریزی کنیم؟
▫️یک دولت برنامه توسعه می نویسد و دولت بعدی می آید می گوید که من اصلاً این برنامه را قبول ندارم و می گذارد کنار. چرا دوباره...؟
▫️سال هاست که بخش مردمی اقتصاد در برنامه ریزی متمرکز بروکرات های دولتی تقریبا هیچ جایگاهی ندارند چرا ..؟
▫️سال هاست که برنامه ریزی می کنیم و به جای تعیین سه تا پنج مساله مشخص و طراحی حداکثر ده اقدام معین برای آن ۵ مساله مشخص. لیستی از آرزوها می نویسیم. بازهم ...؟
▫️سال هاست نقش اقتصاددانان در تلفیق برنامه توسعه ۹۰٪ است و بقیه اعم از جامعه شناسان، سیاست پژوهان، روان شناسان اجتماعی و ... سرجمع کمتر از ۱۰٪ چرا همچنان...؟
▫️سال هاست عده ای برنامه می نویسند برای خودشان. عده ای هم تصمیمات کلان را می گیرند بر اساس دو مدل ذهنی مختلف! باز هم...؟
▫️صادقانه پاسخ دهیم لایحه بودجه را جدی تر می گیریم یا برنامه توسعه را؟
۷۰ سال اینگونه رفتیم، ۷۰ سال دیگر هم به همین روش برویم به جایی نمی رسیم. جرات کنیم به این شش تغییر فکر کنیم:
۱) برنامه با مشارکت نهادهای مدنی (بخش مردمی تشکل یافته) تدوین شود نه صرفا دولت.
۲) الزامات توسعه با تصمیم گیران اصلی کشور مفاهمه و تضمین شود و اگر تفاهم و تضمین حاصل نشد اصلا برنامه توسعه ننویسیم.
۳) سند توسعه به جای ۱۵۰ صفحه، ۵ صفحه باشد. ۵موضوع و ۱۰ اقدام، همین و تمام!
۴) قبل از تصویب به نظرسنجی عمومی گذاشته شود و اجماع ملی ایجاد شود.
۵) متخصصان غیراقتصادی در تلفیق نهایی آن نقش بیشتری داشته باشند
۶) به جای هر پنج سال یکبار، پویا باشد هر ساله روزآمد شود. عملا ما یک فهرست از مهم ترین موضوعات و اقدامات کشور داریم که هر ساله متناسب با متقضیات روزآمد می شود. این بدان معنا نیست که هر سال تمام موضوعات عوض می شوند ممکن است یک موضوع دو سال در این سند بماند و یک موضوع یا اقدام ده سال!
برنامه ثابت توسعه با برش زمانی پنجساله در جهان متغیر امروز کاملا بی معناست!
مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki
مجتبی لشکربلوکی
۷۰سال است که در ایران برنامههای توسعه تدوین میشود. چرا به میزان مطلوب توسعه پیدا نکردیم؟ جواب اول: به اندازه کافی سرمایه نداشتیم برای اهداف توسعه ای مان! ولی آمارها چیز دیگری می گوید.
درآمدهای ارزی صادرات نفت و گاز کشور طی سالهای ۱۳۹۹-۱۳۳۸ برابر با بیش از ۱۶۰۰ میلیارد دلار! (بی زحمت آن را در ماشین حساب تان در دلار ۴۰ هزار تومان ضرب کنید) این میزان، ارزی است که بهطور مستقیم طی این سالها در اختیار کشور بوده.
فقط این نیست. از ۱۳۵۲ تا پایان ۱۳۹۷ حدود ۱۸۵۰ میلیارد دلار انرژی از منابع داخلی مصرف کرده ایم. اگر این منابع (چاه های نفت و گاز) در ایران به این فراوانی وجود نداشت بهناچار باید چنین رقمی برای واردات انرژی هزینه میشد (مثلا نفت می خریدیم). اگر اعداد دیگر را هم در نظر بگیریم بیش از ۴ هزار میلیارد دلار در اختیار ما بوده تا توسعه پیدا کنیم. (رفرنس)
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
عقلانیت فردی متفاوت است از عقلانیت جمعی. ممکن است در جامعه ای افراد آن باهوش باشند اما آن جامعه باهوش نباشد. مثال: باهوش ترین افراد جامعه ما می روند و پزشک می شوند. سیستم بهداشت و درمان کشور هم در اختیار پزشکان است اما آیا نظام بهداشت و درمان ما حال و روزی بهتر از سیستم های دیگر دارد؟ جمعی از افراد باهوش (پزشکان) لزوما یک سیستم باهوش را شکل نمی دهند. اولین و بدیهی ترین مشکل سیستم بهداشت و درمان ما اینست که بهداشت (پیشگیری) یک دهم درمان هم در واولویت نیست! مثال بعدی نظام دانشگاهی ماست. مثال دیگرش نظام بانکی. اجزای باهوش ولی ....
ایران توسعه پیدا نکرده چون عقل جمعی ما دچار خلل شده. تک تک ما باهوشیم! عاقلیم! اما کنار هم یک جامعه عاقل را تشکیل نداده ایم. ما نتوانسته ایم نظامهای باهوش، سیستمهای عقلایی و سازوکارهای خردمندانه تولید کنیم.
از نشانههای عقلانیت جمعی آنست که اگر راهی را رفت و فهمید به خطا رفته، تکرار نکند. سعی و خطا ایرادی ندارد. گاهی اوقات هیچ راهی جز سعی و خطا وجود ندارد. ولی تفاوت بنیادینی وجود دارد بین «سعی و خطا» و «سعی در خطا»! همه چیز را نمی توان به ناکارآمدی برنامه های توسعه تقلیل داد اما این هم یکی از مصادیق است.
✔️⭕️حالا چند سوال برای تامل:
▫️سالهاست که برنامه پنج ساله داریم، هیچ از خودمان پرسیده ایم که منطق ۵سال چیست؟ واقعا بعد از دههها، همچنان برنامهها باید ۵ساله باشد؟ چرا سه ساله نه؟
▫️سالهاست وسط برنامه توسعه، انتخاب ریاست جمهوری داریم با کلی وعده های نامربوط. بالاخره برنامه توسعه یا وعده های بی پشتوانه رییس جمهور؟
▫️سال هاست که دولت برنامه می ریزد ولی اجرای آن منوط به همکاری فرادولت است چرا باید کاری که تا کنون جواب نداده را تکرار کنیم؟ وقتی الزامات موفقیت برنامه دست دولت نیست اصلا چرا برنامه ریزی کنیم؟
▫️یک دولت برنامه توسعه می نویسد و دولت بعدی می آید می گوید که من اصلاً این برنامه را قبول ندارم و می گذارد کنار. چرا دوباره...؟
▫️سال هاست که بخش مردمی اقتصاد در برنامه ریزی متمرکز بروکرات های دولتی تقریبا هیچ جایگاهی ندارند چرا ..؟
▫️سال هاست که برنامه ریزی می کنیم و به جای تعیین سه تا پنج مساله مشخص و طراحی حداکثر ده اقدام معین برای آن ۵ مساله مشخص. لیستی از آرزوها می نویسیم. بازهم ...؟
▫️سال هاست نقش اقتصاددانان در تلفیق برنامه توسعه ۹۰٪ است و بقیه اعم از جامعه شناسان، سیاست پژوهان، روان شناسان اجتماعی و ... سرجمع کمتر از ۱۰٪ چرا همچنان...؟
▫️سال هاست عده ای برنامه می نویسند برای خودشان. عده ای هم تصمیمات کلان را می گیرند بر اساس دو مدل ذهنی مختلف! باز هم...؟
▫️صادقانه پاسخ دهیم لایحه بودجه را جدی تر می گیریم یا برنامه توسعه را؟
۷۰ سال اینگونه رفتیم، ۷۰ سال دیگر هم به همین روش برویم به جایی نمی رسیم. جرات کنیم به این شش تغییر فکر کنیم:
۱) برنامه با مشارکت نهادهای مدنی (بخش مردمی تشکل یافته) تدوین شود نه صرفا دولت.
۲) الزامات توسعه با تصمیم گیران اصلی کشور مفاهمه و تضمین شود و اگر تفاهم و تضمین حاصل نشد اصلا برنامه توسعه ننویسیم.
۳) سند توسعه به جای ۱۵۰ صفحه، ۵ صفحه باشد. ۵موضوع و ۱۰ اقدام، همین و تمام!
۴) قبل از تصویب به نظرسنجی عمومی گذاشته شود و اجماع ملی ایجاد شود.
۵) متخصصان غیراقتصادی در تلفیق نهایی آن نقش بیشتری داشته باشند
۶) به جای هر پنج سال یکبار، پویا باشد هر ساله روزآمد شود. عملا ما یک فهرست از مهم ترین موضوعات و اقدامات کشور داریم که هر ساله متناسب با متقضیات روزآمد می شود. این بدان معنا نیست که هر سال تمام موضوعات عوض می شوند ممکن است یک موضوع دو سال در این سند بماند و یک موضوع یا اقدام ده سال!
برنامه ثابت توسعه با برش زمانی پنجساله در جهان متغیر امروز کاملا بی معناست!
مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki
سلام!
حال همه ما خوب است
ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور،
که مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگويند
.....
نه ریرا جان
نامهام بايد کوتاه باشد
ساده باشد
بی حرفی از ابهام و آينه،
از نو برايت مینويسم
حال همه ما خوب است
اما تو باور نکن
تکه هایی از شعری از سیدعلی صالحی که این روزها ....
حال همه ما خوب است
ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور،
که مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگويند
.....
نه ریرا جان
نامهام بايد کوتاه باشد
ساده باشد
بی حرفی از ابهام و آينه،
از نو برايت مینويسم
حال همه ما خوب است
اما تو باور نکن
تکه هایی از شعری از سیدعلی صالحی که این روزها ....
🔲⭕️پرفسور! قیمه می خوری یا قرمه؟
مجتبی لشکربلوکی
ابتدا یک نوشته زیبا از محمّد حسین کریمی پور، فعال کسب وکار را با هم بخوانیم: خدمتکارِ جدیدِ یک پرفسور ازو پرسید که قرمه بپزم یا قیمه؟ دو ماه بعد، آقای دکتر پاسخ مکتوب داد. جواب، یک دفترچه ۵۹ صفحه ای بود با ۴ دیاگرام و یک جدولِ اکسل پر حجم که نشان می داد اولا برای پاسخ باین سوال، باید ابتدا به ۱۷ سوال بنیادین دیگر جواب داد. ثانیا یکمطالعه رفتاری سه ماهه روی یک جامعه صد نفری از پرفسورهای ۵۲ الی ۶۰ ساله لازمست. پیوست اقتصادی می گفت این مطالعات ۶۵۰ میلیون تومان هزینه دارد.
گزارش شرح می داد در صورت تامین بودجه، ممکن است ظرف ۱۱ ماه با روایی ۵۳٪ بین قرمه و قیمه انتخاب کرد.
خدمتکار زان پس یاد گرفت دیگر سوال نکند. او با اتکا به سه کلاس سوادش، در ایکی ثانیه با روایی ۱۰۰٪ باین نتیجه رسید که اشکنه هم از سر چنین آدمی زیادست. لذا زان پس همان را بار گذاشت. مشکلی هم پیش نیامد (منبع).
تحلیل و تجویز راهبردی:
آنچه ایشان به طنز گفته از منظر علمی نام و نشان مشخصی دارد: «فلج تحلیلی Analysis paralysis » یا فلج بیش تحلیلی. که هم در سطح زندگی شخصی و هم در سطح سازمان و ملی به کرات دیده می شود. معنی آن چیست؟ زمانی که یک فردی یا گروه برای حل یک مساله آنقدر فکر یا آنقدر تحلیل می کنند که فلج می شوند و نمی توانند تصمیم بگیرند.
چرا چنین چیزی رخ می دهد؟
•به دلیل نگرانی از بروز یک مساله بالقوه بزرگتر
•به دلیل ترس از اشتباه کردن
•به خاطر عدم توانایی در تفکیک مسایل مهم و از مهم فرعی
•جستجوی یک راه حل کامل بدون هیچ نقطه ضعفی به خاطر کمال گرایی.
این ها باعث می شود که یا هرگز تصمیمی گرفته نمی شود یا خیلی دیر گرفته می شود.
راه حلی هم دارد؟
بسته به ریشه مساله ممکن است راه حل های زیر کاربرد داشته باشد:
۱)تعیین زمان برای تصمیم گیری. به خودتان یا سازمان تان بگویید تا این زمان باید این تصمیم گرفته شود.
۲)تفکیک مسایل: مسایل مهم را از مسایل غیرمهم شناسایی کنید و برای مسائل غیرمهم اصلا وقت نگذارید و یا کم بگذارید.
۳)روتین سازی: تصمیمات تکرار شونده را شناسایی کنید (مثلا چی بپوشم یا چی بپزم؟) و یک بار به صورت جدی به آن ها فکر کنید نتیجه را نهایی کنید و سپس سیستم را بگذارید روی حالت اتوماتیک.
۴)برون سپاری تصمیمات. اخذ تصمیمات غیرمهم را به دیگران بسپارید.
۵)روی این باور کار کنید که هیچ گزینه ای کامل نیست. هنر تصمیم گیری عالی این است که بین گزینه های ناقص یک گزینه کمتر ناقص پیدا کنم و نه گزینه بدون نقص.
۶)این باور را در خود تغییر دهید که اول باید فکر کرد و بعد انتخاب. گاهی اوقات بهترین روش سعی و خطاست. اول یک انتخاب موقتی (عمل کوچک)، سپس دریافت اطلاعات بیشتر، بعد تحلیل اطلاعات و سپس انتخاب بهتر و عمل مجدد.
توسعه ملی، بهبود سازمانی و رشد شخصی همه در گرو تصمیم ها و انتخاب های بهتر ماست. اگر از وضعیت امروز خود راضی نیستیم این ناشی از انتخاب های بد گذشته ماست. اگر آینده بهتری می خواهیم از انتخاب های امروز شروع کنیم.
صفحات مجتبی لشکربلوکی در اپلیکیشن بله I تلگرام I اینستاگرام I لینکدین
مجتبی لشکربلوکی
ابتدا یک نوشته زیبا از محمّد حسین کریمی پور، فعال کسب وکار را با هم بخوانیم: خدمتکارِ جدیدِ یک پرفسور ازو پرسید که قرمه بپزم یا قیمه؟ دو ماه بعد، آقای دکتر پاسخ مکتوب داد. جواب، یک دفترچه ۵۹ صفحه ای بود با ۴ دیاگرام و یک جدولِ اکسل پر حجم که نشان می داد اولا برای پاسخ باین سوال، باید ابتدا به ۱۷ سوال بنیادین دیگر جواب داد. ثانیا یکمطالعه رفتاری سه ماهه روی یک جامعه صد نفری از پرفسورهای ۵۲ الی ۶۰ ساله لازمست. پیوست اقتصادی می گفت این مطالعات ۶۵۰ میلیون تومان هزینه دارد.
گزارش شرح می داد در صورت تامین بودجه، ممکن است ظرف ۱۱ ماه با روایی ۵۳٪ بین قرمه و قیمه انتخاب کرد.
خدمتکار زان پس یاد گرفت دیگر سوال نکند. او با اتکا به سه کلاس سوادش، در ایکی ثانیه با روایی ۱۰۰٪ باین نتیجه رسید که اشکنه هم از سر چنین آدمی زیادست. لذا زان پس همان را بار گذاشت. مشکلی هم پیش نیامد (منبع).
تحلیل و تجویز راهبردی:
آنچه ایشان به طنز گفته از منظر علمی نام و نشان مشخصی دارد: «فلج تحلیلی Analysis paralysis » یا فلج بیش تحلیلی. که هم در سطح زندگی شخصی و هم در سطح سازمان و ملی به کرات دیده می شود. معنی آن چیست؟ زمانی که یک فردی یا گروه برای حل یک مساله آنقدر فکر یا آنقدر تحلیل می کنند که فلج می شوند و نمی توانند تصمیم بگیرند.
چرا چنین چیزی رخ می دهد؟
•به دلیل نگرانی از بروز یک مساله بالقوه بزرگتر
•به دلیل ترس از اشتباه کردن
•به خاطر عدم توانایی در تفکیک مسایل مهم و از مهم فرعی
•جستجوی یک راه حل کامل بدون هیچ نقطه ضعفی به خاطر کمال گرایی.
این ها باعث می شود که یا هرگز تصمیمی گرفته نمی شود یا خیلی دیر گرفته می شود.
راه حلی هم دارد؟
بسته به ریشه مساله ممکن است راه حل های زیر کاربرد داشته باشد:
۱)تعیین زمان برای تصمیم گیری. به خودتان یا سازمان تان بگویید تا این زمان باید این تصمیم گرفته شود.
۲)تفکیک مسایل: مسایل مهم را از مسایل غیرمهم شناسایی کنید و برای مسائل غیرمهم اصلا وقت نگذارید و یا کم بگذارید.
۳)روتین سازی: تصمیمات تکرار شونده را شناسایی کنید (مثلا چی بپوشم یا چی بپزم؟) و یک بار به صورت جدی به آن ها فکر کنید نتیجه را نهایی کنید و سپس سیستم را بگذارید روی حالت اتوماتیک.
۴)برون سپاری تصمیمات. اخذ تصمیمات غیرمهم را به دیگران بسپارید.
۵)روی این باور کار کنید که هیچ گزینه ای کامل نیست. هنر تصمیم گیری عالی این است که بین گزینه های ناقص یک گزینه کمتر ناقص پیدا کنم و نه گزینه بدون نقص.
۶)این باور را در خود تغییر دهید که اول باید فکر کرد و بعد انتخاب. گاهی اوقات بهترین روش سعی و خطاست. اول یک انتخاب موقتی (عمل کوچک)، سپس دریافت اطلاعات بیشتر، بعد تحلیل اطلاعات و سپس انتخاب بهتر و عمل مجدد.
توسعه ملی، بهبود سازمانی و رشد شخصی همه در گرو تصمیم ها و انتخاب های بهتر ماست. اگر از وضعیت امروز خود راضی نیستیم این ناشی از انتخاب های بد گذشته ماست. اگر آینده بهتری می خواهیم از انتخاب های امروز شروع کنیم.
صفحات مجتبی لشکربلوکی در اپلیکیشن بله I تلگرام I اینستاگرام I لینکدین
✔️رازهای بدهی بردگی بربریت
در کتاب استاندارد دستوری به ترجمه دکتر امیرحسین خالقی
این کتاب، کتابی است جالب و جنجالی در باب مهمترین اسلحه لویاتان دولت: پول!
نکته مهم: کتاب توزیع عمومی ندارد و فقط از لینکهای زیر قابل خریداری است.
لینک۱
لینک۲
در کتاب استاندارد دستوری به ترجمه دکتر امیرحسین خالقی
این کتاب، کتابی است جالب و جنجالی در باب مهمترین اسلحه لویاتان دولت: پول!
نکته مهم: کتاب توزیع عمومی ندارد و فقط از لینکهای زیر قابل خریداری است.
لینک۱
لینک۲
🔲⭕️ایران مطلوب من این شکلی است! ایران شما چه شکلی است؟
مجتبی لشکربلوکی
رویا داشتن حق ماست. هیچ کس نمی تواند این حق را از ما بگیرد. همه ما از بالاترین مقامات تا شهروندان معمولی از وضعیت موجود راضی نیستیم. فقط مشکل اینجاست که تصویر روشن و مشترکی از آینده نداریم. بدیهی است که همه ما امنیت، ثروت و آرامش و مسکن و خانواده خوب می خواهیم. بنابراین تکرار این ها دردی را دوا نمی کند باید کمی شفاف تر از آینده صحبت کنیم.
من رویاهایی دارم برای آینده ایران. می خواهم رویاهایم را بنویسم. تعداد گزاره ها خیلی زیاد بود فعلا در بیست گزاره محدود کردم. از شما می خواهم که این رویا را تکمیل کنید. می دانم خام است. ولی چاره ای نیست باید از جایی شروع کرد. بگویید با کدام موافقید با کدام مخالف؟ در این صفحه می توانید در کمتر از پنج دقیقه اعلام نظر کنید و اگر خواستید کامنت هم بگذارید. جمع بندی نهایی بر اساس گزاره هایی است که بیشترین رای را آورده اند.
۱. در ایران مطلوب من یک یهودی می تواند رئیس بانک مرکزی باشد، یک مسیحی می تواند وزیر بهداشت باشد، یک سنی مذهب وزیر راه، یک کویتی الاصل وزیر نفت و یک تاجیکی الاصل وزیر آموزش و پرورش. سازوکار اطمینان بخشی وجود دارد که نه مذهب نه نژاد نه محل تولد هیچ کدام مانعی برای خدمت به ايران و ایرانی نیست.
۲. در ایران مطلوب من، ۹۰٪ شرکت های بزرگ و ۹۵٪ دانشگاه ها کاملا مردمی هستند. این گونه اهل کسب وکار (مدیران و کارآفرینان) و اهل اندیشه (دانشگاهیان و حوزویان) هیچگونه وام دار و حقوق بگیر دولت نیستند و همین باعث می شود که آزاد و خلاق و موثر باشند و نه محافظه کار و معیشت اندیش.
۳.در دبستان ها آموزش می دهیم که جهان دوست ماست و ما با جهان تعامل می کنیم مگر اينکه خلافش ثابت شود. در ايران مطلوب من به جای «نه شرقی نه غربی»، می گوییم «هم شرقی هم غربی». یعنی حداکثر استفاده از هر چه در غرب و شرق هست برای توسعه ایران.
۴.در ایران مطلوب من، انتخاب دین و دین ورزی آزاد است. در کنار دین رسمی، اخلاق به عنوان فصل مشترک ادیان و انسانیت به شدت ترویج می شود. تک تک ادیان هم به راحتی تبلیغ و ترویج می شوند و در این تنوع و رنگارنگی دین داری آزادانه رخ می دهد.
۵. فقط یک کانال تلویزیونی دولتی و یک کانال رادیویی دولتی وجود دارد و یک روزنامه دولتی و ما بقی همه خصوصی هستند.
۶.در ایران مطلوب من هر کسی به جرم اقدام علیه امنیت ملی متهم شد در دادگاهی با هیات منصفه مردمي رایش صادر می شود به عبارت دیگر این مردمند که می گویند که کار فلانی آیا خلاف امنیت ملی بود یا نه. مرجع تشخیص خلاف امنیت ملی، مردم خواهند بود.
۷. در ایران مطلوب من، پارلمان دوسطحی داریم (مانند بسیاری از کشورهای دنیا، مجلس سنا داریم که به دور از هیجان و محلی گرایی نگاه بلندمدت و ملی دارد و جلوی طرح های پوپولیستی را می گیرد) و این ظرفیت وجود دارد که دست کم نیمی از پارلمان را زنان تشکیل دهند.
۸.در ايران مطلوب من، در کنار دموکراسی نمایندگی (=انتخابات)، دموکراسی مستقیم (رفراندوم) نیز وجود دارد و سالانه یک رفراندوم برگزار می شود و در هر رفراندم، چند تصمیم مهم به همه پرسی گذاشته می شود.
۹.در ایران مطلوب من، حسن شریعت مداری و حسین شریعت مداری، حسن عباسی و عباس عبدی همه آزاد و محترمند برای بیان نظرات شان. تا زمانی که دست به اسلحه نبرده اند و یا دروغ نگفته اند و یا ترویج خشونت نکرده اند. آزادی مسوولانه فراگیر مبنای گفتگوی اجتماعی ماست.
۱۰. در ايران مطلوب من، انتخابات مجلس به گونه ای است که مردم به احزاب شناسنامه دار و ریشه دار رای می دهند و یا افرادی که توسط احزاب پیشنهاد می شوند و نه به لیست های ناشناخته ای که شب قبل از انتخابات به ناگاه مانند قارچ از زمین می رویند. احزاب می مانند و پاسخگو هستند افراد می آیند و می روند و دست ما هم به ایشان نمی رسد.
(پایان قسمت اول/ گزاره یازده تا بیست در یادداشت بعدی)
مجتبی لشکربلوکی
رویا داشتن حق ماست. هیچ کس نمی تواند این حق را از ما بگیرد. همه ما از بالاترین مقامات تا شهروندان معمولی از وضعیت موجود راضی نیستیم. فقط مشکل اینجاست که تصویر روشن و مشترکی از آینده نداریم. بدیهی است که همه ما امنیت، ثروت و آرامش و مسکن و خانواده خوب می خواهیم. بنابراین تکرار این ها دردی را دوا نمی کند باید کمی شفاف تر از آینده صحبت کنیم.
من رویاهایی دارم برای آینده ایران. می خواهم رویاهایم را بنویسم. تعداد گزاره ها خیلی زیاد بود فعلا در بیست گزاره محدود کردم. از شما می خواهم که این رویا را تکمیل کنید. می دانم خام است. ولی چاره ای نیست باید از جایی شروع کرد. بگویید با کدام موافقید با کدام مخالف؟ در این صفحه می توانید در کمتر از پنج دقیقه اعلام نظر کنید و اگر خواستید کامنت هم بگذارید. جمع بندی نهایی بر اساس گزاره هایی است که بیشترین رای را آورده اند.
۱. در ایران مطلوب من یک یهودی می تواند رئیس بانک مرکزی باشد، یک مسیحی می تواند وزیر بهداشت باشد، یک سنی مذهب وزیر راه، یک کویتی الاصل وزیر نفت و یک تاجیکی الاصل وزیر آموزش و پرورش. سازوکار اطمینان بخشی وجود دارد که نه مذهب نه نژاد نه محل تولد هیچ کدام مانعی برای خدمت به ايران و ایرانی نیست.
۲. در ایران مطلوب من، ۹۰٪ شرکت های بزرگ و ۹۵٪ دانشگاه ها کاملا مردمی هستند. این گونه اهل کسب وکار (مدیران و کارآفرینان) و اهل اندیشه (دانشگاهیان و حوزویان) هیچگونه وام دار و حقوق بگیر دولت نیستند و همین باعث می شود که آزاد و خلاق و موثر باشند و نه محافظه کار و معیشت اندیش.
۳.در دبستان ها آموزش می دهیم که جهان دوست ماست و ما با جهان تعامل می کنیم مگر اينکه خلافش ثابت شود. در ايران مطلوب من به جای «نه شرقی نه غربی»، می گوییم «هم شرقی هم غربی». یعنی حداکثر استفاده از هر چه در غرب و شرق هست برای توسعه ایران.
۴.در ایران مطلوب من، انتخاب دین و دین ورزی آزاد است. در کنار دین رسمی، اخلاق به عنوان فصل مشترک ادیان و انسانیت به شدت ترویج می شود. تک تک ادیان هم به راحتی تبلیغ و ترویج می شوند و در این تنوع و رنگارنگی دین داری آزادانه رخ می دهد.
۵. فقط یک کانال تلویزیونی دولتی و یک کانال رادیویی دولتی وجود دارد و یک روزنامه دولتی و ما بقی همه خصوصی هستند.
۶.در ایران مطلوب من هر کسی به جرم اقدام علیه امنیت ملی متهم شد در دادگاهی با هیات منصفه مردمي رایش صادر می شود به عبارت دیگر این مردمند که می گویند که کار فلانی آیا خلاف امنیت ملی بود یا نه. مرجع تشخیص خلاف امنیت ملی، مردم خواهند بود.
۷. در ایران مطلوب من، پارلمان دوسطحی داریم (مانند بسیاری از کشورهای دنیا، مجلس سنا داریم که به دور از هیجان و محلی گرایی نگاه بلندمدت و ملی دارد و جلوی طرح های پوپولیستی را می گیرد) و این ظرفیت وجود دارد که دست کم نیمی از پارلمان را زنان تشکیل دهند.
۸.در ايران مطلوب من، در کنار دموکراسی نمایندگی (=انتخابات)، دموکراسی مستقیم (رفراندوم) نیز وجود دارد و سالانه یک رفراندوم برگزار می شود و در هر رفراندم، چند تصمیم مهم به همه پرسی گذاشته می شود.
۹.در ایران مطلوب من، حسن شریعت مداری و حسین شریعت مداری، حسن عباسی و عباس عبدی همه آزاد و محترمند برای بیان نظرات شان. تا زمانی که دست به اسلحه نبرده اند و یا دروغ نگفته اند و یا ترویج خشونت نکرده اند. آزادی مسوولانه فراگیر مبنای گفتگوی اجتماعی ماست.
۱۰. در ايران مطلوب من، انتخابات مجلس به گونه ای است که مردم به احزاب شناسنامه دار و ریشه دار رای می دهند و یا افرادی که توسط احزاب پیشنهاد می شوند و نه به لیست های ناشناخته ای که شب قبل از انتخابات به ناگاه مانند قارچ از زمین می رویند. احزاب می مانند و پاسخگو هستند افراد می آیند و می روند و دست ما هم به ایشان نمی رسد.
(پایان قسمت اول/ گزاره یازده تا بیست در یادداشت بعدی)
🔲⭕️ایران مطلوب من این شکلی است! ایران شما چه شکلی است؟ قسمت دوم
۱۱. در ايران مطلوب من سرمایه گذاران، کارخانه داران، کارآفرینان نه زالو هستند و نه زالو صفت . سوخت موتور رشدند و هر چه سود کسب کنند در چارچوب اخلاق و قانون، نوش جانشان. کارآفرین و سرمایه گذار حرمت دارد و سرمایه امنیت.
۱۲. در ايران مطلوب من تمام پرداخت های ما به دولت (مالیات و عوارض) مبتنی بر اطلاعات و شرایط ما منصفانه است و تمام دریافتی های ما از دولت (یارانه و کمک) بر اساس اطلاعات و شرایط اختصاصی. دولت با چشمان کور نه یارانه می دهد و نه مالیات می ستاند. کشورداری مبتنی بر داده!
۱۳. در ایران مطلوب من تامین آموزش و بهداشت به عهده دولت است اما تولید آن نه. دولت سازوکارهای تولید خدمات آموزشی و بهداشتی را تضمین می کند ولی تولید آن بر عهده دولت نیست. دولتی که خودش بهداشت و آموزش ارایه کند هیچ گاه داور و ناظر بی طرفی نیست. چون اگر نقصی باشد خودش مقصر است آنگاه به چه کسی باید شکایت برد؟
۱۴. در ایران مطلوب من قیمت گذاری دولتی نه یکباره که به صورت تدریجی رو به کاهش است. قیمت همه چیز واقعی خواهد شد به ویژه برق، گاز، آب، نفت، بنزین و نان و دارو و ارز و کار. برای همه این ها، بازارهای متشکل، منصفانه، شفاف و رقابتی شکل خواهد گرفت. این باعث می شود اولا: همه به اندازه و درست مصرف کنیم. ثانیاً: اینگونه نباشد که برق ارزان را یک نفر بیست برابر من مصرف کند. سهم او از یارانه مفت و مجانی دولت بیست برابر من باشد. ثالثاً: دولت بتواند به همه یارانه نقدی مستقیم بر اساس اعضای خانوار بدهد و نه یارانه نقدی غیرمستقیم که پولداران به مراتب بیش از فقرا سهم ببرند.
۱۵. در ايران مطلوب من نه عمامه پرانی داریم و نه بریدن کراوات! تنوع پوشش با رعایت عرف و اخلاق، آزاد و محترم است. چه زیباست اگر استاد کرد/بلوچ ما با لباس زیبای کردی یا بلوچی یا ... تدریس کند و وزیرر سیستانی ما با لباس محلی در هیات دولت حضور یابد.
۱۶. در ایران مطلوب من آموزش و پرورش «دیپلمه تست زن» و دانشگاه «مدرک دار مدعی» تولید نمی کند بلکه شهروند باشعور منتقد قاعده پذیرِ تیزبینِ مشارکتورزِ توسعهآفرین پرورش میدهد.
۱۷. در ایران مطلوب من در مهمترین صندوقهای بیمه تامین اجتماعی و بازنشستگی، تصمیم گیران اصلی مستمری بگیران و بیمه پردازان هستند و نه دولت! صندوق های متعدد وجود دارد و مردم آزادند که به هر کدام بپیوندند.
۱۸. در ایران مطلوب من، حق مالکیت کاملا رعایت می شود و همین باعث می شود که انگیزه ها فوران کند: ایده، کسب وکار، زمین، سهم در یک استارت آپ، کدی که نوشته می شود، آهنگی که خوانده می شود، فرمولی که کشف می شود، همه و همه محترم و مطمئن هستند و باعث می شود که من براحتی سرمایه گذاری کنم و نگران ایده خواری، زمین خواری، شرکت خواری و سودخواری نباشم. نگران تصاحب و تعرض نباشم و اگر هم تصاحب و تعرضی چه از سوی حکومت و چه از سوی مردم رخ داد، می توانم با خیال راحت و سهولت اعاده مالکیت کنم.
۱۹. سیاستهای یکشبه نداریم. آنقدر یکشبه که حتی رئیس جمهورش هم جمعه متوجه شود!
۲۰. تنها چیزی که آزادی را محدود می کند قانون است و قانون، به صورت جمعی، عقلایی و آزادانه نوشته می شود و تغییر می کند. قانون هم آزادی بخش است و هم محدودکننده آزادی. در عوض آنچه به قانون مشروعیت می بخشد همین آزادی است؛ قانونی که در فضای آزاد و مشارکتی تدوین و تصویب می شود. قانون آزادی را حراست می کند و آزادی به قانون مشروعیت می بخشد.
هر چه فکر می کنم در می یابم که ایران مطلوب من گام به گام بدست می آید و هیچ میانبری برای تحقق یکباره آن نیست.
می دانم با برخی از جملات من مخالفی، براحتی مخالفت خود را در این صفحه ابراز کن. رویای مشترک با «گفتگوی انتقادی محترمانه» شکل خواهد گرفت. در ضمن در انتهای پرسشنامه بنویس ايران مطلوب تو چه شکلی است؟
صفحات مجتبی لشکربلوکی در اپلیکیشن بله I تلگرام I اینستاگرام I لینکدین
۱۱. در ايران مطلوب من سرمایه گذاران، کارخانه داران، کارآفرینان نه زالو هستند و نه زالو صفت . سوخت موتور رشدند و هر چه سود کسب کنند در چارچوب اخلاق و قانون، نوش جانشان. کارآفرین و سرمایه گذار حرمت دارد و سرمایه امنیت.
۱۲. در ايران مطلوب من تمام پرداخت های ما به دولت (مالیات و عوارض) مبتنی بر اطلاعات و شرایط ما منصفانه است و تمام دریافتی های ما از دولت (یارانه و کمک) بر اساس اطلاعات و شرایط اختصاصی. دولت با چشمان کور نه یارانه می دهد و نه مالیات می ستاند. کشورداری مبتنی بر داده!
۱۳. در ایران مطلوب من تامین آموزش و بهداشت به عهده دولت است اما تولید آن نه. دولت سازوکارهای تولید خدمات آموزشی و بهداشتی را تضمین می کند ولی تولید آن بر عهده دولت نیست. دولتی که خودش بهداشت و آموزش ارایه کند هیچ گاه داور و ناظر بی طرفی نیست. چون اگر نقصی باشد خودش مقصر است آنگاه به چه کسی باید شکایت برد؟
۱۴. در ایران مطلوب من قیمت گذاری دولتی نه یکباره که به صورت تدریجی رو به کاهش است. قیمت همه چیز واقعی خواهد شد به ویژه برق، گاز، آب، نفت، بنزین و نان و دارو و ارز و کار. برای همه این ها، بازارهای متشکل، منصفانه، شفاف و رقابتی شکل خواهد گرفت. این باعث می شود اولا: همه به اندازه و درست مصرف کنیم. ثانیاً: اینگونه نباشد که برق ارزان را یک نفر بیست برابر من مصرف کند. سهم او از یارانه مفت و مجانی دولت بیست برابر من باشد. ثالثاً: دولت بتواند به همه یارانه نقدی مستقیم بر اساس اعضای خانوار بدهد و نه یارانه نقدی غیرمستقیم که پولداران به مراتب بیش از فقرا سهم ببرند.
۱۵. در ايران مطلوب من نه عمامه پرانی داریم و نه بریدن کراوات! تنوع پوشش با رعایت عرف و اخلاق، آزاد و محترم است. چه زیباست اگر استاد کرد/بلوچ ما با لباس زیبای کردی یا بلوچی یا ... تدریس کند و وزیرر سیستانی ما با لباس محلی در هیات دولت حضور یابد.
۱۶. در ایران مطلوب من آموزش و پرورش «دیپلمه تست زن» و دانشگاه «مدرک دار مدعی» تولید نمی کند بلکه شهروند باشعور منتقد قاعده پذیرِ تیزبینِ مشارکتورزِ توسعهآفرین پرورش میدهد.
۱۷. در ایران مطلوب من در مهمترین صندوقهای بیمه تامین اجتماعی و بازنشستگی، تصمیم گیران اصلی مستمری بگیران و بیمه پردازان هستند و نه دولت! صندوق های متعدد وجود دارد و مردم آزادند که به هر کدام بپیوندند.
۱۸. در ایران مطلوب من، حق مالکیت کاملا رعایت می شود و همین باعث می شود که انگیزه ها فوران کند: ایده، کسب وکار، زمین، سهم در یک استارت آپ، کدی که نوشته می شود، آهنگی که خوانده می شود، فرمولی که کشف می شود، همه و همه محترم و مطمئن هستند و باعث می شود که من براحتی سرمایه گذاری کنم و نگران ایده خواری، زمین خواری، شرکت خواری و سودخواری نباشم. نگران تصاحب و تعرض نباشم و اگر هم تصاحب و تعرضی چه از سوی حکومت و چه از سوی مردم رخ داد، می توانم با خیال راحت و سهولت اعاده مالکیت کنم.
۱۹. سیاستهای یکشبه نداریم. آنقدر یکشبه که حتی رئیس جمهورش هم جمعه متوجه شود!
۲۰. تنها چیزی که آزادی را محدود می کند قانون است و قانون، به صورت جمعی، عقلایی و آزادانه نوشته می شود و تغییر می کند. قانون هم آزادی بخش است و هم محدودکننده آزادی. در عوض آنچه به قانون مشروعیت می بخشد همین آزادی است؛ قانونی که در فضای آزاد و مشارکتی تدوین و تصویب می شود. قانون آزادی را حراست می کند و آزادی به قانون مشروعیت می بخشد.
هر چه فکر می کنم در می یابم که ایران مطلوب من گام به گام بدست می آید و هیچ میانبری برای تحقق یکباره آن نیست.
می دانم با برخی از جملات من مخالفی، براحتی مخالفت خود را در این صفحه ابراز کن. رویای مشترک با «گفتگوی انتقادی محترمانه» شکل خواهد گرفت. در ضمن در انتهای پرسشنامه بنویس ايران مطلوب تو چه شکلی است؟
صفحات مجتبی لشکربلوکی در اپلیکیشن بله I تلگرام I اینستاگرام I لینکدین
Porsline
ایران مطلوب من
با پُرسلاین به راحتی پرسشنامه خود را طراحی و ارسال کنید و با گزارشهای لحظهای آن به سرعت تصمیم بگیرید.
🔲⭕️ده فرمان تفکر استراتژیک در یک قاب
تشریح شده در کتاب ذهن استراتژیست که به چاپ هفتم رسیده است.
اطلاعات کتاب و دانلود رایگان فهرست و بخش هایی از کتاب در این لینک
تشریح شده در کتاب ذهن استراتژیست که به چاپ هفتم رسیده است.
اطلاعات کتاب و دانلود رایگان فهرست و بخش هایی از کتاب در این لینک
🔲⭕️رویای ایران؛ تصویر مشترک از ایران آینده
تا کنون بیش از ۱۴۵۰ نفر به طرق مختلف در نظرسنجی «رویای ایران؛ تصویر مشترک از ایران آینده» نظر داده اند. شما هم براحتی می توانید با ۵ دقیقه وقت گذاشتن نظر موافق یا مخالف خود را در مورد بیست ایده/تصویر از ایران آینده به اشتراک بگذارید. نتایج نظرسنجی (میزان موافقین و مخالفین هر کدام از ایده ها) تبدیل به یک گزارش و منتشر خواهد شد.
وارد این صفحه شوید: لینک
survey.porsline.ir/s/Vm0mAOOC
یادآوری: ممکن است زمانی که فیلترشکن روشن است صفحه باز نشود
رویای ایران حق ما و متعلق به همه ماست. در این رویا نقش آفرین باشیم
تا کنون بیش از ۱۴۵۰ نفر به طرق مختلف در نظرسنجی «رویای ایران؛ تصویر مشترک از ایران آینده» نظر داده اند. شما هم براحتی می توانید با ۵ دقیقه وقت گذاشتن نظر موافق یا مخالف خود را در مورد بیست ایده/تصویر از ایران آینده به اشتراک بگذارید. نتایج نظرسنجی (میزان موافقین و مخالفین هر کدام از ایده ها) تبدیل به یک گزارش و منتشر خواهد شد.
وارد این صفحه شوید: لینک
survey.porsline.ir/s/Vm0mAOOC
یادآوری: ممکن است زمانی که فیلترشکن روشن است صفحه باز نشود
رویای ایران حق ما و متعلق به همه ماست. در این رویا نقش آفرین باشیم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔲⭕️پدری که نه تنها طلای مادر که «خود مادر» را فروخت!
مجتبی لشکربلوکی
این خاطره شنیدنی را از رضا امیرخانی نویسنده مشهور معاصر بشنوید.
تجویز راهبردی: به همین خاطر آنچه باید بدان دل بست «نیلوفران آبی» است. ریزنهادهایی که از دل جامعه برمی خیزند. جوانه می زنند. تقلا می کنند. رشد می کنند. می میرند اما دوباره سر برمی آورند و گرامر زندگی جمعی ما را از نو می نویسند.
دسترسی به دانلود رایگان گزارش ها، نوشته ها، وبسایت، کتاب ها در یک صفحه
مجتبی لشکربلوکی
این خاطره شنیدنی را از رضا امیرخانی نویسنده مشهور معاصر بشنوید.
تجویز راهبردی: به همین خاطر آنچه باید بدان دل بست «نیلوفران آبی» است. ریزنهادهایی که از دل جامعه برمی خیزند. جوانه می زنند. تقلا می کنند. رشد می کنند. می میرند اما دوباره سر برمی آورند و گرامر زندگی جمعی ما را از نو می نویسند.
دسترسی به دانلود رایگان گزارش ها، نوشته ها، وبسایت، کتاب ها در یک صفحه
روایت ایران در گفتگو با ایران پایدار
🔲⭕️روایت ایران: نظریه کتری جوشان، چرا ایران ژاپن نشد؟ و گذشته و حال و آینده ایران
مجتبی لشکربلوکی
به دعوت مجموعه وزین ایران پایدار در مورد ایران و آینده آن صحبت کردم.
دیدن فیلم در آپارات
دیدن فیلم در یوتیوب
توصیه می کنم مجموعه روایت های ایران را بشنوید و ببینید
☑️⭕️زمان های مهم
3:30 چیز خاصی در زندگی ام وجود نداره و معمولی ام
15:15 چگونه می توان ایران را تعریف کرد؟
15:45 چرا ایران هر از تعریفی فرار می کند؟
23:15 سوال دوم: وضعیت فعلی ایران بر اساس 5 شاخص مهم نیابتی و ترکیبی
30:15 مهاجرت و فرزندآوری و مقایسه پیر شدن ایران و اروپا و آینده خطرناک این روند
33:07 مقایسه سرمایه گذاری خارجی ایران و آلمان
34:00 شاخص فلاکت ایران و آلمان
35:00 شاخص درآمد سرانه ایران و آلمان
37:00 در کجای جهان ایستاده ایم
39:15 جنبه امیدوارکننده ایران
41:40 نظریه کتری جوشان
48:00 سوال سوم: چرا به این جا رسیدیم؟
1:22:30 مقایسه ایران و ژاپن از منظر تاریخ و جغرافیا
1:49:48 سوال چهارم: چه می توان کرد؟
روایت های اساتیدی چون شروین وکیلی، پرویز پیران، داریوش فرهود و... را در این کانال می یابید
@Iranepaydar_Official
مجتبی لشکربلوکی
به دعوت مجموعه وزین ایران پایدار در مورد ایران و آینده آن صحبت کردم.
دیدن فیلم در آپارات
دیدن فیلم در یوتیوب
توصیه می کنم مجموعه روایت های ایران را بشنوید و ببینید
☑️⭕️زمان های مهم
3:30 چیز خاصی در زندگی ام وجود نداره و معمولی ام
15:15 چگونه می توان ایران را تعریف کرد؟
15:45 چرا ایران هر از تعریفی فرار می کند؟
23:15 سوال دوم: وضعیت فعلی ایران بر اساس 5 شاخص مهم نیابتی و ترکیبی
30:15 مهاجرت و فرزندآوری و مقایسه پیر شدن ایران و اروپا و آینده خطرناک این روند
33:07 مقایسه سرمایه گذاری خارجی ایران و آلمان
34:00 شاخص فلاکت ایران و آلمان
35:00 شاخص درآمد سرانه ایران و آلمان
37:00 در کجای جهان ایستاده ایم
39:15 جنبه امیدوارکننده ایران
41:40 نظریه کتری جوشان
48:00 سوال سوم: چرا به این جا رسیدیم؟
1:22:30 مقایسه ایران و ژاپن از منظر تاریخ و جغرافیا
1:49:48 سوال چهارم: چه می توان کرد؟
روایت های اساتیدی چون شروین وکیلی، پرویز پیران، داریوش فرهود و... را در این کانال می یابید
@Iranepaydar_Official
🔲⭕️ایران؛ جامعه بی رویا، جامعه فرار و هجوم
مجتبی لشکربلوکی
تفاوت اصلی انسان و حیوان، ظرفیت رویاپردازی و روایت گری اوست. رویا یعنی این که انسان بتواند زنجیرهای از مفاهیم واقعی و ملموس، و انتزاعی و ناملموس، را به هم گره بزند و از آنها قصهای خواستنی درست کند. آنچه خواندیم دیدگاه دکتر محسن رنانی، کنشگر و پژوهشگر برجسته توسعه است. در ادامه ببینم که او اهمیت رویاپردازی جمعی و ارتباط آن با توسعه را چه می داند؟
در میان همه رویاها، معمولا یک رویا، مرکزیت دارد و به همه رویاهای دیگر «وحدت» و «معنی» میدهد. همچنین هر جامعه ای حداقل یک «رویای جمعی معنی بخش و وحدتآفرین» نیاز دارد که همه رویاهای دیگرش را جهت بدهد و معنی کند. به چنین رویایی، «رویای ملی» میگوییم. جوامعی توسعه می یابند که رویا دارند. رویا یعنی افق مشترک، درد مشترک، امید مشترک و انرژی مشترک.
راستی ما ایرانیان اکنون کدام رویای ملی را داریم؟ می خواهیم تمدن هخامنشیان را احیا کنیم؟ می خواهیم مدینه نبوی بسازیم؟ می خواهیم حکومت علوی داشته باشیم؟ می خواهیم ژاپن اسلامی شویم؟ می خواهیم یک جامعه عادلانه بسازیم یا یک جامعه دموکراتیک؟ یا میخواهیم به حکومت سلطنتی بازگردیم؟ واقعیت اینست که دیرزمانی است که ایرانیان رویای ملی ندارند؛ و تا زمانی که رویای ملی نداشته باشیم سخن گفتن از توسعه بیمعنا خواهد بود.
اکنون چنان ناهمگون و پراکنده شده ایم که دیگر توان خلق رویای ملی وحدت بخش نداریم. شکل دادن به یک رویای جمعی از پرتاپ موشک به فضا، هم مهمتر است و هم سختتر. ساختن رویای جمعی کاری بسیار ظریف و دقیق است و متاسفانه حکومت ما هم فاقد چنین مهارتی است و البته جامعه ایران نیز مهارت کافی در گفتوگو و همشنوی و مشارکت ندارد.
جامعه بی رویا نشانه اش و محصولش فرار است و هجوم. فرار به هرکجا بشود و هجوم به هر چه میشود. فرار به سوی مهاجرت، هجوم به سوی مواد مخدر؛ فرار از دین و سنتها، هجوم به انواع عرفانهای نو؛ فرار از ازدواج و فرزندآوری، هجوم به سکس و شراب؛ فرار به سوی افسردگی و خودکشی، هجوم به سوی شورش و تخریب. هر گاه جامعهای وارد خشونت شود یکی از احتمالات جدی این است که رویاهایش تمام شده است. اصولا وقتی وضع موجود قابل تحمل نباشد و هیچ روزنه ای هم برای تغییر نباشد، و همه رویاها هم تخریب شده باشند، خشم و خشونت جای آنها را می گیرد. (متن کامل نوشته دکتر رنانی را اینجا بخوانید)
🔲⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
ما جامعه بی رویاییم. توسعه مدیون کنشگری جمعی است و کنشگری جمعی در گرو تصویر نسبتاً مشترک و درد نسبتاً مشترک و هدف نسبتاً مشترک است. رویای ملی ایران باید در ذهن من و شما شکل بگیرد. این حاصل گفتگو، انتقاد، نوشتن و غلط گرفتن و پاک کردن و دوباره نوشتن، مشارکت، نظرسنجی و همه پرسی است. برای رویاپردازی چه باید کرد؟ دست کم چهار شرط آن چنین است:
◾️درک ریشهها: هر چند رویا در مورد آینده (سرنوشت مشترک) است اما اشتباه است اگر به گذشته مشترک مان نگاه نکنیم و تحلیلش نکنیم. سرنوشت مشترک ما بی ارتباط با سرگذشت مشترک ما نیست.
◾️جهان آگاهی: به تجربیات جهانی باید نگاه کرد. جوامع دیگر چه اشتباهاتی کرده اند. کجاها پیشرفت خیره کننده داشته اند؟ شاید مدل های توسعه متفاوت باشد اما آیا اصولی مشترک می توان یافت بین مدل های کاملا متفاوت؟
◾️از واگرایی تا همگرایی: قرار نیست یک شبه و چند ماهه به رویای مشترک برسیم. باید مجال طرح ایده های مختلف، ناقص و حتی اشتباه را داد (واگرایی آگاهانه) سپس صبورانه و محترمانه گفتگو کرد و تا در انتهای دالان سیاه این تعامل نوری از تفاهم از روزنه ای بتابد (همگرایی صبورانه)
◾️ نکشتن رویای دهه آینده در پای اقدام هفته آینده: یک خطای تکراری کشتن رویا در پای اقدام هفته آینده است اگر برای هر تصویر یا ایده ای بگوییم که این شدنی نیست؛ این ذبح رویاست. رویا چیزی بین شدن و نشدن است و یک تصویر بلندمدت. بدیهی است که اگر امروز می شد رویا را محقق کرد که به آن رویا نمی گفتیم. رویا را ترسیم می کنیم تا بدانیم که 520 هفته آینده من و شما توان و زمان مان را روی چه موضوعی متمرکز کنیم. رویاپردازی دهه آینده مانع کنشگری هفته آینده نیست. هم این و هم آن.
به عنوان یک حرکت کوچک، به عنوان یک مشق اولیه که نیازمند غلط گیری است، بیست تصویر از رویای ایران نوشته ام. می توانید شما هم مشارکت کنید در مورد هر تصویر بگویید که موافقید یا مخالف. 5 دقیقه برای رویای ملی وقت بگذارید. تا کنون چهار هزار نفر شرکت کرده اند شما هم به این رویاپردازی دعوتید.
https://survey.porsline.ir/s/Vm0mAOOC
مجتبی لشکربلوکی در بله I تلگرام I اینستاگرام I لینکدین I تمام لینک ها در یک صفحه
مجتبی لشکربلوکی
تفاوت اصلی انسان و حیوان، ظرفیت رویاپردازی و روایت گری اوست. رویا یعنی این که انسان بتواند زنجیرهای از مفاهیم واقعی و ملموس، و انتزاعی و ناملموس، را به هم گره بزند و از آنها قصهای خواستنی درست کند. آنچه خواندیم دیدگاه دکتر محسن رنانی، کنشگر و پژوهشگر برجسته توسعه است. در ادامه ببینم که او اهمیت رویاپردازی جمعی و ارتباط آن با توسعه را چه می داند؟
در میان همه رویاها، معمولا یک رویا، مرکزیت دارد و به همه رویاهای دیگر «وحدت» و «معنی» میدهد. همچنین هر جامعه ای حداقل یک «رویای جمعی معنی بخش و وحدتآفرین» نیاز دارد که همه رویاهای دیگرش را جهت بدهد و معنی کند. به چنین رویایی، «رویای ملی» میگوییم. جوامعی توسعه می یابند که رویا دارند. رویا یعنی افق مشترک، درد مشترک، امید مشترک و انرژی مشترک.
راستی ما ایرانیان اکنون کدام رویای ملی را داریم؟ می خواهیم تمدن هخامنشیان را احیا کنیم؟ می خواهیم مدینه نبوی بسازیم؟ می خواهیم حکومت علوی داشته باشیم؟ می خواهیم ژاپن اسلامی شویم؟ می خواهیم یک جامعه عادلانه بسازیم یا یک جامعه دموکراتیک؟ یا میخواهیم به حکومت سلطنتی بازگردیم؟ واقعیت اینست که دیرزمانی است که ایرانیان رویای ملی ندارند؛ و تا زمانی که رویای ملی نداشته باشیم سخن گفتن از توسعه بیمعنا خواهد بود.
اکنون چنان ناهمگون و پراکنده شده ایم که دیگر توان خلق رویای ملی وحدت بخش نداریم. شکل دادن به یک رویای جمعی از پرتاپ موشک به فضا، هم مهمتر است و هم سختتر. ساختن رویای جمعی کاری بسیار ظریف و دقیق است و متاسفانه حکومت ما هم فاقد چنین مهارتی است و البته جامعه ایران نیز مهارت کافی در گفتوگو و همشنوی و مشارکت ندارد.
جامعه بی رویا نشانه اش و محصولش فرار است و هجوم. فرار به هرکجا بشود و هجوم به هر چه میشود. فرار به سوی مهاجرت، هجوم به سوی مواد مخدر؛ فرار از دین و سنتها، هجوم به انواع عرفانهای نو؛ فرار از ازدواج و فرزندآوری، هجوم به سکس و شراب؛ فرار به سوی افسردگی و خودکشی، هجوم به سوی شورش و تخریب. هر گاه جامعهای وارد خشونت شود یکی از احتمالات جدی این است که رویاهایش تمام شده است. اصولا وقتی وضع موجود قابل تحمل نباشد و هیچ روزنه ای هم برای تغییر نباشد، و همه رویاها هم تخریب شده باشند، خشم و خشونت جای آنها را می گیرد. (متن کامل نوشته دکتر رنانی را اینجا بخوانید)
🔲⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
ما جامعه بی رویاییم. توسعه مدیون کنشگری جمعی است و کنشگری جمعی در گرو تصویر نسبتاً مشترک و درد نسبتاً مشترک و هدف نسبتاً مشترک است. رویای ملی ایران باید در ذهن من و شما شکل بگیرد. این حاصل گفتگو، انتقاد، نوشتن و غلط گرفتن و پاک کردن و دوباره نوشتن، مشارکت، نظرسنجی و همه پرسی است. برای رویاپردازی چه باید کرد؟ دست کم چهار شرط آن چنین است:
◾️درک ریشهها: هر چند رویا در مورد آینده (سرنوشت مشترک) است اما اشتباه است اگر به گذشته مشترک مان نگاه نکنیم و تحلیلش نکنیم. سرنوشت مشترک ما بی ارتباط با سرگذشت مشترک ما نیست.
◾️جهان آگاهی: به تجربیات جهانی باید نگاه کرد. جوامع دیگر چه اشتباهاتی کرده اند. کجاها پیشرفت خیره کننده داشته اند؟ شاید مدل های توسعه متفاوت باشد اما آیا اصولی مشترک می توان یافت بین مدل های کاملا متفاوت؟
◾️از واگرایی تا همگرایی: قرار نیست یک شبه و چند ماهه به رویای مشترک برسیم. باید مجال طرح ایده های مختلف، ناقص و حتی اشتباه را داد (واگرایی آگاهانه) سپس صبورانه و محترمانه گفتگو کرد و تا در انتهای دالان سیاه این تعامل نوری از تفاهم از روزنه ای بتابد (همگرایی صبورانه)
◾️ نکشتن رویای دهه آینده در پای اقدام هفته آینده: یک خطای تکراری کشتن رویا در پای اقدام هفته آینده است اگر برای هر تصویر یا ایده ای بگوییم که این شدنی نیست؛ این ذبح رویاست. رویا چیزی بین شدن و نشدن است و یک تصویر بلندمدت. بدیهی است که اگر امروز می شد رویا را محقق کرد که به آن رویا نمی گفتیم. رویا را ترسیم می کنیم تا بدانیم که 520 هفته آینده من و شما توان و زمان مان را روی چه موضوعی متمرکز کنیم. رویاپردازی دهه آینده مانع کنشگری هفته آینده نیست. هم این و هم آن.
به عنوان یک حرکت کوچک، به عنوان یک مشق اولیه که نیازمند غلط گیری است، بیست تصویر از رویای ایران نوشته ام. می توانید شما هم مشارکت کنید در مورد هر تصویر بگویید که موافقید یا مخالف. 5 دقیقه برای رویای ملی وقت بگذارید. تا کنون چهار هزار نفر شرکت کرده اند شما هم به این رویاپردازی دعوتید.
https://survey.porsline.ir/s/Vm0mAOOC
مجتبی لشکربلوکی در بله I تلگرام I اینستاگرام I لینکدین I تمام لینک ها در یک صفحه
گزارش تحلیل ده ساله مسکن.pdf
1.4 MB
🔳⭕️گزارش تحلیلی ده ساله مسکن با عنوان سرمایه گذاری هوشمندانه در املاک و مستغلات منتشر شد
◻️در این گزارش قیمت مسکن در تهران با استانبول، کانادا (ونکور)، لندن، لس آنجلس و نیویورک مقایسه شده
◻️بازده سرمایه گذاری در مسکن در مقایسه با سایر بازارها تحلیل شده
◻️همچنین مشخص شده که قیمت زمین و مسکن در ماه های مختلف سال چگونه است؟
◻️مشخص شده که کدام شهرها بیشترین رشد قیمت را داشته اند
این گزارش توسط کارگزاری املاک و مستغلات دایموند تهیه شده
وبسایت دایموند برای گزارش های تکمیلی
www.DiamondCMG.com
◻️در این گزارش قیمت مسکن در تهران با استانبول، کانادا (ونکور)، لندن، لس آنجلس و نیویورک مقایسه شده
◻️بازده سرمایه گذاری در مسکن در مقایسه با سایر بازارها تحلیل شده
◻️همچنین مشخص شده که قیمت زمین و مسکن در ماه های مختلف سال چگونه است؟
◻️مشخص شده که کدام شهرها بیشترین رشد قیمت را داشته اند
این گزارش توسط کارگزاری املاک و مستغلات دایموند تهیه شده
وبسایت دایموند برای گزارش های تکمیلی
www.DiamondCMG.com
🔲⭕️آقا! خانم! لطفا هر دو تو پستو!
مجتبی لشکربلوکی
ابتدا یک نوشته از میثاق محرابی پژوهشگر ادیان و عرفان بخوانیم روانشناسان، اصطلاحی دارند به نام "ضمیر ناخودآگاه جمعی". میگویند هر انسانی جدای از اینکه دارای یک سن شناسنامهای است، یک سن تاریخی هم دارد و حاصل آن، انباشت میراثهایی است که از گذشتگان به او رسیده و در ضمیر ناخودآگاه او، تجمیع و پنهان شده.
چند نکته تاریخی را بررسی کنیم، که هرچند من و شما، در سن شناسنامهایمان، با آن مواجه نشدیم، اما گذشتگان درک کردهاند و به ما به ارث رسیده.
ایران باستان: در برخی منابع تاریخی آمده که ایرانیان باستان، اهل نوشتن نبودند، زبان گفتاریشان اوستایی بود، ولی خط نوشتاری نداشتند.
حکیم ابوالقاسم فردوسی این باور را به شکل نسبتاً مفصلی در شاهنامه منعکس کرده: بر اساس روایت فردوسی، طهمورث (تهمورس) برای اولین بار، نوشتن را از دیوان آموخت. او وقتی بر گروه دیوان، غلبه میکند، و آنها را در بند میکشد، آنها به او گفتند: ما را مکُش تا تو را هنری نو بیاموزیم که به کارَت آید. تهمورس در ازای آموزش خط، آنها را آزاد ساخت و آن ديوان، نوشتنِ نزدیک به سی زبان چون رومی و پارسی و چینی و پهلوی را به او آموزش دادند.
سده اخیر: حسن رشدیه نخستین مؤسس مدارس جدید بوده. معروف است در زمانی که در شهر قم مدرسه دخترانه وجود نداشت او خود، سر دو دخترش را میتراشید و با لباس پسرانه به مدرسه میفرستاد تا باسواد شوند. وصیت کرده بود که: «مرا در محلی به خاک بسپارید که هر روز شاگردان مدارس از روی گورم بگذرند تا بدین طریق روحم شاد گردد». (داستان تلاشهای او برای برقراری مدارس مدرن در ایران، بسیار امیدبخش و درس آموز است.)
یک نسل قبل: یادم میآید مرحوم مادربزرگم، برایمان تعریف میکرد که پدرش به او و سایر خواهران اجازه درس خواندن در مکتب را نمیداد و میگفت: "دختر اگر نوشتن بداند، برای پسران نامه مینویسد!" برای همین هم تا جایی سواد آموخته بود که بتواند قرآن بخواند، فقط همین... دستخط نداشت.
روزگار معاصر: دوست داشتم این پاراگراف را اینطور مینوشتم که: "این سنت ناپسند، این روزها برچیده شده و دیگر اثری از آن نیست و انسان در روزگار علم و مدرنیته، طور دیگری میاندیشد و گونهای دیگر میاندیشد" اما ..... (رفرنس)
☑️⭕️تجویز راهبردی:
آن کسانی که با درس خواندن، اشتغال، ورزش کردن و دختران ما مخالفند و معتقدند که مردان می توانند در پارک ها قهقهه بزنند اما زنان حق شادی کردن ندارند. مردان می توانند تیم محبوب شان را تشویق کنند اما زنان اصلا چه کار دارند به ورزش! بخاطر بسپارند دختری که درس نمی خواند، ورزش نمی کند، شادی نمی کند، کار نمی کند و باید در پستوی خانه بماند تا خدای ناکرده ما مردان به گناه نیفتیم، نه زندگی را به تمام معنا تجربه می کند (محرومیت)، نه فرصت برابر با دیگران خواهد داشت (تبعیض)، نه می تواند از حق خود دفاع کند (ظلم) براحتی فریفته می شود (فریب) و می تواند در معرض سوء استفاده قرار گیرند [ماجرای قاچاق دختران را به خاطر بیاورید] (فساد). این نگاه شما منجر می شود که نیمی از ما، پاره تن های ما، نیمی از وجود ما در معرض محرومیت، ظلم، تبعیض، فساد و فریب قرار بگیرد.
آیا دلیلی داریم؟ کدام مذهب؟ کدام دین؟ چنین نگاهی را تایید می کند. به خانه خداوند نگاه کنید که مردان و زنان در کنار هم می آیند و می روند و می خوانند و تعالی می جویند.
دو پیشنهاد:
پنجاه درصد تلاشی که برای محدود کردن جامعه و به ویژه زنان می کنیم را بگذاریم برای تعمیق اصالت و شرافت و نجابت آدم ها به ویژه آقایان.
اگر احیانا روش بالا جواب نداد، اشکالی ندارد به مدت یک ماه هر محدودیتی برای خانم ها در نظر گرفتید مساوی یا مشابه آن برای آقایان وضع کنید. نیک می دانم که حکم صددرصد یکسان در مورد خانم ها و آقایان نمی توان داشت اما می توان فکر کرد که یک ماه (فقط یک ماه) هر محدودیتی برای گروهی در نظر گرفته شد شبیه یا نزدیک به آن محدودیت برای دیگری در نظر گرفته شود. برای تقریب به ذهن؛ اگر می گویید که خانم ها باید در پستو بمانند. سه روز خانم ها در پستو بمانند که مردان خدای ناکرده به زحمت نیفتند و سه روز هم مردان در پستو بمانند که در معرض گناه قرار نگیرند. هفته ای یک روز هم همه در پستو بمانیم که اصلا کسی کسی را نبیند اینگونه کلا ریشه تمام مشکلات اخلاقی حل می شود. حتی اگر کارآمد هم نباشد دست کم می فهمیم که محروم کردن زنان از مدرسه و ورزشگاه و پارک و .... چه مزه ای دارد.
ایکاش می فهمیدیم محدود کردن غیرعقلایی زنان یعنی ترویج محرومیت، ظلم، تبعیض، فساد و فریب
@Dr_Lashkarbolouki
yek.link/Lashkarbolouki
مجتبی لشکربلوکی
ابتدا یک نوشته از میثاق محرابی پژوهشگر ادیان و عرفان بخوانیم روانشناسان، اصطلاحی دارند به نام "ضمیر ناخودآگاه جمعی". میگویند هر انسانی جدای از اینکه دارای یک سن شناسنامهای است، یک سن تاریخی هم دارد و حاصل آن، انباشت میراثهایی است که از گذشتگان به او رسیده و در ضمیر ناخودآگاه او، تجمیع و پنهان شده.
چند نکته تاریخی را بررسی کنیم، که هرچند من و شما، در سن شناسنامهایمان، با آن مواجه نشدیم، اما گذشتگان درک کردهاند و به ما به ارث رسیده.
ایران باستان: در برخی منابع تاریخی آمده که ایرانیان باستان، اهل نوشتن نبودند، زبان گفتاریشان اوستایی بود، ولی خط نوشتاری نداشتند.
حکیم ابوالقاسم فردوسی این باور را به شکل نسبتاً مفصلی در شاهنامه منعکس کرده: بر اساس روایت فردوسی، طهمورث (تهمورس) برای اولین بار، نوشتن را از دیوان آموخت. او وقتی بر گروه دیوان، غلبه میکند، و آنها را در بند میکشد، آنها به او گفتند: ما را مکُش تا تو را هنری نو بیاموزیم که به کارَت آید. تهمورس در ازای آموزش خط، آنها را آزاد ساخت و آن ديوان، نوشتنِ نزدیک به سی زبان چون رومی و پارسی و چینی و پهلوی را به او آموزش دادند.
سده اخیر: حسن رشدیه نخستین مؤسس مدارس جدید بوده. معروف است در زمانی که در شهر قم مدرسه دخترانه وجود نداشت او خود، سر دو دخترش را میتراشید و با لباس پسرانه به مدرسه میفرستاد تا باسواد شوند. وصیت کرده بود که: «مرا در محلی به خاک بسپارید که هر روز شاگردان مدارس از روی گورم بگذرند تا بدین طریق روحم شاد گردد». (داستان تلاشهای او برای برقراری مدارس مدرن در ایران، بسیار امیدبخش و درس آموز است.)
یک نسل قبل: یادم میآید مرحوم مادربزرگم، برایمان تعریف میکرد که پدرش به او و سایر خواهران اجازه درس خواندن در مکتب را نمیداد و میگفت: "دختر اگر نوشتن بداند، برای پسران نامه مینویسد!" برای همین هم تا جایی سواد آموخته بود که بتواند قرآن بخواند، فقط همین... دستخط نداشت.
روزگار معاصر: دوست داشتم این پاراگراف را اینطور مینوشتم که: "این سنت ناپسند، این روزها برچیده شده و دیگر اثری از آن نیست و انسان در روزگار علم و مدرنیته، طور دیگری میاندیشد و گونهای دیگر میاندیشد" اما ..... (رفرنس)
☑️⭕️تجویز راهبردی:
آن کسانی که با درس خواندن، اشتغال، ورزش کردن و دختران ما مخالفند و معتقدند که مردان می توانند در پارک ها قهقهه بزنند اما زنان حق شادی کردن ندارند. مردان می توانند تیم محبوب شان را تشویق کنند اما زنان اصلا چه کار دارند به ورزش! بخاطر بسپارند دختری که درس نمی خواند، ورزش نمی کند، شادی نمی کند، کار نمی کند و باید در پستوی خانه بماند تا خدای ناکرده ما مردان به گناه نیفتیم، نه زندگی را به تمام معنا تجربه می کند (محرومیت)، نه فرصت برابر با دیگران خواهد داشت (تبعیض)، نه می تواند از حق خود دفاع کند (ظلم) براحتی فریفته می شود (فریب) و می تواند در معرض سوء استفاده قرار گیرند [ماجرای قاچاق دختران را به خاطر بیاورید] (فساد). این نگاه شما منجر می شود که نیمی از ما، پاره تن های ما، نیمی از وجود ما در معرض محرومیت، ظلم، تبعیض، فساد و فریب قرار بگیرد.
آیا دلیلی داریم؟ کدام مذهب؟ کدام دین؟ چنین نگاهی را تایید می کند. به خانه خداوند نگاه کنید که مردان و زنان در کنار هم می آیند و می روند و می خوانند و تعالی می جویند.
دو پیشنهاد:
پنجاه درصد تلاشی که برای محدود کردن جامعه و به ویژه زنان می کنیم را بگذاریم برای تعمیق اصالت و شرافت و نجابت آدم ها به ویژه آقایان.
اگر احیانا روش بالا جواب نداد، اشکالی ندارد به مدت یک ماه هر محدودیتی برای خانم ها در نظر گرفتید مساوی یا مشابه آن برای آقایان وضع کنید. نیک می دانم که حکم صددرصد یکسان در مورد خانم ها و آقایان نمی توان داشت اما می توان فکر کرد که یک ماه (فقط یک ماه) هر محدودیتی برای گروهی در نظر گرفته شد شبیه یا نزدیک به آن محدودیت برای دیگری در نظر گرفته شود. برای تقریب به ذهن؛ اگر می گویید که خانم ها باید در پستو بمانند. سه روز خانم ها در پستو بمانند که مردان خدای ناکرده به زحمت نیفتند و سه روز هم مردان در پستو بمانند که در معرض گناه قرار نگیرند. هفته ای یک روز هم همه در پستو بمانیم که اصلا کسی کسی را نبیند اینگونه کلا ریشه تمام مشکلات اخلاقی حل می شود. حتی اگر کارآمد هم نباشد دست کم می فهمیم که محروم کردن زنان از مدرسه و ورزشگاه و پارک و .... چه مزه ای دارد.
ایکاش می فهمیدیم محدود کردن غیرعقلایی زنان یعنی ترویج محرومیت، ظلم، تبعیض، فساد و فریب
@Dr_Lashkarbolouki
yek.link/Lashkarbolouki
🔲⭕️بالاخره امیدوار باشیم یا نه؟ جواب: پارادکس استاک دیل
مجتبی لشکربلوکی
این روزها زیاد از هم می پرسیم که بالاخره اوضاع مملکت چه می شود؟ امیدوارم باشیم یا نه؟ حق می دهم که افراد این سوال را بپرسند، اما باید بگویم که این سوال احتمالا اشتباه است. چرا؟ توضیح می دهم.
تعریف امید چیست؟ امید یعنی حس انتظار مثبت (توقع) رخداد چیزی یا دستیابی به چیزی یا ممکن دانستن وقوع چیزی یا تحقق چیزی یا دستیابی به چیزی. دقت کردید؟ اصولا «امیدواریِ صرف» معنا ندارد. بلکه باید بگوییم که آنچه در مورد آن صحبت می کنیم چیست. امید به چه چیزی؟ بنابراین من هم امیدوارم و هم ناامید. بگذارید دو مثال بزنم: من به کارآفرینان وطن پرست این سرزمین امیدوارم. اما در عین حال به سیاست مداران سنتی امیدوار نیستم. این باعث شده است که کمتر حرص بخورم، و بدانم که نقطه تمرکزم را کجا بگذارم.
پس امیدواری تنها معنا ندارد بلکه امیدواری به الف و ناامیدی از ب معنادار است. اما حالا سوال پیش می آید که آیا برآیند این ناامیدی ها و امیدواری ها به امور مختلف، چه می شود؟ به آینده کلان ایران امیدوار بمانیم یا نه؟
برای پاسخ به این سوال از مفهوم پارادکس استاک دیل استفاده می کنم. این مفهوم را جیم کالینز، استاد برجسته دانشگاه استنفورد وارد ادبیات مدیریت کرد. استاک دیل، مدیر یک شرکت چند میلیارد دلاری نیست. بلکه استاک دیل نام بلندپایه ترین افسر نظامی است که در جنگ ویتنام اسیر شد. بیش از ۷ سال اسیر بود و در یکی از اردوگاههای زندانیان جنگی. شکنجههای وحشتناکی را در آنجا تجربه کرد. بدون حقوق انسانی، بدون تاریخ آزادی، بدون پشتیبانی. او نه تنها در آن شرایط دوام آورد که جان بسیاری را نجات داد. یک سیستم ارتباطی رمزی بین اسرا درست کرد. برای آنکه اعتراف اجباری نکند صورتش را با تیغ برید و اطلاعات را به صورت محرمانه برای کشورش ارسال می کرد و ... جیمز کالینز با او مصاحبه ای کرد و از او پرسید «چه کسانی در آن سختیها دوام آوردند و چه کسانی دوام نیاوردند و نابود شدند؟»
پاسخ او تکان دهنده بود: خوش بین ها در هم شکستند! کسانی که منتظر بودند به زودی اتفاق مثبتی بیفتد و آنها از این مهلکه رها شوند. خوشبینها میگفتند: حتماً این کریسمس آزاد میشویم و به خانه بازمیگردیم. کریسمس میرسید و آنها آزاد نمیشدند. بعد میگفتند دیگر حتماً تا عید پاک [چند ماه بعد] خلاص خواهیم شد.» عید پاک هم میرسید و اتفاقی نمیافتاد. تکرار این رویه باعث میشد که در هم بشکنند و به تدریج از درون فرو بریزند.
چرا پروفسور کالینز نام این پدیده را پارادکس گذاشته است چون می گوید که امیدواری مثبت باید کنار دیدن واقعیت های منفی باشد. از این جهت پاراداکس است که یک امر منفی (واقعیت های مهلک) کنار یک امر مثبت (امیدواری) قرار می گیرند و همزمان با هم پیش می روند. بدبینی و امیدواری.
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
اگر بخواهم آنچه آموختم را فرموله کنم چنین می گویم:
۱) امیدواری بدون زمان: مهم ترین آموزه ای که پارادکس استاک دیل برای من داشت این است که امیدواری بدون زمان داشته باشم. امیدواری بدون زمان یعنی انتظار برای بهبود در آینده ای که نمی دانم چه زمانی فرا می رسد. امیدواری (انتظار) بدون زمان به تنهایی و بدون دو آیتم بعدی بی معناست.
۲) همپذیری اکنون و آرمان: به همان اندازه که ندیدن واقعیت های تلخ، احمقانه و کشنده است، نداشتن امید و نااستواری نیز ابلهانه و کشنده است. با چشمی به شرایط اسفناک موجود نگاه می کنم و با چشمی دیگر به آینده مطلوب مستتر در وضعیت فعلی.
۳) اقدام در دایره امکان: استاک دیل چه کرد؟ فقط امیدوار بود؟ نه! زبان رمزنگاری شده بین اسرا ایجاد کرد. به سایر اسرا آموزش داد که چگونه در مقابل شکنجه ها دوام بیاورند، زنده بمانند و اعتراف هم نکنند. اطلاعات محرمانه به کشور می فرستاد. روحیه می داد. او آنچه ممکن بود را انجام می داد.
پاراداکس استاک دیل نه تنها در مورد ایران که در مورد آینده جهان نیز الهام بخش است. پایان این جهان زیباست. می توان سه گانه معنوی «انتظار، نجات، موعود» را با امیدواری بدون زمان و اقدام در دایره امکان ترکیب کرد. حال ایران ما خوب نیست. جهان نیز از جنگ، تنش و ظلم و تجاوز رنج میبرد (=واقعیت های تلخ) اما می توان امیدوارانه در دایره امکان آنچه می توانيم، انجام دهيم و سعی کنيم جهان را اندکی فقط اندکی بهتر از آنچه تحویل گرفته ايم تحویل دهيم. هیچ کدام از کارهای ما گم نمی شوند. جهان بی حافظه نیست. هر کنشی که امروز انجام می دهيم با زنجیره بی نهایتی از روابط علت معلولی به پایان جهان متصل است. می توان با همین خرده اقدامات و انتظار فعال در پایان زیبای جهان و آینده مطلوب ایران حضور داشت. می توان یک منجی کوچک بود. می توان جاودانه شد.
@Dr_Lashkarbolouki
مجتبی لشکربلوکی
این روزها زیاد از هم می پرسیم که بالاخره اوضاع مملکت چه می شود؟ امیدوارم باشیم یا نه؟ حق می دهم که افراد این سوال را بپرسند، اما باید بگویم که این سوال احتمالا اشتباه است. چرا؟ توضیح می دهم.
تعریف امید چیست؟ امید یعنی حس انتظار مثبت (توقع) رخداد چیزی یا دستیابی به چیزی یا ممکن دانستن وقوع چیزی یا تحقق چیزی یا دستیابی به چیزی. دقت کردید؟ اصولا «امیدواریِ صرف» معنا ندارد. بلکه باید بگوییم که آنچه در مورد آن صحبت می کنیم چیست. امید به چه چیزی؟ بنابراین من هم امیدوارم و هم ناامید. بگذارید دو مثال بزنم: من به کارآفرینان وطن پرست این سرزمین امیدوارم. اما در عین حال به سیاست مداران سنتی امیدوار نیستم. این باعث شده است که کمتر حرص بخورم، و بدانم که نقطه تمرکزم را کجا بگذارم.
پس امیدواری تنها معنا ندارد بلکه امیدواری به الف و ناامیدی از ب معنادار است. اما حالا سوال پیش می آید که آیا برآیند این ناامیدی ها و امیدواری ها به امور مختلف، چه می شود؟ به آینده کلان ایران امیدوار بمانیم یا نه؟
برای پاسخ به این سوال از مفهوم پارادکس استاک دیل استفاده می کنم. این مفهوم را جیم کالینز، استاد برجسته دانشگاه استنفورد وارد ادبیات مدیریت کرد. استاک دیل، مدیر یک شرکت چند میلیارد دلاری نیست. بلکه استاک دیل نام بلندپایه ترین افسر نظامی است که در جنگ ویتنام اسیر شد. بیش از ۷ سال اسیر بود و در یکی از اردوگاههای زندانیان جنگی. شکنجههای وحشتناکی را در آنجا تجربه کرد. بدون حقوق انسانی، بدون تاریخ آزادی، بدون پشتیبانی. او نه تنها در آن شرایط دوام آورد که جان بسیاری را نجات داد. یک سیستم ارتباطی رمزی بین اسرا درست کرد. برای آنکه اعتراف اجباری نکند صورتش را با تیغ برید و اطلاعات را به صورت محرمانه برای کشورش ارسال می کرد و ... جیمز کالینز با او مصاحبه ای کرد و از او پرسید «چه کسانی در آن سختیها دوام آوردند و چه کسانی دوام نیاوردند و نابود شدند؟»
پاسخ او تکان دهنده بود: خوش بین ها در هم شکستند! کسانی که منتظر بودند به زودی اتفاق مثبتی بیفتد و آنها از این مهلکه رها شوند. خوشبینها میگفتند: حتماً این کریسمس آزاد میشویم و به خانه بازمیگردیم. کریسمس میرسید و آنها آزاد نمیشدند. بعد میگفتند دیگر حتماً تا عید پاک [چند ماه بعد] خلاص خواهیم شد.» عید پاک هم میرسید و اتفاقی نمیافتاد. تکرار این رویه باعث میشد که در هم بشکنند و به تدریج از درون فرو بریزند.
چرا پروفسور کالینز نام این پدیده را پارادکس گذاشته است چون می گوید که امیدواری مثبت باید کنار دیدن واقعیت های منفی باشد. از این جهت پاراداکس است که یک امر منفی (واقعیت های مهلک) کنار یک امر مثبت (امیدواری) قرار می گیرند و همزمان با هم پیش می روند. بدبینی و امیدواری.
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
اگر بخواهم آنچه آموختم را فرموله کنم چنین می گویم:
۱) امیدواری بدون زمان: مهم ترین آموزه ای که پارادکس استاک دیل برای من داشت این است که امیدواری بدون زمان داشته باشم. امیدواری بدون زمان یعنی انتظار برای بهبود در آینده ای که نمی دانم چه زمانی فرا می رسد. امیدواری (انتظار) بدون زمان به تنهایی و بدون دو آیتم بعدی بی معناست.
۲) همپذیری اکنون و آرمان: به همان اندازه که ندیدن واقعیت های تلخ، احمقانه و کشنده است، نداشتن امید و نااستواری نیز ابلهانه و کشنده است. با چشمی به شرایط اسفناک موجود نگاه می کنم و با چشمی دیگر به آینده مطلوب مستتر در وضعیت فعلی.
۳) اقدام در دایره امکان: استاک دیل چه کرد؟ فقط امیدوار بود؟ نه! زبان رمزنگاری شده بین اسرا ایجاد کرد. به سایر اسرا آموزش داد که چگونه در مقابل شکنجه ها دوام بیاورند، زنده بمانند و اعتراف هم نکنند. اطلاعات محرمانه به کشور می فرستاد. روحیه می داد. او آنچه ممکن بود را انجام می داد.
پاراداکس استاک دیل نه تنها در مورد ایران که در مورد آینده جهان نیز الهام بخش است. پایان این جهان زیباست. می توان سه گانه معنوی «انتظار، نجات، موعود» را با امیدواری بدون زمان و اقدام در دایره امکان ترکیب کرد. حال ایران ما خوب نیست. جهان نیز از جنگ، تنش و ظلم و تجاوز رنج میبرد (=واقعیت های تلخ) اما می توان امیدوارانه در دایره امکان آنچه می توانيم، انجام دهيم و سعی کنيم جهان را اندکی فقط اندکی بهتر از آنچه تحویل گرفته ايم تحویل دهيم. هیچ کدام از کارهای ما گم نمی شوند. جهان بی حافظه نیست. هر کنشی که امروز انجام می دهيم با زنجیره بی نهایتی از روابط علت معلولی به پایان جهان متصل است. می توان با همین خرده اقدامات و انتظار فعال در پایان زیبای جهان و آینده مطلوب ایران حضور داشت. می توان یک منجی کوچک بود. می توان جاودانه شد.
@Dr_Lashkarbolouki