‏اهای غمی ک رو سینه من مثل ی بختک شده‌ای اوار..

Brimbmirim..

‏توی تمام این روزای سیاه، امید من ب اون روزیه ک«مثل سگ می‌زنیمتون، مثل موش فراری می‌شید..»

‏چطور می‌شه ب طور همزمان هیچ حسی نسبت ب هیچی نداشت ولی همه‌چیز رو حس کرد؟ چطور می‌شه هم شور زندگی داشت، هم دلمرده بود؟ واقعا دیگه هیچ دانش و توانی برای تشخیص واقعیت و شرح وضعیت روانم ندارم. حس می‌کنم توی ذهن شرودینگر زندانی شدم..

‏خدایا، ما رو از دست طرفدارات نجات بده..

‏یکیشون میتونه شراب بخوره ولی نباید زن بگیره، اون یکی نمیتونه شراب بخوره ولی میتونه چندتا زن بگیره.
جفتشونم میگن فرمان خداست..

باز ی روز دیگه..

بن بست نهصد و سی و یکم..

تا دوازده شب فرهیخته بعدش برانگیخته..

Brimbmirim..

‏دیگه ن ادم سمّی مونده ک حذف کنم، ن موضوعی باقی مونده ک رها کنم، ب قول عباس کیارستمی: من ماندم و من؛ من از من رنجیده و هیچ کس نیست پا درمیانی کند..

‏فکر نکنی فراموشت کردیما..
#آرمیتا_عباسی

‏این سیل نیست که بمونی تو خونه تا کشته نشی،
این زلزله‌ست! باید بیای بیرون تا زنده بمونی..
‌۲۹ و ۳۰ دی

‏همه ی ما بعضی وقتا نیاز ب شنیدن جمله‌هایی مثل اینا داریم :«چه چشمای قشنگی»،«دوست ‌دارم»،«چه عکست خوبه »
«چه ‌استایل‌ خوبی»،«دلم برات تنگ شده»،«چه عطر خوش بویی» «کاش اینجا بودی »ازین حرفا بهم بزنید تا بشه این روزای ترسناک رو تحمل کرد..

باز ی روز دیگه..

بن بست نهصد و سی و دوم..

‏سگ لرز زدن تو سرما »»»»»»»گرما

Brimbmirim..

‏سفر چرا؟ بمان و یخ بزن..

‏مروری بر دو خبر کوتاه:
" ممنوعیت خروج از ایران ب عنوان مجازات"
"برگزاری ازمون آیلتس در ایران کنسل شد"
آدرس: ایران، دو قدم مانده ب کره شمالی..

‏غم انگیز تر از اینکه برنامه ای برای ادامه‌ی زندگی ندارم اینه ک برنامه‌ای هم برای پایان دادن ب زندگیم ندارم..