گاوشان در دورودفرامان کرمانشاهان
▪️گاوشان روستاییست در حدود ۲۰کیلومتری شرق شهر کرمانشاه در لکستان دورودفرامان که در طی قرون گذشته سکونتگاه ایلات و طوایف براموند (بهراموند یا بیرانوند)، ایوتوند، خالوند، طالوند، بالهوند، کمالوند، درویش و بختیاریست.
▪️تصاویر مربوط است به روستای گاوشان، قبرستان گاوشان و تعدادی از سنگ قبور آن.
▪️از نکات قابل ذکر در بررسی کتیبهی سنگ قبرها نام ایلات و طوایفی چون بیرانوند، کمالوند و بختیاریست که سکونتگاه کنونی و اصلیشان صدها کیلومتر با گاوشان فاصله دارد و ممکن است در نتیجهی اختلافات قبیلهای دست کم از سه قرن پیش به این ناحیه آمده باشند.
با تشکر از لطیف مرادی، بختیار کریمی، پری بهرامی و آرش عبدی.
د.داودی
#اتنیک_لک
#lak_ethnic @latifmoradi00 @bakhtiar_karimi_iran @paribahrami.1375 @arash.a.1983
https://www.instagram.com/p/CUkgqTdNWzM/?utm_medium=share_sheet
▪️گاوشان روستاییست در حدود ۲۰کیلومتری شرق شهر کرمانشاه در لکستان دورودفرامان که در طی قرون گذشته سکونتگاه ایلات و طوایف براموند (بهراموند یا بیرانوند)، ایوتوند، خالوند، طالوند، بالهوند، کمالوند، درویش و بختیاریست.
▪️تصاویر مربوط است به روستای گاوشان، قبرستان گاوشان و تعدادی از سنگ قبور آن.
▪️از نکات قابل ذکر در بررسی کتیبهی سنگ قبرها نام ایلات و طوایفی چون بیرانوند، کمالوند و بختیاریست که سکونتگاه کنونی و اصلیشان صدها کیلومتر با گاوشان فاصله دارد و ممکن است در نتیجهی اختلافات قبیلهای دست کم از سه قرن پیش به این ناحیه آمده باشند.
با تشکر از لطیف مرادی، بختیار کریمی، پری بهرامی و آرش عبدی.
د.داودی
#اتنیک_لک
#lak_ethnic @latifmoradi00 @bakhtiar_karimi_iran @paribahrami.1375 @arash.a.1983
https://www.instagram.com/p/CUkgqTdNWzM/?utm_medium=share_sheet
اِتحاد وَ سَربَرزی دورودفرامان🇮🇷
Photo
انگز، قبرستانی در دورودفرامان؛ حاوی نکاتی مهم از مردمشناسی و تاریخ ایلات لک
▪️انگز قبرستانیست قدیمی در نزدیکی روستایی با همین نام در حدود ۴۰کیلومتری شرق شهر کرمانشاه در لکستان دورودفرامان که بیشتر محل دفن مردگان ایل بزرگ همیوند یا احمدوند است.
هویت درگذشتگان بر اساس کتیبهی سنگ قبور مربوط به ایلات و طوایف همیوند، بالهوند، گرمی و عبدالملکیست.
▪️نقوش حک شده بر برخی سنگ قبور دربرگیرندهی نکات ارزشمندی از معیشت و رفتارهای زنان و مردان ایلیاتی لک است.
▪️در مورد هویت ایلات ذکر شده بر سنگ قبور انگز آنچه که بسیار پراهمیت جلوه میکند شواهدی از حضور ایل عبدالملکیست که هویت آنها امروزه مورد مناقشه جمعیتهای لک و ایل گوران است. ایل عبدالملکی به دلیل جریانات سیاسینظامی دوران زندیه و قاجار در برخی نواحی ایران و عراق پراکنده، و دچار تغییرات فرهنگی شدهاند.
▪️سنگ قبری از انگز حاوی عبارت «هذا قبر مرحوم علیحاصل ولد شاهعلی من طایفه عبدالملکی در سنه۱۱۲۰» است که به سالهای پایانی دورهی صفوی تعلق دارد. بهنظر میرسد این سنگقبر کهنترین سنگقبر از مردم ایل عبدالملکی باشد که در لکستان قرار دارد. از طرفی برخی شرقشناسان و مورخان بیطرف دورهی قاجار همچون کلونلچسنی در سال ۱۸۵۰میلادی، لیدیشیل در سال ۱۸۵۶میلادی، ادوارد بالفور در سال ۱۸۵۵میلادی و غلامحسین ادیب کرمانی در اواخر قاجار از عبدالملکیها به عنوان یکی از ایلات لک نام بردهاند. غلامحسین ادیب کرمانی ملقب به افضلالملک از عبدالملکیهای پیرامون قم نام بردهاست که پس از سقوط زندیه از شیراز به قم تبعید شدهاند. محل سکونت آنها در قم به هموار لکها معروف بوده که اکنون شهرک پردیسان در سکونتگاه آنها احداث شدهاست.
▪️بنابر مستندات ذکر شده عبدالملکیها را بایستی یکی از ایلاتی دانست که ریشه در فرهنگ لک دارند، فارغ از هویت و گویشهای مختلفی که امروزه در نواحی مختلف به خود گرفتهاند.
د.داودی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تصاویر توسط د.داودی در تاریخ یازدهم مهر ۱۴۰۰خورشیدی تهیه شدهاند.
#اتنیک_لک #lak_ethnic
https://www.instagram.com/p/CUkwt6ItMcC/?utm_medium=share_sheet
▪️انگز قبرستانیست قدیمی در نزدیکی روستایی با همین نام در حدود ۴۰کیلومتری شرق شهر کرمانشاه در لکستان دورودفرامان که بیشتر محل دفن مردگان ایل بزرگ همیوند یا احمدوند است.
هویت درگذشتگان بر اساس کتیبهی سنگ قبور مربوط به ایلات و طوایف همیوند، بالهوند، گرمی و عبدالملکیست.
▪️نقوش حک شده بر برخی سنگ قبور دربرگیرندهی نکات ارزشمندی از معیشت و رفتارهای زنان و مردان ایلیاتی لک است.
▪️در مورد هویت ایلات ذکر شده بر سنگ قبور انگز آنچه که بسیار پراهمیت جلوه میکند شواهدی از حضور ایل عبدالملکیست که هویت آنها امروزه مورد مناقشه جمعیتهای لک و ایل گوران است. ایل عبدالملکی به دلیل جریانات سیاسینظامی دوران زندیه و قاجار در برخی نواحی ایران و عراق پراکنده، و دچار تغییرات فرهنگی شدهاند.
▪️سنگ قبری از انگز حاوی عبارت «هذا قبر مرحوم علیحاصل ولد شاهعلی من طایفه عبدالملکی در سنه۱۱۲۰» است که به سالهای پایانی دورهی صفوی تعلق دارد. بهنظر میرسد این سنگقبر کهنترین سنگقبر از مردم ایل عبدالملکی باشد که در لکستان قرار دارد. از طرفی برخی شرقشناسان و مورخان بیطرف دورهی قاجار همچون کلونلچسنی در سال ۱۸۵۰میلادی، لیدیشیل در سال ۱۸۵۶میلادی، ادوارد بالفور در سال ۱۸۵۵میلادی و غلامحسین ادیب کرمانی در اواخر قاجار از عبدالملکیها به عنوان یکی از ایلات لک نام بردهاند. غلامحسین ادیب کرمانی ملقب به افضلالملک از عبدالملکیهای پیرامون قم نام بردهاست که پس از سقوط زندیه از شیراز به قم تبعید شدهاند. محل سکونت آنها در قم به هموار لکها معروف بوده که اکنون شهرک پردیسان در سکونتگاه آنها احداث شدهاست.
▪️بنابر مستندات ذکر شده عبدالملکیها را بایستی یکی از ایلاتی دانست که ریشه در فرهنگ لک دارند، فارغ از هویت و گویشهای مختلفی که امروزه در نواحی مختلف به خود گرفتهاند.
د.داودی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تصاویر توسط د.داودی در تاریخ یازدهم مهر ۱۴۰۰خورشیدی تهیه شدهاند.
#اتنیک_لک #lak_ethnic
https://www.instagram.com/p/CUkwt6ItMcC/?utm_medium=share_sheet
قبرستان همیوندشیرازی دورودفرامان یادگاری از بازگشت لکهای دستگاه زندیه در شیراز
▪️پس از سقوط زندیه جمعیتهای فراوانی که با نام لک، کریمخان را تا شیراز همراهی کرده بودند دچار سرگردانی شده و برخی از آنها پس از چند دهه سکونت در پیرامون شیراز ترجیح دادند به سرزمین اجدادی خود در کرمانشاهان بازگردند. این جمعیت پس از بازگشت با لقب شیرازی معروف شدند و باتوجه به اینکه بیشتر از ایل بزرگ همیوند بودند به همیوندشیرازی یا احمدوندشیرازی شهرت یافتند. سکونتگاه آنان در ناحیهی دورود فرامان و کرانهی جنوبی و غربی گاماسیاب مشتمل بر چند روستا است که با نام کلی شیرازی معروفند. واژهی هویتی شیرازی یا همیوند شیرازی بر روی سنگ قبور درگذشتگان قبرستان آنها خودنمایی میکند و در جوار آنها درگذشتگانی از ایلات و طوایف بهراموند، سرخهوند و شیخوند نیز دفن شده است.
د.داودی
#اتنیک_لک #lak_ethnic
https://www.instagram.com/p/CUlRMSatfQK/?utm_medium=share_sheet
▪️پس از سقوط زندیه جمعیتهای فراوانی که با نام لک، کریمخان را تا شیراز همراهی کرده بودند دچار سرگردانی شده و برخی از آنها پس از چند دهه سکونت در پیرامون شیراز ترجیح دادند به سرزمین اجدادی خود در کرمانشاهان بازگردند. این جمعیت پس از بازگشت با لقب شیرازی معروف شدند و باتوجه به اینکه بیشتر از ایل بزرگ همیوند بودند به همیوندشیرازی یا احمدوندشیرازی شهرت یافتند. سکونتگاه آنان در ناحیهی دورود فرامان و کرانهی جنوبی و غربی گاماسیاب مشتمل بر چند روستا است که با نام کلی شیرازی معروفند. واژهی هویتی شیرازی یا همیوند شیرازی بر روی سنگ قبور درگذشتگان قبرستان آنها خودنمایی میکند و در جوار آنها درگذشتگانی از ایلات و طوایف بهراموند، سرخهوند و شیخوند نیز دفن شده است.
د.داودی
#اتنیک_لک #lak_ethnic
https://www.instagram.com/p/CUlRMSatfQK/?utm_medium=share_sheet
اِتحاد وَ سَربَرزی دورودفرامان🇮🇷
Photo
قبرستان روستای زازرم در هرسین؛ حاوی نکاتی ارزشمند از تاریخ سه قرن اخیر
بنابر روایات شفاهی پس از مرگ نادرشاه و در بحبوحهی اتحاد کریمخان زند با ابوالفتحخان و علیمردانخان بختیاری برای سامان بخشیدن وضعیت آشفتهی کشور، بین لکها و بختیاریها وصلتهایی صورت گرفت. در نتیجهی این پیوندها تعدادی از یاران کریمخانزند با دخترانی از بزرگان ایل بختیاری ازدواج کردند. یکی از یاران کریمخانزند با نام حسینشاه که گویا از ایل حسنوند بودهاست دختر یکی از خوانین هفتلنگ را به همسری برمیگزیند. حسینشاه از این همسر صاحب فرزندی میشود که به دلیل احترام به دودمان بختیاری همسر، نام فرزند را بختیار میگذارد. حسینشاه از همسری لک نیز صاحب پسرانی با نامهای دولتیار، صفییار و محمدطاهر میشود. با به قدرت رسیدن کریمخان و انتخاب شیراز به پایتختی ایران، حسینشاه و بستگانش کریمخان را تا شیراز همراهی میکنند. با انقراض و فروپاشی تشکیلات زندیه، تعدادی از نیروهای دستگاه زندیه نیز متواری میشوند. روشن نیست در جریان انقراض قطعی زندیه حسینشاه در قید حیات بوده یا خیر، اما دو برادر وی با نام باقر و حسنشاه، فرزندان و تعدادی از بستگان وی در پیرامون هرسین امروزی ساکن میشوند.
پانزدهم مهر ۱۴۰۰خورشیدی فرصتی مهیا شد تا به همراه دوستان ارجمندم لطیفمرادی و سعید خرمایی به روستای زازرم رفته و ضمن بازدید قبرستان آنجا، به روایات جذاب آقای احمد اختیاری از نوادگان محمدشاه گوش دهیم.
نکتهی قابل توجه این است که بر روی قبر اولاد و نوادگان حسینشاه واژهی هویتی لک حک شدهاست که معرف تبار این درگذشتگان است. قبرستان زازرم محل دفن درگذشتگان ایل کاکاوند نیز بودهاست.
در حال حاضر جمعیتهای هرسین و پیرامون آن با شهرتهای خانوادگی بختیاری، اختیاری، دولتیاری، صفییاری، اللهیاری، شهبازی، نادری، منصوری، ویسمریدی و ... از نوادگان حسینشاه، حسنشاه و باقر هستند.
به امید ثبت قبرستان زازرم در فهرست آثار ملی ایران و با تشکر از آقایان علی اختیاری لک و گودرز جیحونیپور برای همکاریهای بیشائبه.
د.داودی
#اتنیک_لک #lak_ethnic @latifmoradi00 @khormaei64 @doroodfaraman @jeyhoonipour @aliekhtiari8
بنابر روایات شفاهی پس از مرگ نادرشاه و در بحبوحهی اتحاد کریمخان زند با ابوالفتحخان و علیمردانخان بختیاری برای سامان بخشیدن وضعیت آشفتهی کشور، بین لکها و بختیاریها وصلتهایی صورت گرفت. در نتیجهی این پیوندها تعدادی از یاران کریمخانزند با دخترانی از بزرگان ایل بختیاری ازدواج کردند. یکی از یاران کریمخانزند با نام حسینشاه که گویا از ایل حسنوند بودهاست دختر یکی از خوانین هفتلنگ را به همسری برمیگزیند. حسینشاه از این همسر صاحب فرزندی میشود که به دلیل احترام به دودمان بختیاری همسر، نام فرزند را بختیار میگذارد. حسینشاه از همسری لک نیز صاحب پسرانی با نامهای دولتیار، صفییار و محمدطاهر میشود. با به قدرت رسیدن کریمخان و انتخاب شیراز به پایتختی ایران، حسینشاه و بستگانش کریمخان را تا شیراز همراهی میکنند. با انقراض و فروپاشی تشکیلات زندیه، تعدادی از نیروهای دستگاه زندیه نیز متواری میشوند. روشن نیست در جریان انقراض قطعی زندیه حسینشاه در قید حیات بوده یا خیر، اما دو برادر وی با نام باقر و حسنشاه، فرزندان و تعدادی از بستگان وی در پیرامون هرسین امروزی ساکن میشوند.
پانزدهم مهر ۱۴۰۰خورشیدی فرصتی مهیا شد تا به همراه دوستان ارجمندم لطیفمرادی و سعید خرمایی به روستای زازرم رفته و ضمن بازدید قبرستان آنجا، به روایات جذاب آقای احمد اختیاری از نوادگان محمدشاه گوش دهیم.
نکتهی قابل توجه این است که بر روی قبر اولاد و نوادگان حسینشاه واژهی هویتی لک حک شدهاست که معرف تبار این درگذشتگان است. قبرستان زازرم محل دفن درگذشتگان ایل کاکاوند نیز بودهاست.
در حال حاضر جمعیتهای هرسین و پیرامون آن با شهرتهای خانوادگی بختیاری، اختیاری، دولتیاری، صفییاری، اللهیاری، شهبازی، نادری، منصوری، ویسمریدی و ... از نوادگان حسینشاه، حسنشاه و باقر هستند.
به امید ثبت قبرستان زازرم در فهرست آثار ملی ایران و با تشکر از آقایان علی اختیاری لک و گودرز جیحونیپور برای همکاریهای بیشائبه.
د.داودی
#اتنیک_لک #lak_ethnic @latifmoradi00 @khormaei64 @doroodfaraman @jeyhoonipour @aliekhtiari8
قبرستان روستای زازرم در هرسین؛ حاوی نکاتی ارزشمند از تاریخ سه قرن اخیر
بنابر روایات شفاهی پس از مرگ نادرشاه و در بحبوحهی اتحاد کریمخان زند با ابوالفتحخان و علیمردانخان بختیاری برای سامان بخشیدن وضعیت آشفتهی کشور، بین لکها و بختیاریها وصلتهایی صورت گرفت. در نتیجهی این پیوندها تعدادی از یاران کریمخانزند با دخترانی از بزرگان ایل بختیاری ازدواج کردند. یکی از یاران کریمخانزند با نام حسینشاه که گویا از ایل حسنوند بودهاست دختر یکی از خوانین هفتلنگ را به همسری برمیگزیند. حسینشاه از این همسر صاحب فرزندی میشود که به دلیل احترام به دودمان بختیاری همسر، نام فرزند را بختیار میگذارد. حسینشاه از همسری لک نیز صاحب پسرانی با نامهای دولتیار، صفییار و محمدطاهر میشود. با به قدرت رسیدن کریمخان و انتخاب شیراز به پایتختی ایران، حسینشاه و بستگانش کریمخان را تا شیراز همراهی میکنند. با انقراض و فروپاشی تشکیلات زندیه، تعدادی از نیروهای دستگاه زندیه نیز متواری میشوند. روشن نیست در جریان انقراض قطعی زندیه حسینشاه در قید حیات بوده یا خیر، اما دو برادر وی با نام باقر و حسنشاه، فرزندان و تعدادی از بستگان وی در پیرامون هرسین امروزی ساکن میشوند.
پانزدهم مهر ۱۴۰۰خورشیدی فرصتی مهیا شد تا به همراه دوستان ارجمندم لطیفمرادی و سعید خرمایی به روستای زازرم رفته و ضمن بازدید قبرستان آنجا، به روایات جذاب آقای احمد اختیاری از نوادگان محمدشاه گوش دهیم.
نکتهی قابل توجه این است که بر روی قبر اولاد و نوادگان حسینشاه واژهی هویتی لک حک شدهاست که معرف تبار این درگذشتگان است. قبرستان زازرم محل دفن درگذشتگان ایل کاکاوند نیز بودهاست.
در حال حاضر جمعیتهای هرسین و پیرامون آن با شهرتهای خانوادگی بختیاری، اختیاری، دولتیاری، صفییاری، اللهیاری، شهبازی، نادری، منصوری، ویسمریدی و ... از نوادگان حسینشاه، حسنشاه و باقر هستند.
به امید ثبت قبرستان زازرم در فهرست آثار ملی ایران و با تشکر از آقایان علی اختیاری لک و گودرز جیحونیپور برای همکاریهای بیشائبه.
د.داودی
#اتنیک_لک #lak_ethnic @latifmoradi00 @khormaei64 @doroodfaraman @jeyhoonipour @aliekhtiari8
بنابر روایات شفاهی پس از مرگ نادرشاه و در بحبوحهی اتحاد کریمخان زند با ابوالفتحخان و علیمردانخان بختیاری برای سامان بخشیدن وضعیت آشفتهی کشور، بین لکها و بختیاریها وصلتهایی صورت گرفت. در نتیجهی این پیوندها تعدادی از یاران کریمخانزند با دخترانی از بزرگان ایل بختیاری ازدواج کردند. یکی از یاران کریمخانزند با نام حسینشاه که گویا از ایل حسنوند بودهاست دختر یکی از خوانین هفتلنگ را به همسری برمیگزیند. حسینشاه از این همسر صاحب فرزندی میشود که به دلیل احترام به دودمان بختیاری همسر، نام فرزند را بختیار میگذارد. حسینشاه از همسری لک نیز صاحب پسرانی با نامهای دولتیار، صفییار و محمدطاهر میشود. با به قدرت رسیدن کریمخان و انتخاب شیراز به پایتختی ایران، حسینشاه و بستگانش کریمخان را تا شیراز همراهی میکنند. با انقراض و فروپاشی تشکیلات زندیه، تعدادی از نیروهای دستگاه زندیه نیز متواری میشوند. روشن نیست در جریان انقراض قطعی زندیه حسینشاه در قید حیات بوده یا خیر، اما دو برادر وی با نام باقر و حسنشاه، فرزندان و تعدادی از بستگان وی در پیرامون هرسین امروزی ساکن میشوند.
پانزدهم مهر ۱۴۰۰خورشیدی فرصتی مهیا شد تا به همراه دوستان ارجمندم لطیفمرادی و سعید خرمایی به روستای زازرم رفته و ضمن بازدید قبرستان آنجا، به روایات جذاب آقای احمد اختیاری از نوادگان محمدشاه گوش دهیم.
نکتهی قابل توجه این است که بر روی قبر اولاد و نوادگان حسینشاه واژهی هویتی لک حک شدهاست که معرف تبار این درگذشتگان است. قبرستان زازرم محل دفن درگذشتگان ایل کاکاوند نیز بودهاست.
در حال حاضر جمعیتهای هرسین و پیرامون آن با شهرتهای خانوادگی بختیاری، اختیاری، دولتیاری، صفییاری، اللهیاری، شهبازی، نادری، منصوری، ویسمریدی و ... از نوادگان حسینشاه، حسنشاه و باقر هستند.
به امید ثبت قبرستان زازرم در فهرست آثار ملی ایران و با تشکر از آقایان علی اختیاری لک و گودرز جیحونیپور برای همکاریهای بیشائبه.
د.داودی
#اتنیک_لک #lak_ethnic @latifmoradi00 @khormaei64 @doroodfaraman @jeyhoonipour @aliekhtiari8
اولین گواهینامههای رانندگی در ایران
▪️گویا تا پیش از ۲۵آبان سال ۱۲۹۹خورشیدی ۶۹۶گواهینامهی درشکهچیگری صادر شدهاست که در آن زمان تصدیقنامه گفته میشد. اما بهنظر میرسد قدیمیترین تصویر برجای مانده از یک تصدیقنامه درشکهچیگری مربوط به شخصی بهنام خاچاتور ماتروسیان تبریزینژاد است که موفق شد پس از گذراندن دورههای مهارتآموزی، تصدیقنامه خود را در تاریخ ۲۵ آبان سال۱۲۹۹ دریافت کند. خاچاتور یک ارمنی بود و پس از اقامت در ایران، تابعیت ایران را هم کسب کرده بود.
▪️اما قدیمیترین تصویر برجای مانده از تصدیقنامهی صادر شده برای اتومبیلرانی در ایران مربوط به شخصی بنام محمود لک فرزند حاجیغلامرضا بهتاریخ ۲۰آبان سال ۱۳۰۶خورشیدیست که ساکن سیرجان بودهاست. محمود لک از طایفهی کُرّانی سیرجان و از اعقاب ایرانیان لکتباری بودهاست که اجدادش قرنها پیش در نواحی معتبر فارس و کرمان ساکن شدهاند.
▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
با سپاس از آقای ابوذر شهسواری ارجمند.
د.داودی
#اتنیک_لک #lak_ethnic #instagram #instagramers #drivinglicense #گواهینامه_رانندگی #اتومبیلرانی #استان_کرمان #کرمان #سیرجان #سیرجانیها #بافت
▪️گویا تا پیش از ۲۵آبان سال ۱۲۹۹خورشیدی ۶۹۶گواهینامهی درشکهچیگری صادر شدهاست که در آن زمان تصدیقنامه گفته میشد. اما بهنظر میرسد قدیمیترین تصویر برجای مانده از یک تصدیقنامه درشکهچیگری مربوط به شخصی بهنام خاچاتور ماتروسیان تبریزینژاد است که موفق شد پس از گذراندن دورههای مهارتآموزی، تصدیقنامه خود را در تاریخ ۲۵ آبان سال۱۲۹۹ دریافت کند. خاچاتور یک ارمنی بود و پس از اقامت در ایران، تابعیت ایران را هم کسب کرده بود.
▪️اما قدیمیترین تصویر برجای مانده از تصدیقنامهی صادر شده برای اتومبیلرانی در ایران مربوط به شخصی بنام محمود لک فرزند حاجیغلامرضا بهتاریخ ۲۰آبان سال ۱۳۰۶خورشیدیست که ساکن سیرجان بودهاست. محمود لک از طایفهی کُرّانی سیرجان و از اعقاب ایرانیان لکتباری بودهاست که اجدادش قرنها پیش در نواحی معتبر فارس و کرمان ساکن شدهاند.
▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
با سپاس از آقای ابوذر شهسواری ارجمند.
د.داودی
#اتنیک_لک #lak_ethnic #instagram #instagramers #drivinglicense #گواهینامه_رانندگی #اتومبیلرانی #استان_کرمان #کرمان #سیرجان #سیرجانیها #بافت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
▪️لاوهم لاوهکی لیل ملاوانو
انو طلف تَر سنگ متاوانو
▪️لاوهم لاوهکی و تونه موشم
دنون مرواری کاکول اوریشم
▪️لاوهم لاوهکی لایت اران بکم
ئه نوم چملهکم جایت اران بکم
▪️لاوهم لاوهکی لاوهم و راسه
ژیر سر کورپهکم ولگ ریواسه
▪️لاوهم لاوهکی لاوهم لارهوه
ارا کورپهکم هامه دارهوه
▪️ریهکی کرماشون بکارم و چو
ارا کورپهکم هر بای هر بچو
▪️برا براکهم ها قوشن شا
خدا نکوشتی ارا تماشا
▫️لالایی لکی یا لاوهلاوه بهشمارهی ۱۴۳۹در فهرست آثار فرهنگی ناملموس ملی ثبت شدهاست.
▫️به یاد زندهیاد پروین بهمنی مادر لالایی ایرانزمین
د.داودی
#اتنیک_لک #lak_ethnic #لالایی_کودکانه #لالایی #پروین_بهمنی #پروین_بهمنی_قشقایی #iranianlullabies #lullaby #instagram #instagramers
@Doroodfaraman
▪️لاوهم لاوهکی لیل ملاوانو
انو طلف تَر سنگ متاوانو
▪️لاوهم لاوهکی و تونه موشم
دنون مرواری کاکول اوریشم
▪️لاوهم لاوهکی لایت اران بکم
ئه نوم چملهکم جایت اران بکم
▪️لاوهم لاوهکی لاوهم و راسه
ژیر سر کورپهکم ولگ ریواسه
▪️لاوهم لاوهکی لاوهم لارهوه
ارا کورپهکم هامه دارهوه
▪️ریهکی کرماشون بکارم و چو
ارا کورپهکم هر بای هر بچو
▪️برا براکهم ها قوشن شا
خدا نکوشتی ارا تماشا
▫️لالایی لکی یا لاوهلاوه بهشمارهی ۱۴۳۹در فهرست آثار فرهنگی ناملموس ملی ثبت شدهاست.
▫️به یاد زندهیاد پروین بهمنی مادر لالایی ایرانزمین
د.داودی
#اتنیک_لک #lak_ethnic #لالایی_کودکانه #لالایی #پروین_بهمنی #پروین_بهمنی_قشقایی #iranianlullabies #lullaby #instagram #instagramers
@Doroodfaraman
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قومشناسی کردستان و کرمانشاه
بخش پایانی گفتگوی بنده در برنامهی اینجا چراغی روشن است (رادیو گفتگو)، با حضور عبدالرضا مجدی استاد موسیقیشناسی قومی و امین خرمی کارشناسمجری برنامه
شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۰
#اتنیک_لک #lak_ethnic #instagram #instagramers
اتحاد و سربرزی دورودفرامان
@Doroodfaraman
بخش پایانی گفتگوی بنده در برنامهی اینجا چراغی روشن است (رادیو گفتگو)، با حضور عبدالرضا مجدی استاد موسیقیشناسی قومی و امین خرمی کارشناسمجری برنامه
شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۰
#اتنیک_لک #lak_ethnic #instagram #instagramers
اتحاد و سربرزی دورودفرامان
@Doroodfaraman
قومشناسی کردستان و کرمانشاه
گفتگوی بنده در برنامهی اینجا چراغی روشن است (رادیو گفتگو)، با حضور عبدالرضا مجدی استاد موسیقیشناسی قومی و امین خرمی کارشناسمجری برنامه
شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۰
#اتنیک_لک #lak_ethnic #instagram #instagramers
داود داودی
اتحاد و سربرزی دورودفرامان
@Doroodfaraman
گفتگوی بنده در برنامهی اینجا چراغی روشن است (رادیو گفتگو)، با حضور عبدالرضا مجدی استاد موسیقیشناسی قومی و امین خرمی کارشناسمجری برنامه
شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۰
#اتنیک_لک #lak_ethnic #instagram #instagramers
داود داودی
اتحاد و سربرزی دورودفرامان
@Doroodfaraman
Telegram
attach 📎
میترائیسم حلقهی اتصال بابانوئل مسیحیت و خیربراکر لکی
(بهمناسبت شب آغاز چله و شروع سال نو میترائی و نوروز لکی)
میترائیسم یکی از آیینهای ایرانی پیش از ظهور زرتشت است. میترا یا مهر، ایزد پیمان و سرسپردگیست. یک لوح به خط میخی متعلق به پانزده قرن پیش از میلاد شامل پیماننامهای بین هیتیها و میتانیهاست که در آن به میترا سوگند یاد شدهاست. در اوستا سرودی بهنام مهریشت به میترا اختصاص داده شدهاست. در کتیبههای اردشیر دوم و سوم از ایزد میترا یاد شدهاست.
دریانوردان کلیکیه که متحد میتراداد شاه مهرپرست پنتوس بودند ۶۷ سال پیش از میلاد اروپا را با میترائیسم آشنا کرده بودند.
تا پیش از ظهور مسیحیت، میترائیسم به طور نسبی در اروپا یک آیین شناخته شده و مورد پذیرش بود.
در سال ۵۷ میلادی هم زمانی که تیرداد اول شاه ارمنستان به روم رفت تا تاج پادشاهی را از نرون امپراتور روم بگیرد به او گفت: من فرمانروا هستم، از تخمهی ارشک...، اما برده تو هستم، نزد تو آمدهام تا میترا را در لباس تو نیایش کنم.
آیینهای میترائیسم و مسیحیت در روم همانندیهای بسیاری داشتهاند و عقیدهی غالب بر این است که مسیحیت چهارچوب اصلی خود را از میترائیسم گرفتهاست. از آنجایی که در زمان دقیق تولد عیسی مسیح اختلافاتی وجود داشت، زمان زایش میترا، مهر یا خورشید به عنوان حدود زمانی او در نظر گرفته شدهاست.
شخصیتی بهنام بابانوئل یا پاپانوئل در باور مسیحیت شخصیتی تاریخی با نام سن نیکولاس است که یکی از کشیشان مسیحی قرن چهارم میلادی بودهاست. اما بهنظر میرسد مسیحیت در این خصوص هم متأثر از میترائیسم بودهاست. چراکه در نواحی خاستگاه میترائیسم به ویژه لکستان در غرب ایران نیز شخصیت افسانهای مهربان و بخشندهای بهنام خیربراکر وجود دارد که در شب آغازین چلهی بزرگ و زمانی که مردم به خواب میروند به عنوان فرستادهای از جانب میترای تازه متولد شده به منازل سرکشی کرده و خیر را در میان آنها تقسیم میکند. زایش میترا در گاهشماری لکی مبدأ سال جدید است، بنابراین اولین ماه تقویم لکی نوروژ نام دارد که منطبق بر گاهشماری میترائیسم است. در گذشته زایش میترا در شب آغاز چله در لکستان با مراسمات مفصلی چون برپایی آتشی معروف به آگر نوروژی، بزم، موسیقی، تنقلات و خوراکی و شالاندازی یا شالدورکی همراه بودهاست که هر کدام فلسفهی خود را داشته، اما همپوشانی نقش و کارکرد دو شخصیت خیربراکر لکی و بابانوئل مسیحیت در نوع خود جالب توجه و بیانگر پیوستگی فرهنگهای کهن بشری در حوزهی نفوذ میترائیسم است.
د.داودی
#lak_ethnic
#اتنیک_لک
(بهمناسبت شب آغاز چله و شروع سال نو میترائی و نوروز لکی)
میترائیسم یکی از آیینهای ایرانی پیش از ظهور زرتشت است. میترا یا مهر، ایزد پیمان و سرسپردگیست. یک لوح به خط میخی متعلق به پانزده قرن پیش از میلاد شامل پیماننامهای بین هیتیها و میتانیهاست که در آن به میترا سوگند یاد شدهاست. در اوستا سرودی بهنام مهریشت به میترا اختصاص داده شدهاست. در کتیبههای اردشیر دوم و سوم از ایزد میترا یاد شدهاست.
دریانوردان کلیکیه که متحد میتراداد شاه مهرپرست پنتوس بودند ۶۷ سال پیش از میلاد اروپا را با میترائیسم آشنا کرده بودند.
تا پیش از ظهور مسیحیت، میترائیسم به طور نسبی در اروپا یک آیین شناخته شده و مورد پذیرش بود.
در سال ۵۷ میلادی هم زمانی که تیرداد اول شاه ارمنستان به روم رفت تا تاج پادشاهی را از نرون امپراتور روم بگیرد به او گفت: من فرمانروا هستم، از تخمهی ارشک...، اما برده تو هستم، نزد تو آمدهام تا میترا را در لباس تو نیایش کنم.
آیینهای میترائیسم و مسیحیت در روم همانندیهای بسیاری داشتهاند و عقیدهی غالب بر این است که مسیحیت چهارچوب اصلی خود را از میترائیسم گرفتهاست. از آنجایی که در زمان دقیق تولد عیسی مسیح اختلافاتی وجود داشت، زمان زایش میترا، مهر یا خورشید به عنوان حدود زمانی او در نظر گرفته شدهاست.
شخصیتی بهنام بابانوئل یا پاپانوئل در باور مسیحیت شخصیتی تاریخی با نام سن نیکولاس است که یکی از کشیشان مسیحی قرن چهارم میلادی بودهاست. اما بهنظر میرسد مسیحیت در این خصوص هم متأثر از میترائیسم بودهاست. چراکه در نواحی خاستگاه میترائیسم به ویژه لکستان در غرب ایران نیز شخصیت افسانهای مهربان و بخشندهای بهنام خیربراکر وجود دارد که در شب آغازین چلهی بزرگ و زمانی که مردم به خواب میروند به عنوان فرستادهای از جانب میترای تازه متولد شده به منازل سرکشی کرده و خیر را در میان آنها تقسیم میکند. زایش میترا در گاهشماری لکی مبدأ سال جدید است، بنابراین اولین ماه تقویم لکی نوروژ نام دارد که منطبق بر گاهشماری میترائیسم است. در گذشته زایش میترا در شب آغاز چله در لکستان با مراسمات مفصلی چون برپایی آتشی معروف به آگر نوروژی، بزم، موسیقی، تنقلات و خوراکی و شالاندازی یا شالدورکی همراه بودهاست که هر کدام فلسفهی خود را داشته، اما همپوشانی نقش و کارکرد دو شخصیت خیربراکر لکی و بابانوئل مسیحیت در نوع خود جالب توجه و بیانگر پیوستگی فرهنگهای کهن بشری در حوزهی نفوذ میترائیسم است.
د.داودی
#lak_ethnic
#اتنیک_لک
Forwarded from اِتحاد وَ سَربَرزی دورودفرامان🇮🇷
میترائیسم حلقهی اتصال بابانوئل مسیحیت و خیربراکر لکی
(بهمناسبت شب آغاز چله و شروع سال نو میترائی و نوروز لکی)
میترائیسم یکی از آیینهای ایرانی پیش از ظهور زرتشت است. میترا یا مهر، ایزد پیمان و سرسپردگیست. یک لوح به خط میخی متعلق به پانزده قرن پیش از میلاد شامل پیماننامهای بین هیتیها و میتانیهاست که در آن به میترا سوگند یاد شدهاست. در اوستا سرودی بهنام مهریشت به میترا اختصاص داده شدهاست. در کتیبههای اردشیر دوم و سوم از ایزد میترا یاد شدهاست.
دریانوردان کلیکیه که متحد میتراداد شاه مهرپرست پنتوس بودند ۶۷ سال پیش از میلاد اروپا را با میترائیسم آشنا کرده بودند.
تا پیش از ظهور مسیحیت، میترائیسم به طور نسبی در اروپا یک آیین شناخته شده و مورد پذیرش بود.
در سال ۵۷ میلادی هم زمانی که تیرداد اول شاه ارمنستان به روم رفت تا تاج پادشاهی را از نرون امپراتور روم بگیرد به او گفت: من فرمانروا هستم، از تخمهی ارشک...، اما برده تو هستم، نزد تو آمدهام تا میترا را در لباس تو نیایش کنم.
آیینهای میترائیسم و مسیحیت در روم همانندیهای بسیاری داشتهاند و عقیدهی غالب بر این است که مسیحیت چهارچوب اصلی خود را از میترائیسم گرفتهاست. از آنجایی که در زمان دقیق تولد عیسی مسیح اختلافاتی وجود داشت، زمان زایش میترا، مهر یا خورشید به عنوان حدود زمانی او در نظر گرفته شدهاست.
شخصیتی بهنام بابانوئل یا پاپانوئل در باور مسیحیت شخصیتی تاریخی با نام سن نیکولاس است که یکی از کشیشان مسیحی قرن چهارم میلادی بودهاست. اما بهنظر میرسد مسیحیت در این خصوص هم متأثر از میترائیسم بودهاست. چراکه در نواحی خاستگاه میترائیسم به ویژه لکستان در غرب ایران نیز شخصیت افسانهای مهربان و بخشندهای بهنام خیربراکر وجود دارد که در شب آغازین چلهی بزرگ و زمانی که مردم به خواب میروند به عنوان فرستادهای از جانب میترای تازه متولد شده به منازل سرکشی کرده و خیر را در میان آنها تقسیم میکند. زایش میترا در گاهشماری لکی مبدأ سال جدید است، بنابراین اولین ماه تقویم لکی نوروژ نام دارد که منطبق بر گاهشماری میترائیسم است. در گذشته زایش میترا در شب آغاز چله در لکستان با مراسمات مفصلی چون برپایی آتشی معروف به آگر نوروژی، بزم، موسیقی، تنقلات و خوراکی و شالاندازی یا شالدورکی همراه بودهاست که هر کدام فلسفهی خود را داشته، اما همپوشانی نقش و کارکرد دو شخصیت خیربراکر لکی و بابانوئل مسیحیت در نوع خود جالب توجه و بیانگر پیوستگی فرهنگهای کهن بشری در حوزهی نفوذ میترائیسم است.
د.داودی
#lak_ethnic
#اتنیک_لک
(بهمناسبت شب آغاز چله و شروع سال نو میترائی و نوروز لکی)
میترائیسم یکی از آیینهای ایرانی پیش از ظهور زرتشت است. میترا یا مهر، ایزد پیمان و سرسپردگیست. یک لوح به خط میخی متعلق به پانزده قرن پیش از میلاد شامل پیماننامهای بین هیتیها و میتانیهاست که در آن به میترا سوگند یاد شدهاست. در اوستا سرودی بهنام مهریشت به میترا اختصاص داده شدهاست. در کتیبههای اردشیر دوم و سوم از ایزد میترا یاد شدهاست.
دریانوردان کلیکیه که متحد میتراداد شاه مهرپرست پنتوس بودند ۶۷ سال پیش از میلاد اروپا را با میترائیسم آشنا کرده بودند.
تا پیش از ظهور مسیحیت، میترائیسم به طور نسبی در اروپا یک آیین شناخته شده و مورد پذیرش بود.
در سال ۵۷ میلادی هم زمانی که تیرداد اول شاه ارمنستان به روم رفت تا تاج پادشاهی را از نرون امپراتور روم بگیرد به او گفت: من فرمانروا هستم، از تخمهی ارشک...، اما برده تو هستم، نزد تو آمدهام تا میترا را در لباس تو نیایش کنم.
آیینهای میترائیسم و مسیحیت در روم همانندیهای بسیاری داشتهاند و عقیدهی غالب بر این است که مسیحیت چهارچوب اصلی خود را از میترائیسم گرفتهاست. از آنجایی که در زمان دقیق تولد عیسی مسیح اختلافاتی وجود داشت، زمان زایش میترا، مهر یا خورشید به عنوان حدود زمانی او در نظر گرفته شدهاست.
شخصیتی بهنام بابانوئل یا پاپانوئل در باور مسیحیت شخصیتی تاریخی با نام سن نیکولاس است که یکی از کشیشان مسیحی قرن چهارم میلادی بودهاست. اما بهنظر میرسد مسیحیت در این خصوص هم متأثر از میترائیسم بودهاست. چراکه در نواحی خاستگاه میترائیسم به ویژه لکستان در غرب ایران نیز شخصیت افسانهای مهربان و بخشندهای بهنام خیربراکر وجود دارد که در شب آغازین چلهی بزرگ و زمانی که مردم به خواب میروند به عنوان فرستادهای از جانب میترای تازه متولد شده به منازل سرکشی کرده و خیر را در میان آنها تقسیم میکند. زایش میترا در گاهشماری لکی مبدأ سال جدید است، بنابراین اولین ماه تقویم لکی نوروژ نام دارد که منطبق بر گاهشماری میترائیسم است. در گذشته زایش میترا در شب آغاز چله در لکستان با مراسمات مفصلی چون برپایی آتشی معروف به آگر نوروژی، بزم، موسیقی، تنقلات و خوراکی و شالاندازی یا شالدورکی همراه بودهاست که هر کدام فلسفهی خود را داشته، اما همپوشانی نقش و کارکرد دو شخصیت خیربراکر لکی و بابانوئل مسیحیت در نوع خود جالب توجه و بیانگر پیوستگی فرهنگهای کهن بشری در حوزهی نفوذ میترائیسم است.
د.داودی
#lak_ethnic
#اتنیک_لک
Forwarded from اِتحاد وَ سَربَرزی دورودفرامان🇮🇷
میترائیسم حلقهی اتصال بابانوئل مسیحیت و خیربراکر لکی
(بهمناسبت شب آغاز چله و شروع سال نو میترائی و نوروز لکی)
میترائیسم یکی از آیینهای ایرانی پیش از ظهور زرتشت است. میترا یا مهر، ایزد پیمان و سرسپردگیست. یک لوح به خط میخی متعلق به پانزده قرن پیش از میلاد شامل پیماننامهای بین هیتیها و میتانیهاست که در آن به میترا سوگند یاد شدهاست. در اوستا سرودی بهنام مهریشت به میترا اختصاص داده شدهاست. در کتیبههای اردشیر دوم و سوم از ایزد میترا یاد شدهاست.
دریانوردان کلیکیه که متحد میتراداد شاه مهرپرست پنتوس بودند ۶۷ سال پیش از میلاد اروپا را با میترائیسم آشنا کرده بودند.
تا پیش از ظهور مسیحیت، میترائیسم به طور نسبی در اروپا یک آیین شناخته شده و مورد پذیرش بود.
در سال ۵۷ میلادی هم زمانی که تیرداد اول شاه ارمنستان به روم رفت تا تاج پادشاهی را از نرون امپراتور روم بگیرد به او گفت: من فرمانروا هستم، از تخمهی ارشک...، اما برده تو هستم، نزد تو آمدهام تا میترا را در لباس تو نیایش کنم.
آیینهای میترائیسم و مسیحیت در روم همانندیهای بسیاری داشتهاند و عقیدهی غالب بر این است که مسیحیت چهارچوب اصلی خود را از میترائیسم گرفتهاست. از آنجایی که در زمان دقیق تولد عیسی مسیح اختلافاتی وجود داشت، زمان زایش میترا، مهر یا خورشید به عنوان حدود زمانی او در نظر گرفته شدهاست.
شخصیتی بهنام بابانوئل یا پاپانوئل در باور مسیحیت شخصیتی تاریخی با نام سن نیکولاس است که یکی از کشیشان مسیحی قرن چهارم میلادی بودهاست. اما بهنظر میرسد مسیحیت در این خصوص هم متأثر از میترائیسم بودهاست. چراکه در نواحی خاستگاه میترائیسم به ویژه لکستان در غرب ایران نیز شخصیت افسانهای مهربان و بخشندهای بهنام خیربراکر وجود دارد که در شب آغازین چلهی بزرگ و زمانی که مردم به خواب میروند به عنوان فرستادهای از جانب میترای تازه متولد شده به منازل سرکشی کرده و خیر را در میان آنها تقسیم میکند. زایش میترا در گاهشماری لکی مبدأ سال جدید است، بنابراین اولین ماه تقویم لکی نوروژ نام دارد که منطبق بر گاهشماری میترائیسم است. در گذشته زایش میترا در شب آغاز چله در لکستان با مراسمات مفصلی چون برپایی آتشی معروف به آگر نوروژی، بزم، موسیقی، تنقلات و خوراکی و شالاندازی یا شالدورکی همراه بودهاست که هر کدام فلسفهی خود را داشته، اما همپوشانی نقش و کارکرد دو شخصیت خیربراکر لکی و بابانوئل مسیحیت در نوع خود جالب توجه و بیانگر پیوستگی فرهنگهای کهن بشری در حوزهی نفوذ میترائیسم است.
د.داودی
#lak_ethnic
#اتنیک_لک
(بهمناسبت شب آغاز چله و شروع سال نو میترائی و نوروز لکی)
میترائیسم یکی از آیینهای ایرانی پیش از ظهور زرتشت است. میترا یا مهر، ایزد پیمان و سرسپردگیست. یک لوح به خط میخی متعلق به پانزده قرن پیش از میلاد شامل پیماننامهای بین هیتیها و میتانیهاست که در آن به میترا سوگند یاد شدهاست. در اوستا سرودی بهنام مهریشت به میترا اختصاص داده شدهاست. در کتیبههای اردشیر دوم و سوم از ایزد میترا یاد شدهاست.
دریانوردان کلیکیه که متحد میتراداد شاه مهرپرست پنتوس بودند ۶۷ سال پیش از میلاد اروپا را با میترائیسم آشنا کرده بودند.
تا پیش از ظهور مسیحیت، میترائیسم به طور نسبی در اروپا یک آیین شناخته شده و مورد پذیرش بود.
در سال ۵۷ میلادی هم زمانی که تیرداد اول شاه ارمنستان به روم رفت تا تاج پادشاهی را از نرون امپراتور روم بگیرد به او گفت: من فرمانروا هستم، از تخمهی ارشک...، اما برده تو هستم، نزد تو آمدهام تا میترا را در لباس تو نیایش کنم.
آیینهای میترائیسم و مسیحیت در روم همانندیهای بسیاری داشتهاند و عقیدهی غالب بر این است که مسیحیت چهارچوب اصلی خود را از میترائیسم گرفتهاست. از آنجایی که در زمان دقیق تولد عیسی مسیح اختلافاتی وجود داشت، زمان زایش میترا، مهر یا خورشید به عنوان حدود زمانی او در نظر گرفته شدهاست.
شخصیتی بهنام بابانوئل یا پاپانوئل در باور مسیحیت شخصیتی تاریخی با نام سن نیکولاس است که یکی از کشیشان مسیحی قرن چهارم میلادی بودهاست. اما بهنظر میرسد مسیحیت در این خصوص هم متأثر از میترائیسم بودهاست. چراکه در نواحی خاستگاه میترائیسم به ویژه لکستان در غرب ایران نیز شخصیت افسانهای مهربان و بخشندهای بهنام خیربراکر وجود دارد که در شب آغازین چلهی بزرگ و زمانی که مردم به خواب میروند به عنوان فرستادهای از جانب میترای تازه متولد شده به منازل سرکشی کرده و خیر را در میان آنها تقسیم میکند. زایش میترا در گاهشماری لکی مبدأ سال جدید است، بنابراین اولین ماه تقویم لکی نوروژ نام دارد که منطبق بر گاهشماری میترائیسم است. در گذشته زایش میترا در شب آغاز چله در لکستان با مراسمات مفصلی چون برپایی آتشی معروف به آگر نوروژی، بزم، موسیقی، تنقلات و خوراکی و شالاندازی یا شالدورکی همراه بودهاست که هر کدام فلسفهی خود را داشته، اما همپوشانی نقش و کارکرد دو شخصیت خیربراکر لکی و بابانوئل مسیحیت در نوع خود جالب توجه و بیانگر پیوستگی فرهنگهای کهن بشری در حوزهی نفوذ میترائیسم است.
د.داودی
#lak_ethnic
#اتنیک_لک