آیین پرس در لکستان:
یکی از آیینهای کهن #لکستان آیین چمر است این آئین از جمله آیینهای سنتی، تصویری و نمایشی است که با گذشت زمان و مدرنیزه شدن هنوز در برخی نقاط روستایی #لکستان رایج است. آیینهای سور و سوگ در این دیار ریشه در تاریخ کهن و باورهای آیین مردم این دیار دارد که از هزاران سال پیش در میان ساکنان #لکستان رایج بوده است. در فرهنگهای لغت معانی متفاوتی را برای چمر عنوان میکنند بطوری که در فرهنگ دهخدا به معنای آشکار و ظاهر، در فرهنگ عمید(محیط و دایره) و در فرهنگ مردوخ به معنای(دایره و حلقه) معنی شده است. چشم براه، چم و چماندن به معنایی خم و خم شدن اشاره به از غم دولا شدن از دیگر معنای است که در واژه چهر بکار برده شده است.
اما استاد بهادر غلامی نویسنده فرهنگ باساک و یکی از اساتیدی که در ثبت زبان لکی تلاش نمودند نظر دیگری دارد و این کلمه را یک کلمه لکی میداند که ارتباطی با فارسی ندارد.
استاد بهادر غلامی مینویسد: چمر از دو واژه(چ+ مر) تشکیل شده است که(چ) آن مخفف چاشت و(مر) آن مخفف مرده که به معنای چاشت مرده میباشد و آن خیراتی است که برای مردم به دیگران داده میشود.
یک جامعه شناسی میگوید: چمر آیینی بومی و منطقهای است که بیشتر در مناطق زاگرس میانی مشاهده میشود این آیین از دیدگاههای مختلف تاریخی، فرهنگی و اسطوره شناسی قابل بررسی است.
همت نوری میافزاید: از دیدگاه جامعه شناسی چمر را باید در ذیل مباحث تعامل اجتماعی و همیاری مورد بحث و تحلیل قرار داد در این سوگواره خویشاوندان و افراد فامیل و اقوام و دیگر تبار دودمان ها با خانواده متوفی احساس همدردی نموده و این احساس را با کمکهای مادی و اجتماعی از سطح همدردی به سطح همیاری میرسانند وی معتقد است که چمر از بعد اجتماعی دارای دو مسئله بسیار بارز و چشمگیر تر است:
@Doroodfaraman
الف: احساس همدردی عمیق و تسلای خاطر
ب: احساس تعادن و همکاری اجتماعی
وی بیان داشت: در سطح احساس همدردی، خویشاوندان دور و نزدیک خانواده متوفی را تا زمان بازگشت روحی وروانی به جامعه و زندگی یاری نموده و روابط خود را با آنان تا این زمان افزایش میدهند از نگاهی دیگر ایجاد بهداشت روحی و روانی در خانواده عزادار است.
اما در سطح همیاری خویشاوندان و دیگر افراد فامیل و حتی اقوام و طوایف دیگر با کمکهای مادی خویش بخشی از نیازهای اقتصادی و اجتماعی آنان را تامین نموده و این مسئله دارای آثار و نتایج بسیار ثمر بخش اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی است.
جناب نوری معتقد است: در نهایت چمر علاوه بر شکوه انگیزش تفکر مرگ و شور قیامت در افراد نوعی همیاری و تعامل اجتماعی است.
@Doroodfaraman
#مور و #مویه خوانی از صحنههای دیدنی آیین چمر است و زنان بصورت دسته جمعی و با صدای حزن انگیز به سرودن اشعار لکی در وصف متوفی میپردازند.
یک پژوهشگر میگوید: از قدیم مویه خوانی در مراسمهای پرس و چمر جریان داشته است مویه از واژه فارسی میانه که به معنای نالیدن و گریستن است در مویه اشعار موزون همراه با آهنگ شبیه دستگاه ماهور خوانده میشود.
@Doroodfaraman
استاد بهادر غلامی میافزاید: اشعار مویه خوانان ویژگی خاص خود را دارد و اشعار پیران با جوانان و کودکان متفاوت است.
وی بیان داشت: یک مویه داریم که به مویه پاکتلی معروف است این مویه هنگام آراستن کتل قرائت میشود.
@Doroodfaraman
یک پژوهشگر میگوید: مراسم پرس یکی از آیین های کهن مناطق لک زبان است و از آیینهای ایران باستان به شمار میرود.
استادبهادر غلامی میافزاید: واژه پرس در زبان فارسی باستان پرس و در زبان اوستایی پرسه و در زبان فارسی میانه پرس در آمده است این آیین در بین زردشتیان به پرسه معروف است.
وی میافزاید: مراسم پرس همراه با خصوصیات ویژگیهای مختص به خود است از قبیل مراسم سحری و مراسم چمر است که همراه با موسیقی خاص خود میباشد.
موسیقی سحری در سحرگاهان برای آماده شدن مردم از مرگ متوفی نواخته میشد و پس از تجمع مردم آهنگ چمری طنین انداز میشد و معمولا پس از مراسم تغسیل، تدفین به مراسم چمری روی میآورند.
وی گفت: زنان و مردان در چمری ویژگیهای خود را داشتند زنان بصورت دستههای گروهی بودند که در قدیم گیسوان خود را در مرگ متوفی میبریدند و گونههای خود را میخراشیدند و زخمی میکردند مردان نیز گل بر شانهها و خاک بر سر میکردند.
به هر روی آیین چمر به جا مانده از ملیت و مذهب ماست که بایستی در جهت جلوگیری از فراموش شدن آن اقدام نماییم.
منبع: گزارش فاطمه بابایی، سایت کاسی،
(با اندکی تغییر)
@Doroodfaraman
یکی از آیینهای کهن #لکستان آیین چمر است این آئین از جمله آیینهای سنتی، تصویری و نمایشی است که با گذشت زمان و مدرنیزه شدن هنوز در برخی نقاط روستایی #لکستان رایج است. آیینهای سور و سوگ در این دیار ریشه در تاریخ کهن و باورهای آیین مردم این دیار دارد که از هزاران سال پیش در میان ساکنان #لکستان رایج بوده است. در فرهنگهای لغت معانی متفاوتی را برای چمر عنوان میکنند بطوری که در فرهنگ دهخدا به معنای آشکار و ظاهر، در فرهنگ عمید(محیط و دایره) و در فرهنگ مردوخ به معنای(دایره و حلقه) معنی شده است. چشم براه، چم و چماندن به معنایی خم و خم شدن اشاره به از غم دولا شدن از دیگر معنای است که در واژه چهر بکار برده شده است.
اما استاد بهادر غلامی نویسنده فرهنگ باساک و یکی از اساتیدی که در ثبت زبان لکی تلاش نمودند نظر دیگری دارد و این کلمه را یک کلمه لکی میداند که ارتباطی با فارسی ندارد.
استاد بهادر غلامی مینویسد: چمر از دو واژه(چ+ مر) تشکیل شده است که(چ) آن مخفف چاشت و(مر) آن مخفف مرده که به معنای چاشت مرده میباشد و آن خیراتی است که برای مردم به دیگران داده میشود.
یک جامعه شناسی میگوید: چمر آیینی بومی و منطقهای است که بیشتر در مناطق زاگرس میانی مشاهده میشود این آیین از دیدگاههای مختلف تاریخی، فرهنگی و اسطوره شناسی قابل بررسی است.
همت نوری میافزاید: از دیدگاه جامعه شناسی چمر را باید در ذیل مباحث تعامل اجتماعی و همیاری مورد بحث و تحلیل قرار داد در این سوگواره خویشاوندان و افراد فامیل و اقوام و دیگر تبار دودمان ها با خانواده متوفی احساس همدردی نموده و این احساس را با کمکهای مادی و اجتماعی از سطح همدردی به سطح همیاری میرسانند وی معتقد است که چمر از بعد اجتماعی دارای دو مسئله بسیار بارز و چشمگیر تر است:
@Doroodfaraman
الف: احساس همدردی عمیق و تسلای خاطر
ب: احساس تعادن و همکاری اجتماعی
وی بیان داشت: در سطح احساس همدردی، خویشاوندان دور و نزدیک خانواده متوفی را تا زمان بازگشت روحی وروانی به جامعه و زندگی یاری نموده و روابط خود را با آنان تا این زمان افزایش میدهند از نگاهی دیگر ایجاد بهداشت روحی و روانی در خانواده عزادار است.
اما در سطح همیاری خویشاوندان و دیگر افراد فامیل و حتی اقوام و طوایف دیگر با کمکهای مادی خویش بخشی از نیازهای اقتصادی و اجتماعی آنان را تامین نموده و این مسئله دارای آثار و نتایج بسیار ثمر بخش اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی است.
جناب نوری معتقد است: در نهایت چمر علاوه بر شکوه انگیزش تفکر مرگ و شور قیامت در افراد نوعی همیاری و تعامل اجتماعی است.
@Doroodfaraman
#مور و #مویه خوانی از صحنههای دیدنی آیین چمر است و زنان بصورت دسته جمعی و با صدای حزن انگیز به سرودن اشعار لکی در وصف متوفی میپردازند.
یک پژوهشگر میگوید: از قدیم مویه خوانی در مراسمهای پرس و چمر جریان داشته است مویه از واژه فارسی میانه که به معنای نالیدن و گریستن است در مویه اشعار موزون همراه با آهنگ شبیه دستگاه ماهور خوانده میشود.
@Doroodfaraman
استاد بهادر غلامی میافزاید: اشعار مویه خوانان ویژگی خاص خود را دارد و اشعار پیران با جوانان و کودکان متفاوت است.
وی بیان داشت: یک مویه داریم که به مویه پاکتلی معروف است این مویه هنگام آراستن کتل قرائت میشود.
@Doroodfaraman
یک پژوهشگر میگوید: مراسم پرس یکی از آیین های کهن مناطق لک زبان است و از آیینهای ایران باستان به شمار میرود.
استادبهادر غلامی میافزاید: واژه پرس در زبان فارسی باستان پرس و در زبان اوستایی پرسه و در زبان فارسی میانه پرس در آمده است این آیین در بین زردشتیان به پرسه معروف است.
وی میافزاید: مراسم پرس همراه با خصوصیات ویژگیهای مختص به خود است از قبیل مراسم سحری و مراسم چمر است که همراه با موسیقی خاص خود میباشد.
موسیقی سحری در سحرگاهان برای آماده شدن مردم از مرگ متوفی نواخته میشد و پس از تجمع مردم آهنگ چمری طنین انداز میشد و معمولا پس از مراسم تغسیل، تدفین به مراسم چمری روی میآورند.
وی گفت: زنان و مردان در چمری ویژگیهای خود را داشتند زنان بصورت دستههای گروهی بودند که در قدیم گیسوان خود را در مرگ متوفی میبریدند و گونههای خود را میخراشیدند و زخمی میکردند مردان نیز گل بر شانهها و خاک بر سر میکردند.
به هر روی آیین چمر به جا مانده از ملیت و مذهب ماست که بایستی در جهت جلوگیری از فراموش شدن آن اقدام نماییم.
منبع: گزارش فاطمه بابایی، سایت کاسی،
(با اندکی تغییر)
@Doroodfaraman
چرا لکها مور میخوانند؟
👇👇👇
دیر زمانی است که غمگین و پژمردهایم. از کتاب روزگار، سیاهی نوشته را به یاد میآوریم. سینه مردمان لک، غم هزاران ساله دارد. ما فراموش کار نیستیم.
شادی و خنده و سرخوشی را بسیار دوست میداریم و میخواهیم ولی چه کنیم که شادیمان در سایهء غمهای دیرین، رنگ وقار میگیرد و سنگین میشویم. خندهمان، لبخند میشود و راه قهقهه را در گلو میبندیم و یا دست را بر لبان خندان خود میگذاریم که مبادا سبک شویم از آن همه بار گرانی که سالیان بر سینه ما نشسته است.
چگونه میشود فریادهای زنان و کودکان این سرزمین را در تنگناهای نکبت بار تاریخ فراموش کرد. مگر میشود ستم آشوری بر سرزمینت را در نوشتههای پیشینیان بخوانی و راه گلویت بند نیاید و بغض نکنی. مگر میشود هم ریشهات را خوراک مارهای رسته بر دوش ناکسان بینی و غمگین نشوی.
به راستی، اسکندر گجستک را کدامین خشم و عقدهء بر آمده از دفاع سرزمینم، وادار کرد که غضب بر #کاسیان آورد و بر پهنه نیسا و مهرگان، جنوساید وندان کند و نام ننگ کاسی کشی را بر خود به یادگار گذارد.
داغ هرمزان بر دلمان همچنان سنگین است و زخم عرب بر سرزمینم را با مهر علی(ع) و خاندانش که بر او دوست بود، تسکین میدهم.
مگر میشود دختران سرزمینت را به اسارت برند و تو همچنان «به شان» «به شان»، دو #دستماله برقصی.
تاریخ ما پر از درد است. غولان مغول، چرک به خون آغشتهء زخم وطن هستند. ما در سایه دردیم و بدینسان رنگ زردیم. سرخی بر گونه نداریم که دست، افشانیم.
ما همانیم که از آمدن نادر افشار، به وجد آمده، او را گرشاسب یل دیده و تا آنجا که خیالش بود، خون داده و جان بر کف این ملک پر از درد شدیم.
ما همانیم که چون، شاه بر این ملک شدیم، از غیرت این درد، وکیل دل پر درد شدیم. #کریمخانی، نشان نام نیک است و شاه بی نشانان، نیکنامی را نشان است.
آه از داغ جوان، ای تفو بر نام قاجار..... #لطفعلیخان، لطفعلی خان.
آه از چشم #کرمان، چشم وندان، چشم ایران..... لطفعلی خان، لطفعلی خان.
باز میگویی، بخندم یا «به شان».
تاریخ ما سراسر، بزران است. غمگین و سنگین. تاریخ این سرزمین، هزاران غم رفته بر ما را در گوشمان می زراند. کینه و ظلم قجری، کم ز اسکندر نبود. @لک، همه #ایران و او از قوم غول.
با این همه ظلم و ستم رفته بر این سرزمین، مهر یزدان همچنان پشت و پناه ما مردمان رنج دوران برده است. خداوند، کاسیان را دوست میدارد.
ما با نام #ایران به وجد میآییم و با یادش سرور میگیریم هر چند که از ایران، سهم ما تنها غم است. شادی اش از آن آنهایی که تاریخ وطن را خوش خوشان پنداشتهاند.
گوشهایتان را یکبار میزرانم بر این جمله که هرگاه یک لک زبان #وند کاسی را دیدید که #مویه میکرد و #مور میآورد، بدانید از غم است و یا «رارا» اگر میخواند، بدانید از غرور ملتی در مسیر راه پر درد است. از او انتظار «لنجه و لار» نداشته باشید. او رنج نام ایران است. او #مور میخواند، او #لک است.
مهندس: #مسعودپیری اوستا شناس قوم لک از منطقه #دورودفرامان
@Doroodfaraman
چاپ مقاله در روزنامه باختر
👇👇👇
دیر زمانی است که غمگین و پژمردهایم. از کتاب روزگار، سیاهی نوشته را به یاد میآوریم. سینه مردمان لک، غم هزاران ساله دارد. ما فراموش کار نیستیم.
شادی و خنده و سرخوشی را بسیار دوست میداریم و میخواهیم ولی چه کنیم که شادیمان در سایهء غمهای دیرین، رنگ وقار میگیرد و سنگین میشویم. خندهمان، لبخند میشود و راه قهقهه را در گلو میبندیم و یا دست را بر لبان خندان خود میگذاریم که مبادا سبک شویم از آن همه بار گرانی که سالیان بر سینه ما نشسته است.
چگونه میشود فریادهای زنان و کودکان این سرزمین را در تنگناهای نکبت بار تاریخ فراموش کرد. مگر میشود ستم آشوری بر سرزمینت را در نوشتههای پیشینیان بخوانی و راه گلویت بند نیاید و بغض نکنی. مگر میشود هم ریشهات را خوراک مارهای رسته بر دوش ناکسان بینی و غمگین نشوی.
به راستی، اسکندر گجستک را کدامین خشم و عقدهء بر آمده از دفاع سرزمینم، وادار کرد که غضب بر #کاسیان آورد و بر پهنه نیسا و مهرگان، جنوساید وندان کند و نام ننگ کاسی کشی را بر خود به یادگار گذارد.
داغ هرمزان بر دلمان همچنان سنگین است و زخم عرب بر سرزمینم را با مهر علی(ع) و خاندانش که بر او دوست بود، تسکین میدهم.
مگر میشود دختران سرزمینت را به اسارت برند و تو همچنان «به شان» «به شان»، دو #دستماله برقصی.
تاریخ ما پر از درد است. غولان مغول، چرک به خون آغشتهء زخم وطن هستند. ما در سایه دردیم و بدینسان رنگ زردیم. سرخی بر گونه نداریم که دست، افشانیم.
ما همانیم که از آمدن نادر افشار، به وجد آمده، او را گرشاسب یل دیده و تا آنجا که خیالش بود، خون داده و جان بر کف این ملک پر از درد شدیم.
ما همانیم که چون، شاه بر این ملک شدیم، از غیرت این درد، وکیل دل پر درد شدیم. #کریمخانی، نشان نام نیک است و شاه بی نشانان، نیکنامی را نشان است.
آه از داغ جوان، ای تفو بر نام قاجار..... #لطفعلیخان، لطفعلی خان.
آه از چشم #کرمان، چشم وندان، چشم ایران..... لطفعلی خان، لطفعلی خان.
باز میگویی، بخندم یا «به شان».
تاریخ ما سراسر، بزران است. غمگین و سنگین. تاریخ این سرزمین، هزاران غم رفته بر ما را در گوشمان می زراند. کینه و ظلم قجری، کم ز اسکندر نبود. @لک، همه #ایران و او از قوم غول.
با این همه ظلم و ستم رفته بر این سرزمین، مهر یزدان همچنان پشت و پناه ما مردمان رنج دوران برده است. خداوند، کاسیان را دوست میدارد.
ما با نام #ایران به وجد میآییم و با یادش سرور میگیریم هر چند که از ایران، سهم ما تنها غم است. شادی اش از آن آنهایی که تاریخ وطن را خوش خوشان پنداشتهاند.
گوشهایتان را یکبار میزرانم بر این جمله که هرگاه یک لک زبان #وند کاسی را دیدید که #مویه میکرد و #مور میآورد، بدانید از غم است و یا «رارا» اگر میخواند، بدانید از غرور ملتی در مسیر راه پر درد است. از او انتظار «لنجه و لار» نداشته باشید. او رنج نام ایران است. او #مور میخواند، او #لک است.
مهندس: #مسعودپیری اوستا شناس قوم لک از منطقه #دورودفرامان
@Doroodfaraman
چاپ مقاله در روزنامه باختر
Telegram
📎
#فرهنگ_عامه
#ضربالمثل_لکی
📝 مِ خونی، تو خونی، کی ایله بِرونی؟
ترجمه👇
من خان و تو خان، پس چه کسی ایل را به منزل برساند؟!
توضیحات👇
در زمان ایل و کوچ دو کس بهترین و بدترین سمت را داشتند.
#ایخان و #ایل ران. ایخان رئیس ایل بود و دستور میداد. ایل ران، مردی بود شاطر و چابک که با چوب دستی چهارپایان حامل اثاثیه را میراند و به مقصد میرساند و حکم یک کارگر و یک نوکر را داشت.
حال در نظر بگیرید که دو خان ایل را همراهی کنند و کارگر برای راندن چهارپایان وجود نداشته باشد!
ضرب المثل کاربردش👇
در موردی گفته میشود کوچکتر به حرف بزرگتر اعتنا نکند.
کارگر دستور کارفرما را به هیچ انگارد. فرزند نصیحت پدر را گوش نکند و خودش را از پدر داناتر بداند و مواردی شبیه به این رفتارها.
#لکی #ضرب_المثل #چلسرو #مویه #چیستان #فال_چلسرو #زبان_لکی #قوم_لک
@Doroodfaraman
#ضربالمثل_لکی
📝 مِ خونی، تو خونی، کی ایله بِرونی؟
ترجمه👇
من خان و تو خان، پس چه کسی ایل را به منزل برساند؟!
توضیحات👇
در زمان ایل و کوچ دو کس بهترین و بدترین سمت را داشتند.
#ایخان و #ایل ران. ایخان رئیس ایل بود و دستور میداد. ایل ران، مردی بود شاطر و چابک که با چوب دستی چهارپایان حامل اثاثیه را میراند و به مقصد میرساند و حکم یک کارگر و یک نوکر را داشت.
حال در نظر بگیرید که دو خان ایل را همراهی کنند و کارگر برای راندن چهارپایان وجود نداشته باشد!
ضرب المثل کاربردش👇
در موردی گفته میشود کوچکتر به حرف بزرگتر اعتنا نکند.
کارگر دستور کارفرما را به هیچ انگارد. فرزند نصیحت پدر را گوش نکند و خودش را از پدر داناتر بداند و مواردی شبیه به این رفتارها.
#لکی #ضرب_المثل #چلسرو #مویه #چیستان #فال_چلسرو #زبان_لکی #قوم_لک
@Doroodfaraman
Forwarded from اِتحاد وَ سَربَرزی دورودفرامان🇮🇷
آیین پرس در لکستان:
یکی از آیینهای کهن #لکستان آیین چمر است این آئین از جمله آیینهای سنتی، تصویری و نمایشی است که با گذشت زمان و مدرنیزه شدن هنوز در برخی نقاط روستایی #لکستان رایج است. آیینهای سور و سوگ در این دیار ریشه در تاریخ کهن و باورهای آیین مردم این دیار دارد که از هزاران سال پیش در میان ساکنان #لکستان رایج بوده است. در فرهنگهای لغت معانی متفاوتی را برای چمر عنوان میکنند بطوری که در فرهنگ دهخدا به معنای آشکار و ظاهر، در فرهنگ عمید(محیط و دایره) و در فرهنگ مردوخ به معنای(دایره و حلقه) معنی شده است. چشم براه، چم و چماندن به معنایی خم و خم شدن اشاره به از غم دولا شدن از دیگر معنای است که در واژه چهر بکار برده شده است.
اما استاد بهادر غلامی نویسنده فرهنگ باساک و یکی از اساتیدی که در ثبت زبان لکی تلاش نمودند نظر دیگری دارد و این کلمه را یک کلمه لکی میداند که ارتباطی با فارسی ندارد.
استاد بهادر غلامی مینویسد: چمر از دو واژه(چ+ مر) تشکیل شده است که(چ) آن مخفف چاشت و(مر) آن مخفف مرده که به معنای چاشت مرده میباشد و آن خیراتی است که برای مردم به دیگران داده میشود.
یک جامعه شناسی میگوید: چمر آیینی بومی و منطقهای است که بیشتر در مناطق زاگرس میانی مشاهده میشود این آیین از دیدگاههای مختلف تاریخی، فرهنگی و اسطوره شناسی قابل بررسی است.
همت نوری میافزاید: از دیدگاه جامعه شناسی چمر را باید در ذیل مباحث تعامل اجتماعی و همیاری مورد بحث و تحلیل قرار داد در این سوگواره خویشاوندان و افراد فامیل و اقوام و دیگر تبار دودمان ها با خانواده متوفی احساس همدردی نموده و این احساس را با کمکهای مادی و اجتماعی از سطح همدردی به سطح همیاری میرسانند وی معتقد است که چمر از بعد اجتماعی دارای دو مسئله بسیار بارز و چشمگیر تر است:
@Doroodfaraman
الف: احساس همدردی عمیق و تسلای خاطر
ب: احساس تعادن و همکاری اجتماعی
وی بیان داشت: در سطح احساس همدردی، خویشاوندان دور و نزدیک خانواده متوفی را تا زمان بازگشت روحی وروانی به جامعه و زندگی یاری نموده و روابط خود را با آنان تا این زمان افزایش میدهند از نگاهی دیگر ایجاد بهداشت روحی و روانی در خانواده عزادار است.
اما در سطح همیاری خویشاوندان و دیگر افراد فامیل و حتی اقوام و طوایف دیگر با کمکهای مادی خویش بخشی از نیازهای اقتصادی و اجتماعی آنان را تامین نموده و این مسئله دارای آثار و نتایج بسیار ثمر بخش اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی است.
جناب نوری معتقد است: در نهایت چمر علاوه بر شکوه انگیزش تفکر مرگ و شور قیامت در افراد نوعی همیاری و تعامل اجتماعی است.
@Doroodfaraman
#مور و #مویه خوانی از صحنههای دیدنی آیین چمر است و زنان بصورت دسته جمعی و با صدای حزن انگیز به سرودن اشعار لکی در وصف متوفی میپردازند.
یک پژوهشگر میگوید: از قدیم مویه خوانی در مراسمهای پرس و چمر جریان داشته است مویه از واژه فارسی میانه که به معنای نالیدن و گریستن است در مویه اشعار موزون همراه با آهنگ شبیه دستگاه ماهور خوانده میشود.
@Doroodfaraman
استاد بهادر غلامی میافزاید: اشعار مویه خوانان ویژگی خاص خود را دارد و اشعار پیران با جوانان و کودکان متفاوت است.
وی بیان داشت: یک مویه داریم که به مویه پاکتلی معروف است این مویه هنگام آراستن کتل قرائت میشود.
@Doroodfaraman
یک پژوهشگر میگوید: مراسم پرس یکی از آیین های کهن مناطق لک زبان است و از آیینهای ایران باستان به شمار میرود.
استادبهادر غلامی میافزاید: واژه پرس در زبان فارسی باستان پرس و در زبان اوستایی پرسه و در زبان فارسی میانه پرس در آمده است این آیین در بین زردشتیان به پرسه معروف است.
وی میافزاید: مراسم پرس همراه با خصوصیات ویژگیهای مختص به خود است از قبیل مراسم سحری و مراسم چمر است که همراه با موسیقی خاص خود میباشد.
موسیقی سحری در سحرگاهان برای آماده شدن مردم از مرگ متوفی نواخته میشد و پس از تجمع مردم آهنگ چمری طنین انداز میشد و معمولا پس از مراسم تغسیل، تدفین به مراسم چمری روی میآورند.
وی گفت: زنان و مردان در چمری ویژگیهای خود را داشتند زنان بصورت دستههای گروهی بودند که در قدیم گیسوان خود را در مرگ متوفی میبریدند و گونههای خود را میخراشیدند و زخمی میکردند مردان نیز گل بر شانهها و خاک بر سر میکردند.
به هر روی آیین چمر به جا مانده از ملیت و مذهب ماست که بایستی در جهت جلوگیری از فراموش شدن آن اقدام نماییم.
منبع: گزارش فاطمه بابایی، سایت کاسی،
(با اندکی تغییر)
@Doroodfaraman
یکی از آیینهای کهن #لکستان آیین چمر است این آئین از جمله آیینهای سنتی، تصویری و نمایشی است که با گذشت زمان و مدرنیزه شدن هنوز در برخی نقاط روستایی #لکستان رایج است. آیینهای سور و سوگ در این دیار ریشه در تاریخ کهن و باورهای آیین مردم این دیار دارد که از هزاران سال پیش در میان ساکنان #لکستان رایج بوده است. در فرهنگهای لغت معانی متفاوتی را برای چمر عنوان میکنند بطوری که در فرهنگ دهخدا به معنای آشکار و ظاهر، در فرهنگ عمید(محیط و دایره) و در فرهنگ مردوخ به معنای(دایره و حلقه) معنی شده است. چشم براه، چم و چماندن به معنایی خم و خم شدن اشاره به از غم دولا شدن از دیگر معنای است که در واژه چهر بکار برده شده است.
اما استاد بهادر غلامی نویسنده فرهنگ باساک و یکی از اساتیدی که در ثبت زبان لکی تلاش نمودند نظر دیگری دارد و این کلمه را یک کلمه لکی میداند که ارتباطی با فارسی ندارد.
استاد بهادر غلامی مینویسد: چمر از دو واژه(چ+ مر) تشکیل شده است که(چ) آن مخفف چاشت و(مر) آن مخفف مرده که به معنای چاشت مرده میباشد و آن خیراتی است که برای مردم به دیگران داده میشود.
یک جامعه شناسی میگوید: چمر آیینی بومی و منطقهای است که بیشتر در مناطق زاگرس میانی مشاهده میشود این آیین از دیدگاههای مختلف تاریخی، فرهنگی و اسطوره شناسی قابل بررسی است.
همت نوری میافزاید: از دیدگاه جامعه شناسی چمر را باید در ذیل مباحث تعامل اجتماعی و همیاری مورد بحث و تحلیل قرار داد در این سوگواره خویشاوندان و افراد فامیل و اقوام و دیگر تبار دودمان ها با خانواده متوفی احساس همدردی نموده و این احساس را با کمکهای مادی و اجتماعی از سطح همدردی به سطح همیاری میرسانند وی معتقد است که چمر از بعد اجتماعی دارای دو مسئله بسیار بارز و چشمگیر تر است:
@Doroodfaraman
الف: احساس همدردی عمیق و تسلای خاطر
ب: احساس تعادن و همکاری اجتماعی
وی بیان داشت: در سطح احساس همدردی، خویشاوندان دور و نزدیک خانواده متوفی را تا زمان بازگشت روحی وروانی به جامعه و زندگی یاری نموده و روابط خود را با آنان تا این زمان افزایش میدهند از نگاهی دیگر ایجاد بهداشت روحی و روانی در خانواده عزادار است.
اما در سطح همیاری خویشاوندان و دیگر افراد فامیل و حتی اقوام و طوایف دیگر با کمکهای مادی خویش بخشی از نیازهای اقتصادی و اجتماعی آنان را تامین نموده و این مسئله دارای آثار و نتایج بسیار ثمر بخش اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی است.
جناب نوری معتقد است: در نهایت چمر علاوه بر شکوه انگیزش تفکر مرگ و شور قیامت در افراد نوعی همیاری و تعامل اجتماعی است.
@Doroodfaraman
#مور و #مویه خوانی از صحنههای دیدنی آیین چمر است و زنان بصورت دسته جمعی و با صدای حزن انگیز به سرودن اشعار لکی در وصف متوفی میپردازند.
یک پژوهشگر میگوید: از قدیم مویه خوانی در مراسمهای پرس و چمر جریان داشته است مویه از واژه فارسی میانه که به معنای نالیدن و گریستن است در مویه اشعار موزون همراه با آهنگ شبیه دستگاه ماهور خوانده میشود.
@Doroodfaraman
استاد بهادر غلامی میافزاید: اشعار مویه خوانان ویژگی خاص خود را دارد و اشعار پیران با جوانان و کودکان متفاوت است.
وی بیان داشت: یک مویه داریم که به مویه پاکتلی معروف است این مویه هنگام آراستن کتل قرائت میشود.
@Doroodfaraman
یک پژوهشگر میگوید: مراسم پرس یکی از آیین های کهن مناطق لک زبان است و از آیینهای ایران باستان به شمار میرود.
استادبهادر غلامی میافزاید: واژه پرس در زبان فارسی باستان پرس و در زبان اوستایی پرسه و در زبان فارسی میانه پرس در آمده است این آیین در بین زردشتیان به پرسه معروف است.
وی میافزاید: مراسم پرس همراه با خصوصیات ویژگیهای مختص به خود است از قبیل مراسم سحری و مراسم چمر است که همراه با موسیقی خاص خود میباشد.
موسیقی سحری در سحرگاهان برای آماده شدن مردم از مرگ متوفی نواخته میشد و پس از تجمع مردم آهنگ چمری طنین انداز میشد و معمولا پس از مراسم تغسیل، تدفین به مراسم چمری روی میآورند.
وی گفت: زنان و مردان در چمری ویژگیهای خود را داشتند زنان بصورت دستههای گروهی بودند که در قدیم گیسوان خود را در مرگ متوفی میبریدند و گونههای خود را میخراشیدند و زخمی میکردند مردان نیز گل بر شانهها و خاک بر سر میکردند.
به هر روی آیین چمر به جا مانده از ملیت و مذهب ماست که بایستی در جهت جلوگیری از فراموش شدن آن اقدام نماییم.
منبع: گزارش فاطمه بابایی، سایت کاسی،
(با اندکی تغییر)
@Doroodfaraman
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آوای باستانی لکستان
درگذشت مورخوان برجسته #دلفانی
▪️«ایشالله #صحرایی» از #مورخوانان برجسته وصاحب سبک در زبان #لکی درگذشت.
_ زنده یاد #صحرایی اهل شهرستان #دلفان و ایل #ایوتین بود که مورخوانی را از دوران نوجوانی یاد گرفت و صدای حزن انگیز او مورد توجه مردم #لک_زبان قرار گرفت.
_ وی، با صدای غمناک خود ابیات فراوانی را در قالب #مور سرود که صدای او در مناسبتهای سوگ، همنشین غم داران بود.
#استاد_صحرایی، محبوبیت ویژهای در میان مردم لکستان داشت و در هنگام برگزاری #سوگوارههای #مور و #مویه جمعیت زیادی برای شنیدن صدای غمگنانه او حاضر می شدند.
_ زنده یاد استاد ایشالله #صحرایی ۱۳ آبان ۱۴۰۱ در سن ۷۳ سالگی دارفانی را وداع گفت.
_ پیکر این استاد پرآوازه مور، باحضور دوستداران، علاقمندان به فرهنگ، زبان و ادبیات لکی تشیع و در زادگاهش "روستای #قاضی_خانی" در خاک آرام گرفت.
📽 تصویر و تدوین ماندگار فیلم مجید مظفری
#ایوتین_تسلیت
#لکستان_تسلیت
صدای مردم لک
https://t.me/lakvahid
درگذشت مورخوان برجسته #دلفانی
▪️«ایشالله #صحرایی» از #مورخوانان برجسته وصاحب سبک در زبان #لکی درگذشت.
_ زنده یاد #صحرایی اهل شهرستان #دلفان و ایل #ایوتین بود که مورخوانی را از دوران نوجوانی یاد گرفت و صدای حزن انگیز او مورد توجه مردم #لک_زبان قرار گرفت.
_ وی، با صدای غمناک خود ابیات فراوانی را در قالب #مور سرود که صدای او در مناسبتهای سوگ، همنشین غم داران بود.
#استاد_صحرایی، محبوبیت ویژهای در میان مردم لکستان داشت و در هنگام برگزاری #سوگوارههای #مور و #مویه جمعیت زیادی برای شنیدن صدای غمگنانه او حاضر می شدند.
_ زنده یاد استاد ایشالله #صحرایی ۱۳ آبان ۱۴۰۱ در سن ۷۳ سالگی دارفانی را وداع گفت.
_ پیکر این استاد پرآوازه مور، باحضور دوستداران، علاقمندان به فرهنگ، زبان و ادبیات لکی تشیع و در زادگاهش "روستای #قاضی_خانی" در خاک آرام گرفت.
📽 تصویر و تدوین ماندگار فیلم مجید مظفری
#ایوتین_تسلیت
#لکستان_تسلیت
صدای مردم لک
https://t.me/lakvahid
Forwarded from اِتحاد وَ سَربَرزی دورودفرامان🇮🇷
#فرهنگ_عامه
#ضربالمثل_لکی
📝 مِ خونی، تو خونی، کی ایله بِرونی؟
ترجمه👇
من خان و تو خان، پس چه کسی ایل را به منزل برساند؟!
توضیحات👇
در زمان ایل و کوچ دو کس بهترین و بدترین سمت را داشتند.
#ایخان و #ایل ران. ایخان رئیس ایل بود و دستور میداد. ایل ران، مردی بود شاطر و چابک که با چوب دستی چهارپایان حامل اثاثیه را میراند و به مقصد میرساند و حکم یک کارگر و یک نوکر را داشت.
حال در نظر بگیرید که دو خان ایل را همراهی کنند و کارگر برای راندن چهارپایان وجود نداشته باشد!
ضرب المثل کاربردش👇
در موردی گفته میشود کوچکتر به حرف بزرگتر اعتنا نکند.
کارگر دستور کارفرما را به هیچ انگارد. فرزند نصیحت پدر را گوش نکند و خودش را از پدر داناتر بداند و مواردی شبیه به این رفتارها.
#لکی #ضرب_المثل #چلسرو #مویه #چیستان #فال_چلسرو #زبان_لکی #قوم_لک
@Doroodfaraman
#ضربالمثل_لکی
📝 مِ خونی، تو خونی، کی ایله بِرونی؟
ترجمه👇
من خان و تو خان، پس چه کسی ایل را به منزل برساند؟!
توضیحات👇
در زمان ایل و کوچ دو کس بهترین و بدترین سمت را داشتند.
#ایخان و #ایل ران. ایخان رئیس ایل بود و دستور میداد. ایل ران، مردی بود شاطر و چابک که با چوب دستی چهارپایان حامل اثاثیه را میراند و به مقصد میرساند و حکم یک کارگر و یک نوکر را داشت.
حال در نظر بگیرید که دو خان ایل را همراهی کنند و کارگر برای راندن چهارپایان وجود نداشته باشد!
ضرب المثل کاربردش👇
در موردی گفته میشود کوچکتر به حرف بزرگتر اعتنا نکند.
کارگر دستور کارفرما را به هیچ انگارد. فرزند نصیحت پدر را گوش نکند و خودش را از پدر داناتر بداند و مواردی شبیه به این رفتارها.
#لکی #ضرب_المثل #چلسرو #مویه #چیستان #فال_چلسرو #زبان_لکی #قوم_لک
@Doroodfaraman