@Doroodfaraman
#بزرگان_قوم_لک
#مؤمن_علی_جوزی_پور
مؤمنعلی جوزیپور نام بردار به «مومه» به سال (1285هـ. ش) در مادیانرود ضرونی از توابع شهرستان کوهدشت، دیده به جهان گشود. مومه هنوز به 7 سالگی نرسیده بود که از امنیت آغوش مادر بینصیب میشود و 3 سال بعد نیز سایه پدر از سرش رخت برمیبندد بعد از این بیخانمانی، او به یک دایه سپرده میشود تا پرورده گردد.
اما مشکلات معیشتی آنها را به کوچ وامیدارد و نهایتاً در کرمانشاه دامن اقامت میگسترند. مومه به زودی زمزمهها و ترانههای معروف کردها را میشنود، به ذهن میسپارد و در دلگیریها برای خویش میخواند. او ذهن وقاد و تیزویری داشت. چندی چنین میگذرد تا اینکه مومه و دایهاش بازمیگردند و در زادگاه خویش سکونت میگزینند تا اینکه مومه مطابق معمولِ فرزندان یتیم به کار شبانی گمارده میشود.
در یکی از همین روزهاست که مومه بدون اینکه در جایی دیده باشد یک نمایش عروسکی درست میکند با همان لباس نمدین چوپانی شخصیتی را میسازد و با آن قصهای را روایت میکند تا اینکه یک روز مومه را جهت کار اجباری به قلعهی «سردار امانالله خان » حاکم وقت منطقه میبرند.
وی پس از یک کار طاقتفرسا ناخودآگاه شروع میکند به خواندن که در این هنگام پسر ارشد خان - «علیرضاخان» صدایش را میشنود و دستور میدهد تا لباس مناسبی بر تن او بپوشانند و از این به بعد دیگر هم سفرهی خانوادهی خان میشود،آن هم به سبب حاضر جوابی و بذلهگویی و زبان پر رمز و راز طنزآلودش. رفته رفته پای مومه به مراسم شادی و سوگ مردم گشوده میشود.
او برای هر مناسبتی افسونی از آستین به در میآورد. آنجا که باید بخنداند، میخنداند و آنگاه که باید بگریاند، از دل میموید. مومه درّجی بود انباشه از مروارید. نمایش عروسکی، پانتومیم، مور و هوره، و …… با او عجین شدهبود. مومه تا جایی پیش میرود که پایش به عالم سینما باز میشود و در فیلمهایی چون: گذری بر لرستان، کولیها و سور و سوگ به ایفای نقش میپردازد. روزی آقای صدر کشاورز که به لرستان آمده بود در مجلسی که با حضور خوانین بر پا شدهبود مومه با صدای دلنشین خود با بروز گوشههایی از شیرینکاریهایش مورد توجه قرار میگیرد. آقای صدر از خان میخواهد تا مقدمات حضور مومه در پایتخت را فراهم آورد اما متأسفانه خان با گفتن اینکه لرستان بدون مومه رنگ و بویی ندارد از این کار ممانعت میکند. بیشک این تصمیم غیر عاقلانه دنیای کمدی را از حضور ستارهای تکرار ناشدنی محروم کردهاست.
مومه؛ صاحب سبک بود. شیوهی خاصی از مور و هوره از او بر جای مانده که به سبک مومه شهرت یافتهاست. مومه صاحب فرزندان و نوههای بسیاری میشود اما از میان آنها تنها نوهی پسریاش «باباعلی جوزیپور» دارای رگههایی از آن همه هنر جدش میباشد. مومه در سال 1373 در جشنوارهی کوچ و به سال1376در جشنوارهی موسیقی حماسی و آیینها و آوازهای مقامی که در تهران برگزار شد برای لرستان و لرستانیها به افتخارات دست نیافتنی دست یافت.
متأسفانه آثاری که از مومه به جا مانده از کیفیت ضبط مناسبی برخوردار نیستند اما همانها نیز برای اهل هنر غنایم گرانبهایی هستند. مومه در سال 1378 پس از93 سال چهره در نقاب خاک میکشد و بدین ترتیب بسیاری از ناگفتههای خویش را در دل خاک پنهان میکند.
@Doroodfaraman
#بزرگان_قوم_لک
#مؤمن_علی_جوزی_پور
مؤمنعلی جوزیپور نام بردار به «مومه» به سال (1285هـ. ش) در مادیانرود ضرونی از توابع شهرستان کوهدشت، دیده به جهان گشود. مومه هنوز به 7 سالگی نرسیده بود که از امنیت آغوش مادر بینصیب میشود و 3 سال بعد نیز سایه پدر از سرش رخت برمیبندد بعد از این بیخانمانی، او به یک دایه سپرده میشود تا پرورده گردد.
اما مشکلات معیشتی آنها را به کوچ وامیدارد و نهایتاً در کرمانشاه دامن اقامت میگسترند. مومه به زودی زمزمهها و ترانههای معروف کردها را میشنود، به ذهن میسپارد و در دلگیریها برای خویش میخواند. او ذهن وقاد و تیزویری داشت. چندی چنین میگذرد تا اینکه مومه و دایهاش بازمیگردند و در زادگاه خویش سکونت میگزینند تا اینکه مومه مطابق معمولِ فرزندان یتیم به کار شبانی گمارده میشود.
در یکی از همین روزهاست که مومه بدون اینکه در جایی دیده باشد یک نمایش عروسکی درست میکند با همان لباس نمدین چوپانی شخصیتی را میسازد و با آن قصهای را روایت میکند تا اینکه یک روز مومه را جهت کار اجباری به قلعهی «سردار امانالله خان » حاکم وقت منطقه میبرند.
وی پس از یک کار طاقتفرسا ناخودآگاه شروع میکند به خواندن که در این هنگام پسر ارشد خان - «علیرضاخان» صدایش را میشنود و دستور میدهد تا لباس مناسبی بر تن او بپوشانند و از این به بعد دیگر هم سفرهی خانوادهی خان میشود،آن هم به سبب حاضر جوابی و بذلهگویی و زبان پر رمز و راز طنزآلودش. رفته رفته پای مومه به مراسم شادی و سوگ مردم گشوده میشود.
او برای هر مناسبتی افسونی از آستین به در میآورد. آنجا که باید بخنداند، میخنداند و آنگاه که باید بگریاند، از دل میموید. مومه درّجی بود انباشه از مروارید. نمایش عروسکی، پانتومیم، مور و هوره، و …… با او عجین شدهبود. مومه تا جایی پیش میرود که پایش به عالم سینما باز میشود و در فیلمهایی چون: گذری بر لرستان، کولیها و سور و سوگ به ایفای نقش میپردازد. روزی آقای صدر کشاورز که به لرستان آمده بود در مجلسی که با حضور خوانین بر پا شدهبود مومه با صدای دلنشین خود با بروز گوشههایی از شیرینکاریهایش مورد توجه قرار میگیرد. آقای صدر از خان میخواهد تا مقدمات حضور مومه در پایتخت را فراهم آورد اما متأسفانه خان با گفتن اینکه لرستان بدون مومه رنگ و بویی ندارد از این کار ممانعت میکند. بیشک این تصمیم غیر عاقلانه دنیای کمدی را از حضور ستارهای تکرار ناشدنی محروم کردهاست.
مومه؛ صاحب سبک بود. شیوهی خاصی از مور و هوره از او بر جای مانده که به سبک مومه شهرت یافتهاست. مومه صاحب فرزندان و نوههای بسیاری میشود اما از میان آنها تنها نوهی پسریاش «باباعلی جوزیپور» دارای رگههایی از آن همه هنر جدش میباشد. مومه در سال 1373 در جشنوارهی کوچ و به سال1376در جشنوارهی موسیقی حماسی و آیینها و آوازهای مقامی که در تهران برگزار شد برای لرستان و لرستانیها به افتخارات دست نیافتنی دست یافت.
متأسفانه آثاری که از مومه به جا مانده از کیفیت ضبط مناسبی برخوردار نیستند اما همانها نیز برای اهل هنر غنایم گرانبهایی هستند. مومه در سال 1378 پس از93 سال چهره در نقاب خاک میکشد و بدین ترتیب بسیاری از ناگفتههای خویش را در دل خاک پنهان میکند.
@Doroodfaraman
عکس یادگاری با دکتر #داود_داودی ایشان در این سفر چند روزه که به استان #کرمانشاه داشتن به دیدار و گفتگو با #بزرگان_قوم_لک پرداختن
به امیده آیندهای روشن برای #ایران و #قوم_لک و #لکستان
@Doroodfaraman
به امیده آیندهای روشن برای #ایران و #قوم_لک و #لکستان
@Doroodfaraman
#شیرآبههای_متعفن
ماشینهای جمع آوری زباله با ریختن شیرآبه، خیابانهای کرمانشاه را متعفن میکنند.
اگر خود تخریبی برآمده از تفکر «مرغ همسایه غاز است» که باعث ناچیز انگاشتن داشتهها و سرمایههای ما میشود را کنار بگذاریم و با دیده انصاف بنگریم، به راستی شهر #کرمانشاه، شهری است زیبا، دلگشا، فرح بخش و بهره دار از زیباییها و نعمتهای بیشمار خداداده که خداوند عالمیان به آن ارزانی داشته و بهره مند گردانیده است.
زیبایی کوههای پراو و تاقبستان و فرخ شاد، با آن صلابت ذاتی و استواری که صرف نگریستن به آن باعث غرور و اقتدار و عزت نفس میگردد. در سوی دیگر در قسمت جنوبی شهر، سفید کوه «کوه چرمئ» در امتداد کوههای شمالی شهر، زیباییهای خاص خود را دارد. پیرامون شهر #کرمانشاه، سرابها و چشمههای پرشماری است که مایه خیر و برکت و روح افزایی است. خاک مناسب دشتهای شرقی و غربی کرمانشاه، لطف و نعمت خداوند است که بر این شهر و مردمانش ارزانی داشته است چنانکه در کتاب جغرافیای مفصل تاریخی غرب ایران نوشته آقای بهمن کریمی چاپ ١٣١۶ درباره شهر کرمانشاه چنین نوشته شده است "شهر کرمانشاه دارای طراوت و ترو تازگی بسیار است به حدی که میتوان گفت در غرب ایران، شهری به #قشنگی #کرمانشاهان نیست اگرچه رضائیه هم بعد از این شهر جلوهگری میکند ولی باز به پایه و مایه کرمانشاه نخواهد رسید".
هر آنچه درباره زیبایی و دلربایی شهر کرمانشاه گفتهاند حاصل مؤلفهها و داشتههای ذاتی خدادادی این شهر است البته منکر دستهای سازنده و فکرهای روشن انسانهای نیک اندیش و کوشا نمیتوان شد و ما قدردان و سپاسگزار کسانی هستیم که در راه زیبایی شهرمان کرمانشاه قدم بر میدارند. برای نمونه، ما همواره قدردان زحمتهای کسانی هستیم و خواهیم بود که بلوار زیبای تاقبستان را بنیان گذاشتند و کرمانشاه را با این بلوار، زیباتر کردند.
لیکن، امان، امان از این بشر، از این رونده دوپا که دفع هر بلا کند، ولی خودش بود بلا اگر از فراگویی پرهیز کنیم و جان مطلب را بیان داریم باید گفت که جمع آوری #زباله در شهر کرمانشاه آن چنان #ناشیانه و #غیراستاندارد و بدون آموزش فرهنگی مناسب است که عقل سالم حیران میماند که چگونه و چرا با #ندانم کاری، تیشه به ریشه داشتههای فرهنگی و اجتماعی و زیباییهای سرشتی و محیطی و جغرافیایی این شهر زده میشود، از آن رو که حاصل کار جمع آوری #زباله در کرمانشاه، بوی گند شیرآبه، به واسطه تردد وسایل جمع آوری زباله در خیابانهای این شهر است که در حین تردد این وسایل به طور مداوم، شیرآبه زباله جمع آوری شده بر روی سطح خیابانها میریزد و بدین ترتیب تمام امتداد خیابانها را بوی #گند و #متعفن فرا میگیرد و این حکایت همان شخصی است که میخواهد اَبروی ما را درست کند ولی چشم ما را کور میکند.
تصور بفرمایید که ماشین جمع آوری #زباله در امتداد بلوار تقریباً ۴ کیلومتری #تاقبستان، در حین تردد، همچنان #شیرآبه زباله را بر روی سطح بلوار میریزد و با عبور از خیابانهای دیگر نظیر بلوار شهید بهشتی و یا خیابانهای فرهنگیان فاز ٢ و کارمندان و..... تمام این خیابانها را به بوی مشمئزکننده #شیرآبه زباله آلوده میگرداند و به این ترتیب انواع بیماریها و آلودگیها را در سطح وسیعی از شهر که محل تردد با تراکم بالای افراد و وسایل نقلیه است پخش میکند. به این میاندیشم که آیا #بزرگان و #مسئولان شهر ما در سطح شهر تردد نمیکنند. آیا این #بدسلیقگی را میبینند و تذکر جدی نمیدهند و بازخواست نمیکنند.
البته عادت بدی نیز در بین برخی شهروندان به صورت رویه در آمده است و آن اینکه زبالههای خود را در بستههای پلاستیکی بر روی #صندوق عقب و یا روی سقف #ماشین خود مینهند و مسیری را میپیمایند که به خیال خود آن را در سطل زباله بیاندازند. عملی #زشت که در برخی موارد با عبور وسایل نقلیه آنها بر روی سرعت گیرهای سطح خیابان و یا حرکت ناگهانی باعث میشود #محتویات بسته زباله آنها در سطح خیابان محل تردد پخش گردد و صورت زشتی به خیابانهای شهر بدهد. علاوه بر آن تردد وسایل #شخصی با بسته زبالهای بر پشت آن، صورت ناخوشی دارد و انرژی منفی را به دیگر شهروندان انتقال میدهد که امیدواریم در این زمینه نیز کارهای فرهنگی و تولید محتوا صورت گیرد که زشتی این رویه را نمایان کند و اصلاح گرداند. علی ایحال عملکرد #متولیان جمع آوری زباله از آنجایی که در مقیاس وسیع و تکرار شونده، صورت میگیرد حتماً مستوجب #تذکر جدی مسئولان امر میباشد.
به قلم: #مسعود_پیری از منطقه #دورودفرامان
http://instagram.com/_u/masoud_piri_
اتحاد و سربرزی #دورودفرامان
@Doroodfaraman
ماشینهای جمع آوری زباله با ریختن شیرآبه، خیابانهای کرمانشاه را متعفن میکنند.
اگر خود تخریبی برآمده از تفکر «مرغ همسایه غاز است» که باعث ناچیز انگاشتن داشتهها و سرمایههای ما میشود را کنار بگذاریم و با دیده انصاف بنگریم، به راستی شهر #کرمانشاه، شهری است زیبا، دلگشا، فرح بخش و بهره دار از زیباییها و نعمتهای بیشمار خداداده که خداوند عالمیان به آن ارزانی داشته و بهره مند گردانیده است.
زیبایی کوههای پراو و تاقبستان و فرخ شاد، با آن صلابت ذاتی و استواری که صرف نگریستن به آن باعث غرور و اقتدار و عزت نفس میگردد. در سوی دیگر در قسمت جنوبی شهر، سفید کوه «کوه چرمئ» در امتداد کوههای شمالی شهر، زیباییهای خاص خود را دارد. پیرامون شهر #کرمانشاه، سرابها و چشمههای پرشماری است که مایه خیر و برکت و روح افزایی است. خاک مناسب دشتهای شرقی و غربی کرمانشاه، لطف و نعمت خداوند است که بر این شهر و مردمانش ارزانی داشته است چنانکه در کتاب جغرافیای مفصل تاریخی غرب ایران نوشته آقای بهمن کریمی چاپ ١٣١۶ درباره شهر کرمانشاه چنین نوشته شده است "شهر کرمانشاه دارای طراوت و ترو تازگی بسیار است به حدی که میتوان گفت در غرب ایران، شهری به #قشنگی #کرمانشاهان نیست اگرچه رضائیه هم بعد از این شهر جلوهگری میکند ولی باز به پایه و مایه کرمانشاه نخواهد رسید".
هر آنچه درباره زیبایی و دلربایی شهر کرمانشاه گفتهاند حاصل مؤلفهها و داشتههای ذاتی خدادادی این شهر است البته منکر دستهای سازنده و فکرهای روشن انسانهای نیک اندیش و کوشا نمیتوان شد و ما قدردان و سپاسگزار کسانی هستیم که در راه زیبایی شهرمان کرمانشاه قدم بر میدارند. برای نمونه، ما همواره قدردان زحمتهای کسانی هستیم و خواهیم بود که بلوار زیبای تاقبستان را بنیان گذاشتند و کرمانشاه را با این بلوار، زیباتر کردند.
لیکن، امان، امان از این بشر، از این رونده دوپا که دفع هر بلا کند، ولی خودش بود بلا اگر از فراگویی پرهیز کنیم و جان مطلب را بیان داریم باید گفت که جمع آوری #زباله در شهر کرمانشاه آن چنان #ناشیانه و #غیراستاندارد و بدون آموزش فرهنگی مناسب است که عقل سالم حیران میماند که چگونه و چرا با #ندانم کاری، تیشه به ریشه داشتههای فرهنگی و اجتماعی و زیباییهای سرشتی و محیطی و جغرافیایی این شهر زده میشود، از آن رو که حاصل کار جمع آوری #زباله در کرمانشاه، بوی گند شیرآبه، به واسطه تردد وسایل جمع آوری زباله در خیابانهای این شهر است که در حین تردد این وسایل به طور مداوم، شیرآبه زباله جمع آوری شده بر روی سطح خیابانها میریزد و بدین ترتیب تمام امتداد خیابانها را بوی #گند و #متعفن فرا میگیرد و این حکایت همان شخصی است که میخواهد اَبروی ما را درست کند ولی چشم ما را کور میکند.
تصور بفرمایید که ماشین جمع آوری #زباله در امتداد بلوار تقریباً ۴ کیلومتری #تاقبستان، در حین تردد، همچنان #شیرآبه زباله را بر روی سطح بلوار میریزد و با عبور از خیابانهای دیگر نظیر بلوار شهید بهشتی و یا خیابانهای فرهنگیان فاز ٢ و کارمندان و..... تمام این خیابانها را به بوی مشمئزکننده #شیرآبه زباله آلوده میگرداند و به این ترتیب انواع بیماریها و آلودگیها را در سطح وسیعی از شهر که محل تردد با تراکم بالای افراد و وسایل نقلیه است پخش میکند. به این میاندیشم که آیا #بزرگان و #مسئولان شهر ما در سطح شهر تردد نمیکنند. آیا این #بدسلیقگی را میبینند و تذکر جدی نمیدهند و بازخواست نمیکنند.
البته عادت بدی نیز در بین برخی شهروندان به صورت رویه در آمده است و آن اینکه زبالههای خود را در بستههای پلاستیکی بر روی #صندوق عقب و یا روی سقف #ماشین خود مینهند و مسیری را میپیمایند که به خیال خود آن را در سطل زباله بیاندازند. عملی #زشت که در برخی موارد با عبور وسایل نقلیه آنها بر روی سرعت گیرهای سطح خیابان و یا حرکت ناگهانی باعث میشود #محتویات بسته زباله آنها در سطح خیابان محل تردد پخش گردد و صورت زشتی به خیابانهای شهر بدهد. علاوه بر آن تردد وسایل #شخصی با بسته زبالهای بر پشت آن، صورت ناخوشی دارد و انرژی منفی را به دیگر شهروندان انتقال میدهد که امیدواریم در این زمینه نیز کارهای فرهنگی و تولید محتوا صورت گیرد که زشتی این رویه را نمایان کند و اصلاح گرداند. علی ایحال عملکرد #متولیان جمع آوری زباله از آنجایی که در مقیاس وسیع و تکرار شونده، صورت میگیرد حتماً مستوجب #تذکر جدی مسئولان امر میباشد.
به قلم: #مسعود_پیری از منطقه #دورودفرامان
http://instagram.com/_u/masoud_piri_
اتحاد و سربرزی #دورودفرامان
@Doroodfaraman
با عرض سالام خدمت اهالی خونگرم منطقه #دورودفرامان طبق شنیدهها و برای ایجاد اتحاد و همدلی بین منطقه تعدادی از اهالی روستاهای منطقه بر آن شدن که مراسم پرس رو #حذف کنن لذا از دیگر اهالی منطقه که قبلا این مراسم رو حذف کردن تشکر میکنیم.
خواهشمندیم جهت این اتحاد و همدلی با یکدیگر بزرگان منطقه پیشقدم بشن. کماکان از همکاری #بزرگان منطقه کمال تشکر رو داریم.
ضمناً اهالی روستاهای منطقه #دورودفرامان مراسم #پرس رو از رسومات خود حذف کردن.
@Doroodfaraman
#نشردهید.
اگر کسی هم عکسی از حذف رسومات داره برای ما بفرسته.
نظرات ودپیشنهادات خود رو برای ما بفرستید.
گوجر کولتان گودرز جیحونیپور
@Doroodfaramans
خواهشمندیم جهت این اتحاد و همدلی با یکدیگر بزرگان منطقه پیشقدم بشن. کماکان از همکاری #بزرگان منطقه کمال تشکر رو داریم.
ضمناً اهالی روستاهای منطقه #دورودفرامان مراسم #پرس رو از رسومات خود حذف کردن.
@Doroodfaraman
#نشردهید.
اگر کسی هم عکسی از حذف رسومات داره برای ما بفرسته.
نظرات ودپیشنهادات خود رو برای ما بفرستید.
گوجر کولتان گودرز جیحونیپور
@Doroodfaramans
حمایت قاطعانه #بزرگان #لکستان و ایل بزرگ #کاکاوند و #چمچمال حاجی #کریمخان_تاجدینی و #آقاشاصادقى برادر آقاى صادقى مدير کل اسبق دادگسترى كرمانشاه و از بزرگان #هرسين از همتبار خویش حاج ابراهیم عزیزی به امید پیروزی و سرافرازی #حاج_ابراهیم_عزیزی
@Doroodfaraman
@Doroodfaraman
حمایت قاطعانه #بزرگان #لکستان و ایل بزرگ #کاکاوند حاجی عباس عربی و حاجی #عظیمبگ_حاجیعلیانی از همتبار خویش حاج ابراهیم عزیزی به امید پیروزی و سرافرازی #حاج_ابراهیم_عزیزی
@Doroodfaraman
@Doroodfaraman
حمایت قاطعانه #بزرگان #لکستان و ایل بزرگ #کاکاوند #هرسین حاج آقا #محمدعلی_حجتی_هرسینی پسر مرحوم آقا #شیخ_محمد_حسن_حجتی_مجتهد و حاج آقا سید #ناصر_سیدآقایی از همتبار خویش حاج ابراهیم عزیزی به امید پیروزی و سرافرازی #حاج_ابراهیم_عزیزی
@Doroodfaraman
@Doroodfaraman
حمایت قاطعانه #بزرگان #لکستان و ایل بزرگ #کاکاوند منطقه چمچمال حاج #رحمت_مرادقلی از همتبار خویش حاج ابراهیم عزیزی به امید پیروزی و سرافرازی #حاج_ابراهیم_عزیزی
@Doroodfaraman
@Doroodfaraman
حاجی #ابراهیم_عزیزی در کنار #بزرگان ایل #کاکاوند، منطقه #دورودفرامان و #سید_پیمان_موسوی عضو شورای اسلامی شهر #کرمانشاه
@Doroodfaraman
@Doroodfaraman
حاجی #ابراهیم_عزیزی در کنار #بزرگان ایل #پایرون و #حاجی_کامران_ملکی عضو شورای اسلامی شهر #کرمانشاه
@Doroodfaraman
@Doroodfaraman