🥀آشنایی مختصر فرهنگی، اجتماعی با روستای لک‌زبان #سیرزار
سیرزار در ۸۵۰۰متری شرق شهر کلات نادری (خراسان‌رضوی) در مسیر بند نادری بر روی تپه‌ای مشرف به شهر کلات بنا گردیده است. قدمت این روستا به حدود ۳۰۰ سال قبل و به دوران افشاریان بر می گردد که سنگ بنای آن توسط #قومی_متحد و منسجم که به #زبان_لکی تکلم می‌کردند نهاده شده است که خوشبختانه هنوز گویش و فرهنگ خود را حفظ کرده اند و بسیار به آرمان های ملی خود وفادارند. این که این قوم از کجا و به چه دلیل به این منطقه و در نقطه ای که از امکانات اولیه‌ای مانند آب محروم بوده اند مسکن گرفته اند و علامت سوال بزرگی را ایجاد کرده است؛ بماند به فرصتی فراخ که با خیال نازک تیز بینان به آن بپردازیم.
مردم شناسی و فرهنگ
افتخار بزرگی که این مردم به آن می‌بالند حضور و زندگی کریم خان زند در این روستا و هم طایفگی با ایشان است که آن (افتخار) را تحت هیچ شرایطی از دست نمی دهند. مردم سیرزار اعتقادات خیلی محکمی نسبت به پاره ای از رفتارهای اجتماعی دارند که در این مجال فقط به چند مورد اشاره می کنیم:
۱-در صورت وقوع حادثه و فوت فردی به خصوص یکی از جوانان روستا، مردم به تمام و کمال مراسم #عزاداری را به جای می آورند و در روز سوم فرد فوت شده برای ابراز هم‌دردی با خانواده ی عزادار لب به غذای مهیا شده نمی‌زنند منتها در سال‌های اخیر به سبب رفت و آمد و حضور مردم سایر روستا ها و شهرها در عزاداری ها به دلیل این که نخوردن غذا در مراسم بی احترامی به میهمانان تلقی نشود ناچارا مردان روستا اندکی غذا می خورند ولی زنان روستا هنوز هم جملگی دست به قاشق نمی برند و در این گونه مراسم غذا تناول نمی کنند.
۲-یکی از رفتارهای بسیار پسندیده در این روستا پایبندی به اصول خانوادگی است؛ در روستای سیرزار واژه ی #طلاق رسما معنی خاصی ندارد و علاوه بر آن کاربردی نیز ندارد. از گذشته تاکنون طلاقی در این روستا ثبت نشده است و اگر موردی مشاهده و یا به اهالی این روستا منتسب می شود در مکانی خارج از روستا یعنی در شهر و روستای دیگر برای اینان رخ داده است و تا جایی که من به خاطر دارم نیاکان ما طلاق را سه طلاقه کرده بودند! هر چند که متاسفانه سست شدن بنیان های خانوادگی در سرتاسر ایران عزیزمان از جمله روستای ما امری طبیعی به نظر می‌رسد.
۳-یکی دیگر از رفتارهای مردم روستای سیرزار که شایسته‌ی تذکر است وفاداری #زنان همسر مرده به شوهران مرحومشان است که اغلب جوان مرگ شده اند. این بیوه زنان جوان با برادر شوهر خود ازدواج می‌کردند و در غیر این صورت تا پایان عمر برای خود زندگی بدون همسر در کنار فرزندان و یا بدون فرزند اختیار می کردند، هر چند که استثناهایی هم دیده شده که این موارد را رعایت نکرده اند. هستند زنانی که بیش از سه یا چهار دهه است که بیوه شده اند و ازدواج نکرده اند چه بسا که خود می شناسم از اینان که خواستگاران فراوانی هم داشته و دارند ولی به رسم نیاکان و هم چنین اعتقادات قوم خود پایبندند.
۴ - #وفاداری به همسران در روستای سیرزار فقط مختص زنان نیست بلکه #مردان نیز به زندگی خود وفادارند اما با نگاهی متفاوت! نگاه مردان روستای سیرزار به زن و زندگی نگاهی است به عظمت و بزرگی زن به عنوان یک همنوع که همپای شوهر در صدد به حرکت درآوردن چرخ های زندگی است. مردان روستای ما اعتقاد دارند به خدای یکتا و همسر یکتا. آنان حتی اگر زیر سرشان هم بلند شود و یا شلوارشان دو تا شود؛ زنشان هرگز دوتا نخواهد شد. آنان قسمی خورده اند و عهدی بسته اند و تا پای جان به آن وفادار خواهند ماند. مردان روستای ما زن را فردی هم سطح و شریک خود می پندارند نه دون مایه و دون پایه! برای فهمیدن زندگی زناشویی و چرخاندن چرخ های زنگار گرفته‌ی زندگی در روستای بی آب و آبادانی باید با آنان زندگی کرد و احساسات مردان و زنان را لمس کرد و به نگاه آنان به زندگی در انتهای کوچه‌ی مشقت با یک دوجین بچه‌ی قد و نیم قد، نگاه کرد و فقط نگاه تا بفهمی که...
سیرزار را دوست دارم با تمام کمبودها و نداشته‌هایش، چرا که من با اوکامل می‌شوم و نام من با سیرزار معنا می‌یابد و این روستا چیزهایی به من داد که ذره‌ای از آن ها را در هیچ جایی نیافته ام. ذره ذره‌ی وجود من در سیرزار شکل گرفته است. رویاها، آرزوها، خاطرات، خطرات و تمام تیک تاک ثانیه‌های زندگی کودکی و نوجوانی من در این روستا با دخترکان و پسرکان همبازی من و هم سن من معنا گرفته و حادث شده‌اند. هر از گاهی هنوز به سیرزار سر می زنم و با تاریخ کودکیم؛ دفترچه خاطراتم را ورق می‌زنم هر چند که تمام ورق‌های آن پاره پاره و فرسوده شده باشند. قهرمانان قصه‌های کودکیم در نجواها و نغمه‌هایی نهفته بودند که مادرم در گوشم می‌خواند و من با آن نواهای دل‌نشین، بهادر(باتر) می‌شدم و می‌شوم برای عبور کردن از سیل‌های خروشان زندگی اکنون.
✍عبدالعلی شجاعی/ نوروز۱۳۹۲
@Doroodfaraman
سیرزار در ۸۵۰۰متری شرق شهر کلات نادری (خراسان‌رضوی) در مسیر بند نادری بر روی تپه‌ای مشرف به شهر کلات بنا گردیده است. قدمت این روستا به حدود ۳۰۰ سال قبل و به دوران افشاریان بر می گردد که سنگ بنای آن توسط #قومی_متحد و منسجم که به #زبان_لکی تکلم می‌کردند نهاده شده است که خوشبختانه هنوز گویش و فرهنگ خود را حفظ کرده اند و بسیار به آرمان های ملی خود وفادارند. این که این قوم از کجا و به چه دلیل به این منطقه و در نقطه ای که از امکانات اولیه‌ای مانند آب محروم بوده اند مسکن گرفته اند و علامت سوال بزرگی را ایجاد کرده است؛ بماند به فرصتی فراخ که با خیال نازک تیز بینان به آن بپردازیم.
مردم شناسی و فرهنگ
افتخار بزرگی که این مردم به آن می‌بالند حضور و زندگی کریم خان زند در این روستا و هم طایفگی با ایشان است که آن (افتخار) را تحت هیچ شرایطی از دست نمی دهند. مردم سیرزار اعتقادات خیلی محکمی نسبت به پاره ای از رفتارهای اجتماعی دارند که در این مجال فقط به چند مورد اشاره می کنیم:
۱-در صورت وقوع حادثه و فوت فردی به خصوص یکی از جوانان روستا، مردم به تمام و کمال مراسم #عزاداری را به جای می آورند و در روز سوم فرد فوت شده برای ابراز هم‌دردی با خانواده ی عزادار لب به غذای مهیا شده نمی‌زنند منتها در سال‌های اخیر به سبب رفت و آمد و حضور مردم سایر روستا ها و شهرها در عزاداری ها به دلیل این که نخوردن غذا در مراسم بی احترامی به میهمانان تلقی نشود ناچارا مردان روستا اندکی غذا می خورند ولی زنان روستا هنوز هم جملگی دست به قاشق نمی برند و در این گونه مراسم غذا تناول نمی کنند.
۲-یکی از رفتارهای بسیار پسندیده در این روستا پایبندی به اصول خانوادگی است؛ در روستای سیرزار واژه ی #طلاق رسما معنی خاصی ندارد و علاوه بر آن کاربردی نیز ندارد. از گذشته تاکنون طلاقی در این روستا ثبت نشده است و اگر موردی مشاهده و یا به اهالی این روستا منتسب می شود در مکانی خارج از روستا یعنی در شهر و روستای دیگر برای اینان رخ داده است و تا جایی که من به خاطر دارم نیاکان ما طلاق را سه طلاقه کرده بودند! هر چند که متاسفانه سست شدن بنیان های خانوادگی در سرتاسر ایران عزیزمان از جمله روستای ما امری طبیعی به نظر می‌رسد.
۳-یکی دیگر از رفتارهای مردم روستای سیرزار که شایسته‌ی تذکر است وفاداری #زنان همسر مرده به شوهران مرحومشان است که اغلب جوان مرگ شده اند. این بیوه زنان جوان با برادر شوهر خود ازدواج می‌کردند و در غیر این صورت تا پایان عمر برای خود زندگی بدون همسر در کنار فرزندان و یا بدون فرزند اختیار می کردند، هر چند که استثناهایی هم دیده شده که این موارد را رعایت نکرده اند. هستند زنانی که بیش از سه یا چهار دهه است که بیوه شده اند و ازدواج نکرده اند چه بسا که خود می شناسم از اینان که خواستگاران فراوانی هم داشته و دارند ولی به رسم نیاکان و هم چنین اعتقادات قوم خود پایبندند.
۴ - #وفاداری به همسران در روستای سیرزار فقط مختص زنان نیست بلکه #مردان نیز به زندگی خود وفادارند اما با نگاهی متفاوت! نگاه مردان روستای سیرزار به زن و زندگی نگاهی است به عظمت و بزرگی زن به عنوان یک همنوع که همپای شوهر در صدد به حرکت درآوردن چرخ های زندگی است. مردان روستای ما اعتقاد دارند به خدای یکتا و همسر یکتا. آنان حتی اگر زیر سرشان هم بلند شود و یا شلوارشان دو تا شود؛ زنشان هرگز دوتا نخواهد شد. آنان قسمی خورده اند و عهدی بسته اند و تا پای جان به آن وفادار خواهند ماند. مردان روستای ما زن را فردی هم سطح و شریک خود می پندارند نه دون مایه و دون پایه! برای فهمیدن زندگی زناشویی و چرخاندن چرخ های زنگار گرفته‌ی زندگی در روستای بی آب و آبادانی باید با آنان زندگی کرد و احساسات مردان و زنان را لمس کرد و به نگاه آنان به زندگی در انتهای کوچه‌ی مشقت با یک دوجین بچه‌ی قد و نیم قد، نگاه کرد و فقط نگاه تا بفهمی که...
سیرزار را دوست دارم با تمام کمبودها و نداشته‌هایش، چرا که من با اوکامل می‌شوم و نام من با سیرزار معنا می‌یابد و این روستا چیزهایی به من داد که ذره‌ای از آن ها را در هیچ جایی نیافته ام. ذره ذره‌ی وجود من در سیرزار شکل گرفته است. رویاها، آرزوها، خاطرات، خطرات و تمام تیک تاک ثانیه‌های زندگی کودکی و نوجوانی من در این روستا با دخترکان و پسرکان همبازی من و هم سن من معنا گرفته و حادث شده‌اند. هر از گاهی هنوز به سیرزار سر می زنم و با تاریخ کودکیم؛ دفترچه خاطراتم را ورق می‌زنم هر چند که تمام ورق‌های آن پاره پاره و فرسوده شده باشند. قهرمانان قصه‌های کودکیم در نجواها و نغمه‌هایی نهفته بودند که مادرم در گوشم می‌خواند و من با آن نواهای دل‌نشین، بهادر(باتر) می‌شدم و می‌شوم برای عبور کردن از سیل‌های خروشان زندگی اکنون.
✍عبدالعلی شجاعی/ نوروز۱۳۹۲
@Doroodfaraman
معیار تشخص و فرهنگ چیست؟
رعایت چه هنجارهایی از سوی شخص و گروهی، باعث می‌گردد که ایشان را با فرهنگ یا سوای آن قلمداد کرد. مسلم است که موضوع فرهنگ صرفاً جنبه فردی نداشته و موضوعی اجتماعی و بشری است چنانکه #قومی یا #کشوری را با فرهنگ یا غیر آن می‌توان یاد کرد. این مبحث، بسیار گسترده است چنانکه ذکر تمام ابعاد آن در این مقال نمی‌گنجد لذا اختیار قلم را بر جزئی از کل محدود می‌سازیم.
فلسفه وجودی انسان به گونه ای است که نیازمند آموزش و پرورش یا همان تعلیم و تربیت است. انسان از بدو تولد می‌آموزد و پرورش می‌یابد و داده‌های فرهنگی را از محیط پیرامونی همچون خانواده و اجتماع فرا می‌گیرد. در این مورد چند نکته قابل ذکر است. نخست آنکه داشته‌های فرهنگی خانواده و اجتماعی که فرد از ایشان می‌آموزد و پرورش می‌یابد در چه سطح از دانایی بشری است. دو دیگر اینکه، خانواده و اجتماع در چه سطحی از شکیبایی و خواستن قرار دارد که این داشته‌های فرهنگی را در اختیار فرد و یا اجتماع قرار دهد و نکته آخر آنکه، خانواده و اجتماع در این مسیر تا چه میزان هزینه خواهد کرد که نسلی با فرهنگ بسازد.
سخن که به اینجا رسید بهتر است جهت تنویر ذهن، موضوع را در بستری دیگر پی بگیریم و آن اینکه فلسفه وجودی وازرتخانه‌هایی چون آموزش و پرورش و وزارت علوم و یا وزارت فرهنگ و نیز سازمانهای چون صدا و سیما و میراث فرهنگی چه می‌تواند باشد؟
چرا کشور نیازمند وزارت فرهنگ هست؟
به چه دلیل پول کشور هزینه می‌گردد که امکاناتی جهت داشتن صنعت رسانه و نشر و کتاب و روزنامه و.... ایجاد گردد؟
چرا این همه دانشگاه و کتابخانه و مراکز علمی و ادبی و فرهنگی ایجاد شده است؟
این همه بنیاد فرهنگی و آموزشی و فرهنگستان و فرهنگسرا و نیز مراکز دینی و تبلیغی در چه راستایی تلاش می‌کنند؟
این گستردگی امکانات و نیروی انسانی و هزینه کرد بودجه کشور با این حجم بالا، چه هدفی را دنبال می‌کند؟
پر واضح است که تمام سعی و تلاش این حجم گسترده از فعالیت اجتماعی و انسانی در راستای خط دهی به بعد فراحیوانی انسان معطوف می‌گردد که همان توسعه علوم انسانی مرتبط بر زندگی نوع بشر است که فرهنگ، نمود میزان پذیرش این علوم در زندگی آن عضو هدف خانواده و یا اجتماع است.
به عبارت دیگر، دانش علمی هر شخص تحت تأثیر مراکز علمی بر آن شخص است و همینطور میزان فرهیختگی انسان و اجتماع در ارتباط با میزان تأثیرگذاری مراکز فرهنگی بر انسان و اجتماع است.
پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد
سگ اصحاب کهف، روزی چند پی نیکان گرفت و مردم شد.
ساده تر بیان داریم اینکه به فرض مثال اگر در یک خانواده، داده فرهنگی را با این مضمون به یک کودک به صورت مستمر ارائه دهیم که او ضعیف و ناتوان است، نهایتاً ضعف و ناتوانی را در ضمیر ناخودآگاه آن کودک نهادینه خواهیم کرد. مثال دیگر آنکه اگر #قوم و اجتماعی را برای سالیان دراز تحت تخریب فرهنگی قرار دهیم و نقاط ضعف آن را برجسته کنیم و همواره بر فرزندان آن اجتماع و قوم، داده‌های فرهنگی مخرب را وارد سازیم، دیگر چه انتظار مثبتی می‌توان از وجهه آن قوم و اجتماع داشت. البته مقاومت شخص و جامعه در برابر تأثیر داده‌های فرهنگی نکته‌ای است که می‌بایست مد نظر قرار داشت و مقاومت در برابر تأثیر یعنی اینکه آن شخص و اجتماع و قوم داشته‌های فرهنگی ارزنده‌ای دارد که دلبسته آن است و این جنبه را در معنایی دیگر به ریشه و اصالت تعبیر کرده‌اند.
و اما فرهنگ #مردمان_لک....
مردمانی که خود را ریشه #ایران می‌دانند. زبانشان یادآور اوستا و زند است. کسانی که شاهنامه می‌خوانند و خود را #فدایی_ایران می‌دانند. مردمانی که بزرگی چون #کریم‌خان‌زند دارند که تنها #شاهی است که در نظام #اسلامی نیز #تندیس او را می‌سازند و یادمان و بزرگراه به نامش می‌نامند.
و اما درد....
مردمان #لک، #سالیان_سال است زخم #قجری بر پیکره قوم خود را #می‌بینند و دم #نمی‌زنند. هجمه ویرانگر ضد فرهنگ را تجربه کرده‌اند. داشته‌های فرهنگی او را به #نام_دیگران مصادره می‌کنند و ضعف‌هایش را صدچندان در بوق و کرنا می‌کنند. به عنوان نمونه، #باباطاهر_لک را #لر می‌نامند لیکن هیچ #لری را ندیده‌ایم که بگوید «بوره». (بوره به معنی بیا)
( بوره بلبل بنالیم اژ سر سوز/بوره آه سحر اژ مه بیاموز)
مثال زیاد است و کوتاه می‌گویم که کدام مرکز #فرهنگی از سرمایه این سرزمین #بودجه‌ای در راستای #فرهنگ_لکی اختصاص داده است؟
@Doroodfaraman
صفحه اول روزنامه باختر شماره ۲۹۲۷ دوشنبه سی و یکم تیر ماه ۹۸
@bakhtar_daily
#مسعودپیری
رعایت چه هنجارهایی از سوی شخص و گروهی، باعث می‌گردد که ایشان را با فرهنگ یا سوای آن قلمداد کرد. مسلم است که موضوع فرهنگ صرفاً جنبه فردی نداشته و موضوعی اجتماعی و بشری است چنانکه #قومی یا #کشوری را با فرهنگ یا غیر آن می‌توان یاد کرد. این مبحث، بسیار گسترده است چنانکه ذکر تمام ابعاد آن در این مقال نمی‌گنجد لذا اختیار قلم را بر جزئی از کل محدود می‌سازیم.
فلسفه وجودی انسان به گونه ای است که نیازمند آموزش و پرورش یا همان تعلیم و تربیت است. انسان از بدو تولد می‌آموزد و پرورش می‌یابد و داده‌های فرهنگی را از محیط پیرامونی همچون خانواده و اجتماع فرا می‌گیرد. در این مورد چند نکته قابل ذکر است. نخست آنکه داشته‌های فرهنگی خانواده و اجتماعی که فرد از ایشان می‌آموزد و پرورش می‌یابد در چه سطح از دانایی بشری است. دو دیگر اینکه، خانواده و اجتماع در چه سطحی از شکیبایی و خواستن قرار دارد که این داشته‌های فرهنگی را در اختیار فرد و یا اجتماع قرار دهد و نکته آخر آنکه، خانواده و اجتماع در این مسیر تا چه میزان هزینه خواهد کرد که نسلی با فرهنگ بسازد.
سخن که به اینجا رسید بهتر است جهت تنویر ذهن، موضوع را در بستری دیگر پی بگیریم و آن اینکه فلسفه وجودی وازرتخانه‌هایی چون آموزش و پرورش و وزارت علوم و یا وزارت فرهنگ و نیز سازمانهای چون صدا و سیما و میراث فرهنگی چه می‌تواند باشد؟
چرا کشور نیازمند وزارت فرهنگ هست؟
به چه دلیل پول کشور هزینه می‌گردد که امکاناتی جهت داشتن صنعت رسانه و نشر و کتاب و روزنامه و.... ایجاد گردد؟
چرا این همه دانشگاه و کتابخانه و مراکز علمی و ادبی و فرهنگی ایجاد شده است؟
این همه بنیاد فرهنگی و آموزشی و فرهنگستان و فرهنگسرا و نیز مراکز دینی و تبلیغی در چه راستایی تلاش می‌کنند؟
این گستردگی امکانات و نیروی انسانی و هزینه کرد بودجه کشور با این حجم بالا، چه هدفی را دنبال می‌کند؟
پر واضح است که تمام سعی و تلاش این حجم گسترده از فعالیت اجتماعی و انسانی در راستای خط دهی به بعد فراحیوانی انسان معطوف می‌گردد که همان توسعه علوم انسانی مرتبط بر زندگی نوع بشر است که فرهنگ، نمود میزان پذیرش این علوم در زندگی آن عضو هدف خانواده و یا اجتماع است.
به عبارت دیگر، دانش علمی هر شخص تحت تأثیر مراکز علمی بر آن شخص است و همینطور میزان فرهیختگی انسان و اجتماع در ارتباط با میزان تأثیرگذاری مراکز فرهنگی بر انسان و اجتماع است.
پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد
سگ اصحاب کهف، روزی چند پی نیکان گرفت و مردم شد.
ساده تر بیان داریم اینکه به فرض مثال اگر در یک خانواده، داده فرهنگی را با این مضمون به یک کودک به صورت مستمر ارائه دهیم که او ضعیف و ناتوان است، نهایتاً ضعف و ناتوانی را در ضمیر ناخودآگاه آن کودک نهادینه خواهیم کرد. مثال دیگر آنکه اگر #قوم و اجتماعی را برای سالیان دراز تحت تخریب فرهنگی قرار دهیم و نقاط ضعف آن را برجسته کنیم و همواره بر فرزندان آن اجتماع و قوم، داده‌های فرهنگی مخرب را وارد سازیم، دیگر چه انتظار مثبتی می‌توان از وجهه آن قوم و اجتماع داشت. البته مقاومت شخص و جامعه در برابر تأثیر داده‌های فرهنگی نکته‌ای است که می‌بایست مد نظر قرار داشت و مقاومت در برابر تأثیر یعنی اینکه آن شخص و اجتماع و قوم داشته‌های فرهنگی ارزنده‌ای دارد که دلبسته آن است و این جنبه را در معنایی دیگر به ریشه و اصالت تعبیر کرده‌اند.
و اما فرهنگ #مردمان_لک....
مردمانی که خود را ریشه #ایران می‌دانند. زبانشان یادآور اوستا و زند است. کسانی که شاهنامه می‌خوانند و خود را #فدایی_ایران می‌دانند. مردمانی که بزرگی چون #کریم‌خان‌زند دارند که تنها #شاهی است که در نظام #اسلامی نیز #تندیس او را می‌سازند و یادمان و بزرگراه به نامش می‌نامند.
و اما درد....
مردمان #لک، #سالیان_سال است زخم #قجری بر پیکره قوم خود را #می‌بینند و دم #نمی‌زنند. هجمه ویرانگر ضد فرهنگ را تجربه کرده‌اند. داشته‌های فرهنگی او را به #نام_دیگران مصادره می‌کنند و ضعف‌هایش را صدچندان در بوق و کرنا می‌کنند. به عنوان نمونه، #باباطاهر_لک را #لر می‌نامند لیکن هیچ #لری را ندیده‌ایم که بگوید «بوره». (بوره به معنی بیا)
( بوره بلبل بنالیم اژ سر سوز/بوره آه سحر اژ مه بیاموز)
مثال زیاد است و کوتاه می‌گویم که کدام مرکز #فرهنگی از سرمایه این سرزمین #بودجه‌ای در راستای #فرهنگ_لکی اختصاص داده است؟
@Doroodfaraman
صفحه اول روزنامه باختر شماره ۲۹۲۷ دوشنبه سی و یکم تیر ماه ۹۸
@bakhtar_daily
#مسعودپیری
Forwarded from کانال تلگرامی گلونی
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند متعال در قران مجید می‌فرمایید ما سر نوشت هیچ #قومی را تغییر نخواهیم داد مگر خودشان بخواهند
این آیه مصداق بارزی است جهت مردم #زاگرس_نشینان مخصوصاً #لرستان
علت عقب مانده‌گی توسعه مدیریت شهری در #غرب کشور چیست و چه کسانی باید پاسخگویی مردم نجیب و ولایت مدار این منطقه (#سلسله و #دلفان)در طول این ۴۰ ساله باشند که خود را هنوز پاسخگو به مطالبات مردمی نمی‌دانند چرا؟
چرا مراکز صنعتی در این استانهای غربی مخصوصا #لرستان کم رنگ است و در بخشی همانند #سلسله و #دلفان وجود ندارد و اگر هم هست پاسخگوی نیاز مردم نیست و چرا؟
#فقر و #بیکاری و عدم اشتغال در این منطقه باعث گشته مشکلات و آسیب‌های اجتماعی فراوانی در این منطقه بوجود آید بی‌تدبیری #مسئولین_سیاسی و اجتماعی استان و #نماینده‌گان گذاشته و فعلی و عدم پاسخگویی به جوانان برومند این دیار راستی با کیست و
تا به کی باید تدابیر #سنتی و #ریش_سفیدان_آینده_جوانان را به #تباهی بکشانده و آری و بله و قول ایل و #طایفه و #عشیره‌ای سرنوشت این منطقه باید حکم فرما باشد و چرا؟
آیا زمان آن نرسیده است که جوانان با سیره علوی و آزادی بیان با همفکری #روشنفکران و #دانشگاهیان و اساتید فرهنگ و هنر نسبت به اینده خود تصمیم گیری نمایند. آنچه منطوق قانون است باید عدالت اجتماعی در کلیه سطوح جامعه حکم فرما باشد و #تبعیض نسبت به اختصاص بودجه و اعتبارات در راستایی عمرانی و صنعتی وبهداشت و درمان و ساخت دانشگاه‌های مرتبط و بیمارستان‌های تخصصی ومراکز #صنعتی رفع نیازمندهای آب و گاز و محور های #موصلاتی و معیشت مردم کاملاً محسوس است و استانی همانند #اصفهان که دارای هزاران مشکل است باید از منابع ابی این استان استفاده نماید اما در این استان و منطقه هم چنان باید دچار مشکلات عدیده و معضلات و آسیب‌های اجتماعی خود غرق شود چرا نمایندگان استانی در طول این #چهل سال چه کردن که خود را #ژن برتر منطقه می‌دانند آیا با #چهار و #پنج دوره کرسی مجلس را اشغال نمودن گره‌ای از مشکلات زن و مرد و جوانان رشید و برومند این منطقه را حل نموده‌اند، آنچه که مورد باز خواست هست مسئولین کشوری و دستگاه‌های نظارتی از شفافیت عملکرد این نمایندگان ادوار گذاشته و حال را رصد کند و تا کی باید با ترفند و نیرنگ و حیله از صداقت و پاکدلی این مردم و عشایر منطقه سو استفاده نماینده ایا این چهل ساله بس نیست. ما جوانان این خطه از دیار محروم به کسانی رائ خواهیم داده که اولا جوان و درد جوانان را بدانند و #پاکدامن و صادق و امین و امانت دار مردم باشد کسانی را روانه مجلس خواهیم نمود که به شعار و خود عمل نمایند و پاسخگو و عملگرا و انقلابی باشند.
ما جوانان# سلسله و# دلفان به نماینده انقلابی رائ خواهیم داد که از دل این مردم باشد و آینده نگر و خواسته‌های مردم را از دولت مطالبه‌گر باشد و صدای و حرف دل مردم را در مجلس بزنند و تمامی وزاری دولت را در منطقه که از پتانسیل خوبی از لحاظ منابع آبی و گردشگری دارد احیاء نماید
ما جوانان از بیانات #مقام معظم رهبری تبعیت می‌کنیم که نسل آینده متعلق است به جوانان و نماینده جوان و مومن و متدین و متخصص انتخاب خواهیم نمود که بتواند تحولی نوینی در منطقه بوجود آورد. ما نماینده‌ای انتخاب خواهیم نموده که فراق از حزب و گروه و جناح قومیتی باشد نسل جوان با آینده روشن قلم خواهد زد
#لک
#دلفان
#سلسله
#بیکاری
#زنان_کار
#شایسته_سالاری
@Golvani_lak
خداوند متعال در قران مجید می‌فرمایید ما سر نوشت هیچ #قومی را تغییر نخواهیم داد مگر خودشان بخواهند
این آیه مصداق بارزی است جهت مردم #زاگرس_نشینان مخصوصاً #لرستان
علت عقب مانده‌گی توسعه مدیریت شهری در #غرب کشور چیست و چه کسانی باید پاسخگویی مردم نجیب و ولایت مدار این منطقه (#سلسله و #دلفان)در طول این ۴۰ ساله باشند که خود را هنوز پاسخگو به مطالبات مردمی نمی‌دانند چرا؟
چرا مراکز صنعتی در این استانهای غربی مخصوصا #لرستان کم رنگ است و در بخشی همانند #سلسله و #دلفان وجود ندارد و اگر هم هست پاسخگوی نیاز مردم نیست و چرا؟
#فقر و #بیکاری و عدم اشتغال در این منطقه باعث گشته مشکلات و آسیب‌های اجتماعی فراوانی در این منطقه بوجود آید بی‌تدبیری #مسئولین_سیاسی و اجتماعی استان و #نماینده‌گان گذاشته و فعلی و عدم پاسخگویی به جوانان برومند این دیار راستی با کیست و
تا به کی باید تدابیر #سنتی و #ریش_سفیدان_آینده_جوانان را به #تباهی بکشانده و آری و بله و قول ایل و #طایفه و #عشیره‌ای سرنوشت این منطقه باید حکم فرما باشد و چرا؟
آیا زمان آن نرسیده است که جوانان با سیره علوی و آزادی بیان با همفکری #روشنفکران و #دانشگاهیان و اساتید فرهنگ و هنر نسبت به اینده خود تصمیم گیری نمایند. آنچه منطوق قانون است باید عدالت اجتماعی در کلیه سطوح جامعه حکم فرما باشد و #تبعیض نسبت به اختصاص بودجه و اعتبارات در راستایی عمرانی و صنعتی وبهداشت و درمان و ساخت دانشگاه‌های مرتبط و بیمارستان‌های تخصصی ومراکز #صنعتی رفع نیازمندهای آب و گاز و محور های #موصلاتی و معیشت مردم کاملاً محسوس است و استانی همانند #اصفهان که دارای هزاران مشکل است باید از منابع ابی این استان استفاده نماید اما در این استان و منطقه هم چنان باید دچار مشکلات عدیده و معضلات و آسیب‌های اجتماعی خود غرق شود چرا نمایندگان استانی در طول این #چهل سال چه کردن که خود را #ژن برتر منطقه می‌دانند آیا با #چهار و #پنج دوره کرسی مجلس را اشغال نمودن گره‌ای از مشکلات زن و مرد و جوانان رشید و برومند این منطقه را حل نموده‌اند، آنچه که مورد باز خواست هست مسئولین کشوری و دستگاه‌های نظارتی از شفافیت عملکرد این نمایندگان ادوار گذاشته و حال را رصد کند و تا کی باید با ترفند و نیرنگ و حیله از صداقت و پاکدلی این مردم و عشایر منطقه سو استفاده نماینده ایا این چهل ساله بس نیست. ما جوانان این خطه از دیار محروم به کسانی رائ خواهیم داده که اولا جوان و درد جوانان را بدانند و #پاکدامن و صادق و امین و امانت دار مردم باشد کسانی را روانه مجلس خواهیم نمود که به شعار و خود عمل نمایند و پاسخگو و عملگرا و انقلابی باشند.
ما جوانان# سلسله و# دلفان به نماینده انقلابی رائ خواهیم داد که از دل این مردم باشد و آینده نگر و خواسته‌های مردم را از دولت مطالبه‌گر باشد و صدای و حرف دل مردم را در مجلس بزنند و تمامی وزاری دولت را در منطقه که از پتانسیل خوبی از لحاظ منابع آبی و گردشگری دارد احیاء نماید
ما جوانان از بیانات #مقام معظم رهبری تبعیت می‌کنیم که نسل آینده متعلق است به جوانان و نماینده جوان و مومن و متدین و متخصص انتخاب خواهیم نمود که بتواند تحولی نوینی در منطقه بوجود آورد. ما نماینده‌ای انتخاب خواهیم نموده که فراق از حزب و گروه و جناح قومیتی باشد نسل جوان با آینده روشن قلم خواهد زد
#لک
#دلفان
#سلسله
#بیکاری
#زنان_کار
#شایسته_سالاری
@Golvani_lak