Digikar|کاریابی دیجی کار
193 subscribers
1.02K photos
103 videos
32 files
681 links
کانال رسمی
موسسه مشاور شغلی و کاریابی الکترونیک دیجی کار
با مجوز رسمی از وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی
ارتباط با ادمین :
@karyabidigiikar
لینک احراز هویت :
http://t.me/itdmcbot?start=digiikar
Download Telegram
🤩 انواع خشونت در محل کار (WPV)

خشنوت در محل کار موضوع مهمی است که اغلب برداشت اشتباهی از آن می‌شود. اگر بخواهیم آن را به طور گسترده تعریف کنیم، خشونت در محل کار با هر عمل خشونت‌آمیزی که در آن کارمند یک شرکت درگیر می‌شود، مرتبط است و اقدامات برنامه‌ریزی شده باید روی جلوگیری از این حوادث، گزارش آن‌ها، مقاومت و واکنش در برابر آنها متمرکز باشند. انجام این کار مستلزم این است که موضوع خشونت در محیط کار به چند مقوله‌ی جدا و متمایز تقسیم‌بندی شود. هر یک از این مقوله‌ها حاوی مجموعه‌ی منحصر به فردی از خطرات و اقدامات متقابل خواهد بود. برنامه‌ریزی موثر، یک ارزیابی و طرح جداگانه را برای هر مقوله ایجاب می‌کند.

اداره‌ی سلامت و امنیت محیط کار (OSHA) خشونت در محل کار را به سه دسته تقسیم می‌کند:

۱. کارمندی که با فرد مجرمی خارج از سازمان درگیر می‌شود (برای مثال سرقت)

۲. کارمندی که با ارباب رجوع درگیر شده‌است (به عنوان مثال مشتری، دانش‌آموز، بیمار)

۳. کارمندی که با یکی از همکارهای‌اش درگیر شده‌است.

اداره‌ی سلامت و امنیت محیط کار مستقر در کالیفرنیا با گروهی از محققان همکاری کرد و یک دسته‌ی چهارم تعریف کرد:

۴. کارمندی که با همسر یا شخص دیگری که با او رابطه‌ی هدفمندی دارد، درگیر شده‌است.

در میان این دسته‌ها، خشونت نوع ۳ (کارمند در برابر همکار خود) بیش‌تر از باقی انواع خشونت‌ها بر سر زبان‌ها می‌افتد و اغلب به عنوان خشونت در محل کار به معنای عام آن درک می‌شود. هنگامی که یک کارمند بیش از اندازه عصبانی می‌شود، کم‌تر کسی است که آن را با چیزی به جز خشونت در محل کار اشتباه بگیرد. اما باید بدانید که خشونت نوع ۱ ( کارمندی که با شخص مجرمی خارج از سازمان درگیر شده‌است) و خشونت نوع ۴ (کارمند در مقابل یکی از نزدیکان خودش)، بیش‌تر خشونت‌ها و مرگ و میرها در محیط کار را تشکیل می‌دهند.

برنامه‌ریزی، سازمان‌ها را ملزم می‌کند که به همه‌ی جوانب سازمان خود نگاهی بیندازند تا احتمال بروز هر گونه خطری را تجزیه و تحلیل کنند. خطرات به طور گسترده‌ای در هر سازمان متفاوت خواهند بود.
۴ نوع خشونت در محیط کارخشونت در محیط کار نوع ۱ (کارمند در مقابل جنایتکاری بیرون از سازمان)

به احتمال زیاد به در جاهایی رخ می‌دهد که پول نقد فراوان یا اشیاء قیمتی دیگری در دسترس‌ عموم مردم است. مثلا فروشگاه‌های مواد غذایی در مقایسه با یک کارخانه، بیش‌تر در معرض خشونت نوع-۱ خواهند بود. تجزیه و تحلیل‌ها باید نرخ جرم و جنایت منطقه و تجارب سازمان‌های دیگر را در زمینه‌ی رویدادهای مشابهی در محیط کار شامل شوند. چاره‌جویی‌ها، طیف گسترده‌ای از اقدامات را برای پیشگیری از جرم شامل می‌شوند مانند پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی (CPTED)، موانع، تکنیک‌های مدیریت پول نقد و سیستم‌های الکترونیکی، از جمله سیستم‌های نظارت تصویری و نظارت بر مشخصات عمومی. بسیاری از این اقدامات باعث می‌شوند که مشتریان احساس امنیت بیش‌تری داشته باشند.

3 راه برای خلاص شدن از شر کینه توزی و دشمنی در محل کار
۴ نوع خشونت در محیط کارخشونت در محیط کار نوع ۲ (کارمند در مقابل مشتری)

بیش از هر جای دیگری در سازمان‌هایی رخ می‌دهد که با تعداد فراوانی ارباب رجوع سر و کار دارند. بیمارستان‌ها، مدارس و دانشگاه‌ها همگی مستقیما در این مقوله قرار می‌گیرند. بالاترین میزان خطر در مکان‌هایی خواهد بود که در آنها استرس بالا و احساسات قوی ممکن است رایج باشد. در بیمارستان، برای مثال، بخش اورژانس در معرض خطر بیش‌تری خواهد بود در مقایسه با سایر قسمت‌های بیمارستان. در چنین مکان‌هایی برای کاهش خطر، باید روی روش‌هایی برای کاهش تنش متمرکز باشیم.

تکنیک‌های گوش دادن و کاستن تنش‌ها باید به تمام کارکنان آموزش داده شود. توسعه‌ی برنامه‌هایی موثر و تیمی کارآمد در زمینه‌ی خدمات مشتری نیز کمک‌کننده خواهد بود. تیم‌های متمرکز بر مشتری این مزیت را دارند که احتمال بروز خشونت نوع ۳ را در محل کار کاهش می‌دهند. سازمان‌ها باید همراه با برنامه‌های پیشگیری، برای واکنش نشان دادن در مقابل رویدادهای نوع ۲ برنامه‌هایی را توسعه دهند. این برنامه‌ها باید با پلیس محلی هماهنگ شوند.

@digiikar
🤩 برنامه ریزی و موفقیت در سال نو

مجموعه‌ای از مطالعات در مورد آنچه محققان «اثر شروع تازه» می‌نامند، به این موضوع پرداخته‌اند که چگونه بازه‌های زمانی می‌توانند رفتارهای آرمان‌گرایانه را در افراد برانگیزند. سال جدید مانند یک شروع تازه به نظر می‌رسد، به همین دلیل است که بسیاری از مردم اغلب در این زمان تصمیمات مهم‌تری می‌گیرند. در یک مطالعه، مشخص شد که تنها حدود 12 درصد از افرادی که برای خود اهداف سال جدید تعیین کرده بودند، احساس کردند که در دستیابی به اهداف خود موفق بوده‌اند.
باوجود اینکه اغلب افراد در دستیابی به اهداف سال جدید خود موفق عمل نمی‌کنند، یک مطالعه نشان داد کسانی که به تعیین هدف برای سال جدید می‌پردازند، 10 برابر بیشتر از افرادی که هدفی در نظر ندارند، تغییرات مثبتی در زندگی خود ایجاد خواهند کرد.

مطالعه دیگری در سال 2020 نشان داد که 55 درصد از شرکت‌کنندگان، ارزیابی مثبتی از میزان تعهد و رسیدن خود به اهدافشان داشتند. در این مطالعه، محققان دریافتند که افراد در حفظ اهدافی که مبتنی بر رویکرد (مانند تغییر عادات غذا خوردن یا خواب) هستند، در مقایسه با اهداف اجتناب محور (که بر اجتناب از چیزی تاکید دارند) موفق‌تر بودند.

اگر مطمئن نیستید که بهتر است چه اهدافی برای خودتان در ابتدای سال تعیین کنید و به دنبال ایده برای اهداف سال جدید هستید، می‌توانید درباره اهداف زندگی افراد موفق بخوانید. نکته مهم در اینباره این است که اهداف را با شرایط زندگی خودتان تطبیق داده و صرفا از موارد گفته شده در کتاب‌ها و مقالات انگیزشی کپی نکنید. وجود تناسب و تطابق بین اهداف با شرایط زندگی شخصی شما، احتمال رسیدن به آن‌ها را افزایش می‌دهد.

چرا در عمل کردن به اهداف سال جدید شکست می‌خوریم؟

دلایل متعددی وجود دارد که چرا تصمیمات سال نو ممکن است شکست بخورند. برخی از دلایل رایج عبارتند از تعیین اهداف دست نیافتنی، داشتن برنامه‌های مبهم و نامشخص برای دستیابی به اهداف، پیگیری نکردن پیشرفت‌ها، فقدان انگیزه یا حمایت، رویدادهای غیرمنتظره زندگی یا چالش‌هایی که ادامه دادن مسیر را دشوار می‌کنند.

برای افزایش شانس موفقیت، تعیین اهداف مشخص و قابل دستیابی و ایجاد یک برنامه مشخص برای تعیین چگونگی دستیابی به آن‌ها مهم است.

🎮 چند راهکار برای عملی کردن اهداف سال جدید

اهدافتان را روی کاغذ بنویسید
اهداف بلند مدت خود را به برنامه‌های کوتاه مدت تبدیل کنید
از مسیر رسیدن به اهدافتان لذت ببرید
خودتان را برای تغییر آماده کنید
به محدودیت‌های ذهنی خود آگاه باشید
عادت‌های خود را ارزیابی کنید
پیشرفت خود را اندازه‌گیری کنید و با دیگران به اشتراک بگذارید
سعی کنید هر روز بهتر از دیروز باشید
از تکرار اشتباهات گذشته خودداری کنید

@digiikar
🤩 چگونه با کارمند ناراضی رفتار کنیم؟

با کارمند ناراضی رفتار کردن می‌تواند یک چالش باشد، اما مهمترین نکته این است که به نیازها و احساسات او توجه کنید و سعی کنید به مسئله برسید. در ادامه، چند مورد که می‌توانید اقدام کنید را بررسی می‌کنیم:

🔴گوش کردن با تمرکز: به کارمند ناراضی با احترام گوش کنید و به نظرات و احساساتش توجه کنید. این کمک می‌کند تا او احساس شنیده شدن کند و مشکلاتش را به شما بگوید.

🔵پرسش از او: سعی کنید از کارمند بپرسید که دلیل نارضایتی او چیست. ممکن است دلیل نارضایتی او به مسائل شخصی، فنی یا سازمانی برمی‌گردد.

🟣ارائه راهکار: بعد از شنیدن دلایل نارضایتی، سعی کنید راه حل‌هایی ارائه دهید. اگر مسئله به دست شما نیست، وعده دهید که این مسئله را با مدیران یا دیگران مرتبط مورد بررسی قرار دهید.

🟡تشویق به همکاری: اگر ممکن است، از کارمند خواسته شود که به ارائه راه حل‌های مشترک کمک کند. این کمک می‌تواند او را احساس مسئولیت و تعهد بیشتری نسبت به رفع مسائلش داشته باشد.

🔵اعلام قصد بهبود: به کارمند اطمینان دهید که شما به حل مشکل او علاقه‌مند هستید و تلاش خواهید کرد تا بهبودی در وضعیت ایجاد شود.

🔴پیگیری: بعد از ارائه راه حل، اهمیت دارد که پیگیری کنید و از اینکه وضعیت بهبود یافته است مطمئن شوید.

بهبود سیستماتیک: اگر مشکلات مرتبط با فرآیندها یا سیستم‌های سازمانی هستند، سعی کنید این مشکلات را بهبود بخشید تا در آینده مشکلات مشابهی پیش نیاید.

🟢مشاوره: در صورت لزوم، می‌توانید به مشاوره مدیریتی یا منابع انسانی رجوع کنید تا به روش‌های بهتری برای مدیریت نارضایتی کارمندان دست یابید.

اهمیت این است که به کارمند احترام بگذارید و او را درک کنید. این کمک می‌کند تا او احساس ‌کند که به عنوان یک فرد مهم و ارزشمند در سازمان شناخته شده است و احتمالاً برای رفع مسائل خود همکاری بیشتری ارائه دهد.
@digiikar
🤩  ⁣چگونه از زبان بدن استفاده کنیم؟

👈 ⁣حالت بدن:
شانه‌ها را راحت نگه‌ دارید تا خیلی شق و رق به نظر نرسید. بدن‌‌تان در راستای بدن مخاطب‌‌ باشد تا نشان بدهید به صحبت‌ او گوش می‌کنید. کمی به جلو خم شوید، این حالت نشان‌دهنده‌ی تمرکز و توجه شماست و به مخاطب نشان می‌دهد به صحبت‌های او گوش می‌دهید. تقلید از زبان بدن طرف مقابل‌ به او نشان می‌دهد با سخنان او موافق، و به او علاقه‌مند هستید یا دست‌کم صادقانه در تلاشید با او به تفاهم برسید.

👈 ⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣حالت بازو و دست:
⁣بازوها را در دو طرف بدن به حالت راحت قرار دهید. این عمل به مخاطب‌ نشان می‌دهد شما در ارتباط با او راحت هستید. هنگام صحبت دستان‌تان را هم حرکت دهید. با این حرکت اعتماد شنونده را نسبت به خود جلب می‌کنید. هنگام سلام و احوال‌پرسی با دیگران دست‌شان را محکم بفشارید اما مواظب باشید بیش از حد محکم این کار را انجام ندهید.

👈 ⁣⁣حالت سر:
⁣ اگر هنگام صحبت با طرف مقابل، سرتان را در تأیید حرف او تکان دهید و از ته دل لبخند بزنید، به او نشان می‌دهید حرف‌هایش را می‌فهمید، می‌پذیرید و به نظراتش گوش می‌دهید. مواظب باشید خیلی پلک نزنید. پلک زدن مدام به مخاطب این حس را القا می‌کند که این گفت‌وگو شما را معذب کرده است. صدایتان را کنترل کنید، یعنی آن را پایین نگه‌ دارید و جمله‌هایتان را با سؤال تمام نکنید. نفس عمیق بکشید و آرام و شمرده حرف بزنید.


@digiikarjoo
🤩 رهبر قدرتمند از تجربیات گذشته خود درس می‌گیرد:

همواره داشتن نگاهی به آینده خوب است. اما بدون رجوع به گذشته و تجربیات خود نمی‌توانید به موفقیت چندانی دست یابید. شما معمولاً برای اتخاذ تصمیم‌های مدیریتی، عواملی چون مهارت‌هایتان، آمارها، نظر ذی‌نفعان یا رویرکردهای نوآورانه و جدید را در نظر می‌گیرید. اما علاوه بر این، باید درس‌هایی از گذشته خود را نیز در نظر بگیرید. اگر بتوانید در زمان درست، تصمیم درستی بگیرید، می‌توانید بر زندگی بسیاری از افراد تاثیر بگذارید.


📌 به شیوه‌های زیر می‌توانید بهتر تصمیم‌گیری کنید:

- به شمّ مدیریتی خود اعتماد کنید؛
- سعی کنید میان تصمیمی که پیش رو دارید و درس‌هایی که از گذشته یاد گرفته‌اید ارتباط برقرار کنید؛
- زمانی که تصمیم‌های مهمی اتخاذ می‌کنید، آن‌ها را یادداشت کنید؛ هم‌چنین، نتایج آن‌ها را، خوب یا بد، بنویسید تا بتوانید در آینده به آن‌ها مراجعه کنید.

🤩 @digiikar
🤩 استقلال رای مدیر

استقلال رای یک مدیر به معنای داشتن حق انتخاب و تصمیم گیری برای مسائل مربوط به محیط کار است. یک مدیر با برخورداری از این حق، می‌تواند به عنوان یک فرد مستقل و با توجه به تجربه و دانش خود، تصمیماتی را در مورد پروژه‌ها، سیاست‌های کاری، استخدام و سایر مسائل اتخاذ کند.

استقلال رای یک مدیر می‌تواند به دلیل برخی از دلایلی مورد نیاز باشد. به عنوان مثال، یک مدیر ممکن است بخواهد تصمیماتی را برای حفظ و توسعه کسب و کار خود اتخاذ کند که این تصمیمات با نظرات و توصیه‌های سایر اعضای تیمش مغایرت دارد. در این صورت، استقلال رای او اجازه می‌دهد تا با توجه به مزایا و معایب هر گزینه، تصمیم صحیح را اتخاذ کند.

استقلال رای مدیر همچنین بهبود کیفیت تصمیمات او می‌تواند منجر شود، زیرا مدیر با داشتن حق انتخاب و تصمیم گیری می‌تواند بهترین تصمیم را برای کسب و کار خود اتخاذ کند. این همچنین به منظور پیشرفت و توسعه سازمان اهمیت دارد، زیرا این امکان را برای مدیران فراهم می‌کند تا با توجه به اهداف و رویکردهای خود، مسیر را برای رسیدن به اهداف تعیین کنند.

به طور کلی، استقلال رای یک مدیر به او اجازه می‌دهد که برای پیشرفت و توسعه سازمان بهترین تصمیمات را اتخاذ کند و به عنوان یک فرد مستقل و با توجه به دانش و تجربه خود، به دستاوردهای بیشتری دست یابد.

👁‍🗨 آیا استقلال رای مدیر همیشه نتایج مثبت دارد؟

استقلال رای مدیر می‌تواند نتایج مثبت و منفی داشته باشد. به عنوان مثال، استقلال رای مدیر می‌تواند به او اجازه دهد تا با توجه به دانش و تجربه خود، تصمیمات بهتری را برای سازمان خود اتخاذ کند،. اما در مواقعی هم ممکن است استقلال رای مدیر باعث تصمیمات نادرست یا بدیلی شود که منجر به ضرر برای سازمان شود.

همچنین، استقلال رای مدیر می‌تواند باعث بروز بحران‌های سازمانی شود. اگر مدیری با استقلال رای بالا در سازمانی کار کند که اعضای تیم از این رای ناراحت باشند، این می‌تواند منجر به بحران‌های داخلی شود و باعث افت اعتماد کارکنان به مدیریت و سازمان شود.

به طور کلی، استقلال رای مدیر می‌تواند نتایج مثبت یا منفی داشته باشد، بسته به شرایط و موقعیت. برای جلوگیری از بروز نتایج منفی، مهم است که مدیران با استفاده از تجربه و دانش خود، با دقت و اهمیت مناسب تصمیمات خود را اتخاذ کنند و با اعضای تیم خود در ارتباط باشند تا درک بهتری از نیازها و نگرانی‌های همدیگر داشته باشند.

@digiikar
🤩 رفتارهایی که قاتل انگیزه کارکنان هستند

۱. تنبیه کارمندان و بی‌توجهی به تشویق آنها:
گاهی در سازمان تنبیه وجود دارد و کارمندان می‌دانند اگر کارشان را درست انجام ندهند توبیخ می‌شوند، اما خبری از برنامه‌های تشویقی نیست. برای مسئولان سازمان اهمیت ندارد که کارمندان چقدر کارشان را خوب انجام داده‌اند و هرچقدر هم که کارشان عالی باشد، نه بهشان پاداش می‌دهند و نه ازشان قدردانی می‌کنند. آنها معتقدند خوب انجام‌دادن کارها وظیفه کارمندان است. در این حالت، کارمندان به‌مرور انگیزه‌ خود را از دست می‌دهند و برای بهترشدن تلاش نمی‌کنند.

۲. محدودکردن کارمندان:
بعضی مدیران برای دستیابی به اهداف خودشان تلاش می‌کنند کارمندان را بی‌اطلاع نگه دارند. آنها معتقدند کارمندان فقط باید وظیفه‌ای را انجام بدهند که به آنها محول شده است و حق تصمیم‌گیری یا سؤال‌کردن ندارند. این دسته از مدیران معمولا اجازه نمی‌دهند کارمندان از وقایع داخل سازمان، سیاست‌ها و راهبردها باخبر شوند. ساده‌تر بگوییم، آنها سازمان را مثل دیکتاتورها مدیریت می‌کنند.

۳. ارائه‌نکردن دلیل کار:
برای اینکه کارمندان انگیزه داشته باشند، باید دلیل و اهمیت کارشان را بدانند. باید متوجه باشند که کارشان برای تیم و سازمان چه نتیجه‌ای دارد. زمانی که موفقیتی در سازمان به دست می‌آید، تمام کارمندانی که در رسیدن به این موفقیت نقش داشته‌اند، مثل وقتی خودشان به هدفی دست پیدا کرده‌ باشند، خوشحال خواهند شد.

۴. رفتارهای ضدونقیض و بی‌مسئولیتی مدیر:
مدیر الگوی کارمندان و اولین فردی است که می‌تواند به آنها انگیزه بدهد. وقتی مدیر سازمان حرفش با عملش یکی نباشد و رفتارهای نادرستی بکند، انگیزه کارمندان از بین می‌رود.

۵. تبعیض قائل‌شدن:
هیچ‌چیز به‌اندازه تبعیض در محل کار و مدیری که درگیر بازی تبعیض شده باشد انگیزه کارمندان را از بین نمی‌برد. احساس عدالت و امنیت جزو نیازهای اولیه کارمندان است.

۶. نادیده‌گرفتن کارمندان مشکل‌ساز:
برخی از کارمندان رفتارهایی می‌کنند که محیط کار را ناخوشایند می‌کند، مثلا ممکن است همیشه در حال انتقاد و شایعه‌پراکنی در محیط کار باشند و به هر دلیلی انرژی منفی به سایر کارمندان بدهند. اگر مدیر با این کارمندان برخورد نکند، آنها به رفتارشان ادامه می‌دهند و در نهایت سایر کارمندان هم انگیزه‌شان را از دست می‌دهند و مثل آنها می‌شوند.

۷. بی‌اعتمادی مدیر:
بر اساس آمار، وقتی مدیران به کارمندانشان اعتماد می‌کنند و این موضوع را نشان می‌دهند، استرس آنها ۷۴درصد کمتر می‌شود، بهره‌وری‌شان ۵۰درصد افزایش می‌یابد و فرسودگی‌شان تا ۴۰درصد کم می‌شود. در مقابل زمانی که مدیران به کارمندان بی‌اعتماد هستند، فضای سازمان ناامیدکننده می‌شود.


@digiikar
🤩 وقتی حرف و عمل مدیران یکی نیست!

رهبران سازمانی هر قدر هم تلاش کنند، نمی‌توانند همیشه به چیزی که خودشان می‌گویند عمل کنند. برخی کارکنان سازمان‌ها، این ناهماهنگی‌ها در گفتار و رفتار را درک می‌کنند، اما برخی دیگر آنها را به دورویی محکوم می‌کنند.دنیل افرون (Daniel Effron)، استادیار رفتار سازمانی در مدرسه کسب‌ولندن و همکارانش، در یک مقاله علمی، روشی را جست‌وجو کرده‌اند تا بتوان تشخیص داد چه زمانی «حرفی زدن و طور دیگر رفتار کردن» دورویی محسوب می‌شود و چطور می‌توان از قضاوت‌های منفی جلوگیری کرد.در حالی که تحقیقات قبلی در مورد دورویی در سازمان‌ها، این رفتار را معادل «ناتوانی در هماهنگ‌سازی گفتار و کردار» می‌داند، دکتر افرون و همکارانش می‌گویند دورویی یک تفسیر ذهنی و جانبدارانه است از اینکه چرا گفتار و کردار یک فرد با هم هم‌خوانی ندارد. به همین دلیل، همه مدیرانی که یک چیز می‌گویند و توصیه‌هایی مطرح می‌کنند،‌ اما عملشان چیز دیگری را نشان می‌دهد، دورو نیستند.
به گفته دکتر افرون: «به رهبران کسب‌وکار توصیه می‌شود همان چیزی را که خودشان می‌گویند انجام دهند و صحبت‌هایشان هم در همان راستا باشد و این نکته درستی است. اما بیهوده است که فکر کنیم گفتار و رفتارهای شما هیچ‌گاه نمی‌تواند ناسازگار باشد و شما را در اتهام دورو بودن، قرار ندهد. زندگی به این سادگی‌ها نیست. همه ما باید ارزش‌هایی را که ممکن است با هم تعارض داشته باشند متوازن کنیم و مدیران به‌طور خاص باید این کار را انجام دهند، بدون اینکه افرادی دورو و ریاکار شناخته شوند.»

سازما‌ن‌ها هیچ‌گاه در همه زمان‌ها یک‌جور رفتار نمی‌کنند. خطای انسانی، ارتباطات ضعیف و موانع بوروکراتیک همگی می‌توانند در شرکت‌هایی که همواره در عملکردشان حسن‌‌نیت وجود دارد، به تعارض منجر شوند. همچنین رقابت در تقاضا ممکن است عامل تعارض‌ها باشد. به‌عنوان مثال، شرکت‌ها تلاش می‌کنند اثرات زیست‌محیطی خود را به حداقل برسانند، در حالی که همزمان باید سودآور هم باشند. رهبران کسب‌وکار باید بده‌بستان بین ذی‌نفعان مختلف سازمان را مدیریت کنند. در برخی موارد، نیاز است که به یکی از طرف‌های ذی‌نفع یک چیز بگویند و در برابر طرف دیگر، تصمیم متفاوتی اتخاذ کنند.

در بیشتر موقعیت‌ها، رفتار دوگانه و دورویی به‌شدت به سازمان‌ها و افراد آسیب می‌زند. وقتی کسب‌وکارها به رفتار دوگانه و متناقض شناخته شوند، شواهد نشان می‌دهد که بهره‌وری کارکنان پایین می‌آید و در نهایت ارزش سهام آنها افت می‌کند.

دکتر افرون می‌گوید: «نتیجه‌ای که می‌توان گرفت این است که می‌توان این توصیه قدیمی را که مدیران باید به هر قیمتی از ناهماهنگی بین گفتار و رفتار خود اجتناب کنند، کنار گذاشت. مطمئنا مدیران نباید دورو باشند، اما هرگونه ناهماهنگی بین حرف و عمل، ریاکاری و دورویی محسوب نمی‌شود.اگر رهبران کسب‌وکار نمی‌توانند حرف و عمل خود را یکی کنند، اما دلایل درست و توجیه‌پذیری برای آن دارند، باید این دلایل را به طور واضح و شفاف با کارکنان خود در میان بگذارند، در غیر اینصورت، با این ریسک مواجه می‌شوند که افرادی ریاکار به نظر برسند که فقط تلاش می‌کنند خود را بی‌گناه نشان دهند.»

🌐 @digiikar
🤩 تکنیک سینکتیکس

براساس این تکنیک وضعیت های نامرتبط با موضوع ترکیب می شود تا به وضعیت های مشابه موضوع برسد. واژه سینکتیکس از ریشه یونانی الاصل Synetikas به معنی «فشار دادن دو چیز به یکدیگر» و یا «متصل کردن چند چیز مختلف» گرفته شده است. این واژه به این دلیل انتخاب شده است که خلاقیت نیز نوعی هماهنگ کردن چیزهای مختلف در یک قالب یا ساختار جدید است و هیچ اندیشه خلاقی از تفکر سینکتیکس بی بهره نمی باشند. این تکنیک روشی است برای برانگیختن تفکر خلاق در میان گروهی از افراد که گردهم می آیند. در این روش از اعضای گروه خواسته می شود که به عمد از قیاس و استعاره استفاده کنند تا بتوانند به خلق دیدگاه ها و نظرات جدید بپردازند.

فرآیند روش سینکتیکس
به طور کلی فرآیند به کارگیری این روش عبارت است از:

شناسایی و تعریف مشکل و تجزیه و تحلیل آن به منظور رسیدن به ماهیت و جوهره آن (شناخت جوهره)
ارتباط دادن جوهره به دست آمده با موضوع غیرمرتبط (ساختن وضعیت مشابه)
کشف راه حل هایی برای موضوع مشابه (راه حل های مشابه)
تلاش برای تبدیل راه حل های به دست آمده به راه حل های نهایی برای مشکل اصلی

بکارگیری سه نوع قیاس در تکنیک سینکتیکس
از آنجایی که در این روش و روش های دیگر از قیاس و استعاره بسیاری استفاده می شود بجاست که در همین جا تعریف و مثال هایی برای قیاس و استعاره آورده شود. قیاس کردن یعنی تشبیه کردن چیزی به چیز دیگر و استعاره یعنی تشبیه دور (قیاس دور) یا تشبیه دو چیز غیرمتشابه.
در این روش از سه نوع قیاس بیش از همه استفاده می شود که عبارتند از:

۱٫ قیاس شخصی
در این قیاس فرد احساس می کند خود قسمتی از موضوع است. این همانندسازی ممکن است به جای انسان، حیوان یا اشیاء باشد. به عنوان مثال یک شیمی دان خود را به جای مولکول های در حال حرکت می گذارد و دانش آموزی فرض می کند به جای کتاب مورد علاقه اش قرار گرفته و خود را وصف می کند.

۲٫ قیاس مستقیم
در این قیاس دو موجود یا دو مفهوم که معمولا شباهت و ارتباطی با هم ندارند با یکدیگر مقایسه می شوند، به طور مثال از فرد سوال می شود پرتقال شبیه چه موجود زنده ای است؟ و یا زمزم نرم تر است یا پوست یک بچه گربه؟

۳٫ تعارض متراکم
توصیف یک موضوع یا مفهوم در دو کلمه متضاد را تعارض متراکم گویند، مثل زندگی بخش و نابودکننده یا دوست و دشمن. دکتر «دبلیو. جی. جی. گوردن» معتقد است با این شیوه می توان به عمق موضع تازه، وارد شد. مثلا افراد گروه راجع به فرد مشخصی، دو چهارچوب ذهنی متفاوت را ترکیب می کنند. هر چه فاصله این دو چهارچوب بیشتر باشد برای ترکیب آنها، انعطاف پذیری بیشتری لازم خواهد بود.

این مدل در اصل متکی به افرادی است که در رشته های مختلف آکادمیک آموزش دیده و در نواحی مختلف جغرافیایی بزرگ شده اند. همچنین این افراد دارای شیوه های مختلف یادگیری و تفکرند. معمولا گروه های حل مسئله در جستجوی افرادی هستند که خود به انواع مختلف، سنتز شده اند. افرادی که در دانشگاه دو رشته تخصصی انتخاب کرده اند، تغییر رشته داده اند، در موسسه خود مشاغل مختلف داشته اند، در موسسات مختلف کار کرده اند و نظایر آن.

@digiikar
✳️ چرا «مردم» دروغ می‌‏‌گویند؟

دن آریلی (Dan Ariely)، اقتصاد‌‌‌دان رفتاری مشهور در سال اخیر درگیر یکی از بزرگ‌ترین رسوایی‌‌‌ها در خصوص داده‌‌‌سازی شد. آریلی و همکارش فرانسسکا جینو (Francesca Gino) برای پژوهش‌‌‌شان درباره اینکه «چرا ما حقیقت را منحرف می‌‌‌کنیم» معروف شدند و حال هر دو متهم به داده‌‌‌‌‌‌سازی هستند.
اگر به چهره نصف‌ریش او دقت کرده باشید، این سوال برایتان پیش می‌‌‌آید که چه بر سر او آمده است. سوختگی ۷۰‌درصدی برای آریلی ۱۸ساله، کارآموز ارتش در پی انفجار شعله منیزیم رخ داد که او را به مدت سه‌سال در بیمارستان بستری کرد و جریان زندگی‌اش را تغییر داد. آریلی مسیری را به عنوان دانشجوی فیزیک و ریاضیات در دانشگاه تل‌آویو شروع کرد. با تغییر جهتی به فلسفه و روان‌شناسی روی آورد و در انتها در ادامه روان‌شناسی تا دریافت مدرک کارشناسی در سال ۱۹۹۱ پیش رفت. در سال ۱۹۹۴ موفق به دریافت مدرک کارشناسی ارشد در روان‌شناسی شناختی شد و در سال ۱۹۹۶ دکترای خود را در همین رشته دریافت کرد. او همچنین دکترای دوم خود را در رشته مدیریت کسب‌وکار از دانشگاه دوک دریافت کرد.

آریلی در حال حاضر در دو رشته روان‌شناسی و اقتصاد رفتاری در دانشگاه دوک پروفسور است. وی همچنین نویسنده سه‌کتاب پرفروش «نابخردی‌‌‌های پیش‌بینی‌‌‌پذیر» (Predictably Irrational)، «پشت‌پرده ریاکاری» (The (Honest) Truth about Dishonesty) و «جنبه مثبت بی‌‌‌منطق بودن» (The Upside of Irrationality) است و در ساخت مستند «عدم‌صداقت: حقایق درباره دروغ‌‌‌ها» ((Dis)Honesty: The Truth about Lies) همکاری کرده است. از سال ۲۰۲۱، آریلی با اتهامات متعددی در خصوص داده‌سازی و بی‌‌‌اخلاقی آکادمیک روبه‌‌‌رو شده است که در پی این اتهامات، دانشگاه دوک، تحقیق و بازرسی محرمانه سه‌ساله را به انجام رساند. در نتیجه این بازرسی، مشخص شد داده‌‌‌های مقاله «تعهد صداقت» دستکاری شده‌‌‌اند، اما مدرکی دال بر استفاده آگاهانه آریلی از این داده‌‌‌ها یافت نشد.
ادامه:👇
@digiikar
🤩 ارزشیابی و مدیریت نتیجه محور؛ مدیرانی که به‌دنبال بهترین نتیجه هستند بخوانند

ارزشیابی و مدیریت نتیجه محور اصطلاحی است که به ارزیابی پروژه به وسیله بررسی نتایج به دست آمده اشاره دارد. ارزیابی مبتنی بر نتایج در مقابل ارزیابی فرایند محور قرار میگیرد که به دنبال بررسی انجام فرایند و مراحل کار است. در واقع اغلب اوقات به صورت ناخودآگاه از این روش ارزیابی استفاده می شود. ارزیابی پیشرفت دانش آموزان به وسیله نمرات پایان ترم یکی از ساده ترین و بارزترین نمونه ها برای ارزشیابی و مدیریت نتیجه محور است.

یکی از چیزهایی که این شیوه ارزشیابی و مدیریت را محبوب می کند، تمایل طبیعی افراد به قضاوت نتایج است. مثلا بسیاری از ما در جایگاه مصرف کننده محصولات یا خدمات مختلف، تمایل و فرصت چندانی برای بررسی فرایند خلق محصول یا خدمت نداریم. ما به کیفیت نهایی محصول یا خدمت مدنظر توجه می کنیم. نمونه بارز این مسئله، رقابت های ورزشی است. در بیشتر این رقابت ها هواداران به نتایج می نگرند و پیروزی برایشان از هر چیز دیگری مهم تر است. نیاز به کسب بهترین نتیجه، زمینه ساز توجه سازمان ها و کسب وکارها به ارزشیابی نتیجه محور و تمرکز روی ارائه بهترین کیفیت نهایی است. این مسئله می تواند یک مزیت رقابتی مهم باشد چراکه مشتریان بیشتری را جذب می کند.

مزایای ارزشیابی و مدیریت نتیجه محور
۱. ارتقای عملکرد
یکی از چیزهایی که مدیریت نتیجه محور همیشه دنبالش است، افزایش کیفیت عملکرد افراد و فرایندها برای تضمین بهترین نتیجه است. در محیطی کاری که بر مبنای ارائه بهترین نتیجه هدف گذاری شده، هر کسی آماده است عملکرد خود و گروهش را ارتقا بدهد.

۲. افزایش رضایت کارکنان
در نظام مدیریت نتیجه محور نتیجه کار مهم است، پس کارکنان آزادی عملی بیشتری برای پیشبرد کارهایشان دارند.

۳. گسترش همکاری، هماهنگی و ارتباط
هیچ موفقیتی در سازمان رخ نمی دهد مگر آنکه ارتباط و همکاری مؤثری بین اجزای مختلف آن سازمان ایجاد شود. نظام مدیریت نتیجه محور به اهداف نهایی می اندیشد، پس همه بخش ها را به گونه ای هماهنگ می کند که در خدمتِ دستیابی به اهداف با یکدیگر همکاری کنند.

۴. سازگاری بیشتر
سازمان نتیجه گرا برای حفظ برتری و حیات خود باید توانایی سازگارشدن با تحولات را داشته باشد. همه چیز باید در راستای کسب بهترین نتیجه باشد، پس هرگونه تغییر و تحول باید در همین راستا قرار بگیرد.

۵. استفاده بهینه از منابع و امکانات
بهره وری مهم ترین مسئله است، پس استفاده بهینه از منابع برای کسب بهترین نتیجه (بهترین بهره وری) یکی از عناصر ضروری مدیریت نتیجه محور است. در نظام مدیریتی نتیجه محور، همه می دانند که اهداف چیست و چه چیزهایی برای رسیدن به آن لازم است.

۶. کاهش احتمال فساد و هدررفت منابع
تمرکز روی نتایج و اینکه با صرف چه منابعی این نتایج حاصل شده است، امکان بروز فساد و هدررفت منابع را کاهش می دهد. در نظام مدیریت نتیجه محور، برنامه ریزی صرفا برای انجام یک کار صورت نمی گیرد، بلکه برای کسب نتیجه انجام می شود. از این رو اگر برنامه ای نتیجه ای در بر نداشته باشد، کنار گذاشته خواهد شد.

@digiikar
🤩 ۳ مسیر منتهی به موفقیت جمعی کدامند؟

🔸تبدیل شدن به یک مدیر عالی فقط به معنای کمک به افراد برای دستیابی به پتانسیل کامل آنها نیست، بلکه به معنای رهبری تیم به عنوان یک واحد هم هست. نشریه هاروارد بیزنس ریویو (HBR) سه رویکرد مربیگری (کوچینگ) را معرفی کرده است که می‌تواند به تیم شما کمک کند تا با هم پیشرفت کنند و به اهداف جمعی دست یابند:

1⃣ مربیگریِ مبتنی بر مشکل
با مشکلات و چالش‌ها به عنوان فرصت‌هایی برای توسعه تیم برخورد کنید. به جای اینکه در هنگام بروز مشکل وارد عمل شوید و مسئولیت را بر عهده بگیرید، تیم خود را تشویق کنید تا با در دسترس بودنتان و حمایت شما، برای حل آن با یکدیگر همکاری کنند. این رویکرد منجر به یادگیری سریع، افزایش اعتماد به نفس و سرمایه‌گذاری جمعی در کار خواهد شد.

2⃣ مربیگریِ مبتنی بر بحث
رویکرد سقراطی را برای بحث‌های تیمی در نظر بگیرید، پرسش‌های عالی بپرسید و به تیم خود فضایی بدهید تا به روش خود آنها را حل کنند و با هم هم‌فکری کنند. با این رویکرد، بینشی در مورد اینکه اعضای تیم چقدر کار را خوب می‌فهمند و کجا ممکن است به پشتیبانی اضافی نیاز باشد، به دست خواهید آورد.

3⃣ مربیگریِ بدون سرزنش
مواجهه با هر دو مفهوم موفقیت و شکست به عنوان فرصت‌هایی برای یادگیری، به تیم شما این امکان را می‌دهد که تمایل بیشتری برای به چالش کشیدن مفروضات، اعتراف کردن زمانی که چیزی درست کار نمی‌کند و دور شدن از اشتباهات داشته باشد – که به نوبه خود باعث شکست زودگذرتر و ارزان‌تر و پیشرفت‌های بزرگ‌تر خواهد شد.

 @digiikar
🤩 روش های مدیریت عملکرد

مدیریت عملکرد با سنجش میزان تعهد کارکنان، به مدیران کمک می‌کنند تا به ارزیابی هرچه بهتر کارکنان خود بپردازند

روش های مدیریت عملکرد
5 نوع از انواع سیستم مدیریت عملکرد وجود دارد که هر یک شیوه خاصی را برای این کار مبنا قرار می‌دهند:

🟢توزیع اجباری (Forced Distribution): رتبه‌بندی عملکرد کارکنان بر روی یک نمودار منحنی‌شکل با سه درجه ضعیف، متوسط و عالی.

🟢ارائه بازخورد 360 درجه‌ای (360-Degree Feedback): شامل جمع‌آوری اطلاعات سازمانی از سرپرستان کارکنان، همکاران و زیرمجموعه‌هایشان و بررسی تاثیر آن‌ها بر سازمان.

🟢شایستگی‌محور (Competency-Based): طبقه‌بندی و مدیریت عملکرد بر اساس شاخص‌های شایستگی تعیین‌شده.

🟢مدیریت بر اساس اهداف (Management by Objectives = MBO): روشی که در آن اهداف فردی و سازمانی را تعیین می‌کنیم.

🟢رتبه‌بندی گرافیکی (Graphic Rating Scales = GRS): تعیین شاخص‌هایی مبتنی بر رفتار یا ویژگی‌های کارمندان و رتبه‌بندی آن‌ها بر اساس این شاخص‌ها.

@digiikar
🤩 ده تصمیم مدیریتی که کارکنان را از سازمان دور می سازد:

ده تصمیم مدیریتی که به فرهنگ سازمانی آسیب می زند و موجب ترک سازمان توسط کارکنان می شود، عبارتند از:

1️⃣ تصمیم به رتبه بندی و امتیازدهی کارکنان خود، یکی در مقابل دیگری

2️⃣ تصمیم به اجرای بازخور 360 درجه که کارکنان را تشویق ( یا حتی وادار) به بازخورد ناشناس به یکدیگر می کند.

3️⃣ درخواست از کارکنانی که می خواهند در داخل سازمان جابجایی شغلی داشته باشند ، برای کسب اجازه از مدیر فعلی خود

4️⃣ درخواست از کارکنان برای ارائه دلیل مستند ( مانند اطلاعیه فوت هنگام فوت یکی از اعضای خانواده شان، جهت ارائه مرخصی)

5️⃣ تصمیم به محاسبه هر غیبت کوچک از کار، در برابر کارکنان

6️⃣تصمیم به ثبت و یادداشت تخلفات، بجای توانمندسازی و شناخت موفقیت های کارکنان

7️⃣ تصمیم به پر کردن پست سازمانی خالی با استخدام های خارج از سازمان، زمانیکه افراد مناسبی در حال حاضر در داخل سازمان وجود دارند.

8️⃣ تصمیم به اینکه مدیریت سرمایه انسانی بجای تیم حل مساله و فرهنگ ساز ، به یک تیم اجرای قانون تبدیل شود.

9️⃣ تصمیم به استخدام افراد با حقوق کمتر از نرخ بازار برای پست سازمانی مربوطه، به دلیل صرفه جویی در هزینه ها

🔟 تصمیم به اداره سازمان بوسیله مطالعه تئوریها، بجای گوش دادن به کارکنان شایسته ای که استخدام شده اند.

@digiikar
🤩 اثر دکتر فاکس!

در سال ۱۹۷۳ پژوهش جالبی در رابطه با ارزیابی اثربخشی آموزش توسط آقای «دونالد نفتولین» استاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی صورت گرفت که به «اثر دکتر فاکس» شهرت یافت.

در این پژوهش يك بازيگر هاليوود با نام مستعار «دكتر مايرون فاكس» در نقش یک استاد مدعو به كلاس درس تعدادی دانشجو فرستاده شد تا درباره موضوع تخصصی «نظریه بازی ریاضی و کاربرد آن در آموزش پزشکان» به سخنرانی بپردازد. از او خواسته شد تا در سخنان خود از بيانات متناقض، لغات جعلی، مطالب نامربوط و غير منطقی استفاده كند. سخنرانی این فرد بسيار سرگرم كننده اما خالي از محتوا بود. در پايان سخنرانی، دانشجويان سخنرانی او را بسيار خوب و آموزنده ارزيابی کردند!

اثر دکتر فاکس (Dr. Fox effect) یا «اغواگری آموزشی» یک پدیده روانشناختی است که در آن جذابیت یا شهرت یک سخنران باعث اغوای افراد شده و مطالبی که فاقد پشتوانه علمی و بی‌معنی هستند به عنوان مطالب ارزشمند تلقی می‌شود. همچنین افراد اغلب به اطلاعاتی که به صورت جذاب ارائه می‌شود، بیشتر اعتماد می‌کنند؛ حتی اگر آن اطلاعات غلط یا نادرست باشد.

🔴پیامدهای اثر دکتر فاکس در آموزش‌های سازمانی می‌تواند بسیار گسترده باشد. اگر فراگیران بیشتر به سبک ارائه مدرس یا شهرت او تمرکز کنند تا به محتوای آموزشی، ممکن است نتوانند مهارت‌ها و دانش مورد نیاز را فرا گرفته و در شغل خود به کار ببندند.

📌 راهکارهای پیشنهادی جهت کاهش تأثیر اثر دکتر فاکس در آموزش‌های سازمانی:

🟣اطمینان حاصل کنید که محتوای آموزشی به دقت طراحی شده است.
🔵از عناصر تعاملی مانند فعالیت‌های گروهی، بحث و تمرینات عملی در برنامه‌های آموزشی استفاده کنید.
🟡فرهنگ پرسش و پاسخ را در دوره‌های آموزشی ایجاد کنید تا فراگیران، محتوای آموزشی را با تفکر نقادانه مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهند.
🔴ارزیابی اثربخشی آموزش را جدی‌تر دنبال کنید.
@digiikar