گفت‌وشنود
5.07K subscribers
5.62K photos
1.63K videos
3 files
1.92K links
در صفحه‌ی «گفت‌وشنود» مطالبی مربوط‌به «رواداری، مدارا و هم‌زیستی بین اعضای جامعه با باورهای مختلف» منتشر می‌شود.
https://dialog.tavaana.org/
Instagram.com/dialogue1402
Twitter.com/dialogue1402
Facebook.com/1402dialogue
Download Telegram
Forwarded from گفت‌وشنود

دین؛ تجربه زنده و شخصی یا یک نهاد اجتماعی؟
نگاه روان‌شناختی ویلیام جیمز به تنوع تجربه دینی


ویلیام جیمز (فیلسوف، روان‌شناس و موسس مکتب پراگماتیسم) در کتاب تنوع تجربه دینی نقطه عزیمت خود را از نهادی‌بودن دین به سمت تجربه فردی می‌برد. به نظر او، دین پیش از آنکه در قالب کلیسا، مسجد یا معبد نهادینه شود، در دل و روان افراد شکل می‌گیرد. همین تجربه‌های درونی است که به دین معنا می‌بخشد و بدون آن، نهادهای دینی صرفاً پوسته‌ای خالی خواهند بود.

از نگاه جیمز، تجربه دینی یک امر زنده و شخصی است؛ امری که فرد در خلوت خود با احساسات، عواطف و ناخودآگاه خویش می‌آزماید. بنابراین دین را نمی‌توان صرفاً مجموعه‌ای از قواعد اجتماعی دانست. تجربه دینی همان لحظه‌های وجد، ایمان، اضطراب یا آرامشی است که فرد در ارتباط با امر متعالی تجربه می‌کند.

جیمز با رویکرد روان‌شناختی، تنوع این تجربه‌ها را برجسته می‌کند. برخی افراد دین را در قالب شادی و خوش‌بینی تجربه می‌کنند و برخی دیگر از مسیر رنج، اضطراب و احساس گناه به سوی رستگاری و آرامش می‌رسند. این تنوع نشان می‌دهد که دین در جوهره‌اش به شدت فردی و وابسته به ساختار روانی و زیستی اشخاص است.

در مقابل، نهادهای دینی کوشیده‌اند تجربه‌های متنوع افراد را به قالب‌های یکسان و قواعد ثابت درآورند. از این منظر، دین به یک سازمان اجتماعی و مجموعه‌ای از آیین‌ها تبدیل می‌شود. اما جیمز هشدار می‌دهد که اگر جوهره زنده تجربه فردی فراموش شود، دین نهادی توان پاسخ‌گویی به نیازهای واقعی انسان را از دست می‌دهد.

نگاه پراگماتیستی جیمز نیز به همین بحث معنا می‌بخشد. او ارزش دین را نه در صحت یا بطلان گزاره‌های الهیاتی، بلکه در آثار عملی آن بر زندگی فردی می‌بیند. اگر تجربه دینی موجب معنا یافتن زندگی، آرامش روانی، یا توان غلبه بر دشواری‌ها شود، آن تجربه حقیقی و ارزشمند است، حتی اگر نهادهای دینی آن را تأیید نکنند.

در جمع‌بندی، جیمز دین را بیش از آنکه یک نهاد اجتماعی بداند، تجربه‌ای زنده و روان‌شناختی معرفی می‌کند که در تک‌تک افراد رخ می‌دهد. نهادهای دینی تنها زمانی معنا می‌یابند که بازتاب‌دهنده و نگهدارنده این تجربه‌های فردی باشند. به بیان دیگر، در نگاه او دین اگر از تجربه شخصی جدا شود، به قالبی خشک و بی‌روح بدل خواهد شد.

#ویلیام_جیمز #دین #دین_حکومتی #نقد_دین #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
👍4🤔1
مولودی عبدالحمید یکشنبه ۳۰آذر ۱۴۰۴ در جلسۀ هفتگی اساتید دارالعلوم زاهدان، از «تشدید فشارهای امنیتی بر مجموعۀ مکی» به شدت ابراز نگرانی کرد و گفت: علی‌رغم وعده‌های مسئولان، متاسفانه تغییری در اوضاع ایجاد نشده و فشارها و تنگناهای امنیتی مجدداً تشدید شده‌اند. امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت: مسئولان گفته بودند اگر موضوع جمعه خونین حل شود تمام مشکلات ایجادشده برطرف خواهند شد، اما متاسفانه مسئولان به وعده‌هایشان عمل نکردند و نگرانی‌ها در رابطه با تشدید فشارها و تنگناها کمافی‌السابق وجود دارند.
  امام‌جمعه زاهدان در ادامه گفت: می‌گویند از مشکلات کشور صحبت و انتقاد نکنید، درحالی‌که ما شهروند این کشور هستیم و شهروند عادی هم نیستیم؛ مردم ما را پیشوای خود می‌دانند و از ما انتظار دارند. در شرایط کنونی مردم گرسنه‌اند و جیب مردم خالی است و همدردی و گریه با مردم رنجدیده در این شرایط وظیفه‌ای شرعی و انسانی است. وی خاطرنشان ساخت: ما اگر انتقادی کردیم، راهکار هم ارائه دادیم و انگیزه ما هم خیرخواهی و اصلاح است و غرض دیگری نداریم. مولوی عبدالحمید تصریح کرد: انتقاد سازنده برای اصلاح، مؤثر و مفید است و کسی که اراده اصلاح نداشته باشد از انتقاد سازنده استقبال نمی‌کند. معتقدیم اگر انتقاد سازنده نباشد استبداد به‌وجود می‌آید. اگر از یک مسئول یا عالم انتقاد نشود ممکن است گمان کند هیچ عیب و نقصی در کارش نیست، اما اگر از او انتقاد شود درصدد اصلاح و رفع کمبودهایش برمی‌آید.

#مولوی_عبدالحمید #اهل_سنت #سرکوب_آزادی_باور #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
👍8



اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم، بزرگ‌ترین دروغ جمهوری اسلامی همان واژه «جمهوری» در نام آن است.

در یک جمهوری واقعی، رابطه میان مردم و حاکمان بر اساس اصل وکیل و موکل شکل می‌گیرد. مردم، صاحبان قدرت‌اند و حاکمان تنها وکلای موقت آنان؛ و همان‌طور که هر موکلی حق دارد وکیل خود را عزل کند، مردم هم حق دارند حاکمانشان را برکنار کنند.
این اصل، شالوده دموکراسی و اساس مسئولیت‌پذیری قدرت است.

اما در جمهوری اسلامی، رابطه‌ای کاملا متفاوت حاکم است؛ رابطه‌ای که بیشتر از جنس عبد و مولا است تا موکل و وکیل. ولی فقیه در این نظام جایگاهی دارد که نه انتخاب مردم او را تعیین می‌کند و نه اراده مردم توان عزل او را دارد. او عملا «مولا»یی است که بر سرنوشت «عباد» حکومت می‌کند.

مردم در بهترین حالت، مجازند در انتخابات‌هایی شرکت کنند که پیشاپیش فیلتر شورای نگهبان دایره‌ انتخاب‌شان را محدود کرده است. یعنی حق انتخاب واقعی وجود ندارد، بلکه فقط حق رأی دادن میان گزینه‌های گزینش‌شده باقی می‌ماند.

مصادیق این رابطه عمودی فراوان است:

اصل ۱۱۰ قانون اساسی اختیاراتی شبیه به یک سلطان مطلقه به ولی فقیه داده است.

شورای نگهبان، منصوب رهبر، هر صدایی را که خلاف میل قدرت باشد حذف می‌کند.

در اعتراضات مردمی، به جای پاسخگویی، حکومت مردم را «اغتشاشگر» و «فتنه‌گر» می‌نامد؛ همانند عبیدی که حق مطالبه از مولای خود ندارند.

حتی رسانه ملی، که قرار است صدای ملت باشد، عملاً «رسانه ولی فقیه» است و رئیس آن مستقیما از سوی او منصوب می‌شود.

اینها همه نشان می‌دهد که در جمهوری اسلامی، مردم نه «شریک قدرت» بلکه «مطیع قدرت» هستند.
ظواهر انتخاباتی تنها پوششی است برای مشروعیت‌بخشی به یک نظام ولایی که ماهیتاً غیردموکراتیک است.

نتیجه روشن است: رابطه‌ای که بر اساس عبد و مولا تعریف شود، نه اصلاح‌پذیر است و نه با اصل جمهوریت سازگار.

چنین رابطه‌ای دیر یا زود شکاف میان مردم و حاکمان را عمیق‌تر می‌کند و جامعه را به سمت بی‌اعتمادی، اعتراض و حتی گسست سیاسی می‌برد. اگر جمهوری اسلامی واقعا به جمهوریت خود وفادار بود، باید نخستین گام را بر می‌داشت: پذیرش حق مردم برای عزل حاکمان، حتی در بالاترین سطح قدرت.
چیزی که امروز در عمل محال است.

#جمهوری_اسلامی #ولایت_فقیه #دموکراسی #مردم #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
👍131
در شب یلدا، بلندترین شب سال، ایرانیان گرد هم می‌آیند تا تاریکی را با نورِ گفت‌وگو، خاطره و شعر کوتاه کنند.

خواندن حافظ در این شب، رسمی کهن است؛ زیرا شعر او زبان امید، تامل و پیوند با آینده است.

فال حافظ، بهانه‌ای‌ست برای مکث، اندیشیدن و شنیدن صدایی که از دل قرن‌ها با ما سخن می‌گوید و در بزنگاه‌های زندگی، دل را آرام می‌کند.

حافظ شیرازی، شاعر بزرگ قرن هشتم هجری، با غزل‌هایی سرشار از عشق، آزادی اندیشه، نقد ریا و ستایش زندگی، جایگاهی یگانه در فرهنگ ایرانی دارد.

شعر او هم‌زمان زمینی و معنوی است و به همین دلیل هر کس می‌تواند آینه‌ای از حال خود را در آن بیابد.

در شب یلدا، که نماد گذر از تاریکی به روشنایی است، حافظ‌خوانی یادآور این باور کهن است: پس از هر شب بلند، سپیده‌ای در راه است.

#یلدا #حافظ #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
👍10
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔹️خداناباوری و انسان‌گرایی در عمل

🎥جلسه پنجم
مدرس وریا امیری


اخلاق در جهان بدون خدا

در این جلسه نگاه مختصری به تعریف و جایگاه و اهمیت اخلاق در جهان بی‌خدا و زندگی خداناباوران انسان‌گرا خواهیم کرد. 

مشاهده درس‌گفتار در دیگر پلتفرم‌ها

یوتیوب

سایت

کست‌باکس

ساندکلاد

@Nonbelievers_iran
👍3
Audio
🔹️خداناباوری و انسان‌گرایی در عمل

🔹️جلسه پنجم
مدرس وریا امیری
🎧فایل صوتی

اخلاق در جهان بدون خدا

در این جلسه نگاه مختصری به تعریف و جایگاه و اهمیت اخلاق در جهان بی‌خدا و زندگی خداناباوران انسان‌گرا خواهیم کرد. 

مشاهده درس‌گفتار در دیگر پلتفرم‌ها

یوتیوب

سایت

کست‌باکس

ساندکلاد

@Nonbelievers_iran
👍4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اخلاقی‌بودن و مذهبی‌بودن؛ نسبتی ناضروری

در بحث از نسبت اخلاق و مذهب، این پرسش مطرح می‌شود که آیا می‌توان اخلاق را بدون وابستگی به مذهب تعریف کرد؟

برخی از افراد دین‌دار بر این عقیده‌اند که ارزش‌های اخلاقی، ریشه در باورهای دینی دارند و بدون آن‌ها، نمی‌توان به اخلاق واقعی دست یافت.

اما این دیدگاه تبعات ناگواری دارد.

یکی از مسائلی که هنگام گره‌زدن اخلاق به مذهب پیش می‌آید، قضاوت نادرست درباره افراد غیرمذهبی است. اگر ما اخلاق را به مذهب مرتبط کنیم، به سادگی ممکن است افرادی که به هیچ دین یا مذهب خاصی پایبند نیستند، از دایره اخلاقی دور تلقی شوند. این می‌تواند عواقب اجتماعی جدی به همراه داشته باشد.

ضمن این‌که وجود مذاهب مختلف، خود یکی از دلایلی است که نمی‌تواند وابستگی دین به اخلاق را توجیه کند.

مطالعه بیشتر

https://dialog.tavaana.org/morality-religiosity/

#اخلاق #مذهب #دین #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
👍91
اپیکور، فیلسوف لذت‌گرای عقلانی یونان باستان، در نگاه خود به خدا کوشید یکی از عمیق‌ترین سرچشمه‌های اضطراب انسانی را از میان بردارد.

او وجود خدایان را انکار نمی‌کرد، اما آن‌ها را موجوداتی کامل، آرام و بی‌نیاز می‌دانست که هیچ دخالتی در جهان و زندگی انسان ندارند.

از نظر اپیکور، خدایی که خشم می‌گیرد، پاداش می‌دهد یا مجازات می‌کند، خدایی ناقص است؛ زیرا دخالت در امور جهان مستلزم رنج، نگرانی و دلبستگی است.

بنابراین ترس از خدایان و داوری پس از مرگ، زاییده‌ توهم انسانی است و نه واقعیت، و رهایی از این ترس شرط رسیدن به آرامش روانی است.

این نگاه در تقابل آشکار با فلسفه‌ رواقی قرار دارد.
رواقیون به خدایی فعال و درون‌ماندگار باور داشتند؛ خدایی که همان عقل کیهانی یا «لوگوس» است و سراسر جهان را به‌صورت عقلانی و هدفمند اداره می‌کند.

در اندیشه‌ رواقی، خدا از جهان جدا نیست، بلکه در ذات طبیعت و قانون آن حضور دارد و سرنوشت انسان نیز بخشی از همین نظم الهی است.

از این رو، انسان خردمند نه با فاصله گرفتن از خدا، بلکه با هماهنگ شدن با اراده و نظم او به آرامش می‌رسد.

در نگاه دینی، به‌ویژه در ادیان ابراهیمی، خدا شخصی، خالق، آگاه و ناظر است؛ خدایی که سخن می‌گوید، فرمان می‌دهد، داوری می‌کند و در تاریخ و زندگی فردی انسان دخالت دارد.

ایمان دینی معمولا با مفاهیمی چون مسئولیت اخلاقی، حسابرسی، پاداش و کیفر اخروی همراه است.

این تصویر از خدا دقیقا در نقطه‌ مقابل اندیشه‌ اپیکور قرار می‌گیرد، زیرا آنچه دین اغلب مایه‌ معنا و هدایت می‌داند، اپیکور یکی از اصلی‌ترین منابع ترس و ناآرامی انسان تلقی می‌کرد.

#اپیکور #خدا #رواقیون #دین #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
👍10
پدران بنیانگذار آمریکا به عنوان برجسته‌ترین شخصیت‌های تاریخی جهان به ویژه طی ۵۰۰ سال اخیر به حساب می‌آیند.

آنان با ایده‌های خلاقانه و دید آزادانه و جهان‌نگری خردمندانه توانستند کشوری همچون آمریکا را بنیان بگذارند که پس از گذشت چند سده همچنان بر همان اصولی می‌چرخد که پدران بنیانگذار برای نهادی‌کردن آن کوشیده بودند.

پدران بنیانگذار که خود از تنگ‌نظری‌های مذهبی در اروپای مسیحی عمیقا آزرده و اذیت بودند تلاش کردند علی‌رغم باورهای مذهبی و مسیحی خود، بنای یک کشور آزاد را بگذارند.

جدایی دین از دولت که امروز از آن این اندازه سخن می‌رود دستاورد بزرگانی چون توماس جفرسون در پایه‌گذاری اصول سیاست آمریکایی بود. او بود که منشور آزادی مذهبی را در ۲۵۰ سال پیش تهیه کرد. منشوری که تاکید می‌کند دولت حق دخالت در مذهب ملت را ندارد چه ایجابی چه سلبی. نکته جالب توجه این بود که این در حالی بود که خود جفرسون فردی باورمند بود. او هیچ تعارضی بین سکولاریسم سیاسی و باورمندی مذهبی نمی‌دید.

بنا به آنچه در روایت‌ها پیرامون این مسئله آمده است: [توماس جفرسون در جایگاه] سومین رئیس‌جمهور آمریکا در خودزندگینامه‌اش نوشته است که سند تاریخی "اساسنامه ویرجینیا برای آزادی مذاهب" را نوشته است تا از حق عبادت برای "یهودی‌ها و غیریهودی‌ها، مسیحی‌ها و محمدان، هندوها و کسانی که به هر مذهبی، کافرند" حفاظت کند».

منظور از «محمدان» در روایت بالا، مسلمان است. در آن زمان در آمریکا مسلمانان، محمدان نامیده می‌شدند.

جرج واشنگتن نیز از دیگر شخصیت‌های برجسته میان پدران بنیانگذار که اولین رییس‌جمهور آمریکا بود. او نیز باورمندی عمیق به جدایی دین از دولت داشت و از جمله به او منتسب است که گفته است جای مذهب در کلیساست نه در دولت.

این در حالی است که جورج واشنگتن نیز یک مسیحی باورمند بود. سفارت مجازی ایالات متحده در ایران درباره باورمندی مذهبی جرج واشنگتن در عین باور او به آزادی می‌نویسد: «جورج واشنگتن در تمام طول عمرش از اعضای فعال کلیسای انگلیکن بود اما عقاید دینی خودش را در عموم مطرح نمی کرد و به آزادی دین و عقیده باور داشت».

این تنها دو نمونه از پدران بنیانگذار و نقش آنان در بنیانگذاری کشور آزاد و مداراجویی چون ایالات متحده آمریکا بود. این چنین نگاه‌هایی بود که چنین وضعیت شکوهمندی را برای آمریکا رقم زده است.

#گفتگو_توانا #پدران_بنیانگذار #جرج_واشنگتن #توماس_جفرسون

@Dialogue1402
👍8🏆3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شهره آغداشلو، هنرپیشه شهیر ایرانی، با انتشار ویدئویی در صفحه اینستاگرام خود، بار دیگر توجه افکار عمومی را به وضعیت فاطمه سپهری جلب کرده است؛ کنشگر متدین، منتقد صریح جمهوری اسلامی و علی خامنه‌ای، همسر شهید و پایبند به اسلام.

آغداشلو پرسشی روشن و بی‌پرده را مطرح می‌کند؛ پرسشی نه خطاب به کارگزاران حکومت دینی و نه وابستگان نظام، بلکه خطاب به مسلمانان واقعی در ایران.
او می‌پرسد: فاطمه سپهری که نماز و روزه‌اش ترک نمی‌شود، حجابش پابرجاست و به «اسلام واقعی» پایبند است، اکنون کجاست؟
چرا باید در زندان‌های مخوف جمهوری اسلامی باشد؟ چرا حکومتی که خود را اسلامی می‌نامد، از چنین زنی می‌ترسد؟

و پرسش مهم‌تر این است: شما که خود را مسلمان می‌دانید، چرا دادخواه او نیستید؟ چرا حتی یک نامه در دفاع از او ننوشتید؟

اگر ظلم به یک زن مومن و همسر شهید شما را به واکنش وادار نمی‌کند، پس مرز دینداری کجاست؟

این پرسش، پرسشی صرفا سیاسی نیست؛ پرسشی اخلاقی و دینی است.
اکنون باید صریح پرسید:
فاطمه سپهری کجاست؟

و مهم‌تر از آن:
شما متدین به اسلام هستید یا متدین به
جمهوری اسلامی؟

#فاطمه_سپهری #شهره_آغداشلو #دین_حکومتی #گفتگو_توانا
👏26👍4🤬1
دژی برای همبستگی و بقا

مسعود پدرام





با کمال اتحاد از وصل مهجوریم ما
همچو ساغر می به‌ لب داریم و مخموریم ما


سال‌هاست گفته‌ایم "وضع" از این بدتر نمی‌شود و در مراحل بعد دچار "وضعی" بدتر شده‌ایم. اما این بار با نگرانی به انتظار "وضعی" بدتر نشسته‌ایم؛ "وضعی" که بقای ایران را به مخاطره می‌اندازد.

مردم بیش از همیشه احساس بی‌پناهی می‌کنند. اما همچنان، آخرین نقطه‌ی اتکا و امید مردم، همبستگی خود مردم است. در همبستگی برخاسته از اراده‌ی جمعی قدرتی آفریده می‌شود که می‌تواند وقوع آن خطر عظیم را جلو گیرد. دستیابی به این قدرت تنها در یک قلمرو از زندگی جمعی مردم امکان‌پذیر است: قلمرو جامعه‌ی مدنی.

آدام فرگسن در ۱۷۶۷ میلادی، در "مقاله‌ای در باره‌ی تاریخ جامعه‌ی مدنی" قلمرو جامعه‌ی مدنی را میان فرد و دولت ترسیم می‌کند و توضیح می‌دهد که جامعه‌ی مدنی یک جامعه‌ی سیاسی آزاد و محملی برای پرورش و توسعه‌ی فضیلت مدنی و مشارکت شهروندان در پیشبرد امور عمومی است. پس از آن، هگل در "فلسفه‌ی حق‌" در توضیح نسبت جامعه‌ی مدنی با دموکراسی و حقوق انسان‌ها، ظهور اراده‌ی انسان‌ها و تجمیع این اراده‌ها و نحوه‌ی سازگاری آن با خیر عمومی را در جامعه‌ی مدنی آشکار می‌کند. اما گرامشی، جامعه‌ی مدنی را میدانی می‌داند برای به چالش کشیدن چیرگی فرهنگ و ایدئولوژی فراگیری که سلطه‌ی طبقه‌ی حاکم را موجه و بازتولید می‌کند. در سویی دیگر، هابرماس فضا و مفهومی را تحت عنوان سپهر عمومی در جامعه‌ی مدنی می‌یابد و گفتگوی مبتنی بر عقلانیت تفاهمی-انتقادی را تنها در این فضا، ممکن می‌بیند؛ گفت‌وگویی که آفریننده‌ی همبستگی، دموکراسی، افکار عمومی و جنبش اجتماعی است.

این نظریات که برگرفته از تجربیات جوامع مدرن است از ظرفیت بی‌کران و تحول‌آفرین جامعه‌ی مدنی حکایت می‌کند. با این حال، در ایران تصور رایج این است که ظرفیت جامعه‌ی مدنی محدود است به ایجاد سازمان‌هایی غیردولتی برای پیشبرد موضوعاتی چون نیکوکاری، حقوق صنفی و گروهی، کارآفرینی یا پیگیری اموری عمومی چون حفظ محیط زیست. به همین دلیل بسیاری از افرادی که کنشگر مدنی یا فعال سیاسی خوانده می‌شوند، در این نگاه اشتراک دارند که جامعه‌ی مدنی فضایی است برای پرداختن به امور اجتماعی.

یکی از پیامدهای این نگاه، تهی شدن جامعه‌ی مدنی از مفاهیم و کنش‌های مولد امر سیاسی (the political)، به معنای سیاست اصیل است. پیامد دیگر، تقویت تصور سنتی از سیاستی است که بر رقابت یا جدال میان احزاب برای تسخیر دولت تمرکز دارد. در حالی که به رخدادهایی که در جامعه‌ی مدنی فرهنگ مشارکت‌جو، مطالبه‌گر، و خشونت‌پرهیز را برمی‌سازد، کمتر توجه می‌شود؛ رخدادهایی چون گفت‌وگوی معطوف به مطالبات عمومی و جنبش اجتماعی در سپهر عمومی جنبش دانشجویی، تلاش پرمخاطره‌ی روزنامه‌نگاران متعهد در سپهر عمومی نشریات مستقل، مطالبه‌گری‌های برخی از سازمان‌های معلمان که نه فقط برای پیگیری حقوق صنفی خود، بلکه برای دفاع از حقوق دیگر مطالبه‌گران گام برمی‌دارند. چنین رخدادهایی و کنش‌ها و مفاهیم برآمده از آن است که در جامعه‌ی مدنی به سیاست اصیل، هستی و قدرت می‌بخشد.

آنان که به محدود کردن فعالیت جامعه‌ی در مدنی به امور اجتماعی باور دارند، به این حقیقت توجه ندارند که در میدان سیاست مبتنی بر رقابت و جدال بر سر قدرت، در بهترین صورت شاهد ائتلاف‌های کوتاه مدت و شکننده هستیم. در حالیکه تجمیع اراده‌ها به سوی یک همبستگی ملی، تنها در جامعه‌ی مدنی امکان‌پذیر است.

در حال حاضر که در سراشیبی افولی ویرانگر قرار گرفته‌ایم و بقای ایران برایمان مسئله شده است، ورود بخش‌های مختلف مردم، اعم از افراد، گروه‌ها و جماعات، به عرصه‌ی کنش‌گری در جامعه‌ی مدنی، به میزان وسعی که دارند، در فرایند پیشبرد همبستگی مردم مؤثر است. در این مسیر اگر فعالان جامعه‌ی سیاسی از طریق جامعه‌ی مدنی با سیاست اصیل پیوند برقرار نکنند، در به وجود آمدن همبستگی مبتنی بر اراده‌ی مردم امکان حضوری فعال نخواهند داشت. کنشگری فعالان سیاسی در جامعه‌ی مدنی، با قابلیت‌هایی که به لحاظ فکری و تشکیلاتی دارند، بی‌تردید تأثیری تعیین‌کننده در نیرومندسازی آن دارد. آنها با حضور جدی و استراتژیک در قلمرو جامعه‌ی مدنی هم ظرفیت‌های بیشتری از این قلمرو را فعال می‌کنند و هم بر قابلیت‌های وجودی‌شان افزوده می‌شود و در فرایند این پرکسیس، به قدرت حاصل از همبستگی امکان بیشتری برای نجات ایران می‌بخشند.

وجود یک جامعه‌ی مدنی نیرومند با کنشگرانی آگاه در ایران امروز، دژی است برای رویارویی با دشواری‌های عظیمی چون دفع توطئه‌های توسعه‌طلبان خارجی، مقاومت در برابر فساد و استبداد داخلی و مهمتر از همه چیز، تضمینی است برای بقای ایران.

#همبستگی #اپوزیسیون #مردم #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
👍5
🔴 ‏بودجه اعلامی برخی از نهادهای مذهبی

🔸 مرکز خدمات حوزه های علمیه:
۱۶.۴۲ هزار میلیارد تومان

🔸شورای عالی حوزه های علمیه:
۷.۴۵ هزار میلیارد تومان

🔸 سازمان تبلیغات اسلامی:
۶.۷۷ هزار میلیارد تومان

🔸 شورای عالی انقلاب فرهنگی:
۱.۲۲ هزار میلیارد تومان

🔸 جامعة المصطفی العالمیه:
۱.۸۶ هزار میلیارد تومان

#بودجه #حکومت_دینی #دین_حکومتی #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
🤬19💩3😡3❤‍🔥1

نیره ارجنه، نوکیش مسیحی ساکن گرمسار، روز سه‌شنبه ۲ دی برای اجرای حکم پنج سال حبس تعزیری خود را به زندان سمنان معرفی کرد. وی پیش‌تر در ۱۷ تیرماه سال جاری به همراه همسرش در منزل شخصی‌شان بازداشت شده بود.

خانم ارجنه در مجموع به ۱۰ سال زندان محکوم شده است که طبق ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، تنها اشد مجازات یعنی پنج سال حبس قابل اجراست. این حکم شامل پنج سال حبس تعزیری، ۱۶۵ میلیون تومان جریمه نقدی، دو سال اقامت اجباری در شهرستان کوهبنان کرمان و دو سال ممنوعیت خروج از کشور به اتهام «تبلیغ مخل و آموزش انحرافی مغایر با شرع اسلام» است.

او همچنین به دلیل پرداخت ۱۱ میلیون تومان هدیه و اعانات دینی، به «تأمین و حمایت مالی گروه‌های مرتبط با مسیحیت صهیونیستی» متهم و به پنج سال حبس و پرداخت حدود ۶۰ میلیون تومان جریمه محکوم شده است. فرشید صفدری، قاضی شعبه دادگاه انقلاب گرمسار، وی را از اتهام «توهین به مقدسات» تبرئه کرده است.

نیره ارجنه پیش‌تر نیز در سال ۱۴۰۱ به دلیل فعالیت‌های مسیحی به شش ماه حبس تعلیقی محکوم شده بود. او پس از شرکت در سمیناری در ترکیه و در پی جنگ دوازده‌روزه بازداشت شد. وی حدود ۴۰ روز در بازداشت بود و ابتدا با وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد شد که این مبلغ بعدها به دو میلیارد تومان افزایش یافت.

به گفته منابع مطلع، او در دوران بازداشت تحت فشار شدید روحی و تهدید به اعدام قرار داشته است. همسرش، قاسم اسماعیلی، نیز به سه سال و شش ماه حبس محکوم شده اما به دلیل ابتلا به سرطان، اجرای حکم او فعلاً متوقف مانده است. گزارشگران سازمان ملل پیش‌تر نسبت به تشدید فشار بر اقلیت‌های دینی، به‌ویژه نوکیشان مسیحی، هشدار داده بودند.

منبع سازمان ماده ۱۸


#نوکیش_مسیحی #سرکوب_آزادی_باور #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
💔8😡1
Forwarded from گفت‌وشنود

در جمهوری اسلامی، ترویج خرافه و بدعت در دین به یکی از ابزارهای اصلی مهندسی ایمان و حفظ اقتدار سیاسی تبدیل شده است.

حاکمیت با دستکاری مفاهیم دینی و افزودن لایه‌هایی از تقدس‌سازی حول رهبران و نهادهای حکومتی، نوعی «دین ایدئولوژیک» خلق کرده که با جوهره‌ ایمان آزاد و آگاهانه تفاوت بنیادین دارد.

مراسمی مانند بزرگداشت‌های حکومتی، روایت‌های ساختگی از کرامت و معجزه، و تفاسیر جهت‌دار از متون دینی، نه برای تقویت معنویت، بلکه برای تثبیت مشروعیت قدرت به‌کار گرفته می‌شوند.

این روند، مرز میان باور دینی و اطاعت سیاسی را عمداً مخدوش می‌کند تا مؤمن، ناخواسته، وفاداری به نظام را مترادف با وفاداری به خدا بپندارد.

از سوی دیگر، استفاده ابزاری از دین در جمهوری اسلامی نوعی کنترل اجتماعی مبتنی بر احساس گناه، ترس و امید به ثواب را ایجاد کرده است.

حکومت با بهره‌گیری از نهادهای مذهبی، منابر، رسانه‌ها و آموزش رسمی، ایمان مردم را از عرصه‌ شخصی و اخلاقی به حوزه‌ اطاعت سیاسی و ایدئولوژیک منتقل کرده است.

در این ساختار، دین نه زبان رهایی و اخلاق، بلکه سازوکاری برای بازتولید قدرت و سرکوب اندیشه‌ انتقادی است.
چنین مهندسی‌ای، در نهایت، نه ایمان را تقویت می‌کند و نه جامعه را معنوی‌تر می‌سازد؛ بلکه تنها ابزاری است برای بازتولید سلطه، ایجاد انقیاد روانی و جلوگیری از شکل‌گیری تفکر مستقل و مسئولانه در میان شهروندان.

#مهندسی_ایمان #خرافات #دین_حکومتی #اخلاق #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
👍6