گفت‌وشنود
5.07K subscribers
5.62K photos
1.63K videos
3 files
1.91K links
در صفحه‌ی «گفت‌وشنود» مطالبی مربوط‌به «رواداری، مدارا و هم‌زیستی بین اعضای جامعه با باورهای مختلف» منتشر می‌شود.
https://dialog.tavaana.org/
Instagram.com/dialogue1402
Twitter.com/dialogue1402
Facebook.com/1402dialogue
Download Telegram

سعید زرنما، یکی از طلاب مدرسه دینی شهر پیشین، علیرغم گذشت حدود ۲۰ ماه از زمان بازداشت، کماکان به صورت بلاتکلیف در زندان زاهدان نگهداری می‌شود.

بر اساس گزارش منابع حقوق بشری، آقای زرنما علیرغم گذشت ۶۰۷ روز از زمان بازداشت همچنان به صورت بلاتکلیف در زندان زاهدان به سر می‌برد و در این مدت، دادگاهی برای رسیدگی به پرونده او تشکیل نشده است.

خانواده این طلبه بارها برای پیگیری وضعیت پرونده فرزندانشان به نهادهای قضایی و امنیتی مراجعه کرده اند، اما با عدم پاسخگویی و بی‌توجهی مسئولان مربوطه مواجه شدند.

مورخ ۲۹ فروردین ماه سال گذشته، سعید زرنما توسط نیروهای اداره اطلاعات در شهرستان راسک بازداشت و پس از چندی به زندان زاهدان منتقل شد.

تاکنون از دلایل بازداشت و اتهامات مطروحه علیه این شهروند اطلاعی حاصل نشده است.

سعید زرنما، ۲۷ ساله، فرزند عبدالحمید، از طلاب مدرسه دینی شهر پیشین و شهروند اهل شهرستان راسک است.


#اهل_سنت #آزادی_مذهب #سرکوب_آزادی_باور #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
💩5😁2🤮21🤣1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

آنتونی آلبانیزی، نخست‌وزیر استرالیا، با حضور در بیمارستان به عیادت احمد الاحمد، شهروند ۴۳ ساله‌ای رفت که در جریان حمله به مراسم حنوکا در سیدنی مجروح شده بود. آلبانیزی در این دیدار، با ستایش از اقدام شجاعانه او، احمد الاحمد را «قهرمان استرالیایی» خواند و گفت: «شجاعت تو الهام‌بخش است.»

این دیدار نمادی از قدردانی رسمی دولت استرالیا از شهروندی بود که در لحظه‌ای بحرانی، جان دیگران را بر جان خود مقدم دانست.

این حمله خشونت‌آمیز که با انگیزه‌های تروریستی و نفرت‌محور صورت گرفت، مراسمی مذهبی و مسالمت‌آمیز را هدف قرار داد و می‌توانست به تلفات بیشتری منجر شود.

در میانه این آشوب، احمد الاحمد با به خطر انداختن جان خود، یکی از مهاجمان را خلع سلاح کرد و مانع ادامه کشتار شد.
او با انگیزه‌ای عمیقاً انسانی و برای دفاع از جان مردم عادی وارد عمل شد؛ اقدامی که او را به نماد شجاعت مدنی و همبستگی انسانی در استرالیا تبدیل کرد و نشان داد ایستادن در برابر نفرت، حتی توسط یک فرد عادی، می‌تواند سرنوشت‌ساز باشد.

#استرالیا #بهودی_ستیزی #کرامت_انسانی #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
13👍3

نشریه فارن پالیسی در گزارشی تحلیلی نوشت ایران در حال تجربه تحولی عمیق است که نه در ساختار قدرت یا رهبری سیاسی، بلکه در نظام معنایی و اخلاقی جامعه رخ داده است. به‌گفته این نشریه، اگرچه جمهوری اسلامی همچنان از طریق نهادهای امنیتی و ابزارهای سخت قدرت خود را حفظ کرده، اما کنترل «جهان نمادین و اخلاقی»‌ای را که مشروعیتش بر آن استوار بود، از دست داده است.

بر اساس این گزارش، طی حدود ۱۵ سال گذشته، جامعه ایران از پایین به بالا یک نظام اخلاقی جایگزین شکل داده که به‌جای مفاهیمی چون «فداکاری انقلابی» و تقدس حکومتی، بر کرامت انسانی، اختیار بدن، و حقیقت‌گویی درباره قربانیان خشونت دولتی تأکید دارد. این دگرگونی، به‌زعم فارن پالیسی، چالشی عمیق‌تر از هر حزب یا اپوزیسیون سازمان‌یافته برای الهیات سیاسی جمهوری اسلامی ایجاد کرده است.

ریشه این تحول در انباشت شوک‌های اجتماعی و سیاسی دانسته می‌شود؛ از کشته‌شدن ندا آقاسلطان در ۱۳۸۸، سرکوب اعتراضات ۱۳۹۸، اعدام نوید افکاری، تا مرگ مهسا امینی در ۱۴۰۱. این رخدادها شکاف میان «نظام مقدس حکومتی» و جامعه را عمیق‌تر کرده و با اعتراضات پس از مهسا امینی، حکومت اقتدار عاطفی و اخلاقی خود برای تعریف مفاهیمی چون شهید، امر مقدس و وحدت ملی را از دست داده است.

فارن پالیسی تأکید می‌کند که هرچند جنبش «زن، زندگی، آزادی» فروکش کرده، اما زبان، ارزش‌ها و نمادهای آن در زندگی روزمره نهادینه شده است؛ از حضور زنان بدون حجاب اجباری تا آیین‌های یادبود و مقاومت نمادین. در پایان، گزارش می‌نویسد جمهوری اسلامی ممکن است در کوتاه‌مدت پابرجا بماند، اما جامعه‌ای را اداره می‌کند که دیگر روایت اخلاقی و مشروعیت نمادین آن را به رسمیت نمی‌شناسد؛ شکافی که پیامدهای بلندمدتی برای آینده سیاسی ایران خواهد داشت.

#حکومت_ایدئولوژیک #حکومت_مذهبی #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
👍13👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محمدحسن قدیری ابیانه، سفیر سابق جمهوری اسلامی در کشورهای استرالیا و مکزیک، در اظهاراتی توهین آمیز ،زنان را با بوی کباب مقایسه می‌کند.

این قیاس سخیف که در آن زن به «بوی کباب» و مرد به موجودی فاقد اراده و اخلاق فروکاسته می‌شود، نه‌تنها توهینی آشکار به شأن و کرامت زنان است، بلکه افشاگر نگاه عمیقاً جنسیت‌زده و خطرناکی است که از زبان فردی مذهبی و اصولگرا و با سابقه رسمی در ساختار حاکمیت بیان می‌شود.

قدیری ابیانه، به‌جای دفاع از اخلاق، مسئولیت فردی و کنترل نفس—که اتفاقا از پایه‌های اندیشه دینی مورد ادعای افرادی مثل اوست—با این سخنان، خشونت و تجاوز را به‌طور ضمنی طبیعی‌سازی و توجیه می‌کند و بار خطا را از دوش مردان برمی‌دارد و بر بدن و پوشش زنان می‌گذارد.

چنین نگاهی نه دینی است، نه اخلاقی و نه انسانی؛ بلکه بازتولید گفتمانی است که زن را شی، محرک و مقصر می‌بیند و مرد را موجودی بی‌اختیار، و این دقیقا همان انحطاط فکری است که سال‌هاست زیر نقاب دینداری و اصولگرایی به جامعه تحمیل می‌شود.

#توهین_جنسیتی #پوشش_اختیاری #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
🤮13👏2💩21🖕1
کورش یغمایی، هنرمند پیشگام و پدر موسیقی راک ایران، هفته گذشته با انتشار پیامی در صفحه اینستاگرام خود، از کناره‌گیری از دنیای موسیقی خبر داد؛ وداعی که هم‌زمان با نزدیک شدن به انتشار آخرین آلبومش با عنوان «پلاک ۴۴» توسط شرکت آمریکایی Now-Again Records صورت گرفت. او اعلام کرد این آلبوم، پایان رسمی فعالیت حرفه‌ای‌اش خواهد بود.

اما این خداحافظی، پایان یک مسیر ساده نبود؛ پایان مسیری بود که «حسرت» در تار و پودش تنیده شده.
بزرگ‌ترین حسرت طرفداران کورش یغمایی آن بود که با وجود عشق عمیق به مردم، سالیانی بلند اجازه نیافت روی صحنه سرزمین خودش بایستد. سال‌های طولانی پس از انقلاب ۵۷، او ممنوع‌الفعالیت بود؛ و حتی زمانی که پس از سال‌ها توانست چند آلبوم منتشر کند، هیچ‌گاه مجوز اجرای زنده و کنسرت در ایران را به دست نیاورد.

با این‌همه، یغمایی هرگز راه آسان‌تر را انتخاب نکرد. او هیچ‌وقت حاضر نشد با همکاری یا تایید جمهوری اسلامی، برای خود مشروعیت یا امکان فعالیت بخرد.
ترجیح داد بماند، اما درقلب و خاطره مردم نه در سازش.

در پیام خداحافظی‌اش نوشت: «دست‌کم شما یاران مهربانم آگاه هستید که برای ادامه کار در زمینه موزیک و گذر از این کوره‌راه سنگلاخ و دشوار، آن هم با نداشتن کمترین امکانات، هر آنچه در توان داشته‌ام برای فرهنگ و هویت پرشکوه و ورجاوند ایران نازنینم به کار گرفته‌ام.»

او در خلوت، با کمترین امکانات، موسیقی‌اش را زنده نگه داشت؛ بی‌صحنه، بی‌نور، اما با شرافت. پیامش را با جمله‌ای ساده و عمیق به پایان برد: «خداوند ایران را بپاید.»

کورش یغمایی از موسیقی خداحافظی کرد، اما حسرت اجرا برای مردم خودش، و صدای زخمی اما نجیبش، برای همیشه در تاریخ موسیقی ایران باقی خواهد ماند.

#کوروش_یغمایی #پدر_راک_ایران #گل_یخ #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
15
🔶 بابک شادابی، شهروند بهائی و فعال محیط‌زیست، در تاریخ ۱۸ آذرماه ۱۴۰۴ با دریافت احضاریه‌ای کتبی به شعبه یک دادسرای انقلاب کرج فراخوانده شده است. در این احضاریه، بازپرس پرونده از او خواسته در تاریخ مقرر جهت «توبه» در دادگاه حاضر شود؛ درخواستی که ماهیتی آشکارا اعتقادی دارد.
آقای شادابی پیش‌تر در ۱۵ آبان‌ماه ۱۴۰۴ توسط مأموران امنیتی با اتهام «تشویش اذهان عمومی از طریق تبلیغ علیه نظام در فضای مجازی» بازداشت و با قید ضمانت آزاد شده بود. همچنین بنا بر گزارش‌ها، وی در دی‌ماه ۱۴۰۱ به سه سال حبس، تبعید و ضبط برخی اموال شخصی از جمله گوشی تلفن همراه و لوازم الکترونیکی با عنوان «آلت جرم» محکوم شده بود.

🔷 احضار برای «توبه» نمونه‌ای روشن از نقض آزادی باور و دین در ایران است؛ جایی که پیروان آیین بهائی سال‌هاست با محرومیت سیستماتیک از حقوق شهروندی، بازداشت، تبعید، مصادره اموال و فشارهای امنیتی مواجه‌اند. این اقدامات نه‌تنها با اصول حقوق بشر، بلکه با کرامت انسانی و حق بنیادین انتخاب یا حفظ باور در تعارض آشکار است.

حال جای طرح این سوال است:
آیا کسی حق دارد شهروندی را به‌خاطر باورش وادار به «توبه» کند؟

🔷آزادی دین و باور، حقی درونی و غیرقابل اجبار است؛ توبه اگر معنا داشته باشد، امری داوطلبانه و شخصی است، نه دستوری قضایی. اجبار به انکار باور، نه امنیت می‌آفریند و نه انسجام اجتماعی، بلکه شکاف، بی‌اعتمادی و خشونت نمادین را بازتولید می‌کند. جامعه‌ای که «دیگری» را به رسمیت نشناسد، دیر یا زود حقوق همه را شهروندان را نقض می‌کند. دفاع از آزادی باور ، دفاع از آزادی همه شهروندان است.

#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #سرکوب_آزادی_باور #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
😡81
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کرامپوس، موجودی اسطوره‌ای با ظاهری وحشتناک که در فصل کریسمس به سراغ بچه‌های بد می‌رود!

کرامپوس در باور عامیانه اروپای مرکزی، شخصیتی شاخدار و انسانی است که به عنوان «نیمه بز، نیمه دیو» توصیف شده‌است؛ که در طول فصل کریسمس، کودکانی که بدرفتاری می‌کنند را مجازات می‌کند.

این کار در تقابل با بابانوئل است که به کودکانی که رفتار خوبی از خود نشان می‌دهند با هدایا پاداش می‌دهد.

کرامپوس یکی از همراهان بابانوئل در چندین منطقه از جمله اتریش، بایرن، کرواسی، جمهوری چک، مجارستان، شمال ایتالیا از جمله تیرول جنوبی و ترنتینو و اسلوونی است. شکل مشخصی برای کرامپوس در نظر گرفته نشده‌است.

برخی از توده‌شناسان و مردم‌شناسان منشأ آن را از ریشه‌های پیش از مسیحیت می‌دانند.

این شخصیت جالب، این روزها در بسیاری از شهرهای اروپا به یک جاذبه گردشگری تبدیل شده و در کارناوال‌های این فصل به خیابان می‌آیند.
این رسم در استقبال از روز نیکلاس که ششم دسامبر است برگزار می‌شود.
  

#کرامپوس #کریسمس #اروپا #افسانه #باور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👎5👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

نامش ماتیلدا بود،
کودکی ده‌ساله کم‌سن‌ترین قربانی حمله تروریستی استرالیا.

او هنوز در ابتدای راه زندگی بود؛
در سنی که رویاها ساده‌اند اما عمیق،
در سنی که آینده نه ترسناک است و نه تیره،
بلکه پر از «می‌شود»ها و «می‌خواهم»هاست.

ماتیلدا حتما آرزوهایی داشت.
شاید می‌خواست وقتی بزرگ‌تر شد کاری کند که به آدم‌ها کمک کند؛
به انسان‌ها،
نه به «هم‌باوران»، نه به «هم‌فکران»،
بلکه به انسان،
فارغ از دین، آیین، نام، یا مرز.

خانواده‌اش هم برای او رویا داشتند؛
دیدن قد کشیدنش،
خندیدن‌های آینده‌اش،
و روزی که با افتخار بگویند:
«او انسانی است که جهان را کمی مهربان‌تر کرده.»

اما نفرت،
این موجود کور و بی‌چهره،
پیش از آن‌که ماتیلدا فرصت زندگی پیدا کند،
گلوی آینده را فشرد.

او قربانی دیگرستیزی شد؛
قربانی تندروی‌ای که «دیگری» را تهدید می‌بیند
و کودک را هم از آتش کینه‌اش معاف نمی‌کند.

ماتیلدا کشته شد،
نه به‌خاطر کاری که کرده بود،
بلکه به‌خاطر آن‌چه نبود؛
دشمنی خیالی در ذهن‌های بیمار.

امروز،
نام ماتیلدا فقط نام یک قربانی نیست؛
هشداری است برای ما.

اگر این چرخه نفرت را متوقف نکنیم،
اگر انسان و کرامت انسانی را محور نکنیم،
اگر «پذیرش دیگری» را نیاموزیم،
فردا شاید نوبت ما باشد،
یا فرزندانمان.

امروز وقت اندیشیدن است؛
به انسان،
به زندگی،
و به جهانی که نباید در آن،
کودکی به‌خاطر نفرت بزرگ‌ترها بمیرد.

#دیگری_ستیزی #تروریسم #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
💔20🤡2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رئیس‌جمهور تاجیکستان در سخنرانی در مجلس نمایندگان این کشور گفت که کشورش دو برابر بیشتر از دیگر کشورهای آسیای مرکزی مسجد ساخته و ساخت‌وساز مسجد همین‌قدر بس است.
او افزود «مسلمانی ما را هیچ‌کس نمی‌گیرد.»
امامعلی رحمان تاکید کرد که اکنون زمان آموختن علم، فراگیری هنر و بلندبردن سطح معرفتی ملت تاجیک فرا رسیده است.
آقای رحمان در ادامه سخنرانی خود گفت: «روی راست می‌گویم با خرافات دولت ترقی نمی‌کند.» و «ببینید که ملت‌های دیگر به کجاها رسیده است و ما در کجا قرار داریم.»

در حالی‌که رئیس‌جمهور تاجیکستان صراحتا اعلام می‌کند ساخت مسجد بیش از نیاز انجام شده و اولویت امروز کشورش «علم، هنر و ارتقای سطح معرفت» است، وضعیت ایران در مسیری معکوس حرکت می‌کند؛ جایی که حاکمان، با وجود بحران‌های عمیق در زیرساخت‌های حیاتی، نظام سلامت فرسوده، آموزش نابرابر، فقر فزاینده و کاهش رفاه عمومی، همچنان بخش قابل‌توجهی از بودجه و منابع ملی را صرف ساخت مسجد، توسعه مراکز مذهبی و نهادهای ایدئولوژیک می‌کنند.

این رویکرد نه‌تنها پاسخگوی نیازهای واقعی جامعه نیست، بلکه فاصله میان دین و زندگی روزمره مردم را عمیق‌تر کرده است.

همان‌گونه که امامعلی رحمان تاکید می‌کند «با خرافات دولت ترقی نمی‌کند»، تجربه ایران نشان می‌دهد اصرار بر نمادسازی مذهبی به‌جای سرمایه‌گذاری در انسان، دانش و رفاه، نه به تقویت ایمان می‌انجامد و نه به پیشرفت، بلکه به اتلاف ثروت ملی و فرسایش اعتماد عمومی منتهی می‌شود.

#دین_حکومتی #حکومت_ایدئولوژیک #عقلگرایی #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
19👍6👏1

“دست خدا بر سر ماست، خامنه‌ای رهبر ماست”

کهن‌الگوی پدر مقتدر و مقدس در جمهوری اسلامی

پیام همراهان

کارل یونگ، روان‌شناس سوئیسی، مفهوم ناخودآگاه جمعی را معرفی کرد: بخشی از روان که فراتر از تجربه فردی است و شامل الگوها و تصاویر مشترک انسانی می‌شود، مانند پدر، قهرمان، سایه یا منجی. این الگوها، رفتارها و واکنش‌های جمعی را شکل می‌دهند و می‌توانند حتی بدون آگاهی ما، باورها و تصمیم‌های سیاسی و اجتماعی را هدایت کنند.

شعارهای از قبیل «دست خدا بر سر ماست، خامنه‌ای رهبر ماست» نمونه‌ای بارز از فعال شدن کهن‌الگوی پدر مقتدر در جمهوری اسلامی است. رهبر در این شعار نه فقط یک سیاستمدار، بلکه نمادی از پدر فراگیر معرفی می‌شود؛ پدری که امنیت، نظم و بقای جمع را تضمین می‌کند و اطاعت را بر اختیار فردی ارجح می‌داند. نتیجه آن، وابستگی روانی و پذیرش بی‌چون‌وچرای قدرت است.

عبارت «دست خدا بر سر ماست» نیز کهن‌الگوی قدرت الهی و منجی را فعال می‌کند. پیام ناخودآگاه آن این است که مخالفت با رهبر، مخالفت با نظم آسمانی و حتی بقای جامعه است. چنین ترکیبی نقد و پرسشگری را محدود کرده و وابستگی جمعی را تقویت می‌کند.

در عمل، این شعار و کهن‌الگوها باعث می‌شوند جامعه در حالت بقا و اضطراب دائمی قرار گیرد. ترس از تهدیدها یا خطرهای فرضی باعث می‌شود مردم حتی پس از مرگ رهبر یا تغییر شرایط سیاسی، همچنان چرخه اطاعت و استبداد را بازتولید کنند. نمونه‌های تاریخی از دهه‌های اخیر نشان می‌دهند که شعارها و نمادها می‌توانند رفتار و تصمیمات جمعی را بدون منطق یا دلیل روشن هدایت کنند.

شناخت این کهن‌الگوها اولین گام برای ایجاد آگاهی جمعی و تفکر مستقل است. تا زمانی که جامعه به نقش‌های «پدر مقتدر» و «منجی نجات‌دهنده» وابسته باشد، تغییر واقعی در ساختار قدرت دشوار خواهد بود. اما اگر بتوانیم این الگوها را تحلیل و نقد کنیم، فرصت ایجاد نهادسازی، مسئولیت‌پذیری جمعی و گریز از اطاعت کورکورانه فراهم می‌شود.

در نهایت، این یادداشت دعوتی است به نگاهی آگاهانه و انتقادی به شعارها و نمادهایی که روان جمعی را شکل می‌دهند؛ فهم اینکه قدرت چگونه با ناخودآگاه ما بازی می‌کند، نخستین قدم برای تغییر و رشد جامعه است.

#کهن_الگو #یونگ #قدسی_سازی #حکومت_دینی #گفتگو_توانا


@Dialigue1402
👍8🏆1
صفحه وزارت امور خارجه ایالات متحده در شبکه‌های اجتماعی این‌گونه نوشت:

🔷 «هیچ نشانه‌ای از توقف کارزار سرکوب رژیم جمهوری اسلامی علیه اقلیت‌های قومی و مذهبی دیده نمی‌شود. تنها در نیمه اول دسامبر ۲۰۲۵، دست‌کم ۵۴ کرد بازداشت شدند؛ به‌عبارت دیگر به‌طور متوسط هر دو روز هفت نفر. ایالات متحده این آزار و اذیت را محکوم می‌کند و از رژیم جمهوری اسلامی می‌خواهد که سرکوب سیستماتیک اقلیت‌ها را متوقف کند و به حقوق و کرامت همه ایرانیان احترام بگذارد.»

🔶 این ارزیابی با واقعیت‌های جاری در ایران همخوانی کامل دارد؛ سرکوب اقلیت‌ها نه پدیده‌ای مقطعی، بلکه سیاستی ساختاری و مستمر است.

بهائیان سال‌هاست با بازداشت، محرومیت از تحصیل و مصادره اموال روبه‌رو هستند؛ نوکیشان مسیحی به‌دلیل باور شخصی خود بازداشت و به احکام سنگین محکوم می‌شوند؛ اهل سنت با محدودیت در ساخت مسجد، مشارکت سیاسی و فشارهای امنیتی مواجه‌اند.
فراتر از آن، هر قرائت دینی خارج از تفسیر رسمی و حکومتی از اسلام و تشیع، با برچسب «انحراف» یا «تهدید امنیتی» سرکوب می‌شود.

این تبعیض تنها مذهبی نیست؛ کردها، بلوچ‌ها، عرب‌ها، ترک‌ها و دیگر اقوام ایرانی نیز به‌طور سیستماتیک با تبعیض، بازداشت‌های گسترده و توسعه‌نیافتگی تحمیلی روبه‌رو هستند.

آنچه جریان دارد، نه اجرای قانون، بلکه حذف «دیگری» است؛ سیاستی که کرامت انسانی را نقض می‌کند و شکاف میان حاکمان و جامعه را عمیق‌تر کرده است.

#دیگری_ستیزی #اقلیت_مذهبی #آزادی_مذهبی #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
👍11😁2
توانِ وحدت‌آفرینِ یک رسم سکولار
چرا شب یلدا مهم است؟

یلدا را باید گرامی داشت چرا که بازگشت خورشید، زیبایی شب و شادی را جشن می‌گیرد؛ نه دشمن‌سازی بی‌پایان، کینه‌پرستی، انتقام یا چیزهایی از این دست را. یلدا شبی برای همبستگی، هم‌نشینی و مهربانی است، نه مناسک بیمارگونه‌ای از خودآزاری یا دگرآزاری.

شب یلدا ریشه در آیین‌ها و جهان‌بینی‌های ایران باستان دارد و به احتمال زیاد با باورهای متمرکز بر طبیعت و ستاره‌شناسی پیوند خورده است. مسیر تاریخی این رسم آیینی بسیار جالب توجه است: یلدا به تدریج از چارچوب‌های مذهبی فاصله گرفته و به یک سنت فرهنگی، غیردینی و همگانی تبدیل شده است، و به همین دلیل وحدت‌بخش و دوستی‌آفرین است، نه محلی برای عقده‌گشایی و نفرت.

امروز یلدا (همانند نوروز) جشنی است برای همه. دیندار و غیردیندار، مؤمن و یا دین‌گریز، همه بدون نیاز به اشتراک عقیدتی آن را گرامی می‌دارند. نوروز نیز نمونه‌ای روشن از یک سنت سکولار شده است که دیگر بر اساس ایمان مذهبی برگزار نمی‌شود، و خصلتی فرهنگی و انسانی به خود گرفته است؛ و دقیقا به همین دلیل توانسته قرن‌ها باقی بماند و پیونددهنده انسان‌ها باشد.

آیین‌های فرهنگی سکولار نه نیاز به باور دارند و نه وفاداری ایدئولوژیک می‌طلبند: آن‌ها انتخاب‌های آگاهانه مردمی هستند که زیبایی، زندگی و شادی را گرامی می‌دارند.

یلدا تمرینی اجتماعی برای هم‌زیستی‌اند: نمونه عینی این که همبستگی کاملا امکان‌پذیر است اگر راه آن را یاد بگیریم. درست به همین دلیل است که این نوع مناسک، بستر روانی و فرهنگی لازم برای همزیستی دموکراتیک را فراهم می‌کنند؛ همزیستی‌ای که در آن تفاوت‌ها تحمل می‌شوند، نه سرکوب.

یلدا، در این معنا، فقط یک شب نیست. نمونه‌ای است از این‌که چگونه فرهنگ، وقتی از بند تفرقه‌های اعتقادی رها می‌شود، می‌تواند به زبان مشترک جامعه تبدیل شود.

#یلدا #آیین #باور #سکولار #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
12👏5🔥2👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در جریان حمله تروریستی به مراسم یهودیان در استرالیا، احمد الاحمد، مهاجری مسلمان، در لحظاتی که ترس و آشوب بر فضا حاکم بود، بدون درنگ برای کمک به مردم وارد عمل شد. او نه مامور پلیس بود و نه سلاحی در دست داشت؛ فقط انسانی بود که تصمیم گرفت جان انسان‌ها را نجات دهد. پیشینه مهاجرت و مسلمان بودن احمد، در زمانی که کلیشه‌ها و قضاوت‌ها پررنگ‌اند، توجه بسیاری را جلب کرد.

احمد تاکید کرد که انگیزه‌اش نه از دین خاصی، نه از ایدئولوژی و نه از باور سیاسی می‌آید؛ او صرفا برای نجات انسان‌ها کمک کرد. برای او، انسان بودن مقدم بر هر تفاوتی است.

او در پاسخ به این پرسش که اگر بخواهد یک جمله به کسانی که به او کمک کرده‌اند بگوید، چنین گفت:

«کنار هم بایستید، همه انسان‌ها.
همه چیز رو فراموش کنید،
اختلاف‌ها رو پشت سر بذارید
و ادامه بدید برای نجات انسان‌ها.
وقتی کسی رو نجات می‌دم،
این کار رو از صمیم قلب انجام می‌دم.
روز زیبایی بود، همه در حال خوشی بودند و جشن گرفته بودند؛
بچه‌ها، زن‌ها، مردها و نوجوان‌ها،
همه خوشحال بودند و این حق‌شان بود.
این کشور بهترین کشور دنیاست،
بهترین کشور دنیا.
اما قرار نیست فقط بایستیم و تماشا کنیم،
کافیه، دیگه بسه.
خداوند حافظ استرالیا باشد.»

احمد الاحمد یک قهرمان جهانی است؛ انسانی که در عمل نشان داد شجاعت، همدلی و مسئولیت‌پذیری مرز دینی و اعتقادی نمی‌شناسد. او می‌تواند و باید الگویی الهام‌بخش، به‌ویژه برای مسلمانان، در انسان‌دوستی و کنش مسئولانه باشد.

#دیگری_ستیزی #کرامت_انسانی #یهودی_ستیزی #مسلمان #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
12
الهام خُلَص اردستانی، شهروند بهائی ساکن بهارستان و همسر نوید تشکر، شهروند بهائی محبوس در زندان دستگرد اصفهان، روز چهارشنبه ۲۶ آذرماه ۱۴۰۴، به‌صورت تلفنی توسط اداره اطلاعات شهرستان بهارستان احضار و مورد بازجویی قرار گرفت.

بر اساس اطلاعات منتشرشده، مأموران امنیتی علت احضار این شهروند بهائی را «ارائه توضیحات» در خصوص وضعیت همسر وی عنوان کرده‌اند؛ در حالی که نوید تشکر هم‌اکنون در بازداشت به سر می‌برد و پرونده او در مسیر رسیدگی قضایی قرار دارد.

به گفته یک منبع مطلع نزدیک به خانواده، پس از حضور خانم اردستانی در اداره اطلاعات، از وی خواسته شده است با تکمیل یک فرم به پرسش‌هایی پاسخ دهد که بخش قابل توجهی از آن‌ها ناظر بر فعالیت‌ها و پرونده همسرش بوده است. این شهروند با استناد به حقوق قانونی خود، از پاسخ‌گویی به سوالاتی که مستقیماً به شخص ثالث (همسرش) مربوط می‌شده امتناع کرده و اعلام کرده است که صرفاً در خصوص مسائل مربوط به شخص خود پاسخ‌گو خواهد بود.

این موضع‌گیری قانونی، با برخورد تند، تهدیدآمیز و توأم با بی‌احترامی مأموران امنیتی مواجه شده و در نهایت به وی اعلام شده است که در صورت صدور «حکم جلب» از طریق سامانه ثنا، ملزم به پاسخ‌گویی به سوالات مطرح‌شده خواهد بود.

احضار و بازجویی بستگان نزدیک شهروندان بازداشت‌شده، به‌ویژه با هدف اخذ اطلاعات درباره پرونده افراد دیگر، مغایر با اصول بنیادین حقوق کیفری از جمله اصل شخصی بودن مسئولیت کیفری، حق سکوت، و حق مصونیت از اجبار در شهادت علیه خود یا بستگان نزدیک است. چنین رویه‌هایی در عمل می‌تواند مصداق اعمال فشار غیرمستقیم امنیتی و نقض اصول دادرسی منصفانه تلقی شود.

این اقدام در ادامه روند فزاینده فشارهای امنیتی علیه شهروندان بهائی و خانواده‌های آنان صورت گرفته است؛ روندی که نه‌تنها افراد بازداشت‌شده، بلکه نزدیکان آنان را نیز در معرض احضار، تهدید و محدودیت‌های خارج از چارچوب قانونی قرار می‌دهد.

#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #آزادی_باور #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
😡11😁1🙏1
Forwarded from گفت‌وشنود

ورق بزنید

۲۰ دسامبر زادروز عزیز نسین، نویسنده‌ای جسور و دین‌ناباور از ترکیه است که با طنز تلخ خود، رنج‌ها و نابرابری‌های جامعه را به چالش کشید.

او با قلمی آزاداندیش و نگاهی انتقادی، مرزهای سنت و عقیده را درنوردید و یادگاری ماندگار از مبارزه برای آزادی و عدالت بر جای گذاشت.

یادش گرامی باد.

مطالعه بیشتر در مورد او در سایت توانا
https://tavaana.org/aziz_nesin/

#عزیز_نسین #خداناباور #دین_ناباور #طنز #aziznesin #گفتگو_توانا


@Dialogue1402
👍10