صفحه فارسی وزارت امور خارجه آمریکا با انتشار بیانیهای تازه، نسبت به تداوم سرکوب گسترده اقلیتهای مذهبی در ایران، بهویژه جامعه بهایی، ابراز نگرانی کرده است.
در این بیانیه آمده است:
«بازداشت اخیر هشت بهایی در ایران بار دیگر نشان میدهد که سرکوب اقلیتهای مذهبی همچنان ادامه دارد. تنها بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۵، حدود ۳۰۰ بهایی در سراسر کشور بازداشت شدهاند. این فقط بخشی از فشارهایی است که آنها هر روز با آن روبهرو هستند؛ از یورش به خانهها و مصادره اموال گرفته تا محرومیت از حضور در دانشگاه، محدودیتهای اقتصادی و تخریب گورستانها، همه با هدف حذف بهاییان از جامعه ایران.
در حالی که بهاییان با هدفمندترین سرکوبهای حکومتی مواجهاند، دیگر اقلیتهای مذهبی از جمله مسیحیان، یهودیان، زرتشتیان، اهل سنت و گروههای دینی دیگر هم با تبعیض گسترده، آزار و اذیت، بازداشت و نقض شدید آزادیهای مدنی و دینی روبهرو هستند.
آزادی مذهبی پایهایترین بخش کرامت انسانی است و جامعه جهانی باید ایران را بابت این نقضهای آشکار پاسخگو کند.»
وزارت امور خارجه آمریکا در این متن با اشاره به دههها فشار سازمانیافته بر بهاییان و دیگر اقلیتهای مذهبی، خواستار توجه و اقدام جامعه جهانی در قبال نقض آزادیهای بنیادین در ایران شده است.
@usabehfarsi
#آزادی_دینی #آزادی_بیان #آزادی_عقیده #بهائیان #داستان_ما_یکیست #رواداری #تبعیض #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در این بیانیه آمده است:
«بازداشت اخیر هشت بهایی در ایران بار دیگر نشان میدهد که سرکوب اقلیتهای مذهبی همچنان ادامه دارد. تنها بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۵، حدود ۳۰۰ بهایی در سراسر کشور بازداشت شدهاند. این فقط بخشی از فشارهایی است که آنها هر روز با آن روبهرو هستند؛ از یورش به خانهها و مصادره اموال گرفته تا محرومیت از حضور در دانشگاه، محدودیتهای اقتصادی و تخریب گورستانها، همه با هدف حذف بهاییان از جامعه ایران.
در حالی که بهاییان با هدفمندترین سرکوبهای حکومتی مواجهاند، دیگر اقلیتهای مذهبی از جمله مسیحیان، یهودیان، زرتشتیان، اهل سنت و گروههای دینی دیگر هم با تبعیض گسترده، آزار و اذیت، بازداشت و نقض شدید آزادیهای مدنی و دینی روبهرو هستند.
آزادی مذهبی پایهایترین بخش کرامت انسانی است و جامعه جهانی باید ایران را بابت این نقضهای آشکار پاسخگو کند.»
وزارت امور خارجه آمریکا در این متن با اشاره به دههها فشار سازمانیافته بر بهاییان و دیگر اقلیتهای مذهبی، خواستار توجه و اقدام جامعه جهانی در قبال نقض آزادیهای بنیادین در ایران شده است.
@usabehfarsi
#آزادی_دینی #آزادی_بیان #آزادی_عقیده #بهائیان #داستان_ما_یکیست #رواداری #تبعیض #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤8🏆2
Forwarded from آموزشکده توانا
خمینی:
شما برای نظام و انقلاب چه کردهاید؟
چرا زبان حاکمان جمهوری اسلامی «تکلیفمحور» است؟
پیام همراهان
روح اله خمینی در سالهای نخست انقلاب جملهای مشهور گفت که هنوز هم سنگ بنای ایدئولوژی نظام بهشمار میرود:
«نگویید برای شما چه کردیم، بگویید شما برای انقلاب چه کردید؟»
این جمله ساده به نظر میرسد، اما کلید فهم رابطهی مردم و قدرت در جمهوری اسلامی است. چرا زبان مسئولان، از رهبر تا کوچکترین مقام، غالباً «تکلیفمحور» است و نه «حقمحور»؟
ریشهی این نگاه را میتوان در فقه خاص و دیدگاه انقلابی خمینی و شاگردانش یافت. در این دیدگاه، انسان پیش از حق داشتن، تکلیف دارد. به بیان دیگر، حقها مشروط به انجام تکالیفاند؛ اگر کسی تکلیف خود را انجام ندهد، حتی در صورت تضییع حقوقش، حق اعتراض رسمی نیز ندارد. این منطق بهنوعی از رابطه عبد و مولا در فقه سنتی شیعه گرفته شده و به رابطهی «مردم و نظام» منتقل شده است.
در جمهوری اسلامی، مفاهیمی مانند «انقلاب اسلامی»، «نظام» و «ولایت فقیه» جایگاهی نزدیک به تقدس پیدا کردهاند؛ مشابه جایگاه امام معصوم در دوران غیبت. در نتیجه:
مردم در برابر انقلاب و نظام تکلیف دارند: اطاعت، فداکاری، تحمل سختی و مقاومت در برابر دشمن.
نظام در برابر مردم، تکلیف پاسخگویی جدی ندارد؛ زیرا خود را نماینده خدا و امام زمان میداند.
این زبان تکلیفمحور دو کارکرد اصلی دارد:
1. توجیه کاستیها و سرکوب: هرگاه فساد، کمکاری یا سختی پیش میآید، پیام این است: «انقلاب هزینه دارد»، «تکلیف ایجاب میکند تحمل کنید»، یا «شما کم گذاشتید».
2. بسیج دائمی جامعه: زمانی که مردم خسته میشوند، همان جملهی قدیمی تکرار میشود: «شما برای انقلاب چه کردید؟»
در کشورهای دموکراتیک، زبان قدرت عمدتاً حقمحور است: دولت موظف است حقوق شهروندان را رعایت، رفاه ایجاد و پاسخگو باشد. البته حتی در این نظامها، گاهی مسئولان به زبان تکلیفمحور متوسل میشوند، اما نسبت آن با حقوق شهروندی بسیار کمتر است.
در جمهوری اسلامی، تا زمانی که نظام خود را نماینده خدا و امام زمان میداند، مردم جایگاه شهروندی کامل ندارند و عمدتاً «مکلّف» محسوب میشوند. این جهانبینی باعث میشود زبان قدرت همچنان غالباً تکلیفمحور باقی بماند.
با یک جمله، خمینی نزدیک به پنجاه سال رابطهی مردم و قدرت را بهصورت فشرده توصیف کرده است. امروز، همان نگاه حاکم است و زبان تکلیفمحور همچنان در مناسبتهای ایدئولوژیک و رسمی غالب است.
#خمینی #نظام_ایدئولوژیک #حق_محوری #تکلیف_محوری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شما برای نظام و انقلاب چه کردهاید؟
چرا زبان حاکمان جمهوری اسلامی «تکلیفمحور» است؟
پیام همراهان
روح اله خمینی در سالهای نخست انقلاب جملهای مشهور گفت که هنوز هم سنگ بنای ایدئولوژی نظام بهشمار میرود:
«نگویید برای شما چه کردیم، بگویید شما برای انقلاب چه کردید؟»
این جمله ساده به نظر میرسد، اما کلید فهم رابطهی مردم و قدرت در جمهوری اسلامی است. چرا زبان مسئولان، از رهبر تا کوچکترین مقام، غالباً «تکلیفمحور» است و نه «حقمحور»؟
ریشهی این نگاه را میتوان در فقه خاص و دیدگاه انقلابی خمینی و شاگردانش یافت. در این دیدگاه، انسان پیش از حق داشتن، تکلیف دارد. به بیان دیگر، حقها مشروط به انجام تکالیفاند؛ اگر کسی تکلیف خود را انجام ندهد، حتی در صورت تضییع حقوقش، حق اعتراض رسمی نیز ندارد. این منطق بهنوعی از رابطه عبد و مولا در فقه سنتی شیعه گرفته شده و به رابطهی «مردم و نظام» منتقل شده است.
در جمهوری اسلامی، مفاهیمی مانند «انقلاب اسلامی»، «نظام» و «ولایت فقیه» جایگاهی نزدیک به تقدس پیدا کردهاند؛ مشابه جایگاه امام معصوم در دوران غیبت. در نتیجه:
مردم در برابر انقلاب و نظام تکلیف دارند: اطاعت، فداکاری، تحمل سختی و مقاومت در برابر دشمن.
نظام در برابر مردم، تکلیف پاسخگویی جدی ندارد؛ زیرا خود را نماینده خدا و امام زمان میداند.
این زبان تکلیفمحور دو کارکرد اصلی دارد:
1. توجیه کاستیها و سرکوب: هرگاه فساد، کمکاری یا سختی پیش میآید، پیام این است: «انقلاب هزینه دارد»، «تکلیف ایجاب میکند تحمل کنید»، یا «شما کم گذاشتید».
2. بسیج دائمی جامعه: زمانی که مردم خسته میشوند، همان جملهی قدیمی تکرار میشود: «شما برای انقلاب چه کردید؟»
در کشورهای دموکراتیک، زبان قدرت عمدتاً حقمحور است: دولت موظف است حقوق شهروندان را رعایت، رفاه ایجاد و پاسخگو باشد. البته حتی در این نظامها، گاهی مسئولان به زبان تکلیفمحور متوسل میشوند، اما نسبت آن با حقوق شهروندی بسیار کمتر است.
در جمهوری اسلامی، تا زمانی که نظام خود را نماینده خدا و امام زمان میداند، مردم جایگاه شهروندی کامل ندارند و عمدتاً «مکلّف» محسوب میشوند. این جهانبینی باعث میشود زبان قدرت همچنان غالباً تکلیفمحور باقی بماند.
با یک جمله، خمینی نزدیک به پنجاه سال رابطهی مردم و قدرت را بهصورت فشرده توصیف کرده است. امروز، همان نگاه حاکم است و زبان تکلیفمحور همچنان در مناسبتهای ایدئولوژیک و رسمی غالب است.
#خمینی #نظام_ایدئولوژیک #حق_محوری #تکلیف_محوری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍9
دیکتاتوری واژگان؛
چهار سازوکار زبانی جمهوری اسلامی:
قطبیسازی، قدسیسازی، بحرانسازی و برچسبگذاری
پیام همراهان
بر مبنای پژوهشهای «موریتس میرلو» در کتاب «تجاوز به ذهن» میتوان گفت در جمهوری اسلامی، زبان نه صرفاً ابزاری برای ارتباط، بلکه یکی از اصلیترین سازوکارهای اعمال قدرت و مهندسی ادراک عمومی بوده است. از نخستین سالهای پس از انقلاب، حاکمیت کوشیده است با تولید و تثبیت واژگان خاص، جهان معنا را به گونهای قالبگیری کند که هر امر سیاسی در چهارچوبی از پیش تعریفشده فهم شود. این سلطه زبانی در عمل چهار کارکرد محوری پیدا کرده است: قطبیسازی، قدسیسازی، بحرانسازی و برچسبگذاری.
نخست، قطبیسازی یکی از پایدارترین تکنیکهای زبانی بوده است. واژگانی چون خودی/غیرخودی، مؤمن/کافر، انقلابی/ضدانقلاب بهگونهای طراحی شدهاند که جامعه را به دو میدان متقابل تقسیم کنند. در این میدان، هر انتقاد بهطور خودکار در جبهه «غیرخودی» قرار میگیرد و امکان گفتوگو از میان میرود. قطبیسازی زبانی، موفق شده فضای عمومی را به بستری از سوءظن دائمی تبدیل کند.
دوم، قدسیسازی در این نظام نقشی اساسی در غیرقابلمسئولیت کردن قدرت داشته است. اصطلاحاتی مانند خط امام، ارزشهای اسلامی، خون شهدا، ولایتفقیه در سطحی قدسی قرار داده شدهاند تا نقد آنها معادل بیاخلاقی یا بیدینی تلقی شود. این قدسیسازی، زبان سیاست را از عرصه عقلانی به عرصه تابوها منتقل کرده است؛ جایی که پرسشگری نه خطای سیاسی، که خطای اخلاقی شمرده میشود.
سوم، بحرانسازی ابزاری است که از خلال زبان، حسِ دائمیِ خطر و فوریت را بازتولید میکند. اصطلاحاتی چون نفوذ، جنگ نرم، فتنه، شبیخون فرهنگی با این هدف بهکار میروند که جامعه در وضعیت اضطراری نگه داشته شود؛ وضعیتی که در آن کنترل، توجیهپذیر و سرکوب، ضروری جلوه میکند.
و نهایتاً، برچسبگذاری مکانیسمی برای حذف نمادین مخالفان است. با واژههایی مثل اغتشاشگر، مزدور، عامل بیگانه، فاسد، محارب فرد پیش از آنکه سخنش شنیده شود بیاعتبار میگردد. برچسبگذاری، راه میانبری برای حذف گفتوگویی است که شاید به تغییر منجر شود.
البته این سلطه زبانی یکسویه نمانده است. در دهه اخیر، شبکههای اجتماعی امکان کمنظیری فراهم کردهاند تا بسیاری از شهروندان با طنز، هجو و بازیهای زبانی، این دستگاه واژگانی را به تمسخر بگیرند و نقدهای گزندهای متوجه آن کنند. طنز سیاسی و کنایههای عامیانه، بخشی از قدرت نمادین حاکمیت را فرسوده و واژگان رسمی را از شکوه ساختگی تهی کرده است. امروز آگاهی عمومی نسبت به سازوکارهای زبانی قدرت بسیار افزایش یافته و همین آگاهی، مانع از آن است که زبان رسمی بتواند همچون گذشته ذهنها را بهسادگی شکل دهد. شاید مهمترین نشانه امید آن باشد که سلطهای که بر پایه واژهها بنا شده، با همین آگاهی زبانی مردم، به تدریج توان تأثیرگذاری خود را از دست میدهد.
#زبان_سلطه #استبداد #قدسی_سازی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
چهار سازوکار زبانی جمهوری اسلامی:
قطبیسازی، قدسیسازی، بحرانسازی و برچسبگذاری
پیام همراهان
بر مبنای پژوهشهای «موریتس میرلو» در کتاب «تجاوز به ذهن» میتوان گفت در جمهوری اسلامی، زبان نه صرفاً ابزاری برای ارتباط، بلکه یکی از اصلیترین سازوکارهای اعمال قدرت و مهندسی ادراک عمومی بوده است. از نخستین سالهای پس از انقلاب، حاکمیت کوشیده است با تولید و تثبیت واژگان خاص، جهان معنا را به گونهای قالبگیری کند که هر امر سیاسی در چهارچوبی از پیش تعریفشده فهم شود. این سلطه زبانی در عمل چهار کارکرد محوری پیدا کرده است: قطبیسازی، قدسیسازی، بحرانسازی و برچسبگذاری.
نخست، قطبیسازی یکی از پایدارترین تکنیکهای زبانی بوده است. واژگانی چون خودی/غیرخودی، مؤمن/کافر، انقلابی/ضدانقلاب بهگونهای طراحی شدهاند که جامعه را به دو میدان متقابل تقسیم کنند. در این میدان، هر انتقاد بهطور خودکار در جبهه «غیرخودی» قرار میگیرد و امکان گفتوگو از میان میرود. قطبیسازی زبانی، موفق شده فضای عمومی را به بستری از سوءظن دائمی تبدیل کند.
دوم، قدسیسازی در این نظام نقشی اساسی در غیرقابلمسئولیت کردن قدرت داشته است. اصطلاحاتی مانند خط امام، ارزشهای اسلامی، خون شهدا، ولایتفقیه در سطحی قدسی قرار داده شدهاند تا نقد آنها معادل بیاخلاقی یا بیدینی تلقی شود. این قدسیسازی، زبان سیاست را از عرصه عقلانی به عرصه تابوها منتقل کرده است؛ جایی که پرسشگری نه خطای سیاسی، که خطای اخلاقی شمرده میشود.
سوم، بحرانسازی ابزاری است که از خلال زبان، حسِ دائمیِ خطر و فوریت را بازتولید میکند. اصطلاحاتی چون نفوذ، جنگ نرم، فتنه، شبیخون فرهنگی با این هدف بهکار میروند که جامعه در وضعیت اضطراری نگه داشته شود؛ وضعیتی که در آن کنترل، توجیهپذیر و سرکوب، ضروری جلوه میکند.
و نهایتاً، برچسبگذاری مکانیسمی برای حذف نمادین مخالفان است. با واژههایی مثل اغتشاشگر، مزدور، عامل بیگانه، فاسد، محارب فرد پیش از آنکه سخنش شنیده شود بیاعتبار میگردد. برچسبگذاری، راه میانبری برای حذف گفتوگویی است که شاید به تغییر منجر شود.
البته این سلطه زبانی یکسویه نمانده است. در دهه اخیر، شبکههای اجتماعی امکان کمنظیری فراهم کردهاند تا بسیاری از شهروندان با طنز، هجو و بازیهای زبانی، این دستگاه واژگانی را به تمسخر بگیرند و نقدهای گزندهای متوجه آن کنند. طنز سیاسی و کنایههای عامیانه، بخشی از قدرت نمادین حاکمیت را فرسوده و واژگان رسمی را از شکوه ساختگی تهی کرده است. امروز آگاهی عمومی نسبت به سازوکارهای زبانی قدرت بسیار افزایش یافته و همین آگاهی، مانع از آن است که زبان رسمی بتواند همچون گذشته ذهنها را بهسادگی شکل دهد. شاید مهمترین نشانه امید آن باشد که سلطهای که بر پایه واژهها بنا شده، با همین آگاهی زبانی مردم، به تدریج توان تأثیرگذاری خود را از دست میدهد.
#زبان_سلطه #استبداد #قدسی_سازی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍7
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ناتوانی مجریان صدا و سیمای جمهوری اسلامی در خواندن آیه مشهور «وَإِن يَكَادُ» ــ آن هم از روی تابلو و در یک برنامه زنده ــ بار دیگر پرده از ریاکاری دینی نهادینهشده در ساختار رسمی این نظام برمیدارد؛ ساختاری که مدعی «اسلام ولایی» است و برای کوچکترین جایگاه رسانهای، فیلترهای سختگیرانه عقیدتی و سیاسی میگذارد، اما در عمل حتی ابتداییترین آشنایی با قرآن و آموزههای دینی در بدنهاش وجود ندارد.
این صحنه نه یک اشتباه ساده، بلکه نمادی روشن از فاصله عمیق میان شعارهای ایدئولوژیک حکومت و واقعیت تهیشدهای است که در آن تظاهر جای ایمان، و نمایش جای دانش دینی را گرفته است.
#دین_حکومتی #تظاهر #ریا #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
ناتوانی مجریان صدا و سیمای جمهوری اسلامی در خواندن آیه مشهور «وَإِن يَكَادُ» ــ آن هم از روی تابلو و در یک برنامه زنده ــ بار دیگر پرده از ریاکاری دینی نهادینهشده در ساختار رسمی این نظام برمیدارد؛ ساختاری که مدعی «اسلام ولایی» است و برای کوچکترین جایگاه رسانهای، فیلترهای سختگیرانه عقیدتی و سیاسی میگذارد، اما در عمل حتی ابتداییترین آشنایی با قرآن و آموزههای دینی در بدنهاش وجود ندارد.
این صحنه نه یک اشتباه ساده، بلکه نمادی روشن از فاصله عمیق میان شعارهای ایدئولوژیک حکومت و واقعیت تهیشدهای است که در آن تظاهر جای ایمان، و نمایش جای دانش دینی را گرفته است.
#دین_حکومتی #تظاهر #ریا #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
🤣20❤2😁1
رسانههای ایران از مرگ محمدمهدی صدیقی، فرزند کاظم صدیقی، رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر و امام جمعهٔ سابق تهران که فساد مالی او و خانوادهاش خبرساز شده بود، خبر دادند.
کانال رسمی اطلاعرسانی امام جمعهٔ سابق تهران روز چهارشنبه با صدور اطلاعیهای، این خبر را تأیید کرد.
خانواده او گفتهاند که محمدمهدی صدیقی بهدلیل «ابتلا به عارضهٔ شدید کبدی و مبارزه با این بیماری» دچار ایست قلبی شده و درگذشته است.
پسر و عروس کاظم صدیقی امسال به اتهام «فساد مالی» از سوی مراجع قضایی بازداشت شده بودند. خبرگزاری فارس نزدیک به سپاه پاسداران دلیل بازداشت این دو نفر را «تخلفات مالی» و «زدوبندهای مختلف» عنوان کرد.
نام محمدمهدی صدیقی، نخستین بار با انتشار اسناد «انتقال غیرقانونی» باغ هزار میلیارد تومانی «ازگل» به نام وی، پدر و برادرش بر سر زبانها افتاد. او مالک ۲۵ درصد این باغ شده بود، اما پدرش بعد از افشاگری رسانهها ادعا کرد که از این موضوع خبر نداشته و امضایش را جعل کرده و باغ را به اسمش زدهاند. اما حوزه علمیه تهران بعداً تأیید کرد که آقای صدیقی خود با حضور در دفترخانه، سند انتقال ملک را امضا کرده است.
سخنگوی قوه قضائیه ۲۲ مهر امسال دربارهٔ آخرین وضعیت پروندهٔ فرزند و عروس کاظم صدیقی و دیگر متهمان این پرونده، گفته بود: «برای متهمین پرونده به اتهام مشارکت در کلاهبرداری و ادعای نفوذ در قوه قضائیه، در ۱۷ شهریور کیفرخواست صادر و پرونده هفتم مهر به دادگاه صالحه ارسال شد و در هفتهٔ آینده شعبه ۱۰۶۵ دادگاه عمومی مقید به رسیدگی شده است».
هنوز مشخص نیست که آیا پسر صدیقی محاکمه شده بود یا نه.
کاظم صدیقی سالها به نمایندگی از علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، امام جمعه تهران بود.
#صدیقی #فساد #امام_جمعه #امربه_معروف_ونهی_از_منکر
#گفتگو_توانا
@Dialogue1402
رسانههای ایران از مرگ محمدمهدی صدیقی، فرزند کاظم صدیقی، رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر و امام جمعهٔ سابق تهران که فساد مالی او و خانوادهاش خبرساز شده بود، خبر دادند.
کانال رسمی اطلاعرسانی امام جمعهٔ سابق تهران روز چهارشنبه با صدور اطلاعیهای، این خبر را تأیید کرد.
خانواده او گفتهاند که محمدمهدی صدیقی بهدلیل «ابتلا به عارضهٔ شدید کبدی و مبارزه با این بیماری» دچار ایست قلبی شده و درگذشته است.
پسر و عروس کاظم صدیقی امسال به اتهام «فساد مالی» از سوی مراجع قضایی بازداشت شده بودند. خبرگزاری فارس نزدیک به سپاه پاسداران دلیل بازداشت این دو نفر را «تخلفات مالی» و «زدوبندهای مختلف» عنوان کرد.
نام محمدمهدی صدیقی، نخستین بار با انتشار اسناد «انتقال غیرقانونی» باغ هزار میلیارد تومانی «ازگل» به نام وی، پدر و برادرش بر سر زبانها افتاد. او مالک ۲۵ درصد این باغ شده بود، اما پدرش بعد از افشاگری رسانهها ادعا کرد که از این موضوع خبر نداشته و امضایش را جعل کرده و باغ را به اسمش زدهاند. اما حوزه علمیه تهران بعداً تأیید کرد که آقای صدیقی خود با حضور در دفترخانه، سند انتقال ملک را امضا کرده است.
سخنگوی قوه قضائیه ۲۲ مهر امسال دربارهٔ آخرین وضعیت پروندهٔ فرزند و عروس کاظم صدیقی و دیگر متهمان این پرونده، گفته بود: «برای متهمین پرونده به اتهام مشارکت در کلاهبرداری و ادعای نفوذ در قوه قضائیه، در ۱۷ شهریور کیفرخواست صادر و پرونده هفتم مهر به دادگاه صالحه ارسال شد و در هفتهٔ آینده شعبه ۱۰۶۵ دادگاه عمومی مقید به رسیدگی شده است».
هنوز مشخص نیست که آیا پسر صدیقی محاکمه شده بود یا نه.
کاظم صدیقی سالها به نمایندگی از علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، امام جمعه تهران بود.
#صدیقی #فساد #امام_جمعه #امربه_معروف_ونهی_از_منکر
#گفتگو_توانا
@Dialogue1402
🎉5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«ولی من وجودش را دارم و تا ابدالدهر پای اعتقاداتم هستم!»
آیا یک انسان دانا اعتقاداتش را بازبینی و ارزیابی نمیکند؟
وحید شمسایی، مربی فوتسال، پس از مسابقاتی که با عنوان همبستگی میان فرقههای اسلامی برگزار شده بود، حرکتی انجام داده که دقیقا مصداق پاشیدن نمک بر زخم دیرینه و اصلی تفرقه در اسلام است؛ صحنهای که ادعای برتریجویانه شیعه بر سنی را بازنمایی میکند و بار دیگر نشان میدهد چگونه رفتارهای کوچک میتوانند شکافهای بزرگ را بازتولید کنند.
در پاسخ به نقد این رفتار، او سخنانی به زبان آورده که قابل تامل است: از عادل فردوسیپور خواسته «اگر مرد است» با او رودررو صحبت کند؛ و در ضمن افزوده که «من وجودش را دارم و تا ابدالدهر پای اعتقاداتم هستم».
اما پرسش اصلی همینجاست:
آیا یک انسان دانا، بلوغ و توان فکری خود را با تغییرناپذیری میسنجد؟ یا با تواناییِ به پرسشکشیدن باورهایش؟
جزماندیشی درست از همینجا آغاز میشود: از اعتقادی که از نقد میترسد و خود را «مقدس» و غیرقابل لمس جا میزند. تکبّر اعتقادی نیز زمانی شکل میگیرد که فرد از باورهایش نه بهعنوان چراغ فهم، بل بهعنوان ابزار تحقیر و خودبرتربینی استفاده میکند. کسی که تغییر را ضعف میپندارد، عملا اعتقاداتش را به دیواری بتنی تبدیل میکند؛ دیواری که پشت آن هیچ رشدی رخ نمیدهد.
در مقابل، انسان بالغ میداند که اعتقاد بخشی از هویت سیال و در حال تحول اوست. او بهجای اینکه به تعصبش افتخار کند، میپرسد: آیا میتوان فهم و تفسیر امروز را از تفسیر کودکی یا جوانی بهتر نکرد؟ آیا میتوان بدون حمله به دیگران، در باورهای خود بازاندیشی کرد؟
لجاجت بر عقائد «شهامت» نیست، بلکه نشان هراس فکری است: اینکه گفتوگو، نقد و تغییر نشانه ضعفاند. حال آنکه بلوغ فکری یعنی آمادگی برای سنجش دوباره باورها، نه پافشاری لجوجانه بر آنها.
#تفرقه #شیعه #سنی #اعتقاد #باور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
«ولی من وجودش را دارم و تا ابدالدهر پای اعتقاداتم هستم!»
آیا یک انسان دانا اعتقاداتش را بازبینی و ارزیابی نمیکند؟
وحید شمسایی، مربی فوتسال، پس از مسابقاتی که با عنوان همبستگی میان فرقههای اسلامی برگزار شده بود، حرکتی انجام داده که دقیقا مصداق پاشیدن نمک بر زخم دیرینه و اصلی تفرقه در اسلام است؛ صحنهای که ادعای برتریجویانه شیعه بر سنی را بازنمایی میکند و بار دیگر نشان میدهد چگونه رفتارهای کوچک میتوانند شکافهای بزرگ را بازتولید کنند.
در پاسخ به نقد این رفتار، او سخنانی به زبان آورده که قابل تامل است: از عادل فردوسیپور خواسته «اگر مرد است» با او رودررو صحبت کند؛ و در ضمن افزوده که «من وجودش را دارم و تا ابدالدهر پای اعتقاداتم هستم».
اما پرسش اصلی همینجاست:
آیا یک انسان دانا، بلوغ و توان فکری خود را با تغییرناپذیری میسنجد؟ یا با تواناییِ به پرسشکشیدن باورهایش؟
جزماندیشی درست از همینجا آغاز میشود: از اعتقادی که از نقد میترسد و خود را «مقدس» و غیرقابل لمس جا میزند. تکبّر اعتقادی نیز زمانی شکل میگیرد که فرد از باورهایش نه بهعنوان چراغ فهم، بل بهعنوان ابزار تحقیر و خودبرتربینی استفاده میکند. کسی که تغییر را ضعف میپندارد، عملا اعتقاداتش را به دیواری بتنی تبدیل میکند؛ دیواری که پشت آن هیچ رشدی رخ نمیدهد.
در مقابل، انسان بالغ میداند که اعتقاد بخشی از هویت سیال و در حال تحول اوست. او بهجای اینکه به تعصبش افتخار کند، میپرسد: آیا میتوان فهم و تفسیر امروز را از تفسیر کودکی یا جوانی بهتر نکرد؟ آیا میتوان بدون حمله به دیگران، در باورهای خود بازاندیشی کرد؟
لجاجت بر عقائد «شهامت» نیست، بلکه نشان هراس فکری است: اینکه گفتوگو، نقد و تغییر نشانه ضعفاند. حال آنکه بلوغ فکری یعنی آمادگی برای سنجش دوباره باورها، نه پافشاری لجوجانه بر آنها.
#تفرقه #شیعه #سنی #اعتقاد #باور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍8❤2🤮2
🔹️محمد خاتمی، رییس سابق دولت در جمهوری اسلامی، با نادیده گرفتن نقش علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در وضعیت اقتصادی کنونی و بحرانها در ایران، گفت برای ۸۰ درصد مردم ایران چندان مهم نیست که «حاکم کیست و چگونه است».
خاتمی چهارشنبه ۲۸ آبان در نشستی با اعضای مجمع عمومی جبهه اصلاحات، گفت در طی سالهای پس از انقلاب تاکنون، بحرانی که اینک کشور با آن روبهروست و «تهدیدهایی که وجود دارد» سابقه نداشته است.
او درباره خطر از بین رفتن «سامان حکمرانی» هشدار داد و با تشبیه جمهوری اسلامی به درختی تناور، گفت: «این درخت تناور گرچه سالها میتواند در خشکسالی و طوفان دوام بیاورد ولی امروز تهدیدهای داخلی و خارجی و مشکلات چنان انبوه و بزرگ است که بیم آن میرود یکباره پژمرده شود و از پا بیفتد؛ که آن روز مباد.»
خاتمی «تنها و کم هزینهترین راه ممکن» در شرایط فعلی را تغییر رویکرد حاکمیت و «تجدیدنظر در خط قرمزها، بدون تسلیم در برابر فزونخواهی بیگانه» خواند.
تاکید خاتمی بر «اصلاحپذیر» بودن جمهوری اسلامی در شرایطی است که شماری از چهرههای نزدیک به اصلاحطلبان در سالهای گذشته بر تغییر ساختاری حکومت فعلی تاکید کردهاند.
✍️مخاطبی برای ما نوشته:
از نگاه بسیاری از مردم، سخنان محمد خاتمی دیگر کمترین نسبتی با واقعیت جامعه ندارد؛ مردمی که سالهاست در خیابانها با شعار روشن «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» مرزبندی خود را با هر دو جناح رسمی اعلام کردهاند.
در حالی که خاتمی همچنان از «اصلاحپذیری» یک حکومت ایدئولوژیک دینی سخن میگوید، جامعه معترض تاکید میکنند که مردم از این شکل حکمرانی عبور کردهاند: حکومتی که تمام ساختارهایش بر اساس وفاداری به یک ایدئولوژی دینی بنا شده، در برابر تغییر واقعی مقاومت میکند و مسئولیتپذیر نیست.
در چنین وضعیتی، سخن گفتن از تغییر رویکرد یا تجدیدنظر در «خط قرمزها» نه تنها پاسخی به بحرانهای عمیق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیست، بلکه تکرار همان نسخههایی است که سالهاست کارآیی خود را از دست دادهاند؛ جامعه دیگر به وعده اصلاح در چهارچوب یک نظام دینی باور ندارد، زیرا خود را بیرون از این چهارچوب تعریف کرده است.
بله مردم سالهاست که از حکومت دینی به هر شکل گذر کردهاند.
#حکومت_دینی #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
🔹️محمد خاتمی، رییس سابق دولت در جمهوری اسلامی، با نادیده گرفتن نقش علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در وضعیت اقتصادی کنونی و بحرانها در ایران، گفت برای ۸۰ درصد مردم ایران چندان مهم نیست که «حاکم کیست و چگونه است».
خاتمی چهارشنبه ۲۸ آبان در نشستی با اعضای مجمع عمومی جبهه اصلاحات، گفت در طی سالهای پس از انقلاب تاکنون، بحرانی که اینک کشور با آن روبهروست و «تهدیدهایی که وجود دارد» سابقه نداشته است.
او درباره خطر از بین رفتن «سامان حکمرانی» هشدار داد و با تشبیه جمهوری اسلامی به درختی تناور، گفت: «این درخت تناور گرچه سالها میتواند در خشکسالی و طوفان دوام بیاورد ولی امروز تهدیدهای داخلی و خارجی و مشکلات چنان انبوه و بزرگ است که بیم آن میرود یکباره پژمرده شود و از پا بیفتد؛ که آن روز مباد.»
خاتمی «تنها و کم هزینهترین راه ممکن» در شرایط فعلی را تغییر رویکرد حاکمیت و «تجدیدنظر در خط قرمزها، بدون تسلیم در برابر فزونخواهی بیگانه» خواند.
تاکید خاتمی بر «اصلاحپذیر» بودن جمهوری اسلامی در شرایطی است که شماری از چهرههای نزدیک به اصلاحطلبان در سالهای گذشته بر تغییر ساختاری حکومت فعلی تاکید کردهاند.
✍️مخاطبی برای ما نوشته:
از نگاه بسیاری از مردم، سخنان محمد خاتمی دیگر کمترین نسبتی با واقعیت جامعه ندارد؛ مردمی که سالهاست در خیابانها با شعار روشن «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» مرزبندی خود را با هر دو جناح رسمی اعلام کردهاند.
در حالی که خاتمی همچنان از «اصلاحپذیری» یک حکومت ایدئولوژیک دینی سخن میگوید، جامعه معترض تاکید میکنند که مردم از این شکل حکمرانی عبور کردهاند: حکومتی که تمام ساختارهایش بر اساس وفاداری به یک ایدئولوژی دینی بنا شده، در برابر تغییر واقعی مقاومت میکند و مسئولیتپذیر نیست.
در چنین وضعیتی، سخن گفتن از تغییر رویکرد یا تجدیدنظر در «خط قرمزها» نه تنها پاسخی به بحرانهای عمیق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیست، بلکه تکرار همان نسخههایی است که سالهاست کارآیی خود را از دست دادهاند؛ جامعه دیگر به وعده اصلاح در چهارچوب یک نظام دینی باور ندارد، زیرا خود را بیرون از این چهارچوب تعریف کرده است.
بله مردم سالهاست که از حکومت دینی به هر شکل گذر کردهاند.
#حکومت_دینی #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍6💩2🖕1
دو نوکیش مسیحی، حسین (دانیال) محمدی و زهرا (هانا) غلامی، روز یکشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۴ پس از دریافت احضاریه برای اجرای حکم، خود را به شعبه دوم اجرای احکام کیفری دادسرای عمومی و انقلاب ملارد معرفی کردند.
این دو، از جمله نوکیشانی بودند که در ۲۰ آذر ۱۴۰۲ در جریان یورش مأموران امنیتی بازداشت شدند. در آن روز، حدود ۳۰ مأمور وزارت اطلاعات به یک مهمانی خانوادگی مسیحیان که برای برنامهریزی جشن کریسمس در منزلی حوالی شهریار برگزار شده بود، حمله کردند. در این گردهمایی حدود ۲۵ نوکیش مسیحی حضور داشتند. مأموران تلفنهای همراه و وسیلههای ارتباطی همه حاضران را ضبط کرده و هر یک را بهطور جداگانه حدود نیم ساعت بازجویی کردند. طی هفتههای بعد نیز این افراد تکتک احضار و دوباره بازجویی شدند.
در سالهای گذشته نیز مأموران امنیتی بارها در ایام نزدیک به کریسمس به منازل و کلیساهای خانگی مسیحیان یورش برده و آنان را تحت فشار قرار دادهاند.
#نوکیش #مسیحیان_ایران #آزادی_باور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
دو نوکیش مسیحی، حسین (دانیال) محمدی و زهرا (هانا) غلامی، روز یکشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۴ پس از دریافت احضاریه برای اجرای حکم، خود را به شعبه دوم اجرای احکام کیفری دادسرای عمومی و انقلاب ملارد معرفی کردند.
این دو، از جمله نوکیشانی بودند که در ۲۰ آذر ۱۴۰۲ در جریان یورش مأموران امنیتی بازداشت شدند. در آن روز، حدود ۳۰ مأمور وزارت اطلاعات به یک مهمانی خانوادگی مسیحیان که برای برنامهریزی جشن کریسمس در منزلی حوالی شهریار برگزار شده بود، حمله کردند. در این گردهمایی حدود ۲۵ نوکیش مسیحی حضور داشتند. مأموران تلفنهای همراه و وسیلههای ارتباطی همه حاضران را ضبط کرده و هر یک را بهطور جداگانه حدود نیم ساعت بازجویی کردند. طی هفتههای بعد نیز این افراد تکتک احضار و دوباره بازجویی شدند.
در سالهای گذشته نیز مأموران امنیتی بارها در ایام نزدیک به کریسمس به منازل و کلیساهای خانگی مسیحیان یورش برده و آنان را تحت فشار قرار دادهاند.
#نوکیش #مسیحیان_ایران #آزادی_باور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
💔10🔥1😡1
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«ارتباطی میان دین و اخلاق نباید جستجو کرد. گناه بزرگ از نظر دینداران این است که “شما مثل ما فکر نمیکنید” دینداران با توسل به همین نکته، غیر دینداران را از امتیازات و حقوق بدیهی انسانی محروم میکنند. این فرآیند محدود به دین خاص یا جغرافیای خاصی نبوده؛ اما در گذر زمان انسان توانست شیوههای بهتری برای زیستن، متفاوت از آموزههای ادیان بیابد.»
گزیدهای از برنامه بگو-بشنو ۴۵ را میشنوید.
در این برنامه پرسش «آیا خداناباوران به اخلاق پایبندند؟» مطرح شد.
نظر جمشید برزگر، روزنامهنگار را در این بخش میشنویم. ایشان معتقد است: «منشا اخلاق، دین نیست.»
شنیدن این برنامه را از دست ندهید.
این برنامه ۲ اسفند ۱۴۰۲ با حضور محسن بنائی، پژوهشگر تاریخ اسلام و ایران، جمشید برزگر، شاعر و نویسنده، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل سیاسی ایران و برخی ازصاحبنظران در کلابهاوس آموزشکده توانا برگزار شده است.
گرداننده: ماهمنیر رحیمی، روزنامهنگار
لینک وبسایت:
https://dialog.tavaana.org/ethics-and-religion/
لینک یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=1TlG2EIjSVs
#آزادی_ادیان #استبداد_مذهبی
#گفتگو_توانا
@Dialogue1402
«ارتباطی میان دین و اخلاق نباید جستجو کرد. گناه بزرگ از نظر دینداران این است که “شما مثل ما فکر نمیکنید” دینداران با توسل به همین نکته، غیر دینداران را از امتیازات و حقوق بدیهی انسانی محروم میکنند. این فرآیند محدود به دین خاص یا جغرافیای خاصی نبوده؛ اما در گذر زمان انسان توانست شیوههای بهتری برای زیستن، متفاوت از آموزههای ادیان بیابد.»
گزیدهای از برنامه بگو-بشنو ۴۵ را میشنوید.
در این برنامه پرسش «آیا خداناباوران به اخلاق پایبندند؟» مطرح شد.
نظر جمشید برزگر، روزنامهنگار را در این بخش میشنویم. ایشان معتقد است: «منشا اخلاق، دین نیست.»
شنیدن این برنامه را از دست ندهید.
این برنامه ۲ اسفند ۱۴۰۲ با حضور محسن بنائی، پژوهشگر تاریخ اسلام و ایران، جمشید برزگر، شاعر و نویسنده، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل سیاسی ایران و برخی ازصاحبنظران در کلابهاوس آموزشکده توانا برگزار شده است.
گرداننده: ماهمنیر رحیمی، روزنامهنگار
لینک وبسایت:
https://dialog.tavaana.org/ethics-and-religion/
لینک یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=1TlG2EIjSVs
#آزادی_ادیان #استبداد_مذهبی
#گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍8❤1👎1
رقص؛ بدنِ نافرمان در برابر قدرت
چرا جمهوری اسلامی از رقص و شادی شهروندان میترسد؟
پیام همراهان
رقص، از قدیمیترین شکلهای تجربهٔ آزادی و حضور انسان در جهان بوده است؛ زبانی غیرکلامی که بدن را به ابزار بیان و خلاقیت تبدیل میکند. با این حال، در جمهوری اسلامی، رقص نه یک هنر یا تفریح، بلکه تهدیدی سیاسی تلقی شده است. «بدنِ نافرمان» در برابر قدرت، نماد بیقید و شرط زندگی و شادی است؛ حرکتی که نظم کنترلشده و سلسلهمراتبی جامعه را به چالش میکشد.
کنترل بدن، یکی از بنیادیترین ابزارهای حکومت است. رقص، برخلاف بسیاری از رفتارهای روزمره، غیرقابل پیشبینی و مستقل است؛ به همین دلیل برای ساختار قدرت تهدید محسوب میشود. شادی جمعی و رقص، پیوند اجتماعی و همبستگی ایجاد میکنند؛ این نوع تجمعها میتوانند حس قدرت و تعلق مردم را تقویت کنند، چیزی که برای حکومتهای اقتدارگرا تهدید است.
از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایدئولوژی غممحوری ایجاد کرده که ارزشگذاری به سوگواری، فروتنی اجباری و پرهیز از لذت را مشروع میسازد. رقص و شادی، دقیقاً نقطهٔ مقابل این ایدئولوژی هستند: نماد حیات، حضور و آزادی فردی. سرکوب رقص و شادی، نه هدف، بلکه ابزاری برای تثبیت قدرت و کنترل فضای عمومی است.
با این حال، نتیجهٔ ناخواسته این سیاست طولانیمدت، تبدیل رقص به نماد مقاومت فرهنگی و فردی است. مردم در خانهها، جمعهای خصوصی و فضای دیجیتال رقصیده و میرقصند. هر حرکت بدن آزادانه، نوعی اعتراض و بازپسگیری آزادی است.
رقص تنها حرکت فیزیکی نیست؛ فلسفهای عمیق دارد. بدن در رقص از ابزار بودن به سوژه بودن میرسد، ذهن کنترلکننده کنار میرود و انسان به «خود اصیل» و «لحظهٔ اکنون» دست مییابد. از نگاه عرفان و فلسفه، رقص مراقبه در حرکت و تجربهٔ آزادی و یگانگی با جهان است.
در نهایت، ممنوعیت رقص و شادی در ایران، ۴۷ سال است که فرهنگ و زندگی مردم را محدود کرده، اما ارادهٔ طبیعی انسان برای شادی و حرکت، شکستناپذیر است. هر بار که بدن رقصان آزاد میشود، زندگی و امید، حتی در برابر قدرت مطلق، پیروز میشوند.
#رقص #شادی #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
رقص؛ بدنِ نافرمان در برابر قدرت
چرا جمهوری اسلامی از رقص و شادی شهروندان میترسد؟
پیام همراهان
رقص، از قدیمیترین شکلهای تجربهٔ آزادی و حضور انسان در جهان بوده است؛ زبانی غیرکلامی که بدن را به ابزار بیان و خلاقیت تبدیل میکند. با این حال، در جمهوری اسلامی، رقص نه یک هنر یا تفریح، بلکه تهدیدی سیاسی تلقی شده است. «بدنِ نافرمان» در برابر قدرت، نماد بیقید و شرط زندگی و شادی است؛ حرکتی که نظم کنترلشده و سلسلهمراتبی جامعه را به چالش میکشد.
کنترل بدن، یکی از بنیادیترین ابزارهای حکومت است. رقص، برخلاف بسیاری از رفتارهای روزمره، غیرقابل پیشبینی و مستقل است؛ به همین دلیل برای ساختار قدرت تهدید محسوب میشود. شادی جمعی و رقص، پیوند اجتماعی و همبستگی ایجاد میکنند؛ این نوع تجمعها میتوانند حس قدرت و تعلق مردم را تقویت کنند، چیزی که برای حکومتهای اقتدارگرا تهدید است.
از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایدئولوژی غممحوری ایجاد کرده که ارزشگذاری به سوگواری، فروتنی اجباری و پرهیز از لذت را مشروع میسازد. رقص و شادی، دقیقاً نقطهٔ مقابل این ایدئولوژی هستند: نماد حیات، حضور و آزادی فردی. سرکوب رقص و شادی، نه هدف، بلکه ابزاری برای تثبیت قدرت و کنترل فضای عمومی است.
با این حال، نتیجهٔ ناخواسته این سیاست طولانیمدت، تبدیل رقص به نماد مقاومت فرهنگی و فردی است. مردم در خانهها، جمعهای خصوصی و فضای دیجیتال رقصیده و میرقصند. هر حرکت بدن آزادانه، نوعی اعتراض و بازپسگیری آزادی است.
رقص تنها حرکت فیزیکی نیست؛ فلسفهای عمیق دارد. بدن در رقص از ابزار بودن به سوژه بودن میرسد، ذهن کنترلکننده کنار میرود و انسان به «خود اصیل» و «لحظهٔ اکنون» دست مییابد. از نگاه عرفان و فلسفه، رقص مراقبه در حرکت و تجربهٔ آزادی و یگانگی با جهان است.
در نهایت، ممنوعیت رقص و شادی در ایران، ۴۷ سال است که فرهنگ و زندگی مردم را محدود کرده، اما ارادهٔ طبیعی انسان برای شادی و حرکت، شکستناپذیر است. هر بار که بدن رقصان آزاد میشود، زندگی و امید، حتی در برابر قدرت مطلق، پیروز میشوند.
#رقص #شادی #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍9
🔹️زهرا بهروزآذر، معاون امور زنان و خانواده ریاست دولت ایران، میگوید که لایحه صدور گواهینامه موتورسیکلت زنان مستلزم بررسی ملاحظاتی است.
بهروزآذر روز چهارشنبه ۲۸ آبان در پاسخ به سوالی در این باره گفته بود: «هیچ منع قانونی برای صدور گواهینامه موتورسیکلت برای بانوان وجود ندارد اما برای تصویب آن باید ملاحظاتی را بررسی کنیم.»
معاون مسعود پزشکیان این ملاحظات را مواردی نظیر «تعلیم مربی زن»، «تاسیس آموزشگاههای تخصصی» و بررسی «نحوه برگزاری آزمون» عنوان کرد.
بهروزآذر تاکید کرد که تحقق این امر منوط به هماهنگی بین دستگاههای دولتی است.
در ایران روند آزمون گواهینامه رانندگی خودرو بر مبنای جنسیت متقاضی نیست و الزامی برای استفاده از مربی یا ممتحن همجنس متقاضی وجود ندارد.
❗️در حالی که هیچ منع قانونی برای صدور گواهینامه موتورسیکلت برای زنان وجود ندارد و شرایط این آزمون دقیقاً مانند دیگر فرآیندهای رانندگی است ــ بدون نیاز به هیچگونه تماس بدنی یا الزامی برای مربی همجنس ــ تصمیمگیران همچنان پشت «ملاحظات» مبهم و ترس از واکنش مراجع پنهان شدهاند.
طرح مسئلههایی چون «تعلیم مربی زن» یا «آموزشگاه تخصصی» تنها توجیهاتی صوری است تا از پذیرش یک تصمیم ساده، عادلانه و بدیهی برای نیمی از جمعیت کشور شانه خالی کنند.
واقعیت این است که این تعلل نه ناشی از پیچیدگی اجرایی، بلکه حاصل سلطه ایدئولوژی و قرائتهای محدودکننده دینی بر سازوکار سیاستگذاری است؛ قرائتهایی که حتی جایی که قانون مانعی نگذاشته، همچنان جرات اعلام حقوق زنان را گرفته است.
#موتورسواری_زنان #برابری_جنسیتی #حقوق_بشر #حکومت_دینی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
🔹️زهرا بهروزآذر، معاون امور زنان و خانواده ریاست دولت ایران، میگوید که لایحه صدور گواهینامه موتورسیکلت زنان مستلزم بررسی ملاحظاتی است.
بهروزآذر روز چهارشنبه ۲۸ آبان در پاسخ به سوالی در این باره گفته بود: «هیچ منع قانونی برای صدور گواهینامه موتورسیکلت برای بانوان وجود ندارد اما برای تصویب آن باید ملاحظاتی را بررسی کنیم.»
معاون مسعود پزشکیان این ملاحظات را مواردی نظیر «تعلیم مربی زن»، «تاسیس آموزشگاههای تخصصی» و بررسی «نحوه برگزاری آزمون» عنوان کرد.
بهروزآذر تاکید کرد که تحقق این امر منوط به هماهنگی بین دستگاههای دولتی است.
در ایران روند آزمون گواهینامه رانندگی خودرو بر مبنای جنسیت متقاضی نیست و الزامی برای استفاده از مربی یا ممتحن همجنس متقاضی وجود ندارد.
❗️در حالی که هیچ منع قانونی برای صدور گواهینامه موتورسیکلت برای زنان وجود ندارد و شرایط این آزمون دقیقاً مانند دیگر فرآیندهای رانندگی است ــ بدون نیاز به هیچگونه تماس بدنی یا الزامی برای مربی همجنس ــ تصمیمگیران همچنان پشت «ملاحظات» مبهم و ترس از واکنش مراجع پنهان شدهاند.
طرح مسئلههایی چون «تعلیم مربی زن» یا «آموزشگاه تخصصی» تنها توجیهاتی صوری است تا از پذیرش یک تصمیم ساده، عادلانه و بدیهی برای نیمی از جمعیت کشور شانه خالی کنند.
واقعیت این است که این تعلل نه ناشی از پیچیدگی اجرایی، بلکه حاصل سلطه ایدئولوژی و قرائتهای محدودکننده دینی بر سازوکار سیاستگذاری است؛ قرائتهایی که حتی جایی که قانون مانعی نگذاشته، همچنان جرات اعلام حقوق زنان را گرفته است.
#موتورسواری_زنان #برابری_جنسیتی #حقوق_بشر #حکومت_دینی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
🤬11😡2
چه چیزهایی جان یک گفتوگوی سازنده و انسانی را شکل میدهد
گفتوگو زمانی به معنای واقعی سازنده و اثرگذار میشود که فضایی امن، متعادل و مشارکتی برای تبادل دیدگاهها فراهم باشد. نخستین شرط چنین فضایی، پرهیز از اصرار بر رأی است. وقتی افراد تنها برای دفاع از موضع خود وارد گفتوگو میشوند، ارتباط به جدل تبدیل میشود؛ اما هنگامی که با ذهنی باز حاضر شوند و امکان تغییر یا اصلاح نگاه خود را بپذیرند، گفتوگو به بستری برای رشد فکری و شناخت متقابل بدل میگردد.
از سوی دیگر، گفتوگو زمانی ثمربخش خواهد بود که هر فرد بتواند آزادانه نظر خود را بیان کند؛ آزادیای که در آن هیچکس به دلیل دیدگاه متفاوت توبیخ یا حذف نمیشود. این آزادی بیان نه تنها به بروز صداهای پنهان کمک میکند، بلکه عمق مسائل را آشکار و زمینه خلاقیت جمعی را فراهم میسازد.
با وجود این آزادی، ادب و ملایمت در شیوه بیان ضرورتی انکارناپذیر است. احترام به دیگری، زمانی که نقدی جدی مطرح میشود، باعث میشود پیام بهدرستی دریافت شود و مقاومت ذهنی ایجاد نگردد. ملایمت، نشانه ضعف نیست؛ بلکه پلی است برای گفتوگویی پایدار و انسانی.
یکی دیگر از پایههای گفتوگوی موثر، حضور و مشارکت واقعی همه افراد ذینفع است. تصمیمی که بدون حضور صاحبان تجربه و تاثیرپذیران اصلی گرفته شود، نه عادلانه است و نه قابل دوام. مشارکت گسترده، زاویههای دید گوناگون را در کنار هم قرار میدهد و زمینه تصمیمگیری جامعتر را مهیا میسازد.
در نهایت، روحیه همکاری به جای رقابت و تضاد جان گفتوگوی سازنده را شکل میدهد. همکاری یعنی تلاش برای فهم مشترک، یافتن نقاط اتصال و ساختن راهحلهایی که منفعت جمعی را تقویت کند. در چنین فضایی، هدف نه پیروزی فردی است و نه شکست دیگری، بلکه رسیدن به حقیقت و تصمیمی بهتر برای همه است.
در مجموع، گفتوگو زمانی شکوفا میشود که احترام، مشارکت و همدلی بر آن حاکم باشد؛ جایی که انسانها نه برای غلبه، بلکه برای فهمیدن و ساختن گرد هم میآیند.
#گفتگو #دیالوگ #کرامت_انسانی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
چه چیزهایی جان یک گفتوگوی سازنده و انسانی را شکل میدهد
گفتوگو زمانی به معنای واقعی سازنده و اثرگذار میشود که فضایی امن، متعادل و مشارکتی برای تبادل دیدگاهها فراهم باشد. نخستین شرط چنین فضایی، پرهیز از اصرار بر رأی است. وقتی افراد تنها برای دفاع از موضع خود وارد گفتوگو میشوند، ارتباط به جدل تبدیل میشود؛ اما هنگامی که با ذهنی باز حاضر شوند و امکان تغییر یا اصلاح نگاه خود را بپذیرند، گفتوگو به بستری برای رشد فکری و شناخت متقابل بدل میگردد.
از سوی دیگر، گفتوگو زمانی ثمربخش خواهد بود که هر فرد بتواند آزادانه نظر خود را بیان کند؛ آزادیای که در آن هیچکس به دلیل دیدگاه متفاوت توبیخ یا حذف نمیشود. این آزادی بیان نه تنها به بروز صداهای پنهان کمک میکند، بلکه عمق مسائل را آشکار و زمینه خلاقیت جمعی را فراهم میسازد.
با وجود این آزادی، ادب و ملایمت در شیوه بیان ضرورتی انکارناپذیر است. احترام به دیگری، زمانی که نقدی جدی مطرح میشود، باعث میشود پیام بهدرستی دریافت شود و مقاومت ذهنی ایجاد نگردد. ملایمت، نشانه ضعف نیست؛ بلکه پلی است برای گفتوگویی پایدار و انسانی.
یکی دیگر از پایههای گفتوگوی موثر، حضور و مشارکت واقعی همه افراد ذینفع است. تصمیمی که بدون حضور صاحبان تجربه و تاثیرپذیران اصلی گرفته شود، نه عادلانه است و نه قابل دوام. مشارکت گسترده، زاویههای دید گوناگون را در کنار هم قرار میدهد و زمینه تصمیمگیری جامعتر را مهیا میسازد.
در نهایت، روحیه همکاری به جای رقابت و تضاد جان گفتوگوی سازنده را شکل میدهد. همکاری یعنی تلاش برای فهم مشترک، یافتن نقاط اتصال و ساختن راهحلهایی که منفعت جمعی را تقویت کند. در چنین فضایی، هدف نه پیروزی فردی است و نه شکست دیگری، بلکه رسیدن به حقیقت و تصمیمی بهتر برای همه است.
در مجموع، گفتوگو زمانی شکوفا میشود که احترام، مشارکت و همدلی بر آن حاکم باشد؛ جایی که انسانها نه برای غلبه، بلکه برای فهمیدن و ساختن گرد هم میآیند.
#گفتگو #دیالوگ #کرامت_انسانی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤4👍2
Forwarded from خداناباوری و انسان گرایی در عمل
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅️آموزشکده توانا برای دوره آموزشی جدید دانشجو میپذیرد:
🔹️خداناباوری و انسانگرایی در عمل 🔹️
🔸️مدرس وریا امیری پژوهشگر فلسفه🔸️
این دوره آموزشی بصورت آفلاین و در تلگرام برگزار خواهد شد.
دانشجویان و علاقمندان بایستی فرایند ثبتنام اولیه را از طریق فرم ثبتنام تکمیل کنند.
همچنین پیش از هر جلسه آموزشی فرم حضور و غیاب را تکمیل کرده تا بتوانند در پرسش و پاسخها شرکت کنند.
این دوره آموزشی، با هدف آشنایی بیشتر مخاطبان با مفاهیم آتئیسم، خداناباوری و اگنوستیسیزم یا ندانمگرایی و همینطور اومانیسم یا انسانگرایی تدوین شده است.
در این درسگفتار پیچیدگیهایی که در باب معنی و کاربرد این مفاهیم در کلام روزمره وجود دارد، بررسی میشود و سعی خواهد شد که با توضیحات ساده باورها و جهانبینی آتئسیتها، اگنوستیکها و انسانگراها توضیح داده شود.
فرم ثبت نام:
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSebunyFmHmv8ayYsAg06396kKE_QvrMbuGA49jR9JSilx7KNw/viewform?usp=header
کانال تلگرام دوره:
https://t.me/Nonbelievers_iran
#خداباوری #آتئیسم #اگنوستیسیزم #اومانیسم #ندانم_گرایی #گفتگو_توانا
@Nonbelievers_iran
🔹️خداناباوری و انسانگرایی در عمل 🔹️
🔸️مدرس وریا امیری پژوهشگر فلسفه🔸️
این دوره آموزشی بصورت آفلاین و در تلگرام برگزار خواهد شد.
دانشجویان و علاقمندان بایستی فرایند ثبتنام اولیه را از طریق فرم ثبتنام تکمیل کنند.
همچنین پیش از هر جلسه آموزشی فرم حضور و غیاب را تکمیل کرده تا بتوانند در پرسش و پاسخها شرکت کنند.
این دوره آموزشی، با هدف آشنایی بیشتر مخاطبان با مفاهیم آتئیسم، خداناباوری و اگنوستیسیزم یا ندانمگرایی و همینطور اومانیسم یا انسانگرایی تدوین شده است.
در این درسگفتار پیچیدگیهایی که در باب معنی و کاربرد این مفاهیم در کلام روزمره وجود دارد، بررسی میشود و سعی خواهد شد که با توضیحات ساده باورها و جهانبینی آتئسیتها، اگنوستیکها و انسانگراها توضیح داده شود.
فرم ثبت نام:
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSebunyFmHmv8ayYsAg06396kKE_QvrMbuGA49jR9JSilx7KNw/viewform?usp=header
کانال تلگرام دوره:
https://t.me/Nonbelievers_iran
#خداباوری #آتئیسم #اگنوستیسیزم #اومانیسم #ندانم_گرایی #گفتگو_توانا
@Nonbelievers_iran
❤6