روش های ترویج شاهنامه برای کودکان و نوجوانان :
نقالی
داستانی را که برگزیده اید، برای کودکان یا نو جوانان نقالی کنید. نقالی لزوما نباید نقالی سنتی باشد، اما حرکات مختلف، تغییر صدا، لحن وآهنگ متناسب با حماسه و صحنه های داستان، برای مخاطبان همه گروه های سنی جالب است و شگفتی و کنجکاوی آن هارا بر می انگیزد. هنگام نقالی، اشعاری را از روی شاهنامه بخوانید. در نقل داستان برای گروه های سنی مختلف باید بر بخش هایی تکیه کرد که برای آن گروه جالب تر است. برای نمونه، در نقل داستان زال و رودابه برای کودکان، بر بخش کودکی زال تاکید کنید. اما برای نوجوانان، برای نمونه، در داستان زال و رودابه، روی عشق شور انگیز رودابه و زال، بازدارنده ها ی آن و ... تاکید بیشتری داشته باشید.می توان از مخاطبان خواست که هر یک پاره هایی از داستان را آن طور که خودبرداشت کرده اند، نقالی کنند. اشتباه های آن ها را در نقل رویدادهای اصلی اصلاح می کنیم و می خواهیم دوباره نقل کنند. از اشتباه های جزئی چشم پوشی می کنیم.
نمایش خلاق داستان
مخاطبان را گروه بندی می کنیم و از آن ها می خواهیم با ساختن ماسک، داستان را نمایش دهند. این کار شور و شوق و تحرک زیادی ایجاد می کند.
نقاشی یا كلاژ صحنهها
متناسب با شمار گروه ها، صحنههای داستان و رویدادها را به كمك مخاطبان مشخص میكنیم . از هر گروه میخواهیم صحنهای را انتخاب کنند و با گواش، پاستیل و رنگ و روغن، آن را در کاغذ A3 به تصویر بكشند. تصویر صحنهها با كلاژ نیز میتواند شوقانگیز باشد و تحرك وشادی ایجاد كند.
روخوانی شاهنامه
برای كودكان، یک داستان بازنویسی شده از شاهنامه را میخوانیم و چند بیت ساده از کتاب را که از پیش انتخاب كردهایم، در جای مناسب با داستان روخوانی میكنیم.
برای گروه سنی ۱۱ تا ۱۶ ساله، متن داستان را از روی شاهنامه، بخش به بخش بلندخوانی میكنیم و از مخاطبان میخواهیم هر كدام ۱۰ تا ۱۵ بیت را روخوانی كنند. با این روش پس ازحدود ۲۰ جلسه، نوجوانان در حد متوسط نزدیک به خوب، توانایی خواندن شاهنامه را پیدا میكنند.
مجسمه سازی با گل سفال
ساختن شخصیتها وصحنه داستان ها با گل سفال در گروه های ۲ تا ۳ نفره، از شادترین و دلنشینترین مراحل کار برای كودكان و نوجوانان است. تجربه نشان می دهد كه آن ها هنگام کار با هم به یادآوری آنچه خوانده یا شنیدهاند، میپردازند تا بهتر بتوانند آن را با گِل سفال تجسم ببخشند. كودكان پیشدبستانی نیز به سراغ كتاب بازنویسی شده میروند تا تصور خود را کامل كنند.
بازآفرینی داستان
از مخاطبان میخواهیم ماسكهای شخصیتها را به چهره بزنند یا جلوی خود بگذارند و داستان را هر طور دل شان میخواهد بنویسند. این مرحله برای گروه سنی ۱۰ تا ۱۶ سال است.
برگزاری نمایشگاه
پس از کار با چند داستان، از نقاشیها، كلاژها، فضاسازیها، مجسمههای گلی و ماسكهای ساخته شده نمایشگاهی ترتیب میدهیم و همه ی نوجوانان و كودكان و خانوادههای شان را به بازدید از آن دعوت میكنیم.
#ادبیات
#شاهنامه
آموزش شاهنامه به کودکان
@derakhte_honar
نقالی
داستانی را که برگزیده اید، برای کودکان یا نو جوانان نقالی کنید. نقالی لزوما نباید نقالی سنتی باشد، اما حرکات مختلف، تغییر صدا، لحن وآهنگ متناسب با حماسه و صحنه های داستان، برای مخاطبان همه گروه های سنی جالب است و شگفتی و کنجکاوی آن هارا بر می انگیزد. هنگام نقالی، اشعاری را از روی شاهنامه بخوانید. در نقل داستان برای گروه های سنی مختلف باید بر بخش هایی تکیه کرد که برای آن گروه جالب تر است. برای نمونه، در نقل داستان زال و رودابه برای کودکان، بر بخش کودکی زال تاکید کنید. اما برای نوجوانان، برای نمونه، در داستان زال و رودابه، روی عشق شور انگیز رودابه و زال، بازدارنده ها ی آن و ... تاکید بیشتری داشته باشید.می توان از مخاطبان خواست که هر یک پاره هایی از داستان را آن طور که خودبرداشت کرده اند، نقالی کنند. اشتباه های آن ها را در نقل رویدادهای اصلی اصلاح می کنیم و می خواهیم دوباره نقل کنند. از اشتباه های جزئی چشم پوشی می کنیم.
نمایش خلاق داستان
مخاطبان را گروه بندی می کنیم و از آن ها می خواهیم با ساختن ماسک، داستان را نمایش دهند. این کار شور و شوق و تحرک زیادی ایجاد می کند.
نقاشی یا كلاژ صحنهها
متناسب با شمار گروه ها، صحنههای داستان و رویدادها را به كمك مخاطبان مشخص میكنیم . از هر گروه میخواهیم صحنهای را انتخاب کنند و با گواش، پاستیل و رنگ و روغن، آن را در کاغذ A3 به تصویر بكشند. تصویر صحنهها با كلاژ نیز میتواند شوقانگیز باشد و تحرك وشادی ایجاد كند.
روخوانی شاهنامه
برای كودكان، یک داستان بازنویسی شده از شاهنامه را میخوانیم و چند بیت ساده از کتاب را که از پیش انتخاب كردهایم، در جای مناسب با داستان روخوانی میكنیم.
برای گروه سنی ۱۱ تا ۱۶ ساله، متن داستان را از روی شاهنامه، بخش به بخش بلندخوانی میكنیم و از مخاطبان میخواهیم هر كدام ۱۰ تا ۱۵ بیت را روخوانی كنند. با این روش پس ازحدود ۲۰ جلسه، نوجوانان در حد متوسط نزدیک به خوب، توانایی خواندن شاهنامه را پیدا میكنند.
مجسمه سازی با گل سفال
ساختن شخصیتها وصحنه داستان ها با گل سفال در گروه های ۲ تا ۳ نفره، از شادترین و دلنشینترین مراحل کار برای كودكان و نوجوانان است. تجربه نشان می دهد كه آن ها هنگام کار با هم به یادآوری آنچه خوانده یا شنیدهاند، میپردازند تا بهتر بتوانند آن را با گِل سفال تجسم ببخشند. كودكان پیشدبستانی نیز به سراغ كتاب بازنویسی شده میروند تا تصور خود را کامل كنند.
بازآفرینی داستان
از مخاطبان میخواهیم ماسكهای شخصیتها را به چهره بزنند یا جلوی خود بگذارند و داستان را هر طور دل شان میخواهد بنویسند. این مرحله برای گروه سنی ۱۰ تا ۱۶ سال است.
برگزاری نمایشگاه
پس از کار با چند داستان، از نقاشیها، كلاژها، فضاسازیها، مجسمههای گلی و ماسكهای ساخته شده نمایشگاهی ترتیب میدهیم و همه ی نوجوانان و كودكان و خانوادههای شان را به بازدید از آن دعوت میكنیم.
#ادبیات
#شاهنامه
آموزش شاهنامه به کودکان
@derakhte_honar
درباره شاهنامه فردوسی:
#جلال_خالقی_مطلق
امروز اهمیت زبان فارسی در کنار اهمیت هویت تاریخی , فرهنگی و ملی مهمترین آموزه ی این کتاب است و این دو آموزه از یکدیگر جدا نیستند . در تاریخ اسلامی ما پیبش از فردوسی چندین رویداد برای برقراری و گسترش زبان فارسی انجام گرفت بویژه آنچه در زمان فرمانروایی صفاریان و سامانیان رخ داد . ولی تثبیت زبان فارسی بدست فردوسی همیشگی شد . از آنزمان تا زمان صفویه که ایران بمانند بغچه چهل تکه ای به فرمانرواییهای متعدد تقسیم شده بود میهن اصلی ایرانیان زبان فارسی بود تا باز ایران از زمان صفویه به وحدت باستانی خود توفیق یافت ولی البته نه بدان وسعت و پس از آن نیز زبان فارسی همچنان زبان رسمی ایران باقی ماند . به طور خلاصه شاهنامه کتابیست در محتوا یک حماسه اسطوره ای – پهلوانی – عشقی ـ اندرزی و تاریخی و در جزییات مطالب پر است از آگاهیهای گوناگون از زندگی مادی و معنوی ـ تشکیلات اداری و لشکری و درباری و آیینهای خانوادگی و اجتماعی ایرانیان باستان . در ساختار در مجموع یک حماسه تراژیک, دراماتیک است . در شیوه بیان دارای زبانی کهن و فاخر و لحنی غالبا اخطار کننده است . در کارکرد مهمترین حلقه ی پیوند دو بخش تاریخ و فرهنگ ایران پیش از اسلام و پس از اسلام به یکدیگر و استوارترین ستون زبان و ادب فارسی و بزرگترین شاخص هویت و ملیت ایرانیست . شاعرانی هستند که از یک زمانند و شاعرانی هستند که از یک ملتند و شاعرانی که متعلق به همه ملتها . شاعرانی مثل فردوسی , نظامی , مولوی , سعدی , حافظ و خیام متعلق به همه زمانها و همه ملتها هستند .
ولی در مورد شاهنامه باز حقیقتی هست که بیش از اینهاست . هر کشتی نیاز به ساحل و لنگر دارد و گرنه در اقیانوس مدتی سرگردان می راند تا سرانجام بدست طوفانی نابود گردد . ملتها نیز در اقیانوس حوادث مانند کشتیند , دیر زمانیست که تنها ساحل هویت ملت ایران زبان و ادب فارسی و لنگر او شاهنامه است.
#شاهنامه
#جلال_خالقی_مطلق
@derakhte_honar
#جلال_خالقی_مطلق
امروز اهمیت زبان فارسی در کنار اهمیت هویت تاریخی , فرهنگی و ملی مهمترین آموزه ی این کتاب است و این دو آموزه از یکدیگر جدا نیستند . در تاریخ اسلامی ما پیبش از فردوسی چندین رویداد برای برقراری و گسترش زبان فارسی انجام گرفت بویژه آنچه در زمان فرمانروایی صفاریان و سامانیان رخ داد . ولی تثبیت زبان فارسی بدست فردوسی همیشگی شد . از آنزمان تا زمان صفویه که ایران بمانند بغچه چهل تکه ای به فرمانرواییهای متعدد تقسیم شده بود میهن اصلی ایرانیان زبان فارسی بود تا باز ایران از زمان صفویه به وحدت باستانی خود توفیق یافت ولی البته نه بدان وسعت و پس از آن نیز زبان فارسی همچنان زبان رسمی ایران باقی ماند . به طور خلاصه شاهنامه کتابیست در محتوا یک حماسه اسطوره ای – پهلوانی – عشقی ـ اندرزی و تاریخی و در جزییات مطالب پر است از آگاهیهای گوناگون از زندگی مادی و معنوی ـ تشکیلات اداری و لشکری و درباری و آیینهای خانوادگی و اجتماعی ایرانیان باستان . در ساختار در مجموع یک حماسه تراژیک, دراماتیک است . در شیوه بیان دارای زبانی کهن و فاخر و لحنی غالبا اخطار کننده است . در کارکرد مهمترین حلقه ی پیوند دو بخش تاریخ و فرهنگ ایران پیش از اسلام و پس از اسلام به یکدیگر و استوارترین ستون زبان و ادب فارسی و بزرگترین شاخص هویت و ملیت ایرانیست . شاعرانی هستند که از یک زمانند و شاعرانی هستند که از یک ملتند و شاعرانی که متعلق به همه ملتها . شاعرانی مثل فردوسی , نظامی , مولوی , سعدی , حافظ و خیام متعلق به همه زمانها و همه ملتها هستند .
ولی در مورد شاهنامه باز حقیقتی هست که بیش از اینهاست . هر کشتی نیاز به ساحل و لنگر دارد و گرنه در اقیانوس مدتی سرگردان می راند تا سرانجام بدست طوفانی نابود گردد . ملتها نیز در اقیانوس حوادث مانند کشتیند , دیر زمانیست که تنها ساحل هویت ملت ایران زبان و ادب فارسی و لنگر او شاهنامه است.
#شاهنامه
#جلال_خالقی_مطلق
@derakhte_honar
درباره شاهنامه فردوسی:
#لوریس_چکناواریان
- چه چیزی در شاهنامه شما را مجذوب کرد؟!
- داستانهای خواندنی، پیش کشیدن بنمایههای تاریخی و هویتی ایرانی، ارائه چارچوبها و شاکلههای اساسی جهان ایرانی و خیلی مسائل دیگر هر ایرانی را نیازمند و مجذوب این متن میکند. شاهنامه کتابی عظیم است. در بیش از چهل سالی که با این متن بزرگ و داستانهای شیرین و خلاقش معاشرت داشتهام و همراهم هرگز خسته نشدم و هربار آن را میخواندم اشتیاقم به آن متن بیشتر میشد. حکیم فردوسی کاری بزرگ کرده است و با خلق شاهنامه یکی از مهمترین رشتههای الفت و پیوند ما ایرانیها را رقم زده است. حقیقتاً شاهنامه کتابی الهی است. پرداختن به این متن یک ضرورت همیشگی است و باید بر اساس روایتهای شاهنامه دهها و صدها اپرا، نمایش، فیلم و… خلق شود.
منبع: روزنامه ایران
#شاهنامه
#جلال_خالقی_مطلق
@derakhte_honar
#لوریس_چکناواریان
- چه چیزی در شاهنامه شما را مجذوب کرد؟!
- داستانهای خواندنی، پیش کشیدن بنمایههای تاریخی و هویتی ایرانی، ارائه چارچوبها و شاکلههای اساسی جهان ایرانی و خیلی مسائل دیگر هر ایرانی را نیازمند و مجذوب این متن میکند. شاهنامه کتابی عظیم است. در بیش از چهل سالی که با این متن بزرگ و داستانهای شیرین و خلاقش معاشرت داشتهام و همراهم هرگز خسته نشدم و هربار آن را میخواندم اشتیاقم به آن متن بیشتر میشد. حکیم فردوسی کاری بزرگ کرده است و با خلق شاهنامه یکی از مهمترین رشتههای الفت و پیوند ما ایرانیها را رقم زده است. حقیقتاً شاهنامه کتابی الهی است. پرداختن به این متن یک ضرورت همیشگی است و باید بر اساس روایتهای شاهنامه دهها و صدها اپرا، نمایش، فیلم و… خلق شود.
منبع: روزنامه ایران
#شاهنامه
#جلال_خالقی_مطلق
@derakhte_honar
📝زن ستیزی فردوسی یک دروغ بزرگ است!
#جلال_خالقی_مطلق
دکتر جلال خالقی مطلق، شاهنامه پژوه برجسته و استاد دانشگاههامبورگ آلمان با بیان اینکه زنان در شاهنامه جایگاه و منش والا و شخصیت و فردیت خاص خود دارند به خبرنگار ما میگوید: زنان در شاهنامه به جز زیبایی ظاهری از نظر باطنی نیز ممتاز و برجسته هستند و در رفتارو گفتار آنان، خویشتن داری، خرد و دوراندیشی بسیاری وجود دارد. وی میافزاید: در داستانهای دیگر ادب حماسی در پهنه ادب فارسی؛ چه عاشقانه و چه حماسی(به جز شخصیت ویس در ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی)، زنان نقش چندانی ندارند و کاملا منفعل و در اختیار مردان هستند ولی درشاهنامه زنان نام آور و بزرگی را در داستانهای مختلف و حتی در عرصه سیاست میبینیم که با تدبیر خاصی به چارهگری میپردازند و گرهگشایی میکنند و به تدبیر امور میپردازند.
🔺مقایسه زنان در شاهنامه و دیگر حماسههای جهان:🔻
این شاهنامهشناس با بیان اینکه طور کلی زنان در شاهنامه نیرومندتر، خردمندتر و کنشگرتر از دیگر آثار ادبی در زبان فارسی هستند درباره تفاوت جایگاه زنان درشاهنامه با زنان در آثار احماسی دیگر کشورها میگوید: در کتابهای حماسی دیگر کشورها مثل ایلیاد و اودیسه هومر جایگاه زنان از هوس و عشق فراتر نمیرود اما در شاهنامه، زنان کارکردهای بنیادین دارند؛ زن تنها زیور نیست و به پاس مرد از او سخن گفته نمیشود. وی اضافه میکند: حتی در شاهنامه سه زن یعنی همای چهرزاد دختر بهمن و مادر داراب، پوراندخت و آذرمیدخت به پادشاهی ایران میرسند که تأکیدی دیگر بر جایگاه والای زنان در شاهنامه است.
این شاهنامه پژوه درباره نقش برخی از زنان شاهنامه میگوید: فرانک، مادر فریدون یکی از زنان خردمند شاهنامه است که با به کارگیری سیاست، فرزند خود را پرورانده و او را برای نجات ایران و ایرانیان از دست ضحاک آماده میکند. وی گردآفرید را یکی دیگر از زنان شگفتیآفرین شاهنامه میداند و میافزاید: این زن جوان ویژگیهای زنانگی، طنازی و جنگاوری و دلاوری را توأم با هم دارد؛ به طوری که «نولدکه» ایران شناس و شاهنامه شناس بزرگ آلمانی از شخصیت این زن شاهنامهای به هیجان آمده و چند جا به آن اشاره کرده است. وی ادامه میدهد: سیندخت، همسر مهراب پادشاه کابلستان و مادر رودابه یکی دیگر از زنان چاره ساز شاهنامه است که در ماجرای ازدواج زال و رودابه، به رسالت نزد سام میرود و او را از جنگ با کابلستان بر حذر میدارد و در کاری کامگار است که مردانی بزرگ و نامدار مانند زال، سام و منوچهر در آن در میمانند.
دکتر خالقی مطلق “گردیه، ” خواهر بهرام چوبین را یکی از زنان تأثیرگذار و خردمند بخش تاریخی شاهنامه میداند و خاطر نشان میکند: گردیه بسیار بادرایت و باهوش است؛ او از همان ابتدا میداند راهی که برادرش میرود اشتباه است و به بن بست میرسد و او را نصیحت میکند و از شورش برحذر میدارد. این زن نیرومند پس از کشته شدن برادرش، پیروانش را به ایران برمیگرداند و موفق میشود خشم خسرو پرویز، شاه ایران را نسبت به بهرام چوبین که علیه او شوریده بود فرونشاند و به این وسیله جان پیروان بهرام را از مرگ نجات میدهد. در واقع در اینجا با زنی سیاست مدار روبهرو هستیم.
دکتر خالقی مطلق با اشاره به اینکه نقش زنان حتی در داستانهای عاشقانه شاهنامه منفعل نیست، میگوید: مثلاً در داستان «بیژن و منیژه»، منیژه، دختر افراسیاب، پادشاه توران که به خاطر عشق بیژن حاضراست از تاج و تخت بگذرد و به خاطر او خواری و رنج بسیاری را تحمل میکند، در پاسخ به بی ادبی و جسارت بیژن به زنان که آنا را شایسته مشورت و رازگویی نمیدانند چنان زیبا و خردمندانه پاسخ میدهد که بیژن پشیمان میشود و پوزش میخواهد.
استاد دانشگاههامبورگ با بیان اینکه حتی رفتار خردمندانه حتی در منش زنانی که نقش درجه دو دارند به چشم میخورد اظهار میدارد: یکی از این زنان، دایه سام است که هنگامیزاده شدن زال چنان خردمندانه او را دلداری میدهد و این امر را مشیت الهی میخواند که واقعا حیرت انگیز است.
دکتر خالقی مطلق با تأکید بر اینکه ابیات زن ستیزانه که در برخی از نسخههای اندک در شاهنامه وجود دارد کاملا دروغ و الحاقی است خاطر نشان میکند: متاسفانه در روزگار ما گروهی ایران ستیز، عقاید عجیبی را مطرح کردند که فردوسی زن ستیز است؛ در حالی که در ادبیات فارسی اگر یک شاعر زن ستیز نباشد فردوسی است. کسانی که چنین ادعاهایی را مطرح میکنند از شاهنامه چیزی نمیدانند و آن را نخوانده اند!
#شاهنامه
#جلال_خالقی_مطلق
@derakhte_honar
#جلال_خالقی_مطلق
دکتر جلال خالقی مطلق، شاهنامه پژوه برجسته و استاد دانشگاههامبورگ آلمان با بیان اینکه زنان در شاهنامه جایگاه و منش والا و شخصیت و فردیت خاص خود دارند به خبرنگار ما میگوید: زنان در شاهنامه به جز زیبایی ظاهری از نظر باطنی نیز ممتاز و برجسته هستند و در رفتارو گفتار آنان، خویشتن داری، خرد و دوراندیشی بسیاری وجود دارد. وی میافزاید: در داستانهای دیگر ادب حماسی در پهنه ادب فارسی؛ چه عاشقانه و چه حماسی(به جز شخصیت ویس در ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی)، زنان نقش چندانی ندارند و کاملا منفعل و در اختیار مردان هستند ولی درشاهنامه زنان نام آور و بزرگی را در داستانهای مختلف و حتی در عرصه سیاست میبینیم که با تدبیر خاصی به چارهگری میپردازند و گرهگشایی میکنند و به تدبیر امور میپردازند.
🔺مقایسه زنان در شاهنامه و دیگر حماسههای جهان:🔻
این شاهنامهشناس با بیان اینکه طور کلی زنان در شاهنامه نیرومندتر، خردمندتر و کنشگرتر از دیگر آثار ادبی در زبان فارسی هستند درباره تفاوت جایگاه زنان درشاهنامه با زنان در آثار احماسی دیگر کشورها میگوید: در کتابهای حماسی دیگر کشورها مثل ایلیاد و اودیسه هومر جایگاه زنان از هوس و عشق فراتر نمیرود اما در شاهنامه، زنان کارکردهای بنیادین دارند؛ زن تنها زیور نیست و به پاس مرد از او سخن گفته نمیشود. وی اضافه میکند: حتی در شاهنامه سه زن یعنی همای چهرزاد دختر بهمن و مادر داراب، پوراندخت و آذرمیدخت به پادشاهی ایران میرسند که تأکیدی دیگر بر جایگاه والای زنان در شاهنامه است.
این شاهنامه پژوه درباره نقش برخی از زنان شاهنامه میگوید: فرانک، مادر فریدون یکی از زنان خردمند شاهنامه است که با به کارگیری سیاست، فرزند خود را پرورانده و او را برای نجات ایران و ایرانیان از دست ضحاک آماده میکند. وی گردآفرید را یکی دیگر از زنان شگفتیآفرین شاهنامه میداند و میافزاید: این زن جوان ویژگیهای زنانگی، طنازی و جنگاوری و دلاوری را توأم با هم دارد؛ به طوری که «نولدکه» ایران شناس و شاهنامه شناس بزرگ آلمانی از شخصیت این زن شاهنامهای به هیجان آمده و چند جا به آن اشاره کرده است. وی ادامه میدهد: سیندخت، همسر مهراب پادشاه کابلستان و مادر رودابه یکی دیگر از زنان چاره ساز شاهنامه است که در ماجرای ازدواج زال و رودابه، به رسالت نزد سام میرود و او را از جنگ با کابلستان بر حذر میدارد و در کاری کامگار است که مردانی بزرگ و نامدار مانند زال، سام و منوچهر در آن در میمانند.
دکتر خالقی مطلق “گردیه، ” خواهر بهرام چوبین را یکی از زنان تأثیرگذار و خردمند بخش تاریخی شاهنامه میداند و خاطر نشان میکند: گردیه بسیار بادرایت و باهوش است؛ او از همان ابتدا میداند راهی که برادرش میرود اشتباه است و به بن بست میرسد و او را نصیحت میکند و از شورش برحذر میدارد. این زن نیرومند پس از کشته شدن برادرش، پیروانش را به ایران برمیگرداند و موفق میشود خشم خسرو پرویز، شاه ایران را نسبت به بهرام چوبین که علیه او شوریده بود فرونشاند و به این وسیله جان پیروان بهرام را از مرگ نجات میدهد. در واقع در اینجا با زنی سیاست مدار روبهرو هستیم.
دکتر خالقی مطلق با اشاره به اینکه نقش زنان حتی در داستانهای عاشقانه شاهنامه منفعل نیست، میگوید: مثلاً در داستان «بیژن و منیژه»، منیژه، دختر افراسیاب، پادشاه توران که به خاطر عشق بیژن حاضراست از تاج و تخت بگذرد و به خاطر او خواری و رنج بسیاری را تحمل میکند، در پاسخ به بی ادبی و جسارت بیژن به زنان که آنا را شایسته مشورت و رازگویی نمیدانند چنان زیبا و خردمندانه پاسخ میدهد که بیژن پشیمان میشود و پوزش میخواهد.
استاد دانشگاههامبورگ با بیان اینکه حتی رفتار خردمندانه حتی در منش زنانی که نقش درجه دو دارند به چشم میخورد اظهار میدارد: یکی از این زنان، دایه سام است که هنگامیزاده شدن زال چنان خردمندانه او را دلداری میدهد و این امر را مشیت الهی میخواند که واقعا حیرت انگیز است.
دکتر خالقی مطلق با تأکید بر اینکه ابیات زن ستیزانه که در برخی از نسخههای اندک در شاهنامه وجود دارد کاملا دروغ و الحاقی است خاطر نشان میکند: متاسفانه در روزگار ما گروهی ایران ستیز، عقاید عجیبی را مطرح کردند که فردوسی زن ستیز است؛ در حالی که در ادبیات فارسی اگر یک شاعر زن ستیز نباشد فردوسی است. کسانی که چنین ادعاهایی را مطرح میکنند از شاهنامه چیزی نمیدانند و آن را نخوانده اند!
#شاهنامه
#جلال_خالقی_مطلق
@derakhte_honar
"محمدعلی اسلامی ندوشن" از شاهنامه تصحیح "دکتر خالقی" می گوید:
تصحیح جلال خالقی مطلق از شاهنامه فردوسی درست ترین تصحیح شاهنامه است؛ چرا که از روی نسخی مطمئن تر و با دقت بیشتر انجام شده است. بنابراین با کار خالقی مطلق می توانیم اطمینان داشته باشیم که به نزدیک ترین شاهنامه فردوسی دست یافته ایم.
محمدعلی اسلامی ندوشن در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان این مطلب گفت: خوشبختانه در سالهای اخیر نسبت به شاهنامه پژوهی توجه مطلوبی شده و در مجامع و دانشگاهها از فردوسی و شاهنامه زیاد صحبت می شود. اما آنچه مسلم است اینکه تنها حرف زدن در این باره کافی نیست و باید جریان عمده ای برای شناخت فردوسی و شاهنامه در کشور به وجود بیاید.
وی افزود: شاهنامه کتاب اول ایرانیان است. هر ملتی کتابی دارد که نشانگر شخصیت اوست. به عنوان مثال انگلیسی ها آثار شکسپیر، یونانی ها ایلیاد و اودیسه، ایتالیایی ها کمدی الهی دانته و ما شاهنامه را داریم. شاهنامه نشانه هویت و سرگذشت ایران است که به عنوان کتاب اول باید سرمشقی برای قوم ایرانی باشد. شناخت شاهنامه باعث می شود ما خود را بشناسیم و تا خودمان را نشناسیم نمی توانیم راه درستی را برگزینیم.
اسلامی ندوشن ادامه داد: البته کارهای پراکنده ای در این حوزه انجام شده که کافی نیست. باید صمیمانه تر با این موضوع روبرو شد زیرا مفاهیمی که شاهنامه در خود جای داده، همواره از جنبه های تعلیمی برخوردار است.
این فردوسی پژوه درباره تصحیح شاهنامه دکتر جلال خالقی مطلق گفت: من پیش از این شش جلد تصحیح خالقی مطلق را که در خارج چاپ شده بود دیده ام. مسلما خالقی زحمات زیادی برای تحصحیح شاهنامه کشیده و جای خوشبختی است اگر تمام جلدهای این تصحیح به بازار کتاب آمده باشد.
محمدعلی اسلامی ندوشن درباره شاهنامه پژوهی امروز و دیروز خاطرنشان کرد: نسل جدید کمتر حوصله پرداختن به شاهنامه و پژوهش در آن را داشته است. هرچه مشاهده می شود، فعالیت های سده گذشته است. البته فرصت های امروز محدود است و نمی توان از نسل جدید خیلی توقع داشت که به کارهای قدیمی بپردازند؛ مگر اینکه نهادی خاص تربیت عده ای را برعهده بگیرد تا در فردوسی و پژوهش در شاهنامه متمرکز شوند. متاسفانه اگر همین طور جلو برویم ارتباط نسلهای شاهنامه پژوهان با هم قطع می شود.
وی تصریح کرد: متاسفانه نسل جدید به هرچه کهنه است بی اعتنایی می کند. البته ادبیات کلاسیک ایران در ردیف آن بخش از فرهنگ کهن به شمار می رود که دارای جوهره و روح زندگی است. درواقع اگر ما به شناخت ادبیات کلاسیک دست یابیم می توانیم به این وسیله خود را درست تر بشناسیم. کمرنگ شدن سطح مطالعه افراد در جامعه و کاهش خجالت آور تیراژ کتاب هم گواه این ادعاست که ما مسائل را به شوخی برگزار می کنیم.
منبع: سایت مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی
#شاهنامه
@derakhte_honar
تصحیح جلال خالقی مطلق از شاهنامه فردوسی درست ترین تصحیح شاهنامه است؛ چرا که از روی نسخی مطمئن تر و با دقت بیشتر انجام شده است. بنابراین با کار خالقی مطلق می توانیم اطمینان داشته باشیم که به نزدیک ترین شاهنامه فردوسی دست یافته ایم.
محمدعلی اسلامی ندوشن در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان این مطلب گفت: خوشبختانه در سالهای اخیر نسبت به شاهنامه پژوهی توجه مطلوبی شده و در مجامع و دانشگاهها از فردوسی و شاهنامه زیاد صحبت می شود. اما آنچه مسلم است اینکه تنها حرف زدن در این باره کافی نیست و باید جریان عمده ای برای شناخت فردوسی و شاهنامه در کشور به وجود بیاید.
وی افزود: شاهنامه کتاب اول ایرانیان است. هر ملتی کتابی دارد که نشانگر شخصیت اوست. به عنوان مثال انگلیسی ها آثار شکسپیر، یونانی ها ایلیاد و اودیسه، ایتالیایی ها کمدی الهی دانته و ما شاهنامه را داریم. شاهنامه نشانه هویت و سرگذشت ایران است که به عنوان کتاب اول باید سرمشقی برای قوم ایرانی باشد. شناخت شاهنامه باعث می شود ما خود را بشناسیم و تا خودمان را نشناسیم نمی توانیم راه درستی را برگزینیم.
اسلامی ندوشن ادامه داد: البته کارهای پراکنده ای در این حوزه انجام شده که کافی نیست. باید صمیمانه تر با این موضوع روبرو شد زیرا مفاهیمی که شاهنامه در خود جای داده، همواره از جنبه های تعلیمی برخوردار است.
این فردوسی پژوه درباره تصحیح شاهنامه دکتر جلال خالقی مطلق گفت: من پیش از این شش جلد تصحیح خالقی مطلق را که در خارج چاپ شده بود دیده ام. مسلما خالقی زحمات زیادی برای تحصحیح شاهنامه کشیده و جای خوشبختی است اگر تمام جلدهای این تصحیح به بازار کتاب آمده باشد.
محمدعلی اسلامی ندوشن درباره شاهنامه پژوهی امروز و دیروز خاطرنشان کرد: نسل جدید کمتر حوصله پرداختن به شاهنامه و پژوهش در آن را داشته است. هرچه مشاهده می شود، فعالیت های سده گذشته است. البته فرصت های امروز محدود است و نمی توان از نسل جدید خیلی توقع داشت که به کارهای قدیمی بپردازند؛ مگر اینکه نهادی خاص تربیت عده ای را برعهده بگیرد تا در فردوسی و پژوهش در شاهنامه متمرکز شوند. متاسفانه اگر همین طور جلو برویم ارتباط نسلهای شاهنامه پژوهان با هم قطع می شود.
وی تصریح کرد: متاسفانه نسل جدید به هرچه کهنه است بی اعتنایی می کند. البته ادبیات کلاسیک ایران در ردیف آن بخش از فرهنگ کهن به شمار می رود که دارای جوهره و روح زندگی است. درواقع اگر ما به شناخت ادبیات کلاسیک دست یابیم می توانیم به این وسیله خود را درست تر بشناسیم. کمرنگ شدن سطح مطالعه افراد در جامعه و کاهش خجالت آور تیراژ کتاب هم گواه این ادعاست که ما مسائل را به شوخی برگزار می کنیم.
منبع: سایت مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی
#شاهنامه
@derakhte_honar
✳️📣
يازدهمين نشست "شاهنامه خواني" به همراه تحليل و نقد محتوایی آن، دوشنبه٩٧/٧/٣٠ ازساعت ١۶ الي ١٨ در کتابخانه عمومي شهيد باهنر لاهيجان برگزار میشود.
حضور ادب دوستان و فرهيختگان عزیز را گرامي ميداريم.
#شاهنامه_خوانی
#شاهنامه
#فردوسی
@Derakhte_Honar
يازدهمين نشست "شاهنامه خواني" به همراه تحليل و نقد محتوایی آن، دوشنبه٩٧/٧/٣٠ ازساعت ١۶ الي ١٨ در کتابخانه عمومي شهيد باهنر لاهيجان برگزار میشود.
حضور ادب دوستان و فرهيختگان عزیز را گرامي ميداريم.
#شاهنامه_خوانی
#شاهنامه
#فردوسی
@Derakhte_Honar
«شاهنامه» و «فردوسی» از نگاه دکتر محمدامین ریاحی:
امروز با نمونههای فراوانی که از وطنپرستی افراطی در اکناف جهان دیده شده و مایه خونریزیها و ویرانگریها شده است و میشود، گاهی از وطنپرستی مفهومی توام با نژادپرستی و تعصبات جاهلانه و نفرت بیجا از هربیگانه به ذهن میرسد. وطنپرستی در شاهنامه برکنار از این آلایشهاست. وطندوستی فردوسی احساسی حکیمانه توام با اعتدال و خردمندی و عاطفه انسانی و به کلی دور از نژادپرستی است. عشق به ایران در شاهنامه به مفهوم عشق به فرهنگ مردم ایران، و آرامش و آبادی ایران، و آزادی و آسایش مردم ایران، و برخورداری آنها از عدالت است. نفرتی که نسبت به مهاجمان هست، بهسبب تبار آنها نیست؛ به سبب این است که بیگانه به ناحق و به ناخواست مردم به این سرزمین هجوم آورده، و چون با فرهنگ مردم بیگانه است و از محبت و پشتیبانی مردم محروم است، ناچار با خونریزی و بیدادگری و ویرانسازی فرمان میراند. نفرت از مهاجم به مفهوم نفرت از ظلم است. نفرت از ضحاک و افراسیاب، نفرت از بیدادگریهای آنهاست، و ستایش کین خواهی ایرانیان، ستایش اجرای عدالت است.
#ادبیات_فارسی
#شعر_فارسی
#شاهنامه
#محمد_امین_ریاحی
@derakhte_honar
امروز با نمونههای فراوانی که از وطنپرستی افراطی در اکناف جهان دیده شده و مایه خونریزیها و ویرانگریها شده است و میشود، گاهی از وطنپرستی مفهومی توام با نژادپرستی و تعصبات جاهلانه و نفرت بیجا از هربیگانه به ذهن میرسد. وطنپرستی در شاهنامه برکنار از این آلایشهاست. وطندوستی فردوسی احساسی حکیمانه توام با اعتدال و خردمندی و عاطفه انسانی و به کلی دور از نژادپرستی است. عشق به ایران در شاهنامه به مفهوم عشق به فرهنگ مردم ایران، و آرامش و آبادی ایران، و آزادی و آسایش مردم ایران، و برخورداری آنها از عدالت است. نفرتی که نسبت به مهاجمان هست، بهسبب تبار آنها نیست؛ به سبب این است که بیگانه به ناحق و به ناخواست مردم به این سرزمین هجوم آورده، و چون با فرهنگ مردم بیگانه است و از محبت و پشتیبانی مردم محروم است، ناچار با خونریزی و بیدادگری و ویرانسازی فرمان میراند. نفرت از مهاجم به مفهوم نفرت از ظلم است. نفرت از ضحاک و افراسیاب، نفرت از بیدادگریهای آنهاست، و ستایش کین خواهی ایرانیان، ستایش اجرای عدالت است.
#ادبیات_فارسی
#شعر_فارسی
#شاهنامه
#محمد_امین_ریاحی
@derakhte_honar
خرفستران_در_انديشه_ايرانيان_بر_اساس.pdf
394.3 KB
خرفستران(موجودات زیانبار) در انديشه ايرانيان؛ بر اساس اوستا، متون پهلوي، و شاهنامه
مقاله ای از حمید ایاز و احمد طحان
#اوستا
#شاهنامه
@derakhte_honar
مقاله ای از حمید ایاز و احمد طحان
#اوستا
#شاهنامه
@derakhte_honar
📚 ابیاتی از کتاب ارجمند شاهنامه
درباره انسان، جهان و مرگ!
از بخش: پادشاهی منوچهر
همین خارستان چون سرای سپنج
کزو ناز و گنجست و هم درد و رنج
همی دم زدن بر تو بر بشمرد
هم او برفرازد هم او بشکرد
برآید یکی باد با زلزله
ز گیتی برآید خروش و خله
همه رنج ما ماند زی خارستان
گذر کرد باید سوی شارستان
کسی دیگر از رنج ما برخورد
نپاید برو نیز و هم بگذرد
چنین رفت از آغاز یکسر سخن
همین باشد و نو نگردد کهن
اگر توشهمان نیکنامی بود
روانها بران سر گرامی بود
و گر آز ورزیم و پیچان شویم
پدید آید آنگه که بیجان شویم
گر ایوان ما سر به کیوان برست
ازان بهرهٔ ما یکی چادرست
چو پوشند بر روی ما خون و خاک
همه جای بیمست و تیمار و باک
بیابان و آن مرد با تیز داس
کجا خشک و تر زو دل اندر هراس
تر و خشک یکسان همی بدرود
وگر لابه سازی سخن نشنود
دروگر زمانست و ما چون گیا
همانش نبیره همانش نیا
به پیر و جوان یک به یک ننگرد
شکاری که پیش آیدش بشکرد
جهان را چنینست ساز و نهاد
که جز مرگ را کس ز مادر نزاد
ازین در درآید بدان بگذرد
زمانه برو دم همی بشمرد...!
#شعر
#فردوسی
#شاهنامه
#مرگ
@Derakhte_Honar
درباره انسان، جهان و مرگ!
از بخش: پادشاهی منوچهر
همین خارستان چون سرای سپنج
کزو ناز و گنجست و هم درد و رنج
همی دم زدن بر تو بر بشمرد
هم او برفرازد هم او بشکرد
برآید یکی باد با زلزله
ز گیتی برآید خروش و خله
همه رنج ما ماند زی خارستان
گذر کرد باید سوی شارستان
کسی دیگر از رنج ما برخورد
نپاید برو نیز و هم بگذرد
چنین رفت از آغاز یکسر سخن
همین باشد و نو نگردد کهن
اگر توشهمان نیکنامی بود
روانها بران سر گرامی بود
و گر آز ورزیم و پیچان شویم
پدید آید آنگه که بیجان شویم
گر ایوان ما سر به کیوان برست
ازان بهرهٔ ما یکی چادرست
چو پوشند بر روی ما خون و خاک
همه جای بیمست و تیمار و باک
بیابان و آن مرد با تیز داس
کجا خشک و تر زو دل اندر هراس
تر و خشک یکسان همی بدرود
وگر لابه سازی سخن نشنود
دروگر زمانست و ما چون گیا
همانش نبیره همانش نیا
به پیر و جوان یک به یک ننگرد
شکاری که پیش آیدش بشکرد
جهان را چنینست ساز و نهاد
که جز مرگ را کس ز مادر نزاد
ازین در درآید بدان بگذرد
زمانه برو دم همی بشمرد...!
#شعر
#فردوسی
#شاهنامه
#مرگ
@Derakhte_Honar
کدام ویرایش شاهنامه معتبر است .docx
19 KB
📝 یادداشت «دکتر ابوالفضل خطیبی» شاهنامه پژوه نامدار، درباره شاهنامه:
کدام ویرایش شاهنامه معتبر است؟
#شاهنامه #فردوسی #ابوالفضل_خطیبی #خالقی_مطلق
@derakhte_honar
کدام ویرایش شاهنامه معتبر است؟
#شاهنامه #فردوسی #ابوالفضل_خطیبی #خالقی_مطلق
@derakhte_honar
▪️هزار سال از زندگی تلخ و بزرگوار فردوسی میگذرد. در تاریخ ناسپاس و سفله پرور ما، بیدادی که بر او رفته است، مانندی ندارد. و در این جماعت قوادان و دلقکان که ماییم با هوسهای ناچیز و آرزوهای تباه، کسی را پروای کار او نیست و جهان شگفت شاهنامه همچنان بر "ارباب فضل" در بسته و ناشناخته مانده است. اما در این دوران دراز، شاهنامه زندگی صبور خود را در میان مردم عادی این سرزمین ادامه داده است، و هنوز هم صدای گرمش گاهگاه اینجا و آنجا در خانهای و قهوه خانهای شنیده میشود و در هر حال این زندگی خواهد بود، و این صدا خاموش نخواهد شد، و هر زمان به آوایی و نوایی، سازگار مردم همان روزگار فراگوش میرسد.
➖شاهرخ مسکوب؛ مقدمه بر رستم و اسفندیار
#فردوسی
#شاهنامه
#شاهرخ_مسکوب
@Derakhte_Honar
➖شاهرخ مسکوب؛ مقدمه بر رستم و اسفندیار
#فردوسی
#شاهنامه
#شاهرخ_مسکوب
@Derakhte_Honar
«کلامی دربارهٔ کلاسیکها و دیداری کوتاه با سعدی در آینهٔ فردوسی»
به مناسبت یکم اردیبهشت ماه، روز سعدی
#مهری_بهفر
سعدی بزرگترین شاعر و نویسندهٔ ادبیات تعلیمی ایران، که در بوستان بهکرّات مضامین تعلیمی شاهنامهای را، چنانکه در چند نمونهٔ پیشتر دیدیم، مکرّر کرده است، در بیان سبب و کارکردِ داستانهای شاهنامه در بوستان تفسیری جالب به دست میدهد:
بس بگردید و بگردد روزگار / دل به دنیا درنبندد هوشیار
ای که دستت میرسد کاری بکن/پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
اینکه در شهنامهها آوردهاند/ رستم و رویینهتن اسفندیار
تا بدانند این خداوندان ملک /کز بسی خلق است دنیا یادگار(سعدی،۱۳۸۵ کلیات چاپ هرمس: ۹۶۴)
سعدی چنانکه دیدیم در ابیات بالا میگوید، داستانهای شهنامه برای این سروده شدهاند که این آگاهی را به خداوندان مُلک و صاحبان/حاکمانِ امروزِ دنیا بدهند که این دنیا با شما آغاز نشده و با شما هم پایان نمیگیرد. پادشاهانی بزرگتر از شما آمده و رفتهاند و این دنیا بس گشته و همچنان بگردد. امروز که از دستت برمیآید، کار نیکی کن، پیش از آنکه فرصتت برای همیشه از دست رود و نام بد برای همیشه از آنِ تو گردد... .
تفسیر سعدی از سببِ اصلی و معنیِ حقیقیِ داستانهای شاهنامه دو چیز را نشان میدهد؛ یکی اینکه فهم سعدی و قرائت او از شاهنامه چیست، اصل آن را چه میداند و فرعش را چه، و دیگر اینکه این فهم و دریافتِ او از شاهنامه چگونه در شکلدادن به معانیِ اخلاقی در آثارِ خودِ او کار کرده است.
سعدی از میان لایههای مختلف شاهنامه لایهٔ تأملاتِ خودِ فردوسی را که به دورِ روایت و شخصیت و اندیشهٔ موجود در داستانها تنیده بود، یعنی آن جوهرهٔ فهمِ فردوسی را در صورتبندیِ معانیِ داستانهایِ باستانْ معنیِ حقیقی و اصلِ آن تأویل کرده است. این تفسیرِ سعدی از شاهنامه هم بر چهرهٔ خود او و اثرش پرتو میاندازد و هم وجهِ مفاهمه و همسخنیاش با فردوسی را روشن میکند و هم فاصلهٔ او را از جنبههای دیگر روایت شاهنامه معلوم میدارد.
و برای همین هم هست که وقتی سعدی میخواهد در عدل و تدبیر و رایِ حاکمان حکایتی بگوید، شخصیتها و نامهای شاهنامه را دستمایهٔ حکایتش میکند و در همان میدانِ سخن قلم میزند که پیشتر فردوسی پدید آورده بود:
شنیدم که جمشید فرخ سرشت/به سرچشمهای بر به سنگی نوشت
برین چشمه چون ما بسی دم زدند/برفتند چون چشم بر هم زدند...(همان، ۳۲۷)
یا:
چنین گفت شوریدهای در عجم/به کسری که ای وارث ملک جم
اگر ملک بر جم بماندی و بخت/ترا کی میسر شدی تاج و تخت... (همان، ۳۴۲)
#سعدی
#شاهنامه
@derakhte_honar
به مناسبت یکم اردیبهشت ماه، روز سعدی
#مهری_بهفر
سعدی بزرگترین شاعر و نویسندهٔ ادبیات تعلیمی ایران، که در بوستان بهکرّات مضامین تعلیمی شاهنامهای را، چنانکه در چند نمونهٔ پیشتر دیدیم، مکرّر کرده است، در بیان سبب و کارکردِ داستانهای شاهنامه در بوستان تفسیری جالب به دست میدهد:
بس بگردید و بگردد روزگار / دل به دنیا درنبندد هوشیار
ای که دستت میرسد کاری بکن/پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
اینکه در شهنامهها آوردهاند/ رستم و رویینهتن اسفندیار
تا بدانند این خداوندان ملک /کز بسی خلق است دنیا یادگار(سعدی،۱۳۸۵ کلیات چاپ هرمس: ۹۶۴)
سعدی چنانکه دیدیم در ابیات بالا میگوید، داستانهای شهنامه برای این سروده شدهاند که این آگاهی را به خداوندان مُلک و صاحبان/حاکمانِ امروزِ دنیا بدهند که این دنیا با شما آغاز نشده و با شما هم پایان نمیگیرد. پادشاهانی بزرگتر از شما آمده و رفتهاند و این دنیا بس گشته و همچنان بگردد. امروز که از دستت برمیآید، کار نیکی کن، پیش از آنکه فرصتت برای همیشه از دست رود و نام بد برای همیشه از آنِ تو گردد... .
تفسیر سعدی از سببِ اصلی و معنیِ حقیقیِ داستانهای شاهنامه دو چیز را نشان میدهد؛ یکی اینکه فهم سعدی و قرائت او از شاهنامه چیست، اصل آن را چه میداند و فرعش را چه، و دیگر اینکه این فهم و دریافتِ او از شاهنامه چگونه در شکلدادن به معانیِ اخلاقی در آثارِ خودِ او کار کرده است.
سعدی از میان لایههای مختلف شاهنامه لایهٔ تأملاتِ خودِ فردوسی را که به دورِ روایت و شخصیت و اندیشهٔ موجود در داستانها تنیده بود، یعنی آن جوهرهٔ فهمِ فردوسی را در صورتبندیِ معانیِ داستانهایِ باستانْ معنیِ حقیقی و اصلِ آن تأویل کرده است. این تفسیرِ سعدی از شاهنامه هم بر چهرهٔ خود او و اثرش پرتو میاندازد و هم وجهِ مفاهمه و همسخنیاش با فردوسی را روشن میکند و هم فاصلهٔ او را از جنبههای دیگر روایت شاهنامه معلوم میدارد.
و برای همین هم هست که وقتی سعدی میخواهد در عدل و تدبیر و رایِ حاکمان حکایتی بگوید، شخصیتها و نامهای شاهنامه را دستمایهٔ حکایتش میکند و در همان میدانِ سخن قلم میزند که پیشتر فردوسی پدید آورده بود:
شنیدم که جمشید فرخ سرشت/به سرچشمهای بر به سنگی نوشت
برین چشمه چون ما بسی دم زدند/برفتند چون چشم بر هم زدند...(همان، ۳۲۷)
یا:
چنین گفت شوریدهای در عجم/به کسری که ای وارث ملک جم
اگر ملک بر جم بماندی و بخت/ترا کی میسر شدی تاج و تخت... (همان، ۳۴۲)
#سعدی
#شاهنامه
@derakhte_honar