به بهانه روز بزرگداشت مقام عطارنیشابوری
۲۵ فروردین
ــــــــــــــــــــــ
غزل عطار مهمترین مرحلهٔ تکامل
غزل عرفانی
▪️غزل عطار یکی از مهمترین مراحل تکامل غزل عرفانی فارسی است، یعنی اگر دیوان شمس تبریزی را نادیده بگیریم، غزلیات عطار مهمترین نمونههای غزلِ عرفانی فارسی است و این نکته را یادآور شوم که آن بخش از غزل فارسی که تخت تأثیر عرفان ابنعربی شکل گرفته است(از قبیل غزلهای فخرالدین عراقی و شمس مغربی و حتی بعضی جوانب کار خواجه حافظ) به هیچ روی موردِ نظر ما نیست. منظور ما آن شیوه از غزل عرفانی است که اوج آن را باید در دیوان شمس جلالالدین مولوی جست.
▪️در این شیوهٔ غزل مهمترین نکته، وحدت تجربهٔ شعری و حتی در موارد بسیار زیاد وحدت «تم و موتیو» است، بدینگونه که شاعر از همان آغاز که مطلع غزل را میسراید تا پایان، از یک مسیر طبیعی حرکت میکند و دایرهوار در همانجا که آغاز کرده بود، سخن را به پایان میبرد. در بسیاری از این غزلها نوعی سرگذشت یا واقعه تصویر میشود و چه بسیار از این غزلها که جوهر زندگینامهٔ یک عارف است که تحولی روحی به ناگهان او را دگرگون کرده است و این نمونهها را در بخش غزلهای قلندری عطار فراوان میتوان دید.
▪️مهمترین نکته در این گونه غزلها_ که شیواترین نمونههای غزل عرفانی در زبان فارسی است_برهنگی این غزلها از اصطلاحات عرفانی است یعنی شاعر چندان بر تجربهٔ روحانی خویش مسلط است و چنان با موضوع آمیخته است که نیازی به اصطلاحات فنّی تصوف احساس نمیکند.
▪️مهمترین ویژگی غزلهای عطار تناسبی است که میان صورت و معنی در این آثار دیده میشود. ما «صورت» را به معنی عام کلمه در اینجا به کار میبریم که شامل «زبان» و «تصویر» و «رمز» و «موسیقی» و «قالب عمومی» شعر است و «معنی» را برابرِ «محتوی» یا «پیام». به همین دلیل تناسب صورت و معنی است که در غزل عطار، خواننده، هیچ عنصری را زاید احساس نمیکند و انتخاب «تکبیت» از آن بسیار دشوار است. باید غزل انتخاب کرد نه تکبیت، در صورتی که از اغلب شاعران بزرگِ غزلسرا میتوان به تکبیتهایی قناعت کرد.
▪️ممکن است خوانندگانی که با غزل حافظ و غزلهای مولوی آشنایی و الفت بسیار دارند، در اینگونه غزلها به چشم شیفتگی ننگرند اما در خواندن این غزلها هیچگاه از دو نکته نباید غفلت کرد: نخست، نقش تاریخی این غزلهاست: اگر تجربههای سنائی و عطار نبود، بیگمان دیوان شمس تبریز مولانا، نمیتوانست شکل بگیرد و اگر مجموعهٔ تجربههای سنائی و عطار و مولوی به ضمیمهٔ خلاقیت نظامی و خاقانی و سعدی و همام و ... بسیاری شاعران دیگر نیز نبود، غزلهای آسمانی خواجه در روی زمین تحقق نمییافت. نکتهٔ دوم تازگی حال و هوا و عمق تجربهٔ روحی شاعر است که در اغلب این غزلها خود را نشان میدهد و هر غزل در کل، حاصل یک نوع در خویش فرورفتن است.
محمدرضا شفیعی کدکنی
منطقالطیر، تهران: ۱۳۹۳، ص۴۷_۵۰
#عطارنیشابوری
#شفیعی_کدکنی
#ادبیات_عرفانی
@Derakhte_Honar
۲۵ فروردین
ــــــــــــــــــــــ
غزل عطار مهمترین مرحلهٔ تکامل
غزل عرفانی
▪️غزل عطار یکی از مهمترین مراحل تکامل غزل عرفانی فارسی است، یعنی اگر دیوان شمس تبریزی را نادیده بگیریم، غزلیات عطار مهمترین نمونههای غزلِ عرفانی فارسی است و این نکته را یادآور شوم که آن بخش از غزل فارسی که تخت تأثیر عرفان ابنعربی شکل گرفته است(از قبیل غزلهای فخرالدین عراقی و شمس مغربی و حتی بعضی جوانب کار خواجه حافظ) به هیچ روی موردِ نظر ما نیست. منظور ما آن شیوه از غزل عرفانی است که اوج آن را باید در دیوان شمس جلالالدین مولوی جست.
▪️در این شیوهٔ غزل مهمترین نکته، وحدت تجربهٔ شعری و حتی در موارد بسیار زیاد وحدت «تم و موتیو» است، بدینگونه که شاعر از همان آغاز که مطلع غزل را میسراید تا پایان، از یک مسیر طبیعی حرکت میکند و دایرهوار در همانجا که آغاز کرده بود، سخن را به پایان میبرد. در بسیاری از این غزلها نوعی سرگذشت یا واقعه تصویر میشود و چه بسیار از این غزلها که جوهر زندگینامهٔ یک عارف است که تحولی روحی به ناگهان او را دگرگون کرده است و این نمونهها را در بخش غزلهای قلندری عطار فراوان میتوان دید.
▪️مهمترین نکته در این گونه غزلها_ که شیواترین نمونههای غزل عرفانی در زبان فارسی است_برهنگی این غزلها از اصطلاحات عرفانی است یعنی شاعر چندان بر تجربهٔ روحانی خویش مسلط است و چنان با موضوع آمیخته است که نیازی به اصطلاحات فنّی تصوف احساس نمیکند.
▪️مهمترین ویژگی غزلهای عطار تناسبی است که میان صورت و معنی در این آثار دیده میشود. ما «صورت» را به معنی عام کلمه در اینجا به کار میبریم که شامل «زبان» و «تصویر» و «رمز» و «موسیقی» و «قالب عمومی» شعر است و «معنی» را برابرِ «محتوی» یا «پیام». به همین دلیل تناسب صورت و معنی است که در غزل عطار، خواننده، هیچ عنصری را زاید احساس نمیکند و انتخاب «تکبیت» از آن بسیار دشوار است. باید غزل انتخاب کرد نه تکبیت، در صورتی که از اغلب شاعران بزرگِ غزلسرا میتوان به تکبیتهایی قناعت کرد.
▪️ممکن است خوانندگانی که با غزل حافظ و غزلهای مولوی آشنایی و الفت بسیار دارند، در اینگونه غزلها به چشم شیفتگی ننگرند اما در خواندن این غزلها هیچگاه از دو نکته نباید غفلت کرد: نخست، نقش تاریخی این غزلهاست: اگر تجربههای سنائی و عطار نبود، بیگمان دیوان شمس تبریز مولانا، نمیتوانست شکل بگیرد و اگر مجموعهٔ تجربههای سنائی و عطار و مولوی به ضمیمهٔ خلاقیت نظامی و خاقانی و سعدی و همام و ... بسیاری شاعران دیگر نیز نبود، غزلهای آسمانی خواجه در روی زمین تحقق نمییافت. نکتهٔ دوم تازگی حال و هوا و عمق تجربهٔ روحی شاعر است که در اغلب این غزلها خود را نشان میدهد و هر غزل در کل، حاصل یک نوع در خویش فرورفتن است.
محمدرضا شفیعی کدکنی
منطقالطیر، تهران: ۱۳۹۳، ص۴۷_۵۰
#عطارنیشابوری
#شفیعی_کدکنی
#ادبیات_عرفانی
@Derakhte_Honar