غم عشق تو آزادم ز غمهای جهان دارد
بدان غم کردهای شادم خدایت شادمان دارد
مرا کز عشق میسوزم ز دوزخ چند ترسانی
کسی از مرگ میترسد که در دل خوف جان دارد
َ#قاآنی
بدان غم کردهای شادم خدایت شادمان دارد
مرا کز عشق میسوزم ز دوزخ چند ترسانی
کسی از مرگ میترسد که در دل خوف جان دارد
َ#قاآنی
خنده از لطفت حكايت مي كند
گريه از قهرت شكايت مي كند
اين دو پيغام مخالف در جهان
از يكي دلبر روايت مي كند
َ#مولانا
گريه از قهرت شكايت مي كند
اين دو پيغام مخالف در جهان
از يكي دلبر روايت مي كند
َ#مولانا
نمیشود که شوی یک دمی فراموشم
تویی که شهد لبت با ترانه مینوشم
از آن دمی که گرفتم تو را در آغوشم
هـنوز پـیرهنم را نشـسته می پوشم
َ#حسین_دلجو
تویی که شهد لبت با ترانه مینوشم
از آن دمی که گرفتم تو را در آغوشم
هـنوز پـیرهنم را نشـسته می پوشم
َ#حسین_دلجو
نگفتی من وفادارم وفا را من خریدارم
ببین در رنگ رخسارم بیندیش این وفا باشد
بیا ای یار لعلین لب دلم گم گشت در قالب
دلم داغ شما دارد یقین پیش شما باشد
َ#مولانا
ببین در رنگ رخسارم بیندیش این وفا باشد
بیا ای یار لعلین لب دلم گم گشت در قالب
دلم داغ شما دارد یقین پیش شما باشد
َ#مولانا
چون شفق گر چه مرا باده ز خون جگر است
دل آزاده ام از صبح طربناک تر است
عاشقی مایه شادی بود و گنج مراد
دل خالی ز محبت صدف بی گوهر است
َ#رهی_معیری
دل آزاده ام از صبح طربناک تر است
عاشقی مایه شادی بود و گنج مراد
دل خالی ز محبت صدف بی گوهر است
َ#رهی_معیری
لبش میبوسم و در میکشم می
به آب زندگانی برده ام پی
نه رازش را توانم گفت با کس
نه کس را میتوانم دید با وی..
َ#حافظ
به آب زندگانی برده ام پی
نه رازش را توانم گفت با کس
نه کس را میتوانم دید با وی..
َ#حافظ
اندر رمضان خاک تو زر میگردد
چون سنگ که سرمهٔ بصر میگردد
آن لقمه که خوردهای قذر میگردد
وان صبر که کردهای نظر میگردد
َ#مولانا
چون سنگ که سرمهٔ بصر میگردد
آن لقمه که خوردهای قذر میگردد
وان صبر که کردهای نظر میگردد
َ#مولانا
اندر طلب آن قوم که بشتافتهاند
از هرچه جز اوست روی برتافتهاند
خاک در او باش که سلطان و فقیر
این سلطنت و فقر از او یافتهاند
َ#مولانا
از هرچه جز اوست روی برتافتهاند
خاک در او باش که سلطان و فقیر
این سلطنت و فقر از او یافتهاند
َ#مولانا
ای آنکه نخست بر سحر چشم تو زد
وز با نمکی راه نظر چشم تو زد
آنکس که چو توتیاش عزت داری
آمد به طریق شکرم چشم توزد
َ#مولانا
وز با نمکی راه نظر چشم تو زد
آنکس که چو توتیاش عزت داری
آمد به طریق شکرم چشم توزد
َ#مولانا
بر نحوه ی آشناییم می خندید
بر واهمه از جداییم می خندید
از عشق برای او سرودم اما
بر لهجه ی روستاییم می خندید
َ#سیده_فرشته_حسینی
بر واهمه از جداییم می خندید
از عشق برای او سرودم اما
بر لهجه ی روستاییم می خندید
َ#سیده_فرشته_حسینی
ای راحت روانم، دور از تو ناتوانم
باری، بیا که جان را در پای تو فشانم
این هم روا ندارم کایی برای جانی
بگذار تا برآید در آرزوت جانم
َ#عراقی
باری، بیا که جان را در پای تو فشانم
این هم روا ندارم کایی برای جانی
بگذار تا برآید در آرزوت جانم
َ#عراقی
آنکه رخ عاشقان خاک کف پای اوست
با رخ او جان ما، در دل ما جای اوست
نیست به جز یاد او در دل ما جای گیر
در سر ما هم مباد هر چه نه سودای اوست
َ#اوحدی
با رخ او جان ما، در دل ما جای اوست
نیست به جز یاد او در دل ما جای گیر
در سر ما هم مباد هر چه نه سودای اوست
َ#اوحدی
اندیشهٔ هشیار تو هشیار کشد
زارش کشد و بزاری زار کشد
شاهان همه خصم خویش بر دار کشند
زان دولت بیدار تو بیدار کشد
َ#مولانا
زارش کشد و بزاری زار کشد
شاهان همه خصم خویش بر دار کشند
زان دولت بیدار تو بیدار کشد
َ#مولانا
انوار صلاح دین برانگیخته باد
بر دیده و جان عاشقان ریخته باد
هر جان که لطیف گشت و از لطف گذشت
با خاک صلاح دین درآمیخته باد
َ#مولانا
بر دیده و جان عاشقان ریخته باد
هر جان که لطیف گشت و از لطف گذشت
با خاک صلاح دین درآمیخته باد
َ#مولانا
اول که رخم زرد و دلم پرخون بود
هم خرقه و همراه دلم مجنون بود
آن صورت و آن قاعده تا اکنون بود
کاری آمد که آن همه مادون بود
َ#مولانا
هم خرقه و همراه دلم مجنون بود
آن صورت و آن قاعده تا اکنون بود
کاری آمد که آن همه مادون بود
َ#مولانا
پایم از عشق تو در سَنگ آمدست
عقل را با تو قبا تنگ آمدست
نام من هرگز نیاری بر زبان
آری از نامم ترا ننگ آمدست...
َ#انوری
عقل را با تو قبا تنگ آمدست
نام من هرگز نیاری بر زبان
آری از نامم ترا ننگ آمدست...
َ#انوری
نخواهی کز بزرگان جور بینی
عزیز من به خُردان بربـبخشای
اگر طاقت نداری صدمت پیل
چرا باید که بر موران نهی پای ؟
َ#سعدی
عزیز من به خُردان بربـبخشای
اگر طاقت نداری صدمت پیل
چرا باید که بر موران نهی پای ؟
َ#سعدی
در درڪَه مادوستی یڪ دله ڪن
هرچیزڪهغیرماست آنرا یله ڪن
یڪ صبح به اخلاص بیا بر در ما
ڪَرڪارتو برنیامدآنڪَه ڪَله ڪن
َ#ابوسعیدابوالخیر
هرچیزڪهغیرماست آنرا یله ڪن
یڪ صبح به اخلاص بیا بر در ما
ڪَرڪارتو برنیامدآنڪَه ڪَله ڪن
َ#ابوسعیدابوالخیر
چون باد می روی و به خاکم فکنده ای
آری برو که خانه ز بنیاد کنده ای
حسن و هنر به هیچ ، ز عشق بهشتی ام
شرمی نیامدت که ز چشمم فکنده ای؟
َ#هوشنگ_ابتهاج
آری برو که خانه ز بنیاد کنده ای
حسن و هنر به هیچ ، ز عشق بهشتی ام
شرمی نیامدت که ز چشمم فکنده ای؟
َ#هوشنگ_ابتهاج
تا لب من خاکبوس کوی توست
هردم از لب بوی جان میآیدم
گر قدم بر آسمانم پیش تو
فرق سر بر آستان میآیدم
َ#خاقانی
هردم از لب بوی جان میآیدم
گر قدم بر آسمانم پیش تو
فرق سر بر آستان میآیدم
َ#خاقانی