ڪلبہ‎‌‌‎‌‌شـ؏ـردلاویز
5.58K subscribers
871 photos
1 video
11 links
زیر امضای تمام شعرهایم مینویسم" دل" نوشت
تابدانند " عشق را باید فقط با "دل " نوشت

#رزگار_موکریان

@Delaviz_20
Download Telegram
عقل گویدگوهرم گوهرشکستن شرط نیست
عشق گویدسنگ ما بستان و برگوهر بزن

سنگ ماگوهرشکست وحیف هم برسنگ ماست
حیف هم برروح باشد گرشدش قربان بدن


#مولانا
از عشق تو من بلند قد می‌گردم
وز شوق تو من یکی به صد می‌گردم

گویند مرا بگرد او می‌گردی
ای بیخبران بگرد خود میگردم


#مولانا
این چنین روی چومه درزیر ابرانصاف نیست
ساعتی این ابر را از پیش آن مه دور کن

گر جهان پرنور خواهی دست از رو بازگیر
ور جهان تاریک خواهی روی را مستور کن


#مولانا
عشق چون کشتی بود بهر خواص
کم بود آفت بود اغلب خلاص

زیرکی بفروش و حیرانی بخر
زیرکی ظنست و حیرانی نظر


#مولانا
چو نکه ما مستیم واز هستی تهی،
کی شود هستی ،به مستی منتهی،

مست یعنی عاشقی بی قید و بند،
فارغ از بود و نبود و چون و چند،


#مولانا
جفا از سر گرفتی یاد می‌دار
نکردی آن چه گفتی یاد می‌دار

نگفتی تا قیامت با تو جفتم
کنون با جور جفتی یاد می‌دار


#مولانا
آه در آن شمع منور چه بود
کآتش زد در دل و دل را ربود

ای زده اندر دل من آتشی
سوختم ای دوست بیا زود زود


#مولانا
بیا که چشمه خورشید زیر سایه تست
هزار زهره تو داری بر آسمان سماع

سماع شکر تو گوید به صد زبان فصیح
یکی دو نکته بگویم من از زبان سماع


#مولانا
دام دگر نهاده ام تا که مگر بگیرمش
آنک بِجَست از کَفم بار دگر بگیرمش

آنک به دل اسیرمش در دل و جان پذیرمش
گر چه گذشت عمر من باز ز سر بگیرمش


#مولانا
آن رطل گران را اگر ارزان کنیی
اجزای جهان را همگی جان کنیی

ور زان لب خیره شکرافشان کنیی
که را به مثال ذره رقصان کنیی


#مولانا
تا که ما از نظر و خوبی تو باخبریم
از بد و نیک جهان همچو جهان بی‌خبریم

دین ما مهر تو و مذهب ما خدمت تو
تا نگویی که در این عشق تو ما مختصریم


#مولانا
امروز خندان آمدی، مفتاحِ زندان آمدی
بر مستمندان آمدی، چون بخشش و فضلِ خدا

خورشید را حاجب تویی، امید را واجب تویی
مطلب تویی، طالب تویی، هم منتها، هم مبتدا


#مولانا
من از برای مَصلحت در حَبسِ دنیا مانده ام
حَبس از کجا؟من از کجا؟مال که را دزدیده ام؟

در دیده من اَندرآ،وَز چشم من بنگر مرا
زیرا بُرون از دیده ها،مَنزلگهی بُگزیده ام


#مولانا
دل آهنم چو آتش چه خوش است در منارش
نه که آینه شود خوش چو در او صفا درآمد

به چه نوع شکر گویم که شکرستان شکرم
ز در جفا برون شد ز در وفا درآمد


#مولانا
ز دردمیدن عشقش دلم شکست آورد
که عشق را دم تندست و دل چو سرنایی

به جست و جوی وصالش دل مراست به عشق
چه آتشین طلبی و چه آهنین پایی


#مولانا
کین طلب در تو گروگان خداست
زانک هر طالب به مطلوبی سزاست

جهد کن تا این طلب افزون شود
تا دلت زین چاه تن بیرون شود


#مولانا
جان من وجهان من ،روی سپیدتوشده ست
عاقبتم چنین شود، مرگ من و بقای تو

از تو برآید از دلم، هر نفس و تنفسم
من نروم ز کوی تو، تا که شوم فنای تو


#مولانا
در مدرسه‌ی عشق اگر قال بود
کی فرق میان قال با حال بود

در عشق نداد هیچ مفتی فتوی
در عشق زبان مفتیان لال بود


#مولانا
قدحی بود به دستم بفکندم بشکستم
کف صد پای برهنه من از آن شیشه بخستم

تو بدان شیشه پرستی که ز شیشه است شرابت
می من نیست ز شیره ز چه رو شیشه پرستم


#مولانا
آمد شب و غمهای تو همچون عسسان
یابند دلم را بسوی کوی کسان

روز آمد کز شبت به فریاد رسم
فریاد مرا ز دست فریاد رسان


#مولانا