برخیز دلا ! که دل به دلدار دهیم
جان را به جمال آن خریدار دهیم
این جان و دل و دیده پی دیدن اوست
جان و دل و دیده را به دیدار دهیم...
#هوشنگ_ابتهاج
جان را به جمال آن خریدار دهیم
این جان و دل و دیده پی دیدن اوست
جان و دل و دیده را به دیدار دهیم...
#هوشنگ_ابتهاج
دلم تنگ است و چشم حسرتم باز
چراغی در شب تارم بر افروز
به جان آمد دل از ناز نگاهت
فرو ریز این سکوت آشنا سوز
#هوشنگ_ابتهاج
چراغی در شب تارم بر افروز
به جان آمد دل از ناز نگاهت
فرو ریز این سکوت آشنا سوز
#هوشنگ_ابتهاج
دل گرفته ی من کی چو غنچه باز شود
مگر صبا برساند به من هوای تو را
چنان تو در دل من جا گرفته ای ای جان
که هیچ کس نتواند گرفت جای تو را
#هوشنگ_ابتهاج
مگر صبا برساند به من هوای تو را
چنان تو در دل من جا گرفته ای ای جان
که هیچ کس نتواند گرفت جای تو را
#هوشنگ_ابتهاج
باز ای دلبرا که دلم بی قرار توست
وین جان بر لب آمده در انتظار توست
در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست
جز باده ای که در قدح غمگسار توست
#هوشنگ_ابتهاج
وین جان بر لب آمده در انتظار توست
در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست
جز باده ای که در قدح غمگسار توست
#هوشنگ_ابتهاج
مرگ می بارد ازین دایره ی عجز و عزا
شو به میخانه که آنجا همه سورست و سرور
شعله ای برکش و برخیز ز خاکستر خویش
زان که تا پاک نسوزی نرسی سایه به نور
#هوشنگ_ابتهاج
شو به میخانه که آنجا همه سورست و سرور
شعله ای برکش و برخیز ز خاکستر خویش
زان که تا پاک نسوزی نرسی سایه به نور
#هوشنگ_ابتهاج
ای عشق تو ما را به کجا می کشی ای عشق
جز محنت و غم نیستی ،اما خوشی ای عشق
دین و دل و حسن و هنر و دولت و دانش
چندان که نگه می کنمت هر ششی ای عشق
#هوشنگ_ابتهاج
جز محنت و غم نیستی ،اما خوشی ای عشق
دین و دل و حسن و هنر و دولت و دانش
چندان که نگه می کنمت هر ششی ای عشق
#هوشنگ_ابتهاج
تب و تاب غم عشقت، دل دریا طلبد
هر تُنُک حوصله را طاقت این توفان نیست
سایه صد عمر در این قصه به سر رفت و هنوز
ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست
#هوشنگ_ابتهاج
هر تُنُک حوصله را طاقت این توفان نیست
سایه صد عمر در این قصه به سر رفت و هنوز
ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست
#هوشنگ_ابتهاج
با من بی کس تنها شده، یارا تو بمان
همه رفتند ازین خانه، خدا را تو بمان
من بی برگ خزان دیده، دگر رفتنی ام
تو همه بار و بری، تازه بهارا تو بمان
#هوشنگ_ابتهاج
همه رفتند ازین خانه، خدا را تو بمان
من بی برگ خزان دیده، دگر رفتنی ام
تو همه بار و بری، تازه بهارا تو بمان
#هوشنگ_ابتهاج
با من بی کس تنها شده، یارا تو بمان
همه رفتند ازین خانه، خدا را تو بمان
من بی برگ خزان دیده، دگر رفتنی ام
تو همه بار و بری، تازه بهارا تو بمان
#هوشنگ_ابتهاج
همه رفتند ازین خانه، خدا را تو بمان
من بی برگ خزان دیده، دگر رفتنی ام
تو همه بار و بری، تازه بهارا تو بمان
#هوشنگ_ابتهاج
شمع خودسوخته بزم غریبانه خویشم
غم بیگانه ندارم، که به پروانه خویشم
من ازین دست نبودم، غلط آوردی ام اینجا
ببر ای باد پریشان به سر خانه خویشم...
#هوشنگ_ابتهاج
غم بیگانه ندارم، که به پروانه خویشم
من ازین دست نبودم، غلط آوردی ام اینجا
ببر ای باد پریشان به سر خانه خویشم...
#هوشنگ_ابتهاج
گذشتم از تو که ای گل چو عمر من گذرانی
چه گویمت که به باغ بهشت گم شده مانی
کنون غبار غم برفشان ز چهره که فردا
چه سود اشک ندامت که بر سرم بفشانی
#هوشنگ_ابتهاج
چه گویمت که به باغ بهشت گم شده مانی
کنون غبار غم برفشان ز چهره که فردا
چه سود اشک ندامت که بر سرم بفشانی
#هوشنگ_ابتهاج
زمانه قرعهی نو میزند به نام شما
خوشا شما که جهان میرود به کام شما
تنور سینه ی سوزان ما به یاد آرید
کز آتش دل ما پخته گشت خام شما
#هوشنگ_ابتهاج
خوشا شما که جهان میرود به کام شما
تنور سینه ی سوزان ما به یاد آرید
کز آتش دل ما پخته گشت خام شما
#هوشنگ_ابتهاج
بگردید ، بگردید ، درین خانه بگردید
درین خانه غریبید ، غریبانه بگردید
یکی مرغ چمن بود که جفت دل من بود
جهان لانه ی او نیست پی لانه بگردید
#هوشنگ_ابتهاج
درین خانه غریبید ، غریبانه بگردید
یکی مرغ چمن بود که جفت دل من بود
جهان لانه ی او نیست پی لانه بگردید
#هوشنگ_ابتهاج
ای كوه تو فرياد من امروز شنيدی
دردیست درين سينه كه همزاد جهان است
از داد و وداد آن همه گفتند و نكردند
يا رب چقدر فاصلهٔ دست و زبان است
#هوشنگ_ابتهاج
دردیست درين سينه كه همزاد جهان است
از داد و وداد آن همه گفتند و نكردند
يا رب چقدر فاصلهٔ دست و زبان است
#هوشنگ_ابتهاج
تو رهرو دیرینه ی سر منزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که بر آسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
#هوشنگ_ابتهاج
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که بر آسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
#هوشنگ_ابتهاج