چو مستان به هم مهربانی کنیم
دمی بی ریا زندگانی کنیم
جهان منزل راحت اندیش نیست
ازل تا ابد یک نفس بیش نیست
َ#رضی_الدین_آرتیمانی
دمی بی ریا زندگانی کنیم
جهان منزل راحت اندیش نیست
ازل تا ابد یک نفس بیش نیست
َ#رضی_الدین_آرتیمانی
شورِ عشقی کرده بازم بیقرار
باز دل را دادهام بیاختیار
ما به عهدت استوار استادهایم
گر چه عهدِ تو نباشد استوار
َ#رضی_الدین_آرتیمانی
باز دل را دادهام بیاختیار
ما به عهدت استوار استادهایم
گر چه عهدِ تو نباشد استوار
َ#رضی_الدین_آرتیمانی
جز در عشق بهر در که شدم خوار شدم
خار بودم همه از عشق تو گلزار شدم
داشتم تا خبر از خویش نبودم خبری
تا شدم مست می عشق تو هشیار شدم
َ#رضی_الدین_آرتیمانی
خار بودم همه از عشق تو گلزار شدم
داشتم تا خبر از خویش نبودم خبری
تا شدم مست می عشق تو هشیار شدم
َ#رضی_الدین_آرتیمانی
تا چند بساط شادی و غم گیریم؟
راه و روش مردم عالم گیریم
کو زلف مشوشی که در هم پاشیم
کو شعلهی آتشی که در هم گیریم؟
ُ#رضی_الدین_آرتیمانی
راه و روش مردم عالم گیریم
کو زلف مشوشی که در هم پاشیم
کو شعلهی آتشی که در هم گیریم؟
ُ#رضی_الدین_آرتیمانی
بی عشق مباش ، اگرچه محض سخن است
بی درد مَزی ، اگرچه درد بدن است
در قید فنا مباش ؛ کآزادی تو
از نیستی و نیست ، مجرد شدن است ...
ٌ#رضی_الدین_آرتیمانی
بی درد مَزی ، اگرچه درد بدن است
در قید فنا مباش ؛ کآزادی تو
از نیستی و نیست ، مجرد شدن است ...
ٌ#رضی_الدین_آرتیمانی
در عشق اگر جان بدهی، جان آن است
ای بیسروسامان، سروسامان آن است
گر در رهِ او دلِ تو دارد دردی
آن درد نگهدار که درمان آن است
ُ#رضی_الدین_آرتیمانی
ای بیسروسامان، سروسامان آن است
گر در رهِ او دلِ تو دارد دردی
آن درد نگهدار که درمان آن است
ُ#رضی_الدین_آرتیمانی
صد حیف ایدل که مرد دیدار نهای
واقف به تجلیات اسرار نهای
قانع به همینی که دو چشمت باز است
خرگوش صفت، و لیک بیدار نهای
#رضی_الدین_آرتیمانی
واقف به تجلیات اسرار نهای
قانع به همینی که دو چشمت باز است
خرگوش صفت، و لیک بیدار نهای
#رضی_الدین_آرتیمانی
این دارِ فنا بلند از پستی ما است
وین سختی ناتمام، از هستی ما است
گفتم چه گناه کردهام تا هستم
یا رب چه گناه بدتر از هستی ما است
#رضی_الدین_آرتیمانی
وین سختی ناتمام، از هستی ما است
گفتم چه گناه کردهام تا هستم
یا رب چه گناه بدتر از هستی ما است
#رضی_الدین_آرتیمانی
صد شُکر، که نیستم من از بیخبران
گه مست ز وصلم و گهی از هجران
دانشمندان، تمام گریان بر من
خندان من دیوانه به دانشمندان
#رضی_الدین_آرتیمانی
گه مست ز وصلم و گهی از هجران
دانشمندان، تمام گریان بر من
خندان من دیوانه به دانشمندان
#رضی_الدین_آرتیمانی
در باز به روی دلم از ناز نمی کرد
هر چند که در می زدم، آواز نمی کرد
با غیر اگر صحبت او گرم نمی بود
دل در برِ من، بیهُده پرواز نمی کرد
#رضی_الدین_آرتیمانی
هر چند که در می زدم، آواز نمی کرد
با غیر اگر صحبت او گرم نمی بود
دل در برِ من، بیهُده پرواز نمی کرد
#رضی_الدین_آرتیمانی