یارب، تو بدین قوت سهلی که مراست
وین کوتهی مدت مهلی که مراست
حسن عمل از من چه توقع داری؟
با عیب قدیم و ظلم و جهلی که مراست
#اوحدی_مراغه_ای
وین کوتهی مدت مهلی که مراست
حسن عمل از من چه توقع داری؟
با عیب قدیم و ظلم و جهلی که مراست
#اوحدی_مراغه_ای
گندم گونی که همچو کاهم بربود
نه مهر ز من خورد و نه خود مهر نمود
از غصهٔ ما به ارزنی باک نداشت
یک جو نظری به جانب ماش نبود
#اوحدی
نه مهر ز من خورد و نه خود مهر نمود
از غصهٔ ما به ارزنی باک نداشت
یک جو نظری به جانب ماش نبود
#اوحدی
ما پرتو عکس نور مشکات توییم
پروانهٔ شمع صفت و ذات توییم
هستیم ولی بیرخ چون خورشیدت
پیدانشویم، از آنکه ذرات توییم
#اوحدی_مراغه_ای
پروانهٔ شمع صفت و ذات توییم
هستیم ولی بیرخ چون خورشیدت
پیدانشویم، از آنکه ذرات توییم
#اوحدی_مراغه_ای
از من نشان دل طلبیدند بیدلان
من نیز بیدلم چه نوازم نوای دل
رمزی بگویمت ز دل ار بشنوی به جان
بگذر ز جان که زود ببینی لقای دل
#اوحدی_مراغه_ای
من نیز بیدلم چه نوازم نوای دل
رمزی بگویمت ز دل ار بشنوی به جان
بگذر ز جان که زود ببینی لقای دل
#اوحدی_مراغه_ای
هستیم به امید تو چون دوش امشب
بر آمدنت بسته دل و هوش امشب
زان گونه که دوش در دلم بودی تو
یارب! که ببینمت در آغوش امشب
#اوحدی_مراغه_ای
بر آمدنت بسته دل و هوش امشب
زان گونه که دوش در دلم بودی تو
یارب! که ببینمت در آغوش امشب
#اوحدی_مراغه_ای
پنهان اگرچه داری چون من هزار مونس
من جز تو کس ندارم پنهان و آشکارا
روزی حکایت ما ناگه به گفتن آید
پوشیده چند داریم این درد بیدوا را؟
#اوحدی_مراغه_ای
من جز تو کس ندارم پنهان و آشکارا
روزی حکایت ما ناگه به گفتن آید
پوشیده چند داریم این درد بیدوا را؟
#اوحدی_مراغه_ای
امشب از پیش من شیفته دل دور مرو
نور چشم منی، ای چشم مرا نور، مرو
دیگری از نظرم گر برود باکی نیست
تو که معشوقی و محبوبی و منظور، مرو..!!
#اوحدی
نور چشم منی، ای چشم مرا نور، مرو
دیگری از نظرم گر برود باکی نیست
تو که معشوقی و محبوبی و منظور، مرو..!!
#اوحدی
در کعبه گر ز دوست نبودی نشانهای
حاجی چه التفات نمودی به خانهای؟
مرغان آن هوابه زمین چون کنند میل؟
تا در میان دام نبینند دانهای
#اوحدی_مراغه_ای
حاجی چه التفات نمودی به خانهای؟
مرغان آن هوابه زمین چون کنند میل؟
تا در میان دام نبینند دانهای
#اوحدی_مراغه_ای
عیب من نیست که: در عشق تو تیمار کشم
بار بر گردن من چون تو نهی بار کشم
بر سر خاک درت گر بودم راه شبی
سرمهوارش همه در دیدهٔ بیدار کشم
#اوحدی
بار بر گردن من چون تو نهی بار کشم
بر سر خاک درت گر بودم راه شبی
سرمهوارش همه در دیدهٔ بیدار کشم
#اوحدی
گرپیش اوگذار کنی ای نسیم صبح
پیغام من بگوی وسلامی بیاراز او
هرکس که با درخت گلی دوستی کند
شرط آن بودکه باز نگردد زخار ازو
#اوحدی
پیغام من بگوی وسلامی بیاراز او
هرکس که با درخت گلی دوستی کند
شرط آن بودکه باز نگردد زخار ازو
#اوحدی
تا دل مجروح من عاشق زار تو شد
هیچ ندیدیم و عمر در سر کار تو شد
زنده بود عاشقی، کز هوس روی تو
بر سر کوی تو مرد، خاک دیار تو شد
#اوحدی
هیچ ندیدیم و عمر در سر کار تو شد
زنده بود عاشقی، کز هوس روی تو
بر سر کوی تو مرد، خاک دیار تو شد
#اوحدی
ببخشا، ای من مسکین به دل در دامت افتاده
دلـم را قرعهٔ عشق و هوس بر نامت افتاده
مـرا آرام دل بردند، چشمان تو، کی بینم
گذاری بـر من مهجور بیآرامت افتاده؟
#اوحدی_مراغهای
دلـم را قرعهٔ عشق و هوس بر نامت افتاده
مـرا آرام دل بردند، چشمان تو، کی بینم
گذاری بـر من مهجور بیآرامت افتاده؟
#اوحدی_مراغهای
از ژاله چو لاله راست لل در کام
برخیز و به سوی گل و گلزار خرام
تا در ورق جوی ببینی مسطور
صد بار که: مینیست درین فصل حرام
#اوحدی_مراغهای
برخیز و به سوی گل و گلزار خرام
تا در ورق جوی ببینی مسطور
صد بار که: مینیست درین فصل حرام
#اوحدی_مراغهای