باران به نمی و دمدمی می بارد
با دلخوشی و چرخ و خمی می بارد
می رقصد و می رقصم از این چرخ و خمش
یک قطره بقا بر عدمی می بارد
#غریب_دلفانی
با دلخوشی و چرخ و خمی می بارد
می رقصد و می رقصم از این چرخ و خمش
یک قطره بقا بر عدمی می بارد
#غریب_دلفانی
مغرورترین مرد ِ جهان است هنوز
پیر است ولی دلش جوان است هنوز
یک عمر به جان،دویده در پست و بلند
بیچاره پدر ! به فکر ِ نان است هنوز
#غریب_دلفانی
پیر است ولی دلش جوان است هنوز
یک عمر به جان،دویده در پست و بلند
بیچاره پدر ! به فکر ِ نان است هنوز
#غریب_دلفانی
هربار که در آینه ها می نگرم
یک تاک تبرخورده ی بی برگ و برم
تا شیره ی این تاک به ساغر ریزد
من هستم و صدها نفر از پشت سرم
#غریب_دلفانی
یک تاک تبرخورده ی بی برگ و برم
تا شیره ی این تاک به ساغر ریزد
من هستم و صدها نفر از پشت سرم
#غریب_دلفانی
ما جانِ جهانیم و گرفتارِ تنیم
در دورِ فلک ، بی خبر از خویشتنیم
هر حادثه سنگی است به خودخواهی ما
شاید که دل از پیله ی هستی بِکَنیم
#غریب_دلفانی
در دورِ فلک ، بی خبر از خویشتنیم
هر حادثه سنگی است به خودخواهی ما
شاید که دل از پیله ی هستی بِکَنیم
#غریب_دلفانی
با توبه دلت خوشست و کردی گنهی
اول گنه و توبه و... آخر تبهی
این توبه دری رو به گناه است ببند
از توبه اگر توبه کنی مرد رهی
#غریب_دلفانی
اول گنه و توبه و... آخر تبهی
این توبه دری رو به گناه است ببند
از توبه اگر توبه کنی مرد رهی
#غریب_دلفانی