می دهم جانی به عشقش تا مرا جان در تنست
دیده ی جانم خیال روی او را مسکنست
دیده روشن شد مرا تا نکهت زلفت شنید
ای عزیز من مگر بویی از آن پیراهنست
ُ#جهان_ملک_خاتون
دیده ی جانم خیال روی او را مسکنست
دیده روشن شد مرا تا نکهت زلفت شنید
ای عزیز من مگر بویی از آن پیراهنست
ُ#جهان_ملک_خاتون
زیبا رخ تو ماه درفشان منست
شیرین لب تو لعل بدخشان منست
زلف تو که عالمی از او آشفتست
جمعیت خاطر پریشان منست
#جهان_ملک_خاتون
شیرین لب تو لعل بدخشان منست
زلف تو که عالمی از او آشفتست
جمعیت خاطر پریشان منست
#جهان_ملک_خاتون
یارب به درت شب نیازست امشب
با دوست مرا نوبت رازست امشب
قلبست و خلاص خواهم از دل زان روی
در بوته عشق در گدازست امشب
#جهان_ملک_خاتون
با دوست مرا نوبت رازست امشب
قلبست و خلاص خواهم از دل زان روی
در بوته عشق در گدازست امشب
#جهان_ملک_خاتون
امروز به بستان چو گل اندر جوش است
صحرا و در و دشت زمرّدپوش است
زنهار می لعل به دست آر سبک
برخیز و بیا که وقت نوشانوش است
#جهان_ملک_خاتون
صحرا و در و دشت زمرّدپوش است
زنهار می لعل به دست آر سبک
برخیز و بیا که وقت نوشانوش است
#جهان_ملک_خاتون
بیش از این طاقت بار شب هجرانم نیست
ای عزیز از سر لطفت ز در بنده درآ
بنده ی خسته ی بیچاره به وصلت بنواز
تا به کی بر من بی دل رود این جور و جفا
#جهان_ملک_خاتون
ای عزیز از سر لطفت ز در بنده درآ
بنده ی خسته ی بیچاره به وصلت بنواز
تا به کی بر من بی دل رود این جور و جفا
#جهان_ملک_خاتون
جان داده ام و به نزد جانان هیچست
با درد غمش مایه درمان هیچست
زنهار مخور غم جهان ای دل تنگ
دیدیم سراپای جهان کان هیچست
#جهان_ملک_خاتون
با درد غمش مایه درمان هیچست
زنهار مخور غم جهان ای دل تنگ
دیدیم سراپای جهان کان هیچست
#جهان_ملک_خاتون
قرار برد ز دل زلف بی قرار توأم
نظر به حال جهان کن که بی قرار توأم
ز تشنگی به لب آمد عزیز جان چه کنم
که در فراق لب لعل آبدار توأم
#جهان_ملک_خاتون
نظر به حال جهان کن که بی قرار توأم
ز تشنگی به لب آمد عزیز جان چه کنم
که در فراق لب لعل آبدار توأم
#جهان_ملک_خاتون
آن سرو راستی مگر از بوستان ماست
و این روی همچو گلمگر ازگلستان ماست
آمد نسیم صبح که آرام جان رسید
گویی که بوی زلف بت دلستان ماست
#جهان_ملک_خاتون
و این روی همچو گلمگر ازگلستان ماست
آمد نسیم صبح که آرام جان رسید
گویی که بوی زلف بت دلستان ماست
#جهان_ملک_خاتون
مدّتی تا ز غمت گرد جهان می گردم
عاشقم گرد در لاله رخان می گردم
به خیال شب وصل تو نگارا تا روز
بر سر کوی غمت نعره زنان می گردم
#جهان_ملک_خاتون
عاشقم گرد در لاله رخان می گردم
به خیال شب وصل تو نگارا تا روز
بر سر کوی غمت نعره زنان می گردم
#جهان_ملک_خاتون
ای در غم عشق تو من در هر دهن افسانهای
گشتم غریق بحر غم در جستن دردانهای
هرچند ببریدی ز من از تو طمع نبریدهام
جانی و ببریدن ز جان نتوان بهر افسانهای
#جهان_ملک_خاتون
گشتم غریق بحر غم در جستن دردانهای
هرچند ببریدی ز من از تو طمع نبریدهام
جانی و ببریدن ز جان نتوان بهر افسانهای
#جهان_ملک_خاتون