ڪلبہ‎‌‌‎‌‌شـ؏ـردلاویز
5.48K subscribers
870 photos
1 video
11 links
زیر امضای تمام شعرهایم مینویسم" دل" نوشت
تابدانند " عشق را باید فقط با "دل " نوشت

#رزگار_موکریان

@Delaviz_20
Download Telegram
در دلم بنشسته‌ای بیرون میا
نی برون آی از دلم در خون میا

چون ز دل بیرون نمی‌آیی دمی
هر زمان در دیده دیگرگون میا


#عطار
از قوت مستیم ز هستیم خبر نیست
مستم ز می عشق و چو من مست دگر نیست

در جشن می عشق که خون جگرم ریخت
نقل من دلسوخته جز خون جگر نیست


#عطار
کردم ورقِ وجودِّ تو با تو بیان
تا کی باشی در ورق سود و زیان

هر چیز که در هر دو جهان است عیان
در جان تو هست و تو برون شو ز میان


#عطار
تا بدان هر دیده در دارالسلام
تا ابد دیدار بخشندت مدام

دیدهٔ بیناست جان را زاد راه
از خدای خویش دایم دیده خواه


#عطار
بلبل همه‌شب شرح وصالت می‌خوانْد
مَه ، طلعتِ خورشیدِ کمالت می‌خواند

گل ، پیش رخ تو صد ورق باز گشاد
وز هر ورق ، آیتِ جمالت می‌خواند


#عطار
چو به خنده لب گشايی، دو جهان شکر بگيرد
به نظاره‌ی جمالت، همه تن شکر بگيرد

قَدَری ز نور رویت به دو عالم ار در افتد
همه عرصه‌های عالم به همان قَدَر بگیرد


#عطار
امروز چو جمله عمر، ضایع کردی
فردا چه کنی، به خاک و خون می گردی

چون پرده براوفتد هویدا شَوَدَت
چیزی که به زیر پرده می پروردی


#عطار
جان چو قدم در نهاد تا که همی چشم زد
از بُن و بیخش بِکَند قُوّت و غوغای عشق

چون اثر او نماند محو شد اجزای او
جای دل و جان گرفت جمله‌ی اجزای عشق


#عطار
ره میخانه و مسجد کدام است
که هر دو بر من مسکین حرام است

نه در مسجد گذارندم که رند است
نه در میخانه کین خمار خام است


#عطار
چون صبح دمید و دامن شب شد چاک
برخیز و صبوح کن چرائی غمناک ،

می نوش دمی  که صبح بسیار دمد
او روی به ما کرده ، و ما روی به خاک...


#عطار
ترک این صورت‌گری و نقش کن
چند رانم بیش ازین با تو سخن؟

تا تویی از صورت خود در نیاز
هم تویی صورت‌گر و هم پرده‌باز


#عطار
سر رفت به باد و من کله میدارم
چشمم بشد و گوش به ره میدارم

در گریه و در گداز مانندهٔ شمع
میسوزم و خویش را نگه میدارم


#عطار
عمری است که شرح حال تو می‌گویم
و اندوه تو با خیال تو می‌گویم

چون هست محال آنکه کس در تو رسد
باری‌، سخن وصال تو می‌گویم


#عطار