دست من نیست اگر دل نگرانم، چه کنم!
می روی، باز همانم که همانم، چه کنم!
شعله ی سرکش یک حادثه در چشم شما
آتشی بود که افتاد به جانم، چه کنم!
َ#مهری_حسینی
می روی، باز همانم که همانم، چه کنم!
شعله ی سرکش یک حادثه در چشم شما
آتشی بود که افتاد به جانم، چه کنم!
َ#مهری_حسینی
من همان کوه غرورم که سپردی به خدا
ندهد زلزله ای سخت تکانم، چه کنم!
عاقبت مال دلم می شود آن چشم سیاه
حال بی چشم تو، بی نام و نشانم، چه کنم؟
َ#مهری_حسینی
ندهد زلزله ای سخت تکانم، چه کنم!
عاقبت مال دلم می شود آن چشم سیاه
حال بی چشم تو، بی نام و نشانم، چه کنم؟
َ#مهری_حسینی
دلم سنگ صبور توست ای عشق !
پر از حسّ غرور توست ای عشق !
بمان با من ، دل من بیقرار ست
که محتاج حضور توست ای عشق !
َ#مهری_حسینی
پر از حسّ غرور توست ای عشق !
بمان با من ، دل من بیقرار ست
که محتاج حضور توست ای عشق !
َ#مهری_حسینی
هوای کوچه دلگیر است بی تو!
دلم از زندگی سیر است بی تو!
غم دنیا وزد در کوچه هر شب
به سمتِ دل سرازیر است بی تو
ُ#مهری_حسینی
دلم از زندگی سیر است بی تو!
غم دنیا وزد در کوچه هر شب
به سمتِ دل سرازیر است بی تو
ُ#مهری_حسینی
زمستان در زمستان سردی ای دل!
اسیر اضطراب و دردی ای دل!
تمام روزهای بی کسی را
چگونه پای من سر کردی ای دل!
#مهری_حسینی
اسیر اضطراب و دردی ای دل!
تمام روزهای بی کسی را
چگونه پای من سر کردی ای دل!
#مهری_حسینی
شبگرد وبی خواب نبودم، که شدم
آن شاعرِ بیتاب نبودم، که شدم
تا پیش که از بام برآیـی مه مـن!
هیچ عاشقِ مهتاب نبودم، که شدم
#مهری_حسینی
آن شاعرِ بیتاب نبودم، که شدم
تا پیش که از بام برآیـی مه مـن!
هیچ عاشقِ مهتاب نبودم، که شدم
#مهری_حسینی