گلی نزد به سرم زندگی اجازه دهید
خودم گلی بگُذارم سر مزار خودم

اگرچه این همه سخت است نازنین بپذیر
دلم به کار تو باشد سرم بکار خودم ...


ُ#احسان_افشاری

سنگ با تیشه به تلقین و تمسخر می گفت
منتظر باش که فرهاد به لیلا برسد

گفته بودم که تو را دوست ندارم دیگر
درد آنجا که عمیق است به حاشا برسد...


ُ#احسان_افشاری

خود را به عبور میزند بی تو دلم
لبخند به زور میزند بی تو دلم

هر وقت که دیر میکنی ، مثل سه تار
در مایه ی شور میزند بی تو دلم...


ُ#احسان_افشاری

همیشه پشت سخن آیه ی سکوت منم
هزار چهره ی پوشیده در قنوت منم

زبان سوخته ی جنگل بلوط منم
و پشت جاذبه ها سیب در سقوط منم


ُ#احسان_افشاری

کوچ تو بر دیوار بن‌بستم دری ساخت
کوچ تو در من کوچه‌های دیگری ساخت

تنها شدن آغاز دلسردی‌ست اما،
تنهایی از من آدم عاشق‌تری ساخت...


ُ#احسان_افشاری

پُر می شوم از میل جنایات و مکافات
هر وقت دو تا عاشق دلداده ببینم

من بغض فرو می خورم و جای تو خالیست
هر جا که دو تا صندلی ساده ببینم


#احسان_افشاری

من بار خود از دیار بستم بی‌تو
چون آینه در باد شکستم بی‌تو

تنهایی من تناقضی شیرین است
من بی‌تو هنوز با تو هستم بی‌تو...


#احسان_افشاری

داشتم خواب شفایی ابدی می دیدم
که تو از راه رسیدی مرض مادرزاد

بغض من گریه شد و راه تماشا را بست
از تو جز منظره ایی تار ندارم در یاد


#احسان_افشاری

دلتنگ توام چشم اساطیری بی روح
من عمق تو را دیده ام اندوه به اندوه

من جفت کسی نیستم و درد همینجاست
طوفانم و جا مانده ام از کشتی ات ای نوح


#احسان_افشاری

ای سینه چه می خواهی از این قلب شکسته
ای قلب چه می خواهی از این سینه ی مجروح

ای قله نشین! راه دراز است و زمان تنگ
باید که سرازیر شد از جاذبه ی کوه


#احسان_افشاری