ڪلبہ‎‌‌‎‌‌شـ؏ـردلاویز
5.59K subscribers
871 photos
1 video
11 links
زیر امضای تمام شعرهایم مینویسم" دل" نوشت
تابدانند " عشق را باید فقط با "دل " نوشت

#رزگار_موکریان

@Delaviz_20
Download Telegram
زنده می‌کرد مرا دم به دم اُمیّد وصال
ورنه دور از نظرت کشته‌ی هجران بودم

تا مگر يک نفسم بوی تو آرد دمِ صبح
همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم


#سعدی
عمری به بوی یاری کردیم انتظاری
‏زآن انتظار ما را نگشود هیچ کاری

‏از دولت وصالش حاصل نشد مرادی
‏وز محنت فراقش بر دل بماند باری


#سعدی
امید خلق برآور چنان که بتوانی
به حکم آن که تو را هم امید مغفرتست

که گر ز پای درآیی بدانی این معنی
که دستگیریِ درماندگان چه مصلحتست


#سعدی
ز آب روان و سبزه و صحرا و لاله زار
با من مگو که چشم در احباب خوشترست

زهرم مده به دست رقیبان تندخوی
از دست خود بده که ز جُلّاب خوشترست


#سعدی
هزار بیدل مشتاق را به حسرت آن
که لب به لب برسد جان به لب رسانیدی

محل و قیمت خویش آن زمان بدانستم
که برگذشتی و ما را به هیچ نخریدی


#سعدی
هر که به خویشتن رود ره نبرد به سوی او
بینش ما نیاورد طاقت حسن روی او

باغ بنفشه و سمن بوی ندارد ای صبا
غالیه‌ای بساز از آن طره مشک بوی او


#سعدی
ما امید از طاعت و چشم از ثواب افکنده‌ایم
سایهٔ سیمرغ همت بر خراب افکنده‌ایم

گر به طوفان می‌سپارد یا به ساحل می‌برد
دل به دریا و سپر بر روی آب افکنده‌ایم


#سعدی
تو از سرِ من و از جانِ من عزیزتری
بخیلم ار نکنم سر فدا و جان ایثار

حلال نیست محبّت مگر کسانی را
که دوستی به قیامت برند سعدی‌وار


#سعدی
آن چشم مست بین که به شوخی و دلبری
قصد هلاک مردم هشیار می کند

ما روی کردہ از همه عالم به روی او
وآن سست عهد روی به دیوار می‌کند


#سعدی
ای چشم تو مست خواب و سرمست شراب
صاحبنظران تشنه و وصل تو سراب

مانند تو آدمی در آباد و خراب
باشد که در آیینه توان دید و در آب


#سعدی
یار گرفته‌ام بسی چون تو ندیده‌ام کسی
شمع چنین نیامده‌ست از در هیچ مجلسی

قصه به هر که می‌برم فایده‌ای نمی‌دهد
مشکل درد عشق را حل نکند مهندسی


#سعدی