همیشه گریه راه التیام زخمهایت نیست
کدامین آب خواهد شست داغ پشت دستت را؟!
تو دل بستی به معشوقی که خود معشوق ها دارد
رها کن ای دل غافل خدای بت پرستت را..
َ#حسین_زحمتکش
کدامین آب خواهد شست داغ پشت دستت را؟!
تو دل بستی به معشوقی که خود معشوق ها دارد
رها کن ای دل غافل خدای بت پرستت را..
َ#حسین_زحمتکش
قدم بزن همه شهر را به پای خودت
و گریه کن وسط کافه ها برای خوت
تو خود علاج غم و درد بیشمار خودی
برو طبیب خودت باش و مبتلای خودت
ُ#حسین_زحمتکش
و گریه کن وسط کافه ها برای خوت
تو خود علاج غم و درد بیشمار خودی
برو طبیب خودت باش و مبتلای خودت
ُ#حسین_زحمتکش
به هر کُجا که رسیدم، بدون نذر رسیدم
هزار شُکر، ده ما امامزاده ندارد!
به نیمهی پُر لیوان بچسب لوط، که قومت
هر آنچه داشته باشد، حرامزاده ندارد!
َ#حسین_زحمتکش
هزار شُکر، ده ما امامزاده ندارد!
به نیمهی پُر لیوان بچسب لوط، که قومت
هر آنچه داشته باشد، حرامزاده ندارد!
َ#حسین_زحمتکش
دست گدایی پیش هر کس بردم الّا او !
ما را قنوتی هست ، اما "ربنایی" نیست
چشم تماشای شکوهت را ندارد دهر !
آن روز کفشت می دهد دنیا که پایی نیست !
ٌ#حسین_زحمتکش
ما را قنوتی هست ، اما "ربنایی" نیست
چشم تماشای شکوهت را ندارد دهر !
آن روز کفشت می دهد دنیا که پایی نیست !
ٌ#حسین_زحمتکش
سرِ مویی کسی هرگز پریشانم نکرد اما
ببین حالا چه آسان با سر مویی گرفتارم !
شبیه کشتی بی لنگری ، بازیچه ی موجم
چنان بدخوابم و هر شب به پهلویی گرفتارم ...
ٌ#حسین_زحمتکش
ببین حالا چه آسان با سر مویی گرفتارم !
شبیه کشتی بی لنگری ، بازیچه ی موجم
چنان بدخوابم و هر شب به پهلویی گرفتارم ...
ٌ#حسین_زحمتکش
پشت پلکت حبس کردی شور اقیانوس را
لا به لای گیسوانت جاده ی چالـــوس را
چـادر گلـدار سرکـردی و راه افتـاده ای
دربیـاور بــا خرامیـدن، لـج طاووس را...
ُ#حسین_زحمتکش
لا به لای گیسوانت جاده ی چالـــوس را
چـادر گلـدار سرکـردی و راه افتـاده ای
دربیـاور بــا خرامیـدن، لـج طاووس را...
ُ#حسین_زحمتکش
آنچه از تو بردهایم ، این زخمهای کهنه است
آنچه از ما بردهای ، ای عشق ! عمری آبروست
حاصل یکعمر ، پیش چشممان بر باد رفت
چون کسی که رکعت آخر بفهمد بیوضوست ...!
ُ#حسین_زحمتکش
آنچه از ما بردهای ، ای عشق ! عمری آبروست
حاصل یکعمر ، پیش چشممان بر باد رفت
چون کسی که رکعت آخر بفهمد بیوضوست ...!
ُ#حسین_زحمتکش
ماتِ چشمان توام اما دلم درگير نيست
از تو ای يوسف دلم سير است و چشمم سير نيست
اين شكافِ پشت پيراهن شهادت می دهد
هيچ كس در ماجرای عشق بی تقصير نيست
ُ#حسین_زحمتکش
از تو ای يوسف دلم سير است و چشمم سير نيست
اين شكافِ پشت پيراهن شهادت می دهد
هيچ كس در ماجرای عشق بی تقصير نيست
ُ#حسین_زحمتکش
همان شيخی كه می بينم هزاران رخنه در دينش
نبايد انتظاری داشت از آن چشم كم بينش
جهان گشته ست و حالا كودكی بی دست و پا دارد
به ما درس تكامل می دهد ! می سوزم از اينش
#حسین_زحمتکش
نبايد انتظاری داشت از آن چشم كم بينش
جهان گشته ست و حالا كودكی بی دست و پا دارد
به ما درس تكامل می دهد ! می سوزم از اينش
#حسین_زحمتکش
تو رستم باش و من سهراب، اما خوب میدانم
که می افتد به پای صید، صیادی هر از گاهی
تو با من سرگرانی و من از قهر تو غمگینم
ولی شادم به اینکه باکسی شادی هراز گاهی...
#حسین_زحمتکش
که می افتد به پای صید، صیادی هر از گاهی
تو با من سرگرانی و من از قهر تو غمگینم
ولی شادم به اینکه باکسی شادی هراز گاهی...
#حسین_زحمتکش
آن شاعران که از تو به توصیف تن خوشند
کورند آنقدر که به یک پیرهن خوشند!
گاهی مرا نگاه کنی رد شوی بس است
آنها که بی کسند به یک در زدن خوشند...
#حسین_زحمتکش
کورند آنقدر که به یک پیرهن خوشند!
گاهی مرا نگاه کنی رد شوی بس است
آنها که بی کسند به یک در زدن خوشند...
#حسین_زحمتکش
حالم شبیه شانه ی بیچاره ای ست که
در لا به لای موی تو گم کرده راه را
حالم بد است مثل گدایی که سالهاست
چشمش گرفته دختر یک پادشاه را.
#حسین_زحمتکش
در لا به لای موی تو گم کرده راه را
حالم بد است مثل گدایی که سالهاست
چشمش گرفته دختر یک پادشاه را.
#حسین_زحمتکش