Forwarded from Attach Master
#جنبش #خزینه
وخرافات مذهبيان وعلماى اسلامى
"خزینه" حوضچه ای در حمام بود که مردم خودشان را در آن می شستند و آب می کشیدند و غسل می کردند. البته آب خزینه ها معمولا کثیف بود و به راحتی میتوان تصور کرد چنین حوضچه ای منبع پخش انواع و اقسام میکربها و شیوع بیماریها به همه شهر بود. بخصوص انواع بیماریهای پوستی مانند تراخم و کچلی و بیماریهای قارچی و آبله که در شهرها و روستاها بیداد میکرد.
معمولا حمامیها بین دو نوبت مردانه و زنانه هم
چوب درخت زالزالک را در خزینه میگرداندند و مو و چرک و کف صابون را جمع میکردند و مقداری آهک هم درون آن می ریختند بلکه از آلودگی آن کمی کاسته شود. از طرفی رضاشاه میدید نیروی کار در مملکت بعلت بیماری و مرگ عملا در حال کاسته شدن است.
پس از پیگیری متوجه شد که یکی از علل اصلی
مرگ و میر مردم استفاده از خزینه هاست. تا اینکه به فرمان رضاشاه بزرگ رسما استفاده از خزینه در حمامها ممنوع اعلام شد.
اما داستان به اینجا پایان نیافت. بعد از بسته شدن خزینه ها اعتراض برخی علما و روحانیون بخصوص روحانیت خراسان بلند شد. آنها حزبی به نام حزب خزینه تاسیس کردند و فریاد وااسلاما سر دادند و استفاده از دوش به جای خزینه را از مظاهر غربگرایی اعلام کردند. این علمای معظم تنها آب خزینه را پاک و به اصطلاح "کرّ" میدانستند و هر چه غیر از آنرا را ناپاک و نجس اعلام کردند.
آیات عظام فتوا دادند که منع خزینه "غیرشرعی" است و با آبی که از شیر آب میریزد نمیتوان غسل کرد.
بنابراین ممنوع کردن خزینه "عمل خلاف شرع رضاشاه" اعلام شد.
آنها آب «کرّ» را آبی میدانستند که در سه و نیم وجب در سه و نیم وجب در سه و نیم وجب باشد.
هر چند که درباره اندازه وجب توضیح ندادند. در
چنین آبی میتوان وضو گرفت و غسل کرد ولو در آن حیوانی یا انسانی ادرار کرده باشد. به شرط آنکه عین نجاست در آن دیده نشود و پس از ادرار، آب از خزینه سرریز شود.
بنابراین موضوع خزینه تبدیل شد به یکی از کشاکشهای تاریخی بین برخی روحانیون و افرادی که میل به مدرن شدن جامعه داشتند و جنگی بر علیه "دوش حمام" آغاز شد. جنبش خزینه و مخالفتهایی پیرامون آن شکل گرفت و برخی مومنین و متدینین هم تا سالها پنهانی از خزینه استفاده میکردند و نقشه میریختند که چگونه نیمه شبها و به دور از چشم پاسبانها و با چرب کردن سبیل حمامی خود را به خزینه برسانند.
تا کم کم به زور باطوم و دگنگ رضاشاه و به مرور زمان مردم به محاسن دوش پی بردند. بعضی علما هم بالاخره فتوا دادند که دوش در حمام عيبی ندارد به شرط آنکه بعد از آن در خزینه غسل کنند! بعدها فعالان جنبش خزینه فتوا دادند که میشود زیر دوش بجای غسل ارتماسی، غسل ترتیبی انجام داد و احکام و مسائل آن را مطرح نمودند.
اما روایت و جنگ علیه دوش و جنبش خزینه نه اول ماجرا بود و نه آخر ماجرا.
علما از مدرسه رفتن دختران و تاسیس مدرسه مدرن گرفته تا تاسیس رادیو و تلویزیون و تریبون به جای منبر و اصولا هر ابزاری که نیاز بشر امروز و نشانه پیشرفت بود دخالت میکردند و از قرآن و دین مایه می گذاشتند و آنرا خلاف شرع و خلاف احکام الهی اعلام میکردند و بقیه را غربزده و طاغوتی اعلام میفرمودند.
جنگی که تا امروز به دیش ماهواره و اینترنت ادامه یافته و هنوز آتش بس اعلام نشده است!!
جنبش خزینه نه اول ماجرا بود و نه آخر ماجرا.
علما اولین بار که دوچرخه به ایران آمد آنرا ارابه جن معرفی کردند. اما داستان شناسنامه از همه جالبتر بود.
اولین بار که اعلام کردند مردم برای گرفتن
شناسنامه به شهربانی مراجعه کنند، علمای عظام فتوا دادند که این دسیسه انگلیس است تا نام دختران و همسران شما را بدانند!!!!!
و این داستان همچنان ادامه دارد
پاینده ایران
وخرافات مذهبيان وعلماى اسلامى
"خزینه" حوضچه ای در حمام بود که مردم خودشان را در آن می شستند و آب می کشیدند و غسل می کردند. البته آب خزینه ها معمولا کثیف بود و به راحتی میتوان تصور کرد چنین حوضچه ای منبع پخش انواع و اقسام میکربها و شیوع بیماریها به همه شهر بود. بخصوص انواع بیماریهای پوستی مانند تراخم و کچلی و بیماریهای قارچی و آبله که در شهرها و روستاها بیداد میکرد.
معمولا حمامیها بین دو نوبت مردانه و زنانه هم
چوب درخت زالزالک را در خزینه میگرداندند و مو و چرک و کف صابون را جمع میکردند و مقداری آهک هم درون آن می ریختند بلکه از آلودگی آن کمی کاسته شود. از طرفی رضاشاه میدید نیروی کار در مملکت بعلت بیماری و مرگ عملا در حال کاسته شدن است.
پس از پیگیری متوجه شد که یکی از علل اصلی
مرگ و میر مردم استفاده از خزینه هاست. تا اینکه به فرمان رضاشاه بزرگ رسما استفاده از خزینه در حمامها ممنوع اعلام شد.
اما داستان به اینجا پایان نیافت. بعد از بسته شدن خزینه ها اعتراض برخی علما و روحانیون بخصوص روحانیت خراسان بلند شد. آنها حزبی به نام حزب خزینه تاسیس کردند و فریاد وااسلاما سر دادند و استفاده از دوش به جای خزینه را از مظاهر غربگرایی اعلام کردند. این علمای معظم تنها آب خزینه را پاک و به اصطلاح "کرّ" میدانستند و هر چه غیر از آنرا را ناپاک و نجس اعلام کردند.
آیات عظام فتوا دادند که منع خزینه "غیرشرعی" است و با آبی که از شیر آب میریزد نمیتوان غسل کرد.
بنابراین ممنوع کردن خزینه "عمل خلاف شرع رضاشاه" اعلام شد.
آنها آب «کرّ» را آبی میدانستند که در سه و نیم وجب در سه و نیم وجب در سه و نیم وجب باشد.
هر چند که درباره اندازه وجب توضیح ندادند. در
چنین آبی میتوان وضو گرفت و غسل کرد ولو در آن حیوانی یا انسانی ادرار کرده باشد. به شرط آنکه عین نجاست در آن دیده نشود و پس از ادرار، آب از خزینه سرریز شود.
بنابراین موضوع خزینه تبدیل شد به یکی از کشاکشهای تاریخی بین برخی روحانیون و افرادی که میل به مدرن شدن جامعه داشتند و جنگی بر علیه "دوش حمام" آغاز شد. جنبش خزینه و مخالفتهایی پیرامون آن شکل گرفت و برخی مومنین و متدینین هم تا سالها پنهانی از خزینه استفاده میکردند و نقشه میریختند که چگونه نیمه شبها و به دور از چشم پاسبانها و با چرب کردن سبیل حمامی خود را به خزینه برسانند.
تا کم کم به زور باطوم و دگنگ رضاشاه و به مرور زمان مردم به محاسن دوش پی بردند. بعضی علما هم بالاخره فتوا دادند که دوش در حمام عيبی ندارد به شرط آنکه بعد از آن در خزینه غسل کنند! بعدها فعالان جنبش خزینه فتوا دادند که میشود زیر دوش بجای غسل ارتماسی، غسل ترتیبی انجام داد و احکام و مسائل آن را مطرح نمودند.
اما روایت و جنگ علیه دوش و جنبش خزینه نه اول ماجرا بود و نه آخر ماجرا.
علما از مدرسه رفتن دختران و تاسیس مدرسه مدرن گرفته تا تاسیس رادیو و تلویزیون و تریبون به جای منبر و اصولا هر ابزاری که نیاز بشر امروز و نشانه پیشرفت بود دخالت میکردند و از قرآن و دین مایه می گذاشتند و آنرا خلاف شرع و خلاف احکام الهی اعلام میکردند و بقیه را غربزده و طاغوتی اعلام میفرمودند.
جنگی که تا امروز به دیش ماهواره و اینترنت ادامه یافته و هنوز آتش بس اعلام نشده است!!
جنبش خزینه نه اول ماجرا بود و نه آخر ماجرا.
علما اولین بار که دوچرخه به ایران آمد آنرا ارابه جن معرفی کردند. اما داستان شناسنامه از همه جالبتر بود.
اولین بار که اعلام کردند مردم برای گرفتن
شناسنامه به شهربانی مراجعه کنند، علمای عظام فتوا دادند که این دسیسه انگلیس است تا نام دختران و همسران شما را بدانند!!!!!
و این داستان همچنان ادامه دارد
پاینده ایران
Telegram
📎