Forwarded from کانال شعر معصومه اپروز (M اپروز)
" چم به را "
چده ته را از چم به را بومونم ؟
چده ته را رو به خدا بومونم ؟
وا مگه ته کاراش برده گوله تا؟
دا که ته را هه برشه را بومونم
چمه نفس ، اشته نفسی ، بندا
تنگه نفس ، چده از یا بومونم؟
اشته شه نه منر ناخوش آکرده
کی کرا آی ؟ داکینی یا بومونم؟
بال و پرم چکه نشام پر ژنده
بی بال و پر چنته یاهابومونم؟
بهاری را خلا گول و سوزه یه
سوزه پرمه ازگولی را بومونم؟
چه به اشته وفا و مره وونی
نازه یارم چده سیفا بومونم؟
شی ره شادی بوئری زندگی را
نه وردره ، نه خام بدا بومونم
نه اومی ره نه اشته خور اومه
از بی خور چنته مه را بومونم
خیلی وخته اشته سسم مسه نی
خام هنی از اشته رفا بومونم
بری بری ته را از چم به رایمه
بری دا که از اشته سا بومونم
#محمدرضا_فدایی (مولوم)
چده ته را از چم به را بومونم ؟
چده ته را رو به خدا بومونم ؟
وا مگه ته کاراش برده گوله تا؟
دا که ته را هه برشه را بومونم
چمه نفس ، اشته نفسی ، بندا
تنگه نفس ، چده از یا بومونم؟
اشته شه نه منر ناخوش آکرده
کی کرا آی ؟ داکینی یا بومونم؟
بال و پرم چکه نشام پر ژنده
بی بال و پر چنته یاهابومونم؟
بهاری را خلا گول و سوزه یه
سوزه پرمه ازگولی را بومونم؟
چه به اشته وفا و مره وونی
نازه یارم چده سیفا بومونم؟
شی ره شادی بوئری زندگی را
نه وردره ، نه خام بدا بومونم
نه اومی ره نه اشته خور اومه
از بی خور چنته مه را بومونم
خیلی وخته اشته سسم مسه نی
خام هنی از اشته رفا بومونم
بری بری ته را از چم به رایمه
بری دا که از اشته سا بومونم
#محمدرضا_فدایی (مولوم)
Forwarded from اتچ بات
" #سر_خنیاگر_خنیاگران_تالش "
استاد #سید_هادی_حمیدی
____________________
سخن از شخص نیست از زایش صوتی گوهرین است . سخن از نماد ، تجلی و تبلور لحنِ قومی قدیمی است در نای و حنجره ی فرزندی از فرزندانش ، سخن از پدیده ای نادر و کمیاب ، خود جوش و خود آرا و خود ساز است . سخن از بی وفایی نه ، از بی اعتنایی نه ، از نا آگاهی و بی توجهی قومی است که به زیباییهایش و به داشته هایش نمی اندیشد ویا توان اندیشیدن آن را ندارد .
هر کس از بدو تولد ، با نوعی برجستگی پا به میدان زیست میگذارد . یکی تنومند و خوش قواره و آن یک شیرین زبان و دلنشین است . یکی مغزی متفکرین دارد و آن یک نگاهی آتشین که از انسجام و همبستگی و پیوستگی همه ی این نشانه ها توانایی و اقتدار و ابهت ملتی پدیدار میگردد .
آقای سیدهادی حمیدی هم از آن دست افرادی است که در حنجره اش گنجی گوهرین و میراثی گرانبار لانه گزیده بود که بیدریغ و بی هیچ کمک و چشمداشتی چنین گنجی و میراثی را در کش و قوس زندگی موسیقایی تالش با آوای گرم و دلنشینش تقدیم ایل و تبار خویش کرده است . آوای گرم و دلنشینی که هم از لالاییهای مهربانانه و محزونانه ی مادران زحمتکش تالش و هم از دلاوریها وحماسه ها و پهلوانیهای مردان و زنان قوم و هم از نوازشهای عاشقانه و عارفانه ی آنان مایه داشته را از دل خروارها خاک به بیرون کشیده و ایثارگرانه و فداکارانه و مهربانانه و استادانه به پای نه تنها یکایک آنان بلکه فراتر از آن در جای جای ادبیات پیرامونی کشور بزرگ ایران پراکنده است و به نوعی کمک شایانی به ضرباهنگ زیبای موسیقایی ایرانیان کرده که مایه ی مباهات قوم تالش و مایه نشاط و گستردگی موسیقی ایران شده است هر چند از عنایت و توجه ی قوم و تبار خویش و همه ی متولیان و صاحب منصبان امور هم به قدر کافی بهره نبرده باشد .
چه میتوان گفت جز تاسف برای سرکردگان و صاحب منصبان قومی که به سرمایه ی معنوی بی توجه و یا کم توجه بوده و هستند ؟
آفت بی توجهی و بی دقتی آدمیان مهلکتر از درد های ناعلاج جسمی است چرا که همیشه ناگواریهای بزرگ از نقصانات کوچک سر بر می آورند و نواقص کوچک و کم اهمیت منشاء وسرچشمه وقایع و رویدادهای بزرگ تلقی میگردند .
گل اگر که بروید که روییده است و ذاتش رشد و نمو است و گل کردن و شکفتن و عطر پراکندن ، اما نیاز به نوازش و مراقبت دارد تا از باد و باران در امان بماند .
ما در کجای نوازش و مراقبت این گل خود جوش و خوش نقش و نوا قرار گرفته ایم و قرار داریم ؟
صدایش را دوست داشته ایم و دوست داریم آیا شده است که در پیوند آن و مراقبت و محافظت آن دستی بر شاخ و بال و برگ وبارش کشیده باشیم ؟
همیشه گفته ایم و همیشه میگوییم که صدای هادی دلنواز و دل انگیز است اما از موجودیت و سلامت این صوت داودی بوده است که با مسئولیت سخن سر داده باشیم ؟
هر گاه پای مسئولیت در میان باشد و دلسوزی و مراقبت و نظارت در کار باشد شکوفایی و والایی و مقاومت و مداومت آن کار هم زیادتر خواهد بود که البته چنین انتظاری از متولیان و مسئولین امر هست ونه که از دیگر هموندان و همبستگان نباشد .
ما همه در مقابل رویدادها مسئولیم چرا که
کوتاهی متولیان فرهنگی و کوتاهی همه ی ما نتوانست ازصدای خوش هادی برای قوم قدیمی تالش نهال مداومت و رو به رشد را صاحب شود و از این بابت باید هم شرمنده ی هنرمند و استاد بود و هم خجل از اعمال خویش .
ضمن قدردانی از این هنرمند متین و توانا قطعه شعر " چه مونو ؟" تقدیم صفا و صمیمیتش میگردد .
با احترام محمدرضا فدایی
" چه مونو ؟ "
_________
آوتاوی شله مونو ، آوی آوینه مونو
روشونا بو نه سونو، ای جگا کو نمونو
روشونه دنیا وینم ، دستونی کو درییه
ترسم هی پشت آکرم ، مرا آورو ممونو
گول خاسه بلبل خاسه ، گول و بلبل دیلاچاک
گول اشتن بو ویتنه ، بلبل چِیٌ خونده زونو
گوله باغی کوخونو ، گول زونو گول آزونو
چه دری دستونی کو ؟ که هی را بلبل خونو
نبو واته گولی بو ، دچیکه ام کو اه کو ؟
کی بی گرمه سسی نه ، ناز نازه ای بوخونو پوازن گرمه سسی ، تالشون بنده سری
ویتارن نرمه هرا ، دا تالش پس ممونو
گوله باغر تالشه ، باغ تنه خیلی خشه
بی داشته سوزه باغی ، دا که داغر بورونو
خوناخون ته استیره ، باغی بلبله وچه
خوندَرَه دخوندَرَه ، دا که باغر بومونو
سس درییه باغی کو ، هم آو و آوتاوی کو
آو و آوتاوی داری ، دا باغی گول بوشونو
گوله باغی تونی کو ، سییا ریحون و لدو
خاس خاسه ته خوندَرَه ، کییه قدرر مه زونو
تالشون دستونی را ، خیلی زَمَت کَشَه رَه
خدا قووت هادی جان ، غم ته هرگز مه سونو
✍ #محمدرضا_فدایی (مولوم)
🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌸🌸🌹🌸
تالشِ نوین
@TalesheNovin
استاد #سید_هادی_حمیدی
____________________
سخن از شخص نیست از زایش صوتی گوهرین است . سخن از نماد ، تجلی و تبلور لحنِ قومی قدیمی است در نای و حنجره ی فرزندی از فرزندانش ، سخن از پدیده ای نادر و کمیاب ، خود جوش و خود آرا و خود ساز است . سخن از بی وفایی نه ، از بی اعتنایی نه ، از نا آگاهی و بی توجهی قومی است که به زیباییهایش و به داشته هایش نمی اندیشد ویا توان اندیشیدن آن را ندارد .
هر کس از بدو تولد ، با نوعی برجستگی پا به میدان زیست میگذارد . یکی تنومند و خوش قواره و آن یک شیرین زبان و دلنشین است . یکی مغزی متفکرین دارد و آن یک نگاهی آتشین که از انسجام و همبستگی و پیوستگی همه ی این نشانه ها توانایی و اقتدار و ابهت ملتی پدیدار میگردد .
آقای سیدهادی حمیدی هم از آن دست افرادی است که در حنجره اش گنجی گوهرین و میراثی گرانبار لانه گزیده بود که بیدریغ و بی هیچ کمک و چشمداشتی چنین گنجی و میراثی را در کش و قوس زندگی موسیقایی تالش با آوای گرم و دلنشینش تقدیم ایل و تبار خویش کرده است . آوای گرم و دلنشینی که هم از لالاییهای مهربانانه و محزونانه ی مادران زحمتکش تالش و هم از دلاوریها وحماسه ها و پهلوانیهای مردان و زنان قوم و هم از نوازشهای عاشقانه و عارفانه ی آنان مایه داشته را از دل خروارها خاک به بیرون کشیده و ایثارگرانه و فداکارانه و مهربانانه و استادانه به پای نه تنها یکایک آنان بلکه فراتر از آن در جای جای ادبیات پیرامونی کشور بزرگ ایران پراکنده است و به نوعی کمک شایانی به ضرباهنگ زیبای موسیقایی ایرانیان کرده که مایه ی مباهات قوم تالش و مایه نشاط و گستردگی موسیقی ایران شده است هر چند از عنایت و توجه ی قوم و تبار خویش و همه ی متولیان و صاحب منصبان امور هم به قدر کافی بهره نبرده باشد .
چه میتوان گفت جز تاسف برای سرکردگان و صاحب منصبان قومی که به سرمایه ی معنوی بی توجه و یا کم توجه بوده و هستند ؟
آفت بی توجهی و بی دقتی آدمیان مهلکتر از درد های ناعلاج جسمی است چرا که همیشه ناگواریهای بزرگ از نقصانات کوچک سر بر می آورند و نواقص کوچک و کم اهمیت منشاء وسرچشمه وقایع و رویدادهای بزرگ تلقی میگردند .
گل اگر که بروید که روییده است و ذاتش رشد و نمو است و گل کردن و شکفتن و عطر پراکندن ، اما نیاز به نوازش و مراقبت دارد تا از باد و باران در امان بماند .
ما در کجای نوازش و مراقبت این گل خود جوش و خوش نقش و نوا قرار گرفته ایم و قرار داریم ؟
صدایش را دوست داشته ایم و دوست داریم آیا شده است که در پیوند آن و مراقبت و محافظت آن دستی بر شاخ و بال و برگ وبارش کشیده باشیم ؟
همیشه گفته ایم و همیشه میگوییم که صدای هادی دلنواز و دل انگیز است اما از موجودیت و سلامت این صوت داودی بوده است که با مسئولیت سخن سر داده باشیم ؟
هر گاه پای مسئولیت در میان باشد و دلسوزی و مراقبت و نظارت در کار باشد شکوفایی و والایی و مقاومت و مداومت آن کار هم زیادتر خواهد بود که البته چنین انتظاری از متولیان و مسئولین امر هست ونه که از دیگر هموندان و همبستگان نباشد .
ما همه در مقابل رویدادها مسئولیم چرا که
کوتاهی متولیان فرهنگی و کوتاهی همه ی ما نتوانست ازصدای خوش هادی برای قوم قدیمی تالش نهال مداومت و رو به رشد را صاحب شود و از این بابت باید هم شرمنده ی هنرمند و استاد بود و هم خجل از اعمال خویش .
ضمن قدردانی از این هنرمند متین و توانا قطعه شعر " چه مونو ؟" تقدیم صفا و صمیمیتش میگردد .
با احترام محمدرضا فدایی
" چه مونو ؟ "
_________
آوتاوی شله مونو ، آوی آوینه مونو
روشونا بو نه سونو، ای جگا کو نمونو
روشونه دنیا وینم ، دستونی کو درییه
ترسم هی پشت آکرم ، مرا آورو ممونو
گول خاسه بلبل خاسه ، گول و بلبل دیلاچاک
گول اشتن بو ویتنه ، بلبل چِیٌ خونده زونو
گوله باغی کوخونو ، گول زونو گول آزونو
چه دری دستونی کو ؟ که هی را بلبل خونو
نبو واته گولی بو ، دچیکه ام کو اه کو ؟
کی بی گرمه سسی نه ، ناز نازه ای بوخونو پوازن گرمه سسی ، تالشون بنده سری
ویتارن نرمه هرا ، دا تالش پس ممونو
گوله باغر تالشه ، باغ تنه خیلی خشه
بی داشته سوزه باغی ، دا که داغر بورونو
خوناخون ته استیره ، باغی بلبله وچه
خوندَرَه دخوندَرَه ، دا که باغر بومونو
سس درییه باغی کو ، هم آو و آوتاوی کو
آو و آوتاوی داری ، دا باغی گول بوشونو
گوله باغی تونی کو ، سییا ریحون و لدو
خاس خاسه ته خوندَرَه ، کییه قدرر مه زونو
تالشون دستونی را ، خیلی زَمَت کَشَه رَه
خدا قووت هادی جان ، غم ته هرگز مه سونو
✍ #محمدرضا_فدایی (مولوم)
🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌸🌸🌹🌸
تالشِ نوین
@TalesheNovin
Telegram
attach 📎
Forwarded from کانال شعر معصومه اپروز (M اپروز)
" اتراز و گادار "
اَتراز سواد داری یو ، همیشه گاداری سر به سر پِنَی . گادار بیسوادا ولی خیلی چییون کو سر بر وری .
رادییه حلا تازه دَرما . اَتراز ایگله رادییه خرییه شا .
اُتراز ، گاداری کوچه روزی را اشتن دوستون پیگره شو گاداری را سری نشه و وا رفقن
هنطه که گادار آ ام وری دَویَره اَی صلا بژنه با ایتِه چَمَه ور بنشه .
چِه رفقن هَطه کرن . گادار آ چومون ور نشه
اَتراز اشتن رادییه آکَره رو کَره به گادار .
وا :
" گادار زونی ام چَه ؟ "
گادار وا : " نِه "
اُتراز وا:
ام ای دزگایی استه که خیلی جائون کو اَمَه را خَوَر وره ، خیلی گفون اَمَه را وا .
امریکا کو ، اوروپا کو ، دوره راکو ، ام شهر اه شهری کو ، پایتختی کو .
گادار وا :
" اَتراز ، ام دزگا چند خریَه ره ؟ "
اَتراز وا :
" چل تمن "
گادار وا :
" مه را بوا بیوینم ، هنطه که گَفون ، خَوَر وَره یو وا ؛ چَمَه گَفون نی شا خَوَر ببَره یو دوره راکو بمَسن ؟"
اَتراز وا :
" نِه فقط گَفون خَوَر وره یو وا ، چَمَه گفون دِه دوره را نه بَره و هیچکس چمه گفون نِمَسه "
گادار وا :
" ام دزگا ، هیچ چاره زار اِرزش نِداره ، ته اَی چل تمن خریَه ره ؟ گرون خریَه ره اَتراز !! دزگایی که دوره راکو بوا و امه بمسم ولی اگر امه بوایم و دوره راکو ممسن آفته
" وات و مَس " چاکه !
" بوای یو مَمَسن " آفت !!
✍مولوم
استاد #محمدرضا_فدایی
https://t.me/Masomehaprooz
اَتراز سواد داری یو ، همیشه گاداری سر به سر پِنَی . گادار بیسوادا ولی خیلی چییون کو سر بر وری .
رادییه حلا تازه دَرما . اَتراز ایگله رادییه خرییه شا .
اُتراز ، گاداری کوچه روزی را اشتن دوستون پیگره شو گاداری را سری نشه و وا رفقن
هنطه که گادار آ ام وری دَویَره اَی صلا بژنه با ایتِه چَمَه ور بنشه .
چِه رفقن هَطه کرن . گادار آ چومون ور نشه
اَتراز اشتن رادییه آکَره رو کَره به گادار .
وا :
" گادار زونی ام چَه ؟ "
گادار وا : " نِه "
اُتراز وا:
ام ای دزگایی استه که خیلی جائون کو اَمَه را خَوَر وره ، خیلی گفون اَمَه را وا .
امریکا کو ، اوروپا کو ، دوره راکو ، ام شهر اه شهری کو ، پایتختی کو .
گادار وا :
" اَتراز ، ام دزگا چند خریَه ره ؟ "
اَتراز وا :
" چل تمن "
گادار وا :
" مه را بوا بیوینم ، هنطه که گَفون ، خَوَر وَره یو وا ؛ چَمَه گَفون نی شا خَوَر ببَره یو دوره راکو بمَسن ؟"
اَتراز وا :
" نِه فقط گَفون خَوَر وره یو وا ، چَمَه گفون دِه دوره را نه بَره و هیچکس چمه گفون نِمَسه "
گادار وا :
" ام دزگا ، هیچ چاره زار اِرزش نِداره ، ته اَی چل تمن خریَه ره ؟ گرون خریَه ره اَتراز !! دزگایی که دوره راکو بوا و امه بمسم ولی اگر امه بوایم و دوره راکو ممسن آفته
" وات و مَس " چاکه !
" بوای یو مَمَسن " آفت !!
✍مولوم
استاد #محمدرضا_فدایی
https://t.me/Masomehaprooz
Telegram
کانال شعر معصومه اپروز
چه میشد آب و رنگ خواب باشی؟
تو هم در خانه مهتاب باشی
زبان دستهایم زخم برداشت
چرا آتش ؟!چه میشد آب باشی!
🌷🌸🌹🌻
امه آسونداری ریشه کو ایزم
سبی تیجره اندیشه کو ایزم
.ایدنیا خاکی بن چال به چه به دوم
هنی سنگ آنبم شیشه کو ایزم
.
🎶کانال اشعار معصومه اپروز
تو هم در خانه مهتاب باشی
زبان دستهایم زخم برداشت
چرا آتش ؟!چه میشد آب باشی!
🌷🌸🌹🌻
امه آسونداری ریشه کو ایزم
سبی تیجره اندیشه کو ایزم
.ایدنیا خاکی بن چال به چه به دوم
هنی سنگ آنبم شیشه کو ایزم
.
🎶کانال اشعار معصومه اپروز
Forwarded from تالشِ نوین
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
همایش رونمایی از کتاب " هوزَرات"
مجموعه ای از داستانهای کوتاه تالشی با برگردان فارسی توسط #محمدرضا_فدایی, انتشارات ماه مینو.رشت
با حضور اساتید دانشگاه ، شاعران گیل و تالش، نویسندگان ، پژوهشگران زبان و ادبیات تالش و گیلان و مردم فرهنگ دوست گیل و تالش برگزار شد.
مجتمع خاتم الانبیاء رشت
برنامه چهارشنبه خاتون به مدیریت بانو مینو امیری اردجانی
۲۵ خرداد ۱۴۰۱
📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚
تالشِ نوین
@TalesheNovin
مجموعه ای از داستانهای کوتاه تالشی با برگردان فارسی توسط #محمدرضا_فدایی, انتشارات ماه مینو.رشت
با حضور اساتید دانشگاه ، شاعران گیل و تالش، نویسندگان ، پژوهشگران زبان و ادبیات تالش و گیلان و مردم فرهنگ دوست گیل و تالش برگزار شد.
مجتمع خاتم الانبیاء رشت
برنامه چهارشنبه خاتون به مدیریت بانو مینو امیری اردجانی
۲۵ خرداد ۱۴۰۱
📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚
تالشِ نوین
@TalesheNovin