🌴 داستان بلوچستان
127 subscribers
53 photos
1 video
4 links
اینجا محل روایت داستان‌های من از سفرهام به بلوچستانه. بیشتر نقل‌های کوتاه یک دقیقه‌ای‌ان و گاهی هم لابلاشون روایت‌های بلند پیدا میشه. اگه یه روزی تصمیم گرفتید بخونیدشون پیشنهاد میکنم از اولش شروع کنید.

📮 @Mahmoodreza_amini
Download Telegram
سلام !

ویس‌هایی که روی کانال گذاشتم یه بخشی از دغدغه شخصیم درباره مساله #جهادی_بودن و #جهادی_رفتن ه !


من باب اینکه بدونید توشون چه خبره :


📌 ویس اول شامل توضیحات عمومی درباره انگیزه بحث و شرایط ضبط استودیویی یه!

📌 دومی یه طرح مساله کلی درباره نگاه ما به ماجرای علوم انسانی یه.
خودم رو یاد اون عزیزی انداخت که به ضرس قاطع معتقد بود خورشید پشتش به ماست :)

📌 سومی اندر احوالات آدم فضایی بودن ماست 👽

📌 چهارمی یکی از مصادیق مواجهه این موجودات بالا 👽 با آدمهاست. جهت رعایت کپی رایت روایت‌ نقل شده درباره ماجرای اون کلاس و یکی دوتا مثال دیگه همه از دیتاهایی‌ان که از سرکار خانم #نجمه_قنبری گرفتیم.

📌 و ویس آخر هم اندر تلاش برای آنکه #جهادی_نریم !
(اون فیزیکدان‌هایی هم که توی متن بهش اشاره شده جوالدوزیست که به قماش خودمون زدم!)
به انضمام تشکرات، منابع و درخواست ها.

@Dastane_Balouchestan
سلام

درباره ویس‌های دیروز یه تعداد خوبی فیدبک و نظر دستم رسید.

بخشیش تشکرات و استقبال دوستان بود که بسیار ممونم بابت‌شون و بخشیش هم نقدهایی بود که دوستان به مساله وارد کردن.

از پیامهای سری اول میگذرم، اما اون بخشی که مربوط به نقدهایی هست که به حرف‌های دیروز وارد شده و فرمت قابل ارسال داره رو تدریجا روی کانال میذارم.

باز اگر نکته‌ای هست که دوست دارید درباره‌اش حرف بزنید یا فکر میکنید باید گفته و شنیده بشه خوشحال میشوم بشنوم.

@Mahmoodreza_amini

@Dastane_Balouchestan
نقد اول رو از رفیق قدیم‌الایم ابوالمراجع #محمدمهدی_بهرامی گرفتم.

حضرت استاد از بزرگ مدیران تاریخند، در عنفوان جوانی برق خونده و فی‌الحال مشغوله به مطالعات بین الملل با گرایش فلسطین.
دور و نزدیک درگیر فضای کارهای جهادی‌یه و از موثرترین آدمهای عملگرایی‌یه که من در برهوت عملگرایی آدمهای دور و برم دارم و حرفهاش هم قاعدتا رنگ پر رنگی از همین خصلت رو دارن.


پ.ن:
عنایت بفرمایید در لحظاتی از ویس صدای معظمات مراجع هم در بکگراند قابل تشخیصه :)


@Dastane_Balouchestan
دومی هم نگاهی‌یه که شیخ #عباس_الطهرانی از منظر علوم ارتباطات به قضیه کرده.

حضرت طهرانی از ارادتمندان برجسته #مستر_اوگوی، موسس و تنها چهره نحله پست مدرن حوزه نجف، از فاحش‌ترین اشتباهاتِ عمران شریف و از حماسه‌آفرینان خط امامی‌ دانشگاه مذکوره و اخیرا در رشته علوم ارتباطات از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شده.

در حال حاضر دیجیتال مارکتره، به طرز عجیبی خلاقه و قسمتی از مسئولیت ارتباطات تیم #با_سلام (basalam.com) رو به عهده داره که بخشی از فعالیت‌شون مربوط به مناطق‌ محروم من جمله سیستان و بلوچستان میشه .


پ.ن: قبل از استماع فایل ذیل عنایت بفرمائید یه مروری به مبحث مشتق هموردا در راستای خم انتگرال ریمانی داشته باشید.

@Dastane_Balouchestan
بابت یه سفر چند روزه ارسال نظرها به تعویق افتاد، فیدبک بعدی که علی الظاهر آخری هم هست با واسطه از خانم فاطمه خطیب دستم رسیده.

آشنایی مستقیم با ایشون ندارم اما از اطلاعات حاصل اینطور برمیاد که فارغ‌التحصیل فیزیک هستن و مدیر #خیریه_انفاق
🛤 @enfaaghcharity

@Dastane_Balouchestan
Forwarded from Fatemeh Kh
سلام.
با آسیب‌هایی که فرموند موافقم. نقدهایی که دارند درست و به جاست.
اما با نتیجه‌ای که گرفتند، موافق نیستم.

🔹فرض کنیم جهادی یک سیستم بسته و غیرقابل تغییره؛ و اینطور تعریف میشه:
یک عده از #شهر میرن به #روستا ، #خدمات انجام میدن. بخاطر #عدم_شناخت ، #بعضی از ارتباط‌ها و خدماتشون برای روستا #زیان داره.

۱. این کار برای خود جهادگران، پاکی روح نمیاره؟ بازدید مناطق محروم، برای جهادگرانی که عمدتا دانشجو هستند و در حال کسب تجربه، در جهان‌بینی اونا تاثیر نداره؟
اصولا نظرشون اینه که این حس مفید بودن، بده؟ حس وظیفه برای خدمت به محرومین نباید تقویت بشه؟!

۲. در کنار آسیب‌های زیاد که فرمودند، نباید فواید جهاد رو ببینیم؟
چند هزار نفر (چندصد خانواده) در طول این سالها در مناطق مختلف صاحب خونه و حمام و دستشویی شدند؟
چند هزار بیمار معالجه و درمان شدند؟
چند صد بچه مدرسه دار شدند و سواد یاد گرفتند؟
چند نوجوان و جوان روستایی بواسطه حضور جهادگرا انگیزه کار و تلاش و درس پیدا کردند؟
اگر یک نفر خودکشی کرده، چند دهدنفر احیا شدند؟

آماری داریم که ضررهاش بیشتر از نفعش بوده که نتیجه بگیریم جهادی رو کنسل کنیم؟

🔹اما واقعا جهادی اینطوره؟ امکان رشد و ارتقا برای این سیستم وجود نداره؟!

▪️چند ماه گذشته وقتی گذاشتیم و با گروه های جهادی دانشگاهی صحبتی کردیم‌. همگی مشغول ارتقای برنامه‌ها بودند. دانشجوها دقیقا با همین نگاه #آسیب‌شناسی_جهادی مشغول برنامه‌ریزی بودند و بحثشون کم کردن آسیب‌ها و نقش‌آفرینی بومی‌ها و ... بود.

بعضی دلایل آسیب‌پذیری مناطق محروم، این موارده:
ضعف شدید امیدواری در منطقه
نبود روحیه همکاری بین افراد
نبود روحیه #مسئولیت_پذیری اجتماعی بین مردم..
که #جهادی بسیاری از این مسائل رو حل میکنه..
به مرحمت شوخی ناغافل وارده، یکی دوتا نظر دیگه درباره ویس‌ها دستم رسید.

اولی مربوطه به #الهام_مراد که قبلا چندخطی درباره‌اش توی کانال نوشتم.
الهام مراد دانشجوی سابق دکتری بیوفیزیک دانشگاه تهرانه که درمیانه‌های مسیر، زندگی آکادمیک رو رها میکنه و جدی تر از قبل به فعالیت‌های میدانی عام المنفعه مشغول میشه.

بسیار دغدغمند و معناگراست، بازه‌ای از بیست و چند سالگی رو نفس به نفس با سرطان جنگیده و این روزها به عنوان تسهیلگر بنیاد توسعه کارآفرینی و زنان و جوانان در بلوچستان مشغول کاره.
بین نظرهایی که تا الان دستم رسیدن، زاویه نقد الهام مراد رو بیشتر از بقیه نقدها دوست داشتم و مشروط به اینکه با موضع بالا دستیش در حین کارهای گروهی کنار بیاید، گزینه مناسبی برای مشورت دادن، انتقال تجربه و شروع فعالیت های جهادی بحساب میاد.

پ.ن:
خیلی دیگه فضای کانال فرهنگی شده! نبود میشستم همینجا براتون یه روضه هفتاد من‌ای مکشوف میکردم :)
Forwarded from E. Morad
اولین سلفی اولین کلاس اولین سفر #نیکشهر.
وچقدر این عکس پر از خوف و رجاست.


@Dastane_Balouchestan
بچه ها پیغام فرستادن و روز معلم رو بهم تبریک گفتن.

با اینحال در تمام طول مدت این ده سال، از ایام کلاسهای آمفی تیاتری فلان مدرسه راسته ولنجک گرفته تا روزهای قدم زدن تو راهروهای تنگ و تاریک مدرسه های #چانف و #لاشار، هیچ زمانی وجود نداشته که بخوام باور کنم ریختن یه مشت فرمول و رابطه و عدد و رقم روی تخته، آدم رو به مرام معلم بودن متصف کنه.

معلمی وصف آدمی یه که آبادت کنه؛
ترجمه اش میشه پیغمبری که دستت رو بذاره توی دست خودت و ببردت روبروی دری که پشتش چرایی معنای زندگی کردن جا خوش کرده. درز در رو برات باز کنه و تو از لای در و چارچوب سرک بکشی به سرزمین عجایبی که پشت دیوارهاشه و با دیدن چیزهایی که چشمت بهشون میافته احساس کنی خون تو همه چهارستون بدنت به جریان افتاده و حس و حال زندگی کردن از حجم شُش ها تا مغز استخونت رو پر کرده.

دیدم که میگم !

رونوشت:
حاجی شکیبا؛ ارواحنا لتراب قدومه الفداء :)


@Dastane_Balouchestan
یه روز معمولی وسط کلاس‌!
زیبا نیست؟ 🙃


#دشتیاری #سیدبار_جدگال

https://bit.ly/2JnEXpj

@Dastane_Balouchestan
چندوقت پیش خیلی اتفاقی یاد این ماجرا افتادم که یه روز عصر که برای ناهار و استراحت بین کلاسها مهمون یکی از خونه های روستایی #لاشار شدم، اهالی خونه یه زیر انداز نه چندان ضخیم رو تو حیاط خونه پهن کردن و بساط سفره رو روی همون زیرانداز چیدن و نهار رو دورهمی همونجا روی خاک و سنگ‌ها و کنار باغچه کاهگلی کوچیک توی حیاط خوردیم.
غذا که تموم شد و کاسه بشقاب‌ها رو که جمع کردن، دیدم همه دونه برنج‌ها و خرده نون‌های مونده رو جمع کردن وسط سفره و دونفری چهارطرف سفره رو گرفتن و همه نون و برنج ها رو یجا از پشت دیوار خونه ریختن وسط کوچه !

@Dastane_Balouchestan
از اونجایی که نگه داشتن حرمت نون توی سفره همیشه بخشی از فرهنگ آدمهای دور و بر من محسوب میشده و از همون زمان‌های بچگی یادمه که اعضای خانواده حتی برای زیر دست و پا نیافتادن همین خرده نعمت‌های خدا هم کلی دقت و حساسیت بخرج میدادن، در لحظات مواجه شدن با اون صحنه با چشمانی گشاد و دهانی باز متحیرانه به اتفاقی که اونم تو یه جایی وسط یه روستا تو بلوچستان درحال اتفاق افتادن بود نگاه میکردم !
بعدش هم بخاطر کم‌رویی‌های همیشگی و رودربایستی غریبه بودن روم نشد بر این سکرات حیرت غلبه کنم و دلیل اینکار رو ازشون بپرسم.

@Dastane_Balouchestan
یذره بعد که برای ادامه کلاس‌ها راهی مدرسه شدم، حین پیاده‌رویِ مسیر، نگاهم رو برای پیدا کردن بقایای مصیبت وارده در امتداد کوچه‌ خاکی کنار خونه چرخوندم و بر خلاف انتظار هیچ اثری از نون خشک‌هایی که همین بیست دقیقه پیش توی کوچه ریخته بودن ندیدم.

مدرسه که رسیدم، سرکلاس قبل از اینکه درس رو شروع کنم موضوع رو از بچه‌ها پرسیدم و اونها هم با قیافه‌هایی که حکایت از روبرو شدن با یه سوال بدیهی داشت، دراومدن که « آقا بزا (بزها) همه رو میخورن دیگه ! »

راست میگفتن ! این بزها تو بلوچستان همه جا هستن! وسط حیاط خونه‌ها، تو کوچه‌ها، رو سقف ماشین ها، رو در و دیوار مدرسه‌ها و توی کلاس ها و حتی یکی دوباری چندتایی شون رو به هوای خوردن برگ‌های سر درخت در حال بالا کشیدن از تنه نخل‌ها دیدم.

و جالب اینکه این حضور همه جانبه حضرات مذکور در تمامی عرصه‌های میدانی در نهایت چطور باعث بوجود اومدن یه رفتار ( یامثلا بخونید فرهنگ) خاص و متفاوت تو اون منطقه میشه.
قضیه خرده نون‌ها رو عرض میکنم !


@Dastane_Balouchestan
.
.
اونقدر که از حرفهای بچه‌ها یادمه، بلوچستان بزرگترین منطقه #سوزن‌دوزی ایرانه.
خوب تو ذهنم مونده که دخترهای کلاس #لاشار چطور با یه شور و هیجانی برام تعریف می‌کردن که همه‌شون سوزن‌دوزی روی لباس بلدن و با یه لحن مشدد کشدار که ناشی از عمقِ اهمیت و ما خفنیم و تعجب‌آوری مسأله بود، تاکید می‌کردن که «هر کدوم‌شون رو دو میلیووون تومن میفروشیم آقا !»
بماند که دوختن هر دست این لباس‌ها بعضا راحت به شیش ماه هم می‌کشه.


پ.ن:
۱. کسی خبری از این بچه‌ها نداره بهمون بده؟
۲. مرزهای خلاقیت رو دریدیم و فرمت پست رو عوض کردم! دوست دارید؟ 😅

عکس: اینترنت

@Dastane_Balouchestan
بايد امشب بروم
بايد امشب چمداني را
كه به اندازه ي پيراهن تنهايي من جادارد،
بردارم
وبه سمتي بروم
كه درختان حماسي پيداست؛

كفشهايم كـو؟
چه کسی بود صدا زد سهراب؟

#سهراب_سپهری
#ساحل_چابهار / پلاژ کوچیک
@Dastane_Balouchestan