کانال رسمی آیت‌الله قائم‌مقامی
728 subscribers
299 photos
29 videos
32 files
218 links
اخبار، سخنرانی ها و برنامه ها


آرشیو دروس آیت‌الله قائم‌مقامی
https://t.me/GhaemMaghamiVoice
Download Telegram
درسگفتار پنجم - توحید
آیت‌الله قائم مقامی
#صوت درس‌گفتار پنجم


درسگفتارهایی

پیرامون توحید


♦️ ۲۵ اسفندماه ۱۴۰۳

#آیت‌الله_سیدعباس_قائم_مقامی
#توحید #پیرامون_توحید

کانال رسمی آیت‌الله قائم مقامی
@DarsGoftarHa
پیرامون توحید؛
خلاصه درسگفتار پنجم- بخش ۱

در این درسگفتار، مباحثی بنیادین درباره ساحت‌های مختلف توحید و تفاوت‌های اساسی میان آن‌ها مورد بررسی قرار گرفت و تلاش شد تا تصویری روشن و دقیق از نقش انسان در فهم و تحقق توحید ارائه گردد. علاوه بر آن، روش‌های شناخت ذات الهی و جایگاه هر یک از این روش‌ها در دستگاه فکری و معرفتی قرآن مورد واکاوی قرار گرفت و به مخاطرات رویکردهای اثبات‌گرا در حوزه معرفت‌شناسی الهیات ذات پرداخته شد، تا مشخص گردد که چگونه این روش‌ها ممکن است به دگرگون سازیِ حقیقت الوهیت منجر شده و در نهایت، انسان را در دام برداشت‌های شرک‌آلود ، خدای خودساخته و فراتر از آن خودخدا شدگی ( مطلق شدگی ) گرفتار سازند.

۱. مفهوم توحید و ساحت‌های آن
توحید، به عنوان اساسی‌ترین و بنیادی‌ترین آموزه معرفتی و عقیدتی در نظام فکری و الهیاتی اسلام، در چهار ساحت اساسی مورد تحلیل قرار می‌گیرد که هر یک از این ساحت‌ها نمایانگر جنبه‌ای متفاوت از وحدانیت الهی است و نشان می‌دهد که چگونه انسان می‌تواند نسبت خود را با پروردگار خویش در ابعاد مختلف برقرار نماید. این ساحت‌ها عبارتند از:

- توحید ذاتی: که ناظر به یگانگی محض ذات الهی است، به این معنا که هیچ شریکی در ذات برای او متصور نیست و وجود او بسیط، مطلق و غیرقابل‌تقسیم است.
- توحید صفاتی: که به چگونگی نسبت صفات الهی با ذات پروردگار می‌پردازد و بیان می‌کند که تمامی صفات خداوند، عین ذات او هستند و نه امری زائد بر آن.
- توحید اسمایی: که به جایگاه اسما و نام‌های الهی در شناخت او اشاره دارد و تأکید می‌کند که هر یک از این اسما، نه به عنوان مفاهیمی مستقل، بلکه به عنوان تجلیاتی از حقیقت واحد الهی درک می‌شوند.
- توحید افعالی: که به نحوه ارتباط افعال الهی با جهان هستی پرداخته و تصریح می‌کند که هر آنچه در عالم تحقق می‌یابد، در نهایت، منتسب به فعل الهی بوده و هیچ فعلی مستقل از مشیت و اراده خداوند امکان تحقق ندارد.

۲. تفاوت وحدت و توحید
یکی از مباحث بسیار مهم در حوزه معرفت‌شناسی الهیات، تمایز میان مفهوم وحدت و مفهوم توحید است که اگر به درستی درک نشود، می‌تواند منجر به برداشت‌هایی نادرست از ماهیت الوهیت گردد. وحدت، در حقیقت، یک صفت است که هنگامی که به ذات الهی نسبت داده می‌شود، آن را به عنوان "ذات واحد" معرفی می‌کند، در حالی که توحید، مفهومی فراتر از یک صفت است و در واقع، یک فعل و فرایند انسانی محسوب می‌شود که به درک انسان از رابطه کثرت و وحدت برمی گردد. به عبارت دیگر، توحید، عملی است که انسان باید از موقعیت کثرت در نسبت با خداوند به مثابه وحدت مطلق انجام دهد و در این مسیر، پیوسته از شرک‌های خفی و آشکار فاصله بگیرد.

۳. خداوند و مطلق بودن
یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های ذات الهی، مطلق بودن اوست که به معنای عدم محدودیت و تقید به هر قید و شرطی است و این عدم محدودیت به دلیل آن است که ذات الهی فراتر از " نسبت " قراردارد. در حالی که تمامی موجودات غیر خداوند، به واسطه شرایط زمانی و مکانی و سایر قیود وجودی، در نسبت‌هایی قرار می‌گیرند که ماهیت آن‌ها را مقید و محدود می‌سازد، ذات الهی از چنین قیودی مبرّا بوده و هیچ حد و مرزی بر او متصور نیست. به همین دلیل، هر گونه تلاشی برای توصیف ذات الهی ناگزیر با قرار گرفتن او در موقعیت نسبت همراه است و این ، در حقیقت، به محدودسازی او می‌انجامد و از مفهوم مطلق بودن را دگرگون می سازد.

۴. مشکل رویکردهای اثبات‌گرا
از جمله مخاطرات بزرگ در مسیر شناخت الهی، رویکردهای اثبات‌گرا هستند که می‌کوشند تا خداوند را با روش‌های ذهنی و عقلی به اثبات برسانند، بی‌آنکه متوجه این نکته باشند که چنین رویکردهایی، ذات نامحدود الهی را در چارچوب‌های محدود انسانی محصور کرده و از حقیقت او فاصله می‌گیرند. این نوع نگاه، نه تنها به درک صحیحی از خداوند منتهی نمی‌شود، بلکه در مواردی، می‌تواند موجب شکل‌گیری تصورات نادرستی از الوهیت گردد که در نهایت، انسان را به دام شرک‌های پنهان و تبدیل انسان به خدا می‌افکند. قرآن کریم، برخلاف چنین روش‌هایی، از شیوه‌ای کاملاً متفاوت استفاده کرده و به جای آنکه به دنبال اثبات خداوند باشد، از طریق روش ابطالی، تلاش می‌کند تا پیش از اثبات خداوند ، با نفی مطلق بودگی هرچه غیر خدا(مادون الله) نشان دهد چه چیزهایی خدا نیستند ، و بدین سان انسان را از دام مطلق شدگی و مطلق زدگی رهایی بخشیده و او را به شناختی ناب و خالص از حقیقت الهی هدایت کند.
در رویکرد قرآن که مبتنی بر روش ابطال گرایی است مفهوم توحید بر اساس نفی " شرک" معنا می شود و نفی شرک نیز به معنای نفی هرگونه مطلق شدگی و مطلق بودگی غیر خداوند است.

#آیت‌الله_سیدعباس_قائم_مقامی
#توحید #پیرامون_توحید

کانال رسمی آیت‌الله قائم مقامی
@DarsGoftarHa
پیرامون توحید؛
خلاصه درسگفتار پنجم- بخش ۲

۵. مفهوم حق در شناخت خداوند
یکی از کلیدواژه‌های اساسی در قرآن که نقش مهمی در شناخت صحیح از خداوند ایفا می‌کند، واژه "حق" است. حق به معنای " امر واقع / امری که از عینیت و تحقق یافتگی" برخوردار است.
در قرآن، خداوند به عنوان "حق مطلق" معرفی شده است، یعنی واقعیتی که تحقق‌یافته‌ترین و اصیل‌ترین وجود است و هیچ گونه خلل یا نقصانی در آن راه ندارد. از سوی دیگر، هر آنچه در عالم هستی وجود دارد، از منظر وجودی، به مثابه " امر واقع " یک "حق" محسوب می‌شود، اما تفاوت اساسی میان حق بودگیِ مخلوقت (غیر خداوند)و حق بودگیِ خداوند در این است که مخلوقات، حقِ محدود، وابسته و نسبی است، در حالی که خداوند، حقِ مطلق، فرانسبت گ مستقل است.

۶. تشبیه و خطرات آن در الهیات
یکی از دام‌های خطرناک در مسیر شناخت خداوند، به روش اثبات گرا، مسئله تشبیه است که به معنای اثبات و تصور خداوند به شکلی مشابه مخلوقات است. بسیاری از خطاهای الهیاتی که در طول تاریخ ادیان مختلف پدید آمده‌اند، از همین مسئله نشأت گرفته‌اند، چراکه انسان، با وجود محدودیت هایی که دارد ، هر نوع تلاش او برای اثبات و توصیف خداوند ، ناگزیر تحت تأثیر همین محدودیت ها انجام می پذیرد و نتیجه آن نه شناخت حقیقت مطلق بلکه ، یک مفهوم خودساخته و خواهد بود و همین امر، منجر به تحریف تصویر حقیقی الوهیت شده است. قرآن کریم، به شدت بر این نکته تأکید دارد که خداوند، "فراتر از نسبت‌ها" است و رویکردهای اثباتی برای شناخت ذات الهی به ضد آن تبدیل می شودد و خداوند را از جایگاه واقعی‌اش تنزل می‌دهد.
در ساحت ذات الهی تنها روش کارآمد برای شناخت روش های ابطال گراست.

۷. جایگاه امام حسن مجتبی (ع) در شناخت توحید

امام حسن (ع)، به عنوان یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های عملی توحید، نمادی از کرامت، معرفت و عبودیت خالصانه در برابر خداوند است. سیره زندگی ایشان نشان می‌دهد که چگونه شناخت صحیح از خداوند، نه تنها در حوزه عقاید، بلکه در عرصه اخلاق و رفتار نیز تجلی پیدا می‌کند و انسان را به سوی یک زیست توحیدی هدایت می‌نماید.


در این درسگفتار، مباحثی درباره توحید، روش‌های صحیح شناخت الهی، و خطرات نگاه‌های محدودکننده مطرح شد. همچنین، جایگاه امام حسن (ع) به عنوان نمونه‌ای از توحید عملی بررسی گردید. روش قرآن در شناخت خداوند، نه اثباتی بلکه ابطالی است تا ذهن انسان را از قیود محدودکننده رها سازد و به درک واقعی‌تری از ذات الهی هدایت کند.

#آیت‌الله_سیدعباس_قائم_مقامی
#توحید #پیرامون_توحید

کانال رسمی آیت‌الله قائم مقامی
@DarsGoftarHa
❇️ روایت شده که مردی به حضور امام حسن (ع) رسید و گفت:

«یابن امیر المؤمنین!
بالذی انعم علیک بهذه النعمة التی ما تلیها منه بشفیع منک الیه بل انعاما منه علیک، الا ما انصفتنی من خصمی
فانه غشوم ظلوم، لا یوقِّر الشیخ الکبیر و لا یرحم الطفل الصغیر
»

(ای فرزند امیر مؤمنان
سوگند به خدایی که این نعمت را به تو داده که واسطه ای برای آن قرار نداده، بلکه از روی انعامی که بر تو داشته آن را به تو مرحمت فرموده،
که حق مرا از دشمن بیدادگر و ستمکارم بگیری که نه احترام پیران سالمند را نگهدارد و نه بر طفل خردسال رحم کند!)

امام (ع) که تکیه کرده بود، برخاست و سر پا نشست و به آن مرد فرمود:
این دشمن تو کیست تا من شرش را از سر تو دور کنم؟

عرض کرد: فقر و نداری!

امام (ع) سر خود را به زیر انداخت و لختی فکر کرد و سپس سربرداشت و به خدمتکار خود فرمود :
«احضر ما عندک من موجود» ؟
(هر چه موجودی داری حاضر کن!)
خدمتکار رفت و پنجهزار درهم آورد.

امام (ع) فرمود: این پول را به این مرد بده، آنگاه به وی فرمود:
«بحق هذه الاقسام التی اقسمت بها علیّ متی اتاک خصمک جائرا الا ما اتیتنی منه متظلما»
(به حق همین سوگندهایی که مرا بدانها سوگند دادی که هرگاه این دشمنت برای زورگویی نزد تو آمد حتما برای گرفتن حق خود نزد من آیی!)


#ذکر

کانال رسمی آیت‌الله قائم مقامی
@DarsGoftarHa
درسگفتار ششم - توحید
آیت‌الله قائم مقامی
#صوت درس‌گفتار ششم


درسگفتارهایی

پیرامون توحید


♦️ ۲۶ اسفندماه ۱۴۰۳

#آیت‌الله_سیدعباس_قائم_مقامی
#توحید #پیرامون_توحید

کانال رسمی آیت‌الله قائم مقامی
@DarsGoftarHa
پیرامون توحید؛
خلاصه درسگفتار ششم

ساحت‌های چهارگانه توحید:
ساحت ذات، صفات، اسماء و افعال.
این ۴ ساحت به لحاظ روش‌شناختی متفاوتند:

روش اثباتی:
- در ساحت ذات الهی نه تنها کارآمد نیست بلکه نتیجه معکوس می‌دهد و به تولید شرک می‌انجامد.
- مبتنی بر توصیف است و هر توصیفی لاجرم با مقید و محدودسازی همراه است.

روش ابطالی:
-روش مورد تاکید قرآن است.
-به جای توصیف کردنِ موضوع شناسایی (ذات خداوند)، به نفی خداوندگاری از مادون‌الله می‌پردازد یعنی می‌گوید: ببینید چه چیزهایی خدا نیست.

مقایسه روش اثباتی با روش ابطالی:
روش اثباتی به مجموعه‌ای محدود از گزاره‌ها می‌انجامد؛ بنابراین به مثابه یک پروژه است و پایان دارد.

در روش ابطالی، چیزهایی که باید نفی شوند، مستمرا رصد می‌شوند تا سلب و نفی شوند. پس روش ابطالی به مثابه یک فرایند/ پروسه است و بی‌پایان است.

نتایج دو روش:
نتیجه نخست:
با توحید ذاتی به روش اثباتی، عبودیت هم به دست می‌آید اما افعال عبودی، تبدیل به عادت می‌شوند زیرا یک موضوعِ پایان‌یافته، تکرار می‌شود.
اما در روش ابطالی دائما با مادون‌الله مواجهیم پس مستمرا با یک تجربه توحیدی جدید روبرو می‌شویم.

نتیجه دوم:
روش اثباتی به تکریم و بلکه تقدیسِ اطاعت‌کردن می‌انجامد.
فرایند ابطالی مشتمل بر نفی و نقدِ مطلق‌بودگیِ از مادون‌الله است، و از آن جا که لازمه نقد کردن، پرسشگری است، پرسشگری به مثابه یک امر توحیدی مورد تاکید قرار می‌گیرد.

نمونه‌ قرآنی پرسشگری:
حضرت ابراهیم (ع) که پدر ادیان توحیدی است (مله ابیکم ابراهیم)؛
هم در مواجهه با مشرکان از روش ابطالی بهره می‌برد (انی لا احب الآفلین)،
و هم در مواجهه با پروردگار، یک پرسشگر است و حتی به مجادله با خداوند می‌پردازد (یجادلنا فی قوم لوط).
با این وجود، خداوند از ابراهیم با تکریم و تعظیم یاد می‌کند (ان ابراهیم لحلیم اواه منیب).

نتیجه سوم:
اثر دیگر روش ابطالی و نقد مستمر این است که هیچ امری در نسبت مادون‌الله با خداوند،  خاتمه‌یافته‌ نخواهد بود و همه چیز در یک تعلیق توحیدی به سر می‌برد؛ زیرا خاتمه‌یافتگی معادل مطلق‌شدگی است.

نتیجه چهارم (انواع ایمان):
ایمان به معنی باور به خداوند است.
بسته به این که این باور، به کدام روش حاصل شده باشد، دو نوع ایمان پدید می‌آید: ایمان اثباتی و ایمان ابطالی.

ایمان اثباتی، ایمان مشرکانه است:
از آن جا که روش اثباتی نهایتا به شرک می‌انجامد، ایمان اثباتی، ایمان مشرکانه خواهد بود نه ایمان توحیدی.
بنابراین، ایمان با شرک قابل جمع است همان طور که قرآن از مومنانِ مشرک یاد می‌کند:
وما یومن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون (یوسف/ ۱۰۶)

نتیجه پنجم (معیارها و نشانه‌های ایمان):
متناسب با این دو نوع ایمان، نشانه‌ها، عبادات و افعالِ ایمانی نیز دو نوع خواهند بود:
۱- کسانی که ایمانشان اثباتی است، بر معیارها و نشانه‌های اثباتی، مانند انجام عبادات و تعظیم شعائر ظاهری تاکید می‌کنند.
۲- اما ایمان توحیدی هم نشانه‌ها و معیارهای ابطالی دارد و هم معیارهای اثباتی.

برخی معیارهای ابطالیِ ایمان توحیدی:
نه خود را و نه هیچ موجود و پدیده دیگری را مطلق نمی‌کند.
نقدپذیر و مشورت‌پذیر است.
جزمیت ندارد و سخن صحیح دیگران را می‌پذیرد.
به اشتباه خود اعتراف می‌کند.
استغفار را همراه با اعتراف به خطا به جا می‌آورد.


#آیت‌الله_سیدعباس_قائم_مقامی
#توحید #پیرامون_توحید

کانال رسمی آیت‌الله قائم مقامی
@DarsGoftarHa
درسگفتار هفتم - توحید
آیت‌الله قائم مقامی
#صوت درس‌گفتار هفتم


درسگفتارهایی

پیرامون توحید


♦️ ۲۷ اسفندماه ۱۴۰۳

#آیت‌الله_سیدعباس_قائم_مقامی
#توحید #پیرامون_توحید

کانال رسمی آیت‌الله قائم مقامی
@DarsGoftarHa
پیرامون توحید؛
خلاصه درسگفتار هفتم- بخش ۱

آموزه مهم توحید ذاتی به روش ابطالی:
نمی‌توانیم به ذات، احاطه شناختی پیدا کنیم زیرا ذات باریتعالی دسترس‌ناپذیر است.

نتیجه:
هیچکس نمی‌تواند از خداوندِ در مقام ذات، هیچ گزاره‌ای/ فرمانی/ وعده‌ای/ خبری بدهد.

گزاره‌‌ای که از طرف خداوندِ در مقام ذات ارایه می‌شود، قابل راستی‌آزمایی نیست؛ و از آنجا که ما موظفیم هر گزاره‌ای را بر اساس حجت و بیّنه بپذیریم، باید آثار خدای مجعول (خدای حاصل از روش اثباتی) را بر این گزاره‌ها بار کنیم.

خدایی که در دسترس ماست، فقط خداوندِ در مقام صفات و اسماء و افعال است و گزاره‌های منسوب به خداوند در این مقامات، قابل راستی‌آزمایی است.

کارکرد توحید ذاتی مبتنی بر روش ابطالی:
روش ابطالی بر نفی مطلق بودگیِ مادون‌الله استوار است و منظور از مادون‌الله، تمام هستی است؛ اعم از جهان مادی و غیرمادی.

بزرگترین کارکرد توحید ذاتی با روش ابطالی، غیریت‌زدایی از کثرت و معرفی یک کثرت غیراستعلایی است که اجزای آن در سازگاری و همسانی با یکدیگر قرار دارند.

منع مطلق‌انگاری حتی در ساحت معصومین(ع):
مطلق‌بودگی خصوصیت ذاتی خداوند، و مطلق‌نبودگی خصوصیت ذاتی مادون‌الله است.

از آن جا که خصوصیت ذاتی تغییرناپذیر است، غلوّ و مطلق‌انگاری، حتی در مورد حضرات معصومین (ع) و با این توجیه که آن مقامِ مطلق‌شده، از جانب خداوند به این حضرات تفویض شده، مردود و غیرقابل پذیرش است.

نتیجه نفی مطلق‌بودگیِ کثرات:
به رسمیت شناختن یک جهان متکثر و متنوع اما نسبی.
با اثبات نسبیت، پای یک مفهوم جدید به میان می‌آید: نسبت‌پذیری

یک پدیده نسبی ناگزیر است که در نسبت (رابطه دوسویه و هم‌سطح) با دیگری باشد. چنین رابطه‌ای حس غیریّت نسبت به دیگری را از پدیده‌ها سلب می‌کند.

با نفی شرک به روش اثباتی، گویا ما چیزی را به خدا می‌بخشیم. حال آن که ما حقی را برای خداوند ثابت نمی‌کنیم بلکه حقی را برای مادون‌الله ثابت می‌کنیم و آن حق نسبت‌پذیری و با هم بودگیِ کثرات است.

به عبارت دیگر، یعنی فقط خداوند می‌تواند "تنها" باشد و وحدت ذاتی داشته باشد و مادون‌الله می‌توانند به وحدت جمعی برسند یعنی با یکدیکر به وحدت برسند و توحید را محقق سازند.

هر فرد انسان، که ناقص و غیرمطلق است، برای رسیدن به کمال خود باید به سمت "دیگری" برود و بخشی از وجود خود را در "دیگری" جستجو کند.

کثرت اسمائی؛ کثرت تفاهمی در ساحت ربوبیت الهی:
در یک نوع تقسیم‌بندی، خداوند دو اسم کلی دارد: الله و ربّ.
اسم شریف الله هیچگاه به صورت مضاف به کار نمی‌رود؛ مثلا نمی‌گوییم: الله السموات، زیرا تکثر در ذات الله وجود ندارد و اضافه شدن معادل محدود شدن است.

اما اسم شریف رب، به وفور به تمام کثرات اضافه می‌شود مانند: رب السموات و الارضین، رب المشرق و المغرب.

بنابراین، در دایره ربوبیت، با یک تنوع و تکثر فراگیر و رنگارنگ مواجهیم که همه چیز را شامل می‌شود.

حاصل جمع تمام این ربّ‌ها، الله است. این نشان می‌دهد که این کثرت اسمائی، یک کثرت تباینی و غیریت‌زا نیست بلکه کثرت تفاهمی و بلکه بالاتر است؛ به گونه‌ای که همه این کثرات با هم، یک واحد را شکل می‌دهند.

نسبت‌پذیری ویژگی ذاتی آفرینش:
خداوند، جهان (کثرات) را به گونه‌ای آفریده که از درون، خواهان یکدیگرند و نسبت به هم جاذبه دارند.
نظم بیرونی جهان نیز حاصل این جاذبه درونی است.
قرآن کریم به این جاذبه و چسبندگی، و به عبارت دیگر، نسبت‌پذیری عام در هستی، با واژه لازب اشاره می‌کند:
إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِينٍ لَازِبٍ (صافات/ ۱۱)

به علاوه، به نسبت‌پذیری خاص انسان، با واژه علق اشاره می‌کند که مفهوم علقه و علاقه را در بردارد:
خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ (علق/ ۲)

#آیت‌الله_سیدعباس_قائم_مقامی
#توحید #پیرامون_توحید

کانال رسمی آیت‌الله قائم مقامی
@DarsGoftarHa
پیرامون توحید؛
خلاصه درسگفتار هفتم- بخش ۲

فرایند خلقت؛ ایجاد ظرفیت "توحید اسمائی" در انسان:
قرآن کریم در آیات ۳۰ تا ۳۸ از سوره بقره، در بیان فرایند خلقت انسان، ابتدا به نگرانی ملائکه از خلقت موجودی می‌پردازد که در زمین فساد می‌کند و خون می‌ریزد.

اما پس از  تعلیم تمام اسماء به انسان توسط خداوند، ملائکه به فقدان دانش خود نسبت به انسان و اسماء الهی، اعتراف می‌کنند.

آدم و حوا در بهشت سکنی گزیدند اما برای آن که انسان بتواند جانشین خداوند در زمین (انی جاعل فی الارض خلیفه) باشد، باید توانایی‌هایی بیابد که یکی از آنها انتخابگری بود.
نزدیک شدن به شجره ممنوعه، نماد ایجاد توان انتخابگری در انسان بود و از آن پس او باید به عرصه خلیفه‌گری خود، یعنی زمین منتقل شود (هبوط).
وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِينٍ

اما در زمین، منابع و موهبت‌ها محدود است (وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِينٍ) و در ذات انسان نیز شُحّ (بخل همراه با حرص) تعبیه شده است (وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ، نساء/ ۱۲۸) تا موتور مطلق‌خواهی و کمال‌طلبی او باشد.

این بخل و حرص درونی، در مواجهه با محدودیتِ موهبت‌ها در زمین، زمینه را برای استعلاء و برتری‌جویی انسان، و نهایتا دشمنی با یکدیگر فراهم می‌آورد (بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ).

اما آدم کلماتی را از پروردگار دریافت می‌کند و لذا می‌تواند با فعلیت بخشیدنِ اختیاری به این کلمات، به سوی خداوند بازگردد (فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ، بقره/ ۳۷).

در این مرحله، فرایند خلقت انسان تکمیل می‌شود و با هبوط جمعی به زمین منتقل می‌شود (قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا ۖ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ، بقره/ ۴۸).

مفهوم هدایت الهی:
ملاحظه می‌شود، عبارت "قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا" به فاصله یک آیه، دو بار تکرار شده است.
با توجه به دو جمله بعدی این عبارت، یعنی  "بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ" در آیه ۳۶ و "فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ" در آیه ۳۸، معلوم می‌شود که هدایت الهی مفهومی جز ترک خصومت و ستیزه‌گری با "دیگری" ندارد.

نتیجه:
هدایت الهی جز در ساحت توحید اسمائی، معنا نمی‌یابد و نشانه آن، مهار ستیزه‌جویی‌ها و برتری‌طلبی در دنیاست (تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا، قصص/ ۸۳).

مهمترین اثر و نشانه ایمان توحیدی و هدایت‌پذیری، در انجام عبادات نیست بلکه در ایجاد امر مشترک است.

اگر انسان نتواند کثرت اسمائی را به وحدت برساند، ریشه‌اش در عدم توحید ذاتی است که از فقدان نفی مطلق‌بودگی از مادون‌الله ناشی می‌شود و به استعلاء می‌انجامد.

ملاحظه می‌شود که بنیان اصلی اندیشه دینیِ برخی از ما، استعلاء و خودبرگزیدگی است؛ حال آن که در نگاه توحیدی، با استعلاء نمی‌توان به مقابله با استعلاء دیگران رفت.

رابطه اخلاق و توحید:
دین توحیدی، برای ترویج امر اخلاقی، اول سراغ فعل اخلاقی نمی‌رود بلکه بر ریشه آن، یعنی توحید اسمائی و مهار استعلاء تاکید می‌ورزد.

وظیفه اصلی حاکمیتی که می‌خواهد حاکمیت دینی باشد، اجرای توحید و توسعه امر مشترک است، نه اجرای شریعت، پیش از اجرای توحید.

#آیت‌الله_سیدعباس_قائم_مقامی
#توحید #پیرامون_توحید

کانال رسمی آیت‌الله قائم مقامی
@DarsGoftarHa
درسگفتار هشتم - توحید
آیت‌الله قائم مقامی
#صوت درس‌گفتار هشتم

(شب احیای اول)

درسگفتارهایی

پیرامون توحید


♦️ ۲۹ اسفندماه ۱۴۰۳

#آیت‌الله_سیدعباس_قائم_مقامی
#توحید #پیرامون_توحید

کانال رسمی آیت‌الله قائم مقامی
@DarsGoftarHa
♦️برنامه ویژه  شبهای قدر

از چهارشنبه شب:
شبهای ۱۹ - ۲۱ و ۲۳ ماه مبارک رمضان

📍ساعت ۱۱ شب دعای جوشن کبیر
📍ساعت ۱۲ نیمه شب شروع درسگفتار

و مراسم ویژه احیا
توسط آیت الله سید عباس حسینی قائم مقامی

📌آدرس:
خیابان ولی عصر، میدان منیریه، خیابان پیران عقل، بن بست صداقت،  هیات بیت الاحزان حضرت فاطمه س


#شب_قدر 
اسفند۱۴۰۳ - فروردین ۱۴۰۴

🆔 @DarsGoftarHa
پیرامون توحید
خلاصه درسگفتار هشتم- شب نوزدهم

♦️تفاوت دو مفهوم؛ وحدت و توحید:
در تلقی رایج، توحید به پروردگار اسناد داده می‌شود؛ حال آن که توحید در ساحت وجود انسان تحقق می‌یابد.
توحید فعل انسان است؛ حال آن که وحدت، صفت ذات الهی است.

ارتباط توحید و وحدت فقط در این است که موضوع هر دو، خداوند است.

🔸روشمندی توحید
در ساحت‌های چهارگانه توحید(ذاتی، صفاتی، اسمائی و افعالی) ما به دنبال آن هستیم که ذات و صفات و اسماء و افعال خود را خدایی کنیم.

توحید یک اتفاق نیست بلکه یک فرایند کاملا بشری است و به همین جهت، نیازمند روش است.

روش توحید ذاتی، روش ابطالی است و از آن جا که صفات و اسماء و افعال الهی، ذیل ذات خداوند قرار دارند، روش ابطالی اصل است.

♦️دو رویکرد (روش کلی) سلوکی/ تربیت:

1⃣ رویکرد تهذیب نفس:
در این رویکرد، اکثر مکاتب سلوکی/ تربیتی از اصلاح نفس شروع می‌کنند.

تمرکز برخی از این مکاتب بر اخلاقیات و افعال نفس است؛ یعنی بر تقویت خوبی‌ها و کاهش بدی‌ها تاکید دارند.
مثلا برای درمان بُخل، به "الزام خود به  بخشیدن" توصیه می‌کنند.

2⃣ رویکرد معرفت نفس:
در این رویکرد، تاکید بر درون انسان است، نه جلوه‌های بیرونی نفس انسان.
روش‌های معرفه النفسی، به جای فعل نفس، به خود نفس می‌پردازند.

🔺دو روش در رویکرد معرفه النفسی:

1⃣ روش اثباتی:
این روش بر توانایی‌ها و سرمایه‌های نفس تاکید دارد.
اما از آن جا که مهمترین سرمایه بالفعلِ نفس، مطلق‌‌طلبی و میل به بی‌نهایت است، این روش  می‌تواند به مطلق‌شدگی بیانجامد.

حاصل این روش می‌تواند کمالِ وهمی و خیالی باشد؛ یعنی با نفسِ استعلایی به خدا می‌رسد و با چنین نفسی، با دیگران رابطه برقرا می‌کند؛ رابطه‌ای همراه با تکبر و خشونت و ستیزه‌جویی.

2⃣ روش ابطالی:
روش ابطالیِ معرفه‌النفس، در درجه اول به فعل و اخلاق نمی‌پردازد بلکه بر مطلق‌خواهی تمرکز می‌کند و آن را نه به عنوان سرمایه، بلکه به عنوان یک تهدید در نظر می‌گیرد.

به میزانی که مطلق‌خواهی نفس، از استعلاء و برتری‌جویی فاصله بگیرد، نتیجه، که رسیدن به توحید و کمال است، حاصل شده است.

ذکر یونسیه (لا اله الا انت سبحانک انی‌کنت من الظالمین) در روش ابطالیِ معرفه‌النفس معنا می‌یابد و الا جناب یونس به کسی ظلم نکرده بود. ظلمی که در اینجا مطرح می‌شود، ناظر به نفس و مطلق‌خواهیِ مهار نشده آن است.

🔺یک نشانه:
اگر کسی دوست دارد کار خیر توسط او محقق شود، حتی اگر این خواسته، آلوده به خودنمایی هم نباشد، گرفتار مطلق‌خواهیِ استعلاییِ نفس است.
نجات از این مطلق‌خواهی وقتی است که تحقق کار خیر، اصل باشد؛ حتی به دست دیگری.

🔹ظلم؛ استعلایی و غیراستعلایی:
ظلم استعلایی ظلمی است که آمیخته با مطلق‌خواهی است.

زبان حالِ فاعل چنین ظلمی این است: "من حق دارم که چنان کنم".
ظلم به کسی که هیچ پناه و یاوری جز خداوند ندارد، ظلم استعلایی است.
آخرین توصیه حضرت اباعبدالله (ع) به امام سجاد (ع) در عصر عاشورا، اجتناب از چنین ظلمی است:
یا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَظُلْمَ مَنْ لَایَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللهَ

حاکمیتی که به مردم ظلم کند و در عین حال جلوی تظلم و دادخواهی آنان را بگیرد، دچار ظلم استعلایی است.

♦️شرک؛ ظلم عظیم:

خداوند شرک را ظلم عظیم معرفی می‌کند:
وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ ۖ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ(لقمان/ ۱۳).

شرک،از آن رو که خمیرمایه‌‌اش، استعلاء و مطلق‌خواهی است، ظلم استعلایی است، و هرگز مورد بخشش خداوند قرار نمی‌گیرد:
إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ ۚ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِيمًا (نساء/ ۴۸).

ظلمی که با شرک آمیخته شود، شاخ و شانه کشیدن برای ربوبیت پروردگار است و چنین ظالمی با انتقام خداوند روبرو می‌شود.

ظلمی که با استناد به خدا انجام شود و همراه با جلوگیری از تظلم باشد، بالاترین ظلم است زیرا ظلم مضاعف است:
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ ۗ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ(انعام/ ۲۱).

🔸ایمان غیرتوحیدی با ظلم قابل جمع است:
همان طور که ایمان غیرتوحیدی می‌تواند توام با شرک باشد، با ظلم هم می‌تواند همراه باشد:
الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَٰئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ (انعان/ ۸۲).

غرق در عبادات و کارهای خیر می‌شویم اما از ظلم استعلایی غافلیم!
سعی کنیم ظلم نکنیم اما اگر مرتکب ظلم شدیم، اعتراف کنیم حتی اگر نتوانیم جبران (استغفار) کنیم.

🔺شالوده آموزه‌های آیت‌الله حق‌شناس:
بیش از آن که دنبال ایجاد مقتضی باشید، دنبال رفع مانع باشید.

#آیت‌الله_سیدعباس_قائم_مقامی
#توحید #پیرامون_توحید
کانال رسمی آیت‌الله قائم مقامی
@DarsGoftarHa
درسگفتار نهم - توحید
آیت‌الله قائم مقامی
#صوت درس‌گفتار نهم

(شب احیای دوم)

درسگفتارهایی

پیرامون توحید


♦️ ۱ فروردین‌ماه ۱۴۰۴

#آیت‌الله_سیدعباس_قائم_مقامی
#توحید #پیرامون_توحید

کانال رسمی آیت‌الله قائم مقامی
@DarsGoftarHa
پیرامون توحید؛
خلاصه درسگفتار نهم- شب بیست‌و‌یکم

♦️معرفت نفس؛ گام اول در راه کمال انسانی:
هویت اصلی نفس انسانی، میل به مطلق شدن است.
این میل، به خودیِ خود مذموم نیست؛ زیرا برآمده از نفحه رحمانی و ظرفیت خلیفه‌اللهی انسان است.

اما این میل، به عنوان یک توان هیجانی، یک تیغ دو لبه است و به جای آن که موتور حرکت انسان به سوی مطلق حقیقی شود، می‌تواند او را به خود-مطلق‌شدگی و سقوط بکشاند.

روش ابطالی معرفه‌النفس، ضمن تاکید بر خودشناسی، نسبت به آفت‌های توانایی‌های نفس هشدار می‌دهد.

🔸راه رهایی از مطلق‌‌شدگی نفس:
تنها راه، پناه بردن به حقیقت مطلق و طلب کمک از اوست: لا ملجأ و لا منجى من اللّه الاّ اليه.

عرض شکایت و اظهار عجز به پروردگار، که در مکاتب سلوکی، احراق نامیده می‌شود، همان است که حضرت یوسف (ع) فرمود:
وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي (یوسف/۵۳)

اگر گمان کنیم که خود می‌توانیم مطلق-شدگی نفس را چاره کنیم، در دام مطلق‌بودگی افتاده‌ایم.

♦️خطر استغناء از غیرخدا!!
پناه بردن به خداوند می‌تواند با خطر دیگری همراه شود: احساس بی‌نیازی از مادون‌الله

در اینجا منظور، استغناء وجودی است‌ نه
استغناء کرامتی(کریمانه).

قرآن در کنار تاکید بر نفی مطلق‌بودگی از مادون‌الله، اصطلاح مهم دیگری دارد که کمتر به آن توجه شده: من دون الناس.

نمونه نخست:
در آیات ۱۰تا ۱۳ بقره، گفتگوی پیامبران با کسانی که مبتلا به مرض مطلق‌بودگی هستند، روایت شده.
آنان نه تنها خود را صالح، بلکه مصلح معرفی می‌کنند؛ حال آن که مفسداند و خود نمی‌دانند.

آنان ایمان عموم مردم را، سفیهانه می‌پندارند و خود را برتر و بی‌نیاز از چنین ایمانی می‌دانند:

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ ۗ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَٰكِنْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿١٣﴾

این، ایمانی است که هویت جمعی دارد و در حوزه ادراک عمومی قراردارد؛ بنابراین همان ایمان توحیدی است.

نمونه دیگر:
آیه ۶ سوره جمعه: قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿٦﴾

یک پیام آیه این است که اگر کسی، گسیخته از مردم، خود را ولیّ و دوست خدا بشمارد، دچار توهم (إِنْ زَعَمْتُمْ) است.

♦️حق الله، حق‌الناس:
همراستا با استغناء وجودی از مادون‌الله، بسیاری حق‌الناس را در تقابل با حق‌الله می‌پندارند؛ حال آن که حق خدا را حتی نمی‌توان شناخت، تا چه رسد به ادای آن.

زمر/۶۷: وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ
رسول‌الله(ص): مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ
دعای شب‌های احیاء: فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ

خداوند فقط یک حق ابطالی دارد و آن، نفی مطلق‌شدگی از مادون‌الله است: لیس کمثله شیء

حق اثباتی خداوند، همان حق‌الناس است.

استغناء وجودی از مادون‌الله، روی دیگر مطلق‌شدگی است زیرا لازمه نسبی بودن و توحید اسمائی، برقراری نسبت با دیگران است.

نفی مطلق‌بودگی از مادون‌الله، باید اثرش را در یک اثبات نشان دهد: اثبات نیاز به دیگران به مثابه اسماء خدا.
با این اثبات، ریشه استعلاء کنده می‌شود.

کسی که اهل گفتگو و مشورت و نقدپذیر است، یعنی خود را دور از دسترس دیگران نمی‌داند، درجاتی از توحید اسمائی را محقق کرده است.

علی(ع) که توحید ذاتی را در بالاترین سطح، محقق نموده، در مناسبات انسانی و در ساحت اسمائی خود را فراتر از خطا نمی‌بیند و این عین توحید اسمائی است:
فَلَا تَكُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ، فَإِنِّي لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ(خطبه ۲۱۶)

رضایت خداوند، نه در ذهن و خلاء، بلکه در نسبت با خلق‌الله تحقق می‌یابد؛ همان طور که قرض دادن به نیازمند، قرض دادن به خداست:
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا(بقره/۲۴۵)

🔸ماهیت ظلم در شرک:
قرآن، شرک را ظلم عظیم می‌داند،
ولی لازمه ظلم، تضییع حق است،
حال آن که حق ذاتی خداوند را نمی‌توان شناخت، تا چه رسد به تضییع آن.

ظلم به خداوند فقط در مقام اسماء، یعنی ظلم به خلق‌الله ممکن است زیرا حق‌الله همان حق‌الناس است.

نتیجه شرک، اختلال در روابط و مناسبات انسانی است که در اشکالی همچون گران‌فروشی، خوردن حق دیگران، زورگویی، دیکتاتوری و استبداد جلوه می‌کند.

بر خلاف کسانی که ستیزه‌جویی را لازمه ایمان و توحید می‌دانند، هدف خداوند از خلقت هستی، کسب تجربه با هم‌بودن و سازگاری و هم‌ادراکی و هم‌احساسی است.

نظام حاکمیتی در حوزه اسماء الهی عمل می‌کند پس باید تمام اهتمامش به امر توحید و تعمیق روابط اجتماعی و بهبود روابط انسانی باشد.

#آیت‌الله_سیدعباس_قائم_مقامی
#توحید #پیرامون_توحید

کانال رسمی آیت‌الله قائم مقامی
@DarsGoftarHa
درسگفتار دهم - توحید
آیت‌الله قائم مقامی
#صوت درس‌گفتار دهم

(شب احیای سوم)

درسگفتارهایی

پیرامون توحید


♦️ ۳ فروردین‌ماه ۱۴۰۴

#آیت‌الله_سیدعباس_قائم_مقامی
#توحید #پیرامون_توحید

کانال رسمی آیت‌الله قائم مقامی
@DarsGoftarHa
پیرامون توحید؛
خلاصه درسگفتار دهم- شب بیست‌و‌سوم
♦️شمول حداکثری به مثابه توحید اسمائی:
روش دست یابی به توحید اسمائی بر خلاف توحید ذاتی ، مبتنی بر اثبات گرایی است چرا که توحید اسمائی، در نسبت با دیگران (اجتماع و جهان هستی) محقق می‌شود.
هدف در توحید اسمائی، رسیدن انسان به شمول حداکثری است.
لازمه رسیدن به شمول حداکثری، برخورداری از مهارت‌های سازگاری، مدارا، و رسیدن به زبان/ احساس/ امر مشترک است.

🔸عمل صالح؛ نماد توحید اسمائی:
عمل صالح عملی است که در صلح و سازگاری با دیگران و نظام آفرینش است.

عمل نیکی است که در حق دیگران، ولی مبرّا از انگیزه‌های سوداگرایانه است.

🔹صدقه مقبول؛ اصلاح و تقریب روابط:
امام صادق (ع):
صَدَقَةٌ يُحِبُّهَا اللّه إِصلاحٌ بَينَ النّاسِ إِذا تَفاسَدوا، وَ تَقارُبٌ بَينَهُم إِذا تَباعَدوا.
صدقه‌اى كه خداوند آن را دوست دارد، اصلاح ميان مردم به هنگام تیره شدن روابط، و نزديك كردن آنها به يكديگر، به هنگام دور شدن‌شان از هم است.

الگوی الهی برای شمول حداکثری در عین چندگانگی و رنگارنگی ها، اسم جامعِ الله است که همه ربّ‌های مختلف در آن جمع می‌شوند.

🔸جامعه؛ نماد توحید اسمائی:
جامعه و اجتماع نماد توحید اسمائی است چراکه فراگیرترین واحدی است که چندگانه‌ها (کثرات) را در برمی‌گیرد.
هرگونه قطبی سازی و ایجاد انشقاق در جامعه، رفتاری مشرکانه و مصداق افساد فی الارض است.

در دیدگاه توحیدیِ قرآن، که از زبان موسی و هارون(ع) بیان شده، حفظ انسجام اجتماع حتی بر مبارزه با گوساله‌پرستی(شرک الهیاتی)، اولویت دارد چراکه جامعه، مصداق اعلای توحید اسمائی است:

قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي ۖ إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي(طه/۹۴)

♦️رابطه ایمان، عمل صالح و عبادت:
هر عملی، یک منشاء/انگیزه درونی دارد.

انگیزه درونیِ عمل صالح، ایمان توحیدی است.

عبادات، عمل صالح محسوب نمی‌شوند ولی نقش آنها، تقویت انگیزه‌های درونی (ایمان) برای تولید ، تکثیر و تعمیق بیشتر عمل صالح است.
عبادتِ برخاسته از ایمان توحیدی، همواره همراه با عمل صالح است:
وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ﴿٤٣﴾/بقره

معیار ایمان توحیدی، انجام اعمال صالح (آزاد کردن بردگان، اطعام یتیمان و درماندگان و ...) است:
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ ﴿١٢﴾فَكُّ رَقَبَةٍ ﴿١٣﴾أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ ﴿١٤﴾يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ ﴿١٥﴾أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ ﴿١٦﴾ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا ... ﴿١٧﴾/بلد

از جمله آثار عبادات، جلوگیری از اعمالی است که ضد اعمال صالح‌اند:
إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ(۴۵)/عنکبوت

عبادتی که ریشه در ایمان توحیدی نداشته باشد و به تولید عمل صالحنیانجامد؛
یک عادت است:

امام صادق(ع):
لاَ تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُكُوعِ اَلرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ فَإِنَّ ذَلِكَ شَيْءٌ اِعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَكَهُ اِسْتَوْحَشَ لِذَلِكَ وَ لَكِنِ اُنْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِيثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِهِ

چنین عبادتی حتی می‌تواند رهزن باشد و منشأ ایمان وهمی گردد:

فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ ﴿٤﴾...الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ ﴿٦﴾وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ ﴿٧﴾ 
  
🔸الله اسمائی، الله ذاتی، نماز، قرآن:
نهایت ارتقاء در توحید اسمائی رسیدن به اسم الله (بسم‌الله) است نه ذات الله (الله اکبر).

راه ارتباط با اللهِ ذاتی، خلوت‌داشتن با خداوند است؛
در جلوت نهایتا با اللهِ اسمائی ارتباط می‌گیریم.

نماز که با الله اکبر ، یعنی نفی مادون الله آغاز می‌شود، برترین راه ارتباط با اللهِ ذاتی است.

استاد حسن‌زاده آملی:
نماز یک عبادت جمعی است که همه چیز در آن هست.
به همین سبب، اگر پذیرفته شود، همه عبادات دیگر هم پذیرفته است:

رسول الله (ص):
أَوَّلُ مَا يُحَاسَبُ بِه اَلْعَبْدُ اَلصَّلاَةُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا وَ إِنْ رُدَّتْ رُدَّ مَا سِوَاهَا

راه دیگر ارتباط با اللهِ ذاتی، انس با قرآن است:

وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا ﴿٤٥﴾/اسراء

♦️توحید افعالی:
در این ساحت نیز ، با روش ابطالی باید به توحید افعالی دست یافت.
یعنی نفی مادون‌الله در مطلق‌شدگیِ اثربخشی.
یعنی نفی علیت و نتیجه‌بخشی از افعال‌مان و افعال مادون‌الله.
یعنی مادون‌الله، همه اسباب‌اند و در صورت خواست خداوند، فقط مقرًبِ نتیجه‌اند ولی اثربخشیِ افعال و تلاش‌ها، فقط از خداست:

فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ﴿١٥٩﴾/آل عمران.

  

#آیت‌الله_سیدعباس_قائم_مقامی
#توحید #پیرامون_توحید

کانال رسمی آیت‌الله قائم مقامی
@DarsGoftarHa
کانال رسمی آیت‌الله قائم‌مقامی pinned «🌙در پی پرسش های مکرر از آیت‌ الله قائم مقامی در خصوص اختلاف در رویت هلال ماه شوال و اعلام عید فطر، خصوصا طرح این پرسش که آیا نادیده گرفتن تولد ماه که امری طبیعی است از نظر ایشان با مبانی فقهی سازگاری دارد؟ ، متن ذیل از سوی استاد قائم مقامی منتشر گردیدکه ضمن…»
📌عرضه ویژه
آثار استاد قائم مقامی
در نمایشگاه کتاب


●در ضرورت الهیات طبیعی

●درآمدی بر روش فهم انسجامی قرآن

● روش فهم انسجامی قرآن


🔴مصلای تهران،نمایشگاه کتاب
شبستان : راهروی ۱۱. غرفه ۴

☎️خرید تلفنی: 33355577 - 021

📲خرید از طریق شبکه‌های اجتماعی: 09370770303

خرید از طریق سایت: miraspub.ir


📚 تخفیف ویژه انتشارات در نمایشگاه کتاب


اردیبهشت ۱۴۰۴

---------------------
#آیت_الله_سید_عباس_حسینی_قائم_مقامی
#کتاب

🆔 @DarsGoftarHa