💢 عکسی از مدرک فارغ التحصيلی انیشتین در ۱۸ سالگی!
به نمرات نابغه قرن که از ده نمره کسب کرده است توجه کنید!!!!!
✅ معدل و نمرات درسی معیار موفقیت نیستند.
@IDAcademy
@management_technique
به نمرات نابغه قرن که از ده نمره کسب کرده است توجه کنید!!!!!
✅ معدل و نمرات درسی معیار موفقیت نیستند.
@IDAcademy
@management_technique
💢درنگ کردنِ طولانی برای اخراج افراد، کار درستی نیست.
هر یک دقیقهای که اجازه میدهید فردی جایگاهی از سازمان شما را اشغال کند درحالیکه ممکن است هیچگاه نتواند آن مسئولیت را به خوبی انجام دهد، در واقع بخشی از زندگی او را هم میدزدید.
شاید او بتواند با استفاده از این زمان، سازمان دیگری را پیدا کند که امکان شکوفاییاش در آنجا وجود داشته باشد.
مجله وزین ره آورد مدیریت
📖 کتاب از خوب به عالی
اثر جیمز کالینز
@IDAcademy
@organizationalbehavior
هر یک دقیقهای که اجازه میدهید فردی جایگاهی از سازمان شما را اشغال کند درحالیکه ممکن است هیچگاه نتواند آن مسئولیت را به خوبی انجام دهد، در واقع بخشی از زندگی او را هم میدزدید.
شاید او بتواند با استفاده از این زمان، سازمان دیگری را پیدا کند که امکان شکوفاییاش در آنجا وجود داشته باشد.
مجله وزین ره آورد مدیریت
📖 کتاب از خوب به عالی
اثر جیمز کالینز
@IDAcademy
@organizationalbehavior
⭕️ جادوی لبخند
بسیاری از مردم کتاب ”شاهزاده کوچولو” اثر اگزوپری را می شناسند.
اما شاید همه ندانند که او خلبان هواپیمای جنگی بود و با نازی ها جنگید و درنهایت در یک سانحه هوایی کشته شد.
قبل از شروع جنگ جهانی دوم اگزوپری در اسپانیا با دیکتاتوری فرانکو می جنگید.
در یکی از خاطراتش مینویسد که:
او را اسیر کردند و به زندان انداختند.
او که از روی رفتارهای خشونت آمیز نگهبان ها حدس زده بود که روز بعد اعدامش خواهند کرد..
می نویسد:
"مطمئن بودم که مرا اعدام خواهند کرد به همین دلیل به شدت نگران بودم.
جیب هایم را گشتم تا شاید سیگاری پیدا کنم که از زیر دست آنها که حسابی لباس هایم را گشته بودند در رفته باشد.
یکی پیدا کردم و با دست های لرزان آن را به لبهایم گذاشتم؛
ولی کبریت نداشتم.
از میان نرده ها به زندانبانم نگاه کردم. او حتی نگاهی هم به من نیانداخت.
درست مانند یک مجسمه آنجا ایستاده بود.
فریاد زدم ”هی رفیق! کبریت داری؟”
به من نگاه کرد شانه هایش را بالا انداخت و به طرفم آمد.
نزدیک تر که آمد و کبریتش را روشن کرد؛
بی اختیار نگاهش به نگاه من دوخته شد.
لبخند زدم و نمی دانم چرا؟
شاید از شدت اضطراب،
شاید به خاطر این که خیلی به او نزدیک بودم و نمی توانستم لبخند نزنم.
در هر حال لبخند زدم و انگار نوری فاصله بین دلهای ما را پر کرد.
می دانستم که او به هیچ وجه چنین چیزی را نمی خواهد...
ولی گرمای لبخند من از میله ها گذشت و به او رسید و روی لب های او هم لبخند شکفت.
سیگارم را روشن کرد ولی نرفت و همان جا ایستاد.
مستقیم در چشمهایم نگاه کرد و لبخند زد.
من هم با فکر این که او نه یک نگهبان زندان بلکه یک انسان است به او لبخندی زدم
نگاه او حال و هوای دیگری پیدا کرده بود پرسید:
”بچه داری؟”
با دست های لرزان کیف پولم را بیرون آوردم و عکس اعضای خانواده ام را به او نشان دادم و گفتم:
"آره، نگاه کن ”
او هم عکس بچه هایش را به من نشان داد و در باره نقشه ها و آرزوهایی که برای آنها داشت برایم صحبت کرد.
اشک به چشم هایم هجوم آورد.
گفتم که می ترسم دیگر هرگز خانواده ام را نبینم...
دیگر نبینم که بچه هایم چه طور بزرگ می شوند.
چشم های او هم پر از اشک شدند.
ناگهان بی آن که حرفی بزند، قفل در سلول را باز کرد و مرا بیرون برد.
بعد هم به بیرون زندان و جاده پشتی آن که به شهر منتهی می شد هدایتم کرد.
نزدیک شهر که رسیدیم تنهایم گذاشت و برگشت بی آنکه کلمه ای حرف بزند.
یک لبخند زندگی مرا نجات داد.
بله، یک لبخند بدون برنامه ریزی، بدون حسابگری، لبخندی طبیعی زیباترین پل ارتباطی آدم هاست.
ما لایه هایی را برای حفاظت از خود می سازیم.
لایه مدارج علمی و مدارک دانشگاهی، لایه موقعیت شغلی و این که دوست داریم ما را آن گونه ببینند که نیستیم.
زیر همه این لایه ها،
"من" حقیقی و ارزشمند نهفته است.
ترسی ندارم از این که آن را روح بنامم.
من ایمان دارم که روح انسان ها است که با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و این روح ها با یکدیگر هیچ خصومتی ندارند.
متاسفانه روح ما در زیر لایه هایی است که ساخته و پرداخته خود ما هستند و در ساختن شان دقت زیادی هم به خرج می دهیم.
این لایه ها ما را از یکدیگر جدا می سازند و بین ما فاصله هایی را پدید می آورند و سبب تنهایی و انزوای ما می شوند.
داستان اگزوپری داستان لحظه جادویی پیوند دو روح است.
آدمی هنگام عاشق شدن و یا نگاه کردن به یک نوزاد این پیوند روحانی را احساس می کند.
وقتی کودکی را می بینیم چرا لبخند می زنیم؟
چون انسانی را پیش روی خود می بینیم که هیچ یک از لایه هایی را که نام بردیم روی "من" طبیعی خود نکشیده است و با همه وجود خود و بی هیچ شائبه ای به ما لبخند می زند و در واقع آن روح کودکانه درون ماست که به لبخند او پاسخ میدهد..
لبخندتان جاودان❤️
منبع: ناشناس
@IDAcademy
https://t.me/IDAcademy
بسیاری از مردم کتاب ”شاهزاده کوچولو” اثر اگزوپری را می شناسند.
اما شاید همه ندانند که او خلبان هواپیمای جنگی بود و با نازی ها جنگید و درنهایت در یک سانحه هوایی کشته شد.
قبل از شروع جنگ جهانی دوم اگزوپری در اسپانیا با دیکتاتوری فرانکو می جنگید.
در یکی از خاطراتش مینویسد که:
او را اسیر کردند و به زندان انداختند.
او که از روی رفتارهای خشونت آمیز نگهبان ها حدس زده بود که روز بعد اعدامش خواهند کرد..
می نویسد:
"مطمئن بودم که مرا اعدام خواهند کرد به همین دلیل به شدت نگران بودم.
جیب هایم را گشتم تا شاید سیگاری پیدا کنم که از زیر دست آنها که حسابی لباس هایم را گشته بودند در رفته باشد.
یکی پیدا کردم و با دست های لرزان آن را به لبهایم گذاشتم؛
ولی کبریت نداشتم.
از میان نرده ها به زندانبانم نگاه کردم. او حتی نگاهی هم به من نیانداخت.
درست مانند یک مجسمه آنجا ایستاده بود.
فریاد زدم ”هی رفیق! کبریت داری؟”
به من نگاه کرد شانه هایش را بالا انداخت و به طرفم آمد.
نزدیک تر که آمد و کبریتش را روشن کرد؛
بی اختیار نگاهش به نگاه من دوخته شد.
لبخند زدم و نمی دانم چرا؟
شاید از شدت اضطراب،
شاید به خاطر این که خیلی به او نزدیک بودم و نمی توانستم لبخند نزنم.
در هر حال لبخند زدم و انگار نوری فاصله بین دلهای ما را پر کرد.
می دانستم که او به هیچ وجه چنین چیزی را نمی خواهد...
ولی گرمای لبخند من از میله ها گذشت و به او رسید و روی لب های او هم لبخند شکفت.
سیگارم را روشن کرد ولی نرفت و همان جا ایستاد.
مستقیم در چشمهایم نگاه کرد و لبخند زد.
من هم با فکر این که او نه یک نگهبان زندان بلکه یک انسان است به او لبخندی زدم
نگاه او حال و هوای دیگری پیدا کرده بود پرسید:
”بچه داری؟”
با دست های لرزان کیف پولم را بیرون آوردم و عکس اعضای خانواده ام را به او نشان دادم و گفتم:
"آره، نگاه کن ”
او هم عکس بچه هایش را به من نشان داد و در باره نقشه ها و آرزوهایی که برای آنها داشت برایم صحبت کرد.
اشک به چشم هایم هجوم آورد.
گفتم که می ترسم دیگر هرگز خانواده ام را نبینم...
دیگر نبینم که بچه هایم چه طور بزرگ می شوند.
چشم های او هم پر از اشک شدند.
ناگهان بی آن که حرفی بزند، قفل در سلول را باز کرد و مرا بیرون برد.
بعد هم به بیرون زندان و جاده پشتی آن که به شهر منتهی می شد هدایتم کرد.
نزدیک شهر که رسیدیم تنهایم گذاشت و برگشت بی آنکه کلمه ای حرف بزند.
یک لبخند زندگی مرا نجات داد.
بله، یک لبخند بدون برنامه ریزی، بدون حسابگری، لبخندی طبیعی زیباترین پل ارتباطی آدم هاست.
ما لایه هایی را برای حفاظت از خود می سازیم.
لایه مدارج علمی و مدارک دانشگاهی، لایه موقعیت شغلی و این که دوست داریم ما را آن گونه ببینند که نیستیم.
زیر همه این لایه ها،
"من" حقیقی و ارزشمند نهفته است.
ترسی ندارم از این که آن را روح بنامم.
من ایمان دارم که روح انسان ها است که با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و این روح ها با یکدیگر هیچ خصومتی ندارند.
متاسفانه روح ما در زیر لایه هایی است که ساخته و پرداخته خود ما هستند و در ساختن شان دقت زیادی هم به خرج می دهیم.
این لایه ها ما را از یکدیگر جدا می سازند و بین ما فاصله هایی را پدید می آورند و سبب تنهایی و انزوای ما می شوند.
داستان اگزوپری داستان لحظه جادویی پیوند دو روح است.
آدمی هنگام عاشق شدن و یا نگاه کردن به یک نوزاد این پیوند روحانی را احساس می کند.
وقتی کودکی را می بینیم چرا لبخند می زنیم؟
چون انسانی را پیش روی خود می بینیم که هیچ یک از لایه هایی را که نام بردیم روی "من" طبیعی خود نکشیده است و با همه وجود خود و بی هیچ شائبه ای به ما لبخند می زند و در واقع آن روح کودکانه درون ماست که به لبخند او پاسخ میدهد..
لبخندتان جاودان❤️
منبع: ناشناس
@IDAcademy
https://t.me/IDAcademy
Telegram
آکادمی توسعه فردی
♦️ کاری را انجام بدهید که از آن لذت میبرید؛ موفقیت همینقدر نزدیک است
🔶 محلی برای شناخت استعداد درونی خود و یافتن مسیر توسعه فردی و رشد همسو با آن
ساسان رستم نژاد؛ مشاور و مربی توسعه فردی
@Rostamnezhad_sasan
@Rezayaghini
🔶 محلی برای شناخت استعداد درونی خود و یافتن مسیر توسعه فردی و رشد همسو با آن
ساسان رستم نژاد؛ مشاور و مربی توسعه فردی
@Rostamnezhad_sasan
@Rezayaghini
⭕️ چرا کتاب نمیخوانیم؟
۱- کتاب نمی خوانیم زیرا “نیاز”ی به کتاب احساس نمی کنیم
۲ – کتاب نمی خوانیم زیرا از شک کردن در پایه های نظری مان می “ترس” یم
۳ – کتاب نمی خوانیم چون کتاب خواندن کار “سخت” ی است
۴ – کتاب نمی خوانیم چون دچار “تنبلی و بی حالی” هستیم
۵ – کتاب نمی خوانیم زیرا “احساس می کنیم” به قله های یقین رسیده ایم
۶ – کتاب نمی خوانیم زیرا”احساس می کنیم” مسئله ی مبهمی وجود ندارد
۷- کتاب نمی خوانیم زیرا هیچ چیز برای ما “جدی نیست”
۸ – کتاب نمی خوانیم زیرا بیش از حد “ساده انگاریم و ذهن بسیطی نداریم”
۹ – کتاب نمی خوانیم زیرا دچار “خود شیفتگی” فرهنگی هستیم
۱۰- کتاب نمی خوانیم زیرا پیمانه ی معرفتی مان “ظرفیت ندارد”
۱۱- کتاب نمی خوانیم زیرا “به تناقضات درونی مان آگاه نیستیم”
۱۲- کتاب نمی خوانیم زیرا راه پیروی، تبعیت، دنباله روی وتقلید را “راحت” تر یافته ایم
۱۳- کتاب نمی خوانیم زیرا “ارزش دانایی و آگاهی را نمی دانیم”
۱۴- کتاب نمی خوانیم زیرا سطح خوشایندهای ما “محدود” است
۱۵- کتاب نمی خوانیم زیرا “زندگی پر هیاهو و نمایشی” را ترجیح میدهیم
۱۶- کتاب نمی خوانیم زیرا تن به “تحقیر ندانستن” داده ایم و به این تحقیر هم عادت کرده ایم
۱۷- کتاب نمی خوانیم زیرا “حقارت جهل، آزارمان نمی دهد” نادانی را عیب نمیدانیم
۱۸- کتاب نمی خوانیم زیرا “گفت و گو را کنشی فضیلت مندانه نمی دانیم” و مهارت گفت و گو نداریم
۱۹- کتاب نمی خوانیم زیرا درزندگی ما، دانا شدن و خردمندانه زیستن، جایی ندارد
۲۰- کتاب نمی خوانیم زیرا کتاب خواندن دردی از ما دوا نمی کند
۲۱- کتاب نمی خوانیم زیرا به ما فواید کتاب خواندن را یاد نداده اند
۲۲- کتاب نمی خوانیم زیرا بلد نیستیم کتاب بخوانیم
۲۳- کتاب نمی خوانیم زیرا کسی در خانواده و دور و برمان نبوده که کتاب خوان باشد، که ما هم تقلید کنیم یا یاد بگیریم
۲۴- کتاب نمی خوانیم زیرا در سنّ بزرگ سالی هنوز ناآگاه هستیم، نمیدانیم چه بخوانیم، و خجالت میکشیم از کسی بپرسیم از کجا شروع کنیم
و بالاخره، کتاب نمی خوانیم زیرا نمی دانیم و نمی دانیم که نمی دانیم
همان چیزی که با عنوان جهل مرکب از آن نام می برند.
منبع: ناشناس
https://t.me/IDAcademy
۱- کتاب نمی خوانیم زیرا “نیاز”ی به کتاب احساس نمی کنیم
۲ – کتاب نمی خوانیم زیرا از شک کردن در پایه های نظری مان می “ترس” یم
۳ – کتاب نمی خوانیم چون کتاب خواندن کار “سخت” ی است
۴ – کتاب نمی خوانیم چون دچار “تنبلی و بی حالی” هستیم
۵ – کتاب نمی خوانیم زیرا “احساس می کنیم” به قله های یقین رسیده ایم
۶ – کتاب نمی خوانیم زیرا”احساس می کنیم” مسئله ی مبهمی وجود ندارد
۷- کتاب نمی خوانیم زیرا هیچ چیز برای ما “جدی نیست”
۸ – کتاب نمی خوانیم زیرا بیش از حد “ساده انگاریم و ذهن بسیطی نداریم”
۹ – کتاب نمی خوانیم زیرا دچار “خود شیفتگی” فرهنگی هستیم
۱۰- کتاب نمی خوانیم زیرا پیمانه ی معرفتی مان “ظرفیت ندارد”
۱۱- کتاب نمی خوانیم زیرا “به تناقضات درونی مان آگاه نیستیم”
۱۲- کتاب نمی خوانیم زیرا راه پیروی، تبعیت، دنباله روی وتقلید را “راحت” تر یافته ایم
۱۳- کتاب نمی خوانیم زیرا “ارزش دانایی و آگاهی را نمی دانیم”
۱۴- کتاب نمی خوانیم زیرا سطح خوشایندهای ما “محدود” است
۱۵- کتاب نمی خوانیم زیرا “زندگی پر هیاهو و نمایشی” را ترجیح میدهیم
۱۶- کتاب نمی خوانیم زیرا تن به “تحقیر ندانستن” داده ایم و به این تحقیر هم عادت کرده ایم
۱۷- کتاب نمی خوانیم زیرا “حقارت جهل، آزارمان نمی دهد” نادانی را عیب نمیدانیم
۱۸- کتاب نمی خوانیم زیرا “گفت و گو را کنشی فضیلت مندانه نمی دانیم” و مهارت گفت و گو نداریم
۱۹- کتاب نمی خوانیم زیرا درزندگی ما، دانا شدن و خردمندانه زیستن، جایی ندارد
۲۰- کتاب نمی خوانیم زیرا کتاب خواندن دردی از ما دوا نمی کند
۲۱- کتاب نمی خوانیم زیرا به ما فواید کتاب خواندن را یاد نداده اند
۲۲- کتاب نمی خوانیم زیرا بلد نیستیم کتاب بخوانیم
۲۳- کتاب نمی خوانیم زیرا کسی در خانواده و دور و برمان نبوده که کتاب خوان باشد، که ما هم تقلید کنیم یا یاد بگیریم
۲۴- کتاب نمی خوانیم زیرا در سنّ بزرگ سالی هنوز ناآگاه هستیم، نمیدانیم چه بخوانیم، و خجالت میکشیم از کسی بپرسیم از کجا شروع کنیم
و بالاخره، کتاب نمی خوانیم زیرا نمی دانیم و نمی دانیم که نمی دانیم
همان چیزی که با عنوان جهل مرکب از آن نام می برند.
منبع: ناشناس
https://t.me/IDAcademy
Telegram
آکادمی توسعه فردی
♦️ کاری را انجام بدهید که از آن لذت میبرید؛ موفقیت همینقدر نزدیک است
🔶 محلی برای شناخت استعداد درونی خود و یافتن مسیر توسعه فردی و رشد همسو با آن
ساسان رستم نژاد؛ مشاور و مربی توسعه فردی
@Rostamnezhad_sasan
@Rezayaghini
🔶 محلی برای شناخت استعداد درونی خود و یافتن مسیر توسعه فردی و رشد همسو با آن
ساسان رستم نژاد؛ مشاور و مربی توسعه فردی
@Rostamnezhad_sasan
@Rezayaghini
Forwarded from دغدغه ایران
اگر خواستیم کتاب بخوانیم
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ کتابها جهان را تغییر میدهند، به تدریج.
✅ سایتهای اینترنتی معرفی و فروش کتاب، در حضور گوشیهای تلفن همراه، راه خوبی برای دسترسی به کتاب هستند.
✅ میتوانیم تقریباً بدون هزینه به این سایتها سر بزنیم و کتابها را حتی ارزانتر از زمانی که برای خرید به کتابفروشیها مراجعه میکنیم، جستوجو کرده و سفارش دهیم.
✅ بگذارید شماری از برترین فروشگاههای اینترنتی کتاب را با هم مرور کنیم.
📚 آدینهبوک: https://www.adinehbook.com/
میتوانید در آن عضو شوید، حساب باز کنید، سبد سفارش کتاب داشته باشید، برخی کتابها را برای خرید در آینده ذخیره کنید، بسته به میزان خریدتان کارت هدیه دریافت کرده و کتابها را از طریق پست یا پیک تحویل بگیرید. گاهش تخفیفهای خوبی هم روی کتابها ارائه میدهد.
📚 آیکتاب: https://www.iketab.com/
این سایت از سال 1382 فعالیت میکند و بیش از 650 ناشر کشور کتب خود را در این سایت عرضه میکنند. ثبت نام میکنید، عضو میشوید، سبد خرید خواهید داشت و اگر بیشتر از 150 هزار تومان خرید کنید به صورت رایگان برای شما ارسال میشود. کتب کلاسیک و قدیمی را هم در آن پیدا میکنید.
📚 شهر کتاب آنلاین: https://shahreketabonline.com/
عضو میشوید، حساب باز میکنید، سبد خرید خواهید داشت، معرفی برخی کتابها هم در آن صورت میگیرد، بستههای پیشنهادی، اخبار و مقالات و برخی طرحهای ترویج کتابخوانی هم در آن هست.
📚 کتابفروشی فردا: https://www.fardabook.com/
بیش از 90 هزار عنوان کتاب را در خود جای داده است و ارسال کتاب با پست پیشتاز به سراسر ایران را انجام میدهد.
📚 کتابیسم: https://ketabism.ir/
سایت متمایزی است. معرفی و نقد کتاب، معرفی نویسندگان مشهور، معرفی رویدادهای مربوط به کتاب، و امکانات سفارش، سبد خرید و ارسال کتاب در آن وجود دارد. فهرستی از نویسندگان سایت را هم در آن مشاهده خواهید کرد.
📚 فروشگاه آنلاین 30بوک: https://www.30book.com/Home/
خریدهای بالای 50 هزار تومان را رایگان ارسال میکند. تخفیفهای خوبی هم ارائه کرده و دستهبندی کتابها در آن خیلی خوب است. کتابهای عمومی، کمکدرسی، زبان خارجه، کودک و نوجوان، و سایر کالاهای فرهنگی را در آن میتوانید پیدا کنید.
📚 فروشگاه اینترنتی کتاب قاصدک: https://qps.ir/
این سایت در سال 1395 راهاندازی شده است، دستهبندی خوبی از کتابها ارائه میکند اما در آن معرفی و بررسی کتاب ندیدهام. سبد خرید خواهید داشت و میتوانید مثل بقیه فروشگاههای اینترنتی مرسوله خود را پیگیری کنید.
📚 فروشگاه کتاب اینترنتی رایا: https://rayabook.net/
سایت بسیار خوب سازماندهی شده است، و امکانات اضافی نظیر کافه رایا، رایا تخفیف، مطالعه به سبک رایا و معرفی و نقد کتاب را هم ارائه میکند. فروشگاه نرمافزار هم در آن وجود دارد. تحویل اکسپرس، پرداخت در محل، ارسال به سراسر ایران، سفارش تلفنی و خدمات متمایز هم در این سایت تعبیه شده است.
📚 ساربوک: http://www.sarbook.com/
آشنایی با نویسندگان، عناوین جدید، عناوین پرفروش و اخبار کتاب در این سایت ارائه میشوند.
📚 سایت ایران کتاب: https://www.iranketab.ir/
دستهبندی انواع کتابها بر اساس پرفروش گرفته تا برنده جایزه پولیتزر، اخبار کتاب، تأثیرگذارترین کتابها، کتابهای مهم تاریخ و سیاست و ... در این سایت وجود دارد و بالاخص برای علاقمندان به ادبیات، رمان و کتب تاریخی جالب است.
📚 سایت خانه کتاب: http://www.ketab.ir/
این سایت از سال 1377 فعالیت میکند و اطلاعات کتابها بعد از صدور مجوز در این سایت ثبت میشود. پست ویژه کتاب (با 60 درصد تخفیف) از خدمات این سایت است.
✅ اغلب این سایتها به شما امکان میدهند که کتابهای مورد علاقهتان را در سبد خرید برای آینده ذخیره کنید و هر وقت پول و تمایل داشتید، سفارش دهید.
⭕ #ساربوک، #کتاب_اینترنتی_رایا، #کتاب_قاصدک، #فروشگاه_آنلاین_30بوک، #کتابیسم، #کتابفروشی_فردا، #شهر_کتاب_آنلاین، #آی_کتاب، #آدینه_بوک، #خانه_کتاب، #ایران_کتاب
(اگر میپسندید، به اشتراک بگذارید.) @fazeli_mohammad
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ کتابها جهان را تغییر میدهند، به تدریج.
✅ سایتهای اینترنتی معرفی و فروش کتاب، در حضور گوشیهای تلفن همراه، راه خوبی برای دسترسی به کتاب هستند.
✅ میتوانیم تقریباً بدون هزینه به این سایتها سر بزنیم و کتابها را حتی ارزانتر از زمانی که برای خرید به کتابفروشیها مراجعه میکنیم، جستوجو کرده و سفارش دهیم.
✅ بگذارید شماری از برترین فروشگاههای اینترنتی کتاب را با هم مرور کنیم.
📚 آدینهبوک: https://www.adinehbook.com/
میتوانید در آن عضو شوید، حساب باز کنید، سبد سفارش کتاب داشته باشید، برخی کتابها را برای خرید در آینده ذخیره کنید، بسته به میزان خریدتان کارت هدیه دریافت کرده و کتابها را از طریق پست یا پیک تحویل بگیرید. گاهش تخفیفهای خوبی هم روی کتابها ارائه میدهد.
📚 آیکتاب: https://www.iketab.com/
این سایت از سال 1382 فعالیت میکند و بیش از 650 ناشر کشور کتب خود را در این سایت عرضه میکنند. ثبت نام میکنید، عضو میشوید، سبد خرید خواهید داشت و اگر بیشتر از 150 هزار تومان خرید کنید به صورت رایگان برای شما ارسال میشود. کتب کلاسیک و قدیمی را هم در آن پیدا میکنید.
📚 شهر کتاب آنلاین: https://shahreketabonline.com/
عضو میشوید، حساب باز میکنید، سبد خرید خواهید داشت، معرفی برخی کتابها هم در آن صورت میگیرد، بستههای پیشنهادی، اخبار و مقالات و برخی طرحهای ترویج کتابخوانی هم در آن هست.
📚 کتابفروشی فردا: https://www.fardabook.com/
بیش از 90 هزار عنوان کتاب را در خود جای داده است و ارسال کتاب با پست پیشتاز به سراسر ایران را انجام میدهد.
📚 کتابیسم: https://ketabism.ir/
سایت متمایزی است. معرفی و نقد کتاب، معرفی نویسندگان مشهور، معرفی رویدادهای مربوط به کتاب، و امکانات سفارش، سبد خرید و ارسال کتاب در آن وجود دارد. فهرستی از نویسندگان سایت را هم در آن مشاهده خواهید کرد.
📚 فروشگاه آنلاین 30بوک: https://www.30book.com/Home/
خریدهای بالای 50 هزار تومان را رایگان ارسال میکند. تخفیفهای خوبی هم ارائه کرده و دستهبندی کتابها در آن خیلی خوب است. کتابهای عمومی، کمکدرسی، زبان خارجه، کودک و نوجوان، و سایر کالاهای فرهنگی را در آن میتوانید پیدا کنید.
📚 فروشگاه اینترنتی کتاب قاصدک: https://qps.ir/
این سایت در سال 1395 راهاندازی شده است، دستهبندی خوبی از کتابها ارائه میکند اما در آن معرفی و بررسی کتاب ندیدهام. سبد خرید خواهید داشت و میتوانید مثل بقیه فروشگاههای اینترنتی مرسوله خود را پیگیری کنید.
📚 فروشگاه کتاب اینترنتی رایا: https://rayabook.net/
سایت بسیار خوب سازماندهی شده است، و امکانات اضافی نظیر کافه رایا، رایا تخفیف، مطالعه به سبک رایا و معرفی و نقد کتاب را هم ارائه میکند. فروشگاه نرمافزار هم در آن وجود دارد. تحویل اکسپرس، پرداخت در محل، ارسال به سراسر ایران، سفارش تلفنی و خدمات متمایز هم در این سایت تعبیه شده است.
📚 ساربوک: http://www.sarbook.com/
آشنایی با نویسندگان، عناوین جدید، عناوین پرفروش و اخبار کتاب در این سایت ارائه میشوند.
📚 سایت ایران کتاب: https://www.iranketab.ir/
دستهبندی انواع کتابها بر اساس پرفروش گرفته تا برنده جایزه پولیتزر، اخبار کتاب، تأثیرگذارترین کتابها، کتابهای مهم تاریخ و سیاست و ... در این سایت وجود دارد و بالاخص برای علاقمندان به ادبیات، رمان و کتب تاریخی جالب است.
📚 سایت خانه کتاب: http://www.ketab.ir/
این سایت از سال 1377 فعالیت میکند و اطلاعات کتابها بعد از صدور مجوز در این سایت ثبت میشود. پست ویژه کتاب (با 60 درصد تخفیف) از خدمات این سایت است.
✅ اغلب این سایتها به شما امکان میدهند که کتابهای مورد علاقهتان را در سبد خرید برای آینده ذخیره کنید و هر وقت پول و تمایل داشتید، سفارش دهید.
⭕ #ساربوک، #کتاب_اینترنتی_رایا، #کتاب_قاصدک، #فروشگاه_آنلاین_30بوک، #کتابیسم، #کتابفروشی_فردا، #شهر_کتاب_آنلاین، #آی_کتاب، #آدینه_بوک، #خانه_کتاب، #ایران_کتاب
(اگر میپسندید، به اشتراک بگذارید.) @fazeli_mohammad
Adinehbook
آدینه بوک - فروشگاه اینترنتی کتاب - خرید آنلاین کتاب
فروشگاه اینترنتی کتاب و پایگاه آنلاین جامع اطلاعاتی کتاب در ایران - جستجو، خرید آنلاین و ارسال کتاب
Forwarded from ترجمان علوم انسانى
📌 باغبان یا نجار؟
🔨 نجار، قبل از اینکه شروع به ساختن چیزی کند، باید نقشۀ دقیق همهچیز را بکشد. او پیش از اینکه یک صندلی بسازد، دقیقاً میداند نتیجۀ کارش چه خواهد شد و اگر به اندازۀ کافی مهارت و تجربه داشته باشد، هیچ خطایی رخ نخواهد داد.
🚿 اما باغبان چطور؟ او هم همۀ تلاشش را میکند، به جزئیترین نشانهها توجه دارد و بهترین شرایط را برای رشد گلها و گیاهانش فراهم میکند. اما با وجود این، نمیتواند تعیین کند که درختی که کاشته، یا گلی که پرورش داده، چه شکلی خواهند شد. باغبان، برخلاف نجار، همیشه منتظر چیزهای پیشبینینشده است. یک روز صبح از خواب بیدار میشود و میبیند درختها زودتر از چیزی که انتظار داشت شکوفه کردهاند. یا میبیند گلدانِ سرسبزی ناگهان پژمرده شده است.
🌱 بعضی از پدر و مادرها میخواهند برای بچهشان نجار باشند. از همان کودکی نقشۀ راه موفقیت او را پیش خودشان کشیدهاند. پسرم باید دانشمند شود، دخترم باید پزشک شود و بعد لحظه لحظۀ زندگی کودکشان را مثل نجارها با خطکش و پرگار و گونیا اندازه میگیرند. ۴۰دقیقه بازی، دو ساعت درس، ۲۰دقیقه تلویزیون و همینطور تا آخر. آنها تحت هیچ شرایطی اجازه نمیدهند این برنامه به هم بریزد، اما نکتۀ بزرگی را فراموش کردهاند: نجارها با چوب بیجان کار میکنند، ولی بچهها نهالهای زندهاند.
📚 آلیسون گوپنیک، نویسندۀ کتاب علیه تربیت فرزند، میگوید باید برای بچهها باغبان بود. باید به آنها توجه کنیم، شرایط رشد و بالندگیشان را فراهم کنیم، اما بدانیم که آنها باید راه خودشان را بروند. با بازی، زندگیکردن را بیاموزند و با شلختگی و بههمریختگی، اهمیت نظم و برنامهریزی را درک کنند. و یادمان نرود که مرغوبترین میز و صندلیها هم هیچوقت شکوفه نخواهند داد.
📌 برای خرید کتاب «علیه تربیت فرزند» به لینک زیر مراجعه کنید:
http://kebr.it/G5Iw
🔗 @tarjomaanweb
🔨 نجار، قبل از اینکه شروع به ساختن چیزی کند، باید نقشۀ دقیق همهچیز را بکشد. او پیش از اینکه یک صندلی بسازد، دقیقاً میداند نتیجۀ کارش چه خواهد شد و اگر به اندازۀ کافی مهارت و تجربه داشته باشد، هیچ خطایی رخ نخواهد داد.
🚿 اما باغبان چطور؟ او هم همۀ تلاشش را میکند، به جزئیترین نشانهها توجه دارد و بهترین شرایط را برای رشد گلها و گیاهانش فراهم میکند. اما با وجود این، نمیتواند تعیین کند که درختی که کاشته، یا گلی که پرورش داده، چه شکلی خواهند شد. باغبان، برخلاف نجار، همیشه منتظر چیزهای پیشبینینشده است. یک روز صبح از خواب بیدار میشود و میبیند درختها زودتر از چیزی که انتظار داشت شکوفه کردهاند. یا میبیند گلدانِ سرسبزی ناگهان پژمرده شده است.
🌱 بعضی از پدر و مادرها میخواهند برای بچهشان نجار باشند. از همان کودکی نقشۀ راه موفقیت او را پیش خودشان کشیدهاند. پسرم باید دانشمند شود، دخترم باید پزشک شود و بعد لحظه لحظۀ زندگی کودکشان را مثل نجارها با خطکش و پرگار و گونیا اندازه میگیرند. ۴۰دقیقه بازی، دو ساعت درس، ۲۰دقیقه تلویزیون و همینطور تا آخر. آنها تحت هیچ شرایطی اجازه نمیدهند این برنامه به هم بریزد، اما نکتۀ بزرگی را فراموش کردهاند: نجارها با چوب بیجان کار میکنند، ولی بچهها نهالهای زندهاند.
📚 آلیسون گوپنیک، نویسندۀ کتاب علیه تربیت فرزند، میگوید باید برای بچهها باغبان بود. باید به آنها توجه کنیم، شرایط رشد و بالندگیشان را فراهم کنیم، اما بدانیم که آنها باید راه خودشان را بروند. با بازی، زندگیکردن را بیاموزند و با شلختگی و بههمریختگی، اهمیت نظم و برنامهریزی را درک کنند. و یادمان نرود که مرغوبترین میز و صندلیها هم هیچوقت شکوفه نخواهند داد.
📌 برای خرید کتاب «علیه تربیت فرزند» به لینک زیر مراجعه کنید:
http://kebr.it/G5Iw
🔗 @tarjomaanweb