Forwarded from Radio Narmak
بخش2
دشمنی دوعلامه مطهری وحسینی تهرانی بافردوسی بزرگ وزبان پارسی
[بایستگی بکارگیری واژگان پارسی فراموش شده!]
#سپنتامهر
..ماننداین گزاره یا(جمله)که
《من این واژه و(کلمه)را زَند،گزارش
و سَفرَنگ نمودم》
که واژگان زند ، گزارش و سفرنگ،
درگزاره و(جمله)بالا،فارسی سره اند
و
برابرواژه و(مترادف)سه واژه عربی(توضیح، شرح،تفسیر)!
همچنین،
بدرخواست برخی گرامی یاران،
برای بازشناخت واژگان پارسی از واژگان دیگرزبانها،
واژگان بیگانه چه تازی وچه زبانهای لاتینی رادردوکمانه و(پرانتز)مینهم!
براستی!
بی خشک اندیشی(تعصب)و
خشکمغزی،
بسیاری ازواژگان ناب وسره و(خالص) پارسی زیباتراز برابرواژه یا(مترادف) تازی آن هستند!
مانندهمین
واژهِ ،،واژه،،که پارسی ناب وسره است را بنگریدوبسنجیدبابرابرِتازی آن،
کلمه!
واژه،زیباترازکلمه،نیست!؟
یاواژهِ خوش یانیک بجای خیر!
و
بامدادخوش!بجای(صبح بخیریا
صبح کم الله بالخیرِ مومنان!!)که همه اش تازیست،زیباترنیست؟!
البته خشکاندیشی و(تعصب)پافشاری وخشکمغزی هم بکار نمیبریم،
اگرواژه ای رادرزبان پارسی نداشته ونساخته ایم
یاواژه بیگانه زیباتری باشد،آن رابرمیگزینیم!
ازدگرسوی،بایستی درشیوه نوشتاری ودبیره ویا نِویسِش و(رسم الخط)و الگونوشته های واژگان پارسی ازبندواژهایا(حروف)پارسی بهره جوییم!
بایدبگویم،پیشینیان مابه آوند ودلیل مهرودلبستگی بآیین تازی ونیزبرهاوردآن زبان تازی،
واژگان پارسی را نادرست مینوشته اند، بگونه ای که واژه پارسی را با بندواژِ عربی مینگاشتندکه این نادرست و بایسته وشایسته ویرایش و پیرایش است!
مانندطوس،طهماسب افلاطون،ارسطو طهران،اطاق،طناب،توتی،صابون،غوطه خوردن،اسطوره،،شصت، صد،سیصدچهارصدو....
که درست آن توس تهماسب ،تهران،افلاتون،ارستو، اتاق، تناب،سابون، استوره،غوته،شست ، سد،سیسدو.. است!
چراکه،
هر واژه ای که درآن یکی ازین بندواجها و(حروف)ء ، ح ، ص ،ض ، ط ، ظ ، ع و ق باشد ، آن واژه ، بیگمان تازیست!
مگر نادرست نوشته باشند مانند نمونه های بالاطهران وطوس و...!
نیز،
هرواژه که درآن یکی از(حروف )یا بندواژهای پ ،چ ، ژ ،.گ بکاررفته باشد،بیگمان وناگزیر،پارسی سره است!
دیگربندواجهایا(حروف)از32 بندواج، میان هردوزبان پارسی و تازی،
همسان، هموندو(مشترک)هستند!
پس!
چنانکه گفتیم ازخویشکاریهاو(وظایف ملی)ماپاسداری ونگاهبانی ازفرهنگ وپایه استوارآن،زبان ملی و سره نگاری ودرستنویسیست!
ببهانه بزرگداشت فردوسی،
یگانه پیشوای ملی هرایرانی،
بیادآوردم ازعلامه حسینی تهرانی وکتاب اوبنام نور،ملکوت وقرآن،
که هم اندیش ویاردبستانی مرتضی مطهری بود
که از اونیز،
چیزهایی هم، درهمین باره
درهمان کتاب آورده است!
علامه حسینی تهرانی، آخوندشیعه
ونویسنده پرکاردینی بودکه درسالهای پایانی زندگیش بمشهدآمده ودرین شهر
در1372خورشیدی
بدرودزندگانی گفت!
او که پارسی ستیزی
ودشمنیش بافرهنگ ملی وزبان پارسی را
نهان وپنهان نکرده
وبایادآوری ازدوست هماندیشش مرتضی مطهری،
از
ستیزش و ستیهِش و(مخالفت)مطهری با
فرزانه توس فردوسی ورجاوند،
ناخرسندیش راازبزرگداشت فردوسی،
بآشکارایادنموده
وآن بزرگمردهمیشه تاریخ ایران
وشاهنامه اوراسرزنش نموده
و(خاسر)وزیانکارش خوانده ست!
چنانکه
در،ج4کتاب نورملکوت قرآن
مینویسد:
《ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﻏﻠﻂ ﮐﺮﺩﮐﻪ
ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺭﺍزﻧﺪﻩ ﮐﻨﺪ!!
ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺮوﺻﺪﺍﺑﺮﺍﯼ ﻋﻈﻤﺖ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﻭﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻭﻫﺰﺍﺭﻩ
ﻭﺳﺎﺧﺘﻦ ﻣﻘﺒﺮﻩ ﻭﺩﻋﻮﺕ ﺧﺎﺭﺟﯿﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﺑﺮﺍﯼ ﺍﺣﯿﺎﺀ
ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ،ﻭﺗﺠﻠﯿﻞ ﻭﺗﮑﺮﯾﻢ ﺍﺯﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩ ﺧﺎﺳﺮﺯﯾﺎﻥ ﺑُﺮﺩﻩﯼ
ﺗﻬﯿﺪﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯿﺴﺖ؟!
ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ
ﺩﺭﺑﺮﺍﺑﺮﻟﻐﺖ ﻗﺮﺁﻥ
ﻭ
ﺯﺑﺎﻥ ﻋﺮﺏ ﮐﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﺳﻼﻡ ﻭﺯﺑﺎﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ۳۰ﺳﺎﻝ
ﻋﻤﺮﺧﻮﺩﺭﺍﺑﻋﺸﻖ ﺩﯾﻨﺎﺭﻫﺎﯼ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻣﺤﻤﻮﺩ ﻏﺰﻧﻮﯼ ﺑﻪ ﺑﺎﺩ
ﺩﺍﺩﻩ ﻭﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪﯼ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪﺍﯼ ﺭﺍﮔﺮﺩﺁﻭﺭﺩﻩ ﺳﺖ..ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ ﺑﺮﺍﯼ
ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﻭﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ،ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﺳﺖ.ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﺑﺎ
ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪِﺍﻓﺴﺎﻧﻪﺍﯼ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﻃﻠﯽ ﺭﺍﺩﺭﻣﻘﺎﺑﻞ ﻗﺮﺁﻥ ﻋَﻠﻢ
ﮐﻨﺪوﺧﺪﺍﻭﻧدﻭﯼ ﺭﺍﺑﻪ ﺟﺰﺍﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺩﺭﺩﻧﯿﺎﺭﺳﺎﻧﯿﺪوﺍﺯ
ﻋﺎﻗﺒﺘﺶ ﺩﺭﺁﺧﺮﺕ ﺧﺒﺮﻧﺪﺍﺭﯾﻢ!
ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﻏﻠﻂﮐﺮﺩﮐﻪ
ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺭﺍﺯﻧﺪﻩ ﮐﻨﺪوﺩﺭ ﻋﻮﺽ ﺯﺑﺎﻥ ﻗﺮﺍﻥ ﺭﺍ
ﺭﯾﺸﻪ ﮐﻦ ﮐﻨﺪ.
چشمه پژوهش ومنبع:>ﮐﺘﺎﺏ ِ ﻧﻮﺭﻣﻠﮑﻮﺕ ﻗﺮﺁﻥ》
مطهری
ایدئولوگ انقلابستوبیگمان،اندیشه
اوآبشخورفکری آخوندیسم تهران درفردوستیزیهایش بوده،گرچه ستیزندگی،دشمنی و(مخالفت) بافرهنگ پارسی باتازش تازیان
وازهمان سده نخست اسلامی آغازشده بودواندیشه وباورحسینی تهرانی اندیشه نوپدیدوتازه ونوینی نیست! براستی اوجانشین وبازمانده اندیشه کسانیست که تفضیل العرب علی العجم نوشتندمانندابن قتیبه دینوری
و
یابازمانده کسانی مانندصاحب اسماعیل بن عباد وبدیع الزمان همدانی ست که سراینده پارسیگوی رابگناه سرودن چامه و(شعر)پارسی میزنندو میرانندوبسان امام محمدغزالی
وشیخ عباس قمی هانوروز وآیین ایرانی راکفرمیدانستندوتبارایرانی را بندگان فرومایه!
گرچه آن مهر فروزان سپهروآسمان ادب پارسی،فردوسی توسی،که هماره در تارک وچکاد ادبیات ماخوش میدرخشد،چراغی برفروخته ستکه هرگز..
بخش3>
دشمنی دوعلامه مطهری وحسینی تهرانی بافردوسی بزرگ وزبان پارسی
[بایستگی بکارگیری واژگان پارسی فراموش شده!]
#سپنتامهر
..ماننداین گزاره یا(جمله)که
《من این واژه و(کلمه)را زَند،گزارش
و سَفرَنگ نمودم》
که واژگان زند ، گزارش و سفرنگ،
درگزاره و(جمله)بالا،فارسی سره اند
و
برابرواژه و(مترادف)سه واژه عربی(توضیح، شرح،تفسیر)!
همچنین،
بدرخواست برخی گرامی یاران،
برای بازشناخت واژگان پارسی از واژگان دیگرزبانها،
واژگان بیگانه چه تازی وچه زبانهای لاتینی رادردوکمانه و(پرانتز)مینهم!
براستی!
بی خشک اندیشی(تعصب)و
خشکمغزی،
بسیاری ازواژگان ناب وسره و(خالص) پارسی زیباتراز برابرواژه یا(مترادف) تازی آن هستند!
مانندهمین
واژهِ ،،واژه،،که پارسی ناب وسره است را بنگریدوبسنجیدبابرابرِتازی آن،
کلمه!
واژه،زیباترازکلمه،نیست!؟
یاواژهِ خوش یانیک بجای خیر!
و
بامدادخوش!بجای(صبح بخیریا
صبح کم الله بالخیرِ مومنان!!)که همه اش تازیست،زیباترنیست؟!
البته خشکاندیشی و(تعصب)پافشاری وخشکمغزی هم بکار نمیبریم،
اگرواژه ای رادرزبان پارسی نداشته ونساخته ایم
یاواژه بیگانه زیباتری باشد،آن رابرمیگزینیم!
ازدگرسوی،بایستی درشیوه نوشتاری ودبیره ویا نِویسِش و(رسم الخط)و الگونوشته های واژگان پارسی ازبندواژهایا(حروف)پارسی بهره جوییم!
بایدبگویم،پیشینیان مابه آوند ودلیل مهرودلبستگی بآیین تازی ونیزبرهاوردآن زبان تازی،
واژگان پارسی را نادرست مینوشته اند، بگونه ای که واژه پارسی را با بندواژِ عربی مینگاشتندکه این نادرست و بایسته وشایسته ویرایش و پیرایش است!
مانندطوس،طهماسب افلاطون،ارسطو طهران،اطاق،طناب،توتی،صابون،غوطه خوردن،اسطوره،،شصت، صد،سیصدچهارصدو....
که درست آن توس تهماسب ،تهران،افلاتون،ارستو، اتاق، تناب،سابون، استوره،غوته،شست ، سد،سیسدو.. است!
چراکه،
هر واژه ای که درآن یکی ازین بندواجها و(حروف)ء ، ح ، ص ،ض ، ط ، ظ ، ع و ق باشد ، آن واژه ، بیگمان تازیست!
مگر نادرست نوشته باشند مانند نمونه های بالاطهران وطوس و...!
نیز،
هرواژه که درآن یکی از(حروف )یا بندواژهای پ ،چ ، ژ ،.گ بکاررفته باشد،بیگمان وناگزیر،پارسی سره است!
دیگربندواجهایا(حروف)از32 بندواج، میان هردوزبان پارسی و تازی،
همسان، هموندو(مشترک)هستند!
پس!
چنانکه گفتیم ازخویشکاریهاو(وظایف ملی)ماپاسداری ونگاهبانی ازفرهنگ وپایه استوارآن،زبان ملی و سره نگاری ودرستنویسیست!
ببهانه بزرگداشت فردوسی،
یگانه پیشوای ملی هرایرانی،
بیادآوردم ازعلامه حسینی تهرانی وکتاب اوبنام نور،ملکوت وقرآن،
که هم اندیش ویاردبستانی مرتضی مطهری بود
که از اونیز،
چیزهایی هم، درهمین باره
درهمان کتاب آورده است!
علامه حسینی تهرانی، آخوندشیعه
ونویسنده پرکاردینی بودکه درسالهای پایانی زندگیش بمشهدآمده ودرین شهر
در1372خورشیدی
بدرودزندگانی گفت!
او که پارسی ستیزی
ودشمنیش بافرهنگ ملی وزبان پارسی را
نهان وپنهان نکرده
وبایادآوری ازدوست هماندیشش مرتضی مطهری،
از
ستیزش و ستیهِش و(مخالفت)مطهری با
فرزانه توس فردوسی ورجاوند،
ناخرسندیش راازبزرگداشت فردوسی،
بآشکارایادنموده
وآن بزرگمردهمیشه تاریخ ایران
وشاهنامه اوراسرزنش نموده
و(خاسر)وزیانکارش خوانده ست!
چنانکه
در،ج4کتاب نورملکوت قرآن
مینویسد:
《ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﻏﻠﻂ ﮐﺮﺩﮐﻪ
ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺭﺍزﻧﺪﻩ ﮐﻨﺪ!!
ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺮوﺻﺪﺍﺑﺮﺍﯼ ﻋﻈﻤﺖ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﻭﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻭﻫﺰﺍﺭﻩ
ﻭﺳﺎﺧﺘﻦ ﻣﻘﺒﺮﻩ ﻭﺩﻋﻮﺕ ﺧﺎﺭﺟﯿﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﺑﺮﺍﯼ ﺍﺣﯿﺎﺀ
ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ،ﻭﺗﺠﻠﯿﻞ ﻭﺗﮑﺮﯾﻢ ﺍﺯﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩ ﺧﺎﺳﺮﺯﯾﺎﻥ ﺑُﺮﺩﻩﯼ
ﺗﻬﯿﺪﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯿﺴﺖ؟!
ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ
ﺩﺭﺑﺮﺍﺑﺮﻟﻐﺖ ﻗﺮﺁﻥ
ﻭ
ﺯﺑﺎﻥ ﻋﺮﺏ ﮐﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﺳﻼﻡ ﻭﺯﺑﺎﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ۳۰ﺳﺎﻝ
ﻋﻤﺮﺧﻮﺩﺭﺍﺑﻋﺸﻖ ﺩﯾﻨﺎﺭﻫﺎﯼ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻣﺤﻤﻮﺩ ﻏﺰﻧﻮﯼ ﺑﻪ ﺑﺎﺩ
ﺩﺍﺩﻩ ﻭﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪﯼ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪﺍﯼ ﺭﺍﮔﺮﺩﺁﻭﺭﺩﻩ ﺳﺖ..ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ ﺑﺮﺍﯼ
ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﻭﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ،ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﺳﺖ.ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﺑﺎ
ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪِﺍﻓﺴﺎﻧﻪﺍﯼ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﻃﻠﯽ ﺭﺍﺩﺭﻣﻘﺎﺑﻞ ﻗﺮﺁﻥ ﻋَﻠﻢ
ﮐﻨﺪوﺧﺪﺍﻭﻧدﻭﯼ ﺭﺍﺑﻪ ﺟﺰﺍﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺩﺭﺩﻧﯿﺎﺭﺳﺎﻧﯿﺪوﺍﺯ
ﻋﺎﻗﺒﺘﺶ ﺩﺭﺁﺧﺮﺕ ﺧﺒﺮﻧﺪﺍﺭﯾﻢ!
ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﻏﻠﻂﮐﺮﺩﮐﻪ
ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺭﺍﺯﻧﺪﻩ ﮐﻨﺪوﺩﺭ ﻋﻮﺽ ﺯﺑﺎﻥ ﻗﺮﺍﻥ ﺭﺍ
ﺭﯾﺸﻪ ﮐﻦ ﮐﻨﺪ.
چشمه پژوهش ومنبع:>ﮐﺘﺎﺏ ِ ﻧﻮﺭﻣﻠﮑﻮﺕ ﻗﺮﺁﻥ》
مطهری
ایدئولوگ انقلابستوبیگمان،اندیشه
اوآبشخورفکری آخوندیسم تهران درفردوستیزیهایش بوده،گرچه ستیزندگی،دشمنی و(مخالفت) بافرهنگ پارسی باتازش تازیان
وازهمان سده نخست اسلامی آغازشده بودواندیشه وباورحسینی تهرانی اندیشه نوپدیدوتازه ونوینی نیست! براستی اوجانشین وبازمانده اندیشه کسانیست که تفضیل العرب علی العجم نوشتندمانندابن قتیبه دینوری
و
یابازمانده کسانی مانندصاحب اسماعیل بن عباد وبدیع الزمان همدانی ست که سراینده پارسیگوی رابگناه سرودن چامه و(شعر)پارسی میزنندو میرانندوبسان امام محمدغزالی
وشیخ عباس قمی هانوروز وآیین ایرانی راکفرمیدانستندوتبارایرانی را بندگان فرومایه!
گرچه آن مهر فروزان سپهروآسمان ادب پارسی،فردوسی توسی،که هماره در تارک وچکاد ادبیات ماخوش میدرخشد،چراغی برفروخته ستکه هرگز..
بخش3>
Forwarded from Radio Narmak
بخش3
دشمنی دوعلامه مطهری وحسینی تهرانی بافردوسی بزرگ و زبان پارسی،،
#سپنتامهر
..هرگزخاموشی نگیرد و روشنای تابانش پایان نپذیرد وچنان کاخی بلند و استوار افراشت که این توفانهای شرنگین و زهرآگین ،بدان آسیب وگزندی نتوانند !
او چونان سیمرغیست بلندپرواز که این مگسان رنج آور و (زحمت) آفرین را، به گستره وفراخه و (عرصه جولان) او ، راهی نباشد، که تنها ، دربرابردیدگان پرهودو( نسل) خردورز جوان ما ، (عرض) خودبرند و آبروی خویش !
اینک ،
فرنود و (دلیل ) پاسداشت زبان پارسی را دانستید و بایستگی و( لزوم )نگاهداشت و بکارگیری واژگان پارسی را !!؟؟
برای آگاهی بیشتردرباره آنچه گفتیم
بنگریدبه ->ج۴کتاب نور ،ملکوت،قرآن، علامه
سیدمحمدحسین طهرانی!!
درپشت جلدکتابهای ایشان ،نام خانوادگیش تهرانی بخواست اوطهرانی با،، ط ،،چاپ شده!!
دشمنی دوعلامه مطهری وحسینی تهرانی بافردوسی بزرگ و زبان پارسی،،
#سپنتامهر
..هرگزخاموشی نگیرد و روشنای تابانش پایان نپذیرد وچنان کاخی بلند و استوار افراشت که این توفانهای شرنگین و زهرآگین ،بدان آسیب وگزندی نتوانند !
او چونان سیمرغیست بلندپرواز که این مگسان رنج آور و (زحمت) آفرین را، به گستره وفراخه و (عرصه جولان) او ، راهی نباشد، که تنها ، دربرابردیدگان پرهودو( نسل) خردورز جوان ما ، (عرض) خودبرند و آبروی خویش !
اینک ،
فرنود و (دلیل ) پاسداشت زبان پارسی را دانستید و بایستگی و( لزوم )نگاهداشت و بکارگیری واژگان پارسی را !!؟؟
برای آگاهی بیشتردرباره آنچه گفتیم
بنگریدبه ->ج۴کتاب نور ،ملکوت،قرآن، علامه
سیدمحمدحسین طهرانی!!
درپشت جلدکتابهای ایشان ،نام خانوادگیش تهرانی بخواست اوطهرانی با،، ط ،،چاپ شده!!
02_Dast-To-Dast_-_www.BehdashtFC.IR
GholamReza-vazan & Mohsen-Sharifian -www.BehdashtFC.IR
درود
#سپنتامهر
دوزَله
یادونی یکی ازکهنترین سازهای بادی ماست که ازروزگاران دیرین درایرانزمین شناخته شده بوده ست ودرهمه میهن ماازشمال تاجنوب نواخته میشود!
این سازراجفته یاسازجفتی،دونای(که ازدوتکه نی بنام زله ساخته میشود)یا دودال(که ازتَه دوتاپردال گونه ای عقاب سازند)ودرجنوب خراسان(گویاگونه مسین)آنراقمشه گویندیاشایدبرای داشتن قمیشی مضاعف!(فرهنگ موسیقی،حسن مشحون/سازشناسی ایرانی،منصوری/انتشارات فرهنگ وهنرونامنامه موسیقی ایران ستایشگر)
برخی ریشه این سازراایران باستان وتمدن ایلام دانندوبرخی ازمصر!فارابی
درموسیقی الکبیرآنرابنامهای دونی،دونای بادیانی،مزدوج ومزمارین ومثنی نامیده!
شیوه دمش درین سازبگونه نفس برگردانست یعنی نوازنده هم دم وهم بازدم رابآواونغمه برمیگرداندوازدم وبازدمش آوامیسازدازیرانواختن آن،سخت ودشوارست!بازهم
ترانه ایرانپرستانه ای ازبوشهرسرزمین
دلاوران جنوب،یادآورشیرمردان تنگستان ودشتستانورئیسعلی دلواری
که مردانه تاپای جان رویاروی لشکرتازشگرواستعمارگرانگلیسی
ایستادند!جاییکه واژه ایران
برای مردمانش
بسی سپندومقدسست!این ترانه،بنام ایران ومردمش،نیز
نغمه دلاویزوزیبای بوشهریست باآوای دلانگیزودلنشین غلامرضاوزان
#سپنتامهر
دوزَله
یادونی یکی ازکهنترین سازهای بادی ماست که ازروزگاران دیرین درایرانزمین شناخته شده بوده ست ودرهمه میهن ماازشمال تاجنوب نواخته میشود!
این سازراجفته یاسازجفتی،دونای(که ازدوتکه نی بنام زله ساخته میشود)یا دودال(که ازتَه دوتاپردال گونه ای عقاب سازند)ودرجنوب خراسان(گویاگونه مسین)آنراقمشه گویندیاشایدبرای داشتن قمیشی مضاعف!(فرهنگ موسیقی،حسن مشحون/سازشناسی ایرانی،منصوری/انتشارات فرهنگ وهنرونامنامه موسیقی ایران ستایشگر)
برخی ریشه این سازراایران باستان وتمدن ایلام دانندوبرخی ازمصر!فارابی
درموسیقی الکبیرآنرابنامهای دونی،دونای بادیانی،مزدوج ومزمارین ومثنی نامیده!
شیوه دمش درین سازبگونه نفس برگردانست یعنی نوازنده هم دم وهم بازدم رابآواونغمه برمیگرداندوازدم وبازدمش آوامیسازدازیرانواختن آن،سخت ودشوارست!بازهم
ترانه ایرانپرستانه ای ازبوشهرسرزمین
دلاوران جنوب،یادآورشیرمردان تنگستان ودشتستانورئیسعلی دلواری
که مردانه تاپای جان رویاروی لشکرتازشگرواستعمارگرانگلیسی
ایستادند!جاییکه واژه ایران
برای مردمانش
بسی سپندومقدسست!این ترانه،بنام ایران ومردمش،نیز
نغمه دلاویزوزیبای بوشهریست باآوای دلانگیزودلنشین غلامرضاوزان
Forwarded from Radio Narmak
درود
هشدار!
پارسی ستیزی ازبزرگترین بزه هاوجرایم کیفری!
#سپنتامهر
📗زبان وخط رسمی ومشترک مردم ایران فارسیست.اسنادمکاتبات،متون رسمی وکتب درسی بایدباین زبان وخط باشدولی استفاده اززبانهای محلی
وقومی درمطبوعات ورسانههای گروهی وتدریس ادبیات آنهادرمدارس،درکنار زبان فارسی آزادست/اصل۱۵قانون اساسی!
میدانیددرهرکشورقانون اساسی مادروسرچشمه قوانینست،بگونه ایگه
سرپیچی ازآن،ازبزرگترین جرایم کیفریست!
📗شوربختانه،چندی پس ازآغازشورش۵۷بازماندگان چپ
بویژه حزب توده شاخه تبریزهمان مزدوران تجزیه گرایران که درسال۱۳۲۴خ،تغییرودگرشِ نام دادندوبه فرقه دموکرات آذربایجان ناموَرشدندبگونه آشکاروبه بهانه عوامگرایانه وپوپولیستوارانهِ زبان مادری،دربرابرزبان رسمی وملی چندهزارساله پارسی،سینه راست کرده
وباشعارهای مردمفریب خنده آوراستثمارزبانی
بگمراهی برخی مردم پاک اندیش آذربایجان برخاستند!
بنیکی آشکاربودکه،بسی ازرهبران حاکمیت آخوندیسم در۳قوه، ازآغازانقلاب،که خود
آذری بودندازآنهاپشتیبانی مینمودند!
📗پروانه جرایدی دماگوژیست، نیرنگبازوفریبکاربنام زبان مادری
به آن مزدوران دادندکه آماج بنیادین وهدف اصلیشان،
بسترسازی برای پیدایش یک کینه بزرگ
وژرف اززبان پارسی
و
کاشت تخم دشمنی سترگ ازبرادران پارسیزبان بود.کسانی مانندمحمدجوادهیئت که خودرئیس
بیمارستان شهربانی دولت شاهنشاهی بود1پروانه مجله وارلیق راگرفت و..
📗این کمترین درسالهای میانی دهه۶۰
بمانندیک شهروندایرانی،تاسه مندونگران بمعاونت مطبوعاتی وزارت ارشادنامه ای نگاشتم
وتاسه وخطراینگونه رسانه های نوشتاری فرافکنراچشمزدنمودم،ولی گوش شنوایی نبود.
به برخی یاران نیزکه میگفتم،خوشبینانه
میگفتندآقابزرگش نکنیدامکان نداردآذربایجان تجزیه شودو..
نادانسته ازینکه
📗بگفته سعدی شیرینگفتاردرسیرت پادشاهان گلستان
درداستان بس زیبای طایفه راهزنان ودزدان عرب که:
دانی که چه گفت،زال بارستم گُرد
دشمن نتوان حقیروبیچاره شمرد!
دیدیم بسی،که آب سرچشمه خُرد
چون بیشترآمد،شتروبارببرد!
پس ازچندسال
هماندیشان هیئت ونویسندگان وارلیق و..که نامشان رانمیبرم،بکانادارفتندودیگرپوشش وسپرزبان مادری وخودگردانی وفدرالیسم راسویی نهاده وچهره زشت وپلیدتجزیه وجداییخواهیِ خودرانمایان ساختندوابرسیاه فریب فدرالیسم راازآسمانه شب تیره وتاریک تجزیه طلبی
کنارزده وهسته نخستین
تجزیه طلبان بنامهای گروه استقلال آذربایجان جنوبی وشبکه های ماهواره ای چون گونازوآرازوصدهاکانال وگروه خردوکلان تجزیه خواه درفراخه پندارین وفضای مجازی رابنیادنهادند!
این کمترین،ببرخی دوستان آذری
که جان درگرومهرایران دارندوبراستی فرزندان شایسته ستارخاننداین هشدارراداده ام،بازبگفته
سعدی شیرین گفتاردرهمان داستان راهزنان عرب
که:
درختی که اکنون گرفتهست پای
به نیروی شخصی برآیدزجای
وگرهمچنان روزگاری، هِلی
به گردونش،ازبیخ،برنَگسَلی
سرچشمه،شایدگرفتن به بیل
چو پرشد،نشایدگذشتن به پیل!
📗اینک!
ازپَرویش،سستی وکوتاهی آگاهانه وعامدانه حکومت آخوندی،
پانترکیسم،پدیده بیگانهِ نوپدید درکشورمابدانجارسیده که وارونه آذریان گرامی ماونسلهای پیشین
وپدران ونیاکان ایرانپرستشان،
که جان برسرایران وفرهنگ ایران مینهادندبجزپارسی ستیزی،شعارهای پادِامنیت ملی میدهدوبی ممیزی وآزادانه
بلکه باپشتیبانی آخوندیسم تهران،
بکارهای کیفری ومجرمانه وهویتسازی دست میازدکتابهای دروغ مینگاردومیپراکند!
درخاک سپندین ومقدس ایران،
پرچم دوکشورک آذربایجان جعلی وترکیه رابرمیافرازدشعارننگین ودروغ بزرگ خلیج عربی سرمیدهدوهم آوا باآخوندهای ایرانستیزازشیخ ابوالقاسم گَرکانی مذکِرتوس که پای برپیکرسردومرده وتن فسرده آن
بزرگفرزانه نهادونگذاشت درگورستان مسلمانان بخاک سپرده شود
تامطهری وحسینی تهرانی
بی پروا
بشاهنامه،شناسنامه ملی هرایرانی وفردوسی بزرگ دشنام میدهدو..
📗کنون،
آنچه مِهَندین و مهمست،
سویه وجنبه کیفری پارسیستیزیست که
مغفول ونهان مانده وکمترکس بآن
وپیامدهای پادملی،ضدامنیتی وشایدخونین آن،اندیشیده!
گفتیم،برپایه عرف تاریخی مردم ایران
چون مهرتابان،آشکارستکه درچندهزاره تاریخ مازبان ملی ودیوانی
حتی درزمان شاهان ترک،پارسی بودوبس!
درقانون اساسی کنونی نیزبه
مرقانون وتصریح آشکار،زبان رسمی وملی
همه مردم ایرانی،پارسیست وساختاراداری یادیوانسالاری کشوروکلیه اسنادتنهاوتنهابایدبزبان پارسی باشد.
نیزآموزش زبانهای بومی ورسانه های گروهی،درکنارزبان رسمی،قانونیست!
📗برای نمونه،
برنامه بزبان بومی،درشبکه هاوصداوسیمای
استانی درکنارزبان پارسی،پروانه دارومجازست.
لیک،اگرسیمای تبریزبرنامه های پارسی راحذف کرده اینکاربرضدوبرپادِاصل۱۵قانون اساسی وجرم کیفری بشمارمیرود شوربختانه،سالهاستکه زبان پارسی ازسیمای تبریززدوده وحذف شده
واگردرکشورمابهمین قوانین مصوبه دستگاه مقننهِ خودحکومت
عمل میشدبراستی،بایدرییس صداوسیمای تبریزنه تنهابرکنارکه
بمیزداوری ومحاکمه نشانده میشد!
📗نیزنویسندگان،روزنامه
بخش2>
هشدار!
پارسی ستیزی ازبزرگترین بزه هاوجرایم کیفری!
#سپنتامهر
📗زبان وخط رسمی ومشترک مردم ایران فارسیست.اسنادمکاتبات،متون رسمی وکتب درسی بایدباین زبان وخط باشدولی استفاده اززبانهای محلی
وقومی درمطبوعات ورسانههای گروهی وتدریس ادبیات آنهادرمدارس،درکنار زبان فارسی آزادست/اصل۱۵قانون اساسی!
میدانیددرهرکشورقانون اساسی مادروسرچشمه قوانینست،بگونه ایگه
سرپیچی ازآن،ازبزرگترین جرایم کیفریست!
📗شوربختانه،چندی پس ازآغازشورش۵۷بازماندگان چپ
بویژه حزب توده شاخه تبریزهمان مزدوران تجزیه گرایران که درسال۱۳۲۴خ،تغییرودگرشِ نام دادندوبه فرقه دموکرات آذربایجان ناموَرشدندبگونه آشکاروبه بهانه عوامگرایانه وپوپولیستوارانهِ زبان مادری،دربرابرزبان رسمی وملی چندهزارساله پارسی،سینه راست کرده
وباشعارهای مردمفریب خنده آوراستثمارزبانی
بگمراهی برخی مردم پاک اندیش آذربایجان برخاستند!
بنیکی آشکاربودکه،بسی ازرهبران حاکمیت آخوندیسم در۳قوه، ازآغازانقلاب،که خود
آذری بودندازآنهاپشتیبانی مینمودند!
📗پروانه جرایدی دماگوژیست، نیرنگبازوفریبکاربنام زبان مادری
به آن مزدوران دادندکه آماج بنیادین وهدف اصلیشان،
بسترسازی برای پیدایش یک کینه بزرگ
وژرف اززبان پارسی
و
کاشت تخم دشمنی سترگ ازبرادران پارسیزبان بود.کسانی مانندمحمدجوادهیئت که خودرئیس
بیمارستان شهربانی دولت شاهنشاهی بود1پروانه مجله وارلیق راگرفت و..
📗این کمترین درسالهای میانی دهه۶۰
بمانندیک شهروندایرانی،تاسه مندونگران بمعاونت مطبوعاتی وزارت ارشادنامه ای نگاشتم
وتاسه وخطراینگونه رسانه های نوشتاری فرافکنراچشمزدنمودم،ولی گوش شنوایی نبود.
به برخی یاران نیزکه میگفتم،خوشبینانه
میگفتندآقابزرگش نکنیدامکان نداردآذربایجان تجزیه شودو..
نادانسته ازینکه
📗بگفته سعدی شیرینگفتاردرسیرت پادشاهان گلستان
درداستان بس زیبای طایفه راهزنان ودزدان عرب که:
دانی که چه گفت،زال بارستم گُرد
دشمن نتوان حقیروبیچاره شمرد!
دیدیم بسی،که آب سرچشمه خُرد
چون بیشترآمد،شتروبارببرد!
پس ازچندسال
هماندیشان هیئت ونویسندگان وارلیق و..که نامشان رانمیبرم،بکانادارفتندودیگرپوشش وسپرزبان مادری وخودگردانی وفدرالیسم راسویی نهاده وچهره زشت وپلیدتجزیه وجداییخواهیِ خودرانمایان ساختندوابرسیاه فریب فدرالیسم راازآسمانه شب تیره وتاریک تجزیه طلبی
کنارزده وهسته نخستین
تجزیه طلبان بنامهای گروه استقلال آذربایجان جنوبی وشبکه های ماهواره ای چون گونازوآرازوصدهاکانال وگروه خردوکلان تجزیه خواه درفراخه پندارین وفضای مجازی رابنیادنهادند!
این کمترین،ببرخی دوستان آذری
که جان درگرومهرایران دارندوبراستی فرزندان شایسته ستارخاننداین هشدارراداده ام،بازبگفته
سعدی شیرین گفتاردرهمان داستان راهزنان عرب
که:
درختی که اکنون گرفتهست پای
به نیروی شخصی برآیدزجای
وگرهمچنان روزگاری، هِلی
به گردونش،ازبیخ،برنَگسَلی
سرچشمه،شایدگرفتن به بیل
چو پرشد،نشایدگذشتن به پیل!
📗اینک!
ازپَرویش،سستی وکوتاهی آگاهانه وعامدانه حکومت آخوندی،
پانترکیسم،پدیده بیگانهِ نوپدید درکشورمابدانجارسیده که وارونه آذریان گرامی ماونسلهای پیشین
وپدران ونیاکان ایرانپرستشان،
که جان برسرایران وفرهنگ ایران مینهادندبجزپارسی ستیزی،شعارهای پادِامنیت ملی میدهدوبی ممیزی وآزادانه
بلکه باپشتیبانی آخوندیسم تهران،
بکارهای کیفری ومجرمانه وهویتسازی دست میازدکتابهای دروغ مینگاردومیپراکند!
درخاک سپندین ومقدس ایران،
پرچم دوکشورک آذربایجان جعلی وترکیه رابرمیافرازدشعارننگین ودروغ بزرگ خلیج عربی سرمیدهدوهم آوا باآخوندهای ایرانستیزازشیخ ابوالقاسم گَرکانی مذکِرتوس که پای برپیکرسردومرده وتن فسرده آن
بزرگفرزانه نهادونگذاشت درگورستان مسلمانان بخاک سپرده شود
تامطهری وحسینی تهرانی
بی پروا
بشاهنامه،شناسنامه ملی هرایرانی وفردوسی بزرگ دشنام میدهدو..
📗کنون،
آنچه مِهَندین و مهمست،
سویه وجنبه کیفری پارسیستیزیست که
مغفول ونهان مانده وکمترکس بآن
وپیامدهای پادملی،ضدامنیتی وشایدخونین آن،اندیشیده!
گفتیم،برپایه عرف تاریخی مردم ایران
چون مهرتابان،آشکارستکه درچندهزاره تاریخ مازبان ملی ودیوانی
حتی درزمان شاهان ترک،پارسی بودوبس!
درقانون اساسی کنونی نیزبه
مرقانون وتصریح آشکار،زبان رسمی وملی
همه مردم ایرانی،پارسیست وساختاراداری یادیوانسالاری کشوروکلیه اسنادتنهاوتنهابایدبزبان پارسی باشد.
نیزآموزش زبانهای بومی ورسانه های گروهی،درکنارزبان رسمی،قانونیست!
📗برای نمونه،
برنامه بزبان بومی،درشبکه هاوصداوسیمای
استانی درکنارزبان پارسی،پروانه دارومجازست.
لیک،اگرسیمای تبریزبرنامه های پارسی راحذف کرده اینکاربرضدوبرپادِاصل۱۵قانون اساسی وجرم کیفری بشمارمیرود شوربختانه،سالهاستکه زبان پارسی ازسیمای تبریززدوده وحذف شده
واگردرکشورمابهمین قوانین مصوبه دستگاه مقننهِ خودحکومت
عمل میشدبراستی،بایدرییس صداوسیمای تبریزنه تنهابرکنارکه
بمیزداوری ومحاکمه نشانده میشد!
📗نیزنویسندگان،روزنامه
بخش2>
Forwarded from Radio Narmak
بخش2
هشدار!
پارسیستیزی ازبزرگترین..
#سپنتامهر
..روزنامه نگاران وهرپارسیستیزپانترک که برضدقانون اساسی،رفتاری فرافکنانه وکین آفرین داردکه همین کسان بسترسازتجزیه ودست کم ستیزش وکشمکش میان اقوام وخدای ناکرده جنگ اقوام درآینده نه چندان دوری خواهندگردید!
📗پس!
ستیزش وبیحرمتی به زبان رسمی درکشورهای دموکراتیک نیز،کاری برپادوضدقانونست،چرا،
نقدقانون بگونه کارویژگی وحقوقی نیزفرنودسارانه واستدلالی
ونه کینسازانه،دشمن آفرینانه وکینتوزانه
ونه دستآموزبیگانه شدن،کاریست دموکراتیک وشیوه رایج وگسترده درجهان مدرن ونوین
ازسویی،حتی درکشورهای فدراتیوکه بشیوه خودگردانی اداره میشوندبازدرباره کلان کشوری،لشکری،وحدت زبانی وجودداردمانندایالت کبک کاناداکه گرچه درامورداخلی،زبانشان،فرانسه ست وزبان رسمی درون ایالتی،
فرانسه است ولی درامورکلان کشورمانندسیاست خارجه،امورمجلس ملی یاکنگره،سیاستهای کلان اقتصادی و..زبان انگلیسی ست که کبک رابکاناداپیوندمیدهد!
📗همچنین،کشورهایی که بشیوه فدراتیویته اداره میشوندباکشورماهرگزشایانِ سنجش همسانی وقابل مقایسه نیستندکه درگذشته به فرنودهاودلایل تاریخی،اقلیمی،مساحتی،قومی ومنطقه ای،به زیانباربودن فدرالیسم درایران پرداخته ایم
وبازشکافته ایم این فروزه واصل راکه
نه تمرکزگرایی ونه فدرآلیسم،برای ماآزادی،دموکراسی وبرابری حقوقی
وحقوق بشربارمغان نمیآوردکه فرانسه نمونه کشوری تمرکزگرا
وشوروی یاروسیه کنونی وچین نمونه کشورهای فدراتیوندکه درفرانسه باهمه تمرکزگراییش،حقوق بشرودموکراسی داریم ولی درچین وروسیه فدرال،
باسیستم فدرالیسم
هنوزسنگینترین
دیکتاتوریهارا!
بهرروی!
📗این نوشتار،هشداروبیدارباشیست،بحاکمیت همیشه خواب آخوندی که بااهمال وپَرویش وکوتاهی درباره اصل۱۵قانون اساسی ودرباره پاسداشت ونکوداشت زبان پارسی،
زمینه های فرافکنی،جدایی وکین آفرینی
وجنگهای داخلی آینده رافراهم کرده!نیزنیک،روشنست پانترکان،ضلع دیگرتثلیث قدرت درکناربنیادگرایان واصلاحطلبانند!
📗سیهبختانه,درکشورمامانندهمه جهان مدرن وسیستمهاوشگردهای حقوقی چه مدل حقوقی رومی ویا کامن لا
که دیده بان مستقل نظارتی برقانون اساسی،بنام
دادگاه عالی قانون اساسی2دارندچنین نهادی نداریم ونظارت برانجام
قانون اساسی برچندنهادست وهرکدام خودرامفسر،ناظروتطبیق کننده قوانین باقانون اساسی دانسته،بگونه ای که همواره بایکدگردرستیزش وکشمکش بوده اندگرچه قانون اساسی تنهارئیس جمهورراناظربراجرامیداندولی شورای نگهبان،دیوان عالی کشور،دیوان عدالت اداری ونیزمصلحت نظام هرکدام داوشگرومدعیندازیرادرین
کشورگل وبلبل،اجرای هرقانون
ومفسران آن،متکثرانه وپلورالیستوارانه ست وگویاتنهاجایی که پلورالیسم هست درنظارت واجرای قوانین درکشورست!مهمترازینهاکه گفتیم چندنهادناپیداونامرئی یافراقانونی دیگردرکشورمابنام نهادآقایابیت،
سرداران سپاه،امامان جمعه هستندکه نقشهای نظارتی،اجرایی،اصلاحی،نقادی،تغییراتی،
نهایی رانهانی دردست دارند!
باری!
📗رئیس جمهورتنهاجایگاه تعیین شده
برای نظارت درحسن اجرایا
خوش انجامِشِ قانون اساسیست
که درقانون اساسی شناخته شده ست
واومسئول مستقیم اجرای اصل۱۵یعنی باره وپیشاوَردی که درآنیم،هست!
بارهاگفته ایم که نکوداشت وارجنهادن بزبانهای بومی،ازحقوق قومی واتنیکی مردمان ایرانست!ولی
ستیزش ودشمنی بازبان پارسی،ببهانه زبان مادری
وپدیدآوردن اندیشه کهنه وپوسیده تریبالیسم وشیوه واپسگرایانه وارتجاعی قوم وقبیله گرایی
به آماج دشمنی باپارسیزبانان یاکردستیزی،ارمنی وآسوری ستیزی
جرمیست کیفری که
حکومت دیده برآن پوشانده بلکه پیوسته
ونهان وآشکارچنین بزهکاران
ومجرمانی رابرای روزمباداییکه دانیم، انباره وآبنمکخواب وپشتیبانی نموده ست وبویژه چنین کسانرادرنهادهای فرهنگی مانندصداوسیمای سراسری،وزارت علوم و..بکارگمارده ست!
📗پانوشت وزیرنویسها
1-درباره دکترهیئت پزشک ورئیس بیمارستان شهربانی کل کشوردرزمان شاه فقیدسخن گفته ایم.
اوفرزندمیرزاعلی آقاهیئت
آخوندهمراه باشیخ محمدخیابانی درحزب دموکرات اوبود!
بنوشته کسروی درتاریخ۱۸ساله،میرزاعلی آقاهنایِشپذیرومتاثرازطلعت
پاشانامقکمال وجوانان ترک استانبول شایدنخستین پارسیستیزباشدبگفته زنده یادکسروی،بااینکه خیابانی بزبان پارسی وفرهنگ ایرانی دلبستگی داشت
ولی آرامگیری،انفعال وسکوت خیابانی دربرابراجنبی پرستانی چون شیخ علی
هیئت،کسروی رابرآن داشت ازخیابانی جداشود!
علی هیئت،درزمان رضاشاه اززی وجامه آخوندی درآمدوتغییرموضع دادوبدادگستری رفت وازمقامات عالی قضایی کشورشد!
2-دادگاه عالی نظارت برقانون اساسی
نهادمستقل ومیانجی قوه مجریه ودیوان عالی قضاییکه کارویژه وتخصصش رسیدگی بکاستیمندیهاونارساییهای قانون اساسی وروش درست اجرای آنست.
این اندیشه،برخاسته ازتئوری حقوق
محض هانس کلسن حقوقدان فرمالیست برجسته اتریشی
درمدل حقوقی رومییست،لیک
این نهادبه آوندوفرنودارزش حقوقیش دربرخی کشورهای کامن لاچون امریکاوکانادانیزپذیرفته وبنیادشده!
هشدار!
پارسیستیزی ازبزرگترین..
#سپنتامهر
..روزنامه نگاران وهرپارسیستیزپانترک که برضدقانون اساسی،رفتاری فرافکنانه وکین آفرین داردکه همین کسان بسترسازتجزیه ودست کم ستیزش وکشمکش میان اقوام وخدای ناکرده جنگ اقوام درآینده نه چندان دوری خواهندگردید!
📗پس!
ستیزش وبیحرمتی به زبان رسمی درکشورهای دموکراتیک نیز،کاری برپادوضدقانونست،چرا،
نقدقانون بگونه کارویژگی وحقوقی نیزفرنودسارانه واستدلالی
ونه کینسازانه،دشمن آفرینانه وکینتوزانه
ونه دستآموزبیگانه شدن،کاریست دموکراتیک وشیوه رایج وگسترده درجهان مدرن ونوین
ازسویی،حتی درکشورهای فدراتیوکه بشیوه خودگردانی اداره میشوندبازدرباره کلان کشوری،لشکری،وحدت زبانی وجودداردمانندایالت کبک کاناداکه گرچه درامورداخلی،زبانشان،فرانسه ست وزبان رسمی درون ایالتی،
فرانسه است ولی درامورکلان کشورمانندسیاست خارجه،امورمجلس ملی یاکنگره،سیاستهای کلان اقتصادی و..زبان انگلیسی ست که کبک رابکاناداپیوندمیدهد!
📗همچنین،کشورهایی که بشیوه فدراتیویته اداره میشوندباکشورماهرگزشایانِ سنجش همسانی وقابل مقایسه نیستندکه درگذشته به فرنودهاودلایل تاریخی،اقلیمی،مساحتی،قومی ومنطقه ای،به زیانباربودن فدرالیسم درایران پرداخته ایم
وبازشکافته ایم این فروزه واصل راکه
نه تمرکزگرایی ونه فدرآلیسم،برای ماآزادی،دموکراسی وبرابری حقوقی
وحقوق بشربارمغان نمیآوردکه فرانسه نمونه کشوری تمرکزگرا
وشوروی یاروسیه کنونی وچین نمونه کشورهای فدراتیوندکه درفرانسه باهمه تمرکزگراییش،حقوق بشرودموکراسی داریم ولی درچین وروسیه فدرال،
باسیستم فدرالیسم
هنوزسنگینترین
دیکتاتوریهارا!
بهرروی!
📗این نوشتار،هشداروبیدارباشیست،بحاکمیت همیشه خواب آخوندی که بااهمال وپَرویش وکوتاهی درباره اصل۱۵قانون اساسی ودرباره پاسداشت ونکوداشت زبان پارسی،
زمینه های فرافکنی،جدایی وکین آفرینی
وجنگهای داخلی آینده رافراهم کرده!نیزنیک،روشنست پانترکان،ضلع دیگرتثلیث قدرت درکناربنیادگرایان واصلاحطلبانند!
📗سیهبختانه,درکشورمامانندهمه جهان مدرن وسیستمهاوشگردهای حقوقی چه مدل حقوقی رومی ویا کامن لا
که دیده بان مستقل نظارتی برقانون اساسی،بنام
دادگاه عالی قانون اساسی2دارندچنین نهادی نداریم ونظارت برانجام
قانون اساسی برچندنهادست وهرکدام خودرامفسر،ناظروتطبیق کننده قوانین باقانون اساسی دانسته،بگونه ای که همواره بایکدگردرستیزش وکشمکش بوده اندگرچه قانون اساسی تنهارئیس جمهورراناظربراجرامیداندولی شورای نگهبان،دیوان عالی کشور،دیوان عدالت اداری ونیزمصلحت نظام هرکدام داوشگرومدعیندازیرادرین
کشورگل وبلبل،اجرای هرقانون
ومفسران آن،متکثرانه وپلورالیستوارانه ست وگویاتنهاجایی که پلورالیسم هست درنظارت واجرای قوانین درکشورست!مهمترازینهاکه گفتیم چندنهادناپیداونامرئی یافراقانونی دیگردرکشورمابنام نهادآقایابیت،
سرداران سپاه،امامان جمعه هستندکه نقشهای نظارتی،اجرایی،اصلاحی،نقادی،تغییراتی،
نهایی رانهانی دردست دارند!
باری!
📗رئیس جمهورتنهاجایگاه تعیین شده
برای نظارت درحسن اجرایا
خوش انجامِشِ قانون اساسیست
که درقانون اساسی شناخته شده ست
واومسئول مستقیم اجرای اصل۱۵یعنی باره وپیشاوَردی که درآنیم،هست!
بارهاگفته ایم که نکوداشت وارجنهادن بزبانهای بومی،ازحقوق قومی واتنیکی مردمان ایرانست!ولی
ستیزش ودشمنی بازبان پارسی،ببهانه زبان مادری
وپدیدآوردن اندیشه کهنه وپوسیده تریبالیسم وشیوه واپسگرایانه وارتجاعی قوم وقبیله گرایی
به آماج دشمنی باپارسیزبانان یاکردستیزی،ارمنی وآسوری ستیزی
جرمیست کیفری که
حکومت دیده برآن پوشانده بلکه پیوسته
ونهان وآشکارچنین بزهکاران
ومجرمانی رابرای روزمباداییکه دانیم، انباره وآبنمکخواب وپشتیبانی نموده ست وبویژه چنین کسانرادرنهادهای فرهنگی مانندصداوسیمای سراسری،وزارت علوم و..بکارگمارده ست!
📗پانوشت وزیرنویسها
1-درباره دکترهیئت پزشک ورئیس بیمارستان شهربانی کل کشوردرزمان شاه فقیدسخن گفته ایم.
اوفرزندمیرزاعلی آقاهیئت
آخوندهمراه باشیخ محمدخیابانی درحزب دموکرات اوبود!
بنوشته کسروی درتاریخ۱۸ساله،میرزاعلی آقاهنایِشپذیرومتاثرازطلعت
پاشانامقکمال وجوانان ترک استانبول شایدنخستین پارسیستیزباشدبگفته زنده یادکسروی،بااینکه خیابانی بزبان پارسی وفرهنگ ایرانی دلبستگی داشت
ولی آرامگیری،انفعال وسکوت خیابانی دربرابراجنبی پرستانی چون شیخ علی
هیئت،کسروی رابرآن داشت ازخیابانی جداشود!
علی هیئت،درزمان رضاشاه اززی وجامه آخوندی درآمدوتغییرموضع دادوبدادگستری رفت وازمقامات عالی قضایی کشورشد!
2-دادگاه عالی نظارت برقانون اساسی
نهادمستقل ومیانجی قوه مجریه ودیوان عالی قضاییکه کارویژه وتخصصش رسیدگی بکاستیمندیهاونارساییهای قانون اساسی وروش درست اجرای آنست.
این اندیشه،برخاسته ازتئوری حقوق
محض هانس کلسن حقوقدان فرمالیست برجسته اتریشی
درمدل حقوقی رومییست،لیک
این نهادبه آوندوفرنودارزش حقوقیش دربرخی کشورهای کامن لاچون امریکاوکانادانیزپذیرفته وبنیادشده!
02_Dast-To-Dast_-_www.BehdashtFC.IR
GholamReza-vazan & Mohsen-Sharifian -www.BehdashtFC.IR
درود
#سپنتامهر
دوزَله
یادونی یکی ازکهنترین سازهای بادی ماست که ازروزگاران دیرین درایرانزمین شناخته شده بوده ست ودرهمه میهن ماازشمال تاجنوب نواخته میشود!
این سازراجفته یاسازجفتی،دونای(که ازدوتکه نی بنام زله ساخته میشود)یا دودال(که ازتَه دوتاپردال گونه ای عقاب سازند)ودرجنوب خراسان(گویاگونه مسین)آنراقمشه گویندیاشایدبرای داشتن قمیشی مضاعف!(فرهنگ موسیقی،حسن مشحون/سازشناسی ایرانی،منصوری/انتشارات فرهنگ وهنرونامنامه موسیقی ایران ستایشگر)
برخی ریشه این سازراایران باستان وتمدن ایلام دانندوبرخی ازمصر!فارابی
درموسیقی الکبیرآنرابنامهای دونی،دونای بادیانی،مزدوج ومزمارین ومثنی نامیده!
شیوه دمش درین سازبگونه نفس برگردانست یعنی نوازنده هم دم وهم بازدم رابآواونغمه برمیگرداندوازدم وبازدمش آوامیسازدازیرانواختن آن،سخت ودشوارست!بازهم
ترانه ایرانپرستانه ای ازبوشهرسرزمین
دلاوران جنوب،یادآورشیرمردان تنگستان ودشتستانورئیسعلی دلواری
که مردانه تاپای جان رویاروی لشکرتازشگرواستعمارگرانگلیسی
ایستادند!جاییکه واژه ایران
برای مردمانش
بسی سپندومقدسست!این ترانه،بنام ایران ومردمش،نیز
نغمه دلاویزوزیبای بوشهریست باآوای دلانگیزودلنشین غلامرضاوزان
#سپنتامهر
دوزَله
یادونی یکی ازکهنترین سازهای بادی ماست که ازروزگاران دیرین درایرانزمین شناخته شده بوده ست ودرهمه میهن ماازشمال تاجنوب نواخته میشود!
این سازراجفته یاسازجفتی،دونای(که ازدوتکه نی بنام زله ساخته میشود)یا دودال(که ازتَه دوتاپردال گونه ای عقاب سازند)ودرجنوب خراسان(گویاگونه مسین)آنراقمشه گویندیاشایدبرای داشتن قمیشی مضاعف!(فرهنگ موسیقی،حسن مشحون/سازشناسی ایرانی،منصوری/انتشارات فرهنگ وهنرونامنامه موسیقی ایران ستایشگر)
برخی ریشه این سازراایران باستان وتمدن ایلام دانندوبرخی ازمصر!فارابی
درموسیقی الکبیرآنرابنامهای دونی،دونای بادیانی،مزدوج ومزمارین ومثنی نامیده!
شیوه دمش درین سازبگونه نفس برگردانست یعنی نوازنده هم دم وهم بازدم رابآواونغمه برمیگرداندوازدم وبازدمش آوامیسازدازیرانواختن آن،سخت ودشوارست!بازهم
ترانه ایرانپرستانه ای ازبوشهرسرزمین
دلاوران جنوب،یادآورشیرمردان تنگستان ودشتستانورئیسعلی دلواری
که مردانه تاپای جان رویاروی لشکرتازشگرواستعمارگرانگلیسی
ایستادند!جاییکه واژه ایران
برای مردمانش
بسی سپندومقدسست!این ترانه،بنام ایران ومردمش،نیز
نغمه دلاویزوزیبای بوشهریست باآوای دلانگیزودلنشین غلامرضاوزان
Forwarded from Radio Narmak
بخش 3
اخوانیه یا یارچامه و دوستسروده اخوان بادکترناتل خانلری!
#سپنتامهر
..توشادمانه بِزی،ای رفیق عهدشباب
که هست بردل من زین بهار،باردگر!
پابرگی وپانوشت
1،دکترخانلری،براستی از انگشت شمارپریستاران و
اندک خدمتگزاران پرکار زبان وادب پارسی بود.
آن زنده یاد،ازاستادان نمونه کرسیداردانشگاه،سراینده نغزگوی ازنخستین زبانشناسان بزرگ،نگارنده ومصحح
حافظ ودههامتون پارسی،وزیرفرهنگ وسناتورسنا ،مدیرمجله سخن،
ورئیس بنیادفرهنگ ایران بودکه درآنجايگاه،کارهای ارزنده وجاودانه ، بیادگارنهاد
مانندشناساندن وچاپ صدهادستنویس ونسخه خطیِ ناشناخته پارسی بیهمتا!
نیزنظریات نوینش،درزبانشناسی، دستورزبان نوین،آواشناسی،تاربخ زبان
پیشرودرزمان مابود.
دریغ ازیندرخت تنومندوتناور
که بخزان
حکومت آخوندخشکیدازکاربیکار،
مصادره اموال، زندانی و
نیزازکاردانشگاهی وآموزش
هم
بدستورشورای انقلاب فرهنگی
و
بلطف ومهر دکترسروش،شریعتمداری،
دکترصادق زیباکلام ،
محسن مخملباف
وهماندیشان و یاران دیگرشان در آن شورای مبارکه ،
ممنوع ،بازداشته واخراج
وسرانجام هم،
درگوشه وکُنج گنج خویش
درسال69 بدرودزندگانی گفت!
اخوانیه یا یارچامه و دوستسروده اخوان بادکترناتل خانلری!
#سپنتامهر
..توشادمانه بِزی،ای رفیق عهدشباب
که هست بردل من زین بهار،باردگر!
پابرگی وپانوشت
1،دکترخانلری،براستی از انگشت شمارپریستاران و
اندک خدمتگزاران پرکار زبان وادب پارسی بود.
آن زنده یاد،ازاستادان نمونه کرسیداردانشگاه،سراینده نغزگوی ازنخستین زبانشناسان بزرگ،نگارنده ومصحح
حافظ ودههامتون پارسی،وزیرفرهنگ وسناتورسنا ،مدیرمجله سخن،
ورئیس بنیادفرهنگ ایران بودکه درآنجايگاه،کارهای ارزنده وجاودانه ، بیادگارنهاد
مانندشناساندن وچاپ صدهادستنویس ونسخه خطیِ ناشناخته پارسی بیهمتا!
نیزنظریات نوینش،درزبانشناسی، دستورزبان نوین،آواشناسی،تاربخ زبان
پیشرودرزمان مابود.
دریغ ازیندرخت تنومندوتناور
که بخزان
حکومت آخوندخشکیدازکاربیکار،
مصادره اموال، زندانی و
نیزازکاردانشگاهی وآموزش
هم
بدستورشورای انقلاب فرهنگی
و
بلطف ومهر دکترسروش،شریعتمداری،
دکترصادق زیباکلام ،
محسن مخملباف
وهماندیشان و یاران دیگرشان در آن شورای مبارکه ،
ممنوع ،بازداشته واخراج
وسرانجام هم،
درگوشه وکُنج گنج خویش
درسال69 بدرودزندگانی گفت!
Forwarded from Radio Narmak
درود
بخش2
اخوانیه یایارچامه ودوستسرودهِ اخوان بادکترپرویزناتل خانلری
#سپنتامهر
...اخوان ثالث،م،امیدازهمان سرایندگانیست وکمی نزدیک بچپ، که به سان بسیاری،شادمان ازشورش۵۷ وخرسندازانقلاب بود!
ولیک،دیری نپاییدکه،این روشنای این شادمانی چونان اخگری گم وناپدیدشدوبرنج وتیرگی اندوه گراییدو
چندگاهی بیش،نگذشت،
که،لبریزازپشیمانی وندامت گشت!
ولیک چه سودکه دیرشده بود
وآن پیمانه ریخته بودوآن سبوشکسته!
ونا آگاه ازینکه،
گرگ میش انگاشته شدهِ پرورده،
گله رادریده!
گرگ خون آشام رادرگله،مهمانی مبر،
تانگردد بره ات، قربانی نادانیت!
باری!
گرچه،درآن روزگاران،که کسی برای حضرت سدعلی،درین شهر تره ای خردنمیکرد،ایشان بدوستی اودرمشهد سرمیافراشت وگوییا
نشست وبرخاست بااخوان
برایش اعتباری میآوردوارزوارجی، وباسربلندی بانجمنهای ادبی مشهدکه اخوان وعمادو...درآنجابودندهم میرفت
ولی اخوان پس ازانقلاب،
پشیمانانه ازدوستی وهمراهی باآخوند دانسته بودکه،
مارسرماخورده را،درآستینت جامده!
آن ستمگستر، کجاداندبهای معرفت؟!
ودرزمان رئیس جمهوریش،به او نه،
گفت وهیچ چامه ای درستایش رهبران انقلاب نسرودوهیچ چیزازاونخواست وخودراپیش اونشکست
مگریکبار!
وآن،درخواست کاربرای
سراینده زنجانی سوته دل،حسین منزوی که آسیب خزان دیده بود!
باری!
اخوان،بابراه افتادن ماشین کشتار حکومت آخوندی،نابرابریها،نامردمیها دزدیهاوستمهای بیشمارحاکمیت دینی، دگردیسی یافت ودانست
که دل به اهریمنان هَروانگر و شکنجه گران وجلادان راستین بسته بوده ست
وپشیمان ازینکه،ارج وارزوقدرپزشکان وطبیبان راستین رانکوندانسته بود!
دانست که،زمستان راستین اکنونست نه آنزمان!
واینزمانست که سرهادرگریبان،سلامت راپاسخ نمیگویند،ازیرا،
هیچ همکاری بارژیم نوپدیداسلامی نکردوباهمان گفته نامورش که
شاعرآزاده برسلطه است،نه باسلطه،
چندی نگذشت که آقادرنمازآدینه
اورابهیچ خواندوبهیچ بداد!
واخوان نیزدرایماءوچشمزدباوهیچ وکمترازهیچ راسرودوسرانجام
آب پاکی روی دستهای حضرت آقاریخت وبرای همیشه
دست ردبسینه اوزد،دررنج وسختی زیست ولیک برای گرده نان
دست دریوزگی پیش بیمایگان و دونان درازنکرد!
اواین پشیمانیرا،پشیمانی ازانقلاب را،بی پروایانه درسروده هایش آشکارنموده
بویژه دراخوانیه ای که درپیرانه سرِ دکترپرویزناتل خانلری بزرگمردجایگزین ناپذیردانش وادب پارسی،درسال64؟ ودرستایش دکترخانلری سروده
واین یارچامه رابرای اوفرستاده
وزنده یادخانلری هم در پاسخ اوچکامه زیبایی برهمان وزن، برشته چامه درآورده و به زیوردُرّدَری کشیده ست،دراین چامه اخوان،نیک دریافته
و خَستو ومعترفست که بلای زمستان(چشمزدواشاره بسروده زمستان خودش دارد)
همین زمستان وبلای پرآسیب وآفت شورش57ست که برسراین بوستان ریخت وآنراپوسانیدو ویرانید وسوزانید،نابودکردوپژمرد،
واورا امیدمیدهدکه چرخ دوباره آن بهاررا(بهارگذشته که نادانسته زمستانش خوانده)برسراوخواهدگذراندوبلای صعب زمستان بهارانگاشته شده سپری شودودوباره همان بهارپیشینش،نوبت رسد!
وبازدرفرجام،نویدودلداریش دهدکه درخت خشکیده ایران بستم آخوند، دوباره باروبردهادوفضائل ایران غریبنماندوبگفته حافظ چنین عزیزنگینی بدست اهرمنی نخواهدماند.
آری،اینچنین نخواهدماندودورچرخ بسان زمان پیشبن، کندگذاردگر!
که من ازدفتر
توراای کهن بوم وبردوست دارم اخوان،
برایتان بازمیگویم!
این سروده بنام،،گذشت چرخ کندبازهم گذاردگر،
وبه آغازه یامطلع(بزرگوارعزیزامباش رنجه که چرخ)است:
بزرگوارعزیزا،مباش رنجه که چرخ
نمودچهردگرگون وکردکارِدگر
زمین بگرددوگردون بسى پدیدکند
زمانه دگروروزورروزگاردگر
بلاى صعب زمستان یقین شودسپرى
دوباره نوبت دیگررسدبهاردگر
شنیده اى مثل سیب راومى دانى
مَثَل حکایت ازاینسان،کندهزاردگر
هزارچرخ زندسیب برفکنده فراز
که زى فرودبیاید بدست،باردگر
بزرگوارا،گیتى ستم بسى کرده ست چنانکه برتووبربس بزرگواردگر
تویادگارنهادى بسى بزرگ آثار
کز آن،جهان ادب داردافتخار دگر
بمان وبازبهل درفنون فضل وادب
چنانکه هشتى،بسیاریادگاردگر
دوباره بازبهارآیدوپدیدآرد
درخت خشک وتهى نیزبرگ وباردگر
چنین غریب نماندفضائل ایران
ز دور،دیده فراوان چنین مداردگر
چنان نماندوچنین نیزهم نخواهدماند
گذشت چرخ کندبازهم گذاردگر
چندى بعدقطعه اى که جناب آقاى دکتر خانلرى درجواب من سروده بودندبمن رسید:
به دوست سخنورم،اخوان ثالث:
عزیزمن،زتوام این پیام دلدارى
دهدنویدکه آیدبهارباردگر
بلى،زمستان گرفصل سردى وسختى است
امیدهست که آردزپى بهاردگر
ولى چه سود؟که پیرانهسرنگرددباز
نشاط وشادى وامیّدروزگاردگر!
کنون که ازتَف انده گداخت شمع امید
منم نشسته ودرپیش،شام تاردگر!
بکنج عزلت اگرهیچ غمگسارنماند
کجاروم زپى یارغمگساردگر
زعمر،آنچه بجامانده یادگارغمست
چرابه سرنهمش باز،یادگاردگر
هر افتخارکه اندوختم وبالم شد
چه بایدم که درافزایم افتخاردگر؟1
زمانه قاصدشرّست وپیک بیداداست
گمان مدارکه گرددبه یک مداردگر!
توشادمانه بزى
بخش3>
بخش2
اخوانیه یایارچامه ودوستسرودهِ اخوان بادکترپرویزناتل خانلری
#سپنتامهر
...اخوان ثالث،م،امیدازهمان سرایندگانیست وکمی نزدیک بچپ، که به سان بسیاری،شادمان ازشورش۵۷ وخرسندازانقلاب بود!
ولیک،دیری نپاییدکه،این روشنای این شادمانی چونان اخگری گم وناپدیدشدوبرنج وتیرگی اندوه گراییدو
چندگاهی بیش،نگذشت،
که،لبریزازپشیمانی وندامت گشت!
ولیک چه سودکه دیرشده بود
وآن پیمانه ریخته بودوآن سبوشکسته!
ونا آگاه ازینکه،
گرگ میش انگاشته شدهِ پرورده،
گله رادریده!
گرگ خون آشام رادرگله،مهمانی مبر،
تانگردد بره ات، قربانی نادانیت!
باری!
گرچه،درآن روزگاران،که کسی برای حضرت سدعلی،درین شهر تره ای خردنمیکرد،ایشان بدوستی اودرمشهد سرمیافراشت وگوییا
نشست وبرخاست بااخوان
برایش اعتباری میآوردوارزوارجی، وباسربلندی بانجمنهای ادبی مشهدکه اخوان وعمادو...درآنجابودندهم میرفت
ولی اخوان پس ازانقلاب،
پشیمانانه ازدوستی وهمراهی باآخوند دانسته بودکه،
مارسرماخورده را،درآستینت جامده!
آن ستمگستر، کجاداندبهای معرفت؟!
ودرزمان رئیس جمهوریش،به او نه،
گفت وهیچ چامه ای درستایش رهبران انقلاب نسرودوهیچ چیزازاونخواست وخودراپیش اونشکست
مگریکبار!
وآن،درخواست کاربرای
سراینده زنجانی سوته دل،حسین منزوی که آسیب خزان دیده بود!
باری!
اخوان،بابراه افتادن ماشین کشتار حکومت آخوندی،نابرابریها،نامردمیها دزدیهاوستمهای بیشمارحاکمیت دینی، دگردیسی یافت ودانست
که دل به اهریمنان هَروانگر و شکنجه گران وجلادان راستین بسته بوده ست
وپشیمان ازینکه،ارج وارزوقدرپزشکان وطبیبان راستین رانکوندانسته بود!
دانست که،زمستان راستین اکنونست نه آنزمان!
واینزمانست که سرهادرگریبان،سلامت راپاسخ نمیگویند،ازیرا،
هیچ همکاری بارژیم نوپدیداسلامی نکردوباهمان گفته نامورش که
شاعرآزاده برسلطه است،نه باسلطه،
چندی نگذشت که آقادرنمازآدینه
اورابهیچ خواندوبهیچ بداد!
واخوان نیزدرایماءوچشمزدباوهیچ وکمترازهیچ راسرودوسرانجام
آب پاکی روی دستهای حضرت آقاریخت وبرای همیشه
دست ردبسینه اوزد،دررنج وسختی زیست ولیک برای گرده نان
دست دریوزگی پیش بیمایگان و دونان درازنکرد!
اواین پشیمانیرا،پشیمانی ازانقلاب را،بی پروایانه درسروده هایش آشکارنموده
بویژه دراخوانیه ای که درپیرانه سرِ دکترپرویزناتل خانلری بزرگمردجایگزین ناپذیردانش وادب پارسی،درسال64؟ ودرستایش دکترخانلری سروده
واین یارچامه رابرای اوفرستاده
وزنده یادخانلری هم در پاسخ اوچکامه زیبایی برهمان وزن، برشته چامه درآورده و به زیوردُرّدَری کشیده ست،دراین چامه اخوان،نیک دریافته
و خَستو ومعترفست که بلای زمستان(چشمزدواشاره بسروده زمستان خودش دارد)
همین زمستان وبلای پرآسیب وآفت شورش57ست که برسراین بوستان ریخت وآنراپوسانیدو ویرانید وسوزانید،نابودکردوپژمرد،
واورا امیدمیدهدکه چرخ دوباره آن بهاررا(بهارگذشته که نادانسته زمستانش خوانده)برسراوخواهدگذراندوبلای صعب زمستان بهارانگاشته شده سپری شودودوباره همان بهارپیشینش،نوبت رسد!
وبازدرفرجام،نویدودلداریش دهدکه درخت خشکیده ایران بستم آخوند، دوباره باروبردهادوفضائل ایران غریبنماندوبگفته حافظ چنین عزیزنگینی بدست اهرمنی نخواهدماند.
آری،اینچنین نخواهدماندودورچرخ بسان زمان پیشبن، کندگذاردگر!
که من ازدفتر
توراای کهن بوم وبردوست دارم اخوان،
برایتان بازمیگویم!
این سروده بنام،،گذشت چرخ کندبازهم گذاردگر،
وبه آغازه یامطلع(بزرگوارعزیزامباش رنجه که چرخ)است:
بزرگوارعزیزا،مباش رنجه که چرخ
نمودچهردگرگون وکردکارِدگر
زمین بگرددوگردون بسى پدیدکند
زمانه دگروروزورروزگاردگر
بلاى صعب زمستان یقین شودسپرى
دوباره نوبت دیگررسدبهاردگر
شنیده اى مثل سیب راومى دانى
مَثَل حکایت ازاینسان،کندهزاردگر
هزارچرخ زندسیب برفکنده فراز
که زى فرودبیاید بدست،باردگر
بزرگوارا،گیتى ستم بسى کرده ست چنانکه برتووبربس بزرگواردگر
تویادگارنهادى بسى بزرگ آثار
کز آن،جهان ادب داردافتخار دگر
بمان وبازبهل درفنون فضل وادب
چنانکه هشتى،بسیاریادگاردگر
دوباره بازبهارآیدوپدیدآرد
درخت خشک وتهى نیزبرگ وباردگر
چنین غریب نماندفضائل ایران
ز دور،دیده فراوان چنین مداردگر
چنان نماندوچنین نیزهم نخواهدماند
گذشت چرخ کندبازهم گذاردگر
چندى بعدقطعه اى که جناب آقاى دکتر خانلرى درجواب من سروده بودندبمن رسید:
به دوست سخنورم،اخوان ثالث:
عزیزمن،زتوام این پیام دلدارى
دهدنویدکه آیدبهارباردگر
بلى،زمستان گرفصل سردى وسختى است
امیدهست که آردزپى بهاردگر
ولى چه سود؟که پیرانهسرنگرددباز
نشاط وشادى وامیّدروزگاردگر!
کنون که ازتَف انده گداخت شمع امید
منم نشسته ودرپیش،شام تاردگر!
بکنج عزلت اگرهیچ غمگسارنماند
کجاروم زپى یارغمگساردگر
زعمر،آنچه بجامانده یادگارغمست
چرابه سرنهمش باز،یادگاردگر
هر افتخارکه اندوختم وبالم شد
چه بایدم که درافزایم افتخاردگر؟1
زمانه قاصدشرّست وپیک بیداداست
گمان مدارکه گرددبه یک مداردگر!
توشادمانه بزى
بخش3>
Forwarded from Radio Narmak
بخش 3
اخوانیه یا یارچامه و دوستسروده اخوان بادکترناتل خانلری!
#سپنتامهر
..توشادمانه بِزی،ای رفیق عهدشباب
که هست بردل من زین بهار،باردگر!
پابرگی وپانوشت
1،دکترخانلری،براستی از انگشت شمارپریستاران و
اندک خدمتگزاران پرکار زبان وادب پارسی بود.
آن زنده یاد،ازاستادان نمونه کرسیداردانشگاه،سراینده نغزگوی ازنخستین زبانشناسان بزرگ،نگارنده ومصحح
حافظ ودههامتون پارسی،وزیرفرهنگ وسناتورسنا ،مدیرمجله سخن،
ورئیس بنیادفرهنگ ایران بودکه درآنجايگاه،کارهای ارزنده وجاودانه ، بیادگارنهاد
مانندشناساندن وچاپ صدهادستنویس ونسخه خطیِ ناشناخته پارسی بیهمتا!
نیزنظریات نوینش،درزبانشناسی، دستورزبان نوین،آواشناسی،تاربخ زبان
پیشرودرزمان مابود.
دریغ ازیندرخت تنومندوتناور
که بخزان
حکومت آخوندخشکیدازکاربیکار،
مصادره اموال، زندانی و
نیزازکاردانشگاهی وآموزش
هم
بدستورشورای انقلاب فرهنگی
و
بلطف ومهر دکترسروش،شریعتمداری،
دکترصادق زیباکلام ،
محسن مخملباف
وهماندیشان و یاران دیگرشان در آن شورای مبارکه ،
ممنوع ،بازداشته واخراج
وسرانجام هم،
درگوشه وکُنج گنج خویش
درسال69 بدرودزندگانی گفت!
اخوانیه یا یارچامه و دوستسروده اخوان بادکترناتل خانلری!
#سپنتامهر
..توشادمانه بِزی،ای رفیق عهدشباب
که هست بردل من زین بهار،باردگر!
پابرگی وپانوشت
1،دکترخانلری،براستی از انگشت شمارپریستاران و
اندک خدمتگزاران پرکار زبان وادب پارسی بود.
آن زنده یاد،ازاستادان نمونه کرسیداردانشگاه،سراینده نغزگوی ازنخستین زبانشناسان بزرگ،نگارنده ومصحح
حافظ ودههامتون پارسی،وزیرفرهنگ وسناتورسنا ،مدیرمجله سخن،
ورئیس بنیادفرهنگ ایران بودکه درآنجايگاه،کارهای ارزنده وجاودانه ، بیادگارنهاد
مانندشناساندن وچاپ صدهادستنویس ونسخه خطیِ ناشناخته پارسی بیهمتا!
نیزنظریات نوینش،درزبانشناسی، دستورزبان نوین،آواشناسی،تاربخ زبان
پیشرودرزمان مابود.
دریغ ازیندرخت تنومندوتناور
که بخزان
حکومت آخوندخشکیدازکاربیکار،
مصادره اموال، زندانی و
نیزازکاردانشگاهی وآموزش
هم
بدستورشورای انقلاب فرهنگی
و
بلطف ومهر دکترسروش،شریعتمداری،
دکترصادق زیباکلام ،
محسن مخملباف
وهماندیشان و یاران دیگرشان در آن شورای مبارکه ،
ممنوع ،بازداشته واخراج
وسرانجام هم،
درگوشه وکُنج گنج خویش
درسال69 بدرودزندگانی گفت!
Forwarded from 🔷️👊نافرمانی مدنی ایرانیان👊🔷️
درود
#سپنتامهر
یادمان ۷آبان
بیگمان،هفتم آبانماه نه تنها نمادی فرهنگی وملی گردیده که دریچه ایست
برای اعتراضات سیاسی مردم ایرانی نژاده وآزاده ما
که ازحکومت توتالیترخودکامه ای
که
هیچگونه مشروعیتی ندارند،ناخرسندوناخشنودند!
حکومتی که وارونه قوانین خودش ازهرگونه انجمن واجتماعی جلوگیری میکندوبلکه میهراسد!
مردمی که تنها حقوق شهروندی که حقوق طبیعی وانسانی اولیه خودرا میخواهند!
حقوق انسانی واجتماعی که دهه هاست پایمال شده!
حکومتی که ازتاریخ مردم خودمیهراسد
ازگسترش فرهنگ ایرانی واندیشه کورش بزرگ بیم دارد
وبیگمان ریشه این بیم وهراس
درترس ازسنجش ومقایسه فرهنگ انسانی ایرانی بافرهنگ تازیانست آنهاازینکه شمای ایرانی فرهنگ نیاکانترابشناسی وکارکردکورش را باپیشوایان دینی آنان تطبیق وهمسانی کنی سخت دربیم هستندوهراس!
ازین روی!
حاکمیت کنونی،درهمه این چنددهه
بافرهنگ درخشان ایران باستان ونیاکان شماستیزیده ومیستیزدوهمواره ملیت ایرانی رانفی کرده،آن راکفردانسته،ملیگرایان راتیرباران وزندانی کرده وتنهاحکومتیست درگیتی که نگاه مثبتی بتاریخ وفرهنگ خویش نداشته وبکارزارونبردباهویت ملی ایرانی
سینه راست کرده!!
گرچه که
چندیست باسیاست دماگوژیستی ومردمفریبانه ونیرنگبازانه
برای ماندگاری و پایایی خویش،
وازسرنیازوهراس،برخیزابه هاوامواج ملیت سواری میکندوبرای فریفتن جوانان مادررسانه هایش بوسیله مزدوران فرهنگی خویش،ایران،ایران میکند!
ولیک،هنوزهم فریبکارانه منافع ملی ایرانی راهزینه بیگانگان وتازیان کرده! بااینهمه برای هرجوان آگاه وهشیاری،آشکارترازمهرتابانست
که ایران گفتن حکومت ایرانسوزوایرانستیزآخوندی
هرگزازسر مهرباین کشورباستانی وایرانخواهی او
نبوده ونیست!
ازیرا،برای دانستن نیرنگ آخوندی حکومت ضحاکی انیرانی،همین بس که
هنوزباایران باستان وتاریخ گذشتگان مامیستیزد،
بانمادهای ایرانی درپیکارست،باکورش بزرگ
میستیزد،وباهرآنچه نشان ملیت ایرانیست،میآویزد!
هنوزرفتن بآرامگاه کورش راممنوع کرده وبسیاری ازجوانان ماکه درسالهای پیش برای بزرگداشت وارجنهادن بتاریخ وملیت خویش،در۷آبان،بپاسارگادرفتندیادر
زندانند
ویاباوثیقه های سنگین آزادشده وپرونده بازونیزآینده نافرجامی دارند!؟
چراوبه چه گناهی!؟
جوان فرهیخته ایرانی!
برتوست که باهراندیشه دینی،سیاسی وباهرقومیتی
هفتم آبان که نمادی برای بزرگداشت وپاسداشت پدرت کورش ونخستین فرمانروای انساندوست گیتیست راپاس بداری!
هموکه نخستین منشورو
فرمان نامه برابری انسانها،ممنوعیت برده داری وآزادی انسانها،آزادی اندیشه ودین
راصادرکرد!
کورش بزرگمردیست که نام اوبارهادرکتاب مقدس
بنیکی آمده وتنهاویگانه مسیحا،رهاننده ومنجی درعهدعتیقست،در
قرآن مسلمانان،درسوره کهف بانام ذوالقرنین ازاوبنیکی یادشده
نیزگاهنگاران وتاریخنویسان بزرگ تاریخ،گرچه ایرانی نبودندازوبنیکی یادکردندبزرگانی چون
هرودوت،گزنفون،کتزیاس،نیکولای دمشقی،پلوتارک و..تافیلسوفان وبزرگانی ازدوره روشنگری وعصرفروغ ودانشمندان کنونه ومعاصراروپاوامریکا چون،هگل هارولدلمپ،گیریشمن واشپولروشارپ هارمن و..
لیک،درین سرزمین،
کسانی که سیهختانه شناسنامه ایرانی
درجیب دارندوبزبان ملی ورسمی ما
پارسی سخن میگوینداوراستیزیده
که
چونان شبپرگان وخفاشان که ازآفتاب میگریزندومیهراسند
وچون دیدگان راستبین
وحقیقت جویی ندارندمهرتابان اورانفی مینمایندکه
شب پره،گروصل آفتاب نخواهد
رونق بازارآفتاب نکاهد!!
۷آبان راارج نهیم!
#سپنتامهر
یادمان ۷آبان
بیگمان،هفتم آبانماه نه تنها نمادی فرهنگی وملی گردیده که دریچه ایست
برای اعتراضات سیاسی مردم ایرانی نژاده وآزاده ما
که ازحکومت توتالیترخودکامه ای
که
هیچگونه مشروعیتی ندارند،ناخرسندوناخشنودند!
حکومتی که وارونه قوانین خودش ازهرگونه انجمن واجتماعی جلوگیری میکندوبلکه میهراسد!
مردمی که تنها حقوق شهروندی که حقوق طبیعی وانسانی اولیه خودرا میخواهند!
حقوق انسانی واجتماعی که دهه هاست پایمال شده!
حکومتی که ازتاریخ مردم خودمیهراسد
ازگسترش فرهنگ ایرانی واندیشه کورش بزرگ بیم دارد
وبیگمان ریشه این بیم وهراس
درترس ازسنجش ومقایسه فرهنگ انسانی ایرانی بافرهنگ تازیانست آنهاازینکه شمای ایرانی فرهنگ نیاکانترابشناسی وکارکردکورش را باپیشوایان دینی آنان تطبیق وهمسانی کنی سخت دربیم هستندوهراس!
ازین روی!
حاکمیت کنونی،درهمه این چنددهه
بافرهنگ درخشان ایران باستان ونیاکان شماستیزیده ومیستیزدوهمواره ملیت ایرانی رانفی کرده،آن راکفردانسته،ملیگرایان راتیرباران وزندانی کرده وتنهاحکومتیست درگیتی که نگاه مثبتی بتاریخ وفرهنگ خویش نداشته وبکارزارونبردباهویت ملی ایرانی
سینه راست کرده!!
گرچه که
چندیست باسیاست دماگوژیستی ومردمفریبانه ونیرنگبازانه
برای ماندگاری و پایایی خویش،
وازسرنیازوهراس،برخیزابه هاوامواج ملیت سواری میکندوبرای فریفتن جوانان مادررسانه هایش بوسیله مزدوران فرهنگی خویش،ایران،ایران میکند!
ولیک،هنوزهم فریبکارانه منافع ملی ایرانی راهزینه بیگانگان وتازیان کرده! بااینهمه برای هرجوان آگاه وهشیاری،آشکارترازمهرتابانست
که ایران گفتن حکومت ایرانسوزوایرانستیزآخوندی
هرگزازسر مهرباین کشورباستانی وایرانخواهی او
نبوده ونیست!
ازیرا،برای دانستن نیرنگ آخوندی حکومت ضحاکی انیرانی،همین بس که
هنوزباایران باستان وتاریخ گذشتگان مامیستیزد،
بانمادهای ایرانی درپیکارست،باکورش بزرگ
میستیزد،وباهرآنچه نشان ملیت ایرانیست،میآویزد!
هنوزرفتن بآرامگاه کورش راممنوع کرده وبسیاری ازجوانان ماکه درسالهای پیش برای بزرگداشت وارجنهادن بتاریخ وملیت خویش،در۷آبان،بپاسارگادرفتندیادر
زندانند
ویاباوثیقه های سنگین آزادشده وپرونده بازونیزآینده نافرجامی دارند!؟
چراوبه چه گناهی!؟
جوان فرهیخته ایرانی!
برتوست که باهراندیشه دینی،سیاسی وباهرقومیتی
هفتم آبان که نمادی برای بزرگداشت وپاسداشت پدرت کورش ونخستین فرمانروای انساندوست گیتیست راپاس بداری!
هموکه نخستین منشورو
فرمان نامه برابری انسانها،ممنوعیت برده داری وآزادی انسانها،آزادی اندیشه ودین
راصادرکرد!
کورش بزرگمردیست که نام اوبارهادرکتاب مقدس
بنیکی آمده وتنهاویگانه مسیحا،رهاننده ومنجی درعهدعتیقست،در
قرآن مسلمانان،درسوره کهف بانام ذوالقرنین ازاوبنیکی یادشده
نیزگاهنگاران وتاریخنویسان بزرگ تاریخ،گرچه ایرانی نبودندازوبنیکی یادکردندبزرگانی چون
هرودوت،گزنفون،کتزیاس،نیکولای دمشقی،پلوتارک و..تافیلسوفان وبزرگانی ازدوره روشنگری وعصرفروغ ودانشمندان کنونه ومعاصراروپاوامریکا چون،هگل هارولدلمپ،گیریشمن واشپولروشارپ هارمن و..
لیک،درین سرزمین،
کسانی که سیهختانه شناسنامه ایرانی
درجیب دارندوبزبان ملی ورسمی ما
پارسی سخن میگوینداوراستیزیده
که
چونان شبپرگان وخفاشان که ازآفتاب میگریزندومیهراسند
وچون دیدگان راستبین
وحقیقت جویی ندارندمهرتابان اورانفی مینمایندکه
شب پره،گروصل آفتاب نخواهد
رونق بازارآفتاب نکاهد!!
۷آبان راارج نهیم!
Telegram
attach 📎