چیستایثربی کانال رسمی
6.41K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.13K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#رقص
#رقص_گرجی
رقص گرجی مراقبه است
پرواز است
پیروزی جسم انسان بر امر محال است
که به طور قطع ؛ از روح قوی نشات میگیرد



#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi


https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
Forwarded from Chista Yasrebi official
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Chista Yasrebi official
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Chista Yasrebi official
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تولد  برای من فقط یک یادآوری است.
یادآوری اینکه روزی بدنیا آمده ای و روزی باید بروی...

و چه کسی از یادآوری خوشش میاید؟
من که نه !
اما یک چیز همیشه نزدیک روزِ تولد آرامم  میکند...
رد انگشهایت را بر جهان لمس کنی و ببینی چقدر وجودت برای
برگشت ، آماده است ؟ چقدر خاکی شده ای و چقدر  نورانی ؟
وگاهی یادآوری چه قشنگ است ، وقتی از طرف دوستت یا دوستدارت باشد!

#"چیستا یثربی"

امروز ۲۷ مهر ماه،
زاد روز استاد صاحب قلم و ادیب  زیبانگار و خالق رمانِ بسیار زیبا و بی نظیر پستچی..
خانم چیستا یثربی  نمایش‌نامه‌نویس، منتقد، مترجم، شاعر، ناشر و نویسنده تئاتر و سینما در ایران است ...💐💐

ایشان متولد 1347 در کشور آلمان است،
او فعالیتهایش را در حوزه تئاتر از سال ۱۳۶۸ آغاز کرده است تحقیقات پایان‌ نامه‌اش را به مقوله ی تئاتر درمانی اختصاص داد و بیش از ۲۶ نمایشنامه نگاشته و کارگردانی کرده است چیستا یثربی با رتبه 5 کنکور قبول شد لیسانس و فوق لیسانس روانشناسی‌ را از دانشگاه الزهرا در ایران و دکترای خود را در کانادا در رشته روانشناسی تربیتی اخذ کرده است...
زادروزشان مبارک🌹🌹

🆔 : @Roeyaye_khisss
_𝓜‌ ⃝ 🎼 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ꪑꪖ𝘴tꪖꪀꫀꫝ_ꪜ𝘬🎶
Sharghi Ghamgin
Eendo & Hossein Mansouri
شرقی غمگین
بازخوانی
اجرا: گروه ایندو
Forwarded from Chista Yasrebi official
#داستان
داستان تابستان
#چیستایثربی
.
عجله داشتم که زودتر به بیمارستان برسم،
وقت آزمایش داشتم.‌زمان راازیاد برده بودم.

ناگهان متوجه شدم که فقط یک ساعت وقت دارم،سریع لباس پوشیده ودر خیابان میدویدم.بیمارستان نزدیک بود،داشتم میرسیدم که آن مرد رادیدم!

کنار خیابان با کتی آراسته؛ مویی مرتب و جوگندمی با کراوات ساتن مشکی،روی چهارپایه ای،نشسته بود و ویولن مینواخت.
تابستان ویوالدی درآبان ماه تهران...

محو موسیقی گامهایم کندتر شد.
مقابل مرد ایستادم،
لباسش بسیار تمیز وآراسته بود.مدل کت و جلیقه ؛ شاید کمی قدیمی بود،
ولی مدلهای قدیمی دوباره مُد میشوند...و حالا مد بود.

موهایش را انگار همین حالا شسته و شانه زده بود، یک طره مویش روی پیشانی اش میرقصید.

نمیدانستم باید به اوپول بدهم، یا نه!
غرق موسیقی بودم ومقابل آن مرد؛ ظرف یاروزنامه ای نبود!
هیچکس پولی نداده بود!

مردم دیگر هم‌؛ مثل من؛جادو شده؛ به تابستان ویوالدی در پاییز تهران گوش سپرده بودند؛

و‌لابد آنهاهم ازخود میپرسیدند:
آیااوفقیر است؟
ازراه نوازندگی امرارمعاش می‌کند؟
آیاپول میخواهد؟
نوازنده ی دوره گرد است؟
چقدر باید به او داد؟

چارپایه ی مرد؛ پلاستیک نبود!چوب مارپیچ سنگینی بود ؛ شیک و عتیقه....
حتما به زمانی تعلق داشت که مرد؛ روی صحنه؛ ویولن مینواخت ، درتئاتری ،کنسرتی،جایی...
آخر مگر می‌شود آدم ویوالدی رابه این خوبی بنوازد و بعد کنار خیابان بنشیند و ازمردم پول بخواهد؟
بله،همه چیز میشود!
لعنت به کارت شتاب!
لعنت به دیجیتال!
آخر مگر جز کارت؛ درکیف من، پولی بود؟
از دستگاه ؛ باعجله؛ مقداری پول گرفتم،
نمیدانستم چقدر باید بدهم؟

پنجاه هزارتومان رابا شرم؛ مقابل مرد روی زمین گذاشتم، بالاخره یک نفر بایدشروع می‌کرد.همیشه یک نفر باید قدم اول رابردارد.اگربه من ناسزا هم میگفت؛ مهم نبود.

اما مرد؛ سرش رابه نشانه ی احترام فرو آورد ومن طوری خم شدم وپول را بر زمین گذاشتم که انگار به او ادای احترام وتعظیم میکردم...
در پایان یک اجرای موفق.

بعد ازمن مردم دیگر جرات کردند وجلو آمدند،
حالا مقابل مرد پراز اسکناس‌های مردم بود.

شاید اگرمن آن چک پول پنجاه هزارتومانی را آنجانمیگذاشتم؛‌ هنوز مردم نمی‌دانستند که باید به او پول بدهند!

هنر رایگان نیست!

واگر یک هنرمند ازاین راه امرارمعاش کند؛خجالت آور نیست.

هنر؛ هزینه اش جان است.

و یکنفر باید شروع کند و برای هنر،هزینه دهد ؛ تاهمگان دریابند.

آن روز؛ همه ی ما، در جادوی قطعه ی تابستان در پاییز ؛
غرق شده بودیم.

#چیستا_یثربی
#داستان_کوتاه
#vivaldi
#summer

#ویولن
#ویوالدی
قطعه
#تابستان
#قصه

#موزیک
https://www.instagram.com/reel/DB1XrIOCM9n/?igsh=emxoZm40c3Bma3Br