کمپین بازگشت شاهزاده
28.8K subscribers
58.4K photos
55.3K videos
414 files
25.9K links
https://telegram.me/C_B_SHAHZADEH
کانال کمپین👆
https://t.me/joinchat/QGibi-Oc3jFYRx5E
ابرگروه کمپین👆

https://twitter.com/payandeiranam
توییتر

@azadi5555
ارتباط با ما
Download Telegram
Forwarded from ربات حذف ✂️
مینا راد، از بازداشت‌شدگان اعتراضات دی ۹۶، در متنی که برای +۱۵۰۰تصویر فرستاده شده، از روش‌های نسبتا جدید بازجویی‌های جمهوری اسلامی تحت آنچه او «رابطه‌ی پزشک و بیمار» و یا «همدستی رذیلانه‌ی وکلا و روان‌پزشکان» می‌خواند، پرده برداشته است.
‏متن کامل به قلم ‌ #مینا_راد⁩:

بیست و پنجم خرداد ۹۹ بود. تماس گرفته و می‌گویند: شما سال۹۶ بازداشت موقت بودید و حالا ‌ #ابراهیم_رئیسی⁩، طبق دستور مستقیم رهبری فراخوانِ دادگاهی شدن دوباره‌ی تمامی بازداشت موقت‌های دی و آبان را صادر کرده است. تماس قطع میشود. بوق آزاد، کرنا کشان داغ کهنه را تازه میکند.
چمدان جمع می‌کنیم و منتظر می‌مانیم.
‏آقایان در پست‌فطرتی خوش قول‌تر از آنچه به نظر میرسند هستند.
‏تیر ۹۹ احضاریه می‌آید و بلافاصله سیرک دادگاه برگزار و به پایان میرسد.
‏وکیل تسخیری، شاگرد خلف ج.ا می‌گوید: ۵ماه حبس می‌گیری و اگر قول بدهی صدایش را درنیاوری، عفو مشروط نجاتت می‌دهد.
الحق نگذریم ما خوشبختیم. لابد خوشبختیم که تنها شادی جوانیمان را اینطور دست و دل بازانه با عفو مشروط کادوپیچ می‌کنند.
‏با همین خیال خام، در سکوت خبری راهی وزرا می‌شویم.
‏یا بهتر است بگوییم: غسال‌خانه‌ی وزرا.
وزرا:
‏خزانی که تنها نوبرانه‌اش سرما بود.
‏و ما جز تابوت کبود انسانیت آنجا چه منظره‌ای برای دیدن داشتیم؟ هیچ!
‏خسته ترین گواه: دندانهایی که با صدای پای مامور بدرقه‌ چنان به هم می‌خوردند که طفلک «عدالت»، از شدت این آوای مهیب دچار تشنجی مرگ‌آور میشد.
ما یکدیگر را نمی‌دیدیم.
‏در زیرزمین وزرا، آنگونه که میشد از ناله‌ها و گریه ها و نفرین‌ها حدس زد، سلول فراوان بود. چهل یا پنجاه، چه بسا بیشتر. در تک تک سلولها «ما» بودیم. «ما» اینجا یک وحدت هم‌خویش و تکثیر یافته بود.
وحدتی که با چشم بند از کنار دیگری عبور میکند، وحدتی که دیگری را میشناسد بی‌آنکه او را دیده باشد. وحدتی که تنها شناسه‌‌اش زخم مشترک بود. فریاد مشترک بود و بیش از همه آن‌ کهنه کینه‌ی بزرگ، آن کهنه کینه‌ی هم‌تبار.
‏در ۳هفته‌ای که آنجا بودم، چیزی نبودم جز شمارشگر حنجره‌‌ها و قدمها.
هر حزن، آوایی جدا داشت با سوزی مشترک. هر قدم، به‌سانِ یک سمفونی وحشت بود در سالنی خالی از سکنه، خالی از تماشگر.
‏شیوه‌ی بازجویی در وزرا، عموما پرسشگری میان «متهم و بازجو» نیست. شگرد حقیرانه‌ی نسبتا جدید، پرسشگری میان «بیمار و پزشک» است.
روش استالینی #شکنجه‌_زندانیان در ایران: «دیوانه‌» قلمداد کردن و گرفتن «اقرار به دیوانگی» و اعزام به بیمارستان روانی!

🔹#مینا_راد شاعر، فعال حقوق کودکان و از بازداشت‌شدگان اعتراضات دی‌ماه ۹۶ در یک یادداشت کوتاه در اکانت حقوق بشری «۱۵۰۰ تصویر»، به روش استالینی اعمال شکنجه‌ نیروهای امنیتی پرداخته که بازداشت‌شدگان را «دیوانه» قلمداد کرده و آنها را وادار می‌سازند که «اقرار به دیوانگی» کنند!

🔹براین مبنا، نهادهای امنیتی در جلسه‌های بازجویی و در دوران زندان از این روش برای آزار و اذیت زندانیان استفاده می‌کنند تا در نهایت آنها را به بیمارستان روانی منتقل کنند.

🔹این زندانی سیاسی سابق تأکید کرده که در «۹۰درصد پرونده‌هایی که در سکوت خبری به امید رهایی سریع اتفاق می‌افتد»، چندیست روش «اقرار به دیوانگی» با همدستی رذیلانه‌ی برخی وکلا و روانپزشکان اجرا می‌شود.

🔹او بازداشتگاه وزرا را «یک مرکز روانی مجهز» خوانده که دارای انواع و اقسام «تجهیزات شوک برقی»، «با تخت‌های مجهز به دستبند»، و «انواع و اقسام داروهای آرامبخش آنتی سایکوتیک و توهم‌آور» است!

short.gy/VmdpG5

@C_B_SHAHZADEH