Forwarded from اتچ بات
انقلاب سال ۲۰۱۰ قرقیزستان تنها ۲ روز طول کشید؛ در این #رشته_توئیت میخوانید مردم معترضی که با اعتراض به افزایش قیمت برق به خیابان آمدند، چطور توانستند حکومت فاسد قربان بیگ باقی اف را ۴۸ ساعته سرنگون کنند.
۱/ از اوایل مارس سال ۲۰۱۰ و یک ماه پیش از آغاز درگیری ها، برخی چهره های سیاسی و اپوزیسیون ها خواستار استعفای قربان بیگ باقی اف رئیس جمهور فاسد و دیکتاتور #قرقیزستان شده بودند که این امر موجب ایجاد تنش در فضای سیاسی شده بود.
۲/ روز سه شنبه ششم آپریل ۲۰۱۰ معترضین در شهر تالاس و در اعتراض به افزایش قیمت برق دست به تظاهرات خیابانی زدند و باقی اف را به عدم مقابله با فساد اداری متهم کردند. خبرگزاری های دولتی بطور هماهنگ اعلام میکردند که آشوبگران از کشورهای دشمن تغذیه و خط دهی میشوند.
۳/ در غروب همان روز معترضین با ورود به ساختمان فرمانداری شهر تالاس موفق شدند شخص فرماندار را گروگان بگیرند و با آتش زدن لاستیک در خیابان ها تا آخرشب به چندین مرکز دولتی دیگر نیز حمله کردند. حملات مختلف و برق آسا موجب غافلگیری نیروهای امنیتی شده بود.
۴/ صبح روز چهارشنبه ۷ آپریل معترضین دیگری در شهر بیشکک در حمایت از معترضین شهر تالاس به خیابان آمدندو با پرچم های آبی رنگ از جلوی دفتر حزب مخالف دولت تا دفتر ریاست جمهوری قصد راهپیمایی داشتند. شعارهایی که در بیشکک سر داده میشد به مراتب تندتر از شعارهای روز گذشته بود
۵/ همزمان با شکل گیری تجمع در شهر بیشکک،دولت دستور بازداشت برخی از چهره های سیاسی مخالف و همزمان کاهش سرعت ارتباطات را صادر کرد،اما دستگیری مخالفین منجر به افزایش جمعیت معترضین در ظهر روز چهارشنبه ۷ آپریل شد.فعالان مجازی در این لحظات وظیفه خبررسانی را عالی انجام دادند
۶/ وحشت از سرنگونی در کابینه دولت باقی اف و افزایش جمعیت معترضین در خیابان باعث شد بعدازظهر چهارشنبه ۷ آپریل درگیری خشونت باری بین مردم و پلیس رخ دهد. همزمان رسانه های طرفدار دولت نیز سعی در آرام نشان دادن اوضاع داشتند
۷/در اواخر روز چهارشنبه نیروی های امنیتی برای حفاظت از ساختمانهای دولتی، به روی تظاهر کنندگان آتش گشودند که منجر به کشته شدن ۷۴ نفر شد اما این اقدام با آتش زدن متقابل ساختمانهای دولتی بدست معترضان پاسخ داده شد
۸/همان شب با اعلام فرار رئیسجمهور قربان بیگ باقییف از پایتخت، مخالفان تشکیل حکومت انتقالی را اعلام کردند. بهگفتهٔ معترضان رئیسجمهور به اوش دومین شهر بزرگ کشور در جنوب گریخته و در حال ساماندهی هواداران خود بوده است
۹/صبح فردای آن روز تلویزیون قرقیزستان پس از آغاز پخش برنامههای خود خبر استعفای دانیار حسین اوف، نخستوزیر قرقیزستان، اعلام همبستگی نیروهای مسلح با مخالفان و تصرف مراکز عمدهٔ دولتی را اعلام کرد
۱۰/ تنش قومی بین مردم قرقیز و ازبکها در جنوب کشور افزایش یافت.اما این خشونت نهایتا منجر به تحکیم یک نظام پارلمانی در قرقیزستان شد.پس از سقوط حکومت، رزا اوتونبایوا رهبر گروه پارلمانی حزب مخالف اعلام کرد که تا برگزاری انتخابات جدید به مدت ۶ ماه کشور را اداره خواهد کرد
۱۱/ کمی هم درباره قربان بیک باقی اف: او نیز همچون #خامنه_ای پس از تحصیل و سربازی در روسیه و بازگشت به قرقیزستان در پی انقلابی موسوم به انقلاب گل لاله در ۲۴ مارس ۲۰۰۵ خود را رهبر موقت این کشور اعلام کرد و یک روز بعد رئیس جمهور موقت شد
۱۲/باقی اف در ۱۰ ژوئیه ۲۰۰۵ با ۸۸٫۹٪ آرا به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد و در اکتبر همان سال، یک همهپرسی برای اصلاح قانون اساسی، که قدرت رئیس جمهور را بیشتر میکرد، برگزار کرد. پس از تصویب اصلاحیه پیشنهادی،مجلس را منحل و در دسامبر ۲۰۰۷ انتخابات جدید برگزار شد
۱۳/در سال ۲۰۰۹ باقی اف در انتخابات با به دست آوردن ۸۳ درصد آرا به پیروزی رسید ولی سازمان امنیت اروپا نحوه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری قرقیزستان را غلط خواند و اعلام کرد که دراین انتخابات تخلفات زیادی رخ دادهاست.مخالفان نیز اعلام کردند که درانتخابات تقلب شده است
۱۴/ قرقیزستان نه تنها #سوریه و #عراق نشد بلکه در سازوکاری دموکراتیک، اولین و تنها نظام پارلمانی در آسیای میانه را تشکیل داد و در سالهای اخیر در عرصه دموکراسی بیش از سایر جمهوریهای آسیای میانه پیشرفت و دستاورد داشتهاست.
برگرفته از مجموعه توییت کاربر،جناب #جواد_سیمین
#براندازم
#قیام_بهمن
@c_b_shahzadeh
۱/ از اوایل مارس سال ۲۰۱۰ و یک ماه پیش از آغاز درگیری ها، برخی چهره های سیاسی و اپوزیسیون ها خواستار استعفای قربان بیگ باقی اف رئیس جمهور فاسد و دیکتاتور #قرقیزستان شده بودند که این امر موجب ایجاد تنش در فضای سیاسی شده بود.
۲/ روز سه شنبه ششم آپریل ۲۰۱۰ معترضین در شهر تالاس و در اعتراض به افزایش قیمت برق دست به تظاهرات خیابانی زدند و باقی اف را به عدم مقابله با فساد اداری متهم کردند. خبرگزاری های دولتی بطور هماهنگ اعلام میکردند که آشوبگران از کشورهای دشمن تغذیه و خط دهی میشوند.
۳/ در غروب همان روز معترضین با ورود به ساختمان فرمانداری شهر تالاس موفق شدند شخص فرماندار را گروگان بگیرند و با آتش زدن لاستیک در خیابان ها تا آخرشب به چندین مرکز دولتی دیگر نیز حمله کردند. حملات مختلف و برق آسا موجب غافلگیری نیروهای امنیتی شده بود.
۴/ صبح روز چهارشنبه ۷ آپریل معترضین دیگری در شهر بیشکک در حمایت از معترضین شهر تالاس به خیابان آمدندو با پرچم های آبی رنگ از جلوی دفتر حزب مخالف دولت تا دفتر ریاست جمهوری قصد راهپیمایی داشتند. شعارهایی که در بیشکک سر داده میشد به مراتب تندتر از شعارهای روز گذشته بود
۵/ همزمان با شکل گیری تجمع در شهر بیشکک،دولت دستور بازداشت برخی از چهره های سیاسی مخالف و همزمان کاهش سرعت ارتباطات را صادر کرد،اما دستگیری مخالفین منجر به افزایش جمعیت معترضین در ظهر روز چهارشنبه ۷ آپریل شد.فعالان مجازی در این لحظات وظیفه خبررسانی را عالی انجام دادند
۶/ وحشت از سرنگونی در کابینه دولت باقی اف و افزایش جمعیت معترضین در خیابان باعث شد بعدازظهر چهارشنبه ۷ آپریل درگیری خشونت باری بین مردم و پلیس رخ دهد. همزمان رسانه های طرفدار دولت نیز سعی در آرام نشان دادن اوضاع داشتند
۷/در اواخر روز چهارشنبه نیروی های امنیتی برای حفاظت از ساختمانهای دولتی، به روی تظاهر کنندگان آتش گشودند که منجر به کشته شدن ۷۴ نفر شد اما این اقدام با آتش زدن متقابل ساختمانهای دولتی بدست معترضان پاسخ داده شد
۸/همان شب با اعلام فرار رئیسجمهور قربان بیگ باقییف از پایتخت، مخالفان تشکیل حکومت انتقالی را اعلام کردند. بهگفتهٔ معترضان رئیسجمهور به اوش دومین شهر بزرگ کشور در جنوب گریخته و در حال ساماندهی هواداران خود بوده است
۹/صبح فردای آن روز تلویزیون قرقیزستان پس از آغاز پخش برنامههای خود خبر استعفای دانیار حسین اوف، نخستوزیر قرقیزستان، اعلام همبستگی نیروهای مسلح با مخالفان و تصرف مراکز عمدهٔ دولتی را اعلام کرد
۱۰/ تنش قومی بین مردم قرقیز و ازبکها در جنوب کشور افزایش یافت.اما این خشونت نهایتا منجر به تحکیم یک نظام پارلمانی در قرقیزستان شد.پس از سقوط حکومت، رزا اوتونبایوا رهبر گروه پارلمانی حزب مخالف اعلام کرد که تا برگزاری انتخابات جدید به مدت ۶ ماه کشور را اداره خواهد کرد
۱۱/ کمی هم درباره قربان بیک باقی اف: او نیز همچون #خامنه_ای پس از تحصیل و سربازی در روسیه و بازگشت به قرقیزستان در پی انقلابی موسوم به انقلاب گل لاله در ۲۴ مارس ۲۰۰۵ خود را رهبر موقت این کشور اعلام کرد و یک روز بعد رئیس جمهور موقت شد
۱۲/باقی اف در ۱۰ ژوئیه ۲۰۰۵ با ۸۸٫۹٪ آرا به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد و در اکتبر همان سال، یک همهپرسی برای اصلاح قانون اساسی، که قدرت رئیس جمهور را بیشتر میکرد، برگزار کرد. پس از تصویب اصلاحیه پیشنهادی،مجلس را منحل و در دسامبر ۲۰۰۷ انتخابات جدید برگزار شد
۱۳/در سال ۲۰۰۹ باقی اف در انتخابات با به دست آوردن ۸۳ درصد آرا به پیروزی رسید ولی سازمان امنیت اروپا نحوه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری قرقیزستان را غلط خواند و اعلام کرد که دراین انتخابات تخلفات زیادی رخ دادهاست.مخالفان نیز اعلام کردند که درانتخابات تقلب شده است
۱۴/ قرقیزستان نه تنها #سوریه و #عراق نشد بلکه در سازوکاری دموکراتیک، اولین و تنها نظام پارلمانی در آسیای میانه را تشکیل داد و در سالهای اخیر در عرصه دموکراسی بیش از سایر جمهوریهای آسیای میانه پیشرفت و دستاورد داشتهاست.
برگرفته از مجموعه توییت کاربر،جناب #جواد_سیمین
#براندازم
#قیام_بهمن
@c_b_shahzadeh
Telegram
attach 📎
⚠️بررسی ادعای رای ۹۸٪ی به جمهوری جهل و جور و جنایت!
همگی بیاد داریم که رفراندوم تغییر نظام، در تاریخ ۱۰ و ۱۱ فروردینماه سال ۱۳۵۸ یعنی تنها ۴۸ روز بعد از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و سقوط دولت شاهنشاهی انجام شد.
و یک روز بعد، روزنامهها نوشتند:
"ملت به امام پاسخ آری داد."
این دروغ بزرگی بود که جمهوری اسلامی با تکرار آن در درازای ۴۰ سال گذشته، خود را مردمی جلوه داده و ماهیت غیرقانونی نظام حاکم را پنهان نموده است.
همچنین بر پایهی این دروغ بزرگ، حکومت، بارها از ابزار انتخابات، برای فریب دادن افکار عمومی و استواری خود، بهره برده است.
اکنون که ۴۱ سال از آن تاریخ میگذرد، بررسی این رفراندم که نشانگر ماهیت غیرقانونی این حکومت است، بایسته و شایستهی نگرش است.
پیش از هر چیز بایسته است در همین جا با یک شمارش سرانگشتی، روشن کنیم که این عدد ۹۸.۲ درصد از کجا آمده است؟
مسئلهی اصلی، آمار بالا و غیر معقول شرکت کنندگان در رفراندوم است.
جمهوری اسلامی میگوید از ۲۲ میلیون نفر واجدین شرایط ۲۰ میلیون نفر در رفراندوم شرکت کردهاند.
لازم به یادآوریست که در انتخابات پر سروصدای ریاست جمهوری ۲۰۰۹ از ۴۵ میلیون نفر واجدین شرایط تنها ۱۵ میلیون نفر یا ۳۳٪ شرکت کردند
حال چنانچه از ۲۲ میلیون نفر واجدین شرایط رأی دادن، تنها ۲۰ میلیون رأی داده باشند، با یک شمارش ساده، درصد رأی دهندگان نزدیک ۹۱ درصد میشود.
پس باید پاسخ داده شود که رقم غیرواقعی ۹۸.۲ ٪ از کجا آمده است و به چه دلیلی این رقم کاملا دروغین باید در قانون اساسی رژیم درج گردد؟
اصل اول قانون اساسی جمهوری اسلامی اعلام میدارد که: "حکومت ایران جمهوری اسلامی است که ملت ایران، …. با اکثریت ۹۸.۲ درصد کلیه کسانی که حق رأی داشتند به آن رأی مثبت دادند"
ولی خمینی در تز ولایت فقیه خود در مورد ضرورت تشکیل حکومت اسلامی به سنت محمد بازمیگردد و میگوید:
"اکنون که شخص معینی ازطرف خدای تبارک و تعالی برای احراز امر حکومت در دوره غیبت مهدی تعیین نشده، اگر فرد لایقی که دارای دو خصلت: علم به قانون و عدالت باشد، بپا خاست و تشکیل حکومت داد،
همان ولایتی را که حضرت رسول در امر امور جامعه داشت، دارا می باشد و بر مردم لازم است که از او اطاعت کنند."
بنابراین از دید خمینی، حکومت اسلامی مشیّت الهی و ولی فقیه نماینده خدا بر روی زمین است و او نیازی به رای مردم و رفراندم ندارد و همهپرسی از دید وی تنها به معنای بیعت است.
پس او توقع نداشته که مردم انتخاب کنند و بلکه تنها از آنها میخواسته تا اراده و تصمیم وی را تایید کنند.
آنچه میفهمیم اینست که مهمترین علل روی آوردن خمینی، به رفراندم در فروردین ۱۳۵۸، چهار دلیل عمده است:
این دلایل عبارتند از:
۱) مهار و راهنمایی افکار عمومی در سراسر کشور،
۲) بهم زدن توازن قوای سیاسی به سود خود
۳) زندهسازی اعتبار رو به فنای عدالت اسلامی
۴) تثبیت نظریه ولایت فقیه.
هرچند که در آغاز، خمینی با دادن وعدههای دروغین و با یاری دستگاههای تبلیغاتی کمونیستی،ملی مذهبی و مجاهدین هدایت افکار عمومی را بدست آورده بود
Azad
@C_B_SHAHZADEH
همگی بیاد داریم که رفراندوم تغییر نظام، در تاریخ ۱۰ و ۱۱ فروردینماه سال ۱۳۵۸ یعنی تنها ۴۸ روز بعد از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و سقوط دولت شاهنشاهی انجام شد.
و یک روز بعد، روزنامهها نوشتند:
"ملت به امام پاسخ آری داد."
این دروغ بزرگی بود که جمهوری اسلامی با تکرار آن در درازای ۴۰ سال گذشته، خود را مردمی جلوه داده و ماهیت غیرقانونی نظام حاکم را پنهان نموده است.
همچنین بر پایهی این دروغ بزرگ، حکومت، بارها از ابزار انتخابات، برای فریب دادن افکار عمومی و استواری خود، بهره برده است.
اکنون که ۴۱ سال از آن تاریخ میگذرد، بررسی این رفراندم که نشانگر ماهیت غیرقانونی این حکومت است، بایسته و شایستهی نگرش است.
پیش از هر چیز بایسته است در همین جا با یک شمارش سرانگشتی، روشن کنیم که این عدد ۹۸.۲ درصد از کجا آمده است؟
مسئلهی اصلی، آمار بالا و غیر معقول شرکت کنندگان در رفراندوم است.
جمهوری اسلامی میگوید از ۲۲ میلیون نفر واجدین شرایط ۲۰ میلیون نفر در رفراندوم شرکت کردهاند.
لازم به یادآوریست که در انتخابات پر سروصدای ریاست جمهوری ۲۰۰۹ از ۴۵ میلیون نفر واجدین شرایط تنها ۱۵ میلیون نفر یا ۳۳٪ شرکت کردند
حال چنانچه از ۲۲ میلیون نفر واجدین شرایط رأی دادن، تنها ۲۰ میلیون رأی داده باشند، با یک شمارش ساده، درصد رأی دهندگان نزدیک ۹۱ درصد میشود.
پس باید پاسخ داده شود که رقم غیرواقعی ۹۸.۲ ٪ از کجا آمده است و به چه دلیلی این رقم کاملا دروغین باید در قانون اساسی رژیم درج گردد؟
اصل اول قانون اساسی جمهوری اسلامی اعلام میدارد که: "حکومت ایران جمهوری اسلامی است که ملت ایران، …. با اکثریت ۹۸.۲ درصد کلیه کسانی که حق رأی داشتند به آن رأی مثبت دادند"
ولی خمینی در تز ولایت فقیه خود در مورد ضرورت تشکیل حکومت اسلامی به سنت محمد بازمیگردد و میگوید:
"اکنون که شخص معینی ازطرف خدای تبارک و تعالی برای احراز امر حکومت در دوره غیبت مهدی تعیین نشده، اگر فرد لایقی که دارای دو خصلت: علم به قانون و عدالت باشد، بپا خاست و تشکیل حکومت داد،
همان ولایتی را که حضرت رسول در امر امور جامعه داشت، دارا می باشد و بر مردم لازم است که از او اطاعت کنند."
بنابراین از دید خمینی، حکومت اسلامی مشیّت الهی و ولی فقیه نماینده خدا بر روی زمین است و او نیازی به رای مردم و رفراندم ندارد و همهپرسی از دید وی تنها به معنای بیعت است.
پس او توقع نداشته که مردم انتخاب کنند و بلکه تنها از آنها میخواسته تا اراده و تصمیم وی را تایید کنند.
آنچه میفهمیم اینست که مهمترین علل روی آوردن خمینی، به رفراندم در فروردین ۱۳۵۸، چهار دلیل عمده است:
این دلایل عبارتند از:
۱) مهار و راهنمایی افکار عمومی در سراسر کشور،
۲) بهم زدن توازن قوای سیاسی به سود خود
۳) زندهسازی اعتبار رو به فنای عدالت اسلامی
۴) تثبیت نظریه ولایت فقیه.
هرچند که در آغاز، خمینی با دادن وعدههای دروغین و با یاری دستگاههای تبلیغاتی کمونیستی،ملی مذهبی و مجاهدین هدایت افکار عمومی را بدست آورده بود
Azad
@C_B_SHAHZADEH
Telegraph
رفراندوم تقلبی جمهوری اسلامی در ۱۲ فروردین
#رشته_توئیت بررسی ادعای رای ۹۸٪ی به جمهوری جهل و جور و جنایت! همگی بیاد داریم که رفراندوم تغییر نظام، در تاریخ ۱۰ و ۱۱ فروردینماه سال ۱۳۵۸ یعنی تنها ۴۸ روز بعد از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و سقوط دولت شاهنشاهی انجام شد. و یک روز بعد، روزنامهها نوشتند: "ملت به امام پاسخ…
Forwarded from کمپین بازگشت شاهزاده
⚠️بررسی ادعای رای ۹۸٪ی به جمهوری جهل و جور و جنایت!
همگی بیاد داریم که رفراندوم تغییر نظام، در تاریخ ۱۰ و ۱۱ فروردینماه سال ۱۳۵۸ یعنی تنها ۴۸ روز بعد از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و سقوط دولت شاهنشاهی انجام شد.
و یک روز بعد، روزنامهها نوشتند:
"ملت به امام پاسخ آری داد."
این دروغ بزرگی بود که جمهوری اسلامی با تکرار آن در درازای ۴۰ سال گذشته، خود را مردمی جلوه داده و ماهیت غیرقانونی نظام حاکم را پنهان نموده است.
همچنین بر پایهی این دروغ بزرگ، حکومت، بارها از ابزار انتخابات، برای فریب دادن افکار عمومی و استواری خود، بهره برده است.
اکنون که ۴۱ سال از آن تاریخ میگذرد، بررسی این رفراندم که نشانگر ماهیت غیرقانونی این حکومت است، بایسته و شایستهی نگرش است.
پیش از هر چیز بایسته است در همین جا با یک شمارش سرانگشتی، روشن کنیم که این عدد ۹۸.۲ درصد از کجا آمده است؟
مسئلهی اصلی، آمار بالا و غیر معقول شرکت کنندگان در رفراندوم است.
جمهوری اسلامی میگوید از ۲۲ میلیون نفر واجدین شرایط ۲۰ میلیون نفر در رفراندوم شرکت کردهاند.
لازم به یادآوریست که در انتخابات پر سروصدای ریاست جمهوری ۲۰۰۹ از ۴۵ میلیون نفر واجدین شرایط تنها ۱۵ میلیون نفر یا ۳۳٪ شرکت کردند
حال چنانچه از ۲۲ میلیون نفر واجدین شرایط رأی دادن، تنها ۲۰ میلیون رأی داده باشند، با یک شمارش ساده، درصد رأی دهندگان نزدیک ۹۱ درصد میشود.
پس باید پاسخ داده شود که رقم غیرواقعی ۹۸.۲ ٪ از کجا آمده است و به چه دلیلی این رقم کاملا دروغین باید در قانون اساسی رژیم درج گردد؟
اصل اول قانون اساسی جمهوری اسلامی اعلام میدارد که: "حکومت ایران جمهوری اسلامی است که ملت ایران، …. با اکثریت ۹۸.۲ درصد کلیه کسانی که حق رأی داشتند به آن رأی مثبت دادند"
ولی خمینی در تز ولایت فقیه خود در مورد ضرورت تشکیل حکومت اسلامی به سنت محمد بازمیگردد و میگوید:
"اکنون که شخص معینی ازطرف خدای تبارک و تعالی برای احراز امر حکومت در دوره غیبت مهدی تعیین نشده، اگر فرد لایقی که دارای دو خصلت: علم به قانون و عدالت باشد، بپا خاست و تشکیل حکومت داد،
همان ولایتی را که حضرت رسول در امر امور جامعه داشت، دارا می باشد و بر مردم لازم است که از او اطاعت کنند."
بنابراین از دید خمینی، حکومت اسلامی مشیّت الهی و ولی فقیه نماینده خدا بر روی زمین است و او نیازی به رای مردم و رفراندم ندارد و همهپرسی از دید وی تنها به معنای بیعت است.
پس او توقع نداشته که مردم انتخاب کنند و بلکه تنها از آنها میخواسته تا اراده و تصمیم وی را تایید کنند.
آنچه میفهمیم اینست که مهمترین علل روی آوردن خمینی، به رفراندم در فروردین ۱۳۵۸، چهار دلیل عمده است:
این دلایل عبارتند از:
۱) مهار و راهنمایی افکار عمومی در سراسر کشور،
۲) بهم زدن توازن قوای سیاسی به سود خود
۳) زندهسازی اعتبار رو به فنای عدالت اسلامی
۴) تثبیت نظریه ولایت فقیه.
هرچند که در آغاز، خمینی با دادن وعدههای دروغین و با یاری دستگاههای تبلیغاتی کمونیستی،ملی مذهبی و مجاهدین هدایت افکار عمومی را بدست آورده بود
Azad
@C_B_SHAHZADEH
همگی بیاد داریم که رفراندوم تغییر نظام، در تاریخ ۱۰ و ۱۱ فروردینماه سال ۱۳۵۸ یعنی تنها ۴۸ روز بعد از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و سقوط دولت شاهنشاهی انجام شد.
و یک روز بعد، روزنامهها نوشتند:
"ملت به امام پاسخ آری داد."
این دروغ بزرگی بود که جمهوری اسلامی با تکرار آن در درازای ۴۰ سال گذشته، خود را مردمی جلوه داده و ماهیت غیرقانونی نظام حاکم را پنهان نموده است.
همچنین بر پایهی این دروغ بزرگ، حکومت، بارها از ابزار انتخابات، برای فریب دادن افکار عمومی و استواری خود، بهره برده است.
اکنون که ۴۱ سال از آن تاریخ میگذرد، بررسی این رفراندم که نشانگر ماهیت غیرقانونی این حکومت است، بایسته و شایستهی نگرش است.
پیش از هر چیز بایسته است در همین جا با یک شمارش سرانگشتی، روشن کنیم که این عدد ۹۸.۲ درصد از کجا آمده است؟
مسئلهی اصلی، آمار بالا و غیر معقول شرکت کنندگان در رفراندوم است.
جمهوری اسلامی میگوید از ۲۲ میلیون نفر واجدین شرایط ۲۰ میلیون نفر در رفراندوم شرکت کردهاند.
لازم به یادآوریست که در انتخابات پر سروصدای ریاست جمهوری ۲۰۰۹ از ۴۵ میلیون نفر واجدین شرایط تنها ۱۵ میلیون نفر یا ۳۳٪ شرکت کردند
حال چنانچه از ۲۲ میلیون نفر واجدین شرایط رأی دادن، تنها ۲۰ میلیون رأی داده باشند، با یک شمارش ساده، درصد رأی دهندگان نزدیک ۹۱ درصد میشود.
پس باید پاسخ داده شود که رقم غیرواقعی ۹۸.۲ ٪ از کجا آمده است و به چه دلیلی این رقم کاملا دروغین باید در قانون اساسی رژیم درج گردد؟
اصل اول قانون اساسی جمهوری اسلامی اعلام میدارد که: "حکومت ایران جمهوری اسلامی است که ملت ایران، …. با اکثریت ۹۸.۲ درصد کلیه کسانی که حق رأی داشتند به آن رأی مثبت دادند"
ولی خمینی در تز ولایت فقیه خود در مورد ضرورت تشکیل حکومت اسلامی به سنت محمد بازمیگردد و میگوید:
"اکنون که شخص معینی ازطرف خدای تبارک و تعالی برای احراز امر حکومت در دوره غیبت مهدی تعیین نشده، اگر فرد لایقی که دارای دو خصلت: علم به قانون و عدالت باشد، بپا خاست و تشکیل حکومت داد،
همان ولایتی را که حضرت رسول در امر امور جامعه داشت، دارا می باشد و بر مردم لازم است که از او اطاعت کنند."
بنابراین از دید خمینی، حکومت اسلامی مشیّت الهی و ولی فقیه نماینده خدا بر روی زمین است و او نیازی به رای مردم و رفراندم ندارد و همهپرسی از دید وی تنها به معنای بیعت است.
پس او توقع نداشته که مردم انتخاب کنند و بلکه تنها از آنها میخواسته تا اراده و تصمیم وی را تایید کنند.
آنچه میفهمیم اینست که مهمترین علل روی آوردن خمینی، به رفراندم در فروردین ۱۳۵۸، چهار دلیل عمده است:
این دلایل عبارتند از:
۱) مهار و راهنمایی افکار عمومی در سراسر کشور،
۲) بهم زدن توازن قوای سیاسی به سود خود
۳) زندهسازی اعتبار رو به فنای عدالت اسلامی
۴) تثبیت نظریه ولایت فقیه.
هرچند که در آغاز، خمینی با دادن وعدههای دروغین و با یاری دستگاههای تبلیغاتی کمونیستی،ملی مذهبی و مجاهدین هدایت افکار عمومی را بدست آورده بود
Azad
@C_B_SHAHZADEH
Telegraph
رفراندوم تقلبی جمهوری اسلامی در ۱۲ فروردین
#رشته_توئیت بررسی ادعای رای ۹۸٪ی به جمهوری جهل و جور و جنایت! همگی بیاد داریم که رفراندوم تغییر نظام، در تاریخ ۱۰ و ۱۱ فروردینماه سال ۱۳۵۸ یعنی تنها ۴۸ روز بعد از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و سقوط دولت شاهنشاهی انجام شد. و یک روز بعد، روزنامهها نوشتند: "ملت به امام پاسخ…
Forwarded from کمپین بازگشت شاهزاده
⚠️بررسی ادعای رای ۹۸٪ی به جمهوری جهل و جور و جنایت!
همگی بیاد داریم که رفراندوم تغییر نظام، در تاریخ ۱۰ و ۱۱ فروردینماه سال ۱۳۵۸ یعنی تنها ۴۸ روز بعد از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و سقوط دولت شاهنشاهی انجام شد.
و یک روز بعد، روزنامهها نوشتند:
"ملت به امام پاسخ آری داد."
این دروغ بزرگی بود که جمهوری اسلامی با تکرار آن در درازای ۴۰ سال گذشته، خود را مردمی جلوه داده و ماهیت غیرقانونی نظام حاکم را پنهان نموده است.
همچنین بر پایهی این دروغ بزرگ، حکومت، بارها از ابزار انتخابات، برای فریب دادن افکار عمومی و استواری خود، بهره برده است.
اکنون که ۴۱ سال از آن تاریخ میگذرد، بررسی این رفراندم که نشانگر ماهیت غیرقانونی این حکومت است، بایسته و شایستهی نگرش است.
پیش از هر چیز بایسته است در همین جا با یک شمارش سرانگشتی، روشن کنیم که این عدد ۹۸.۲ درصد از کجا آمده است؟
مسئلهی اصلی، آمار بالا و غیر معقول شرکت کنندگان در رفراندوم است.
جمهوری اسلامی میگوید از ۲۲ میلیون نفر واجدین شرایط ۲۰ میلیون نفر در رفراندوم شرکت کردهاند.
لازم به یادآوریست که در انتخابات پر سروصدای ریاست جمهوری ۲۰۰۹ از ۴۵ میلیون نفر واجدین شرایط تنها ۱۵ میلیون نفر یا ۳۳٪ شرکت کردند
حال چنانچه از ۲۲ میلیون نفر واجدین شرایط رأی دادن، تنها ۲۰ میلیون رأی داده باشند، با یک شمارش ساده، درصد رأی دهندگان نزدیک ۹۱ درصد میشود.
پس باید پاسخ داده شود که رقم غیرواقعی ۹۸.۲ ٪ از کجا آمده است و به چه دلیلی این رقم کاملا دروغین باید در قانون اساسی رژیم درج گردد؟
اصل اول قانون اساسی جمهوری اسلامی اعلام میدارد که: "حکومت ایران جمهوری اسلامی است که ملت ایران، …. با اکثریت ۹۸.۲ درصد کلیه کسانی که حق رأی داشتند به آن رأی مثبت دادند"
ولی خمینی در تز ولایت فقیه خود در مورد ضرورت تشکیل حکومت اسلامی به سنت محمد بازمیگردد و میگوید:
"اکنون که شخص معینی ازطرف خدای تبارک و تعالی برای احراز امر حکومت در دوره غیبت مهدی تعیین نشده، اگر فرد لایقی که دارای دو خصلت: علم به قانون و عدالت باشد، بپا خاست و تشکیل حکومت داد،
همان ولایتی را که حضرت رسول در امر امور جامعه داشت، دارا می باشد و بر مردم لازم است که از او اطاعت کنند."
بنابراین از دید خمینی، حکومت اسلامی مشیّت الهی و ولی فقیه نماینده خدا بر روی زمین است و او نیازی به رای مردم و رفراندم ندارد و همهپرسی از دید وی تنها به معنای بیعت است.
پس او توقع نداشته که مردم انتخاب کنند و بلکه تنها از آنها میخواسته تا اراده و تصمیم وی را تایید کنند.
آنچه میفهمیم اینست که مهمترین علل روی آوردن خمینی، به رفراندم در فروردین ۱۳۵۸، چهار دلیل عمده است:
این دلایل عبارتند از:
۱) مهار و راهنمایی افکار عمومی در سراسر کشور،
۲) بهم زدن توازن قوای سیاسی به سود خود
۳) زندهسازی اعتبار رو به فنای عدالت اسلامی
۴) تثبیت نظریه ولایت فقیه.
هرچند که در آغاز، خمینی با دادن وعدههای دروغین و با یاری دستگاههای تبلیغاتی کمونیستی،ملی مذهبی و مجاهدین هدایت افکار عمومی را بدست آورده بود
Azad
@C_B_SHAHZADEH
همگی بیاد داریم که رفراندوم تغییر نظام، در تاریخ ۱۰ و ۱۱ فروردینماه سال ۱۳۵۸ یعنی تنها ۴۸ روز بعد از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و سقوط دولت شاهنشاهی انجام شد.
و یک روز بعد، روزنامهها نوشتند:
"ملت به امام پاسخ آری داد."
این دروغ بزرگی بود که جمهوری اسلامی با تکرار آن در درازای ۴۰ سال گذشته، خود را مردمی جلوه داده و ماهیت غیرقانونی نظام حاکم را پنهان نموده است.
همچنین بر پایهی این دروغ بزرگ، حکومت، بارها از ابزار انتخابات، برای فریب دادن افکار عمومی و استواری خود، بهره برده است.
اکنون که ۴۱ سال از آن تاریخ میگذرد، بررسی این رفراندم که نشانگر ماهیت غیرقانونی این حکومت است، بایسته و شایستهی نگرش است.
پیش از هر چیز بایسته است در همین جا با یک شمارش سرانگشتی، روشن کنیم که این عدد ۹۸.۲ درصد از کجا آمده است؟
مسئلهی اصلی، آمار بالا و غیر معقول شرکت کنندگان در رفراندوم است.
جمهوری اسلامی میگوید از ۲۲ میلیون نفر واجدین شرایط ۲۰ میلیون نفر در رفراندوم شرکت کردهاند.
لازم به یادآوریست که در انتخابات پر سروصدای ریاست جمهوری ۲۰۰۹ از ۴۵ میلیون نفر واجدین شرایط تنها ۱۵ میلیون نفر یا ۳۳٪ شرکت کردند
حال چنانچه از ۲۲ میلیون نفر واجدین شرایط رأی دادن، تنها ۲۰ میلیون رأی داده باشند، با یک شمارش ساده، درصد رأی دهندگان نزدیک ۹۱ درصد میشود.
پس باید پاسخ داده شود که رقم غیرواقعی ۹۸.۲ ٪ از کجا آمده است و به چه دلیلی این رقم کاملا دروغین باید در قانون اساسی رژیم درج گردد؟
اصل اول قانون اساسی جمهوری اسلامی اعلام میدارد که: "حکومت ایران جمهوری اسلامی است که ملت ایران، …. با اکثریت ۹۸.۲ درصد کلیه کسانی که حق رأی داشتند به آن رأی مثبت دادند"
ولی خمینی در تز ولایت فقیه خود در مورد ضرورت تشکیل حکومت اسلامی به سنت محمد بازمیگردد و میگوید:
"اکنون که شخص معینی ازطرف خدای تبارک و تعالی برای احراز امر حکومت در دوره غیبت مهدی تعیین نشده، اگر فرد لایقی که دارای دو خصلت: علم به قانون و عدالت باشد، بپا خاست و تشکیل حکومت داد،
همان ولایتی را که حضرت رسول در امر امور جامعه داشت، دارا می باشد و بر مردم لازم است که از او اطاعت کنند."
بنابراین از دید خمینی، حکومت اسلامی مشیّت الهی و ولی فقیه نماینده خدا بر روی زمین است و او نیازی به رای مردم و رفراندم ندارد و همهپرسی از دید وی تنها به معنای بیعت است.
پس او توقع نداشته که مردم انتخاب کنند و بلکه تنها از آنها میخواسته تا اراده و تصمیم وی را تایید کنند.
آنچه میفهمیم اینست که مهمترین علل روی آوردن خمینی، به رفراندم در فروردین ۱۳۵۸، چهار دلیل عمده است:
این دلایل عبارتند از:
۱) مهار و راهنمایی افکار عمومی در سراسر کشور،
۲) بهم زدن توازن قوای سیاسی به سود خود
۳) زندهسازی اعتبار رو به فنای عدالت اسلامی
۴) تثبیت نظریه ولایت فقیه.
هرچند که در آغاز، خمینی با دادن وعدههای دروغین و با یاری دستگاههای تبلیغاتی کمونیستی،ملی مذهبی و مجاهدین هدایت افکار عمومی را بدست آورده بود
Azad
@C_B_SHAHZADEH
Telegraph
رفراندوم تقلبی جمهوری اسلامی در ۱۲ فروردین
#رشته_توئیت بررسی ادعای رای ۹۸٪ی به جمهوری جهل و جور و جنایت! همگی بیاد داریم که رفراندوم تغییر نظام، در تاریخ ۱۰ و ۱۱ فروردینماه سال ۱۳۵۸ یعنی تنها ۴۸ روز بعد از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و سقوط دولت شاهنشاهی انجام شد. و یک روز بعد، روزنامهها نوشتند: "ملت به امام پاسخ…
1.
جاوید نام #شهریار_شفیق «#رشته_توئیت»
همه انسانها بخشی از تاریخند. بعضی تاثیرگذارتر بعضی کمتر. همه آدمها بخشی از تاریخند اما فقط بعضی از آنها بخشی جدا نشدنی از سرنوشت و هدف ما هستند. ما میوه ایی هستیم که فراموش نکرده از کدام درخت افتاده.
همرزمان شهریار شفیق اورا جوانی پاکدست، شجاع
2.
توانمند و خاکی مینامند. افسری که حتی بعد از ۲۲بهمن از ایران خارج نشد. او میگفت کاری جز خدمت به ایران نکرده است اما نهایتا به اصرار درست دوستان وطن را ترک میکند.
خمینی خلخالی رجوی و دیگر سران مارکسیست شورش ۵۷ بشدت از شهریار وحشت داشتند. دلیل این بود که جاوید نام بسیار زیرک و شجاع
3.
و توانمند بود. توان رزم او زبانزد بود. او کسی بود که در میانه میدان و در صورت تنهایی محض، حاضر بود و «میتوانست» یکتنه حملهای دلیرانه و پیروزمندانه را با تاکتیکی خاص و زیرکانه ترتیب دهد. او به همین دلیل فرمانده بزرگترین ناوگان #هاورکرافت جهان بود. شناورهای آبی خاکی اولین خط
4.
تهاجمی یک ارتش به ساحل است. و فرماندهان آنها باید دلاورترین و رزم آورترین آدمها باشند. فکر میکنم ایده تاسیس گردان هاورکرافت ایران به نبرد #نورماندی برمیگردد و جغرافیای خلیج فارس و باتلاقها و آبهای کم عمق مرزی با همسایگان. او نخستین کسی بود که پس از عملیات بازپس گیری تنب و ابوموسی
5.
از عمارات پرچم #شیروخورشید را برافراشت. سپس برای مردم محلی سخنرانی کرد و دستور رسیدگی به اموراتشان را داد. در سیل اهواز او با هاورکرافت به کمک مردم شتافت. جاوید نام بسیار در بین مردم محبوب بود. او بسیار خاکی و با مردم و پرسنل بسیار صمیمی بود. میگویند امکان نداشت کسی بفهمد او یک
6.
عضو خاندان سلطنتی و یا یک فرمانده عالیرتبه ارتش است. او خستگیناپذیر با هاورکرافت به همه جا میرفت و از هیچ کمکی دریغ نمیکرد. بهرحال پس از خروج از ایران بلافاصله برنامهریزی سرنگونی رژیم آخوندی را آغاز کرد و این با توجه به محبوبیت بالا بین مردم و ارتشیان و توانایی او برای شورشیان
7.
ترسناک بود برای همین بدنبال ترورش رفتند. سرانجام در ۱۶ آذر ۵۸ با شلیک دو گلوله مقابل منزلش جاودانه شد. افسر شجاع میهن، نوه رضاشاه کبیر، فرمانده نخبه ارتش شاهنشاهی، شبیه ترین فرد به رضاشاه کبیر در روزی در خون خود غلطید که در ایران شاگرد مصدق، مهدی بازرگان نخست وزیر بود، داریوش
8.
فروهر وزیر بود، کریم سنجابی وزیر خارجه بود، امیرانتظام معاون وزیر بود، محسن #سازگارا و اکبر گنجی و.. درحال تاسیس سپاه پاسداران بودند! فکر میکنم نیاز به توضیح نباشد چرا این حرفهارا میزنم. ما میدانیم میوه افتاده از کدام درختیم و کرمهای آنرا هم بخوبی میشناسیم!✌️
#جاویدشاه_رمز_پیروزی
https://telegra.ph/رشته-توییتی-از-shayan-shahnazi-12-23-2
جاوید نام #شهریار_شفیق «#رشته_توئیت»
همه انسانها بخشی از تاریخند. بعضی تاثیرگذارتر بعضی کمتر. همه آدمها بخشی از تاریخند اما فقط بعضی از آنها بخشی جدا نشدنی از سرنوشت و هدف ما هستند. ما میوه ایی هستیم که فراموش نکرده از کدام درخت افتاده.
همرزمان شهریار شفیق اورا جوانی پاکدست، شجاع
2.
توانمند و خاکی مینامند. افسری که حتی بعد از ۲۲بهمن از ایران خارج نشد. او میگفت کاری جز خدمت به ایران نکرده است اما نهایتا به اصرار درست دوستان وطن را ترک میکند.
خمینی خلخالی رجوی و دیگر سران مارکسیست شورش ۵۷ بشدت از شهریار وحشت داشتند. دلیل این بود که جاوید نام بسیار زیرک و شجاع
3.
و توانمند بود. توان رزم او زبانزد بود. او کسی بود که در میانه میدان و در صورت تنهایی محض، حاضر بود و «میتوانست» یکتنه حملهای دلیرانه و پیروزمندانه را با تاکتیکی خاص و زیرکانه ترتیب دهد. او به همین دلیل فرمانده بزرگترین ناوگان #هاورکرافت جهان بود. شناورهای آبی خاکی اولین خط
4.
تهاجمی یک ارتش به ساحل است. و فرماندهان آنها باید دلاورترین و رزم آورترین آدمها باشند. فکر میکنم ایده تاسیس گردان هاورکرافت ایران به نبرد #نورماندی برمیگردد و جغرافیای خلیج فارس و باتلاقها و آبهای کم عمق مرزی با همسایگان. او نخستین کسی بود که پس از عملیات بازپس گیری تنب و ابوموسی
5.
از عمارات پرچم #شیروخورشید را برافراشت. سپس برای مردم محلی سخنرانی کرد و دستور رسیدگی به اموراتشان را داد. در سیل اهواز او با هاورکرافت به کمک مردم شتافت. جاوید نام بسیار در بین مردم محبوب بود. او بسیار خاکی و با مردم و پرسنل بسیار صمیمی بود. میگویند امکان نداشت کسی بفهمد او یک
6.
عضو خاندان سلطنتی و یا یک فرمانده عالیرتبه ارتش است. او خستگیناپذیر با هاورکرافت به همه جا میرفت و از هیچ کمکی دریغ نمیکرد. بهرحال پس از خروج از ایران بلافاصله برنامهریزی سرنگونی رژیم آخوندی را آغاز کرد و این با توجه به محبوبیت بالا بین مردم و ارتشیان و توانایی او برای شورشیان
7.
ترسناک بود برای همین بدنبال ترورش رفتند. سرانجام در ۱۶ آذر ۵۸ با شلیک دو گلوله مقابل منزلش جاودانه شد. افسر شجاع میهن، نوه رضاشاه کبیر، فرمانده نخبه ارتش شاهنشاهی، شبیه ترین فرد به رضاشاه کبیر در روزی در خون خود غلطید که در ایران شاگرد مصدق، مهدی بازرگان نخست وزیر بود، داریوش
8.
فروهر وزیر بود، کریم سنجابی وزیر خارجه بود، امیرانتظام معاون وزیر بود، محسن #سازگارا و اکبر گنجی و.. درحال تاسیس سپاه پاسداران بودند! فکر میکنم نیاز به توضیح نباشد چرا این حرفهارا میزنم. ما میدانیم میوه افتاده از کدام درختیم و کرمهای آنرا هم بخوبی میشناسیم!✌️
#جاویدشاه_رمز_پیروزی
https://telegra.ph/رشته-توییتی-از-shayan-shahnazi-12-23-2
Telegraph
رشته توییتی از @shayan_shahnazi
1. جاوید نام #شهریار_شفیق «#رشته_توئیت» همه انسانها بخشی از تاریخند. بعضی تاثیرگذارتر بعضی کمتر. همه آدمها بخشی از تاریخند اما فقط بعضی از آنها بخشی جدا نشدنی از سرنوشت و هدف ما هستند. ما میوه ایی هستیم که فراموش نکرده از کدام درخت افتاده. همرزمان شهریار…
#رشته_توئیت تحلیل اقتصادی. دی ۱۴۰۱
من اقتصاددان نیستم. من تحلیلگر سیاسی هستم. اما پیش همه چیز و قبل از همه عناوین من خودم رو در قالب یک میهن پرست مبارز میبینم. یعنی دید من به همه موضوعات از پنجره دید یک مبارز است نه یک کاسبکار و حتی یک تحلیلگر. از این جهت اگر در این مقاله بدنبال
2.
این هستید که چه مقدار دلار طلا و... بخرید یا نخرید این مقاله برای شما نیست اما قول میدهم در پایان این مقاله چیزهایی بدست بیارید که علاوه بر ارزش معنوی دانستگی شاید ارزش مالی هم برایتان داشته باشد. دید من از منظر یک مبارز به اقتصاد با آنچه در مدیا و شبکه های مجازی معمولا به آن
3.
عادت دارید متفاوت است. از این جهت میگویم که تحلیلهای اساتید رنگارنگ از تحولات اقتصادی قالبا با تغییرات معیشتی مردم سنجیده و توضیح داده میشود. یکی دوستان که از اساتید اقتصاد و اتفاقا اقتصاد سیاسی است چنان با آب و تاب و هیجان از فروپاشی اقتصادی رژیم صحبت میکند که شنونده شک میکند که
4.
نکند سران رژیم واقعا در ونزوئلا هستند و از آنجا دارن آخرین تغییرات را اداره میکنند!؟ اساتید اقتصاد مدام کلیشه هایی که به دانشجوهایشان درس میدهند را برای ما تکرار میکنند. بعضا نسخه هایی از نقاط دیگر جهان را به شرایط ما تعمیم و نتیجه گیری میکنند. این لزوما درست نیست. اقتصاد
5.
و رویدادهای آن لزوما جهان شمول نیستند. بویژه در شرایط تجربه نشده جهان دیجیتال و ژئوپولتیک دیجیتال نسخه های لنینی امپریالیستی(!) و.. شاید پاسخگو نباشند. جهان با وضعیت جدیدی روبروست که تجربه نشده و احتمالا نیازمند خلق تئوریهای جدید اقتصادی و تحلیلهای جدید و مناسب است. بویژه این
6.
که کشورهایی مثل سوریه، ایران و ونزوئلا اصلا چیزی به نام اقتصاد ندارند که بخواهد فروپاشی بشود یا نشود! اقتصاد ایران همان زمان که شعار خریت را سرلوحه کرد فروپاشید و فقط با تکیه بر قدرت اقتصادی ایران پهلوی و تنفسهای مصنوعی چند ساله حفظ ظاهر کرده است. شما از اقتصاددانان سیاسی بپرسید
7.
چرا حکومتهای سوریه و ونزوئلا و ایران با وجود فروپاشی اقتصادی سرپا هستند پاسخ درستی ندارند. درست مثل اینکه از لیونل مسی بخواهید یک مسابقه NBA را تحلیل کند. من مجدد هشدار میدهم فروپاشی اقتصادی هرگز معادل براندازی نیست! فروپاشی ابعادی چند وجهی دارد فروپاشی سیاسی، فروپاشی ایدئولوژیک
8.
فروپاشی اجتماعی و... اقتصاد فقط یکی از دهها جبهه است که در آن مجبور به مبارزه ایم. انگیزه من از نوشتن این رشته این است که میبینم ما در جبهه اقتصادی داریم شکست میخوریم! ما درحال شکست خوردن از یک اقتصاد فروپاشیده ایم و این ننگ است! دیدم کمپینهایی راه افتاده که مردم را دعوت میکند
9.
مردم مصرف گاز را افزایش دهند تا دولت در تامین گاز دچار مشکل شود! این کار از نظر من ننگ است! این مرام همقطاران #مجیدرضا_رهنورد نیست. حالا که یک ملت همبسته شده ایم نباید برای فشار بر قشر خاکستری و اندک جمعیت هوادار رژیم ارزشمندترین داشته هایمان را ببازیم. اینکار مثل اشک آور زدن در
10.
جمع خودیهاست تا نفوذیها را بیازاریم. خروج پول از بانکها هم مشابه همین وضعیت است. خودیها را بیشتر میازارد! خروج پول از بانکها صرفا زمانی سودمند است که اولا پیوسته و طولانی مدت باشد دوما تبدیل به چیزهایی شود که خرید آنها منفعت دولت نیست و مهمتر اینکه مکمل و همسنگ
11.
اعتراضات قیام باشد. نخستین کسی که خروج پول از بانکها را کلید زد نه عینترنشنال بود نه اکانتهای توئیتر و اینستا. اولین نفر خود رژیم بود که به زنان پیامک زد حسابتان بزودی بخاطر حجاب مسدود میشود! حکومت درحال مدیریت این جریان است و اپوزیسیون هالو و ملت ساده لوح مشغول پایکوبی صعود دلار
12.
درصورتیکه فروشنده دلار خود رژیم است. کانال فروش و میزان خروجی آن و اندازه طول صف جلوی بانکها در اختیار خود رژیم است. اینکه من و شما از دست هم دلار بخریم میزان دلار و نقدینگی را در کف جامعه ثابت نگه میدارد. اگر خودرو هم بخرید باز فروشنده آن دولت است. خودرو همین الان با دلار ۶۰-۷۰
13.
تومن درحال قیمتگذاری است. برای آخوند چه خبری بهتر که خودروهایش را با دلار ۶۰ تومن تو پای ملت کند!؟ شما طلا هم بخرید باز فروشنده دولت است. رژیم خامنهای در دوران ترامپ مثل روسیه و چین اقدام به ذخیره سازی طلا کرده است. ده ها تن طلا از معادن ایران ناپدید شده اند که طبیعتا دست من و
14.
شما نیست! شما ماکارونی هم بخرید باز فروشنده دولت است. لبنیات هم بخرید همین است. این کاغذ چاپ شده با عکس آخوند رو هرجا خرج کنید فروشنده دولت است! چه کالای استراتژیک چه کالای عادی! دولت کسری بودجه دارد و دارد با اینکار هم کسری بودجه را تامین میکند هم نقدینگی رو برخلاف آنچه بنظر
15.
میرسد دارد کاهش میدهد و هم دلار را گران میکند و همه اینها را به گردن معترضان می اندازد!! اگر دلار ۶۰ هزار
https://telegra.ph/رشته-توییتی-از-shayan-shahnazi-12-29
من اقتصاددان نیستم. من تحلیلگر سیاسی هستم. اما پیش همه چیز و قبل از همه عناوین من خودم رو در قالب یک میهن پرست مبارز میبینم. یعنی دید من به همه موضوعات از پنجره دید یک مبارز است نه یک کاسبکار و حتی یک تحلیلگر. از این جهت اگر در این مقاله بدنبال
2.
این هستید که چه مقدار دلار طلا و... بخرید یا نخرید این مقاله برای شما نیست اما قول میدهم در پایان این مقاله چیزهایی بدست بیارید که علاوه بر ارزش معنوی دانستگی شاید ارزش مالی هم برایتان داشته باشد. دید من از منظر یک مبارز به اقتصاد با آنچه در مدیا و شبکه های مجازی معمولا به آن
3.
عادت دارید متفاوت است. از این جهت میگویم که تحلیلهای اساتید رنگارنگ از تحولات اقتصادی قالبا با تغییرات معیشتی مردم سنجیده و توضیح داده میشود. یکی دوستان که از اساتید اقتصاد و اتفاقا اقتصاد سیاسی است چنان با آب و تاب و هیجان از فروپاشی اقتصادی رژیم صحبت میکند که شنونده شک میکند که
4.
نکند سران رژیم واقعا در ونزوئلا هستند و از آنجا دارن آخرین تغییرات را اداره میکنند!؟ اساتید اقتصاد مدام کلیشه هایی که به دانشجوهایشان درس میدهند را برای ما تکرار میکنند. بعضا نسخه هایی از نقاط دیگر جهان را به شرایط ما تعمیم و نتیجه گیری میکنند. این لزوما درست نیست. اقتصاد
5.
و رویدادهای آن لزوما جهان شمول نیستند. بویژه در شرایط تجربه نشده جهان دیجیتال و ژئوپولتیک دیجیتال نسخه های لنینی امپریالیستی(!) و.. شاید پاسخگو نباشند. جهان با وضعیت جدیدی روبروست که تجربه نشده و احتمالا نیازمند خلق تئوریهای جدید اقتصادی و تحلیلهای جدید و مناسب است. بویژه این
6.
که کشورهایی مثل سوریه، ایران و ونزوئلا اصلا چیزی به نام اقتصاد ندارند که بخواهد فروپاشی بشود یا نشود! اقتصاد ایران همان زمان که شعار خریت را سرلوحه کرد فروپاشید و فقط با تکیه بر قدرت اقتصادی ایران پهلوی و تنفسهای مصنوعی چند ساله حفظ ظاهر کرده است. شما از اقتصاددانان سیاسی بپرسید
7.
چرا حکومتهای سوریه و ونزوئلا و ایران با وجود فروپاشی اقتصادی سرپا هستند پاسخ درستی ندارند. درست مثل اینکه از لیونل مسی بخواهید یک مسابقه NBA را تحلیل کند. من مجدد هشدار میدهم فروپاشی اقتصادی هرگز معادل براندازی نیست! فروپاشی ابعادی چند وجهی دارد فروپاشی سیاسی، فروپاشی ایدئولوژیک
8.
فروپاشی اجتماعی و... اقتصاد فقط یکی از دهها جبهه است که در آن مجبور به مبارزه ایم. انگیزه من از نوشتن این رشته این است که میبینم ما در جبهه اقتصادی داریم شکست میخوریم! ما درحال شکست خوردن از یک اقتصاد فروپاشیده ایم و این ننگ است! دیدم کمپینهایی راه افتاده که مردم را دعوت میکند
9.
مردم مصرف گاز را افزایش دهند تا دولت در تامین گاز دچار مشکل شود! این کار از نظر من ننگ است! این مرام همقطاران #مجیدرضا_رهنورد نیست. حالا که یک ملت همبسته شده ایم نباید برای فشار بر قشر خاکستری و اندک جمعیت هوادار رژیم ارزشمندترین داشته هایمان را ببازیم. اینکار مثل اشک آور زدن در
10.
جمع خودیهاست تا نفوذیها را بیازاریم. خروج پول از بانکها هم مشابه همین وضعیت است. خودیها را بیشتر میازارد! خروج پول از بانکها صرفا زمانی سودمند است که اولا پیوسته و طولانی مدت باشد دوما تبدیل به چیزهایی شود که خرید آنها منفعت دولت نیست و مهمتر اینکه مکمل و همسنگ
11.
اعتراضات قیام باشد. نخستین کسی که خروج پول از بانکها را کلید زد نه عینترنشنال بود نه اکانتهای توئیتر و اینستا. اولین نفر خود رژیم بود که به زنان پیامک زد حسابتان بزودی بخاطر حجاب مسدود میشود! حکومت درحال مدیریت این جریان است و اپوزیسیون هالو و ملت ساده لوح مشغول پایکوبی صعود دلار
12.
درصورتیکه فروشنده دلار خود رژیم است. کانال فروش و میزان خروجی آن و اندازه طول صف جلوی بانکها در اختیار خود رژیم است. اینکه من و شما از دست هم دلار بخریم میزان دلار و نقدینگی را در کف جامعه ثابت نگه میدارد. اگر خودرو هم بخرید باز فروشنده آن دولت است. خودرو همین الان با دلار ۶۰-۷۰
13.
تومن درحال قیمتگذاری است. برای آخوند چه خبری بهتر که خودروهایش را با دلار ۶۰ تومن تو پای ملت کند!؟ شما طلا هم بخرید باز فروشنده دولت است. رژیم خامنهای در دوران ترامپ مثل روسیه و چین اقدام به ذخیره سازی طلا کرده است. ده ها تن طلا از معادن ایران ناپدید شده اند که طبیعتا دست من و
14.
شما نیست! شما ماکارونی هم بخرید باز فروشنده دولت است. لبنیات هم بخرید همین است. این کاغذ چاپ شده با عکس آخوند رو هرجا خرج کنید فروشنده دولت است! چه کالای استراتژیک چه کالای عادی! دولت کسری بودجه دارد و دارد با اینکار هم کسری بودجه را تامین میکند هم نقدینگی رو برخلاف آنچه بنظر
15.
میرسد دارد کاهش میدهد و هم دلار را گران میکند و همه اینها را به گردن معترضان می اندازد!! اگر دلار ۶۰ هزار
https://telegra.ph/رشته-توییتی-از-shayan-shahnazi-12-29
Telegraph
رشته توییتی از @shayan_shahnazi
1. #رشته_توئیت تحلیل اقتصادی. دی ۱۴۰۱ من اقتصاددان نیستم. من تحلیلگر سیاسی هستم. اما پیش همه چیز و قبل از همه عناوین من خودم رو در قالب یک میهن پرست مبارز میبینم. یعنی دید من به همه موضوعات از پنجره دید یک مبارز است نه یک کاسبکار و حتی یک تحلیلگر. از این…
شاه رفت،ایران رفت
علل خروج شاه از ایران در دیماه ۱۳۵۷
بیست و ششم دی ماه مصادف است با خروج شاهنشاه آریامهر از ایران و پس از آن ایران وارد وحشت بزرگ شد و تمام دستاوردهای ایرانیان به دست مرتجعین سرخ و سیاه به نابودی رسید.
#رشته_توئیت
در مورد اینکه علل خروج شاهنشاه از ایران چه بود صحبت های بسیاری شده است.در این نوشتار دلیل خروج شاهنشاه از ایران را به نقل از امیراصلان افشار[آخرین رئیس اداره کل تشریفات دربار] که تا واپسین لحظات زندگی اعلئحضرت در کنار ایشان بودند را مرور میکنیم.
همانطور که عرض کردم، اعليحضرت معتقد بودند که: سولیوان[اخرین سفیر امریکا در ایران و از حامیان خمینی] سونیت دارد و گزارش درستی از اوضاع ایران به کاخ سفید و مقامات وزارت امور خارجه آمریکا ارائه نمی دهد.
بنابراین لازم است که خودم به آمریکا بروم و با کارتر و مقامات وزارت امور خارجه آمریکا ملاقات کنم و به آنها بگویم که اقدامات شما در بی ثبات کردن ایران نه فقط برای ما بلکه برای تمام منطقه فاجعه بار خواهد بود.در زمان کندی هم که حکومت اعلیحضرت مورد انتقاد شدید دموکرات های آمریکا بود
شاه با سفر به آمریکا و گفتگو با دولتمردان آن کشور، کندی و مشاوران سیاسی او را قانع کردند که مسائل ایران، آنچنان که برخی از مخالفان و خصوصا رهبران کنفدراسیون دانشجویان ایرانی[گروهی ضدایرانی و از حامیان ملی مذهبی ها،نهضت آزادی،کمونیست ها و خمینی] می گویند، نیست.
با چنان سابقه ای و با این هدف، سولیوان طی ملاقاتی با اعليحضرت، موافقت دولت آمریکا را برای سفر اعليحضرت اعلام کرد و تأکید کرد: هواپیمای اعليحضرت در فرودگاه آندروزه نزدیک واشنگتن، به زمین خواهد نشست و از آنجا با هلی کوپتر به منزل دوست نزدیکتان «والتر آننبرگ» خواهید رفت.
با این مقدمات اعلیحضرت از سفر به آمریکا راضی و خوشحال بودند و به من فرمودند: «در اینصورت من ۲-۳ ماه در سفر خواهم بود، هدایایی تهیه کنید تا به میزبان های خودمان بدهیم».
در تدارک سفر و تهیه هدایا بودم که اعليحضرت به من فرمودند: «کارتر پیشنهاد کرده، بهتر است که در سر راه آمریکا، دو سه روز هم به اسوان (مصر) برویم و در آنجا با انور سادات و جرالد فورد (رئیس جمهور سابق آمریکا) درباره قرارداد «کمپ دیوید» ملاقات و مذاکره کنیم...»
گفتنیست که در برقراری صلح بين مصر و اسرائیل،اعليحضرت نقش بسیار مؤثری داشتند و انور سادات در
مسافرتهای غیررسمی و محرمانه به ایران (که غالبا من به استقبالشان به فرودگاه میرفتم و ایشان در کاخ خصوصی والاحضرت شهناز در سعدآباد با شاه ملاقات می کردند)
اعلیحضرت به آقای سادات می فرمودند:
«مصلحت مصر در اینست که با اسرائیل صلح کنید، چون بیشتر خطرات و ضررها، متوجه شما و ملت مصر است و سایر کشورهای عربی فقط رجز می خوانند و دم از جنگ میزنند». انور سادات همیشه از این دوستی و حمایت اعلیحضرت نسبت به مردم مصر، ابراز امتنان می کردند و می گفتند:
مصر هرگز یاری های اعليحضرت را در جنگ ۱۹۷۳ فراموش نخواهد کرد.بهمین جهت مسافرت به اسوان برای مذاکره با سادات را پذیرفتند.
با این مقدمات، اعليحضرت و شهبانو و همراهان به اسوان رفتند و در فرودگاه «اسوان» از طرف سادات و همسرش با تشریفات و احترامات بسیار، مورد استقبال رسمی قرار گرفتند
پس از ۳ روز، اعليحضرت به من فرمودند: «مذاکرات ما تمام شده و سادات هم باید به یک سفر رسمی به سودان بروند، شما با سفیر آمریکا در قاهره تماس بگیرید و بپرسید که در چه روز و چه ساعتی ما وارد آمریکا می شویم». در لحظه، با سفیر آمریکا در قاهره تماس گرفتم و ایشان گفتند:
با واشنگتن تماس خواهم گرفت و روز بعد، به من تلفن کرد و گفت: 👈«متأسفانه مقامات آمریکایی در حال حاضر، مسافرت اعليحضرت را به آمریکا صلاح نمی دانند»!👉
قبل از تلفن سفیر آمریکا، باخبر شده بودم که آقای اردشیر زاهدی را هم احضار کرده اند و این هنگامی بود که آقای بختیار
نخست وزیر بودند. وقتی خبر احضار زاهدی را به اعليحضرت دادم، فرمودند: «میرفندرسکی، بالاخره نیش خودش را زد!»[...]
بدین ترتیب: با یک فریب بزرگ، اعليحضرت را از ایران خارج کردند و بعد، مانع سفر اعليحضرت به آمریکا شدند. با بیم و نگرانی، وقتی پیام سفیر آمریکا در قاهره را به عرض اعليحضرت رساندم، با ناراحتی و حیرت فرمودند:
«اینها با پدر من هم همین کار را کردند. پدرم مایل بود که در هند و نزدیک ایران باشد و این وعده را هم داده بودند، ولی در بمبئی انگلیسی ها اجازه ندادند که پدرم حتی از کشتی پیاده شود و از آنجا، او را به جزیره موریس بردند... من اشتباه کردم که به اینها اعتماد کردم و به آسوان آمدم!»
@C_B_SHAHZADEH
علل خروج شاه از ایران در دیماه ۱۳۵۷
بیست و ششم دی ماه مصادف است با خروج شاهنشاه آریامهر از ایران و پس از آن ایران وارد وحشت بزرگ شد و تمام دستاوردهای ایرانیان به دست مرتجعین سرخ و سیاه به نابودی رسید.
#رشته_توئیت
در مورد اینکه علل خروج شاهنشاه از ایران چه بود صحبت های بسیاری شده است.در این نوشتار دلیل خروج شاهنشاه از ایران را به نقل از امیراصلان افشار[آخرین رئیس اداره کل تشریفات دربار] که تا واپسین لحظات زندگی اعلئحضرت در کنار ایشان بودند را مرور میکنیم.
همانطور که عرض کردم، اعليحضرت معتقد بودند که: سولیوان[اخرین سفیر امریکا در ایران و از حامیان خمینی] سونیت دارد و گزارش درستی از اوضاع ایران به کاخ سفید و مقامات وزارت امور خارجه آمریکا ارائه نمی دهد.
بنابراین لازم است که خودم به آمریکا بروم و با کارتر و مقامات وزارت امور خارجه آمریکا ملاقات کنم و به آنها بگویم که اقدامات شما در بی ثبات کردن ایران نه فقط برای ما بلکه برای تمام منطقه فاجعه بار خواهد بود.در زمان کندی هم که حکومت اعلیحضرت مورد انتقاد شدید دموکرات های آمریکا بود
شاه با سفر به آمریکا و گفتگو با دولتمردان آن کشور، کندی و مشاوران سیاسی او را قانع کردند که مسائل ایران، آنچنان که برخی از مخالفان و خصوصا رهبران کنفدراسیون دانشجویان ایرانی[گروهی ضدایرانی و از حامیان ملی مذهبی ها،نهضت آزادی،کمونیست ها و خمینی] می گویند، نیست.
با چنان سابقه ای و با این هدف، سولیوان طی ملاقاتی با اعليحضرت، موافقت دولت آمریکا را برای سفر اعليحضرت اعلام کرد و تأکید کرد: هواپیمای اعليحضرت در فرودگاه آندروزه نزدیک واشنگتن، به زمین خواهد نشست و از آنجا با هلی کوپتر به منزل دوست نزدیکتان «والتر آننبرگ» خواهید رفت.
با این مقدمات اعلیحضرت از سفر به آمریکا راضی و خوشحال بودند و به من فرمودند: «در اینصورت من ۲-۳ ماه در سفر خواهم بود، هدایایی تهیه کنید تا به میزبان های خودمان بدهیم».
در تدارک سفر و تهیه هدایا بودم که اعليحضرت به من فرمودند: «کارتر پیشنهاد کرده، بهتر است که در سر راه آمریکا، دو سه روز هم به اسوان (مصر) برویم و در آنجا با انور سادات و جرالد فورد (رئیس جمهور سابق آمریکا) درباره قرارداد «کمپ دیوید» ملاقات و مذاکره کنیم...»
گفتنیست که در برقراری صلح بين مصر و اسرائیل،اعليحضرت نقش بسیار مؤثری داشتند و انور سادات در
مسافرتهای غیررسمی و محرمانه به ایران (که غالبا من به استقبالشان به فرودگاه میرفتم و ایشان در کاخ خصوصی والاحضرت شهناز در سعدآباد با شاه ملاقات می کردند)
اعلیحضرت به آقای سادات می فرمودند:
«مصلحت مصر در اینست که با اسرائیل صلح کنید، چون بیشتر خطرات و ضررها، متوجه شما و ملت مصر است و سایر کشورهای عربی فقط رجز می خوانند و دم از جنگ میزنند». انور سادات همیشه از این دوستی و حمایت اعلیحضرت نسبت به مردم مصر، ابراز امتنان می کردند و می گفتند:
مصر هرگز یاری های اعليحضرت را در جنگ ۱۹۷۳ فراموش نخواهد کرد.بهمین جهت مسافرت به اسوان برای مذاکره با سادات را پذیرفتند.
با این مقدمات، اعليحضرت و شهبانو و همراهان به اسوان رفتند و در فرودگاه «اسوان» از طرف سادات و همسرش با تشریفات و احترامات بسیار، مورد استقبال رسمی قرار گرفتند
پس از ۳ روز، اعليحضرت به من فرمودند: «مذاکرات ما تمام شده و سادات هم باید به یک سفر رسمی به سودان بروند، شما با سفیر آمریکا در قاهره تماس بگیرید و بپرسید که در چه روز و چه ساعتی ما وارد آمریکا می شویم». در لحظه، با سفیر آمریکا در قاهره تماس گرفتم و ایشان گفتند:
با واشنگتن تماس خواهم گرفت و روز بعد، به من تلفن کرد و گفت: 👈«متأسفانه مقامات آمریکایی در حال حاضر، مسافرت اعليحضرت را به آمریکا صلاح نمی دانند»!👉
قبل از تلفن سفیر آمریکا، باخبر شده بودم که آقای اردشیر زاهدی را هم احضار کرده اند و این هنگامی بود که آقای بختیار
نخست وزیر بودند. وقتی خبر احضار زاهدی را به اعليحضرت دادم، فرمودند: «میرفندرسکی، بالاخره نیش خودش را زد!»[...]
بدین ترتیب: با یک فریب بزرگ، اعليحضرت را از ایران خارج کردند و بعد، مانع سفر اعليحضرت به آمریکا شدند. با بیم و نگرانی، وقتی پیام سفیر آمریکا در قاهره را به عرض اعليحضرت رساندم، با ناراحتی و حیرت فرمودند:
«اینها با پدر من هم همین کار را کردند. پدرم مایل بود که در هند و نزدیک ایران باشد و این وعده را هم داده بودند، ولی در بمبئی انگلیسی ها اجازه ندادند که پدرم حتی از کشتی پیاده شود و از آنجا، او را به جزیره موریس بردند... من اشتباه کردم که به اینها اعتماد کردم و به آسوان آمدم!»
@C_B_SHAHZADEH
🧵 Thread • FxTwitter / FixupX
Morgan شاه (@freeman010)
🖋شاه رفت،ایران رفت
علل خروج شاه از ایران در دیماه ۱۳۵۷
بیست و ششم دی ماه مصادف است با خروج شاهنشاه آریامهر از ایران و پس از آن ایران وارد وحشت بزرگ شد و تمام دستاوردهای ایرانیان به دست مرتجعین سرخ و سیاه به نابودی رسید.
#رشته_توئیت
علل خروج شاه از ایران در دیماه ۱۳۵۷
بیست و ششم دی ماه مصادف است با خروج شاهنشاه آریامهر از ایران و پس از آن ایران وارد وحشت بزرگ شد و تمام دستاوردهای ایرانیان به دست مرتجعین سرخ و سیاه به نابودی رسید.
#رشته_توئیت
کمپین بازگشت شاهزاده
شاه رفت،ایران رفت علل خروج شاه از ایران در دیماه ۱۳۵۷ بیست و ششم دی ماه مصادف است با خروج شاهنشاه آریامهر از ایران و پس از آن ایران وارد وحشت بزرگ شد و تمام دستاوردهای ایرانیان به دست مرتجعین سرخ و سیاه به نابودی رسید. #رشته_توئیت در مورد اینکه علل خروج شاهنشاه…
بعد به اردشیر زاهدی تلفن شد و او خیلی سریع با مراکش تماس گرفته بود و پادشاه مراکش، وزیر دربار خودش را به اسوان فرستاد و اعليحضرت را دعوت کرد که به مراکش بروند.
در آن شرایط آشفته و عصبی،خودمان را در برابر یک #توطئه یا #فریب بزرگ میدیدیم، واقعا نمیدانستیم که چه کنیم؟هیچیک از دولتمردان آمریکا دیگر به تلفن هایم پاسخی نمی دادند.ما با مختصری لباس و وسایل سفر کوتاه از ایران آمده بودیم و هیچ آمادگی برای تحمل این شرایط نامنتظره را نداشتیم
طرز صحبت کردن اعلیحضرت هم حتی عوض شده بود و دیگر وقار سابق را نداشتند.
میرفطروس[مصاحبه گر]- در تدارک سفر به آمریکا بعد از ملاقات سولیوان با شاه و دادن برنامه دقیق سفر، آیا خودتان هیچ حسی نداشتید که این سفر ممکن است سفر آخرتان باشد؟
- الان اگر بخواهم کوتاه جواب بدهم، نه! اصلا من خيال می کردم که حكما و حتما برمی گردیم. می رویم و برمی گردیم. شاید برای اینکه من در تمامت روز در تشریفات بودم و تظاهرات و شلوغی ها را فقط از طریق رادیو - تلویزیون میدیدم و میشنیدم
به همین جهت تصمیم اعليحضرت برای سفر به آمریکا و مذاکره با کارتر را بسیار پسندیدم... من معتقد بودم که ریشه این تحریکات، از خارج است.
این مسئله «بی بی سی» است. این مسئله مسئولان دفتر ایران در وزارت امور خارجه آمریکاست، بنابراین، اعليحضرت بهتر دیدند که خودشان بروند و این قضیه را حل کنند و من فکر می کردم که چون حرف های اعليحضرت منطقی است و انقلابی که می خواست توازن خاورمیانه را بهم بریزد،
با رفتن شاه به آمریکا راه حلی پیدا می شود تا نه تنها ما، بلکه حتی خود غربی ها هم از این آش زهرآلودی که داشتند می پختند، صرف نظر کنند.
اگر من حتی یک ثانیه
فکر می کردم که می رویم و برنمیگردیم، من اینجوری که خانه و زندگی و آثار عتیقه و ملک و املاكم را ول نمی کردم. من فقط با یک چمدان بیرون آمدم، فقط با یک چمدان. روز ۱۴ ژانویه ۱۹۷۹، یعنی دو روز قبل از اینکه با اعليحضرت بیرون بیائیم
به زنم گفتم: خانم! من که بر می گردم، شما اگر الآن اسباب و اثاثیه را جمع کنید، من از این مستخدمین خجالت می کشم که خواهند گفت: «آقا دارد فرار می کند!» من می روم و بر می گردم!
🔸- ولی چرا اینهمه شتاب رفتن؟ چرا روز ۱۹ ژانویه و نه مثلا در ۲۰ ژانویه؟ هواپیمای شاه که در اختیار اعليحضرت بود، سولیوان می گوید که: «هی به ساعتم نگاه می کردم تا شاه هرچه زودتر ایران را ترک کند!»
-سئوال خیلی خوبی است! اولا سخن سولیوان، بسیار مهمل و دروغ است! ثانيا به علت اعتصابات من هرچه سعی کردم که با مصر تماس بگیرم ممکن نشد.ما قرار بود اول به اسوان برویم،چون کارتر از اعليحضرت خواهش کرده بود که در سر راه آمریکا،این جمله را مخصوصا تکرار می کنم،نگفت راست بیائید به آمریکا
کارتر گفت: در سر راه آمدن به آمریکا، یعنی سفر آمریکا هم در برنامه هست، یعنی اینکه شما اول بروید آسوان و ببینید مذاکرات صلح اعراب و اسرائیل در چه حالیست؟ و در آنجا با جرالد فورد (رئیس جمهور آمریکا بعد از نیکسون) و آقای سادات مذاکرات مربوط به صلح «کمپ دیوید» را دنبال کنید...
کارتر از اعليحضرت خواسته بود که به آسوان بروند و مذاکرات بين مصر و اسرائیل را دنبال کند... اما الآن که جریان گذشته و تمام شده، بنده می بینم این فقط یک #دام و #فریب بزرگ بود. به غیر از اینکه یک کسی را بخواهند بکشند به جائی که بعدا در جای دیگر راهش ندهند!
این نقشه آقای کارتر و شرکای او بود که چطور اعليحضرت را از ایران بیرون بکشند و بعد، خمینی را به ایران بفرستند. این بهترین راه بود...
🔸- با توجه به شرایط داخلی و بین المللی، شما فکر میکردید که سفر شاه به آمریکا باعث آرامش و ثبات داخلی میشد؟
- شلوغی های ایران، بیشتر منشا خارجی داشت. از خمینی در آن زمان، اصلا خبری نبود و حتی در سال ۱۳۵۵ او خواستار بازگشت محترمانه به ایران و رفتن بی سر و صدا به قم شده بود
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/179135
در آن شرایط آشفته و عصبی،خودمان را در برابر یک #توطئه یا #فریب بزرگ میدیدیم، واقعا نمیدانستیم که چه کنیم؟هیچیک از دولتمردان آمریکا دیگر به تلفن هایم پاسخی نمی دادند.ما با مختصری لباس و وسایل سفر کوتاه از ایران آمده بودیم و هیچ آمادگی برای تحمل این شرایط نامنتظره را نداشتیم
طرز صحبت کردن اعلیحضرت هم حتی عوض شده بود و دیگر وقار سابق را نداشتند.
میرفطروس[مصاحبه گر]- در تدارک سفر به آمریکا بعد از ملاقات سولیوان با شاه و دادن برنامه دقیق سفر، آیا خودتان هیچ حسی نداشتید که این سفر ممکن است سفر آخرتان باشد؟
- الان اگر بخواهم کوتاه جواب بدهم، نه! اصلا من خيال می کردم که حكما و حتما برمی گردیم. می رویم و برمی گردیم. شاید برای اینکه من در تمامت روز در تشریفات بودم و تظاهرات و شلوغی ها را فقط از طریق رادیو - تلویزیون میدیدم و میشنیدم
به همین جهت تصمیم اعليحضرت برای سفر به آمریکا و مذاکره با کارتر را بسیار پسندیدم... من معتقد بودم که ریشه این تحریکات، از خارج است.
این مسئله «بی بی سی» است. این مسئله مسئولان دفتر ایران در وزارت امور خارجه آمریکاست، بنابراین، اعليحضرت بهتر دیدند که خودشان بروند و این قضیه را حل کنند و من فکر می کردم که چون حرف های اعليحضرت منطقی است و انقلابی که می خواست توازن خاورمیانه را بهم بریزد،
با رفتن شاه به آمریکا راه حلی پیدا می شود تا نه تنها ما، بلکه حتی خود غربی ها هم از این آش زهرآلودی که داشتند می پختند، صرف نظر کنند.
اگر من حتی یک ثانیه
فکر می کردم که می رویم و برنمیگردیم، من اینجوری که خانه و زندگی و آثار عتیقه و ملک و املاكم را ول نمی کردم. من فقط با یک چمدان بیرون آمدم، فقط با یک چمدان. روز ۱۴ ژانویه ۱۹۷۹، یعنی دو روز قبل از اینکه با اعليحضرت بیرون بیائیم
به زنم گفتم: خانم! من که بر می گردم، شما اگر الآن اسباب و اثاثیه را جمع کنید، من از این مستخدمین خجالت می کشم که خواهند گفت: «آقا دارد فرار می کند!» من می روم و بر می گردم!
🔸- ولی چرا اینهمه شتاب رفتن؟ چرا روز ۱۹ ژانویه و نه مثلا در ۲۰ ژانویه؟ هواپیمای شاه که در اختیار اعليحضرت بود، سولیوان می گوید که: «هی به ساعتم نگاه می کردم تا شاه هرچه زودتر ایران را ترک کند!»
-سئوال خیلی خوبی است! اولا سخن سولیوان، بسیار مهمل و دروغ است! ثانيا به علت اعتصابات من هرچه سعی کردم که با مصر تماس بگیرم ممکن نشد.ما قرار بود اول به اسوان برویم،چون کارتر از اعليحضرت خواهش کرده بود که در سر راه آمریکا،این جمله را مخصوصا تکرار می کنم،نگفت راست بیائید به آمریکا
کارتر گفت: در سر راه آمدن به آمریکا، یعنی سفر آمریکا هم در برنامه هست، یعنی اینکه شما اول بروید آسوان و ببینید مذاکرات صلح اعراب و اسرائیل در چه حالیست؟ و در آنجا با جرالد فورد (رئیس جمهور آمریکا بعد از نیکسون) و آقای سادات مذاکرات مربوط به صلح «کمپ دیوید» را دنبال کنید...
کارتر از اعليحضرت خواسته بود که به آسوان بروند و مذاکرات بين مصر و اسرائیل را دنبال کند... اما الآن که جریان گذشته و تمام شده، بنده می بینم این فقط یک #دام و #فریب بزرگ بود. به غیر از اینکه یک کسی را بخواهند بکشند به جائی که بعدا در جای دیگر راهش ندهند!
این نقشه آقای کارتر و شرکای او بود که چطور اعليحضرت را از ایران بیرون بکشند و بعد، خمینی را به ایران بفرستند. این بهترین راه بود...
🔸- با توجه به شرایط داخلی و بین المللی، شما فکر میکردید که سفر شاه به آمریکا باعث آرامش و ثبات داخلی میشد؟
- شلوغی های ایران، بیشتر منشا خارجی داشت. از خمینی در آن زمان، اصلا خبری نبود و حتی در سال ۱۳۵۵ او خواستار بازگشت محترمانه به ایران و رفتن بی سر و صدا به قم شده بود
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/179135
Telegram
کمپین بازگشت شاهزاده
شاه رفت،ایران رفت
علل خروج شاه از ایران در دیماه ۱۳۵۷
بیست و ششم دی ماه مصادف است با خروج شاهنشاه آریامهر از ایران و پس از آن ایران وارد وحشت بزرگ شد و تمام دستاوردهای ایرانیان به دست مرتجعین سرخ و سیاه به نابودی رسید.
#رشته_توئیت
در مورد اینکه علل خروج…
علل خروج شاه از ایران در دیماه ۱۳۵۷
بیست و ششم دی ماه مصادف است با خروج شاهنشاه آریامهر از ایران و پس از آن ایران وارد وحشت بزرگ شد و تمام دستاوردهای ایرانیان به دست مرتجعین سرخ و سیاه به نابودی رسید.
#رشته_توئیت
در مورد اینکه علل خروج…