کمپین بازگشت شاهزاده
28.8K subscribers
58.5K photos
55.3K videos
415 files
25.9K links
https://telegram.me/C_B_SHAHZADEH
کانال کمپین👆
https://t.me/joinchat/QGibi-Oc3jFYRx5E
ابرگروه کمپین👆

https://twitter.com/payandeiranam
توییتر

@azadi5555
ارتباط با ما
Download Telegram
Forwarded from ربات بینام 2020
پس از اینکه سران اصلی سازمان اعدام شدند برخی از اعضای سازمان اقدام به تشکیل سه شاخه دادند که رهبری:
شاخه اول به عهده #مجید_شریف_واقفی قرار گرفت
شاخه دوم به #رضا_رضایی سپرده شد
شاخه سوم را #بهرام_آرام به عهده گرفت.

#تقی_شهرام یکی از اعضای سازمان که در سال ۱۳۵۰ توسط ساواک دستگیر شده بود و به دلیل بی انضباطی های مکرر به زندان ساری تبعیدو منتقل شده بود در اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۲ توانست با مقدار قابل توجهی سلاح همراه با یک زندانی دیگر و افسر نگهبان زندان با نام احمدیان فرار کند
در ماه خرداد همین سال رضا رضایی که تا آن زمان رهبری یکی از شاخه های سازمان را در دست داشت طی یک درگیری مسلحانه با مامورین امنیتی کشته شد این فرصت بخت مساعدی برای تقی شهرام بود تا شاخه به رهبری دوم رسوخ کند شهرام در زندان از طریق یکی از وابسته های گروهی مارکسیستی بنام #ستاره_سرخ با آموزههای مارکسیستی بیشتر آشنا شده بود.
او با تکیه بر فضای مارکسیستی حاکم بر ذهن و خصلت های جاه طلبانه شخصی اش، دست به کار تحلیل ضربه ۵۰ و رکود مبارزاتی ناشی از آن در داخل سازمان زد.
تقی شهرام با بازنگری در روش رهبران سازمان در مقاطع ۵۰ - ۴۴ و ۵۲ - ۵۰ به این جمع بندی رسید که مرکزیت، نخستین وجه تئوریک مبارزه را بیش از حد برجسته کرده و همین کار باعث بی عملی سازمان در آن مقطع شده بود.
البته این انتقادی بود که در بدنه محدود سازمان هم در مقطع ۵۴ - ۵۰ وجود داشت وابسته ها اعضا و فعالان سازمان در دهه ۵۰ جملگی بر ضعف سازمان در سال های پیش از ۵۰ پای می فشردند و ضربه سال ۵۰ را نتیجه بی تجربگی و دست و پابستگی مفرط سازمان در زمینه فعالیت نظامی می دانستند برای مرکزیت ، نخسین سازمان برگزاری جلسات تفسیر و تحلیل قرآن و نهج البلاغه و در کنار آنها مطالعه آثار مارکس و مانو به همان اندازه برجسته و مهم بود که مبارزه نظامی مرکزیت نخستین درست یا نادرست آرزوی پرورش چریک تمام وقت حرفه ای و آگاه را در سر می پروراند از نظر آنها قابلیت نظامی به تنهایی به درد سازمان نمی خورد.
برعکس اعضای سازمان پس از سال ۵۰ خواه ناخواه وقت کمتری برای مطالعه تئوریک صرف میکردند با توجه به هوشیاری همه جانبه ساواک، آنها تقریبا تمام تمرکز و توجه و وقتشان را صرف فعالیتهای عملی مربوط به حفاظت تشکیلات و رعایت مخفی کاری میکردند کپسول سیانور پس از این تاریخ در سازمان باب شد.

با این شیوه ها همه تقصیرات رابه گردن مرکزیت قبلی می انداختند و خودشان را از هر اشتباهی مبری اعلام می کردند به این ترتیب شهرام راه خروج از بن بست موجود را تغییر ایدئولوژی کل سازمان تشخیص داد به ویژه که سازمان عملا مدتها بود که دیگر اساسا کاری با اسلام نداشت
در واقع تقی شهرام علت ضربه سال ۵۰ و قفل شدن سازمان را به ایدئولوژی گروه نسبت داد ومى گفت که این ایدئولوژی از کارآیی ساختن چریک بی بهره است.
شهرام گذار از اسلام به مارکسیسم را راه حل بحران حاکم بر سازمان تشخیص داد و در همین راستا در سال ۵۴ بیانیه تغییر ایدئولوژی را صادر و منتشر کرد.

پیش از این تاریخ برداشتها و تفسیرهای انقلابی از اسلام سازمان تفاوت چندانی با مارکسیسم نداشت و ازین حیث سازمان مجاهدین را یک جریان #مارکسیست_اسلامی می نامیدند
سازمان آنچنان در مقوله امپریالیسم غرق شده بود که برای جلوگیری از زدن انگ ارتجاعی بخودش هیچگونه جای شبهه ای در رابطه با همانندی دیدگاههایش با مارکسیت ها نگذاشت

ادامه⬇️⬇️⬇️
🟢سوسیالیسم در ایران
https://t.me/OmidIranAzad/127917
تا اینجا سعی شد تعریفی از هردو اندیشه طیف سیاسی که در دوران جنگ بعنوان دو قطب جهان شناسانده شدند را ارائه کنیم
اکنون نوع فعالیت انها را در ایران کمی بررسی میکنیم و با گذر از مراحل اولیه تشکیل آنها از دهه های چهل تا کنون مورد تحقیق قرار میدهیم
جنبش سوسیالیسم با شعار برقراری عدالت اجتماعی از طریق ازبین بردن طبقه اجتماعی به مردم معرفی گردید . این شعار قطعا طبقات فرودست را مشتاق میکند تا نسبت به حقوق اجتماعی خود کمی حالت اجحاف شده در نظر بگیرد و تحت تاثیر شعارهای آرمانگرایانه آن که هیچگونه پشتوانه علمی و عملی نداشته و خروجی های معکوس را در پی داشته است علیه حکومت حاکمه به اعتراض برخیزد.
سیاستی که حاکمان کمونیستی در کشورهایی نظیر روسیه که اصلی ترین خاستگاه اجرایی کمونیسم بوده هیچگاه موفق نبودند و بجای تحقق آرمانشهری بنام سوسیالیسم مردم فقرو فلاکت و تبعید و مرگ را تجربه کردند و بسیاری نیز در تبعیدگاههای کار اجباری در مجمع الجزایر گولاک در سیبری راهی شدند .
این سیاست در جاهای دیگر نیز با نام مائوئیسم درچین وضعیت مشابه داشت و مردم فقط طعم تلخ اسارت و بردگی و فلاکت را تجربه کردند و شاهد جنایات مائو نیز بودند.
اساسا در هیچ کشوری حاکمیت تک حزب کمونیست موفقیتی کسب ننمود و شعار عدالت اجتماعی حاصلی جز اسارت همگانی را درپی نداشت.
حال با توجه به این جنبش های چپ در ایران دهه چهل بدون توجه و دقت در موضوع و بدون در نظر گرفتن فرهنگ ایرانی که حس شدید ناسیونالیسم در وجود مردم بوده ندای انترناسیونالیسمی را سردادند و با مخالفت به مذهب مردم مذهبی وعده بهشتی را میدادند که فقط بر روی کاغذ ترسیم یک نقاشی زیبا را در رویایشان نقش میبستند.
ازین حیث مخالفت با مذهب عده ای از بازماندگان ملی مذهبی را برآن داشت که با درنظرگرفتن اندیشه های مارکسیستی بعنوان زیر بنا و نقبی بر قرآن ، خلا معنوی آن را جبران کنند و با نام #مارکسیست_اسلامی پا به عرصه ظهور نمایند.
که در این خصوص در مقاله چند قسمتی با عنوان #دگماتیسم_نقابدار به شرح اندیشه های سازمان مجاهدین خلق پرداختیم که در کانال موجود میباشد....

@OmidIranAzad