کمپین بازگشت شاهزاده
28.8K subscribers
58.4K photos
55.3K videos
414 files
25.8K links
https://telegram.me/C_B_SHAHZADEH
کانال کمپین👆
https://t.me/joinchat/QGibi-Oc3jFYRx5E
ابرگروه کمپین👆

https://twitter.com/payandeiranam
توییتر

@azadi5555
ارتباط با ما
Download Telegram
کمپین بازگشت شاهزاده
🔴ویدئو منتشر شده توسط #ارتش اسرائیل از تلاش نیروی #قدس_سپاه پاسداران برای ارسال #پهپاد_مسلح در روز پنج‌‌شنبه، تلاشی که موفقیت‌آمیز نبود. @c_b_shahzadeh
#اختصاصی
#کمپین_بازگشت_شاهزاده
عملیات محرمانه سپاه در سوریه را پیش از آغاز چه کسی #لو داد...؟
باور نمیکنید 😊👇

(نتانیاهو سر شوخی را باز کرد)

🔻...ارتش اسرائیل به جزئیات عملیات هوایی(شب گذشته) خود و اهدافی که مورد حمله قرار داده اشاره نکرده است اما سرهنگ #کونریکوس با تاکید بر جدی بودن نقشه حمله پهپادی به اسرائیل به یک #کانال_تلگرامی به نام کاربری #محمد_ایمانی (تحلیل گر و فعال سیاسی مشرق نیوز) اشاره کرده که در آن پستی مفصل وجود دارد و در بخشی از آن آمده: "اگر در روزهای آینده، پهپادهای ناشناس به اهداف حساس امنیتی و نظامی و هسته‌ای یا بنادر و مراکز مهم صهیونیستی در فلسطین اشغالی حمله ور شدند، نباید چندان شگفت زده شد. اسرائیل از این به بعد باید منتظر خبر بد نفوذ و حملات پهپادی به دیمونا و حیفا و تل آویو باشد. تکرار کاری که در عمق عربستان و با وجود پدافند آمریکایی شد، در فلسطین اشغالی هیچ بعید نیست... 😂
@c_b_shahzadeh
مخلص کلامی که آگوستین از سیسرون نقل می‌کند -اینجا با استفاده‌ای که آگوستین از سیسرون برای توجیه رویکرد دینی خود می‌کند کاری نداریم- این است که نظام سیاسی ِ بدون «عدالت»، نظام سیاسی نیست، «دار و دسته راهزنان» است.

از دیدگاه سیسرون نظام سیاسی از طریق مناسبات حقوقی‌اش و غایت این مناسبات یعنی «عدالت» به معنی افلاطونی مفهوم است که یک نظام سیاسی است، و جز آن، آن را نمی‌توان «نظام سیاسی» دانست.

بنابراین به کار بردن مفاهیمی مثل «نظام جمهوری اسلامی»، «دولت جمهوری اسلامی» و امثال آن بر «سررشته‌داری» حاکم بر ایران، صحیح نیست، چون این سررشته‌داری نه نظام است و نه دولت، بلکه «دار و دسته راهزنان» است.

#محمد_ایمانی
@c_b_shahzadeh
چندی پیش مکالمه‌ای داشتم با دوستی که پایه پیوند دوستی‌مان علاقه مشترک‌مان به فلسفه سیاسی است. این دوست عزیزم از من انتقاد می‌کرد که چرا از سلطنت دفاع می‌کنم؟ حدود دو سه ساعتی حرف زدیم، چون از معدود مواقعی بود که می‌توانستم حرف بزنم.

شرح همه آنچه گفتیم البته در این چند خط ممکن نیست. ولی به نظر خودم ذکر چند نکته از آن چه به او گفتم اینجا هم خالی از لطف نخواهد بود.

اول اینکه بله من مدافع سلطنت و سنّت هستم. و سلطنت را «سنّت سیاسی» در ایران می‌دانم. اما دفاع من از سنّت، هرگز به معنای «سنّت‌گرایی» نیست، بلکه اتفاقاً از دیدگاه تجدّد است. متاسفانه در تاریخ ۱۵۰ سال اخیر ما کسی نبوده که از دیدگاه تجدّد از سنّت دفاع کند و دفاع از سنّت یا از سوی سنتّی‌ها بوده یا از سوی سنّت‌گرایان و یا مرتجعان، در حالیکه دفاع از سنّت از دیدگاه تجدّد از نظر من حلقه مفقوده فکر و عمل و نهادهای سیاسی ما در صد و پنجاه سال اخیر بوده است.

دوم اینکه سلطنت یک حزب یا گرایش حزبی نیست، کمااینکه اصلِ اساسِ اندیشه جمهوری‌خواهی هم بیانگر یک گرایش حزبی نیست. جمهوری کلاسیک ربطی به جمهوری فرانسوی (مدرن) ندارد و من حدس می‌زنم نخستین کسی هستم که در زبان فارسی تأکید کرده‌ام و می‌کنم که جمهوری‌ نظام مبتنی بر مصالح عمومی است و بهترین جمهوری‌ها، نظام‌های سلطنتی بوده‌اند. به عبارتی جمهوری‌خواهی من یک خط فکری است، بله من جمهوری‌خواه هستم یعنی نظام‌های سیاسی مبتنی بر خیر و مصالح عمومی را بهترین نظام‌ها می‌دانم، و بله من سلطنت‌طلب هستم، اما دفاع من از سلطنت اینجا بیش از هر چیز دفاع از یک «نهاد» است، نهادی که مهمترین ویژگی‌اش پارتیزان نبودن آن است! پس دفاع از سلطنت دفاع از نهادی سیاسی است که اتفاقا پارتیزان نیست! یعنی فاقد جهت‌گیری حزبی است.

سوم اینکه دفاع از نهاد سلطنت، دفاع از این فرد یا آن فرد یا حتی این خاندان و آن دودمان نیست. دفاع از یک «نهاد» است. من این نهاد را سنّت و عادت سیاسی در تاریخ سده‌های متمادی در ایران می‌دانم. این نهاد فراز و نشیب‌هایی داشته، اوج و شکوه و عظمت و زوال و انحطاط و زبونی داشته، موفقیت و ناکامی داشته، اما هر چه بوده تنها نهاد ایرانی در سیاست بوده که «عامل ثبات» در ایران بوده، کشوری به نام ایران را حفظ کرده و ضامن تداوم آن بوده است.

چهارم اینکه دفاع از سلطنت، به معنی دفاع از حکومت فردی نیست. من شخصا بهترین نظام سیاسی برای ایران را «پادشاهی پارلمانی» می‌دانم، پادشاهی پارلمانی ۵ نهاد اصلی سیاسی دارد: نهاد سلطنت، نهاد پارلمان، نهاد حکومت، نهاد عدالت (قوّهٔ قضائیه) و نهاد نظارت (دادگاه قانون اساسی)
چنین نظامی یک نظام ترکیبی و یک دموکراسی قانونی است. من مخالف دموکراسی نیستم، بلکه دموکراسی به تنهایی را خطرناک‌تر از سلطنت به تنهایی می‌دانم. اگر سلطنت فردی بدون نهادهای دموکراتیک و قانونی، به سوی استبداد و ستمگری حرکت کند، به راحتی می‌توان آن را سرنگون کرد، اما اگر دموکراسی به سوی استبداد اکثریت حرکت کند، نمی‌توان آن را سرنگون کرد. به همین دلیل و دلایلی دیگر استبداد اکثریت را خطرناک‌تر از استبداد فردی می‌دانم. پس شکل نظام، اینکه سلطنت یک فرد بدون نهادهای دموکراتیک قانونی باشد، یا دموکراسی، فی‌نفسه مانع از استبداد و ضامن آزادی و حقوق اساسی نیست، اما اگر بخواهیم راهی پیدا کنیم که شکل نظام -که اهمیّت فوق‌العاده‌ای دارد- کمتر مستعد استبدادی شدن باشد، بهترین شکل همان نظام‌های مختلط هستند که در آن نهادها در عین حفظ کارکرد اصلی خود، همدیگر را تعدیل می‌کنند و مانع از درغلتیدن به استبداد می‌شوند.

نکات دیگری هم هست که شاید در فرصتی دیگر بنویسم.

#محمد_ایمانی
@c_b_shahzadeh
Forwarded from اتچ بات
چرا از پادشاهی دفاع میکنم؟

مقاله ایی تحلیلی از #محمد_ایمانی

تبدیل به فایل صوتی از #کمپین_بازگشت_شاهزاده
@c_b_shahzadeh
چرا پادشاهی؟
@khosrovanooshiravan
‏مهم‌ترین چیزی که یک نظام سیاسی نیاز دارد تا در آن حقوق بشر مبنا قرار گیرد و هرگونه دموکراسی در آن کار کند، «ثبات» است.

بدون ثبات هر نظام سیاسی یا تبدیل به دیکتاتوری و استبداد میشود یا هرج و مرج.

البته که تکیه بر صرف ثبات هم یک نظام سیاسی را در برابر استبداد بیمه نم‌یکند. بلکه آنچه یک نظام سیاسی را در برابر استبداد بیمه می‌کند، ضمانت «قانونی» و پاسداری «نهادی» از آزادی و حقوق اساسی است که در اصل تفکیک قوا مندرج است.

صرف وجود اصل تفکیک قوا در قانون اساسی هم ضامن تفکیک قوا نیست، بلکه نهادهای آن باید مستحکم و قدرتمند باشند.

چگونه می‌توان «ثبات»، «آزادی»، «حقوق اساسی» و «تفکیک قوا» را در یک نظام سیاسی جمع کرد؟ از طریق Executive (قوّهٔ مجریّهٔ) قوی که قدرت بیشتری از بقیه نهادهای منبعث از تفکیک قوا داشته باشد.

اینجا مشکلی وجود دارد: اگر شاه صاحب تام‌الاختیار Executive باشد، باز امکان برآمدن استبداد است.

فرقی نمی‌کند شاه باشد یا رئیس‌جمهور، مادامیکه صاحب این قوه دارای قدرت بیشتری از سایر قوای قانون اساسی است، امکان این هست که ثبات به قیمت استبداد حاصل شود. می‌دانید که اختیارات و قدرت قانونی رئیس‌جمهور آمریکا از پادشاه/ملکه انگلستان بسیار بیشتر است. پس چاره چیست؟


ثبات را قربانی امتناع استبداد کنیم؟ نمی‌شود. ثبات که از بین برود یا هرج و مرج می‌شود یا استبداد سربرمی‌آورد.

دلیل ثبات این دو دموکراسی کهن یعنی انگلستان و ایالات متحده همین قدرت بیشتر Executive است!

پرسش اینست: کدامیک بیشتر در معرض استبدادند؟ جمهوری آمریکا یا پادشاهی انگلستان؟


طبیعتا چون ایران تجربه چندصدساله دموکراسی و تفکیک قوا ندارد، در هر دو حالت میتواند به استبداد میل کند.

تنها یک راه وجود دارد تا مانع این استبداد شد بدون اینکه ثبات یا آزادی را قربانی کنیم:

‏تبدیل Exekutive به یک کورپوس که از یک سو دائمی است و از دیگرسو با دموکراسی قابل تغییر.


چگونه؟ Executive یک رئیس دائمی (شاه) داشته باشد که اختیار قانونی «حکومت کردن» ندارد ولی حافظ قانون اساسی و عامل ثبات نظام سیاسی است و یک رئیس منتخب دموکراتیک (نخست‌وزیر) که از سوی مردم و نمایندگان‌ آنها اختیار قانونی حکومت کردن بدو واگذار (و از او سلب) می‌شود و باید پاسخگوی مردم و نمایندگان آن‌ها باشد.
https://t.me/khosrovanooshiravan/1017
‏نام این نظام «پادشاهی پارلمانی» است.

#محمد_ایمانی