کمپین بازگشت شاهزاده
27.8K subscribers
60K photos
56.7K videos
425 files
26.7K links
https://telegram.me/C_B_SHAHZADEH
کانال کمپین👆
https://t.me/joinchat/QGibi-Oc3jFYRx5E
ابرگروه کمپین👆

https://twitter.com/payandeiranam
توییتر

@azadi5555
ارتباط با ما
Download Telegram
🔹ویترین اپوزيسيون شیشه ایه، مشت رژیم فلزی-بخش پنجم؛ این قافله تا به حشر لنگ است، زمان انتخاب! (۴/۴)


بدیهی است که وقتی انسان ها به اینگونه ذهنیت های جبری و اتوپیائی ایمان آورده و وابسته شوند، نه می توانند به منطق و عقلانیت زمانه مراجعه کنند و نه قادرند جا و مکان خود را در پروسه تحولات تاریخی آزادی خواهی پیدا بکنند این است که باید با تأسف یادآوری کرد که تا چنین باورها و ذهنیت ها حاکم اند و تا زمانی که مردم و قبل از همه انسان ها و نهادهای پیشاهنگ ایران نتوانسته اند تکان مهمی در ذهنیت و ساخت فرهنگی خود و نهادهایشان به وجود آورند، این قافله تا به حشر لنگ است و لنگ خواهد ماند.

این است که مبارزۀ سیاسی بدون مبارزه فرهنگی پیش نمی رود.

بدون اصلاح و رنسانس ،فرهنگی، بدون رها کردن خود از گذشته و بازمانده هایش و بدون گذر به مدنیت امروز و فردا ممکن نیست.

تذکر: از دردهای تاریخی و فرهنگی بسیار بحث کردیم این اما به این معنی نیست که فرهنگ و تاریخ و گذشته ما، ما را محکوم به شکست و تحمل این شرایط و دیکتاتوری کرده است.

ما انسان ها برده و اسیر فرهنگ ها و عادت های فرهنگی کهنه نیستیم.

ما تغییر میکنیم و قابل تغییر ایم و فرهنگ ما هم تغییر می کند و قابل تغییر است.

فرهنگ امری متغیر و سیال است.

کافی است آثار فرهنگی و تاریخی ناسالمی را که زندگی و مناسبات امروزی ما را مختل میکنند بشناسیم و برای رهایی از آنها بکوشیم.



از این رو، مطرح کردن فرهنگ سنت و عادت های فرهنگی به معنی انداختن تقصيرات وضع موجودمان به گردن این عناصر نیست.

مقصود این هم نیست که مثلاً چون فرهنگ ایرانی مان پدر سالار، دیکتاتور طلب و فرقه گراست پس برای ما ایرانیان راهی جز وضع موجود و اسیر شدن به دست رژیم هایی این چنینی وجود ندارد.

در واقع این فرهنگ و تاریخ گذشته ما نیست که ما را به وضع موجود محکوم کرده بلکه این ناتوانانی های امروزین ما و نهادهای سیاسی و اجتماعی ماست که جلو تغییر و تحول آثار و ارثیه های باقیمانده گذشته ها را گرفته و آنها را بر سرنوشت امروز ما مستولی ساخته اند.


از این رو هیچ کس نمیتواند با مراجعه به تأثیرات منفی بازمانده های فرهنگی و تاریخی ادعا کند که مثلا ما اینیم و کاریش هم نمیشود کرد یا مثلا مسئول این اوضاع رو به زوال ما نه ما بلکه فرهنگ پدرسالار و ملاپرست ماست.

بدین معنی، اگر دردی وجود دارد و این درد جمعی است همۀ ما کم و بیش در به وجود آوردنش سهیم هستیم و همه نیز برای درمان آن مسئولیت داریم

در نتیجه، چه ما به عنوان تک تک مردم ایران یا نهادها و رهبران سیاسی مان راهی نداریم جز آن که یا از عهده رفع و رجوع این مشکلات فرهنگی تاریخی و ساختاری بر می آئیم، یا می گذاریم تا وضع رو به زوال موجود ادامه یابد و این پروسه وارونه تاریخی تا گم شدن ما و ایده آل های رهانی و آزادی ایران و ایرانی ادامه یابد.


یادمان باشد که ما هر که هستیم یا با عقل و منطق عصر جدید برای نجات خود بر می خیزیم یا راهی جز فرمانبری از عادات و عناصر فرهنگی گذشته های تاریک و نمایندگان گوناگونش نمی یابیم، انتخاب با ماست !


#اشو

اونجا که به پیر می خونه میگن مست عرق خور سرکش باش از بدو تولد...

سربلند راه برو جر بده سقف محلو!


@C_B_SHAHZADEH
🔹ویترین اپوزيسيون شیشه ایه، مشت رژیم فلزی-بخش ششم؛ به دنبال نخود سیاه(۲/۱)


ماحصل آن که این همه مسائل و مشکلات فرهنگی تاریخی و ساختاری از توان نهادهای سیاسی ما
ما برای حضور سیاسی و ایفای نقشرهای سیاسی و اجتماعی می کاهد.

در نتیجه نهادهای سیاسی پس از هر مرحله دویدن یا دوانده شدن بی رمق شده مجبور به سکون و سکوت می شوند.

امکانات شان به مبارزۀ دائم و مستمر با رژیم دیکتاتوری قد نمی دهند تا کجا مانده که بخشی بنشینند و تحقیق و ارزیابی کرده راه و روش و شیوه های جدید بیابند.

سرکوبگران رژیم جمهوری اسلامی از این موقعیت حداکثر سود را میبرند.

آنها خوب می دانند که چطور مخالفان خود را به دنبال نخود سیاه بدوانند و فرصت فکر کردن و برنامه ریختن را از آنان سلب کنند کار به جائی رسیده که هر وقت رژیم و رایزنها و برنامه ریزانش لازم می بینند با دست زدن به جنایتی تازه باعث تحریک حرکات اعتراضی میشوند و هر وقت هم لازم دیدند، اوضاع را آرام نگه میدارند افراد و نهادهای اپوزیسیون هم که به سبب های مختلف توان اداره مستقل و مستمر مبارزه را ندارند فقط میرسند توپ طرف را گرفته و پس بفرستند.

این چگونگی مردم و نهادهای اپوزیسیون را در شرایط سختی قرار داده است. بسیاری فقط در مواقعی که رژیم به تعرض و جنایتی خاص دست میزند به حرکت در می آیند، و پس از سپری شدن این دوره تا دوره اعتراضی دیگر آرام میگیرند انگار که همه با موجودیت رژیم کنار آمده و دیگر اعتراضی به موجودیت رژیم جمهوری اسلامی ندارند انگار که یک صلح اعلام نشده بین اپوزیسیون و رژیم بسته شده است.


این شرایط تحمیل شده به صورت یک توافق نامه نانوشته بین رژیم و مخالفانش عمل می کند.

بدین ترتیب که مخالفان و نیروهای طرفدار سقوط رژیم دیکتاتوری اسلامی در زمان هایی که اکثراً از سوی رژیم برگزیده میشود به حرکت در می آیند و در بقیه وقتها مجبور به سکوت می شوند.

انگار که بدون حمله رژیم قادر به بیان اعتراضشان هم ،نیستند یا باید استارت مبارزه های مقطعی را هم خود رژیم بزند.


این چگونگی رفته رفته مردم معمولی و کوچه و بازار را هم از اعتراض و قهر مستمر و دائمی علیه موجودیت رژیم بازداشته و به پذیرش موجودیت رژیم سوق داده است مردم هم عادت کرده اند که دیگر به وجود و بقای رژیم اعتراض نکنند آنان هم منتظر میمانند تا رژیم به خیانت و جنایتی تازه دست بزند و اعتراض آنان را برانگیزد.

#اشو

لب پرده‌ی زبانه، همه‌ مون خاموش!

انگار بمب هسته ای خوردیم ، همه چی آرومه!

@C_B_SHAHZADEH
🔹ویترین اپوزيسيون شیشه ایه، مشت رژیم فلزی-بخش ششم؛ پسگامی اجباری! (۲/۲)



به خاطر این نقیصه ها و ناتوانی هاست که امروزه در هنگامه این مبارزه بود و نبود، کمتر فرصتی برای گزینش و تغییر شیوه و تاکتیک مبارزه پیش آمده، و کمتر سازمانی می تواند برای ارزیابی برنامه های خود وقتی جدا کرده و زمانی منظور کند به قول یکی همیشه دستمان سوخته و کرده ایم تو دهانمان.

ا
ین است که امروزه بسیاری از شیوه ها و تاکتیک های مبارزه، به این نهادها و سازمان های سیاسی تحمیل میشوند خیلی وقت‌ ها زمان ،مکان و شیوه های مبارزه را دیگران برمی گزینند و نهادهای سیاسی ما هم که توان رهبری و هدایت حرکات سیاسی و اجتماعی را از دست داده اند، میافتند به دنبال حوادث.

کارگران شرکت الف و غیره اعتصاب میکنند و سازمان های سیاسی ما همین اندازه میرسند که اعلامیه حمایت بیرون بدهند، یا کمک مالی آوری کنند.

دانشجویان دانشگاه ها تظاهرات می کنند اینان می افتند به دنبال اتفاقات و افشاگری و یافتن راهی برای ایجاد فشار جهانی برای نجات دانشجویان دستگیر شده و تحت شکنجه.

البته این کارها هم انسانی هم لازم و هم قابل تحسین اند.

اما فقط کارها و مبارزاتی اند که اینان به عنوان نهاد سیاسی در انتخابشان هیچ نقشی نداشته و جز دنباله روی بانیان این اتفاقات نه چندان شناخته شده کاری نمی کنند یا نمیتوانند بکنند.

این دنباله روی تا به جایی رسیده که سازمان هایی حتی به طرفداری از اعتراضات انجمن های اسلامی اعلامیه صادر می کنند با آن دانند که این انجمنهای اسلامی اصولاً نهادهای سرکوبگر جمهوری اسلامی را نمایندگی می کنند.

برای آزادی آدمهای بازداشت شده سابقه دار رژیم دل می سوزانند.

برای زندانبانانی که حالا خود به زندان های قرون وسطائی شان افتاده اند اعلامیه میدهند.

سرکوبگران سابقه دار رژیم را به صرف دعوای قدرت با هیأت حاکمه موجود، قهرمانان آزادیخواهی لقب می دهند.

همین کار را در مورد راهپیمایی های اعتراضی اخیر هم انجام دادند داستان از آنجا شروع شد که بخشی از مردم بر خاسته از طبقۀ متوسط مدرن شهرها بدون گوش دادن به رهنمودهای قبلی همین نهادهای اپوزیسیون در مورد تحریم بازی های انتخاباتی ،رژیم در این بازی ها شرکت کردند.

بعدش هم به دنبال این و آن چهرۀ سابقه دار رژیم افتاده و به عنوان هوادارانشان راهپیمائی اعتراضی انجام دادند امام- امام گفتند و در پشت بامهای خود فریاد الله اکبر سر دادند.

نهادهای سیاسی ما تازه متوجه شدند که چیزی دارد اتفاق می افتد، اما چون نمی دانستند چه چیزی، باز هم راهی جز اعلامیه دادن نیافتند.

در جایی حمایت کردند که نمی بایست در جایی هم مخالفت کردند که دیر شده بود.

این اعلامیه ها را چه کسانی و چند نفر میخوانند و چه تأثیری در اتفاقات سیاسی ایران دارند، بحث دیگری است.

بحث بر سر آن است که نهادهای سیاسی ما توان رهبری جنبش را از دست داده راهی جز افتادن به دنبال حوادث سیاسی پیدا نمیکنند این حوادث اینان را هدایت می کنند و نه اینان این حوادث را.


#اشو

برق قلممو دیدی، فکر کردی صبحه....
اشو هزار تا چشم داره مثل طاووس!

گفتی آدم‌بده‌ است ولی نگفتی بچه‌ی کانونه
کیرم تو قانونت...


@C_B_SHAHZADEH
ویترین_اپوزيسيون_شیشه_ایه،_مشت_رژیم_فلزی_.pdf
318.9 KB
کتاب ویترین اپوزيسيون شیشه ایه ، مشت رژیم فلزی

چهل و اندی سال از تسلط رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی بر کشورمان می گذرد. از همان روز اول استقرار رژیم مردم از همدیگر سؤال میکردند: این ها کی می روند؟

این کتاب کوچک بر آن است تا این سؤالات بدون پاسخ جنبش آزادیخواهی ایران را به بحث بکش!

با انتشار این کتاب کوچک مارا همراهی کنید !

ارادت ❤️

#اشو

@C_B_SHAHZADEH
🔹بابک مینا؛ اصلاح طلبی که سیاه نمایی و سفید نمایی میکند!(۲/۱)



مطالب را در با این جمله میتوان شروع میکنم: نظام‌ها و گروه های اقتدارگرا و تمامیت خواه نه تنها علیه جریان های سیاسی پرقدرت که در حال حاضر، پادشاهی خواهان بیشمار هستند ، چندصدایی و نقادی هستند و چنین عمل میکنند؛ بلکه بوق های تبلیغاتی خود را به عنوان رسانه و اطلاع‌رسانی و تحلیل درست معرفی میکنند!

این مطلب نکته ای نیست که نویسنده آن را کشف کرده باشد؛ امروزه همه این مطلب را میدانند؛ اما کاری که نویسنده در این اثر انجام داده، نشان دادن چگونگی انجام این کار توسط حکومت ها، دولت ها و افرادی که در زمین جمهوری اسلامی بازی میکنند و موارد خاص آنها بالاخص در ارتباط با ایران است.

اشو با طرح برخی موضوعات حساس مثل یهودستیزی یا برخی چهره های نظام تبلیغاتی جمهوری اسلامی در قالب برانداز، تلاش میکند نشان دهد که آنچه از بوق های تبلیغاتی جمهوری اسلامی شنیده و دیده میشود، خبر، تحلیل و داستانگویی برای تفریح مخاطبان نیست؛ بلکه پیشبرد یک ایدئولوژی است!

حکومت جمهوری اسلامی و چهره های وابسته به آن که- رو سیاهی میمونه بهشون مثل ذغال! از باتلاق دروغاتون بیرون زده سرشون! شاهدشون آیینه‌ اس و قسمشون دُم روباه!

این چنین افراد خود را در حال جنگ دائمی با پادشاهی خواهان بیشمار و افکار عمومی میدانند؛ چون تصور میکنند مخالفت با حق بر اساس نادانی و خصومت است و تنها با مهندسی حقایق و واقعیات، میتوان نادانی و خصومت را از میان برد. در این جنگ، سه موضوع برای حکومت و چهره های وابسته به آن مهم است:

زبانی که در برابر جریان های مستقل و قدرتمند به مانند پادشاهی  و مردم به کار گرفته میشود سراسر یاوه، دشنام و ناسزاگویی و تهمت وابستگی به خارج نشان میدهد، همه این اقدامات برای تضمین خودی بودن اهالی دستگاه تبلیغاتی و پیشگیری از تبدیل شدن عناصری از این دستگاه به رسانه با کارکرد اطلاع رسانی و سرگرمسازی عرفی است.

بابک مینا درک وارونه ای از عالم واقع دارد. این درک وارونه با نظریه توطئه و تبدیل اطلاع رسانی به القا، حقنه کردن و پاک کردن صورت مسئله در بسیاری از امور تعین پیدا میکند.


دوگانگی ها و ناسازگاری های ساختاری در رفتار بابک مینا ناشی از همین نگاه بسته و محدود به عالم واقع است.

بابک مینا تلاش نمیکند جهان پیرامون خود را گزارش دهند؛ بلکه میخواهند آن را از نو دوباره خلق کنند و به مخاطب نیز هر روز چهره هایی از این دنیای خلق شده را نشان میدهد؛ اما مخاطب آن چه عام و چه در اندرونی به سمتی دیگر میرود.

باید اینگونه سخنان دوگانه را به زبان بیاورد: هم  شاهزاده را وابسته به غرب معرفی کند ، هم از اصلاحات حمایت میکند و براندازی جمهوری اسلامی را برای کشور مضر میداند هم نقد 
کوچکی به وطن پرستان و پادشاهی خواهان بیشمار پرتاب میکند، نقدی که جمهوری اسلامی و هوادارانشان را خوشحال میکند !

من اشو، به بابک مینا دارم سوءظن! وی رسما در زمین جمهوری اسلامی بازی کرد در مطلب منتشر شده اش !

حدود چندین سال است که کار هر روزه ام خواندن و گوش دادن و تماشای کسانی است که یاوه میگویند. یاوه هایی که مقامات جمهوری اسلامی، روحانیون و نظامیان و گاه حتی مخالفان نظام میگویند، گاه خندهای بر لب می آورند. که البته با مطلب منتشر شده بابک مینا ، که رسما مشخص کرد با بر اندازی مخالف است و اصلاحات را ترجیح میدهد ، دیگر وی را نمیتوان در صف مخالف جمهوری اسلامی قرار داد!

یاوه گویی با زندگی ما عجین شده و در برخی مواقع جزئی از زندگی است، برای قابل تحمل کردن آن.


مثال وقتی از کسی برای کاری که انجام نداده، تشکر میکنیم، یاوه می گوییم تا مودب باشیم. وقتی سخن طرف مقابل را به گونهای تعبیر میکنیم که به نفع خودمان باشد، یاوه میگوییم تا به ما بر نخورد. یاوه گویی کارکرد دارد و برای همین این همه شایع است.


اما دسته ای از یاوه ها برای دیگران بیضرر یا کمضررند و دسته ای بسیار خطرناک !

یاوه هایی که در بسته بندی مذهب و ملی گرایی و دیگر امور مورد پسند عوام ارائه میشوند تا کسی جرئت نکند به آنها انتقاد کند. برای آنکه مخاطبان و کسانی که بابک مینا را مردمی میدانستند؛ بد نیست نگاهی به یاوه های این شخص بیندازیم!


#اشو


سراغتون میام به نوبت ! گلوتونو میگیره اشو مثل سگ سرابی حتی اگه داشته باشه سه تا پوزه بند!

فرو میرید توو صندلی اشو بذاره پاشو رو پدال
قلم ...



@C_B_SHAHZADEH
🔹بابک مینا؛ اصلاح طلبی که سیاه نمایی و سفید نمایی میکند!(۲/۲)


بریده ای از مطالب بابک مینا که از نظر اشو یاوه هایی در دسته بندی خطرناک هستند که به آنها پاسخ خواهم داد:

۱.اکنون بیش از پیش به این نتیجه رسیدم که براندازی سم است و باید از آن پرهیز کرد! با براندازی شرایط قطعا بهتر نخواهد شد و اصلاحات محافظه‌کارانه و بسیار محدود دولت پزشکیان ممکن است کمی فضا را قابل تحمل کند .

پاسخ: دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی و بابک مینا در حوزه تحلیل،مدام سناریوسازی میکند تا گزارش دهی؛ الگو خلق میکند تا نمایش زندگی روزمره؛ سیاه نمایی و سفید نمایی میکند تا واقع نمایی؛ و کارهای رژیم را توجیه میکند و علنا میگوید اصلاحات به از براندازی ست!

۲. مهمترین نیروی اپوزیسیون که پادشاهی‌خواهان باشند متأسفانه جا پای مجاهدین خلق گذاشته‌اند.

پاسخ: آرزوهای خود را به عنوان واقعیت به شما عرضه میکند؛ دقیقا با چه استدلال و منطقی پادشاهی خواهان جا پای اهریمن تاریخ ایران ، مجاهدین خلق که در جنگ هشت ساله خون جوانان ایرانی را با همکاری صدام حسین ریختند و ایدولوژی سرتاسر مخرب تر از جمهوری اسلامی دارند را با پادشاهی خواهان یکی میکنید؟ اشو بهتون میگه ، داره تخریب میکنه و آروزیش است پادشاهی‌ خواهان جا پای مجاهدین بگذارند ، چون تو زمین جمهوری اسلامی بازی میکنه!


۳. جنبش پادشاهی‌خواهان جنبشی عوام‌زده، پرخشم و پرخاشگر بدل شد و علیه فرهنگ و هنر و روشنفکری ایران اعلان جنگ داد. از آن بدتر چهره خود را نه به عنوان جریانی ملی‌گرا و وطن‌دوست، که به عنوان جریانی وابسته که افسارش به دست اسرائیل و محافل قدرت در آمریکا است تثبیت کرد.

پاسخ: شاهزاده رضا پهلوی و پادشاهی خواهان بیشمار را متهم به وابستگی به غرب میکند اما با زرنگی نمیگوید وابستگی یعنی چه و چگونه اندازهگیری میشود!

نزدیک به چهل و اندی سال- که درازاي عمر یک نسل است- از انقلاب یا شورش ۵۷ بر ضد رژیم شاهنشاهی و در پی آن استقرار رژیم جمهوري اسلامی در ایران میگذرد.

این رژیم از همان اول استقرار غیرِ رسمی اش در ۲۲ بهمن ۵۷ ،علیرغم عمده انتظارات آزاديخواهانه قبلی در نزد مردم که به شوریدنشان بر ضد حکومت پهلوی انجامیده بود، بی مهابا به نقض گسترده حقوق بشر و حرکت بر خلاف مسیر دموکراسی پرداخت: اعدام وابستگان حکومت قبلی بدون محاکمه یا در پی محاکمه های فرمایشیِ سرپایی؛ سرکوب نحله‌های مختلف سیاسی/فرهنگی/اجتماعی؛ بر پا کردن نهادهای سختگیر و بعضا تحقیرانگیز کنترل رفتار اجتماعی به طور عام و اجباري کردن حجاب اسلامی برای زنان به طور خاص؛ آزار و اذیت و تحت پیگرد قرار دادن اقلیت‌های قومی، مذهبی، و جنسی؛ به قتل رساندن روشنفکران و دگراندیشان و مخالفان سیاسی در داخل و خارج از کشور؛ انباشتن زندان ها از محکومان سیاسی و شکنجه و اعدام گسترده و بیرویه آنها؛ سرکوب جنبش ها و خیزش های آزاديخواهانه دانشجویی و مردمی؛ دخالت سیاسی/نظامی در امور کشورهاي همسایه، به راه انداختن تروریسم و کشتار در آن کشورها، و شبه مستعمره سازی از آنها؛ و از همه مهمتر بر پا کردن قانون اساسی بر بستر دین و با محوریت ولایت فقیه تنها انگشت شمار نمونه هایی از رفتارهاي ضدبشري و ضددموکراتیک جمهوری اسلامی بوده اند چطور میشه که بابک مینا با بر اندازی این نظام مخالفت میکنه و اصلاح این رژیم رو ترجیح میده؟

بابک مینای احمق این جوهر جمهوري اسلامی است که خراب و استبدادي و ضد حقوق بشر و ضددموکراتیک است، و نه لزوما برخی  «اعراض» آن که بتواند با اصلاحات پزشکیان!

بدین ترتیب، با چنین نظامی یا فقط باید سوخت و ساخت و دم برنیاورد – چنانکه تا الان هم عمدتا به همین شیوه عمل شده و هم نظام و هم جامعه را به قهقرا برده – یا باید از بیخ و بن برکندش. به عبارت دیگر، اصلاحِ این نظام نیازمند درآوردنِاش از ریشه است، و نه هرَس کردن شاخ و برگ آن.

اصلاح طلبان حکومتی امروز از لحاظ اخلاقی جزو بی اعتبارترین نحله‌ها در فضاي سیاسیِ ایران محسوب میشوند.


حرف عوض کردنها، راه کج کردنها، و یکی به نعل و یکی به میخ زدن های مداومِ آنها در طولِ فعالیتشان باعث شده تا امروز اعتبار چندانی در میانِ مردم و روشنفکران نداشته باشند.


با نشر مطلبت به صف اصلاح طلبان بی اعتبار پیوستی.


مطالبت سرتاسر یاوه بود ، یاوه ای که تحمل کردن زشتی ها برای توجیه وضعیت موجود، را توصیه میکنند.

یاوه با کلمات زیبا تا مخاطب از حکومت زشتی که دست قطع میکند یا شلاق میزند، غفلت کند...


#اشو

توو گذر زمون حل میشن این عوضیا
ولی
اشو ابدیه تو ادبیات....


سیاست بهم میگه: دست مریزاد، ارادت ....

@C_B_SHAHZADEH
🔹دوستان و دشمنان جنبش ما؛ زدن شاهزاده رضا پهلوی! ( ۲/۱)


اگر به خاطر داشته باشید من اشو ، گفتم که انقلابات از هم درس میگیرند و سه درس مهمی که جامعه جهانی و بخصوص کشورهای عربی از جنبش جند سال قبل ایران گرفتند یکی این بود که برای اولین بار در صفحه تلویزیون، یوتیوپ و بطور کلی رسانه های اجتماعی میلیون ها انسان با چشم خود دیدند که می توان در ابعاد وسیع در خیابانها بر علیه صفاک ترین و خونخوارترین نظام دیکتاتوری مقاومت کرد و قدرتش را به چالش گرفت دیگر این که برای اولین بار این جنبش ایران بود که با استفاده از تکنولوژی جدید فیس بوک، یوتیوپ ، تلگرام ، توییتر و بطور کلی، اینترنت را در خدمت مبارزه اجتماعی قرار داد و درس دیگر که به نظر من بسیار هم مهم بود این بود ،که محبوبیتی که رژیم جمهوری اسلامی توانسته بود با ژست های ضد امپریالیستی خود در میان مردم خاور میانه و عرب به عنوان یک چهره وشخصیت و قدرت ضد امپریالیستی کسب کند با نمایش صحنه های سرکوبگرانه ی دولت اسلامی بر علیه ،مردم بخصوص جوانان فرو ریخت و نتیجه بلافاصله اش این بود که جنبش اسلامی در این کشورها به اصطلاح نفوذ و قدرت و اعتماد به نفس خود را از دست داد .


این ها درس هایی بودند که مردم خاورمیانه و کشورهای عربی که اغلب از ملل مسلمانند از جنبش انقلابی ایران گرفتند.

خب متقابلا من گفتم که حالا نوبت ما است که از این جنبش ها که تحت تأثیر جنبش ایران اعتماد به نفس و جرأت بروز یافتند، درس بگیریم.

در واقع هم در تمام این یک ماهی که اشو دارد بر سر این جنبش ها به بحث می پردازد داریم با تجزیه و تحلیل آن چه که در مورد این جنبش ها در جریان است و برای ما هم در آینده تکرار خواهند شد استنتاجاتی کنیم که در سایه آنها بتوانیم در آینده مگام های درستی برداریم و اشتباهات آن ها را تکرار نکنیم.


شما اگر توجه کنید در تقریبا تمام این جنبش هایی که در کشورهای عربی رخ داده اند هنوز اتفاق عجیبی نیفتاده است. تنها چیزی که می توانیم روی آن دست بگذاریم این است که در تونس و مصر دیکتاتورها رفته اند ولی دستگاه دیکتاتوری باقی مانده است.

در مصر دولت نظامی حتی امروزه بعد از آن همه تظاهرات و تجمعات عظیم و اعجاب انگیز هر نوع تظاهراتی را ممنوع کرده بود. همین چندین سال پیش در میدان التحریر که تظاهرات پراکنده و کوچکی بر علیه این دولت نظامی و سلطه ارتش از طرف نیروهای آگاه و مترقی جامعه انجام شد چندین زن را دستگیر کردند و همین مقامات ارتش آنها را شکنجه دادند به آنها شوک الکتریکی وارد کردند دست درازی جنسی ،کردند یعنی همه ی آن چه که قبلاً داشت.

بنابراین می بینید که چیزی واقعا عوض نشده چرا؟

به وجود دلیل این که توده مردم مصر دوستان و دشمنان دمکراسی و آزادی و انقلاب را هنوز تشخیص نداده اند!

وقتی که ارتش قدرت را به دست گرفت مردم فکر کردند که بله دیکتاتور رفت و همه چیز درست شد و همه به خانه های خودشان باز گشتند و میدان مبارزه را ترک کردند.

چون نا آگاه بودند این همان کلاهی است که همه جا نیروهای ارتجاعی و سرکوبگر بر سر مردم میگذارند.


شما هم اکنون به گذشته نگاه کنید در لیبی در واقع رئیس آن شورایی که در رأس اعتراضات مردم قرار گرفته بود یکی از وزرای مستعفی خود محمد قذافی بوده که بصورت مخالف او در آمده است.

خیلی روشن است که این فرد یک فرد ارتجاعی است برای اینکه شما بتوانید در دستگاه مرد دیوانه و خون آشامی مثل محمد قذافی تا حد وزارت بالا بروید باید خیلی امتحانات را گذرانده باشید بارها حقوق مردم را زیر پا گذاشته باشید در برابر هزاران جنایاتی که این دستگاه می کرده سکوت کرده یا در آنها دست داشته اید.


بنا بر این قرار گرفتن چنین فردی در رأس انقلاب و جنبش مردم برای ما مسلم ساخت که این جنبش سرنوشتی بهتر از جنبش مصر نداشت تا جائی که امروزه می بینید مبارزه مردم بر علیه نظام دیکتاتوری با دخالت کشورهای امپریالیستی فرانسه انگلیس و آمریکا به جنگ نیروهای ارتجاعی با یکدیگر تبدیل شده است.


#اشو


آدم چش‌سفید حقیقتو نمی‌بینه نه!
کوه که با دو تا طوفان نمی‌ریزه نه!
قلمو می‌کشم رو گردنت مثل آرشه‌ی ویولن
جونور خائن راحت نمی‌میره نه!


@C_B_SHAHZADEH
🔹دوستان و دشمنان جنبش ما؛ زدن شاهزاده رضا پهلوی! ( ۲/۲)


واضح است مردم هم در این جنگ و مبارزه شرکت دارند حتی اگر شوراهایی هم تشکیل شده باشد که بعید هم نیست تشکیل شده باشد این شوراها تا وقتی که میان دوست و دشمن تشخیص ندهند، تا وقتی که این مقدار آگاهی و شفافیت را در مورد دموکراسی نداشته باشند که دشمنان دیروز دموکراسی را که امروز در لباس آزادی خواهی در آمده اند به صفوف خودشان راه ندهند، بر سرشان همان خواهد آمد که بر کمیته ها در انقلاب یا شورش ۵۷ ایران آمد چون در کمیته هائی هم که در سال ۵۷ تشکیل شدند در واقع در ابتدا این توده های مردم بودند که برای دفاع از انقلاب اسلحه به دست گرفتند و مانند همین کمیته های لیبی بر علیه بقایای نظام شاهنشاهی که مبارزه میکردند.

ما حتی شورای شرکت نفت را هم دیدیم که در ابتدا نیروی قدرتمندی بود که کمر رژیم شاه را شکست ولی بخاطر این که دید روشنی نسبت به خمینی و نظام اسلامی نداشت، سر انجام زیر فشار خمینی تسلیم آن شد و شیرهای نفت را باز کرد مثل مردم التحریر که پس از برکناری حسنی مبارک به خانه‌های خود بازگشتند آنها هم پس از رفتن شاه دست از مقاومت کشیدند و تلاش آن اقلیتی هم که در شورای نفت و شوراهای دیگر همچنان می خواستند به مقاومت ادامه دهند در اثر عدم پشتیبانی مردم که آگاهی به این مسائل نداشتند به جایی نرسید ما حتی در یمن هم شاهد این بودیم که با پیوستن تعدادی از سران ارتش یعنی فرماندهان همان دستگاه سرکوبگری که دیکتاتوری مطلقه را سی چهل سال بر سر پا نگه داشته بود اینها بلافاصله با پیوستن باصطلاح به مردم یکشبه تبدیل به رهبران جنبش میشوند و با مذاکره با دولت موجود با توافقی که برای خفه کردن مردم می کنند، به آنها خواهند گفت دموکراسی برقرار شده و حالا بروید به خانه هایتان .


اینها درس هایی است که ما باید بگیریم.


یکی از مهم ترین درس هایی که باید بگیریم این است که ، هر جریانی ، هرشخصی ، در هر کجا چه در قالب پادشاهی خواه چه در قالب برانداز با دیدگاه های مختلف ، بر ضد پادشاهی ، بر ضد شاهزاده رضا پهلوی تاخت و جفتک پراند 👇 در زمین جمهوری اسلامی بازی میکند .

تعارف ندارم در این برهه زمانی زدن شاهزاده رضا پهلوی ، زدن پادشاهی ، برای من به معنای موافقت با روند موجود و عدم مخالفت با براندازی نظام حاکم است؛ زیرا که با زدن بزرگترین و پر قدرت ترین حریف وزن جمهوری اسلامی بطور ناخواسته یا به عمد جمهوری اسلامی بله میگوییم!



#اشو


ملت که هیچی، آب می‌زنه زیرآب لیوانو...

انقدر حالم خوبه
که فکر میکنم خون همه‌ بدخواهای پهلوی شرابه آب‌ انگوره!

@C_B_SHAHZADEH
🔹بابک مینا؛ اصلاح طلبی که سیاه نمایی و سفید نمایی میکند؛ مخاطب رو گمراه میکنه با تز های میهن پرستانه!(۳/۱)



در نقطه مقابل هواداران سرنگونی جناحهای مختلف اصلاح طلبان قرار دارند. این اصلاح طلبان اما، اصلاح طلب نیستند و با اصلاح و تغییر هر موضوع بنیادی مخالف اند. اینان برای حفظ و نگهداری کلیات رژیم جمهوری اسلامی اصلاح جزئیات آن را طلب می کنند. اصلاحات مورد نظر اينان تغییر هیچ کدام از مبانی اساسی حکومت و جمهوری اسلامی را در بر نمی گیرد. اینان اصلاحاتی را می خواهند که احکام دینی، شریعت اسلامی قانون اساسی جمهوری اسلامی و حتی احادیث موجود و فتاوی علمای شیعه را خدشه دار نکنند از این رو، این اصلاح طلبان، را اصلاح طلبان طرفدار رژیم جمهوری اسلامی می نامیم. یکی از همین افراد ، بابک مینا میباشد.


میبینید چه متن کصشعری نوشته و چطور با ذهن مخاطبش بازی میکنه؟

اصلاح طلب احمق میگه که جمهوری اسلامی رو بیخیال شیم ، با اسرائیل درگیر شیم! یا هدفمند داره گمراه میکنه یا واقعا نمیدونه جمهوری اسلامی وابسته به اسرائیل و آمریکاست! ولی من ، اشو میگم این اصلاح طلب بی ارزش هدفمند در زمین جمهوری اسلامی بازی میکنه و خودشو جر میده تا مخاطبینش رو قانع کنه براندازی درست نیست بریم سمت اصلاحات!


اصلاح طلب بی ارزش متوجه شو این جنگ زرگریه! خودتو میزنی به خواب هوا بشه تاریک!

استراتژی تک محصول نفتی به معنی  وابستگی تمام و کمال به نفت و بازگرداندن درآمدهای نفتی از طریق خرید کالاهای ،مصرفی از جمله کالاهای نظامی به شریان بازار جهانی است.

رژیم شاه تعهد خود برای خرید اسلحه را به تمام و کمال به انجام رسانید، به بهای هر چه قوی تر  شدن مردم  و کشور ایران در امور نظامی کشور به خرید اسلحه‌های دست زد که آمریکا جز به متحد استراتژیک خود اسرائیل، نفروخته بود.

رژیم جمهوری اسلامی نیز همان وظیفه را فقط با افزایش چشمگیرتری در رابطه با بازارهای امپریالیستی جهانی به انجام رسانیده و میرساند در دورۀ این رژیم هم بخش مهمی از درآمد نفتی ایران صرف خرید اسلحه و تجهیزات جنگی شده و میشود.

با این تفاوت که رژیم اسلامی در این راه تا به جائی پیش رفته که به خواب ژنرال‌های شاه هم نمی آمد.


جالب است که بسیاری از اصلاح طلبان و طرفداران رژیم جمهوری اسلامی رژیم شاه را به خاطر این روابط با غرب و بازار جهانی، محکوم به خدمتگزاری به آمریکا و امپریالیسم جهانی میکنند .

شعارهای تندروانه ای مثل شاه نوکر  یا شاه نفتی و غیره نیز برای همه آشنایند ولی آیا نباید گر رسم شود که مست گیرند، در شهر هر آنچه هست گیرند؟

اگر رژیم شاه به خاطر این کارها به خدمتگزاری و نوکری بازار جهانی سر کردگی آمریکا محکوم میشود نباید همین حکم را در مورد رژیم اسلامی هم که به همان کارها و حتی بیشتر دست زده و می زند، صادر کرد؟

در این صورت، این سؤال مطرح میشود که چرا ،بسیاری رژیم جمهوری اسلامی را که همان مناسبات و بلکه بیشترش را با بازار جهانی و امپریالیستهای آمریکا و غیره داشته و دارند، نه خدمتگزار آمریکا میخوانند و نه نوکر آمریکا می دانند؟

چرا بسیاری پس از چهار دهه که از این روابط استعماری و امپریالیستی با بازار جهانی به سرکردگی آمریکا گذشته، هنوز هم قادر به دیدن این واقعیت ها نیستند یا از دیدنشان طفره میروند و حتی مستقیم و غیرمستقیم، به این شبهه دامن می زنند که گویا رژیم اسلامی حتی اگر مرتجع و دیکتاتور هم باشد، مستقل از آمریکا و امپریالیسم جهانی است؟

چرا هنوز هم جماعتی همراه با عوامل و سپردگان رژیم می توانند ادعاهایی را به میان مردم ببرند که گویا رژیم جمهوری اسلامی "استقلال طلب"، "ضد امپریالیست"، نماینده سرمایه داری ملی، یا در حال مبارزه با آمریکا و منافع بهره کشانه اش در ایران و منطقه " و مانند این هاست؟

این همه آیا برای آن است که مثلاً رژیم با شعارهای عوامفریبانه و استحماری (خر بکن!) "مرگ بر آمریکا و و غيره " کار آمده و کماکان با اینگونه شعارها بازی میکند؟

یا برای صدور انقلاب اسلامی خود به گروه های اسلامی منطقه اسلحه و دلار آمریکائی می دهد؟

یا با لاف و گزاف به رهبران آمریکا و اسرائیل فحش داده شعار مرگ و مرگ سر میدهد؟

یا با مثلاً معمر قذافی های آمریکای لاتین، روابط نزدیک ضد امپریالیستی بر قرار کرده و از آنان تأییدیه ضد آمریکایی می گیرد؟

یا مطبوعات غربی و امپریالیستی در عرض این چهل و چند سال هر روز با هیاهوی جدید تر به تکرار بر سر یادآوری می کنند که گویا رژیم ایران دشمن آمریکا و اسرائیل است یا مثلاً به زودی! برخورد نظامی پیش خواهد آمد؟

#اشو

سراغتون میام به نوبت، جوری قُرتون می‌کنم دربیاد کفر صافکار...

بابک مینا با قلمم جواهری لختت میکنم، چِشته به کدومش؟

وزه قلمم از نوک دشنه ‌تیزتره


@C_B_SHAHZADEH
🔹بابک مینا؛ اصلاح طلبی که سیاه نمایی و سفید نمایی میکند؛ مخاطب رو گمراه میکنه با تز های میهن پرستانه!(۳/۲)


و یا بر سر مثلاً ساختن موشکهای دور پرواز و بمب اتمی با آمریکا و بازار جهانی وارد جنگ لفظی شده با محاصره اقتصادی و تهدیدات دیگر مجازات می شود؟

اما آیا برای فهمیدن این که چه کسی دوست و خدمتگزار کیست باید به این ادعاهای ظاهری و نمایشاتی از این دست گوش داد یا دلارهای نفتی ایران را تعقیب کرد که به واسطه رژیم اسلامی به جیب کی ها می روند و به حساب کدام کشورها و شرکت ها واریز می شوند؟

رژیم اسلامی هم به اندازه رژیم شاه به استراتژی تسلیحاتی وفادار مانده و درصد مهمی از در آمدهای نفتی را برای خرید اسلحه و لوازم جنگی اختصاص داده و می دهد.

این رژیم اما در این راه گام های بلندی از رژیم شاه پیشی گرفته و سود کارتلهای جهانشمول اسلحه سازی را از رقم میلیاردها به ارقام نجومی تاریخی رسانیده است.

با این وجود، تفاوت عمده در بین این دو رژیم از این جا آغاز شد که شاه طبق برنامه بازار جهانی اسلحه خرید، ولی نتوانست آنها را در جائی بترکاند و به پایان ببرد نتوانست جنگی راه بیاندازد و این همه اسلحه خریداری شده از آمریکا و دیگران را بر سر مردم و آبادی ها بریزد و تمام کند.

این به تنهایی ناتوانی بزرگی برای رژیم شاه بود و تهدیدی جدی برای استراتژی فروش اسلحه کشورهای صنعتی بازار جهانی و صنایع نظامی آمریکا به شمار می رفت.


  همه تپه و زرادخانه نظامی های دوران شاه در همان حال نشان‌دهنده این واقعیت بود که رژیم شاه بدون آن که محل مصرفی داشته باشد اسلحه می خرید، ولی مصرف نمی کرد مثل آدمی که نان می خرد، ولی نمی خورد.


حالا اگر این آدم مجبور به خرید روزانه نان باشد راهی ندارد جز آن که نان های خریداری شده را در خانه اش انبار کند.

انبار کردن نانها راه حلی موقتی است چرا که بالاخره روزی فرا می رسد که دیگر جائی برای انبار کردن نانهای خریداری شده باقی نمی ماند.

به بیان دیگر، خریدن ولی مصرف نکردن کالائی پس از مدتی خرید آن کالا را ناممکن می سازد و زنگهای خطر را برای فروشنده آن به صدا در می آورد.

این دقیقا یکی از دلایل سرنگونی شاه به دست غرب بود!

جنگ ۸ ساله بیش از یک میلیون نفر کشته و علیل بر جای نهاده ولی با این وجود، نه فریاد جنگ و جنگ رژیم مسئول این کشتارها خاموش شده و نه اشتهای رژیم برای خرید و مصرف اسلحه های جدیدتر تقلیل یافته است.

آیا خدماتی به این بزرگی قابل تشویق و پاداش نیستند؟

و آیا رژیم اسلامی صرفاً به سبب این توانایی ویژه ای که رژیم شاه و خیلی رژیم های دیگر فاقدش بوده و هستند، نمی بایست از رژیم شاه پیشی میگرفت و از لطف و مرحمت خاص اربابان جهانی برخوردار می شد؟

این بود رمز و راز حمایت ویژه بازار جهانی اسلحه به سرکردگی آمریکا از رژیم جنگ طلب و میلیتاریستی جمهوری اسلامی در برابر رژیم  ناتوان شاه....

و این است رمز و راز علاقه خاص آمریکا و غرب به رژیم جمهوری اسلامی و دلیل این که چرا همه رهبران کشورهای ابر قدرت بازار جهانی از اصلاح رژیم جمهوری اسلامی حرف می زنند، ولی هرگز و هرگز حتی کلمه ای در مورد سرنگونی رژیم اسلامی بر زبان نمی رانند.


امتیاز دوم تهدید نظامی منطقه برای خرید اسلحه  در جستجوی یک لولو خورخوره!


شاه نتوانست رهبران کشورهای عربی را با صدور انقلاب سفید خود بترساند.

رژیم شاه نتوانست موشک‌های میان برد و دور برد بسازد و در منطقه نفتی خاورمیانه تهدید اتمی و ترس از جنگ و آشوب به وجود آورد.

او یک لشکر کشی محدود به ظفار انجام داد و با شتاب تمام به جای خود برگشت، همین و بس!

این یک اعتراف تلخ به ناتوانی در راه به مصرف رسانیدن اسلحه های خریداری و انبار شده بود و سرنوشت شاه و رژیمش را رقم زد.


باید توجه کرد که رژیم شاه درست در زمانی مجبور به اعتراف به این ناتوانی و بی خود می شد که نظام کمونیستی شوروی دچار پیری شده بود و به جای تهدید اعراب با انقلاب های کمونیستی به راه رشد غیر سرمایه داری می رفت.

در آن زمان احزاب بعث عراق و سوریه به اندازه شاه ، کمونیستها را تار و مار و محکوم به اعدام میکردند، ولی در همان حال، به عنوان دوستان شوروی کمونیستی مورد حمایت مسکو بودند کار به جائی کشیده بود که حتی معمر قذافی از طریق ربودن هواپیما رهبران احزاب کمونیستی کشورهای منطقه را پائین کشیده و اعدام کرد، ولی با این وجود، در رابطه دوستانه اش با شوروی کمونیستی هیچ اتفاقی نیافتاد و آب از آب تکان نخورد.

#اشو

کلمه ها میکوبه، رژه نی
با قلمم می زنمتون یه دل سیر
شما مث مگسید توی چش شیر!



@C_B_SHAHZADEH