مجموعه توییت درباره تجربه تاریخی #محمدرضاشاه_پهلوی
برگرفته از مجموعه توییت #محمدرضایزدان_پناه
#شاه به دیکتاتوری یا استبداد متهم است. اما یک حاکم / شهریار را با مخالفانش میسنجند نه با مخالفان دیگر کشورها. کدام یک از مخالفان #شاه دموکرات بودند که #شاه در برابر آنها دیکتاتور محسوب شود؟ #مجاهدین_خلق؟ #چریکهای_فدایی؟ #خمینی؟
#لاجوردی؟ #بازرگان و #نهضت_آزادی و #طالقانی؟ #شریعتی و #نخشب؟ #حزب_توده طرفدار #شوروی؟ مخالفان شاه در مجموع عدهای #تروریست و #مرتجع بودند که مشکلشان فقدان آزادی نبود، بلکه دقیقا وجود آزادی از جمله برای زنان و آزادیهای اجتماعی بینظیر ایران و روابط گرم آن با کشورهای مختلف جهان بود.
قریب به اتفاق مخالفان #شاه، امتحانشان را در ۵۷ و بعد از آن پس و نشان دادند که منظورشان از آزادی چیست. #مجاهدین، #تودهایها، #نهضت_آزادی، #فداییها و #اسلامگراها که زندانهای ایران پیش از تباهی ۵۷ از آنها پر شده بود، بعد از #تباهی، در #خونخواری و #ارتجاع، با هم مسابقه گذاشته بودند.
مفاهیم و پدیدههایی هستند که به تنهایی معنی ندارند و در تقابل با اضداد خود، موجودیت پیدا میکنند. مثلا تا وقتی تاریکی وجود نداشته باشد، روشنایی معنی ندارد. یا شما وقتی سیر محسوب میشوید که قبل از آن گرسنه باشید. دیکتاتوری هم همین است. تا وقتی مخالفان شما عدهای مرتجع ضدآزادی باشند، شما بابت سرکوب آنها و پیشبرد جامعه به سوی #توسعه و #رفاه از طریق توسعه #اجتماعی و #فرهنگی، دیکتاتور محسوب نمیشوید. نه تنها دیکتاتور نیستید که بر مبنای نگاه پوپر که «با دشمنان آزادی باید دشمن بود»، در راه درست هم قدم برمیدارید.
مخالفان #شاه اما با #دروغگویی و با زبان چربونرمی که دارند، افکار ارتجاعی و #عقبمانده خود را مخفی کرده و خودشان را آزادیخواه جا میزنند تا #شاه را دیکتاتوری خونآشام معرفی کنند. نمونهاش: همین مخملباف ( #محسن_چریک ) که یک اسلامگرای تروریست بود اما حالا در مقام گاندی به #شاهزاده نامه مینویسد.
خب حالا یک نگاهی به دنیای آن روز بیندازیم و «دیکتاتوری» #شاه را با دیگر کشورها مقایسه کنیم. #شاه ایران با آن مخالفان #وحشیش به خونآشامی مشهور بود، در حالیکه ۱۰ سال قبل از سوییس، #حق_رای و #کاندیداتوری زنان را در سینی گذاشت و به آنها تقدیم کرد. در همان هنگام در اطراف ایران ,ترکیه و پاکستان و عراق با دیکتاتوریهای رسما نظامی ارتشی و بعثی اداره میشدند که در آنها نه خبری از توسعه و #رفاه_اقتصادی، #فرهنگی و #اجتماعی بود نه اساسا پیشرفت محلی از اعراب داشت. خونخواری در آنجا معنی داشت. افغانستان و کشورهایعرب منطقه که هیچ، کشورهای اطراف هم که اقمار شوروی.
حالا چرا کشورهای اطراف ایران اصلا؟ کره جنوبی (کره شمالی نهها، کره جنوبی) در کنترل کامل یک دیکتاتوری سرکوبگر ژنرالهای ارتش بود. در واقع در سرتاسر آسیا به جز ژاپن آنهم به خاطر شرایط خاص بعد از جنگ جهانی دوم، #ایران_شاهنشاهی ، #آزادترین و #مرفهترین و #پیشرفتهترین کشور محسوب میشد.
در #ایران_شاهنشاهی ، پیروان ادیان و مذاهب مختلف، آزادترین دوران تاریخ خودشان را داشتند. زنان برای فعالیتهای اجتماعی آزادی مطلق داشتند و بزرگترین دستاوردهای تاریخی خودشان را به دست آوردند. از نظر #اقتصادی و #صنعتی،با سرعت به سوی قویترین کشورهای دنیا میرفتیم و آبروی جهانی داشتیم ، البته همانطور که گفته شد پیروان مرتجعترین و خونخوارترین ایدئولوژیها بعضا در زندان بودند یا حین عملیات تروریستی کشته میشدند اما همانها #شاه را به دیکتاتوری متهم میکنند.
اصلا آسیا هم نه! همان روزهایی که روزنامهها و روشنفکران احمق فرانسوی، شاه را به خونخواری متهم میکردند، در بیخ گوششان و در وسط اروپا، در اسپانیا، دیکتاتوری ژنرال فرانکو سر کار بود که فقط ۲۰۰ هزار نفر را کشت. یا در یونان که دیکتاتوری خشن نظامی برقرار بود.
مدل #توسعهگرایی آمرانه #شاه، مدلی بود که همزمان تقریبا در تمام آسیا، آمریکای لاتین و جنوبی و حتی بخشهایی از اروپا حاکم بود. قرن ۲۰ شرایط خاصی داشت. نقشه و شرایط جهان در پایان قرن ۱۹ تغییر کرده بود و در بسیاری از کشورهای دنیا، حاکمان توسعهگرا برای پایان دادن به فقر و فلاکت و هل دادن کشورشان به سوی توسعه و #دموکراسی، چارهای جز توسعه آمرانه نداشتند. آسیا را نگاه کنید و آمریکای جنوبی و لاتین را. از سنگاپور تا مالزی و کره جنوبی و امارات و کویت و ترکیه و... همین راه را رفتند و امروز مردمشان کمابیش با عزت و احترام، زندگی مرفه و پیشرفتهای دارند و البته یک نکته بسیار مهم؛
در بسیاری از این کشورها، بعد از رسیدن به توسعه و رفاه، جامعه و دولت در یک قرارداد نانوشته با هم بر سر ادامه روند توسعه آمرانه تفاهم کردند. به تجربه مالزی و سنگاپور و امارات نگاه کنید.
@c_b_shahzadeh
ادامه ⏬
برگرفته از مجموعه توییت #محمدرضایزدان_پناه
#شاه به دیکتاتوری یا استبداد متهم است. اما یک حاکم / شهریار را با مخالفانش میسنجند نه با مخالفان دیگر کشورها. کدام یک از مخالفان #شاه دموکرات بودند که #شاه در برابر آنها دیکتاتور محسوب شود؟ #مجاهدین_خلق؟ #چریکهای_فدایی؟ #خمینی؟
#لاجوردی؟ #بازرگان و #نهضت_آزادی و #طالقانی؟ #شریعتی و #نخشب؟ #حزب_توده طرفدار #شوروی؟ مخالفان شاه در مجموع عدهای #تروریست و #مرتجع بودند که مشکلشان فقدان آزادی نبود، بلکه دقیقا وجود آزادی از جمله برای زنان و آزادیهای اجتماعی بینظیر ایران و روابط گرم آن با کشورهای مختلف جهان بود.
قریب به اتفاق مخالفان #شاه، امتحانشان را در ۵۷ و بعد از آن پس و نشان دادند که منظورشان از آزادی چیست. #مجاهدین، #تودهایها، #نهضت_آزادی، #فداییها و #اسلامگراها که زندانهای ایران پیش از تباهی ۵۷ از آنها پر شده بود، بعد از #تباهی، در #خونخواری و #ارتجاع، با هم مسابقه گذاشته بودند.
مفاهیم و پدیدههایی هستند که به تنهایی معنی ندارند و در تقابل با اضداد خود، موجودیت پیدا میکنند. مثلا تا وقتی تاریکی وجود نداشته باشد، روشنایی معنی ندارد. یا شما وقتی سیر محسوب میشوید که قبل از آن گرسنه باشید. دیکتاتوری هم همین است. تا وقتی مخالفان شما عدهای مرتجع ضدآزادی باشند، شما بابت سرکوب آنها و پیشبرد جامعه به سوی #توسعه و #رفاه از طریق توسعه #اجتماعی و #فرهنگی، دیکتاتور محسوب نمیشوید. نه تنها دیکتاتور نیستید که بر مبنای نگاه پوپر که «با دشمنان آزادی باید دشمن بود»، در راه درست هم قدم برمیدارید.
مخالفان #شاه اما با #دروغگویی و با زبان چربونرمی که دارند، افکار ارتجاعی و #عقبمانده خود را مخفی کرده و خودشان را آزادیخواه جا میزنند تا #شاه را دیکتاتوری خونآشام معرفی کنند. نمونهاش: همین مخملباف ( #محسن_چریک ) که یک اسلامگرای تروریست بود اما حالا در مقام گاندی به #شاهزاده نامه مینویسد.
خب حالا یک نگاهی به دنیای آن روز بیندازیم و «دیکتاتوری» #شاه را با دیگر کشورها مقایسه کنیم. #شاه ایران با آن مخالفان #وحشیش به خونآشامی مشهور بود، در حالیکه ۱۰ سال قبل از سوییس، #حق_رای و #کاندیداتوری زنان را در سینی گذاشت و به آنها تقدیم کرد. در همان هنگام در اطراف ایران ,ترکیه و پاکستان و عراق با دیکتاتوریهای رسما نظامی ارتشی و بعثی اداره میشدند که در آنها نه خبری از توسعه و #رفاه_اقتصادی، #فرهنگی و #اجتماعی بود نه اساسا پیشرفت محلی از اعراب داشت. خونخواری در آنجا معنی داشت. افغانستان و کشورهایعرب منطقه که هیچ، کشورهای اطراف هم که اقمار شوروی.
حالا چرا کشورهای اطراف ایران اصلا؟ کره جنوبی (کره شمالی نهها، کره جنوبی) در کنترل کامل یک دیکتاتوری سرکوبگر ژنرالهای ارتش بود. در واقع در سرتاسر آسیا به جز ژاپن آنهم به خاطر شرایط خاص بعد از جنگ جهانی دوم، #ایران_شاهنشاهی ، #آزادترین و #مرفهترین و #پیشرفتهترین کشور محسوب میشد.
در #ایران_شاهنشاهی ، پیروان ادیان و مذاهب مختلف، آزادترین دوران تاریخ خودشان را داشتند. زنان برای فعالیتهای اجتماعی آزادی مطلق داشتند و بزرگترین دستاوردهای تاریخی خودشان را به دست آوردند. از نظر #اقتصادی و #صنعتی،با سرعت به سوی قویترین کشورهای دنیا میرفتیم و آبروی جهانی داشتیم ، البته همانطور که گفته شد پیروان مرتجعترین و خونخوارترین ایدئولوژیها بعضا در زندان بودند یا حین عملیات تروریستی کشته میشدند اما همانها #شاه را به دیکتاتوری متهم میکنند.
اصلا آسیا هم نه! همان روزهایی که روزنامهها و روشنفکران احمق فرانسوی، شاه را به خونخواری متهم میکردند، در بیخ گوششان و در وسط اروپا، در اسپانیا، دیکتاتوری ژنرال فرانکو سر کار بود که فقط ۲۰۰ هزار نفر را کشت. یا در یونان که دیکتاتوری خشن نظامی برقرار بود.
مدل #توسعهگرایی آمرانه #شاه، مدلی بود که همزمان تقریبا در تمام آسیا، آمریکای لاتین و جنوبی و حتی بخشهایی از اروپا حاکم بود. قرن ۲۰ شرایط خاصی داشت. نقشه و شرایط جهان در پایان قرن ۱۹ تغییر کرده بود و در بسیاری از کشورهای دنیا، حاکمان توسعهگرا برای پایان دادن به فقر و فلاکت و هل دادن کشورشان به سوی توسعه و #دموکراسی، چارهای جز توسعه آمرانه نداشتند. آسیا را نگاه کنید و آمریکای جنوبی و لاتین را. از سنگاپور تا مالزی و کره جنوبی و امارات و کویت و ترکیه و... همین راه را رفتند و امروز مردمشان کمابیش با عزت و احترام، زندگی مرفه و پیشرفتهای دارند و البته یک نکته بسیار مهم؛
در بسیاری از این کشورها، بعد از رسیدن به توسعه و رفاه، جامعه و دولت در یک قرارداد نانوشته با هم بر سر ادامه روند توسعه آمرانه تفاهم کردند. به تجربه مالزی و سنگاپور و امارات نگاه کنید.
@c_b_shahzadeh
ادامه ⏬