Forwarded from پیوند نگار
آیا تاکنون نام شهرام امیری را شنیدهاید؟ شهرام امیری از محققان وزارت دفاع جمهوری اسلامی بود که به آمریکا پناهنده شد. جمهوری اسلامی خانوادهاش شامل پدر، مادر، همسر و فرزندش را به گروگان گرفت، شکنجه کرد و شهرام امیری را مجبور به بازگشت به ایران و تسلیم به مقامات امنیتی کرد. شهرام، بعد از چند ماه اعدام شد.
این فقط یک نمونه از گروگانگیری عزیزان و اعضای خانواده توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی است. همان نظامی که میخواست معنویت ملت را بالا ببرد و حالا خودش و ملت را در گندابی فروبرده که هزار و چند صد سال راکد مانده است.
نمیدانم شما هم از دستهٔ حسودان، منفعتطلبان، ایدئولوژیزدگان، زخمخوردگان یا جمودیافتگانی هستید که هریک با یک انگیزهٔ خاص به مسیح علینژاد میتازند یا آن دستهٔ سادهلوحی که فقط به او حمله میکنند چون «همه» به او حمله میکنند. اما روی صحبتم دقیقاً با شماست:
مسیح یک کنشگر مدنی است. کسی که انتخاب کرده برای باز کردن گره یا گرههایی از مشکلاتی که خودش سالها با آنها گریبانگیر بوده است، تلاش کند. تا اینجا او مثل بسیاری دیگر از کنشگران مدنی است. آنچه او را متمایز میکند، تأثیر شگرفی است که کمپینهایش در فضای داخلی و بینالمللی ایجاد کرده است.
اگر امروز زنان فرصت ورود به ورزشگاه را خواهند یافت از مسیر چنین کنشهایی عبور کرده که جهانیان از نقضِ حقوقِ انسانی در ایران آگاه شدهاند و با اهرم فشار بینالمللی روزنهای باز شده است، وگرنه خوب میدانیم که از صندوق رأیی که کلاهبرداران آن را تبلیغ میکردند، هرگز بخاری بر نخواسته است.
مسیح میتوانست مثل بسیاری از جیرهخواران حکومت، در آتلانتا یا لندن خبرنگار یا مجری فلان شبکه باشد و دولت ایران هم به پاس خدماتش مانند خانم ر.ر ممنوعالمعامله بودن خود و همسرش را لغو کند. اما انتخاب او کنش مؤثر بوده است.
قسمت دردناک ماجرا این است که نه تنها کسی قدردان تلاشهای جدی او برای بهبود آزادیهای مدنی نیست، که همواره کانون هجمهٔ ناجوانمردانهٔ اصلاحطلبان، چپگرایان، سلطنتطلبان، مجاهدین خلق، حزباللهیها، پیروان مکتب تورنتو، روحانیون، مجریان شبکهٔ بیبیسی، کافهنشینانِ شیرکاکائودوست و از همه نارواتر، گروهی از زنان است. بوقهای تبلیغاتی اصلاحطلبان موفق شدهاند جوی درست کنند که جامعه بیآنکه شناختی از مسیح داشته باشد او را تخطئه کند.
.
من یک شهروند عادیام، یکی مثل خود شما که به لطفِ اعتماد بسیاری از شهروندانِ دیگرِ چون خودم، تریبونی یافتم تا پژواک صداهایی باشم که خاموش ماندهاند. تجربهٔ شخصیام چنین بوده است که از روزی که اندکی مورد توجه قرار گرفتهام، همواره با آماجی از تهمتها از وابستگی به امریکا و اسرائیل و آلبانی و عربستان و مجاهدین و... گرفته تا اتهامهای سخیف اخلاقی و سایبری و امنیتی روبرو شدهام. به همین دلیل مسیح را درک میکنم و بر آن شدم تا این مطلب را بنویسم.
چند روز پیش، جمهوری اسلامی به سنت دیرینش برخی از اعضای خانوادهٔ مسیح علینژاد را به گروگان گرفته است. این هزینهایست که یک کنشگر برای پافشاری بر هدفش میپردازد. روی صحبتم هنوز با شماست. مسیح این هزینه را به خاطر بهبود وضعیت شما، دختران و زنان ایرانی، میپردازد. بیچشم و رو نباشید و در این شرایط تنهایش نگذارید.
#چهارشنبه_های_سفید #گروگان_گیری #جمهوری_اسلامی #شهرام_امیری #مسیح_علی_نژاد
مطلب از کانال تلگرام عجیبزاده
@c_b_shahzadeh
این فقط یک نمونه از گروگانگیری عزیزان و اعضای خانواده توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی است. همان نظامی که میخواست معنویت ملت را بالا ببرد و حالا خودش و ملت را در گندابی فروبرده که هزار و چند صد سال راکد مانده است.
نمیدانم شما هم از دستهٔ حسودان، منفعتطلبان، ایدئولوژیزدگان، زخمخوردگان یا جمودیافتگانی هستید که هریک با یک انگیزهٔ خاص به مسیح علینژاد میتازند یا آن دستهٔ سادهلوحی که فقط به او حمله میکنند چون «همه» به او حمله میکنند. اما روی صحبتم دقیقاً با شماست:
مسیح یک کنشگر مدنی است. کسی که انتخاب کرده برای باز کردن گره یا گرههایی از مشکلاتی که خودش سالها با آنها گریبانگیر بوده است، تلاش کند. تا اینجا او مثل بسیاری دیگر از کنشگران مدنی است. آنچه او را متمایز میکند، تأثیر شگرفی است که کمپینهایش در فضای داخلی و بینالمللی ایجاد کرده است.
اگر امروز زنان فرصت ورود به ورزشگاه را خواهند یافت از مسیر چنین کنشهایی عبور کرده که جهانیان از نقضِ حقوقِ انسانی در ایران آگاه شدهاند و با اهرم فشار بینالمللی روزنهای باز شده است، وگرنه خوب میدانیم که از صندوق رأیی که کلاهبرداران آن را تبلیغ میکردند، هرگز بخاری بر نخواسته است.
مسیح میتوانست مثل بسیاری از جیرهخواران حکومت، در آتلانتا یا لندن خبرنگار یا مجری فلان شبکه باشد و دولت ایران هم به پاس خدماتش مانند خانم ر.ر ممنوعالمعامله بودن خود و همسرش را لغو کند. اما انتخاب او کنش مؤثر بوده است.
قسمت دردناک ماجرا این است که نه تنها کسی قدردان تلاشهای جدی او برای بهبود آزادیهای مدنی نیست، که همواره کانون هجمهٔ ناجوانمردانهٔ اصلاحطلبان، چپگرایان، سلطنتطلبان، مجاهدین خلق، حزباللهیها، پیروان مکتب تورنتو، روحانیون، مجریان شبکهٔ بیبیسی، کافهنشینانِ شیرکاکائودوست و از همه نارواتر، گروهی از زنان است. بوقهای تبلیغاتی اصلاحطلبان موفق شدهاند جوی درست کنند که جامعه بیآنکه شناختی از مسیح داشته باشد او را تخطئه کند.
.
من یک شهروند عادیام، یکی مثل خود شما که به لطفِ اعتماد بسیاری از شهروندانِ دیگرِ چون خودم، تریبونی یافتم تا پژواک صداهایی باشم که خاموش ماندهاند. تجربهٔ شخصیام چنین بوده است که از روزی که اندکی مورد توجه قرار گرفتهام، همواره با آماجی از تهمتها از وابستگی به امریکا و اسرائیل و آلبانی و عربستان و مجاهدین و... گرفته تا اتهامهای سخیف اخلاقی و سایبری و امنیتی روبرو شدهام. به همین دلیل مسیح را درک میکنم و بر آن شدم تا این مطلب را بنویسم.
چند روز پیش، جمهوری اسلامی به سنت دیرینش برخی از اعضای خانوادهٔ مسیح علینژاد را به گروگان گرفته است. این هزینهایست که یک کنشگر برای پافشاری بر هدفش میپردازد. روی صحبتم هنوز با شماست. مسیح این هزینه را به خاطر بهبود وضعیت شما، دختران و زنان ایرانی، میپردازد. بیچشم و رو نباشید و در این شرایط تنهایش نگذارید.
#چهارشنبه_های_سفید #گروگان_گیری #جمهوری_اسلامی #شهرام_امیری #مسیح_علی_نژاد
مطلب از کانال تلگرام عجیبزاده
@c_b_shahzadeh