#ابان_ادامه_دارد

کارون پس از هامون، پس از زاینده رود آمد
اخبار را خواندم ز قلبم بوی دود آمد

این چندمین بار است میسوزم من از اخبار
مرگ خزر کی میشود بر پیکرم آوار

بر کشورم هی رفت ،
هی، موج مصیبت وای
از سیل ویرانیش
من ویران ز سرتاپای
هر بار صدها تکه شد قلبم
به مغزم گفت
زنجیره شو،
بر مرگ ایرانت! نباید خفت
موضوع تنها قتل عام نسل انسان نیست
اینجا طبیعت میکشد این کز وطن عاریست

حتی هوا هم سینهاش از خاکها پر شد

آبی نماند و نان مردم مشتی آجر شد

هر روز در پشت خبرهایی که میخوانی

یک داد هم میآید از آن پشت،میدانی؟

میگوید ای ایران!
گهر در مرز باقی نیست

برخیز اگر از جنگ این آخوند باکی نیست


خواستن توانستن است؛

✊ به گواهی تاریخ، هیچ قدرتی قوی تر از اراده مردمی که تصمیم گرفتن برای آزادی بجنگند نيست...

#هموطن_بپاخیز
#پاینده_ایران
#بپاخیزیم
#فریاد_ابانیم
#ارتادخت
@C_B_SHAHZADEH

همه باید به خیابان برویم
جان به کف از دل و از جان برویم

مثل موج از دل هر خانه ی خویش
به در آییم و به توفان برویم

وطنت قلعة زندان شده است
تو بیا از دل زندان برویم

ای چهل ساله اسیر دد و دیو
وقت آن شد سوی دیوان برویم


🔻روی دیوارهای شهر بنویسید، «سرکوب پایان راه نیست،‌ مقاومت زندگیست»✊

#پاینده_ایران
#بپاخیزیم
#فریاد_ابانیم
#ارتادخت

کسی می خواهد در اندوه همیشگی خیابان،
شیپور رابطه را به صدا در آورد.
از من می پرسد؛
تو آیا هنگام کار هم فکر می کنی؟!
می گویم آری.
من به شبنمی که بخار می شود
در بیشه های سبز خیال؛
به روز، ماه، فصل‌ها.
به اندوه شقایق ها،
فکر می کنم!
من هر روز،
به اندازه‌ی صد و پنجاه پله و
چهارسالن بزرگی که تی می کشم،
فکر می کنم!

من هر روز
به اندازه‌ی تمامی سطل‌های آشغال و
تف‌هایی که روی‌ام پرتاب می‌شود؛
فکر می کنم.
به خودم می گویم
تو،
آخرین قربانی این خیابان نیستی!

#ارتادخت
#فریاد_ابانیم

از ناودان فهمیدم که باران چقدر شتاب دارد.
وقتی از هم پاشید،
سیل جاری شد!
باران و سیل مسیر خود را نمی دانستند!
هر دو از باد گذشتند.
درخت ها عریان شدند.

مرگ هیچ برگی شبیه دیگری نبود.

آن هاسرپناه گنجشک ها بودند!

«ناله را هر چند می خواهم که پنهان برکشم
سینه می گوید که من تنگ آمدم و فریاد کن»✊

#پاینده_ایران
#بپاخیزیم
#فریاد_ابانیم
#ارتادخت


@C_B_SHAHZADEH

من برایِ حالِ خوبم ، می جنگم !
قوی بودن ؛ در دنیایِ من ، انتخاب نیست ،
یک قانونِ اساسی و اجباریست .
اوضاع ، هرچقدر که می خواهد ، بد باشد ؛
من شکست را ، نمی پذیرم !
به جایِ نشستن و افسوس خوردن ؛ می ایستم و شرایط را تغییر می دهم !
می جنگم ، زخمی می شوم ، زمین می خورم ، اما شکست ، هرگز !
من عمیقا باور دارم که شایسته ی آرامشم ،
و برایِ داشتنش ،با تمامِ توانم ، تلاش می کنم .
من آفریده نشده ام که تسلیم باشم ،
که مغلوب باشم ،
که ضعیف باشم !
من آمده ام که جهان را ، تسلیمِ آرزوهایم کنم ،
"من" خواسته ام !
پس می شود ...
من زنی آزاده ام...
🔻هرکجا فریاد آزادیست، منم ✊

#خشم_ما_از_سلاح_شما_قویتر_است
#آبانی_دیگر_میسازیم
#ارتادخت

@C_B_SHAHZADEH

«در ستایش قتل‌عام شدگان»

نه ستاره‌ها،
نه کهکشان،
نام شکوهمند شما را تداعی نمی کند
.
چگونه ؟
آنجا درزیر آن آسمان شما را ‌بردند؟
و کهکشان، درسکوت ‌گذشت!
ستارگان را نخواهیم بخشید!
چرا که از درد
تکه تکه نشدند.
و باد را
نخواهیم بخشید..

چراکه در برجها نعره برنیاورد..
که انسان،، سینه‌اش از حلقوم بیرون جهد.
تنها یک چیز آرامشمان می‌دهد
«خورشید آرمان..
دردیده‌هاتان ...
چه زیبا،، درخشیده بود!».

🔸 سرکوب پایان کار نیست.
مقاومت زندگیست.

#دادخواهم
#پاینده_ایران
#بپاخیزیم
#فریاد_ابانیم
#ارتادخت

«سقفی از برف»

«برای اعتراضات هموطنان در سرمای سخت و
سخت کوشی آنها در راهشان»

سقفی از برف و سایبان از باد ،،
زدی آنجا مقابل بیداد

بر سر چارراه سرد جهان،، می کشی همچو مشعلی فریاد،،

پیش شلاق باد و سوزش برف چون سپیدار ماندی و شمشاد
کوه را می کنی به سوزن صبر،،به
پی همچو تیشة فرهاد

روزها یک به یک رسند و شوند

شصت و هفتاد یا هشتاد
همچنان صخرهای که بر ساحل
کوبش موج دید و پس نفتاد
تو نشستی که بر بخیزانی یک جهان را علیه استبداد
خیس باران هماره ایستاده،، سر بلندانه همچو سروآزاد

عابران غرق حیرت خویشند،،
کین ،، قبیله ست از کدام نژاد؟

اینچنین کوهسار پا برجای
دل تاریخ هم ندارد یاد

سقفی از عشق و سایبان از عزم کرده دستان عزم تو بنیاد،

بی شک این قوم با چنین ایمان هرچه ویران، ز نو کند آباد
#ارتادخت

#راه نجات ایران، براندازی است

‍ « شمع»

خواهم افروخت در تاریکی ذهنم
آنجایی که رستنگاه آزادی و آبادیست. و پوشاندن لباسی از جنس روشنی بر تن تاریک سیاهی ،

بانگ و خونخواهی پروانه سر خواهم داد که بجرم عاشقی بر دارش کردند یا آنقدر عرصه بر اوتنگ که مجبور به فرارش کردند .

شمعی روشن خواهم برای ذهن های تاریک ، آنجا که بجای مدد برادر عزم سفر #خانه_تاریک_خدا میکنی

آنجا که همسایه ات از گرسنگی میمیرد و تو صدها گوسفند به ریا راهی قربانگاه میکنی

شمعی باید افروخت برای این #تاریکی

تاکه پدر سر نبرد دختر

تا که پسر نکند منع مادر

تاکه برادر نزند آتش بجان خواهر

تا همسر شرم نکند بوسیدن بی محابای همسر بجرم #عاشقی ،

#بر_دل_وفکراین_ملت_خوابزده_تاریک_نشین_شمعی_باید_روشن_کرد

شمعی باید افروخت نه برای حزن واندوه
#شام_غریبان_کربلا 👉بلکه👇

برای غربت هر ایرانی در خاک وطنش

مادر و پدران بی سرپناه وبی مسکنش

برای نان آوران بیکار ،
حاکمان نالایق بی عار
ملت خفته ی غافل تازی پرست
مملکت تاراج رفته بی حصار


#بیتفاوت_نباشیم
#ارتادخت

اینک منم، سمج
از سرزمین زور
از سرزمین نفت...
از سرزمین سبز بزرگی که تاج فقر
بر تارکش نهاده و او را
تاراج کرده‌اند؛،،،

زنی که جز گسستن زنجیر دشمنان
از پای شهر خویش،،

در سر امید باروری را نمی‌پذیرد!

زنی پُر از امید که زندان باغ را
در سرزمین روز تفاوت نمی‌نهد؛

زنی که از گلوله نمی‌ترسد
زنی که صادقانه به آزادیِ سخن
از حبس‌گاه نای...
در شهر سرد شب‌زده‌اش ارج می‌نهد؛

بیهوده نیست که بی هیچ واهمه
اینک منم...
زنی هزار لب
زنی هزار کینه در سرزمین نفت...

فریاد می‌کشم!

🔻هرکجا فریاد آزادیست، منم ✊


#پاینده_ایران
#بپاخیزیم
#فریاد_ابانیم
#ارتادخت