Forwarded from اتچ بات
Telegram
attach 📎
Forwarded from پیوند نگار
🤝 پس از دو روز
✍ رسول بداقی
کانونهای صنفی معلمان کشور در قالب شورای هماهنگی تشکلهای صنفی طی بیانیه ای روزهای ۲۲ و ۲۳ مهرماه را به خاطر شرایط ناگوار قیمت کالاها و افزایش تورم ، دشواری زندگی مردم و پایین بودن حقوق معلمان نسبت به میزان افزایش تورم، پایین بودن سطح کیفی آموزش در کشور و.... اعتصاب عمومی اعلام کرد، شورای هماهنگی کانونهای صنفی، معلمان و مردم رادر این اعتصاب به کمک و همراهی فراخواند.
با توجه به اینکه زمینه ی هرگونه اعتراض و اعتصاب در جامعه فراهم بود، استقبال خوبی هم از طرف معلمان شد ، معلمان درشهرهای بسیاری به این اعتصاب پیوستند.
اماچندویژگی بارز دراین گام از اعتراضات صنفی نسبت به سایر اعتراضات را می شود دید .
#یکی این که معلمان بطور شجاعانه و بدون ترس از حکومت با عکس و فیلم ، رو در رو خود را به مسئولین و نیروهای امنیتی نشان دادند، این کار معلمان شیوه نوینی از اعتراض و گامی به پیش درراه دادخواهی صنفی بود.
ویژگی #دوم این اعتراضات حضور گسترده ی زنان معلم بود.زنان بیش از نیمی از جمعیت معلمان ایران را دارا می باشند.درنتیجه پتانسیل بالایی خواهند داشت، تا درآینده ی نه چندان دور نقش مهمتری را در راه رسیدن به خواست صنفی خود بازی کنند.
ویژگی #سوم این گام بزرگ از اعتراضات، همراهی جوانان دانشجودر دانشگاه تهران، در دو تجمع جداگانه به فراخوان معلمان بود، و این همراهی و همدلی می تواند،گامی به پیش برای همبستگی اصناف وتشکیل جبهه ی صنفی در راه رسیدن به اهداف اجتماعی باشد.
ویژگی #چهارم این اعتصابات هزینه پایین آن بود.سوای از دستگیری محمدرضا رمضان زاده دبیر شورای هماهنگی و عباس واحديان شاهرودي از مشهد تاکنون خبر دستگیری هیچ فردی از معلمان معترض به گوش نرسیده.
درکل فعالیتهای صنفی وارد فاز تازه ای شده است، متاسفانه امید به اصلاح حکومت درمیان بخش بزرگی از مردم کاهش یافته ، گرانی، قانون گریزی حاکمان و چپاول بیت المال توسط بخشی از حاکمیت، زمینه ی رویگردانی مردم را بیشتر فراهم کرده است.
گرچه گوش مسئولین هرگز به حرف مردم باز نبوده است، و مسئولین به حرف مردم کوچکترین اعتنایی نکرده اند ، و این بی اعتنایی حاکمان نسبت به خواست مردم، نشان بارزی از حاکمیت دیکتاتور منشانه ی حاکمان جمهوری اسلامی است .
اما دراین مرحله از اعتصابات معلمان نیز نباید انتظار رسیدگی به خواسته های به حق خود را داشته باشند، زیرا حاکمان جمهوری اسلامی با مردم فاصله بسیاری دارند، زبان حاکمان زبان زور و قلدریست ، و زبان مردم زبان خواهش است.
خواهش در برابر زور گویان آنان را جری تر و بیشترثابت قدم می کند.
رسیدن به هرخواسته ای ، نیاز به تلاش بیشتر ،جدیت، پیگیری وهماهنکی بیشتری دارد.
#ایران_رو_پس_میگیریم
#نظام_رفتنی_است
#اعتصابات_سراسری
#اتحاد_رمز_پیروزی
#کمپین_بازگشت_شاهزاده
🔵 @c_b_shahzadeh
✍ رسول بداقی
کانونهای صنفی معلمان کشور در قالب شورای هماهنگی تشکلهای صنفی طی بیانیه ای روزهای ۲۲ و ۲۳ مهرماه را به خاطر شرایط ناگوار قیمت کالاها و افزایش تورم ، دشواری زندگی مردم و پایین بودن حقوق معلمان نسبت به میزان افزایش تورم، پایین بودن سطح کیفی آموزش در کشور و.... اعتصاب عمومی اعلام کرد، شورای هماهنگی کانونهای صنفی، معلمان و مردم رادر این اعتصاب به کمک و همراهی فراخواند.
با توجه به اینکه زمینه ی هرگونه اعتراض و اعتصاب در جامعه فراهم بود، استقبال خوبی هم از طرف معلمان شد ، معلمان درشهرهای بسیاری به این اعتصاب پیوستند.
اماچندویژگی بارز دراین گام از اعتراضات صنفی نسبت به سایر اعتراضات را می شود دید .
#یکی این که معلمان بطور شجاعانه و بدون ترس از حکومت با عکس و فیلم ، رو در رو خود را به مسئولین و نیروهای امنیتی نشان دادند، این کار معلمان شیوه نوینی از اعتراض و گامی به پیش درراه دادخواهی صنفی بود.
ویژگی #دوم این اعتراضات حضور گسترده ی زنان معلم بود.زنان بیش از نیمی از جمعیت معلمان ایران را دارا می باشند.درنتیجه پتانسیل بالایی خواهند داشت، تا درآینده ی نه چندان دور نقش مهمتری را در راه رسیدن به خواست صنفی خود بازی کنند.
ویژگی #سوم این گام بزرگ از اعتراضات، همراهی جوانان دانشجودر دانشگاه تهران، در دو تجمع جداگانه به فراخوان معلمان بود، و این همراهی و همدلی می تواند،گامی به پیش برای همبستگی اصناف وتشکیل جبهه ی صنفی در راه رسیدن به اهداف اجتماعی باشد.
ویژگی #چهارم این اعتصابات هزینه پایین آن بود.سوای از دستگیری محمدرضا رمضان زاده دبیر شورای هماهنگی و عباس واحديان شاهرودي از مشهد تاکنون خبر دستگیری هیچ فردی از معلمان معترض به گوش نرسیده.
درکل فعالیتهای صنفی وارد فاز تازه ای شده است، متاسفانه امید به اصلاح حکومت درمیان بخش بزرگی از مردم کاهش یافته ، گرانی، قانون گریزی حاکمان و چپاول بیت المال توسط بخشی از حاکمیت، زمینه ی رویگردانی مردم را بیشتر فراهم کرده است.
گرچه گوش مسئولین هرگز به حرف مردم باز نبوده است، و مسئولین به حرف مردم کوچکترین اعتنایی نکرده اند ، و این بی اعتنایی حاکمان نسبت به خواست مردم، نشان بارزی از حاکمیت دیکتاتور منشانه ی حاکمان جمهوری اسلامی است .
اما دراین مرحله از اعتصابات معلمان نیز نباید انتظار رسیدگی به خواسته های به حق خود را داشته باشند، زیرا حاکمان جمهوری اسلامی با مردم فاصله بسیاری دارند، زبان حاکمان زبان زور و قلدریست ، و زبان مردم زبان خواهش است.
خواهش در برابر زور گویان آنان را جری تر و بیشترثابت قدم می کند.
رسیدن به هرخواسته ای ، نیاز به تلاش بیشتر ،جدیت، پیگیری وهماهنکی بیشتری دارد.
#ایران_رو_پس_میگیریم
#نظام_رفتنی_است
#اعتصابات_سراسری
#اتحاد_رمز_پیروزی
#کمپین_بازگشت_شاهزاده
🔵 @c_b_shahzadeh
Telegram
attach📎
Forwarded from پیوند نگار
🔵 ستایش کنم پاک پروردگار
بلند آسمان آفرین کردگار
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
خداوند ایمان و دین بهین
اهورا نگهدار ایران زمین
خداوند زرتشت و دین و نماز
خداوند #فردوسی سرفراز
خداوند جمشید و کاووس کی
خداوند کیخسرو نیک پی
همان کو که بر شهریاران سزاست
خداوند روزی ده رهنماست
همان کو که بهر شکوه زمین
ز مرز فریدون و هم آبتین
از آن نامداران و گردنکشان
دلیران ملک و درفش کیان
فروهر شکوفای بخت آفرید
شهنشاه #کورش به تخت آفرید
ورا گفت ای #کورش پاکزاد
گرامی شهنشاه مردم نهاد
بزرگی و هم دادخواهی توراست
سر آغاز و سرفصل شاهی توراست
تو را آفریدم که افزون شوی
نکونام همچون فریدون شوی
غلاف از سپر باز کن پر هنر
دلاور شهنشاه والا گهر
به من ده #مسیحا کنون دست راست
جهانداریت بخشم این را سزاست
به رزم اهرمن را تو درگیر کن
نبوکد نذر را سرازیر کن
خداوند سازنده گردون سپهر
فروزنده کیهان و ناهید و مهر
#مسیحای_کورش شهنشاه ماست
مر این گونه تقدیر مارا سزاست
ببخشای دیهیم و تخت کیان
به #دوم_رضاشاه خلد آشیان
#کمپین_بازگشت_شاهزاده
فدایی ایران
#انوشیروان
🔵 https://t.me/C_B_SHAHZADEH
بلند آسمان آفرین کردگار
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
خداوند ایمان و دین بهین
اهورا نگهدار ایران زمین
خداوند زرتشت و دین و نماز
خداوند #فردوسی سرفراز
خداوند جمشید و کاووس کی
خداوند کیخسرو نیک پی
همان کو که بر شهریاران سزاست
خداوند روزی ده رهنماست
همان کو که بهر شکوه زمین
ز مرز فریدون و هم آبتین
از آن نامداران و گردنکشان
دلیران ملک و درفش کیان
فروهر شکوفای بخت آفرید
شهنشاه #کورش به تخت آفرید
ورا گفت ای #کورش پاکزاد
گرامی شهنشاه مردم نهاد
بزرگی و هم دادخواهی توراست
سر آغاز و سرفصل شاهی توراست
تو را آفریدم که افزون شوی
نکونام همچون فریدون شوی
غلاف از سپر باز کن پر هنر
دلاور شهنشاه والا گهر
به من ده #مسیحا کنون دست راست
جهانداریت بخشم این را سزاست
به رزم اهرمن را تو درگیر کن
نبوکد نذر را سرازیر کن
خداوند سازنده گردون سپهر
فروزنده کیهان و ناهید و مهر
#مسیحای_کورش شهنشاه ماست
مر این گونه تقدیر مارا سزاست
ببخشای دیهیم و تخت کیان
به #دوم_رضاشاه خلد آشیان
#کمپین_بازگشت_شاهزاده
فدایی ایران
#انوشیروان
🔵 https://t.me/C_B_SHAHZADEH
Telegram
attach📎
Forwarded from ستاد مشترک ۷ آبان
📚زندگی نامه #کوروش_بزرگ📚
#قسمت_دوم
✍از آنجا اخلاقاً آرامتر شده بود نسبت به دوستانش بیشتر مهربانی از خود نشان می داد.کوروش بزرگ در واقع به هنگام تمرین های ورزشی،از قبیل سوارکاری و تیراندازی و غیره، که جوانان هم سن و سال اغلب با هم رقابت می کنند،او برای آنکه رقیبان خود را ناراحت و عصبی نکند آن مسابقه هایی را انتخاب نمی کرد که می دانست در آنها از ایشان قوی تر است و حتماً برنده خواهد شد،بلکه آن تمرین هایی را انتخاب می نمود که در آنها خود را ضعیف تر از رقیبانش می دانست،و ادعا می کرد که از ایشان پیش خواهد افتاد و از قضا در پرش با اسب از روی مانع ونبرد با تیر وکمان و نیزه اندازی از روی زین،با اینکه هنوز بیش از اندازه ورزیده نبود،اول می شد.
✍کوروش وقتی هم مغلوب می شد نخستین کسی بود که به خود می خندید. از آنجا که شکست های کوروش در مسابقات وی را از تمرین و تلاش در آن بازیها دلزده و نومید نمی کرد،و برعکس با سماجت تمام میکوشید تا در دفعه ی بعد در آن بهترکامیاب شود؛در اندک مدت به درجه ای رسیدکه در سوارکاری با رقیبان خویش برابر شد و بازهم چندان شور و حرارت به خرج می داد تا سرانجام از ایشان هم جلو زد. وقتی کوروش در این زمینه ها تعلیم و تربیت کافی یافت به طبقه ی جوانان هیجده تا بیست ساله درآمد،و در میان ایشان با تلاش و کوشش در همه ی تمرین های اجباری،با ثبات و پایداری ، با احترام وگذشت به سالخوردگان و با فرمانبردایش از استان انگشت نما گردید. »
✍زندگی کوروش جوان بدین حال ادامه یافت تا آنکه یک روز اتفاقی روی داد که مقدر بود زندگی کوروش را دگرگون سازد؛« یک روز که کوروش در ده بایاران خود بازی می کرد و از طرف همه ی ایشان در بازی به عنوان پادشاه انتخاب شده بود پیشآمدی روی دادکه هیچکس پی آمدهای آنرا پیش بینی نمی کرد. کوروش بر طبق اصول و مقررات بازی چند نفری را به عنوان نگهبانان شخصی و پیام رسانان خویش تعیین کرده بود. هر یک به وظایف خویش آشنا بود و همه می بایست از فرمانهاو دستورهای فرمانروای خود در بازی اطاعت کنند.
✍یکی از بچه ها که دراین بازی شرکت داشت و پسریکی از نجیب زادگان ماد به نام آرتمبارس بود،چون با جسارت تمام ازفرمانبری از کوروش خودداری کردتوقیف شد و بر طبق اصول و مقررات واقعی جاری در دربار پادشاه اکباتان شلاقش زدند. وقتی پس از این تنبیه،که جزو مقررات بازی بود،ولش کردند پسرک بسیار خشمگین و ناراحت بود،چون با او که فرزند یکی از نجبای قوم بود همان رفتار زننده و توهین آمیزی راکرده بودندکه معمولاً با یک پسر روستایی حقیر میکنند.
✍رفت و شکایت به پدرش برد. آرتمبارس که احساس خجلت و اهانت فوق العاده ای نسبت به خود کرد از پادشاه بارخواست،ماجرا را به استحضار او رسانید و از اهانت و بی حرمتی شدید و آشکاری که نسبت به طبقه ی نجبا شده بود شکوه نمود. پادشاه کوروش و پدرخوانده ی او را به حضور طلبید و عتاب و خطابش به آنان بسیار تند و خشن بود. به کوروش گفت: «این تویی،پسر روستایی حقیری چون این مردک،که به خودجرئت داده و پسر یکی از نجبای طراز اول مرا تنبیه کرده ای؟ »
کوروش جواب داد:
«هان ای پادشاه!من اگرچنین رفتاری با او کرده ام عملم درست و منطبق بر عدل و انصاف بوده است. بچه های ده مرا به عنوان شاه خود در بازی انتخاب کرده بودند،چون به نظرشان بیش ازهمه ی بچه های دیگر شایستگی این عنوان را داشتم. باری،در آن حال که همگان فرمان های مرا اجرا می کردند این یک به حرفهای من گوش نمی داد. »
✍استیاگ دانست که این یک چوپان زاده ی معمولی نیست که اینچنین حاضر جوابی می کند!در خطوط چهره ی او خیره شد،به نظرش شبیه به خطوط چهره ی خودش می آمد. بی درنگ شاکی و پسرش رامرخص کرد و آنگاه میتراداتس را خطاب قرار داده بی مقدمه گفت : « این بچه را از کجا آورده ای؟»چوپان بیچاره سخت جا خورد،من من کنان سعی کرد قصه ای سر هم کند و به شاه بگوید ولی وقتی که استیاگ تهدیدش کرده که اگر راست نگوید همانجا پوستش را زنده زنده خواهد کند،تمام ماجرا را آنسان که می دانست برایش بازگفت.
✍استیاگ بیش ازآنکه از هارپاگ خشمگین شده باشد از کوروش ترسیده بود. بار دیگر مغان دربار و معبران خواب رابرای رایزنی فراخواند...
🌹پایان قسمت #دوم🌹
ادامه دارد...❤️
@Setade7Abban
#قسمت_دوم
✍از آنجا اخلاقاً آرامتر شده بود نسبت به دوستانش بیشتر مهربانی از خود نشان می داد.کوروش بزرگ در واقع به هنگام تمرین های ورزشی،از قبیل سوارکاری و تیراندازی و غیره، که جوانان هم سن و سال اغلب با هم رقابت می کنند،او برای آنکه رقیبان خود را ناراحت و عصبی نکند آن مسابقه هایی را انتخاب نمی کرد که می دانست در آنها از ایشان قوی تر است و حتماً برنده خواهد شد،بلکه آن تمرین هایی را انتخاب می نمود که در آنها خود را ضعیف تر از رقیبانش می دانست،و ادعا می کرد که از ایشان پیش خواهد افتاد و از قضا در پرش با اسب از روی مانع ونبرد با تیر وکمان و نیزه اندازی از روی زین،با اینکه هنوز بیش از اندازه ورزیده نبود،اول می شد.
✍کوروش وقتی هم مغلوب می شد نخستین کسی بود که به خود می خندید. از آنجا که شکست های کوروش در مسابقات وی را از تمرین و تلاش در آن بازیها دلزده و نومید نمی کرد،و برعکس با سماجت تمام میکوشید تا در دفعه ی بعد در آن بهترکامیاب شود؛در اندک مدت به درجه ای رسیدکه در سوارکاری با رقیبان خویش برابر شد و بازهم چندان شور و حرارت به خرج می داد تا سرانجام از ایشان هم جلو زد. وقتی کوروش در این زمینه ها تعلیم و تربیت کافی یافت به طبقه ی جوانان هیجده تا بیست ساله درآمد،و در میان ایشان با تلاش و کوشش در همه ی تمرین های اجباری،با ثبات و پایداری ، با احترام وگذشت به سالخوردگان و با فرمانبردایش از استان انگشت نما گردید. »
✍زندگی کوروش جوان بدین حال ادامه یافت تا آنکه یک روز اتفاقی روی داد که مقدر بود زندگی کوروش را دگرگون سازد؛« یک روز که کوروش در ده بایاران خود بازی می کرد و از طرف همه ی ایشان در بازی به عنوان پادشاه انتخاب شده بود پیشآمدی روی دادکه هیچکس پی آمدهای آنرا پیش بینی نمی کرد. کوروش بر طبق اصول و مقررات بازی چند نفری را به عنوان نگهبانان شخصی و پیام رسانان خویش تعیین کرده بود. هر یک به وظایف خویش آشنا بود و همه می بایست از فرمانهاو دستورهای فرمانروای خود در بازی اطاعت کنند.
✍یکی از بچه ها که دراین بازی شرکت داشت و پسریکی از نجیب زادگان ماد به نام آرتمبارس بود،چون با جسارت تمام ازفرمانبری از کوروش خودداری کردتوقیف شد و بر طبق اصول و مقررات واقعی جاری در دربار پادشاه اکباتان شلاقش زدند. وقتی پس از این تنبیه،که جزو مقررات بازی بود،ولش کردند پسرک بسیار خشمگین و ناراحت بود،چون با او که فرزند یکی از نجبای قوم بود همان رفتار زننده و توهین آمیزی راکرده بودندکه معمولاً با یک پسر روستایی حقیر میکنند.
✍رفت و شکایت به پدرش برد. آرتمبارس که احساس خجلت و اهانت فوق العاده ای نسبت به خود کرد از پادشاه بارخواست،ماجرا را به استحضار او رسانید و از اهانت و بی حرمتی شدید و آشکاری که نسبت به طبقه ی نجبا شده بود شکوه نمود. پادشاه کوروش و پدرخوانده ی او را به حضور طلبید و عتاب و خطابش به آنان بسیار تند و خشن بود. به کوروش گفت: «این تویی،پسر روستایی حقیری چون این مردک،که به خودجرئت داده و پسر یکی از نجبای طراز اول مرا تنبیه کرده ای؟ »
کوروش جواب داد:
«هان ای پادشاه!من اگرچنین رفتاری با او کرده ام عملم درست و منطبق بر عدل و انصاف بوده است. بچه های ده مرا به عنوان شاه خود در بازی انتخاب کرده بودند،چون به نظرشان بیش ازهمه ی بچه های دیگر شایستگی این عنوان را داشتم. باری،در آن حال که همگان فرمان های مرا اجرا می کردند این یک به حرفهای من گوش نمی داد. »
✍استیاگ دانست که این یک چوپان زاده ی معمولی نیست که اینچنین حاضر جوابی می کند!در خطوط چهره ی او خیره شد،به نظرش شبیه به خطوط چهره ی خودش می آمد. بی درنگ شاکی و پسرش رامرخص کرد و آنگاه میتراداتس را خطاب قرار داده بی مقدمه گفت : « این بچه را از کجا آورده ای؟»چوپان بیچاره سخت جا خورد،من من کنان سعی کرد قصه ای سر هم کند و به شاه بگوید ولی وقتی که استیاگ تهدیدش کرده که اگر راست نگوید همانجا پوستش را زنده زنده خواهد کند،تمام ماجرا را آنسان که می دانست برایش بازگفت.
✍استیاگ بیش ازآنکه از هارپاگ خشمگین شده باشد از کوروش ترسیده بود. بار دیگر مغان دربار و معبران خواب رابرای رایزنی فراخواند...
🌹پایان قسمت #دوم🌹
ادامه دارد...❤️
@Setade7Abban