حال رژیم اسلامی با صدور #دلقک و ملیجکی مشمئز کننده و کریه! به داخل اپوزیشن،این #معمای بلای جان شده اش را، توسط این دلقک چندش آور، با ادبیات سخیف و مبتذل باز گو میکند تا شاید معمای شاهی بزرگ و ایرانساز که چون طناب دار بر گردن حکومت اسلامی افتاده است، با لودگی آمیخته با تعفن یک #ملیجک_تنفروش و هرزه گرد، از گردن رژیم اسلامی باز شود.
گویا حکومت اسلامی برای کارزار با #شاهزاده ی گرامی مرد میدانی ندارد و دست به دامان محصولات صادراتی اش،! از نوع ملیجکان و تنفروشان شده است و دلخوش به نمایشهای دلقکی با طعم ریش و پشم( #تصوف) شده است.
اما #جواهرات_سلطنتی
به موزه جواهرات ملی ایران اگر سری بزنیم نه تنها از زمان پهلوی، بلکه از دوره های مختلف این جواهرات ارزشمند در آنجا محفوظ هستند و همین ملی کردن جواهرات را نیز،مدیون خاندان ایرانساز پهلوی هستیم.چرا که قبل از این خاندان،تمام این جواهرات متعلق به پادشاهان بود و با دستور سرسلسله دار پهلوی،این جواهرات جمع آوری و سیاهه شد و ملی اعلام شد.
مسئولین این موزه ها و عموم ایرانیان میهندوست و آگاه ،کاملا به نیکی از خاندان پهلوی یاد میکنند و در عوض ننگ و نفرین بر حکام اشغالگر اسلامی میگویند که در این چهاردهه جواهرات و موزه ها را غارت کردند.
خاندان ایرانساز پهلوی حتی نگینی کوچک از چنین گنجینه های با ارزشی را با وجود تمام ناسپاسی های مردم با خود نبردند.
تاریخ بیاد دارد تاسیس موزه جواهرات توسط رضا شاه بزرگ را که امروزه در خزانه بانک ملی جواهرات سلطنتی باقی مانده است.
#سیددلقک_حسینی در بخشی از سخنانش به #شهبانو اشاره میکند که ما خوب میدانیم این کپی برداری ها از کتاب شخصی دیگر از عوامل تخریبگر میباشد که ایشان را به روسیه و شاهنشاه را به عراق وصل مینماید.
حال باید به این موضوع توجه داشت که موج این #هجمه ها پس از قریب به چهل سال به چه دلیل است؟!
رژیم اسلامی نیک دریافته که تاریخ مصرفش برای اربابانش منقضی گشته و موج نفرت و عصیان مردم و عدم حمایت از طرف اربابان موسس این رژیم، #سقوط_حکومت_اشغالگراسلامی را حتمی و عنقریب کرده است و یگانه پرچمدار آزادی و تنها شخصیت معتبر و مورد اعتماد ملت ایران، #شاهزاده_رضاپهلوی است،لذا در پایان عمر ننگین خود به تمامی مزدوران و عواملش در تمام عرصه ها و مخصوصاً عواملی که بعنوان مخالف و مبارز در درون اپوزیشن ورود کرده بودند،دستور بیرون خزیدن از سوراخهایشان و هجوم دسته جمعی به #شاهزاده گرامی را صادر کرده. به تبع گرگها و کفتارهای فرو رفته در پوست میش،! از قالب دروغین و ظاهری خود درآمده اند و در جبهه های مختلف و متعدد،شاهزاده را آماج حملات تخریبی خود قرار دادند.
از طرفی روباه کوچک و فرصتطلبی( #امیرعباس_فخرآور) که با جاسوسی و خوشرقصی برای اجانب و اصلاحطلبان دلسوز نظام اسلامی،! و پشتیبانی اجانب ایرانستیز، به خود جرات و جسارت داده تا برای ملت ایران،توسط اجانب،! قانون مثلا اساسی بنویسد و با حمایت و تطمیع چند اجنبی فرتوت و از رده خارج، به اصلاحطلبان جمهوری اسلامی یاری رساند و در این میان رویای بزرگ شدن در مغز و وجود حقیرش میپروراند.!
از طرفی #دلقک مشمئز کننده ی درگاه ولایت، که اموال بسیاری بدلیل حسن انجام ماموریتش در برونمرز،توسط مولایش خامنه ای دریافت کرده و جالب آنکه اموالش را در نزد خانواده ی مقرب درگاهش به امانت سپرده و نظام اسلامی حافظ منافع این #دلقک_کریه_المنظر و خانواده ی ننگینش است و این ملیجک بدترکیب، گروهی عوام نادان و بیسواد را با پشم و ریش #صوفیان_آدمخواراسلامی مشغول کرده و با تمسخر و تحمیق این گروه عوام و نابخردی که گرد خود جمع کرده، به گفته ی خود #امپراطوری_پشم را بنا کرده و با ادبیات سخیف و دلقک موابانه،به زعم خود شاهزاده را تخریب میکند و عرصه ی شیران را #سیرک_ولایت فرض کرده!
از سوی دیگر تعدادی فرصت طلب و سوداگر، تحت عنوان حزب و سازمانهای بی ریشه و موهوم، با عوامل مزدور و اصلاحطلب رژیم اسلامی که جزء محصولات صادراتی جمهوری اسلامی به برونمرز و اپوزیشن هستند، #ائتلاف_شماره ای!! تشکیل داده اند و با تطمیع و وعده و وعید!! چندتن از هموطنان آواره و گرفتار در #کمپهای_پناهندگی را ابزار خود کردند و در دخمه های خود برای ملت ومیهنمان، #پارلمان و #هیات_وزرا و #ارتش خیالی ساخته و پرداخته اند و در ظاهر با شعار حمایت و هواداری از شاهزاده، عملاً مخالف رهنمودها و آرمانها و توصیه های شاهزاده عمل کرده و بدین شکل قصد #تخریب_شاهزاده را دارند.
اینها و مواردی از ایندست در این شرایط کاملاً قابل شناسایی هستند و بصورت آشکار همسو با رژیم اشغالگر اسلامی اند.
🔷 صفحه دو
🔵 @c_b_shahzadeh
@khaandaan_e_iransaaz
گویا حکومت اسلامی برای کارزار با #شاهزاده ی گرامی مرد میدانی ندارد و دست به دامان محصولات صادراتی اش،! از نوع ملیجکان و تنفروشان شده است و دلخوش به نمایشهای دلقکی با طعم ریش و پشم( #تصوف) شده است.
اما #جواهرات_سلطنتی
به موزه جواهرات ملی ایران اگر سری بزنیم نه تنها از زمان پهلوی، بلکه از دوره های مختلف این جواهرات ارزشمند در آنجا محفوظ هستند و همین ملی کردن جواهرات را نیز،مدیون خاندان ایرانساز پهلوی هستیم.چرا که قبل از این خاندان،تمام این جواهرات متعلق به پادشاهان بود و با دستور سرسلسله دار پهلوی،این جواهرات جمع آوری و سیاهه شد و ملی اعلام شد.
مسئولین این موزه ها و عموم ایرانیان میهندوست و آگاه ،کاملا به نیکی از خاندان پهلوی یاد میکنند و در عوض ننگ و نفرین بر حکام اشغالگر اسلامی میگویند که در این چهاردهه جواهرات و موزه ها را غارت کردند.
خاندان ایرانساز پهلوی حتی نگینی کوچک از چنین گنجینه های با ارزشی را با وجود تمام ناسپاسی های مردم با خود نبردند.
تاریخ بیاد دارد تاسیس موزه جواهرات توسط رضا شاه بزرگ را که امروزه در خزانه بانک ملی جواهرات سلطنتی باقی مانده است.
#سیددلقک_حسینی در بخشی از سخنانش به #شهبانو اشاره میکند که ما خوب میدانیم این کپی برداری ها از کتاب شخصی دیگر از عوامل تخریبگر میباشد که ایشان را به روسیه و شاهنشاه را به عراق وصل مینماید.
حال باید به این موضوع توجه داشت که موج این #هجمه ها پس از قریب به چهل سال به چه دلیل است؟!
رژیم اسلامی نیک دریافته که تاریخ مصرفش برای اربابانش منقضی گشته و موج نفرت و عصیان مردم و عدم حمایت از طرف اربابان موسس این رژیم، #سقوط_حکومت_اشغالگراسلامی را حتمی و عنقریب کرده است و یگانه پرچمدار آزادی و تنها شخصیت معتبر و مورد اعتماد ملت ایران، #شاهزاده_رضاپهلوی است،لذا در پایان عمر ننگین خود به تمامی مزدوران و عواملش در تمام عرصه ها و مخصوصاً عواملی که بعنوان مخالف و مبارز در درون اپوزیشن ورود کرده بودند،دستور بیرون خزیدن از سوراخهایشان و هجوم دسته جمعی به #شاهزاده گرامی را صادر کرده. به تبع گرگها و کفتارهای فرو رفته در پوست میش،! از قالب دروغین و ظاهری خود درآمده اند و در جبهه های مختلف و متعدد،شاهزاده را آماج حملات تخریبی خود قرار دادند.
از طرفی روباه کوچک و فرصتطلبی( #امیرعباس_فخرآور) که با جاسوسی و خوشرقصی برای اجانب و اصلاحطلبان دلسوز نظام اسلامی،! و پشتیبانی اجانب ایرانستیز، به خود جرات و جسارت داده تا برای ملت ایران،توسط اجانب،! قانون مثلا اساسی بنویسد و با حمایت و تطمیع چند اجنبی فرتوت و از رده خارج، به اصلاحطلبان جمهوری اسلامی یاری رساند و در این میان رویای بزرگ شدن در مغز و وجود حقیرش میپروراند.!
از طرفی #دلقک مشمئز کننده ی درگاه ولایت، که اموال بسیاری بدلیل حسن انجام ماموریتش در برونمرز،توسط مولایش خامنه ای دریافت کرده و جالب آنکه اموالش را در نزد خانواده ی مقرب درگاهش به امانت سپرده و نظام اسلامی حافظ منافع این #دلقک_کریه_المنظر و خانواده ی ننگینش است و این ملیجک بدترکیب، گروهی عوام نادان و بیسواد را با پشم و ریش #صوفیان_آدمخواراسلامی مشغول کرده و با تمسخر و تحمیق این گروه عوام و نابخردی که گرد خود جمع کرده، به گفته ی خود #امپراطوری_پشم را بنا کرده و با ادبیات سخیف و دلقک موابانه،به زعم خود شاهزاده را تخریب میکند و عرصه ی شیران را #سیرک_ولایت فرض کرده!
از سوی دیگر تعدادی فرصت طلب و سوداگر، تحت عنوان حزب و سازمانهای بی ریشه و موهوم، با عوامل مزدور و اصلاحطلب رژیم اسلامی که جزء محصولات صادراتی جمهوری اسلامی به برونمرز و اپوزیشن هستند، #ائتلاف_شماره ای!! تشکیل داده اند و با تطمیع و وعده و وعید!! چندتن از هموطنان آواره و گرفتار در #کمپهای_پناهندگی را ابزار خود کردند و در دخمه های خود برای ملت ومیهنمان، #پارلمان و #هیات_وزرا و #ارتش خیالی ساخته و پرداخته اند و در ظاهر با شعار حمایت و هواداری از شاهزاده، عملاً مخالف رهنمودها و آرمانها و توصیه های شاهزاده عمل کرده و بدین شکل قصد #تخریب_شاهزاده را دارند.
اینها و مواردی از ایندست در این شرایط کاملاً قابل شناسایی هستند و بصورت آشکار همسو با رژیم اشغالگر اسلامی اند.
🔷 صفحه دو
🔵 @c_b_shahzadeh
@khaandaan_e_iransaaz
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
#سیددلقک_حسینی را بیشتر بشناسیم!!
#حسینی در ایران که یک شومن بود و هنوز برادرش در صدا و سیما بدون هیچ مشکلی حرفه خانوادگیشان را بدون هیچ مشکلی ادامه میدهد..
حرف هاش بسیار متناقض و دروغ بوده و تاریخ ایران را در کمال بیشرمی تحریف میکند.
هدفش قطعا به بیراهه کشیدن مردم با ترویج شکلی از حکومت من درآوردی و #نوظهور بنام حکومت #تصوف است که هیج مدلی همانندش تا کنون نبوده است
متاسفانه با مغز شویی و #دلقک_بازی و داستان سرایی گروهی از هموطنانمان را جذب کرده است و چون از ادبیات کوچه بازاری و #لمپنیسم استفاده مینماید توانسته است بر افکار و عملکردشان تاثیراتی نیز بگذارد.
از دروغ های بی شرمانه #حسینی این بود که ادعا کرد #رضاشاه_بزرگ قبر کریمخان را نبش قبر کرد و بر جسد او ادرار کرد در حالی که در تمام متون تاریخی موجود است رضا شاه دستور داد قبر کریمخان را که مورد اهانت سلاطین پست قاجار قرار داشت به شیراز موطنش با احترام بازگردانند و در انجا دفن کنند .
از دروغ های بیشرمانه دیگرش این است که می گوید #زرتشت همان ابراهیم پیامبر است . یعنی می خواهد پیامبر پاک نهاد ایران رو به ادیان ابراهیمی متصل کند و بزرگی شکوه و پاک گوهری #زرتشت را با ابراهیم یکسان و همسو و همطراز نماید و از این طریق علاوه بر تحریف تاریخ پیوندی نیز بین زرتشت و اسلام پدید آورد که امریست محال و موجب #برخوردادیان میشود.
دروغ بزرگ دیگر این #دلقک و جیره خوار روس و انگلیس این است که میگوید #کوروش_بزرگ صوفی بوده است یعنی تصوف را که بعد از اسلام امده است میخواهد به #کوروش_بزرگ وصل نماید تا بدین طریق حمایت ملی گرایان را نیز برای نظام تعریفی نوظهور خود کسب نماید
ترغیب و تشویق هوادارانش به #آتش_زدن_مساجد (اتهام ارتداد و محارب) و #چالش_سنگ که نتیجه ایی جز ترویج #خشونت و پلیسی کردن فضای عمومی کشور ندارد و دقیقا در راستای اهداف رژیم میباشد و موجب نشان دادن چهره ایی دین ستیز از #اپوزیسیون برای عموم مردم که عموما نیز مذهبی میباشند خواهد شد ، عملی که جز متحد شدن حکومت با مردم در مقابل اپوزیسیون کاربرد دیگری نخواهد داشت..
در مجموع هدف نهایی او که خط های اصلی را انگلیس و روسیه به او داده اند تقابل با باورهای دینی و عمومی مردم و تخریب مظاهر ملی و هویت ایرانی و بزرگانی همچون #زرتشت #کوروش_بزرگ و #رضاشاه_بزرگ و #محمدرضاشاه و در نهایت #شاهزاده_رضاپهلوی میباشد..
#SAM
#جبهه_اتحادونجات_ملی
@J_E_N_MELI
#حسینی در ایران که یک شومن بود و هنوز برادرش در صدا و سیما بدون هیچ مشکلی حرفه خانوادگیشان را بدون هیچ مشکلی ادامه میدهد..
حرف هاش بسیار متناقض و دروغ بوده و تاریخ ایران را در کمال بیشرمی تحریف میکند.
هدفش قطعا به بیراهه کشیدن مردم با ترویج شکلی از حکومت من درآوردی و #نوظهور بنام حکومت #تصوف است که هیج مدلی همانندش تا کنون نبوده است
متاسفانه با مغز شویی و #دلقک_بازی و داستان سرایی گروهی از هموطنانمان را جذب کرده است و چون از ادبیات کوچه بازاری و #لمپنیسم استفاده مینماید توانسته است بر افکار و عملکردشان تاثیراتی نیز بگذارد.
از دروغ های بی شرمانه #حسینی این بود که ادعا کرد #رضاشاه_بزرگ قبر کریمخان را نبش قبر کرد و بر جسد او ادرار کرد در حالی که در تمام متون تاریخی موجود است رضا شاه دستور داد قبر کریمخان را که مورد اهانت سلاطین پست قاجار قرار داشت به شیراز موطنش با احترام بازگردانند و در انجا دفن کنند .
از دروغ های بیشرمانه دیگرش این است که می گوید #زرتشت همان ابراهیم پیامبر است . یعنی می خواهد پیامبر پاک نهاد ایران رو به ادیان ابراهیمی متصل کند و بزرگی شکوه و پاک گوهری #زرتشت را با ابراهیم یکسان و همسو و همطراز نماید و از این طریق علاوه بر تحریف تاریخ پیوندی نیز بین زرتشت و اسلام پدید آورد که امریست محال و موجب #برخوردادیان میشود.
دروغ بزرگ دیگر این #دلقک و جیره خوار روس و انگلیس این است که میگوید #کوروش_بزرگ صوفی بوده است یعنی تصوف را که بعد از اسلام امده است میخواهد به #کوروش_بزرگ وصل نماید تا بدین طریق حمایت ملی گرایان را نیز برای نظام تعریفی نوظهور خود کسب نماید
ترغیب و تشویق هوادارانش به #آتش_زدن_مساجد (اتهام ارتداد و محارب) و #چالش_سنگ که نتیجه ایی جز ترویج #خشونت و پلیسی کردن فضای عمومی کشور ندارد و دقیقا در راستای اهداف رژیم میباشد و موجب نشان دادن چهره ایی دین ستیز از #اپوزیسیون برای عموم مردم که عموما نیز مذهبی میباشند خواهد شد ، عملی که جز متحد شدن حکومت با مردم در مقابل اپوزیسیون کاربرد دیگری نخواهد داشت..
در مجموع هدف نهایی او که خط های اصلی را انگلیس و روسیه به او داده اند تقابل با باورهای دینی و عمومی مردم و تخریب مظاهر ملی و هویت ایرانی و بزرگانی همچون #زرتشت #کوروش_بزرگ و #رضاشاه_بزرگ و #محمدرضاشاه و در نهایت #شاهزاده_رضاپهلوی میباشد..
#SAM
#جبهه_اتحادونجات_ملی
@J_E_N_MELI
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
#سیددلقک_حسینی را بیشتر بشناسیم!!
#حسینی در ایران که یک شومن بود و هنوز برادرش در صدا و سیما بدون هیچ مشکلی حرفه خانوادگیشان را بدون هیچ مشکلی ادامه میدهد..
حرف هاش بسیار متناقض و دروغ بوده و تاریخ ایران را در کمال بیشرمی تحریف میکند.
هدفش قطعا به بیراهه کشیدن مردم با ترویج شکلی از حکومت من درآوردی و #نوظهور بنام حکومت #تصوف است که هیج مدلی همانندش تا کنون نبوده است
متاسفانه با مغز شویی و #دلقک_بازی و داستان سرایی گروهی از هموطنانمان را جذب کرده است و چون از ادبیات کوچه بازاری و #لمپنیسم استفاده مینماید توانسته است بر افکار و عملکردشان تاثیراتی نیز بگذارد.
از دروغ های بی شرمانه #حسینی این بود که ادعا کرد #رضاشاه_بزرگ قبر کریمخان را نبش قبر کرد و بر جسد او ادرار کرد در حالی که در تمام متون تاریخی موجود است رضا شاه دستور داد قبر کریمخان را که مورد اهانت سلاطین پست قاجار قرار داشت به شیراز موطنش با احترام بازگردانند و در انجا دفن کنند .
از دروغ های بیشرمانه دیگرش این است که می گوید #زرتشت همان ابراهیم پیامبر است . یعنی می خواهد پیامبر پاک نهاد ایران رو به ادیان ابراهیمی متصل کند و بزرگی شکوه و پاک گوهری #زرتشت را با ابراهیم یکسان و همسو و همطراز نماید و از این طریق علاوه بر تحریف تاریخ پیوندی نیز بین زرتشت و اسلام پدید آورد که امریست محال و موجب #برخوردادیان میشود.
دروغ بزرگ دیگر این #دلقک و جیره خوار روس و انگلیس این است که میگوید #کوروش_بزرگ صوفی بوده است یعنی تصوف را که بعد از اسلام امده است میخواهد به #کوروش_بزرگ وصل نماید تا بدین طریق حمایت ملی گرایان را نیز برای نظام تعریفی نوظهور خود کسب نماید
ترغیب و تشویق هوادارانش به #آتش_زدن_مساجد (اتهام ارتداد و محارب) و #چالش_سنگ که نتیجه ایی جز ترویج #خشونت و پلیسی کردن فضای عمومی کشور ندارد و دقیقا در راستای اهداف رژیم میباشد و موجب نشان دادن چهره ایی دین ستیز از #اپوزیسیون برای عموم مردم که عموما نیز مذهبی میباشند خواهد شد ، عملی که جز متحد شدن حکومت با مردم در مقابل اپوزیسیون کاربرد دیگری نخواهد داشت..
در مجموع هدف نهایی او که خط های اصلی را انگلیس و روسیه به او داده اند تقابل با باورهای دینی و عمومی مردم و تخریب مظاهر ملی و هویت ایرانی و بزرگانی همچون #زرتشت #کوروش_بزرگ و #رضاشاه_بزرگ و #محمدرضاشاه و در نهایت #شاهزاده_رضاپهلوی میباشد..
#SAM
#کمپین_بازگشت_شاهزاده
🔵 @c_b_shahzadeh
#حسینی در ایران که یک شومن بود و هنوز برادرش در صدا و سیما بدون هیچ مشکلی حرفه خانوادگیشان را بدون هیچ مشکلی ادامه میدهد..
حرف هاش بسیار متناقض و دروغ بوده و تاریخ ایران را در کمال بیشرمی تحریف میکند.
هدفش قطعا به بیراهه کشیدن مردم با ترویج شکلی از حکومت من درآوردی و #نوظهور بنام حکومت #تصوف است که هیج مدلی همانندش تا کنون نبوده است
متاسفانه با مغز شویی و #دلقک_بازی و داستان سرایی گروهی از هموطنانمان را جذب کرده است و چون از ادبیات کوچه بازاری و #لمپنیسم استفاده مینماید توانسته است بر افکار و عملکردشان تاثیراتی نیز بگذارد.
از دروغ های بی شرمانه #حسینی این بود که ادعا کرد #رضاشاه_بزرگ قبر کریمخان را نبش قبر کرد و بر جسد او ادرار کرد در حالی که در تمام متون تاریخی موجود است رضا شاه دستور داد قبر کریمخان را که مورد اهانت سلاطین پست قاجار قرار داشت به شیراز موطنش با احترام بازگردانند و در انجا دفن کنند .
از دروغ های بیشرمانه دیگرش این است که می گوید #زرتشت همان ابراهیم پیامبر است . یعنی می خواهد پیامبر پاک نهاد ایران رو به ادیان ابراهیمی متصل کند و بزرگی شکوه و پاک گوهری #زرتشت را با ابراهیم یکسان و همسو و همطراز نماید و از این طریق علاوه بر تحریف تاریخ پیوندی نیز بین زرتشت و اسلام پدید آورد که امریست محال و موجب #برخوردادیان میشود.
دروغ بزرگ دیگر این #دلقک و جیره خوار روس و انگلیس این است که میگوید #کوروش_بزرگ صوفی بوده است یعنی تصوف را که بعد از اسلام امده است میخواهد به #کوروش_بزرگ وصل نماید تا بدین طریق حمایت ملی گرایان را نیز برای نظام تعریفی نوظهور خود کسب نماید
ترغیب و تشویق هوادارانش به #آتش_زدن_مساجد (اتهام ارتداد و محارب) و #چالش_سنگ که نتیجه ایی جز ترویج #خشونت و پلیسی کردن فضای عمومی کشور ندارد و دقیقا در راستای اهداف رژیم میباشد و موجب نشان دادن چهره ایی دین ستیز از #اپوزیسیون برای عموم مردم که عموما نیز مذهبی میباشند خواهد شد ، عملی که جز متحد شدن حکومت با مردم در مقابل اپوزیسیون کاربرد دیگری نخواهد داشت..
در مجموع هدف نهایی او که خط های اصلی را انگلیس و روسیه به او داده اند تقابل با باورهای دینی و عمومی مردم و تخریب مظاهر ملی و هویت ایرانی و بزرگانی همچون #زرتشت #کوروش_بزرگ و #رضاشاه_بزرگ و #محمدرضاشاه و در نهایت #شاهزاده_رضاپهلوی میباشد..
#SAM
#کمپین_بازگشت_شاهزاده
🔵 @c_b_shahzadeh
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
احترام السادات #نواب_صفوی در 93 سالگی مادر #زهرارهنورد درگذشت. او خواهر سیدمجتبی میرلوحی (نواب صفوی) بود. اما چرا باید نواب و خاندانهای دیگر #صفوی خودشان را «سید» بنامند؟! تاریخ نویسی صفوی سرشار از قلب حقایق است. صفویان #ترک_تبار، #عرب نبودند تا #شیخ یا #سید بوده باشند. حتی جدشان #شیخ_جنید پدر شیخ حیدر هم از #اهل_تسنن بود. شیخ حیدر پدر #شاه_اسماعیل هم از اهل تسنن بود. دعوای #ترکها (#سلطان_محمدعثمانی- #سلطان_اوزون_حسن- #سلطان_سلیم- #شاه_اسماعیل) به بسیاری از ابهامات تاریخی دامن زده است. به این گزارش مبهم توجه نمایید:« ... برای حفظ ایران از خطر استیلای #ترکان_عثمانی و برانداختن حکومت های #ملوک_الطوایفی #دین را به خدمت گرفتند و حتی شیخ جنید و شیخ حیدر که بیشتر در پی کسب قدرت بودند، از مذهب #تسنن که مذهب اجدادی آنان بود، دست برداشتند و #شیعه شدند ...». به همین آسانی یک گزاره #تاریخ در ذهن شکل می گیرد!. ظهور اوزون حسن در شرق امپراتوری عثمانی یعنی در #دیاربکر موجب شد که ژان چهارم امپراتور #بیزانس، دخترش تئودورا مگاله کومننه یا تئودورا کومنن «دسپینا» را به ازدواج اوزون حسن دربیاورد با این شرط که به #دین_مسیحیت باقی بماند. این ازدواج سیاسی از #شرق و #غرب امپراتوری عثمانی را در محاصره قرار داد. (از شرح تاریخ بگذریم). دسپینا، دختری از اوزون حسن (اهل تسنن) به نام «ماریا» آورد. پس از آن که اوزون حسن توسعه قلمرو داد و #تبریز پایتخت شد، دسپینا که مبلغان مسیحی #ارتدوکس را به همراه آورده بود #کلیسایی در تبریز احداث کرد. اوزون حسن دخترش ماریا که در دامان مادر و #مستشاران ارتدوکس تربیت شده بود را به ازدواج شیخ حیدر (پدر#شاه_اسماعیل) درمی آورد. حاصل این ازدواج #شاهاسمائیل_صفوی است. پس از مرگ شیخ حیدر بدست #شروانشاه و اسارت فرزندانش، اسماعیل کودک شیرخوار با مادر و برادران زندانی و سال هایی را نیز به صورت پنهانی زیر نظر #شمس_الدین_لاهیجی و تحت حکومت کارکیا میرزاعلی، حاکم #لاهیجان و (#گیل و #دیلم) زندگی کرد (خلاصه) ... معادلات سیاسی ناشی از جنگ امپراتوری بیزانس و عثمانی و حکومت های شرق آن (در #ایران) موجب ظهور دولت صفوی و سرداران #قزلباش شد که تمالات بشدت #صوفیگیری داشت و برای تعیین حدود مرزی با اهل تسنن #عثمانی، #مافیای_قدرت بهم پیوسته ملوک الطوایفی، با همکاری امپراتوری غرب عثمانی، کوشیدند اسماعیل را مکارانه در هاله ای از #تقدس و نور قرار دهند و او را به عنوان مرشد کامل تا سرحد خدایی ارتقا بخشند که بخشیدند. دستور او حکم ازلی بود. به دستور او زیدیان که سراسر خطه #شمال_ایران را در تصرف داشتند، به #امامیه تغییر مذهب دادند. #اهل_سنت سراسر #ایران ناگزیر از تغییر مذهب شدند. هیچ کس نمی دانست که چه عاملی حادث شده است که باید #عمر و #ابوبکر را لعن کنند. اما همه شنیده بودند که مرشد کامل ظهور کرده است. #اردبیل که مرکز #تصوف با سابقه درخشنان حضور #شیخ_صفی_الدین بود، به مرکزیت قزلباش درآمد. افراطگرایی شیعی تا آنجا بالا گرفت که به دستور شاه صفوی، گوشت تن شیبک خان ازبک را زنده زنده کندند و خوردند و کاسه سرش را با پوشش طلا، پیاله شراب ساختند. شاهان بعد از اسماعیل برای خلاصی از شر #افراطگرایان دست پرورده خود و بشدت جاهل #صفوی ناچار شد پایتخت را از #تبریز به #قزوین و سپس به #اصفهان منتقل کنند. تاریخ نویسان صفوی آوردند که صفویان از نوادگان شاهان #ساسانی هستند. #محسن_امین_عاملی در «#اعیان_الشیعه» علاوه بر این روایت نوشت که صفویان از نوادگان #امام_موسی_کاظم است. بیش از دو قرن قلم بدستان در این عرصه کوشیدند و موفق شدند #صفویان اهل سنت #ترک_تبار را هم از فرزندان امام موسی کاظم و از نوادگان پادشاهان ساسانی در ذهن #تاریخ جای دهند. حتی #آغامحمدخان هم معتقد است که فرزند بلافصل #شاه_سلطان_حسین_صفوی است تا حق سادات و احترام سادات در ذهن ایرانی نهادینه شود. این که سادات بودن در اسلام از چه امتیازی برخوردار است، بماند. اما این که شاه اسماعیل که حاصل ازدواج #سیاسی اوزون حسن و ماریا دختر دسپینا دختر ژان چهارم امپراتور بیزانس است، سید و از تبار شاهان ساسانی و همزمان از نوادگان امام موسی کاظم بوده باشد، یک دروغ بزرگ است که به تاریخ ایران تحمیل شده است و همین دروغ سبب شده است که فرزندان شان نسل اندر نسل همچنان خود را سادات صفوی بنامند و ...
#مصطفی_بادکوبه_ای
#ایران_رو_پس_میگیریم
#براندازم
#اعتراضات_سراسری
🔵 @c_b_shahzadeh
#مصطفی_بادکوبه_ای
#ایران_رو_پس_میگیریم
#براندازم
#اعتراضات_سراسری
🔵 @c_b_shahzadeh
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
گزارش #نوستالژیک شاهدی عینی از #گلستان_هفتم
از روزی که نام کوچهی ما در #پاسداران به رسانهها راه یافت، دل ما سه تا خواهر مثل برگ بید میلرزد: #گلستان_هفتم برای شنوندگان #اخبار این روزها تنها نام یک کوچه است، اما برای ما ساکنان قدیمی آن، راستی که #گلستان یادهای #نوجوانی و خاطرههای #جوانی است.
ما در این کوچه بزرگ شدیم، آنوقتها که دو طرفش #خانههای_ویلایی قشنگ ردیف شده بود و ظهرها که از #مدرسه برمیگشتیم از پنجرهی خانهها عطر #برنج_ایرانی و سبزی تازه بیرون میآمد. #چهارشنبهسوریها در این کوچه #آتش برپا میکردیم، سرتا تهش را با #دوچرخه دور میزدیم و عاشقانمان را سر همین کوچه ملاقات میکردیم. یکی از قشنگترین خانههای این #کوچه درست روبهروی خانهی ما بود، و وقتی صاحبانش خانه را فروختند و رفتند، قصهی جدیدی در گلستان هفتم شروع شد. خانوادهی محترمی به نام «#تابنده» ساکن این خانه شدند و پنجره به پنجرهی ما نشستند.
با آمدن خانوادهی تابنده به #گلستان_هفتم، فضای کوچهی ما تغییر کرد. صبحهای زود که میرفتیم مدرسه یا دانشگاه، میدیدیم #مردهای_سیبیلو جلو خانه ایستادهاند و خانمهایی با چادرنمازهای گلگلی به این خانه رفتوآمد میکنند. چهارشنبهها مراسمی داشتند مثل #دعا یا #روضه، که جمعیتی را به آنجا میکشاند. کوچه پر میشد از آدمهایی که معلوم بود از #شهرستانها آمدهاند، و گاه از شب پیش در کوچه اتراق میکردند تا صبح زود به خانهی همسایهی نوآمدهی ما بروند. ما نمیدانستیم چه خبر است. تا آن موقع، که حوالی سالهای ۷۷-۷۸ شمسی بود، نه اسم خانوادهی تابنده را شنیده بودیم و نه میدانستیم #درویش چیست! از ناآگاهی ما بود. اطلاعاتِ خانوادهی ما از #دروایش منحصر میشد به دو سه مورد: یکی آهنگ #گلپا که بابا عاشقش بود و وقت سرمستی میخواندش: «#درویش_روهرگلیم پاره،شب_روسرمیاره،قطره_بایه_دریا،براش_فرقی_نداره...» دوم، آنچه در درس #عرفان و #تصوف رشتهی #ادبیات خوانده بودیم، که طبعاً اطلاعاتی #تاریخی بود و ما خیال نمیکردیم در زمانهی ما هم مصداق دارد، و سوم هم #مستند «لحظاتی چند با #دراویش_قادریه» ساختهی «#منوچهرطبری»، از تولیدات سازمان #رادیووتلویزیون_ملی_ایران. همین و همین. ما چیز دیگری از #درویش و درویشگری نمیدانستیم. طبعاً با این اندازه اطلاعات، نمیدانستیم با همسایههای تازه چه کنیم. صدای دعای آنها قاطی صدای MTV ما شده بود، و وقتی غروب میشد و آنها #وضو میگرفتند، تازه ما بساط را در بالکن میچیدیم و تا آخرهای شب تو نمیرفتیم.
بابا که حوصلۀ صدای #دعاوروضه نداشت بنا کرد #اعتراض: «آقا چه خبر است اینجا؟ کوچه را به هم ریختهاید! صدای دعایتان را پایین بیاورید. مگر #مسجد است اینجا؟! #حسینیه است؟ حوصله نداریم....»
فردا صبح زنگ زدند. بابا با اوقات تلخ رفت دم در، و وقتی برگشت یک دسته گل دستش بود و یک سینی گوشت قربانی، گردنش هم بگویینگویی کج. گفت: #آقای_تابنده بود، آمده بودند معذرتخواهی.
ما ده پانزده سال با خانوادهی #تابنده همسایه بودیم. در این سالها جز مردمی، همراهی، مرافقت و مهربانی چیزی از ایشان ندیدیم. در خانهمان را که باز میکردیم برویم بیرون، بزرگ و کوچک تا کمر جلو ما خم میشدند و ما همیشه از اینهمه تواضع خجالتزده میشدیم. آشنایانی که اطلاعاتشان بیشتر از ما بود، وقتی کمکم از سکونت آقای تابنده در همسایگی ما مطلع شدند، میگفتند: «خوش به سعادتتان که با این #مردخدا مجاور شدید.» طبعاً سبک زندگی ما با آنها متفاوت بود و شاید برو بیایِ خانهی ما، صدای #موزیک و مهمانی و... هم سبب ناراحتیشان میشد، اما آنها جز با لبخند و ادب و احترام با ما رفتار نمیکردند. آزارشان به مورچه هم نمیرسید. پس میتوان فهمید که چقدر برای ما دشوار است انتساب رفتارهای #خشونتآمیز به #درویشها را باور کنیم. دشوار، در حد ناممکن.
روزی که در #گلستان_هفتم آتشافروزی به اوج رسیده بود، ماشینم را چند کوچه بالاتر پارک کردم تا بتوانم پیاده خودم را به مدرسهی دخترم برسانم. از میان #جمعیت_معترض که میگذشتم با یک نگاه تشخیص میدادم کدامها درویشند و کدامها #عابر یا #تماشاچی. ناگهان چشمم خورد به چند نفر با سبیلهای کلفت که #قمههای خیلی بزرگ و #چاقو به دست داشتند. از ترس قالب تهی کردم. به جوانی که از شمایل آرام و محجوبش فهمیدم #درویش است گفتم: «آقا! اینجا #مدرسهی_دخترانه است! جان بچههای مردم در خطر افتاده، دخترها ترسیدهاند. چاقو و قمه چیست؟!» گفت: «خانم، ما نیستیم. قاطی ما شدهاند. بیایید من شما را رد کنم.» همراه من شد و تا جلو مدرسه با من آمد. گفتم: «ممنون». گفت: «مثل تخم چشممان مراقب دخترهایتان هستیم. خیالتان راحت باشد...
#فرقه_تبهکار
#ایران_رو_پس_میگیریم
#براندازم
#اعتراضات_سراسری
🔵 @c_b_shahzadeh
از روزی که نام کوچهی ما در #پاسداران به رسانهها راه یافت، دل ما سه تا خواهر مثل برگ بید میلرزد: #گلستان_هفتم برای شنوندگان #اخبار این روزها تنها نام یک کوچه است، اما برای ما ساکنان قدیمی آن، راستی که #گلستان یادهای #نوجوانی و خاطرههای #جوانی است.
ما در این کوچه بزرگ شدیم، آنوقتها که دو طرفش #خانههای_ویلایی قشنگ ردیف شده بود و ظهرها که از #مدرسه برمیگشتیم از پنجرهی خانهها عطر #برنج_ایرانی و سبزی تازه بیرون میآمد. #چهارشنبهسوریها در این کوچه #آتش برپا میکردیم، سرتا تهش را با #دوچرخه دور میزدیم و عاشقانمان را سر همین کوچه ملاقات میکردیم. یکی از قشنگترین خانههای این #کوچه درست روبهروی خانهی ما بود، و وقتی صاحبانش خانه را فروختند و رفتند، قصهی جدیدی در گلستان هفتم شروع شد. خانوادهی محترمی به نام «#تابنده» ساکن این خانه شدند و پنجره به پنجرهی ما نشستند.
با آمدن خانوادهی تابنده به #گلستان_هفتم، فضای کوچهی ما تغییر کرد. صبحهای زود که میرفتیم مدرسه یا دانشگاه، میدیدیم #مردهای_سیبیلو جلو خانه ایستادهاند و خانمهایی با چادرنمازهای گلگلی به این خانه رفتوآمد میکنند. چهارشنبهها مراسمی داشتند مثل #دعا یا #روضه، که جمعیتی را به آنجا میکشاند. کوچه پر میشد از آدمهایی که معلوم بود از #شهرستانها آمدهاند، و گاه از شب پیش در کوچه اتراق میکردند تا صبح زود به خانهی همسایهی نوآمدهی ما بروند. ما نمیدانستیم چه خبر است. تا آن موقع، که حوالی سالهای ۷۷-۷۸ شمسی بود، نه اسم خانوادهی تابنده را شنیده بودیم و نه میدانستیم #درویش چیست! از ناآگاهی ما بود. اطلاعاتِ خانوادهی ما از #دروایش منحصر میشد به دو سه مورد: یکی آهنگ #گلپا که بابا عاشقش بود و وقت سرمستی میخواندش: «#درویش_روهرگلیم پاره،شب_روسرمیاره،قطره_بایه_دریا،براش_فرقی_نداره...» دوم، آنچه در درس #عرفان و #تصوف رشتهی #ادبیات خوانده بودیم، که طبعاً اطلاعاتی #تاریخی بود و ما خیال نمیکردیم در زمانهی ما هم مصداق دارد، و سوم هم #مستند «لحظاتی چند با #دراویش_قادریه» ساختهی «#منوچهرطبری»، از تولیدات سازمان #رادیووتلویزیون_ملی_ایران. همین و همین. ما چیز دیگری از #درویش و درویشگری نمیدانستیم. طبعاً با این اندازه اطلاعات، نمیدانستیم با همسایههای تازه چه کنیم. صدای دعای آنها قاطی صدای MTV ما شده بود، و وقتی غروب میشد و آنها #وضو میگرفتند، تازه ما بساط را در بالکن میچیدیم و تا آخرهای شب تو نمیرفتیم.
بابا که حوصلۀ صدای #دعاوروضه نداشت بنا کرد #اعتراض: «آقا چه خبر است اینجا؟ کوچه را به هم ریختهاید! صدای دعایتان را پایین بیاورید. مگر #مسجد است اینجا؟! #حسینیه است؟ حوصله نداریم....»
فردا صبح زنگ زدند. بابا با اوقات تلخ رفت دم در، و وقتی برگشت یک دسته گل دستش بود و یک سینی گوشت قربانی، گردنش هم بگویینگویی کج. گفت: #آقای_تابنده بود، آمده بودند معذرتخواهی.
ما ده پانزده سال با خانوادهی #تابنده همسایه بودیم. در این سالها جز مردمی، همراهی، مرافقت و مهربانی چیزی از ایشان ندیدیم. در خانهمان را که باز میکردیم برویم بیرون، بزرگ و کوچک تا کمر جلو ما خم میشدند و ما همیشه از اینهمه تواضع خجالتزده میشدیم. آشنایانی که اطلاعاتشان بیشتر از ما بود، وقتی کمکم از سکونت آقای تابنده در همسایگی ما مطلع شدند، میگفتند: «خوش به سعادتتان که با این #مردخدا مجاور شدید.» طبعاً سبک زندگی ما با آنها متفاوت بود و شاید برو بیایِ خانهی ما، صدای #موزیک و مهمانی و... هم سبب ناراحتیشان میشد، اما آنها جز با لبخند و ادب و احترام با ما رفتار نمیکردند. آزارشان به مورچه هم نمیرسید. پس میتوان فهمید که چقدر برای ما دشوار است انتساب رفتارهای #خشونتآمیز به #درویشها را باور کنیم. دشوار، در حد ناممکن.
روزی که در #گلستان_هفتم آتشافروزی به اوج رسیده بود، ماشینم را چند کوچه بالاتر پارک کردم تا بتوانم پیاده خودم را به مدرسهی دخترم برسانم. از میان #جمعیت_معترض که میگذشتم با یک نگاه تشخیص میدادم کدامها درویشند و کدامها #عابر یا #تماشاچی. ناگهان چشمم خورد به چند نفر با سبیلهای کلفت که #قمههای خیلی بزرگ و #چاقو به دست داشتند. از ترس قالب تهی کردم. به جوانی که از شمایل آرام و محجوبش فهمیدم #درویش است گفتم: «آقا! اینجا #مدرسهی_دخترانه است! جان بچههای مردم در خطر افتاده، دخترها ترسیدهاند. چاقو و قمه چیست؟!» گفت: «خانم، ما نیستیم. قاطی ما شدهاند. بیایید من شما را رد کنم.» همراه من شد و تا جلو مدرسه با من آمد. گفتم: «ممنون». گفت: «مثل تخم چشممان مراقب دخترهایتان هستیم. خیالتان راحت باشد...
#فرقه_تبهکار
#ایران_رو_پس_میگیریم
#براندازم
#اعتراضات_سراسری
🔵 @c_b_shahzadeh