کمپین بازگشت شاهزاده
🔻 دلنوشته ایی بمناسبت ۱۴ امرداد از زندان رجایی شهر گنجی که رنج میکشی درود. درود ملکه ی به غربت کشیده. درود دیبای ایرانها، درود شکوفه بارانها گرچه من زندانی ام، بیقرارم، بزم قرارم نعره ی دیوانه وارم، ارزوست شهبانوی سرزمینم، این منم یکی مثل میلیونها ایرانی…
#ت مثل #تصادف
قسمت نخست
میشود تصادفا از سفرهای بی بازگشت امروز سکوت کردن و سوختن را با شجاعت از دست رفته دیروز تعویض تا برای تغییر تدارکاتی ترتیب دهیم و جسارت مدنی را بجای خسارت بدنی بیاموزیم و اموزش دهیم.
مرور خاطرات تلخ و ساختن فردای شیرین و عاقبت اندیشی در این نوشته هدف ما است.
جسارت مدنی در بستر خسارت بدنی با پرسشگری و پاسخگوکردن ترمینالی است که تراکنشش از سفرهای توامان با ترافیک و تصادف و تلفات و .....بسیار کمتر است.
چنانچه پدال تردید و ترس را تکانی دهیم و ت اینروزها را برای توقف تصادفها و تلفات در خودمان تست کنیم.
وقتی شاهد حادثه ای غیر قابل جبران میشویم همه میگویند؛ سه عامل اصلی تلفات و تصادفات یعنی خودرو، جاده و انسان در حوادث رانندگی میباشند.
محصول تلخی که روز به روز شاهد افزایش ان میباشیم.
چرا حوادث رانندگی به نقطه ی بی بازگشت رسیده و جبران خسارات ناممکن شده؟
این روزها کاهش جانباختگان و تلفات و صدمات یکی از مهمترین موضوعات کشور شده.
پایان تابستان هر سال شاهد امارهای ضد و نقیضی از مرگ و مصدومیت، قطع عضو و ضایعه نخاعی و خسارات مالی سنگین در این خصوص میباشیم.
چرا دست به دست کردن تقصیر و مسئولیت توسط وزیر، مدیر، معاون در زمان وقوع حوادث به امری معمول بدل شده؟
بطوریکه طبق معمول در هر استان شاهد تداوم و تکرار چنین وضعیتی از سوی استاندار به فرماندار و بخشدار به رئیس پلیس و ستاد بحران به امداد و اورژانس و....میباشیم؟
ضمنا چون نظارتی شفاف و اصولی و تعهدکاری وجود ندارد هیچگاه مقصری خارج از میدان حادثه مشخص و معرفی نمیشود.
ایا ما شاهدان روزی اسیب دیدگان و قربانیان این سیکل معیوب خواهیم شد؟
ایا ما روزی در تاریکخانه تاریخ خلایقی نالایق خوانده خواهیم شد که برای توقف، ترمینال تلفات تنی را زحمت ندادیم و به تن پروری را تن دادیم؟
جام جم یازدهم شهریور96گزارش کرد در یک دوره 10ساله از 86تا95 تعداد 199هزار و 402تن در حوادث رانندگی جان خود را از دست دادند که 21هزار و 155تن آن مرتبط به شهریورها میباشد!
بنظر شما وقتی اولویت در تعهد به مصلحت نظام جای تخصص را میگیرد و مانع شکلگیری یک نظام استاندارد و کارامد در مدیریت و اطلاعرسانی میشود و هر حوزه میکوشد عدد به عدد از امار و میزان تلفات بکاهد برای توقف و تاوان دادن به این ت طبق معمول چه باید کرد؟
مرکب مرگB7R
بسیاری شان هنوز نمیدانند صدایی مهیب یا ضربه نخست از خواب بیدارشان کرد!
غلطیدن روی هم و گیر افتادن بین اهن پاره ها
یا دوخته شدن به صندلی و فرو رفتن شیشه در بدن
شاید هم پرت شدن وسط جاده و کوبیده شدن به جنازه همسفر را در کتابها و خبرها، روزنامه و روایتها شنیده، دیده و خوانده بودند! اما اینبار خودش، خودشان و همکلاسی هایشان بودند که سوار بر مرکب مرگ صدای ترمز، جیغ، ناله و التماس را میشنیدند و لنگ لنگان و دست و پا و سرشکسته جاده را میبستند و التماس میکردند
صبر کنید
وایسید
نرید
تورو خداااا وایسا ی دست وسط جاده است نرووو
خداااا این دست کیه؟!!
_الو الو 110 تصادف شده
_الو الو امداد بجنبید تلفات بالاست
_الو الو اورژانس برسید همه بچه اند
+خونسرد باشید ادرس لطفا؟
_ما کجاییم ؟
_محض رضای خدا یکی ادرس بده.
+نمیدونم صبرکن همه جا تاریکه
_مکان یاب روشن کن
+بگو روی تخته سنگ خورده69
_الهی بمیرم اینا همه مانتو مدرسه تنشونه
_هیس هیس صدا، داره صدا میاد این اینجاست
_نور نور چراغ قوه روشن کن یکی نور موبایلشو بندازه اینجاااا
+داشتیم میرفتیم ار ار اردوووو
_مُرد مُرد وااای مُرد
مصادف شدن نگارش، ت مثل تصادف با شهریور مرا بر آن داشت این قسمت را تقدیم کنم به بازماندگان و نخبه های رودان و میناب که در نهم شهریور96 بر ولووB7R نارنجی تکیه زدند تا در اردوی فرزانگان شیراز حضور بهم رسانند.اما در بین راه مرگ را تجربه و سفر کردند و تنی چند از این عزیزان هرگز بازنگشتند.
جمعه ساعت 4بامداد دهم شهریور 96
مرکز مرکز، امداد
امداد امداد مرکز
به گوشم.
مرکز مستحضر باشید، ما در محل مستقر شدیم، ثبت بفرمایید، واژگون شدن اتوبوس ولوو B7R نارنجی، که به شانه راست غلطیده و غالب سرنشینان دانش اموز میباشند.
امدادگران طبق معمول وقتی رسیدند کمی انرژی و زمانشان صرف عقب نگهداشتن مردم و خالی کردن محدوده تصادف شد.
دو امدادگر به کمک پلیس وارد اتوبوس میشوند.
_اولی؛ چقدر شلوغه! اخه مگه واگن قطاره ؟!
+دومی؛ باید 40تا45سرنشین داشته باشه.
_ هیچکس سالم نمونده! همه مصدوم و زخمی شدند!
+امیدوارم
_امیدواری؟!
+بله چون شدت صدمات و تلفات به من چیز دیگه ای میگه!
هر دو هرچه جلوتر میرفتند با صحنه های وحشتناکتر و دلخراشتری روبرو میشدند.
هر دو امدادگر با خود میگفتند
_ناوبری فرسوده
+سرنشین زیاد
_راننده های پرکار
+جاده های غیراستاندارد
باسپاس از محمدغمخوار
✍🏼م.ن.م
@C_B_SHAHZADEH
قسمت نخست
میشود تصادفا از سفرهای بی بازگشت امروز سکوت کردن و سوختن را با شجاعت از دست رفته دیروز تعویض تا برای تغییر تدارکاتی ترتیب دهیم و جسارت مدنی را بجای خسارت بدنی بیاموزیم و اموزش دهیم.
مرور خاطرات تلخ و ساختن فردای شیرین و عاقبت اندیشی در این نوشته هدف ما است.
جسارت مدنی در بستر خسارت بدنی با پرسشگری و پاسخگوکردن ترمینالی است که تراکنشش از سفرهای توامان با ترافیک و تصادف و تلفات و .....بسیار کمتر است.
چنانچه پدال تردید و ترس را تکانی دهیم و ت اینروزها را برای توقف تصادفها و تلفات در خودمان تست کنیم.
وقتی شاهد حادثه ای غیر قابل جبران میشویم همه میگویند؛ سه عامل اصلی تلفات و تصادفات یعنی خودرو، جاده و انسان در حوادث رانندگی میباشند.
محصول تلخی که روز به روز شاهد افزایش ان میباشیم.
چرا حوادث رانندگی به نقطه ی بی بازگشت رسیده و جبران خسارات ناممکن شده؟
این روزها کاهش جانباختگان و تلفات و صدمات یکی از مهمترین موضوعات کشور شده.
پایان تابستان هر سال شاهد امارهای ضد و نقیضی از مرگ و مصدومیت، قطع عضو و ضایعه نخاعی و خسارات مالی سنگین در این خصوص میباشیم.
چرا دست به دست کردن تقصیر و مسئولیت توسط وزیر، مدیر، معاون در زمان وقوع حوادث به امری معمول بدل شده؟
بطوریکه طبق معمول در هر استان شاهد تداوم و تکرار چنین وضعیتی از سوی استاندار به فرماندار و بخشدار به رئیس پلیس و ستاد بحران به امداد و اورژانس و....میباشیم؟
ضمنا چون نظارتی شفاف و اصولی و تعهدکاری وجود ندارد هیچگاه مقصری خارج از میدان حادثه مشخص و معرفی نمیشود.
ایا ما شاهدان روزی اسیب دیدگان و قربانیان این سیکل معیوب خواهیم شد؟
ایا ما روزی در تاریکخانه تاریخ خلایقی نالایق خوانده خواهیم شد که برای توقف، ترمینال تلفات تنی را زحمت ندادیم و به تن پروری را تن دادیم؟
جام جم یازدهم شهریور96گزارش کرد در یک دوره 10ساله از 86تا95 تعداد 199هزار و 402تن در حوادث رانندگی جان خود را از دست دادند که 21هزار و 155تن آن مرتبط به شهریورها میباشد!
بنظر شما وقتی اولویت در تعهد به مصلحت نظام جای تخصص را میگیرد و مانع شکلگیری یک نظام استاندارد و کارامد در مدیریت و اطلاعرسانی میشود و هر حوزه میکوشد عدد به عدد از امار و میزان تلفات بکاهد برای توقف و تاوان دادن به این ت طبق معمول چه باید کرد؟
مرکب مرگB7R
بسیاری شان هنوز نمیدانند صدایی مهیب یا ضربه نخست از خواب بیدارشان کرد!
غلطیدن روی هم و گیر افتادن بین اهن پاره ها
یا دوخته شدن به صندلی و فرو رفتن شیشه در بدن
شاید هم پرت شدن وسط جاده و کوبیده شدن به جنازه همسفر را در کتابها و خبرها، روزنامه و روایتها شنیده، دیده و خوانده بودند! اما اینبار خودش، خودشان و همکلاسی هایشان بودند که سوار بر مرکب مرگ صدای ترمز، جیغ، ناله و التماس را میشنیدند و لنگ لنگان و دست و پا و سرشکسته جاده را میبستند و التماس میکردند
صبر کنید
وایسید
نرید
تورو خداااا وایسا ی دست وسط جاده است نرووو
خداااا این دست کیه؟!!
_الو الو 110 تصادف شده
_الو الو امداد بجنبید تلفات بالاست
_الو الو اورژانس برسید همه بچه اند
+خونسرد باشید ادرس لطفا؟
_ما کجاییم ؟
_محض رضای خدا یکی ادرس بده.
+نمیدونم صبرکن همه جا تاریکه
_مکان یاب روشن کن
+بگو روی تخته سنگ خورده69
_الهی بمیرم اینا همه مانتو مدرسه تنشونه
_هیس هیس صدا، داره صدا میاد این اینجاست
_نور نور چراغ قوه روشن کن یکی نور موبایلشو بندازه اینجاااا
+داشتیم میرفتیم ار ار اردوووو
_مُرد مُرد وااای مُرد
مصادف شدن نگارش، ت مثل تصادف با شهریور مرا بر آن داشت این قسمت را تقدیم کنم به بازماندگان و نخبه های رودان و میناب که در نهم شهریور96 بر ولووB7R نارنجی تکیه زدند تا در اردوی فرزانگان شیراز حضور بهم رسانند.اما در بین راه مرگ را تجربه و سفر کردند و تنی چند از این عزیزان هرگز بازنگشتند.
جمعه ساعت 4بامداد دهم شهریور 96
مرکز مرکز، امداد
امداد امداد مرکز
به گوشم.
مرکز مستحضر باشید، ما در محل مستقر شدیم، ثبت بفرمایید، واژگون شدن اتوبوس ولوو B7R نارنجی، که به شانه راست غلطیده و غالب سرنشینان دانش اموز میباشند.
امدادگران طبق معمول وقتی رسیدند کمی انرژی و زمانشان صرف عقب نگهداشتن مردم و خالی کردن محدوده تصادف شد.
دو امدادگر به کمک پلیس وارد اتوبوس میشوند.
_اولی؛ چقدر شلوغه! اخه مگه واگن قطاره ؟!
+دومی؛ باید 40تا45سرنشین داشته باشه.
_ هیچکس سالم نمونده! همه مصدوم و زخمی شدند!
+امیدوارم
_امیدواری؟!
+بله چون شدت صدمات و تلفات به من چیز دیگه ای میگه!
هر دو هرچه جلوتر میرفتند با صحنه های وحشتناکتر و دلخراشتری روبرو میشدند.
هر دو امدادگر با خود میگفتند
_ناوبری فرسوده
+سرنشین زیاد
_راننده های پرکار
+جاده های غیراستاندارد
باسپاس از محمدغمخوار
✍🏼م.ن.م
@C_B_SHAHZADEH
کمپین بازگشت شاهزاده
#ت مثل #تصادف قسمت نخست میشود تصادفا از سفرهای بی بازگشت امروز سکوت کردن و سوختن را با شجاعت از دست رفته دیروز تعویض تا برای تغییر تدارکاتی ترتیب دهیم و جسارت مدنی را بجای خسارت بدنی بیاموزیم و اموزش دهیم. مرور خاطرات تلخ و ساختن فردای شیرین و عاقبت اندیشی…
#ت مثل #تصادف
قسمت دوم
....که صدای جیغ و آژیر از بیرون حرفشان را قطع کرد.
هر دو مشغول خارج کردن مصدومین شدند و صدای ناله و کمک ها و علائم حیاتی را تعقیب میکردند.
جلوی اتوبوس از شدت ضربه اسیب و صدمه بیشتری دیده بود جدا کردن گوشت و پوست از لابلای اهن پاره ها کار ساده ای در تاریکی هوا نبود.
شواهد و قرائن نشان از خوابی عمیقی میداد که هرگز فرصت بیداری نداده.
شامگاه پنجشنبه نخبه گان خفته در مرکب مرگ به شوق شرکت در اردوی درون سازمانی فرزانگان اخرین عکسها و یادگاری های خود را گرفتند و از میناب راهی بندرعباس و اکنون روایت نجات یافتگان مصدوم بر روی تخت بیمارستان؛
1/ برای انکه بتوانیم جمعه در اردوی فرزانگان شرکت کنیم شبانه از میناب راهی شدیم.
بین راه تصمیم گرفتیم بخوابیم تاهم در اردو سرحال باشیم هم مزاحم راننده نباشیم.
باضربه ای محکم و صدای جیغ بچه ها از خواب پریدم!
اتوبوس واژگون شده بود،
من با سرشکسته و خونریزی شدید به بیرون پرت شدم.
2/دوستانیکه وضعیت بهتری داشتند سعی کردند با کمک گرفتن از سرنشینان خودروهای عبوری مارا از وسط جاده جمع کنند
3/قدرت حرکت نداشتم، دوستیکه در چند متری من بود صدا زدم اما نه پاسخ میداد نه حرکت میکرد، وقتی بهوش امدم اینجا بودم
4/شش عصر بندرعباس بودیم 2شب راننده مقابل فروشگاه نگهداشت تاخرید کنیم ساعت سه تصمیم گرفتیم بخوابیم ای کاش نمیخوابیدیم تازمانیکه بیدار بودیم همه چی روبراه بود.
5/یکی بمن بگه چیشده، خواهرم کجاست و بیهوش شد.
اموزش و پرورش طبق معمول سهم خود را با اعلام اسامی 34تن بعنوان مصدومین انجام داد تا خانواده ها از نگرانی فارق آیند.
اما این اداره ی بی کفایت و غیر مستقل هرگز جرات نکرد بگوید 5تن از اسامی اعلام شده داخل همین لیست از شدت جراحات با بالگرد به بیمارستان فسا و شیراز منتقل شدند و سرانجام 2 تن از انان با قطع عضو و یک تن با ضایعه نخاعی روبروشدند.
طبق معمول خانواده دریافتند در پی اسامی اعلام نشده خبری نهفته است پس سراسیمه به خیابانها ریختند بدان انکه بدانند کجا میروند.
پنهان کاری و تزریق تدریجی خبر شگرد سیستم های معیوب و مغروض.
📍محمد علیگو قائم مقام سازمان دانش اموزی هم طبق معمول فرمودند از 120دانش اموزی که سهم هرمزگان بود و قرار بود در سه اتوبوس به استان فارس بروند تا در اردوی تشکیلاتی سازمان دانش اموزی ویژه متوسطه دختران شرکت کنند 8تن فرزانه وار برفراز بی کفایتی پروانه شدند!!!
📍سردار محمد حسین حمیدی رئیس پلیس راه کشور (دام کُشتار) با اشاره بر اینکه اتوبوس حادثه دیده دارای سامانه نظارت و پایش تردد ناوگان حمل و نقل عمومی بوده (هرگز فکر نکنید اگر نمیبود برایش تلفنی صادر نمیکردند تا مبادا اوقات سرداری مکدر شود) با استناد به اطلاعات مندرج در سامانه سپهتن، بر این نکته تاکید مینمایند که راننده پیش از حادثه، استراحت لازمه را نداشته و خیال همه را از علت حادثه راحت میفرمایند.
📌(جای دارد مطلعین در خصوص کم و کیف این سامانه اطلاعات بیشتری ارائه میکردند و یکی نبود بپرسه اگر چنین بوده چگونه تعاونی و ترمینال اجازه خروج صادر کرده اند؟!)
📍رئیس دادگستری استان فارس جناب اقای علی القاصی هم طبق معمول برای اینکه تاثیرشان را با تعهدشان تحمیل کنند،
فوری فوتی انقلابی دستور دادند اقدامات قانونی صورت پذیرد!
و باز طبق معمول یکی نبود بگه اقدامات قانونی را قبل از حادثه صورت میدهند و هم اکنون اقدامات فوری و اورژانسی ضرورت دارد!
📍بله اقدامات قانونی مورد تایید ایشان طبق معمول پر کردن جای خالیها با چسباندن و فشاندن و نشاندن علائم هشدار دهنده و تامین نور و پرکردن خندق های محل جنایت است تا جای بحث و شک و تردیدی بر کفایتمندی ایشان نماند و طبق معمول راننده، خلبان، کاپیتان و راکب از سانچی تا B7R مقصر و متخلف بوده و خواهد بود و باید باشند و هرگز خلافش ثابت نمیشود مگر به مصلحت نظام.
📍علی القاصی از انجاییکه تمایل به حفظ تناسب و برقراری تعادل در نگرانی ها دارد تا کسی فکر تصاحب جایگاهش را نکند بادی در قبغب انداختند و فرمودند دو اتوبوس دیگر با مشایعت پلیس راه به استان هرمزگان بازگشتند و اساسا مجوز حرکت در شب از سوی مسئولان کاری اشتباه بوده.
تقدیم به اسیب دیدگان مرکب مرگ B7R داراب و رودان؛
محدثه، فائزه، زهرا ذاکری.
سیده فاطمه وحدانی.
محدثه شب راه رجایی.
لیلا زبردست.زینب شبانی.
صدیقه سولقانی.صدیقه صادقی.
معصومه خادمی پور.معصومه کرمی زاده.معصومه محمودی زاده.
زهرا ارجمند.اسماء حسین زاده.
ارزو دیدار.ملیکا سالاری.
زینب رحیمی.زینب جعفری.
فرنگیس خوزستان.نیلوفرقائدی.
ریحانه بلالی.رفیعه سلطانی.
طاهره تیما.سارا خادمی.
مرضیه نجفی.فاطمه عباسزاده.
نازنین روستایی.ساجده ذاکری نژاد.انسیه گلزاری.راضیه علیزاده.
فاطمه داوری.فرخنده محمدی نسب.فاطمه نجفی.زینب کریمی
ادامه دارد...
✍م.ن.م
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/123971
قسمت دوم
....که صدای جیغ و آژیر از بیرون حرفشان را قطع کرد.
هر دو مشغول خارج کردن مصدومین شدند و صدای ناله و کمک ها و علائم حیاتی را تعقیب میکردند.
جلوی اتوبوس از شدت ضربه اسیب و صدمه بیشتری دیده بود جدا کردن گوشت و پوست از لابلای اهن پاره ها کار ساده ای در تاریکی هوا نبود.
شواهد و قرائن نشان از خوابی عمیقی میداد که هرگز فرصت بیداری نداده.
شامگاه پنجشنبه نخبه گان خفته در مرکب مرگ به شوق شرکت در اردوی درون سازمانی فرزانگان اخرین عکسها و یادگاری های خود را گرفتند و از میناب راهی بندرعباس و اکنون روایت نجات یافتگان مصدوم بر روی تخت بیمارستان؛
1/ برای انکه بتوانیم جمعه در اردوی فرزانگان شرکت کنیم شبانه از میناب راهی شدیم.
بین راه تصمیم گرفتیم بخوابیم تاهم در اردو سرحال باشیم هم مزاحم راننده نباشیم.
باضربه ای محکم و صدای جیغ بچه ها از خواب پریدم!
اتوبوس واژگون شده بود،
من با سرشکسته و خونریزی شدید به بیرون پرت شدم.
2/دوستانیکه وضعیت بهتری داشتند سعی کردند با کمک گرفتن از سرنشینان خودروهای عبوری مارا از وسط جاده جمع کنند
3/قدرت حرکت نداشتم، دوستیکه در چند متری من بود صدا زدم اما نه پاسخ میداد نه حرکت میکرد، وقتی بهوش امدم اینجا بودم
4/شش عصر بندرعباس بودیم 2شب راننده مقابل فروشگاه نگهداشت تاخرید کنیم ساعت سه تصمیم گرفتیم بخوابیم ای کاش نمیخوابیدیم تازمانیکه بیدار بودیم همه چی روبراه بود.
5/یکی بمن بگه چیشده، خواهرم کجاست و بیهوش شد.
اموزش و پرورش طبق معمول سهم خود را با اعلام اسامی 34تن بعنوان مصدومین انجام داد تا خانواده ها از نگرانی فارق آیند.
اما این اداره ی بی کفایت و غیر مستقل هرگز جرات نکرد بگوید 5تن از اسامی اعلام شده داخل همین لیست از شدت جراحات با بالگرد به بیمارستان فسا و شیراز منتقل شدند و سرانجام 2 تن از انان با قطع عضو و یک تن با ضایعه نخاعی روبروشدند.
طبق معمول خانواده دریافتند در پی اسامی اعلام نشده خبری نهفته است پس سراسیمه به خیابانها ریختند بدان انکه بدانند کجا میروند.
پنهان کاری و تزریق تدریجی خبر شگرد سیستم های معیوب و مغروض.
📍محمد علیگو قائم مقام سازمان دانش اموزی هم طبق معمول فرمودند از 120دانش اموزی که سهم هرمزگان بود و قرار بود در سه اتوبوس به استان فارس بروند تا در اردوی تشکیلاتی سازمان دانش اموزی ویژه متوسطه دختران شرکت کنند 8تن فرزانه وار برفراز بی کفایتی پروانه شدند!!!
📍سردار محمد حسین حمیدی رئیس پلیس راه کشور (دام کُشتار) با اشاره بر اینکه اتوبوس حادثه دیده دارای سامانه نظارت و پایش تردد ناوگان حمل و نقل عمومی بوده (هرگز فکر نکنید اگر نمیبود برایش تلفنی صادر نمیکردند تا مبادا اوقات سرداری مکدر شود) با استناد به اطلاعات مندرج در سامانه سپهتن، بر این نکته تاکید مینمایند که راننده پیش از حادثه، استراحت لازمه را نداشته و خیال همه را از علت حادثه راحت میفرمایند.
📌(جای دارد مطلعین در خصوص کم و کیف این سامانه اطلاعات بیشتری ارائه میکردند و یکی نبود بپرسه اگر چنین بوده چگونه تعاونی و ترمینال اجازه خروج صادر کرده اند؟!)
📍رئیس دادگستری استان فارس جناب اقای علی القاصی هم طبق معمول برای اینکه تاثیرشان را با تعهدشان تحمیل کنند،
فوری فوتی انقلابی دستور دادند اقدامات قانونی صورت پذیرد!
و باز طبق معمول یکی نبود بگه اقدامات قانونی را قبل از حادثه صورت میدهند و هم اکنون اقدامات فوری و اورژانسی ضرورت دارد!
📍بله اقدامات قانونی مورد تایید ایشان طبق معمول پر کردن جای خالیها با چسباندن و فشاندن و نشاندن علائم هشدار دهنده و تامین نور و پرکردن خندق های محل جنایت است تا جای بحث و شک و تردیدی بر کفایتمندی ایشان نماند و طبق معمول راننده، خلبان، کاپیتان و راکب از سانچی تا B7R مقصر و متخلف بوده و خواهد بود و باید باشند و هرگز خلافش ثابت نمیشود مگر به مصلحت نظام.
📍علی القاصی از انجاییکه تمایل به حفظ تناسب و برقراری تعادل در نگرانی ها دارد تا کسی فکر تصاحب جایگاهش را نکند بادی در قبغب انداختند و فرمودند دو اتوبوس دیگر با مشایعت پلیس راه به استان هرمزگان بازگشتند و اساسا مجوز حرکت در شب از سوی مسئولان کاری اشتباه بوده.
تقدیم به اسیب دیدگان مرکب مرگ B7R داراب و رودان؛
محدثه، فائزه، زهرا ذاکری.
سیده فاطمه وحدانی.
محدثه شب راه رجایی.
لیلا زبردست.زینب شبانی.
صدیقه سولقانی.صدیقه صادقی.
معصومه خادمی پور.معصومه کرمی زاده.معصومه محمودی زاده.
زهرا ارجمند.اسماء حسین زاده.
ارزو دیدار.ملیکا سالاری.
زینب رحیمی.زینب جعفری.
فرنگیس خوزستان.نیلوفرقائدی.
ریحانه بلالی.رفیعه سلطانی.
طاهره تیما.سارا خادمی.
مرضیه نجفی.فاطمه عباسزاده.
نازنین روستایی.ساجده ذاکری نژاد.انسیه گلزاری.راضیه علیزاده.
فاطمه داوری.فرخنده محمدی نسب.فاطمه نجفی.زینب کریمی
ادامه دارد...
✍م.ن.م
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/123971
Telegram
کمپین بازگشت شاهزاده
#ت مثل #تصادف
قسمت نخست
میشود تصادفا از سفرهای بی بازگشت امروز سکوت کردن و سوختن را با شجاعت از دست رفته دیروز تعویض تا برای تغییر تدارکاتی ترتیب دهیم و جسارت مدنی را بجای خسارت بدنی بیاموزیم و اموزش دهیم.
مرور خاطرات تلخ و ساختن فردای شیرین و عاقبت…
قسمت نخست
میشود تصادفا از سفرهای بی بازگشت امروز سکوت کردن و سوختن را با شجاعت از دست رفته دیروز تعویض تا برای تغییر تدارکاتی ترتیب دهیم و جسارت مدنی را بجای خسارت بدنی بیاموزیم و اموزش دهیم.
مرور خاطرات تلخ و ساختن فردای شیرین و عاقبت…
کمپین بازگشت شاهزاده
#ت مثل #تصادف قسمت دوم ....که صدای جیغ و آژیر از بیرون حرفشان را قطع کرد. هر دو مشغول خارج کردن مصدومین شدند و صدای ناله و کمک ها و علائم حیاتی را تعقیب میکردند. جلوی اتوبوس از شدت ضربه اسیب و صدمه بیشتری دیده بود جدا کردن گوشت و پوست از لابلای اهن پاره…
#ت مثل #تصادف طبق معمول
قسمت سوم
📍ایشان اینسان خود را از نامسئولان تمیز دادند و توپ را تصادفا که خیر، تعمدا در زمین همکاران هرمزگانی انداختند تا از بالا تلویحا دست به دست کنند زیاد کشش ندهید، که مبادا تبعات داشته باشد، فقط تا حدی خود را وظیفه مند نشان دهید و تَل تَلی (کل کلی) بکنید تا تمام بشود بروند برای خاکسپاری.
📍تمام کارشناسیها و سفارشها تا ظهر جمعه دهم شهریور انجام شد! اما هیچ جمعه ای نیامد که شاهد ت تدارک و تامین باشیم تا شاید ترتیبی داده شود و تصادفی رخ ندهد و اگر هم داد طبق معمولی نداشته باشد.
📍شوربختانه پزشکی قانونی داراب دانش اموزان؛
مهنوش ناصری، مطهره دلاوری، میناجمشیدی، شیدا امانی، شیوا مبینی، فاطمه صادقی نسب، زهرا زرنگار، سرپرست فرهی و حمیدرضامحبت را بعنوان مسافران بی بازگشت اعلام نمود که با توجه به ضد و نقیض بودن امار قطعا نام دو عزیز در لیست تلخ نمیباشند.
دوشنبه سیزدهم شهریور نودشش جام جم خبر از تعلیق اردوهای دانش اموزی طبق اطلاعیه وزارت بی کفایت و غیرمستقل اموزش پرورش داد تا در شیوه نامه برگزاری اردوها و بازدیدها بازنگری شود، قطعا این خبر برنامه ریزی درون سازمانی نبوده و به سهل انگاری های مرگبار در چنین اردوهایی مرتبط میباشد.
📍طبق معمول اموزش پرورش در واکنشی کلیشه ای و نخ نما پس از چنین فاجعه ای، تیمی را مامور بررسی نحوه اعزام تا برگزاری اردوی فرزانگان و یافتن علل و عوامل بروز حادثه نمود که تاکنون گزارش شفافی از آن تیم رسانه ای نشد.
📌 با اینکه بعدها معاونت مربوطه خبر از تدوین و ابلاغ شیوه نامه های جدید با افزایش ضریب ایمنی دانش اموزان را در سفرهای گروهی و اردویی اعلام نمود اما بر حسب تجربه و گواه مستنداتی در توقف چنین فجایعی در برگزاری اردوها موفق عمل نکرده و گویی با این ساختار و ساز و کار معیوب و ناکارامد مرگ بدلیل تصادف به تلفات جانبی تبدیل و طبیعی شده که دادخواهی از سطح وزارتخانه های صمت تا اموزش پرورش را میطلبد.
📍وقتی میگوییم خسارت بدنی را به جسارت مدنی تغییر دهیم، یعنی با دادخواهی ت مثل تصادف و تلفات را به ت مثل تربیت و تخصص تغییر دهیم و پیامی را هم اکنون تولید کنیم که تمام وزاری صمت و اموزش پرورش و پلیس راه و بخصوص تمام مدیران دو شرکت ایران خودرو و سایپا در هر گوشه ای از جهان باشند بدانند مرکبهای مرگ را روانه بازار نموده اند که برگ برگ مرگ و زجر و رنج را بر خانواده ها تحمیل کرده و در جایگاه متهم خواهند نشست تا کیفرخواست درخوری تقدیمشان گردد.
📍از انجاییکه تکرار این حوادث بر جای خود پابرجاست میتوان به بی حاصل بودن این دستورالعمل ها و تعلیق ها و شووهای رسانه ای پی برد و تشکیل هر کارگروه تحقیقاتی را حیف و میل نمودن بودجه و بازشدن مسیر دزدی و فاکتور سازی به بهانه ماموریت تلقی کرد.
📍بازخوانی و بازنویسی و بازپردازی به پرونده های مهم اینچنینی در پنجمین سالروز پرکشیدن سرنشینان مرکبB7R رودان و داراب را بعنوان صدها هزار جانی که در جاده ها جان دادند را به این منظور بدانید که اینان فقط یک نام و عنوان و جان نبودند، اینان عزیزان و زندگیهای خانواده هایی بودند که بسیاری نمیداند بعد از اخرین سفر چه برسرشان امد و سرنوشت نرفته ها و بازمانده ها و داغدارانشان چه شد؟
📍تداوم تولید مرکبهای مرگ در دو شرکت بزرگ ایران خودرو و سایپا به مثابه عادی انگاری و طبیعی جلوه کردن(تلفات جانبی) میباشد که ارتش امریکا در جنایات جنگی ویتنام برای توجیح اعمال ضدبشری خود ابداع کرد که باید در مقابل تولید چنین قاتلینی ایستاد تا متوقف شوند.
📍این توقف را میتوان با استدلال به یک سوال استارت زد که مگر پلیس از تردد خودروهای بدون معاینه فنی جلوگیری نمیکند؟ داشتن معاینه فنی به چه منظور الزامیست؟
پس چگونه است که توقف، تولید و تردد خودروی بی کیفیت و غیر استاندارد که حکم بمب های متحرک را دارند را اراده نمیکنید؟
📍دست چه کارترها و مافیایی در میان است؟
📍تولید اینچنین مرکبهای کشنده ای بنا به دلایلی تنها سوداوری نمیتواند باشد!
📍اگر موضوع سوداوری باشد مونتاژ، واردات خودروهای خارجی سود بیشتری خواهد داشت!
قطعا سوداگری در پس آن خفته است.
📍آری ت جمهوری طبق معمول اینگونه است که تلفات و تصادف، تقاطع و تقابل، تخریب و تصاحب، تهدید و تتمیع توامان دارد، اما هرگز تعادل و تعامل، تدارک و تمرکز، توان و تولید در کنار ترتیب دهی و بازدارندگی و اسیب شناسی ندارد.
📍چون سرمایگان و فرزانگان را تعهدی ها مدیریت میکنند و اینده شان را تکه تکه و تخصصی ها ترک وطن تا در جمهوری اسلامی تِر تراز بشود و تِز تلنبار .
📍این پرسش طبق معمول بی پاسخ مانده که چرا تاکنون هیچ ترتیبی برای کاهش تلفات جاده ای صورت نپذیرفته تا توازن جهانی در حوادث وسوانح جاده ای و ناوبری را در ایران شاهد باشیم.
پرسشها ادامه دارند
✍م.ن.م
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/124038
قسمت سوم
📍ایشان اینسان خود را از نامسئولان تمیز دادند و توپ را تصادفا که خیر، تعمدا در زمین همکاران هرمزگانی انداختند تا از بالا تلویحا دست به دست کنند زیاد کشش ندهید، که مبادا تبعات داشته باشد، فقط تا حدی خود را وظیفه مند نشان دهید و تَل تَلی (کل کلی) بکنید تا تمام بشود بروند برای خاکسپاری.
📍تمام کارشناسیها و سفارشها تا ظهر جمعه دهم شهریور انجام شد! اما هیچ جمعه ای نیامد که شاهد ت تدارک و تامین باشیم تا شاید ترتیبی داده شود و تصادفی رخ ندهد و اگر هم داد طبق معمولی نداشته باشد.
📍شوربختانه پزشکی قانونی داراب دانش اموزان؛
مهنوش ناصری، مطهره دلاوری، میناجمشیدی، شیدا امانی، شیوا مبینی، فاطمه صادقی نسب، زهرا زرنگار، سرپرست فرهی و حمیدرضامحبت را بعنوان مسافران بی بازگشت اعلام نمود که با توجه به ضد و نقیض بودن امار قطعا نام دو عزیز در لیست تلخ نمیباشند.
دوشنبه سیزدهم شهریور نودشش جام جم خبر از تعلیق اردوهای دانش اموزی طبق اطلاعیه وزارت بی کفایت و غیرمستقل اموزش پرورش داد تا در شیوه نامه برگزاری اردوها و بازدیدها بازنگری شود، قطعا این خبر برنامه ریزی درون سازمانی نبوده و به سهل انگاری های مرگبار در چنین اردوهایی مرتبط میباشد.
📍طبق معمول اموزش پرورش در واکنشی کلیشه ای و نخ نما پس از چنین فاجعه ای، تیمی را مامور بررسی نحوه اعزام تا برگزاری اردوی فرزانگان و یافتن علل و عوامل بروز حادثه نمود که تاکنون گزارش شفافی از آن تیم رسانه ای نشد.
📌 با اینکه بعدها معاونت مربوطه خبر از تدوین و ابلاغ شیوه نامه های جدید با افزایش ضریب ایمنی دانش اموزان را در سفرهای گروهی و اردویی اعلام نمود اما بر حسب تجربه و گواه مستنداتی در توقف چنین فجایعی در برگزاری اردوها موفق عمل نکرده و گویی با این ساختار و ساز و کار معیوب و ناکارامد مرگ بدلیل تصادف به تلفات جانبی تبدیل و طبیعی شده که دادخواهی از سطح وزارتخانه های صمت تا اموزش پرورش را میطلبد.
📍وقتی میگوییم خسارت بدنی را به جسارت مدنی تغییر دهیم، یعنی با دادخواهی ت مثل تصادف و تلفات را به ت مثل تربیت و تخصص تغییر دهیم و پیامی را هم اکنون تولید کنیم که تمام وزاری صمت و اموزش پرورش و پلیس راه و بخصوص تمام مدیران دو شرکت ایران خودرو و سایپا در هر گوشه ای از جهان باشند بدانند مرکبهای مرگ را روانه بازار نموده اند که برگ برگ مرگ و زجر و رنج را بر خانواده ها تحمیل کرده و در جایگاه متهم خواهند نشست تا کیفرخواست درخوری تقدیمشان گردد.
📍از انجاییکه تکرار این حوادث بر جای خود پابرجاست میتوان به بی حاصل بودن این دستورالعمل ها و تعلیق ها و شووهای رسانه ای پی برد و تشکیل هر کارگروه تحقیقاتی را حیف و میل نمودن بودجه و بازشدن مسیر دزدی و فاکتور سازی به بهانه ماموریت تلقی کرد.
📍بازخوانی و بازنویسی و بازپردازی به پرونده های مهم اینچنینی در پنجمین سالروز پرکشیدن سرنشینان مرکبB7R رودان و داراب را بعنوان صدها هزار جانی که در جاده ها جان دادند را به این منظور بدانید که اینان فقط یک نام و عنوان و جان نبودند، اینان عزیزان و زندگیهای خانواده هایی بودند که بسیاری نمیداند بعد از اخرین سفر چه برسرشان امد و سرنوشت نرفته ها و بازمانده ها و داغدارانشان چه شد؟
📍تداوم تولید مرکبهای مرگ در دو شرکت بزرگ ایران خودرو و سایپا به مثابه عادی انگاری و طبیعی جلوه کردن(تلفات جانبی) میباشد که ارتش امریکا در جنایات جنگی ویتنام برای توجیح اعمال ضدبشری خود ابداع کرد که باید در مقابل تولید چنین قاتلینی ایستاد تا متوقف شوند.
📍این توقف را میتوان با استدلال به یک سوال استارت زد که مگر پلیس از تردد خودروهای بدون معاینه فنی جلوگیری نمیکند؟ داشتن معاینه فنی به چه منظور الزامیست؟
پس چگونه است که توقف، تولید و تردد خودروی بی کیفیت و غیر استاندارد که حکم بمب های متحرک را دارند را اراده نمیکنید؟
📍دست چه کارترها و مافیایی در میان است؟
📍تولید اینچنین مرکبهای کشنده ای بنا به دلایلی تنها سوداوری نمیتواند باشد!
📍اگر موضوع سوداوری باشد مونتاژ، واردات خودروهای خارجی سود بیشتری خواهد داشت!
قطعا سوداگری در پس آن خفته است.
📍آری ت جمهوری طبق معمول اینگونه است که تلفات و تصادف، تقاطع و تقابل، تخریب و تصاحب، تهدید و تتمیع توامان دارد، اما هرگز تعادل و تعامل، تدارک و تمرکز، توان و تولید در کنار ترتیب دهی و بازدارندگی و اسیب شناسی ندارد.
📍چون سرمایگان و فرزانگان را تعهدی ها مدیریت میکنند و اینده شان را تکه تکه و تخصصی ها ترک وطن تا در جمهوری اسلامی تِر تراز بشود و تِز تلنبار .
📍این پرسش طبق معمول بی پاسخ مانده که چرا تاکنون هیچ ترتیبی برای کاهش تلفات جاده ای صورت نپذیرفته تا توازن جهانی در حوادث وسوانح جاده ای و ناوبری را در ایران شاهد باشیم.
پرسشها ادامه دارند
✍م.ن.م
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/124038
Telegram
کمپین بازگشت شاهزاده
#ت مثل #تصادف
قسمت دوم
....که صدای جیغ و آژیر از بیرون حرفشان را قطع کرد.
هر دو مشغول خارج کردن مصدومین شدند و صدای ناله و کمک ها و علائم حیاتی را تعقیب میکردند.
جلوی اتوبوس از شدت ضربه اسیب و صدمه بیشتری دیده بود جدا کردن گوشت و پوست از لابلای اهن پاره…
قسمت دوم
....که صدای جیغ و آژیر از بیرون حرفشان را قطع کرد.
هر دو مشغول خارج کردن مصدومین شدند و صدای ناله و کمک ها و علائم حیاتی را تعقیب میکردند.
جلوی اتوبوس از شدت ضربه اسیب و صدمه بیشتری دیده بود جدا کردن گوشت و پوست از لابلای اهن پاره…
کمپین بازگشت شاهزاده
#ت مثل #تصادف طبق معمول قسمت سوم 📍ایشان اینسان خود را از نامسئولان تمیز دادند و توپ را تصادفا که خیر، تعمدا در زمین همکاران هرمزگانی انداختند تا از بالا تلویحا دست به دست کنند زیاد کشش ندهید، که مبادا تبعات داشته باشد، فقط تا حدی خود را وظیفه مند نشان دهید…
#ت مثل #تصادف طبق معمول
قسمت چهارم
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/124378
📍تولید خودروهای بی کیفیت و توزیع آن در بازار با این وضعیت اماری در تصادفات و جاده ها تنها یک معنی دارد؛ از بین بردن و غارت کردن سرمایه ی انسانی و مالی ایران و ایرانی توسط کسانیکه حتی دو دوتای کاسبی و حکومتداری و سیاستگذاری راهم نمیدانند.
📍به این مسیر توجه کنید ؛
تولید خودروی بی کیفیت
فروش به چند برابر قیمت
تلفات و تنش ها در تصادفات
عملکرد امداد خودروی بدون نظارت
پارکینگ و هزینه های جانبی
بیمارستان، درمان، بیمه، جراحی
لوازم یدکی، دفن کفن، روضه خوان، جرایم رانندگی حتی لحظه تصادف، دادگاه وکیل، هم همه ی متهم کردن خانواده ها و خشونتهای ادامه دار در غم از دست دادن عزیزان به یکدیگر و ..... اتوبانی عریضتر و طولانی تر از هرسفر بی بازگشتی میباشد، که تکرار و تکرار آن با پازل پازل کردن مردم از درب کارخانه تا جاده و خیابان، توسط کارگزان گویی چنان معمول و مرسوم شده که گویی از جیب و زخم مردم به یکدیگر نان قرض میدهند.
📍مصیبت بار تر انکه طبق معمول هر انچه بکاری درو میکنی، نیروی انسانی بجای رشد و حساسیت در تولید قطعات باکیفیت گویی سبقت در بی اخلاقی و دزدی و سودجویی را هرلحظه رکورد میزنند و بجای انکه در خط تولید صنعتی بشوند در این کشتارگاه فنی میشوند و پیچ و مهره مرگ، زجر و گور را سفت کاری میکنند و ثانیه های اسیب و معلولیت سرنشینان جان بدر برده را بهم نزدیکُ نزدیکتر میکنند و خود خبر ندارند به ربات پرتکرار ت تصادف بدل شده اند و روزی دامن خود یا عزیزانشان را همان پدال و فرمان غیر استاندارد و بی کیفیت خواهد بلعید.
📍بی تردید تداوم تولید بیکیفیت سرپوش نهادن برفساد مرگ اوری ایست درصنایع خودرو سازی، که مثال و نمونه نزدیک را میتوان به دو اتفاق اخیر؛ اتش سوزی اتوبوس سربازان ارتش در محور شیراز و مرودشت یا برخورد مینی بوس با پراید در محور تهران قم انهم در حالیکه جلوپنجره و گلگیر مینی بوس خسارت جزیی دیده بود هر دو سرنشین پراید در دم جان باختند، نام برد.
📍میثم اسماعیلی در مصاحبه خود باعنوان جاده های ایمن، مطالبه مسافران با سردار تقی مهری به نکاتی اشاره میکند که ما در ادامه از آن وام میگیریم و موارد مورد نظر خود را بدان می افزاییم.
📍سردار تقی مهری طبق معمول در ابتدا اعتراف میکنند که کاهش جانباختگان و تلفات و صدمات جاده ای به یکی از مهمترین موضوعات کشوری بدل شده!
از انجاییکه قصد ندارم کلیشه ای ادامه دهم جای دارد به امثال ایشان عرض کنم برای رسیدن به این مهم نخست میبایست میزان تصادف وحوادث را کاهش داد، چرا که امروز اغلب جامعه یا راننده و راکب میباشند یا برای کار، تفریح و تحقیق سفر درون و برون شهری میکنند و خیابان و جاده ها تمام فصول سال پر ترددند.
📍در این بین افزایش تعداد وسایل نقلیه و در مقابل ظرفیت محدود جاده ها و خیابانها بسیار جدی است
📍بی کیفیتی صنعت خودرو سازی در کنار سفارشی و اسانتر شدن اخذ گواهینامه هرگز نتیجه ای جز افزایش ت تصادف بخصوص تصادفات غیرقابل جبران را بهمراه نداشته و نخواهد داشت.
📍حال سوال اینجاست با چنین وضعیتی با اعمال چه برنامه ها و قوانینی ما میتوانیم شاهد کاهش پلکانی تلفات و صدمات در تصادفات باشیم؟
📍طی چند سال گذشته وضعیت نامناسب جاده ای کشور باعث شد بانک جهانی در بررسی و مطالعات خود وضعیت جاده های ایران را بحرانی اعلام کند.
📍بر اساس برخی امارها میزان تلفات رانندگی در ایران 25برابر ژاپن و دو برابر ترکیه اعلام شده که به راستی طبق معمول ما در تر زدن رکورد میزنیم.
📍دلایلی که علیرضا اسماعیلی رئیس پیشین پلیس راه کشور در کاهش تلفات جاده ای در سال 96 در مقابل یک دهه مشابه گذشته عنوان میکند در نوع خود قابل توجه است، اما قبل از هرچیز باید اعتراف کرد که قبول و باور این ادعا با استناد به مشاهدات میدانی چندان راحث و قابل قبول نیست که طبق معمول نخستین دلیل همان نبود رسانه و منابع شفاف در گزارشات میباشد.
📍اسماعیلی کاهش پلکانی تلفات جاده ای در ایران را که در سال85 در اوج ان بسرمیبردیم را بهره گیری از فناوری روز میداند و البته که راهور به استفاده صرف از این فناوری بسنده نکرد و مدعی شد که به امر اموزش در رفتار رانندگان پرداخته و تا به امروز هم ادامه میدهد، بنابراین طبق معمول از مطلعین، از راننده تا کارمندان در حوزه راهنمایی و رانندگی انتظار میرود از کم و کیف و حتی واقعی یا نمایشی بودن این کلاسها و اموزشها که جناب اسماعیلی از آن بعنوان دو بال در کنار یکدیگر به جهت کاهش تصادفات جاده ای نام میبرد اطلاعرسانی دقیقی صورت دهند.
📍اسماعیلی در ادامه کاهش تلفات جاده ای را مناسبتر شدن وضعیت راههای کشور و بالاتر رفتن کیفیت خودروهای مورد استفاده میداند!
ادامه دارد
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/124378
✍م.ن.م
قسمت چهارم
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/124378
📍تولید خودروهای بی کیفیت و توزیع آن در بازار با این وضعیت اماری در تصادفات و جاده ها تنها یک معنی دارد؛ از بین بردن و غارت کردن سرمایه ی انسانی و مالی ایران و ایرانی توسط کسانیکه حتی دو دوتای کاسبی و حکومتداری و سیاستگذاری راهم نمیدانند.
📍به این مسیر توجه کنید ؛
تولید خودروی بی کیفیت
فروش به چند برابر قیمت
تلفات و تنش ها در تصادفات
عملکرد امداد خودروی بدون نظارت
پارکینگ و هزینه های جانبی
بیمارستان، درمان، بیمه، جراحی
لوازم یدکی، دفن کفن، روضه خوان، جرایم رانندگی حتی لحظه تصادف، دادگاه وکیل، هم همه ی متهم کردن خانواده ها و خشونتهای ادامه دار در غم از دست دادن عزیزان به یکدیگر و ..... اتوبانی عریضتر و طولانی تر از هرسفر بی بازگشتی میباشد، که تکرار و تکرار آن با پازل پازل کردن مردم از درب کارخانه تا جاده و خیابان، توسط کارگزان گویی چنان معمول و مرسوم شده که گویی از جیب و زخم مردم به یکدیگر نان قرض میدهند.
📍مصیبت بار تر انکه طبق معمول هر انچه بکاری درو میکنی، نیروی انسانی بجای رشد و حساسیت در تولید قطعات باکیفیت گویی سبقت در بی اخلاقی و دزدی و سودجویی را هرلحظه رکورد میزنند و بجای انکه در خط تولید صنعتی بشوند در این کشتارگاه فنی میشوند و پیچ و مهره مرگ، زجر و گور را سفت کاری میکنند و ثانیه های اسیب و معلولیت سرنشینان جان بدر برده را بهم نزدیکُ نزدیکتر میکنند و خود خبر ندارند به ربات پرتکرار ت تصادف بدل شده اند و روزی دامن خود یا عزیزانشان را همان پدال و فرمان غیر استاندارد و بی کیفیت خواهد بلعید.
📍بی تردید تداوم تولید بیکیفیت سرپوش نهادن برفساد مرگ اوری ایست درصنایع خودرو سازی، که مثال و نمونه نزدیک را میتوان به دو اتفاق اخیر؛ اتش سوزی اتوبوس سربازان ارتش در محور شیراز و مرودشت یا برخورد مینی بوس با پراید در محور تهران قم انهم در حالیکه جلوپنجره و گلگیر مینی بوس خسارت جزیی دیده بود هر دو سرنشین پراید در دم جان باختند، نام برد.
📍میثم اسماعیلی در مصاحبه خود باعنوان جاده های ایمن، مطالبه مسافران با سردار تقی مهری به نکاتی اشاره میکند که ما در ادامه از آن وام میگیریم و موارد مورد نظر خود را بدان می افزاییم.
📍سردار تقی مهری طبق معمول در ابتدا اعتراف میکنند که کاهش جانباختگان و تلفات و صدمات جاده ای به یکی از مهمترین موضوعات کشوری بدل شده!
از انجاییکه قصد ندارم کلیشه ای ادامه دهم جای دارد به امثال ایشان عرض کنم برای رسیدن به این مهم نخست میبایست میزان تصادف وحوادث را کاهش داد، چرا که امروز اغلب جامعه یا راننده و راکب میباشند یا برای کار، تفریح و تحقیق سفر درون و برون شهری میکنند و خیابان و جاده ها تمام فصول سال پر ترددند.
📍در این بین افزایش تعداد وسایل نقلیه و در مقابل ظرفیت محدود جاده ها و خیابانها بسیار جدی است
📍بی کیفیتی صنعت خودرو سازی در کنار سفارشی و اسانتر شدن اخذ گواهینامه هرگز نتیجه ای جز افزایش ت تصادف بخصوص تصادفات غیرقابل جبران را بهمراه نداشته و نخواهد داشت.
📍حال سوال اینجاست با چنین وضعیتی با اعمال چه برنامه ها و قوانینی ما میتوانیم شاهد کاهش پلکانی تلفات و صدمات در تصادفات باشیم؟
📍طی چند سال گذشته وضعیت نامناسب جاده ای کشور باعث شد بانک جهانی در بررسی و مطالعات خود وضعیت جاده های ایران را بحرانی اعلام کند.
📍بر اساس برخی امارها میزان تلفات رانندگی در ایران 25برابر ژاپن و دو برابر ترکیه اعلام شده که به راستی طبق معمول ما در تر زدن رکورد میزنیم.
📍دلایلی که علیرضا اسماعیلی رئیس پیشین پلیس راه کشور در کاهش تلفات جاده ای در سال 96 در مقابل یک دهه مشابه گذشته عنوان میکند در نوع خود قابل توجه است، اما قبل از هرچیز باید اعتراف کرد که قبول و باور این ادعا با استناد به مشاهدات میدانی چندان راحث و قابل قبول نیست که طبق معمول نخستین دلیل همان نبود رسانه و منابع شفاف در گزارشات میباشد.
📍اسماعیلی کاهش پلکانی تلفات جاده ای در ایران را که در سال85 در اوج ان بسرمیبردیم را بهره گیری از فناوری روز میداند و البته که راهور به استفاده صرف از این فناوری بسنده نکرد و مدعی شد که به امر اموزش در رفتار رانندگان پرداخته و تا به امروز هم ادامه میدهد، بنابراین طبق معمول از مطلعین، از راننده تا کارمندان در حوزه راهنمایی و رانندگی انتظار میرود از کم و کیف و حتی واقعی یا نمایشی بودن این کلاسها و اموزشها که جناب اسماعیلی از آن بعنوان دو بال در کنار یکدیگر به جهت کاهش تصادفات جاده ای نام میبرد اطلاعرسانی دقیقی صورت دهند.
📍اسماعیلی در ادامه کاهش تلفات جاده ای را مناسبتر شدن وضعیت راههای کشور و بالاتر رفتن کیفیت خودروهای مورد استفاده میداند!
ادامه دارد
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/124378
✍م.ن.م
Telegram
کمپین بازگشت شاهزاده
#ت مثل #تصادف طبق معمول
قسمت سوم
📍ایشان اینسان خود را از نامسئولان تمیز دادند و توپ را تصادفا که خیر، تعمدا در زمین همکاران هرمزگانی انداختند تا از بالا تلویحا دست به دست کنند زیاد کشش ندهید، که مبادا تبعات داشته باشد، فقط تا حدی خود را وظیفه مند نشان دهید…
قسمت سوم
📍ایشان اینسان خود را از نامسئولان تمیز دادند و توپ را تصادفا که خیر، تعمدا در زمین همکاران هرمزگانی انداختند تا از بالا تلویحا دست به دست کنند زیاد کشش ندهید، که مبادا تبعات داشته باشد، فقط تا حدی خود را وظیفه مند نشان دهید…
کمپین بازگشت شاهزاده
#ت مثل #تصادف طبق معمول قسمت چهارم https://t.me/C_B_SHAHZADEH/124378 📍تولید خودروهای بی کیفیت و توزیع آن در بازار با این وضعیت اماری در تصادفات و جاده ها تنها یک معنی دارد؛ از بین بردن و غارت کردن سرمایه ی انسانی و مالی ایران و ایرانی توسط کسانیکه حتی دو…
#ت مثل #تصادف طبق معمول
قسمت پنجم
📍قسمت قبل را با ادعای غیر واقعی اسماعیلی در خصوص دلیل کاهش تلفات جاده ای در مناسبتر شدن وضعیت راههای کشور و بالاتر رفتن کیفیت خودروهای مورد استفاده به پایان رساندیم، که در ادامه سعی خواهیم کرد این ادعای کذب را با شواهد ثابت کنیم.
📍اسماعیلی که عضو علمی دانشگاه علوم انتظامی میباشد مواردی را که در وقوع تصادفات جاده ای ممکن است به دلایلی کمتر بچشم بیاید را باعنوان "ارتباط معنادار" در رانندگی نام میبرد که به وضعیت و شرایط روحی روانی راننده در رانندگی مرتبط میباشد.
📍معلول ارتباط معنادار اسماعیلی از بی ثباتی اقتصادی تا ناامن بودن فضای اجتماعی را شامل میشود و راننده را تحت فشار میگذارد که از حق نگذریم بی ربط نمیگوید و میتوان انرا بطور قطع پذیرفت.
📍از انجاکه رانندگی نوعی عملیات ذهنی است و هر میزان ذهن فرد ارامتر و روانتر باشد ثبات در رعایت قوانین تا رانندگی مطمئنتری را از رانندگان شاهد خواهیم بود.
📍نکته دوم در ارتباط معنادار بصورت پنجاه پنجاه پذیرفتنی است، تنظیم قوانین میبایست به گونه ای باشد که میزان تخلف با مجازات نسبتی پیدا کند تا علاوه بر جریمه مالی، مجازاتهای متناسب چون مراجعه به مراکز روانشناسی در نظر گرفته شود. نکته ی ریز ولی تکراری که بارها تکرار شده و خروجی مثبتی نداشته و شما مخاطبان بهتر میتوانید دلایل را باما به اشتراک گذارید.
📍بله تب تند شهروندان برای مسافرت در شهریور هرساله باعث میشود که در شهریور و فروردین همواره اوج حوادث ترافیکی طبق امار پزشکی قانونی بالا باشد.
مثال در 12شهریور طی سالهای 84تا95 جمعا 27090 تلفات جاده ای را (بخوانید جانبی) داشته ایم که جای امیدواری و خوشحالی را اینگونه به مخاطبان القا میکنند، چون شهریور 84و85 تعداد 6402 تن به شهریورهای 94و95 جمعا 2954 تن کاهش داشتیم مدعی است در برنامه و سیاست اینبار موفق عمل کردیم.
📍خیر جناب اسماعیلی، تحت هر شرایطی حتی با امار 95 نیز ما از استانداردهای حداقلی جهانی فاصله بسیار داریم و نمیتوان اینگونه خود را موفق نشان دهیم.
📍البته که در ادامه مبحث ارتباط معنادار در نیمه دوم شهریور،
بشماره افتادن نفس تابستان و به تقلا افتادن جاماندگان از سفر و بازگشت های روز پایانی با ترددهای دقایق نودی به تراکم می افزاید و به طبع برابر است با افزایش ترافیک، خستگی، تنش، ناهنجاری، خشونت، کل کل و خواب الودگی و نهایتا تصادف و تلفات طبق معمول، که بر اساس امار منتشره 40% امار در این حوزه را شامل میشود و امار نگران کننده ای میباشد.
📍اما 60% دیگر را در کجا بایست جستجو کرد؟
📍آیا امار 40% مورد ادعای مسئولین صحت دارد ؟ یا درصدش بیش از اینهاست و شایدهم بسیار کمتر!!
📍سردار حمیدی عامل دیگر ت مثل تصادف را طبق معمول جاده های دوطرفه، محورهای فرعی و بعضا دسترسی های محلی و روستایی، حرکت در خطوط بین شهری میداند، که میتوان در یک تحقیق میدانی باز مبحث ارتباط معنادار را اکثرا از سوی محلی ها در مواقع ترافیک و بالا رفتن تردد (تعطیلات) شاهد بود.
📍در این مبحث نگارنده بارها شاهد بودم، محلی ها اصول حق تقدم را رعایت نمیکنند و خود را در هنگام ورودی و خروجی ها و تغییر مسیرها محق میدانند و شوربختانه تعامل و تساهلی را که جنبه های اخلاقی دارد بخرج نمیدهند و در رفتاری لجوجانه مراعات مسافران نابلد را در مسیر نمیکنند.
📍به این موضوع محورهایی که زیرساختهای لازم را از نظر عرض و ظرفیت و علائم هشدار ندارند و اگر هم دارند بحدی قدیمی و رنگ و رو رفته اند که نبودشان بهتر از بودنشان است و برای تردد با این تراکم، اینروزها به هیچ وجه مناسب نیستند را اضافه کنید.
📍بی گمان بسیاری بارزترین و ضروری ترین زیرساخت ها را در انتظاری حداقلی به ناکافی بودن تابلوها و علائم هشدار دهنده، نور و عرض مسیرها میبینند.
در چنین تقاطع هایی باتمام خطرات و صدمات وارده که برای محلی ها و بومیان وجود دارد، برای عبوری ها و مسافران غریب بیشتر حادثه ساز بوده و است.
📍تعامل و تساهل و رعایت حق تقدم در حالی بخش ارزنده ای در مبحث ارتباط معنادار نیز شامل میشود که همانند دوکفه ی ترازویی میباشد که هرچه بومیان همکاری و مهربانی کنند رانندگان و مسافران را در امنیت و ایمنی بیشتری قرار میدهند تا با ارامش و دقت بیشتری به مسیر خود ادامه دهند.
📍در مسیرهای طولانی انحراف به چپ و راست، سبقت در تقاطع ها، افزایش سرعت از عوامل بروز حادثه و بعنوان رانندگی خطرناک بحساب امده و انواع ت هارا طبق معمول، بهمراه دارد.
📍در ادامه با گذری بر حاشیه همایش قربانیان سوانح رانندگی ( تلفات جانبی) که در شماره 27956 روزنامه اطلاعات با تیتر فقط چند ثانیه فاصله با معلولیت، پرسشهای بی پاسخی را دنبال میکنیم که عمق فاجعه ت مثل تصادف را بیشتر و بهتر برایمان بتصویر میکشد.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/124636
✍م.ن.م
قسمت پنجم
📍قسمت قبل را با ادعای غیر واقعی اسماعیلی در خصوص دلیل کاهش تلفات جاده ای در مناسبتر شدن وضعیت راههای کشور و بالاتر رفتن کیفیت خودروهای مورد استفاده به پایان رساندیم، که در ادامه سعی خواهیم کرد این ادعای کذب را با شواهد ثابت کنیم.
📍اسماعیلی که عضو علمی دانشگاه علوم انتظامی میباشد مواردی را که در وقوع تصادفات جاده ای ممکن است به دلایلی کمتر بچشم بیاید را باعنوان "ارتباط معنادار" در رانندگی نام میبرد که به وضعیت و شرایط روحی روانی راننده در رانندگی مرتبط میباشد.
📍معلول ارتباط معنادار اسماعیلی از بی ثباتی اقتصادی تا ناامن بودن فضای اجتماعی را شامل میشود و راننده را تحت فشار میگذارد که از حق نگذریم بی ربط نمیگوید و میتوان انرا بطور قطع پذیرفت.
📍از انجاکه رانندگی نوعی عملیات ذهنی است و هر میزان ذهن فرد ارامتر و روانتر باشد ثبات در رعایت قوانین تا رانندگی مطمئنتری را از رانندگان شاهد خواهیم بود.
📍نکته دوم در ارتباط معنادار بصورت پنجاه پنجاه پذیرفتنی است، تنظیم قوانین میبایست به گونه ای باشد که میزان تخلف با مجازات نسبتی پیدا کند تا علاوه بر جریمه مالی، مجازاتهای متناسب چون مراجعه به مراکز روانشناسی در نظر گرفته شود. نکته ی ریز ولی تکراری که بارها تکرار شده و خروجی مثبتی نداشته و شما مخاطبان بهتر میتوانید دلایل را باما به اشتراک گذارید.
📍بله تب تند شهروندان برای مسافرت در شهریور هرساله باعث میشود که در شهریور و فروردین همواره اوج حوادث ترافیکی طبق امار پزشکی قانونی بالا باشد.
مثال در 12شهریور طی سالهای 84تا95 جمعا 27090 تلفات جاده ای را (بخوانید جانبی) داشته ایم که جای امیدواری و خوشحالی را اینگونه به مخاطبان القا میکنند، چون شهریور 84و85 تعداد 6402 تن به شهریورهای 94و95 جمعا 2954 تن کاهش داشتیم مدعی است در برنامه و سیاست اینبار موفق عمل کردیم.
📍خیر جناب اسماعیلی، تحت هر شرایطی حتی با امار 95 نیز ما از استانداردهای حداقلی جهانی فاصله بسیار داریم و نمیتوان اینگونه خود را موفق نشان دهیم.
📍البته که در ادامه مبحث ارتباط معنادار در نیمه دوم شهریور،
بشماره افتادن نفس تابستان و به تقلا افتادن جاماندگان از سفر و بازگشت های روز پایانی با ترددهای دقایق نودی به تراکم می افزاید و به طبع برابر است با افزایش ترافیک، خستگی، تنش، ناهنجاری، خشونت، کل کل و خواب الودگی و نهایتا تصادف و تلفات طبق معمول، که بر اساس امار منتشره 40% امار در این حوزه را شامل میشود و امار نگران کننده ای میباشد.
📍اما 60% دیگر را در کجا بایست جستجو کرد؟
📍آیا امار 40% مورد ادعای مسئولین صحت دارد ؟ یا درصدش بیش از اینهاست و شایدهم بسیار کمتر!!
📍سردار حمیدی عامل دیگر ت مثل تصادف را طبق معمول جاده های دوطرفه، محورهای فرعی و بعضا دسترسی های محلی و روستایی، حرکت در خطوط بین شهری میداند، که میتوان در یک تحقیق میدانی باز مبحث ارتباط معنادار را اکثرا از سوی محلی ها در مواقع ترافیک و بالا رفتن تردد (تعطیلات) شاهد بود.
📍در این مبحث نگارنده بارها شاهد بودم، محلی ها اصول حق تقدم را رعایت نمیکنند و خود را در هنگام ورودی و خروجی ها و تغییر مسیرها محق میدانند و شوربختانه تعامل و تساهلی را که جنبه های اخلاقی دارد بخرج نمیدهند و در رفتاری لجوجانه مراعات مسافران نابلد را در مسیر نمیکنند.
📍به این موضوع محورهایی که زیرساختهای لازم را از نظر عرض و ظرفیت و علائم هشدار ندارند و اگر هم دارند بحدی قدیمی و رنگ و رو رفته اند که نبودشان بهتر از بودنشان است و برای تردد با این تراکم، اینروزها به هیچ وجه مناسب نیستند را اضافه کنید.
📍بی گمان بسیاری بارزترین و ضروری ترین زیرساخت ها را در انتظاری حداقلی به ناکافی بودن تابلوها و علائم هشدار دهنده، نور و عرض مسیرها میبینند.
در چنین تقاطع هایی باتمام خطرات و صدمات وارده که برای محلی ها و بومیان وجود دارد، برای عبوری ها و مسافران غریب بیشتر حادثه ساز بوده و است.
📍تعامل و تساهل و رعایت حق تقدم در حالی بخش ارزنده ای در مبحث ارتباط معنادار نیز شامل میشود که همانند دوکفه ی ترازویی میباشد که هرچه بومیان همکاری و مهربانی کنند رانندگان و مسافران را در امنیت و ایمنی بیشتری قرار میدهند تا با ارامش و دقت بیشتری به مسیر خود ادامه دهند.
📍در مسیرهای طولانی انحراف به چپ و راست، سبقت در تقاطع ها، افزایش سرعت از عوامل بروز حادثه و بعنوان رانندگی خطرناک بحساب امده و انواع ت هارا طبق معمول، بهمراه دارد.
📍در ادامه با گذری بر حاشیه همایش قربانیان سوانح رانندگی ( تلفات جانبی) که در شماره 27956 روزنامه اطلاعات با تیتر فقط چند ثانیه فاصله با معلولیت، پرسشهای بی پاسخی را دنبال میکنیم که عمق فاجعه ت مثل تصادف را بیشتر و بهتر برایمان بتصویر میکشد.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/124636
✍م.ن.م
Telegram
کمپین بازگشت شاهزاده
#ت مثل #تصادف طبق معمول
قسمت چهارم
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/124378
📍تولید خودروهای بی کیفیت و توزیع آن در بازار با این وضعیت اماری در تصادفات و جاده ها تنها یک معنی دارد؛ از بین بردن و غارت کردن سرمایه ی انسانی و مالی ایران و ایرانی توسط کسانیکه حتی دو…
قسمت چهارم
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/124378
📍تولید خودروهای بی کیفیت و توزیع آن در بازار با این وضعیت اماری در تصادفات و جاده ها تنها یک معنی دارد؛ از بین بردن و غارت کردن سرمایه ی انسانی و مالی ایران و ایرانی توسط کسانیکه حتی دو…
کمپین بازگشت شاهزاده
#ت مثل #تصادف طبق معمول قسمت پنجم 📍قسمت قبل را با ادعای غیر واقعی اسماعیلی در خصوص دلیل کاهش تلفات جاده ای در مناسبتر شدن وضعیت راههای کشور و بالاتر رفتن کیفیت خودروهای مورد استفاده به پایان رساندیم، که در ادامه سعی خواهیم کرد این ادعای کذب را با شواهد…
#ت مثل #تصادف طبق معمول
قسمت ششم
ت مثل تصادف را تا قسمت قبل با میزان امارهای حوادث دوره 10ساله تا96 تقدیمتان کردیم و سعی مان بر آن مشکلات و ضروریات را بازگو و شما یاران را با جسارت مدنی ترغیب به پاسخگو کردن قانونگذاران کرده تا با کنکاش و دقت بیشتر سیستم ورشکسته و ناکارامد را کنار بزنید.
بنظر شما وقتی طبق گزارش شماره 27956 مورخ 27 مهر 1400در اطلاعات، دومین عامل مرگ در کشور به موضوع رانندگی مرتبط میشود که در هر ساعت 2تن بکام مرگ و20تا25تن در دام مصدومیت، معلولیت یا ضایع نخاعی گرفتار می ایند! نمیتوان گفت یکجای کار که هیچ، کل کار و کارگزاران در این حوزه میلنگد؟!
وقتی از تغییر ت تلفات در خسارت بدنی به ت توان در جسارت مدنی صحبت میکنیم، یعنی یکجای این مسیر باید ایستاد و نگذاشت تلفات جاده ای به تلفات جانبی تبدیل و تعریف گردد و طبق معمولی دیگر برایمان عادی شود.
وقتی از مرگ صحبت میکنیم، نباید نگاهمان چون بشر بدوی، قرون وسطایی به رخدادی گریزناپذیر در هیجان و شور داستانها و اتفاقات و حوادثی تعریف و تسلیم شود که مرگ در خاک کردن جسم بی جانی است که تمام شده و باید رهایش کرد و ادامه داد، خیر ما در این قسمت ت مثل تصادف هدفی مهمتر از مرور و بازگو کردن حوادثی از این دست داریم.
ما میخواهیم توان خود را بگذاریم تا بتوانیم برای شما عزیزان تبیین کنیم که چگونه ت تعزیه بازان تعهدی، ت تخصصی ها را تارمار میکنند تا ما اسیب های غیرقابل بازگشت هم نوعانمان را با واژه های مجروح و مصدوم و نجات یافته هضم و بزم کنیم، بجای انکه از مسببان و کم کاران این حوزه شاکی باشیم.
اری وقتی صحبت از دادخواهی در سطح وزرای صمت و اموزش پرورش و خودروساز و پلیس راه به میان می اوریم، میخواهیم بگوییم، نگذارید، با واژه هایی چون تصادف، تلفات، حادثه، کلاه سرخود نگذارید و سوداگران را بر زندگی ها و جسم و جان خود سواری ندهید و این جاده نیمه جان را ببندید و دادخواهی کنید.
در ادامه مفهوم جدیدی از مرگ را در رنج ها و حسرت ها، دردها و هزینه های انسانهایی بتصویر میکشیم که در ت تصادف فقط زنده ماندند البته نه تمام اعضا و وجودشان.
در این قسمت مهمان انانی خواهیم بود که یا عضوی از بدنش زودتر از خودش خاک شده یا زودتر از خودش از حس افتاده یا تمام لحظه های زندگی اش در تابوت کابوس های شبانه و تنهایی اش ساعت ها را در ان ثانیه تلخ عقربه میزند.
سالن یادبود قربانیان سوانح ترافیکی! به همت پلیس راهور با حضور مهمانان ویژه ای بانامهای سیدعمادحسینی21ساله،
علی حیدرنیا46ساله،
مریم بیات41ساله،
سمیرا زمانی36ساله
و محمد عزیززاده خمیده بر ویلچرهای خود در ردیف اول خودخوری اما خوداری نجیبانه میکنند.
گزارش را که میخواهم بخوانم، نخست با نام همایش به مشکل میخورم؛
سوانح رانندگی!
سوانح ترافیکی!
که 20سال زندگی روی ویلچر مریم بیات انهم در 18سالگی مرا باخود میبرد به سالهای همیشه زمستانی! بله سالهای همیشه زمستانی، وضعیت امروز مریم هایی است که از 18سالگی بهترین دوران زندگی یک دانشجوی شیمی کاربردی را در اوتوبانهای مرگ اینبار در اراک، طبق معمول با واژگونی اتوبوسی دیگر از آن خود کردند و ت تلفات مریمی دیگر را در 5غروب سال80 در غروب ضایع نخایی فرو برد.
مریم را میتوان بهترین ویلچرنشین این قسمت نامید چراکه تحصیلاتش را ادامه داده و ازدواج کرده و اکنون پسر پنج ساله ای بانام کارن دارد.
اما سمیرا زمانی 36ساله هنوز آن سفر اصفحان و جاده کاشان و منحرف شدن خودروی پراید و واژگون شدن خود و خودرو را بخاطر دارد چراکه 14سال است همچون مریم دچار ضایع نخاعی شده.
سمیرا ضایعه ایی دیگر را در سال 92 با جدا شدن همسرش در زندگی عاطفی تجربه کرد و از امروز سمیرا ما بیخبریم.
به روایت سکینه آجرلو که میرسم به سال حادثه97بار خودم را پشت فرمان خودروی L90میبینم، اینبار در جاده کرمان به تهران، سینای9ساله سرمست از سفر و ثانیه ی تصادف با پژوی سواری و معلق زدنهای پی در پی و توقف زندگی.. سکینه 35ساله پس از چهارماه بستری در بیمارستانهای کرمان و تهران با شنیدن خبر مرگ 9ساله اش، فلجی دستش به ضایعه نخاعی اش اضافه میشود و خوشبختانه همسرش امروز در کنار او کمک حال اوست.
محمد عزیززاده امام قلی از سال 91 در جاده روستایی بجنورد زمانیکه ترک موتور سیکلت و سبقت از خودروی عبوری میگوید میتوان منحرف شدنشان را در چهره اش دید، قطع نخاعی و ویلچرنشینی از 25سالگی برای هیچکس ساده نیست و بسیاری از ما شاهد ت تکراری اینچنینی بارها بوده ایم و شایدهم ت تجربه را تجربه کرده ایم.
علی حیدر نیا 46ساله از سال82 پس از آنکه خودروی پرایدش در جاده اصفحان دچار انحراف و معلق زدن میشود در همان شانه خاکی میفهمد زین پس ویلچرنشین است و روزگاری تای دیگری برایش تدارک دیده
در قسمت بعد به سرباز سیدعماد حسینی خواهیم رسید.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/124748
✍م.ن.م
قسمت ششم
ت مثل تصادف را تا قسمت قبل با میزان امارهای حوادث دوره 10ساله تا96 تقدیمتان کردیم و سعی مان بر آن مشکلات و ضروریات را بازگو و شما یاران را با جسارت مدنی ترغیب به پاسخگو کردن قانونگذاران کرده تا با کنکاش و دقت بیشتر سیستم ورشکسته و ناکارامد را کنار بزنید.
بنظر شما وقتی طبق گزارش شماره 27956 مورخ 27 مهر 1400در اطلاعات، دومین عامل مرگ در کشور به موضوع رانندگی مرتبط میشود که در هر ساعت 2تن بکام مرگ و20تا25تن در دام مصدومیت، معلولیت یا ضایع نخاعی گرفتار می ایند! نمیتوان گفت یکجای کار که هیچ، کل کار و کارگزاران در این حوزه میلنگد؟!
وقتی از تغییر ت تلفات در خسارت بدنی به ت توان در جسارت مدنی صحبت میکنیم، یعنی یکجای این مسیر باید ایستاد و نگذاشت تلفات جاده ای به تلفات جانبی تبدیل و تعریف گردد و طبق معمولی دیگر برایمان عادی شود.
وقتی از مرگ صحبت میکنیم، نباید نگاهمان چون بشر بدوی، قرون وسطایی به رخدادی گریزناپذیر در هیجان و شور داستانها و اتفاقات و حوادثی تعریف و تسلیم شود که مرگ در خاک کردن جسم بی جانی است که تمام شده و باید رهایش کرد و ادامه داد، خیر ما در این قسمت ت مثل تصادف هدفی مهمتر از مرور و بازگو کردن حوادثی از این دست داریم.
ما میخواهیم توان خود را بگذاریم تا بتوانیم برای شما عزیزان تبیین کنیم که چگونه ت تعزیه بازان تعهدی، ت تخصصی ها را تارمار میکنند تا ما اسیب های غیرقابل بازگشت هم نوعانمان را با واژه های مجروح و مصدوم و نجات یافته هضم و بزم کنیم، بجای انکه از مسببان و کم کاران این حوزه شاکی باشیم.
اری وقتی صحبت از دادخواهی در سطح وزرای صمت و اموزش پرورش و خودروساز و پلیس راه به میان می اوریم، میخواهیم بگوییم، نگذارید، با واژه هایی چون تصادف، تلفات، حادثه، کلاه سرخود نگذارید و سوداگران را بر زندگی ها و جسم و جان خود سواری ندهید و این جاده نیمه جان را ببندید و دادخواهی کنید.
در ادامه مفهوم جدیدی از مرگ را در رنج ها و حسرت ها، دردها و هزینه های انسانهایی بتصویر میکشیم که در ت تصادف فقط زنده ماندند البته نه تمام اعضا و وجودشان.
در این قسمت مهمان انانی خواهیم بود که یا عضوی از بدنش زودتر از خودش خاک شده یا زودتر از خودش از حس افتاده یا تمام لحظه های زندگی اش در تابوت کابوس های شبانه و تنهایی اش ساعت ها را در ان ثانیه تلخ عقربه میزند.
سالن یادبود قربانیان سوانح ترافیکی! به همت پلیس راهور با حضور مهمانان ویژه ای بانامهای سیدعمادحسینی21ساله،
علی حیدرنیا46ساله،
مریم بیات41ساله،
سمیرا زمانی36ساله
و محمد عزیززاده خمیده بر ویلچرهای خود در ردیف اول خودخوری اما خوداری نجیبانه میکنند.
گزارش را که میخواهم بخوانم، نخست با نام همایش به مشکل میخورم؛
سوانح رانندگی!
سوانح ترافیکی!
که 20سال زندگی روی ویلچر مریم بیات انهم در 18سالگی مرا باخود میبرد به سالهای همیشه زمستانی! بله سالهای همیشه زمستانی، وضعیت امروز مریم هایی است که از 18سالگی بهترین دوران زندگی یک دانشجوی شیمی کاربردی را در اوتوبانهای مرگ اینبار در اراک، طبق معمول با واژگونی اتوبوسی دیگر از آن خود کردند و ت تلفات مریمی دیگر را در 5غروب سال80 در غروب ضایع نخایی فرو برد.
مریم را میتوان بهترین ویلچرنشین این قسمت نامید چراکه تحصیلاتش را ادامه داده و ازدواج کرده و اکنون پسر پنج ساله ای بانام کارن دارد.
اما سمیرا زمانی 36ساله هنوز آن سفر اصفحان و جاده کاشان و منحرف شدن خودروی پراید و واژگون شدن خود و خودرو را بخاطر دارد چراکه 14سال است همچون مریم دچار ضایع نخاعی شده.
سمیرا ضایعه ایی دیگر را در سال 92 با جدا شدن همسرش در زندگی عاطفی تجربه کرد و از امروز سمیرا ما بیخبریم.
به روایت سکینه آجرلو که میرسم به سال حادثه97بار خودم را پشت فرمان خودروی L90میبینم، اینبار در جاده کرمان به تهران، سینای9ساله سرمست از سفر و ثانیه ی تصادف با پژوی سواری و معلق زدنهای پی در پی و توقف زندگی.. سکینه 35ساله پس از چهارماه بستری در بیمارستانهای کرمان و تهران با شنیدن خبر مرگ 9ساله اش، فلجی دستش به ضایعه نخاعی اش اضافه میشود و خوشبختانه همسرش امروز در کنار او کمک حال اوست.
محمد عزیززاده امام قلی از سال 91 در جاده روستایی بجنورد زمانیکه ترک موتور سیکلت و سبقت از خودروی عبوری میگوید میتوان منحرف شدنشان را در چهره اش دید، قطع نخاعی و ویلچرنشینی از 25سالگی برای هیچکس ساده نیست و بسیاری از ما شاهد ت تکراری اینچنینی بارها بوده ایم و شایدهم ت تجربه را تجربه کرده ایم.
علی حیدر نیا 46ساله از سال82 پس از آنکه خودروی پرایدش در جاده اصفحان دچار انحراف و معلق زدن میشود در همان شانه خاکی میفهمد زین پس ویلچرنشین است و روزگاری تای دیگری برایش تدارک دیده
در قسمت بعد به سرباز سیدعماد حسینی خواهیم رسید.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/124748
✍م.ن.م
Telegram
کمپین بازگشت شاهزاده
#ت مثل #تصادف طبق معمول
قسمت پنجم
📍قسمت قبل را با ادعای غیر واقعی اسماعیلی در خصوص دلیل کاهش تلفات جاده ای در مناسبتر شدن وضعیت راههای کشور و بالاتر رفتن کیفیت خودروهای مورد استفاده به پایان رساندیم، که در ادامه سعی خواهیم کرد این ادعای کذب را با شواهد…
قسمت پنجم
📍قسمت قبل را با ادعای غیر واقعی اسماعیلی در خصوص دلیل کاهش تلفات جاده ای در مناسبتر شدن وضعیت راههای کشور و بالاتر رفتن کیفیت خودروهای مورد استفاده به پایان رساندیم، که در ادامه سعی خواهیم کرد این ادعای کذب را با شواهد…
کمپین بازگشت شاهزاده
#ت مثل #تصادف طبق معمول قسمت ششم ت مثل تصادف را تا قسمت قبل با میزان امارهای حوادث دوره 10ساله تا96 تقدیمتان کردیم و سعی مان بر آن مشکلات و ضروریات را بازگو و شما یاران را با جسارت مدنی ترغیب به پاسخگو کردن قانونگذاران کرده تا با کنکاش و دقت بیشتر سیستم…
ت مثل تصادف طبق معمول
قسمت هفتم
به روایت دردناک سرباز ندامتگاه تهران بزرگ که میرسیم، معضل فرسودگی خودروهای سبک و سنگین و اتوبانهای پر حادثه، مبحث جسارت مدنی علیه رئسای پلیس راههای کشور جدی تر میشود.
جاده های بی بازگشتی چون چرمشهر، برخورد کامیون فرسوده با پراید هر سه تن از سرنشینان به شدت مجروح شدند، نام یکی از مجروحین سید عماد حسینی سرباز زندان تهران بزرگ بود.
اسیب دیدگی ومیزان صدمات به حدی بود که خانواده تصمیم گرفت، اعضای بدن جوانشان را اهدا کنند به امید اینکه جان سه انسان را از مرگ نجات دهند و فرصت زندگی دوباره داشته باشند.
بله سید عماد طبق معمول در ت مثل تصادف تلف شد اما هر سه پیوند دهنده ها از لیست مرگ به لیست حیات بازگشتند.
نکته ای که در این اهدا و پیوندها مشخص نشد اینکه آیا دریافت کنندگان هم چون سیدعماد بیست و یکساله که دانش اموخته علوم دامی میبود، از اسیب دیدگان ت تصادف و ت تلفات جانبی ارابه های مرگ، بودن یا ایمنی نبودن و نداشتن کارگاهها و اردوگاههای اجباری کار!
جای دارد در این میان یادی بکنیم از غزاله چلاوی جانباخته انقلاب ملی از آمل که در مهرماه پس از هدف قرار گرفتن از ناحیه سر توسط خدایان دهه شصت به مرگ مغزی فرو رفت و ت مثل حماقت از اهدای اعضای اماده پیوندش هراسناک شدند و اجازه حیات به بیماران لیست انتظار ندادند، نام و راهش جاودان.
تیر ماه 98 را بسیاری از خانواده های اسیب دیده و داغدیده ت مثل تصادف فراموش نخواهند کرد منجمله سیدعماد حسینی و هفده هزار خانواده ای که ت مثل تلفات جاده ای بر آنان تحمیل گشت و با عزیزانشان را در خاک سوختند.
به آن هفده هزار تلفات منجر به مرگ، دویست و پنجاه هزار تن از صدمات جسمانی تا قطع عضو و ضایع نخاعی را نیز فراموش نفرمایید که در یک حساب سر انگشتی روزانه نهصد تن در تصادفات از زندگی و زندگانی سالم و کامل محروم میشوند اما اب در دل کارگزاران سوداگر تکان نمیخورد.
پای صحبت ویلچرنشینان که مینشینی، چله نشین درد و بغض و داغ میشوی و همزمان سرمای استخوان سوز تنهایی ها و سختی هایشان را در زمزمه هایشان لمس میکنی و زجرمیکشی.
صداهایی که یکی پس از دیگری میگویند و میخراشند دل رنجور خود و تو را که؛
1/ اگر راننده سرعت زیاد نداشت من هیچوقت ویلچرنشین نمیشدم.
2/ در این معلولیت زجراور خودم ذره ای مقصر نبودم.
3/ گران شدن لوازم بهداشتی و طولانی بودن مراکز درمانی برای ما ویلچرنشینان شکنجه همیشگی روحی و فیزیکی در ترددهای شهری است.
4/ بنویس یا شغلی پیدا نمیشود یا ساختمانش مجهز به امکانات جابجایی با ویلچر ندارد.
5/ اغلبمان بدلیل اسیب دیدگی نخایی در ادرار دچار بی ارادگی میشویم و گران شدن لوازم بهداشتی و سون مساوی است با ناتوانی ما در تامین انها که نتیجه اش، زنجیره بیماریها، درمان، عفونت و خشونت بر خود و دیگران است.
6/ ببخشید میشه شما بگی من با ماهی یک تومان حق پرستاری و سیصد تومان لوازم بهداشتی از بهزیستی چه کار کنم که بیماری عفونی نگیرم.
7/ منونگاه کن و تصویر ذهنی بگیر با وضعیت من، همچنان وسط خیابان هستم، شب کذایی که از ماشین پرت شدم بیرون و امروزی که روی ویلچر هستم! نه در پیاده رو نه در مترو، شهرداری گویا مارا ندید گرفته و محکومیم همچنان وسط خیابان در چه کنم، چه کنم چمچاره بگیریم.
8/ نمیدونم با این شرایط میتونم بارداری را تحمل کنم یا خیر، اما ما هم حق داریم جای خالی فرزند رفته مان را برای همیشه خالی نبینیم.
9/ ویلچرهای مورد استفاده معلولان قطع نخاعی برقی نیست و حرکت کردن سخت و کند میشود، مثل کندی هر روزمان، این مارا عصبانی تر و زحمت خانواده ها را بیشتر میکند.
دردهای ویلچرنشینان هم مانند پرسشهای بدون پاسخ سوداگران نامسئول تمامی ندارد.
اما اینان حق دارند و آنانند که حق خورند و بایستی ت عدالت پاسخگویشان کند و بستر این مهم نخست با جسارتی مدنی در تنظیم دادخواستی بر علیه وزرای پیشین و حال صمت محیا میگردد.
با استناد به شواهد فراوان در بی کیفیتی و ناکارامدی سیستم های محافظتی و غیراستانداردی و ناایمن بودن خودروها تا نبود استانداردهای کافی و واقعی در ساخت و تولید و طراحی مسیرها و جاده ها در کنار معضل غیرقابل کنترل (ارتباط معنادار) در قشر رانندگان و بجای گذاشتن میلیاردها تومان بارمالی برخانواده ها دلیلی شد تا با پرسشگری جسارت مدنی را یاداور شوم.
1/چگونه است از تولیدکنندگان خودروها تا عوارضی جاده ها در فاکتورهای فروش و تردد سهم امام و سفره داران انقلاب با ردیفهای جورواجور منظور میشود! اما سهمی را برای قربانیان و اسیب دیدگان صنعت ارابه ای در اختیار سازمانهای درمانی و مراقبتی قرار نمیدهید تا هزینه های جانبی بر قربانیان کمتر و جراحی ها سبکتر شوند.
✍🏽یکی مثل همه
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/124856
قسمت هفتم
به روایت دردناک سرباز ندامتگاه تهران بزرگ که میرسیم، معضل فرسودگی خودروهای سبک و سنگین و اتوبانهای پر حادثه، مبحث جسارت مدنی علیه رئسای پلیس راههای کشور جدی تر میشود.
جاده های بی بازگشتی چون چرمشهر، برخورد کامیون فرسوده با پراید هر سه تن از سرنشینان به شدت مجروح شدند، نام یکی از مجروحین سید عماد حسینی سرباز زندان تهران بزرگ بود.
اسیب دیدگی ومیزان صدمات به حدی بود که خانواده تصمیم گرفت، اعضای بدن جوانشان را اهدا کنند به امید اینکه جان سه انسان را از مرگ نجات دهند و فرصت زندگی دوباره داشته باشند.
بله سید عماد طبق معمول در ت مثل تصادف تلف شد اما هر سه پیوند دهنده ها از لیست مرگ به لیست حیات بازگشتند.
نکته ای که در این اهدا و پیوندها مشخص نشد اینکه آیا دریافت کنندگان هم چون سیدعماد بیست و یکساله که دانش اموخته علوم دامی میبود، از اسیب دیدگان ت تصادف و ت تلفات جانبی ارابه های مرگ، بودن یا ایمنی نبودن و نداشتن کارگاهها و اردوگاههای اجباری کار!
جای دارد در این میان یادی بکنیم از غزاله چلاوی جانباخته انقلاب ملی از آمل که در مهرماه پس از هدف قرار گرفتن از ناحیه سر توسط خدایان دهه شصت به مرگ مغزی فرو رفت و ت مثل حماقت از اهدای اعضای اماده پیوندش هراسناک شدند و اجازه حیات به بیماران لیست انتظار ندادند، نام و راهش جاودان.
تیر ماه 98 را بسیاری از خانواده های اسیب دیده و داغدیده ت مثل تصادف فراموش نخواهند کرد منجمله سیدعماد حسینی و هفده هزار خانواده ای که ت مثل تلفات جاده ای بر آنان تحمیل گشت و با عزیزانشان را در خاک سوختند.
به آن هفده هزار تلفات منجر به مرگ، دویست و پنجاه هزار تن از صدمات جسمانی تا قطع عضو و ضایع نخاعی را نیز فراموش نفرمایید که در یک حساب سر انگشتی روزانه نهصد تن در تصادفات از زندگی و زندگانی سالم و کامل محروم میشوند اما اب در دل کارگزاران سوداگر تکان نمیخورد.
پای صحبت ویلچرنشینان که مینشینی، چله نشین درد و بغض و داغ میشوی و همزمان سرمای استخوان سوز تنهایی ها و سختی هایشان را در زمزمه هایشان لمس میکنی و زجرمیکشی.
صداهایی که یکی پس از دیگری میگویند و میخراشند دل رنجور خود و تو را که؛
1/ اگر راننده سرعت زیاد نداشت من هیچوقت ویلچرنشین نمیشدم.
2/ در این معلولیت زجراور خودم ذره ای مقصر نبودم.
3/ گران شدن لوازم بهداشتی و طولانی بودن مراکز درمانی برای ما ویلچرنشینان شکنجه همیشگی روحی و فیزیکی در ترددهای شهری است.
4/ بنویس یا شغلی پیدا نمیشود یا ساختمانش مجهز به امکانات جابجایی با ویلچر ندارد.
5/ اغلبمان بدلیل اسیب دیدگی نخایی در ادرار دچار بی ارادگی میشویم و گران شدن لوازم بهداشتی و سون مساوی است با ناتوانی ما در تامین انها که نتیجه اش، زنجیره بیماریها، درمان، عفونت و خشونت بر خود و دیگران است.
6/ ببخشید میشه شما بگی من با ماهی یک تومان حق پرستاری و سیصد تومان لوازم بهداشتی از بهزیستی چه کار کنم که بیماری عفونی نگیرم.
7/ منونگاه کن و تصویر ذهنی بگیر با وضعیت من، همچنان وسط خیابان هستم، شب کذایی که از ماشین پرت شدم بیرون و امروزی که روی ویلچر هستم! نه در پیاده رو نه در مترو، شهرداری گویا مارا ندید گرفته و محکومیم همچنان وسط خیابان در چه کنم، چه کنم چمچاره بگیریم.
8/ نمیدونم با این شرایط میتونم بارداری را تحمل کنم یا خیر، اما ما هم حق داریم جای خالی فرزند رفته مان را برای همیشه خالی نبینیم.
9/ ویلچرهای مورد استفاده معلولان قطع نخاعی برقی نیست و حرکت کردن سخت و کند میشود، مثل کندی هر روزمان، این مارا عصبانی تر و زحمت خانواده ها را بیشتر میکند.
دردهای ویلچرنشینان هم مانند پرسشهای بدون پاسخ سوداگران نامسئول تمامی ندارد.
اما اینان حق دارند و آنانند که حق خورند و بایستی ت عدالت پاسخگویشان کند و بستر این مهم نخست با جسارتی مدنی در تنظیم دادخواستی بر علیه وزرای پیشین و حال صمت محیا میگردد.
با استناد به شواهد فراوان در بی کیفیتی و ناکارامدی سیستم های محافظتی و غیراستانداردی و ناایمن بودن خودروها تا نبود استانداردهای کافی و واقعی در ساخت و تولید و طراحی مسیرها و جاده ها در کنار معضل غیرقابل کنترل (ارتباط معنادار) در قشر رانندگان و بجای گذاشتن میلیاردها تومان بارمالی برخانواده ها دلیلی شد تا با پرسشگری جسارت مدنی را یاداور شوم.
1/چگونه است از تولیدکنندگان خودروها تا عوارضی جاده ها در فاکتورهای فروش و تردد سهم امام و سفره داران انقلاب با ردیفهای جورواجور منظور میشود! اما سهمی را برای قربانیان و اسیب دیدگان صنعت ارابه ای در اختیار سازمانهای درمانی و مراقبتی قرار نمیدهید تا هزینه های جانبی بر قربانیان کمتر و جراحی ها سبکتر شوند.
✍🏽یکی مثل همه
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/124856
Telegram
کمپین بازگشت شاهزاده
#ت مثل #تصادف طبق معمول
قسمت ششم
ت مثل تصادف را تا قسمت قبل با میزان امارهای حوادث دوره 10ساله تا96 تقدیمتان کردیم و سعی مان بر آن مشکلات و ضروریات را بازگو و شما یاران را با جسارت مدنی ترغیب به پاسخگو کردن قانونگذاران کرده تا با کنکاش و دقت بیشتر سیستم…
قسمت ششم
ت مثل تصادف را تا قسمت قبل با میزان امارهای حوادث دوره 10ساله تا96 تقدیمتان کردیم و سعی مان بر آن مشکلات و ضروریات را بازگو و شما یاران را با جسارت مدنی ترغیب به پاسخگو کردن قانونگذاران کرده تا با کنکاش و دقت بیشتر سیستم…