Forwarded from اتچ بات
صحنه نمایش:
دیاریست بنام #ایران
در گوشه اش در سرمای ناجوانمردانه کودکی در چادر بدون #کانکس و گرما جان باخته است و زمزمه گفتگوها شده
در گوشه ای دیگر کمی آنطرف تر تحصیلکرده ای جوان ، سازی در دست دارد و در کنار جوی اب نشسته است و می نوازد چه درد مینوازد...!؟
دیوارهای شهر پرشده از آگهی های فروش کلیه و قرنیه و ..
کمی آنطرف تر از این اگهی ها اگهی استخدام منشی هم دیده میشود ..
منشی خانم جوان، مجرد ، زیبا رو و با روابط عمومی بالا ؟!
فریاد خشمی نگاهم را به گوشه ای دیگر برمیگرداند ..
ولم کنید مگه من چکار کردم ؟
شما حق ندارید با من اینطور برخورد کنید!!! دوخانم چادری به زور #دختر جوانی را با خود به سمت ون #گشت_ارشاد میبرند...
رهگذرانی که از کنارم میگذرند چهره ها همه از #شادی و #غرور تهیست خیلی خسته و ناراحت و عصبی هستند
خب #بیکاری و #فقر و #گرانی و اعتیاد...
ناگهان دستم را کسی می فشارد روی برمیگردانم کودکی خاله خاله تورو خدا یکی بخر ..
نمیخوام عزیزم من خونه دیوان حافظ رو دارم
خاله تورو خدا یه #فال بخر
با احساس سراپا از خشم و نفرت که چرا به چه گناهی محکوم به پژمرده شدن شیرین ترین دوران زندگیش هست؟
که بازگشتی هم ندارد! از داخل کیفم اسکناسی در میاورم و برگه فال را ازش میگیرم و به سمت تاکسی میروم
این هجوم مردم کفن پوش برای چیست که اینگونه با خشم فریاد میزنند #تا_حقمو_نگیرم_از_پا #نمینشینم ...
در آن بین دختری پلاکاردی نوشته شده دستش هست..
پول بابام و پس بدین بابا پول ندارد بابا نان ندارد ...
دیگر توان ماندن در #انقلاب نداشتم ..
آقا دربست؟! کجا خانوم؟! #آزادی ! بفرمایید؟!
سوار شدم صدای رادیو تاکسی :
بخش پایانی خبر وضعیت #آب_اشامیدنی #خوزستان مناسب نیست .. و پیامی هم از هموطنان #اهواز ی رسیده که اینجا #هوا بدجور دو نفره است من و #سرطان_ریه ؟!
و آخرین خبر هم فردا در ملا عام سپیده دم راس ساعت ۷ صبح قاتل #ستایش اعدام میشود...
و اخرین گفتگوی قاتل :
من نمیخواستم بکشمش گوشواره و النگوش من و وسوسه کرد خیلی وقته که خونه ام گوشت نبرده بودم شرمنده زن و بچه ام بودم؟!!
آه از این دیار هرگوشه اش ماتم؟!
آقا ببخشید میشه سیگار بکشم؟! بفرمایید . از تو کیفم سیگار و برداشتم چشمم به برگه فال افتاد ..بازش کردم ... #یوسف_گم_گشته_باز_آید_به_کنعان_غم_مخور
کلبه #احزان شود روزی #گلستان غم مخور ..
دارم از بغض خفه میشم هندز فری و میزارم گوشم تا با شنیدن صداش کمی آرام بگیرم ...
هموطنان ؛ یقین داشته باشیم که جدا از هم میراثی جز شکست برای فرزندان خود باقی نخواهیم گذاشت بدانیم که یا با هم #آزاد خواهیم شد و آزاد خواهیم ماند یا جدا از هم تا ابد بار سنگین #استبداد را بر دوش خواهیم کشید ....
#رضاپهلوی 💙
فوق العاده 📣📣📣📣فوق العاده
برای اجرای جنجالی ترین نمایش ایران جایگاهت را رزرو کردی؟!
نمایش : خیابانی میدانی #دیکتاتور رفت. زمان اجرا : #دهه_فجر را #دهه_زجر بسازیم. مکان: میادین اصلی شهر قهرمانان و بازیگران اصلی نمایش: #مردم_ایران
ضد قهرمان و بازیگران فرعی نمایش: #ضحاک و دزدان همراهش #دیالوگ ها: #مرگ_بر_دیکتاتور #ای_شاه_ایران_برگرد_به_ایران #استقلال_آزادی_شاهزاده_ایرانی #گریم : چهره های خسته از #استبداد و #استعمار ضحاک نور #امید و آزادی را نشان میدهد #غرور از سراپاشان موج میزند برای آزادی #ایران در سر و صورت هایی هم تاوان آزادی عیان است و خون آلود هستند. #موسیقی نمایش: پیوست شده 👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEFfTeEwBlEKjszgVQ
دیاریست بنام #ایران
در گوشه اش در سرمای ناجوانمردانه کودکی در چادر بدون #کانکس و گرما جان باخته است و زمزمه گفتگوها شده
در گوشه ای دیگر کمی آنطرف تر تحصیلکرده ای جوان ، سازی در دست دارد و در کنار جوی اب نشسته است و می نوازد چه درد مینوازد...!؟
دیوارهای شهر پرشده از آگهی های فروش کلیه و قرنیه و ..
کمی آنطرف تر از این اگهی ها اگهی استخدام منشی هم دیده میشود ..
منشی خانم جوان، مجرد ، زیبا رو و با روابط عمومی بالا ؟!
فریاد خشمی نگاهم را به گوشه ای دیگر برمیگرداند ..
ولم کنید مگه من چکار کردم ؟
شما حق ندارید با من اینطور برخورد کنید!!! دوخانم چادری به زور #دختر جوانی را با خود به سمت ون #گشت_ارشاد میبرند...
رهگذرانی که از کنارم میگذرند چهره ها همه از #شادی و #غرور تهیست خیلی خسته و ناراحت و عصبی هستند
خب #بیکاری و #فقر و #گرانی و اعتیاد...
ناگهان دستم را کسی می فشارد روی برمیگردانم کودکی خاله خاله تورو خدا یکی بخر ..
نمیخوام عزیزم من خونه دیوان حافظ رو دارم
خاله تورو خدا یه #فال بخر
با احساس سراپا از خشم و نفرت که چرا به چه گناهی محکوم به پژمرده شدن شیرین ترین دوران زندگیش هست؟
که بازگشتی هم ندارد! از داخل کیفم اسکناسی در میاورم و برگه فال را ازش میگیرم و به سمت تاکسی میروم
این هجوم مردم کفن پوش برای چیست که اینگونه با خشم فریاد میزنند #تا_حقمو_نگیرم_از_پا #نمینشینم ...
در آن بین دختری پلاکاردی نوشته شده دستش هست..
پول بابام و پس بدین بابا پول ندارد بابا نان ندارد ...
دیگر توان ماندن در #انقلاب نداشتم ..
آقا دربست؟! کجا خانوم؟! #آزادی ! بفرمایید؟!
سوار شدم صدای رادیو تاکسی :
بخش پایانی خبر وضعیت #آب_اشامیدنی #خوزستان مناسب نیست .. و پیامی هم از هموطنان #اهواز ی رسیده که اینجا #هوا بدجور دو نفره است من و #سرطان_ریه ؟!
و آخرین خبر هم فردا در ملا عام سپیده دم راس ساعت ۷ صبح قاتل #ستایش اعدام میشود...
و اخرین گفتگوی قاتل :
من نمیخواستم بکشمش گوشواره و النگوش من و وسوسه کرد خیلی وقته که خونه ام گوشت نبرده بودم شرمنده زن و بچه ام بودم؟!!
آه از این دیار هرگوشه اش ماتم؟!
آقا ببخشید میشه سیگار بکشم؟! بفرمایید . از تو کیفم سیگار و برداشتم چشمم به برگه فال افتاد ..بازش کردم ... #یوسف_گم_گشته_باز_آید_به_کنعان_غم_مخور
کلبه #احزان شود روزی #گلستان غم مخور ..
دارم از بغض خفه میشم هندز فری و میزارم گوشم تا با شنیدن صداش کمی آرام بگیرم ...
هموطنان ؛ یقین داشته باشیم که جدا از هم میراثی جز شکست برای فرزندان خود باقی نخواهیم گذاشت بدانیم که یا با هم #آزاد خواهیم شد و آزاد خواهیم ماند یا جدا از هم تا ابد بار سنگین #استبداد را بر دوش خواهیم کشید ....
#رضاپهلوی 💙
فوق العاده 📣📣📣📣فوق العاده
برای اجرای جنجالی ترین نمایش ایران جایگاهت را رزرو کردی؟!
نمایش : خیابانی میدانی #دیکتاتور رفت. زمان اجرا : #دهه_فجر را #دهه_زجر بسازیم. مکان: میادین اصلی شهر قهرمانان و بازیگران اصلی نمایش: #مردم_ایران
ضد قهرمان و بازیگران فرعی نمایش: #ضحاک و دزدان همراهش #دیالوگ ها: #مرگ_بر_دیکتاتور #ای_شاه_ایران_برگرد_به_ایران #استقلال_آزادی_شاهزاده_ایرانی #گریم : چهره های خسته از #استبداد و #استعمار ضحاک نور #امید و آزادی را نشان میدهد #غرور از سراپاشان موج میزند برای آزادی #ایران در سر و صورت هایی هم تاوان آزادی عیان است و خون آلود هستند. #موسیقی نمایش: پیوست شده 👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEFfTeEwBlEKjszgVQ
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
صحنه نمایش:
دیاریست بنام #ایران
در گوشه اش در سرمای ناجوانمردانه کودکی در چادر بدون #کانکس و گرما جان باخته است و زمزمه گفتگوها شده
در گوشه ای دیگر کمی آنطرف تر تحصیلکرده ای جوان ، سازی در دست دارد و در کنار جوی اب نشسته است و می نوازد چه درد مینوازد...!؟
دیوارهای شهر پرشده از آگهی های فروش کلیه و قرنیه و ..
کمی آنطرف تر از این اگهی ها اگهی استخدام منشی هم دیده میشود ..
منشی خانم جوان، مجرد ، زیبا رو و با روابط عمومی بالا ؟!
فریاد خشمی نگاهم را به گوشه ای دیگر برمیگرداند ..
ولم کنید مگه من چکار کردم ؟
شما حق ندارید با من اینطور برخورد کنید!!! دوخانم چادری به زور #دختر جوانی را با خود به سمت ون #گشت_ارشاد میبرند...
رهگذرانی که از کنارم میگذرند چهره ها همه از #شادی و #غرور تهیست خیلی خسته و ناراحت و عصبی هستند
خب #بیکاری و #فقر و #گرانی و اعتیاد...
ناگهان دستم را کسی می فشارد روی برمیگردانم کودکی خاله خاله تورو خدا یکی بخر ..
نمیخوام عزیزم من خونه دیوان حافظ رو دارم
خاله تورو خدا یه #فال بخر
با احساس سراپا از خشم و نفرت که چرا به چه گناهی محکوم به پژمرده شدن شیرین ترین دوران زندگیش هست؟
که بازگشتی هم ندارد! از داخل کیفم اسکناسی در میاورم و برگه فال را ازش میگیرم و به سمت تاکسی میروم
این هجوم مردم کفن پوش برای چیست که اینگونه با خشم فریاد میزنند #تا_حقمو_نگیرم_از_پا #نمینشینم ...
در آن بین دختری پلاکاردی نوشته شده دستش هست..
پول بابام و پس بدین بابا پول ندارد بابا نان ندارد ...
دیگر توان ماندن در #انقلاب نداشتم ..
آقا دربست؟! کجا خانوم؟! #آزادی ! بفرمایید؟!
سوار شدم صدای رادیو تاکسی :
بخش پایانی خبر وضعیت #آب_اشامیدنی #خوزستان مناسب نیست .. و پیامی هم از هموطنان #اهواز ی رسیده که اینجا #هوا بدجور دو نفره است من و #سرطان_ریه ؟!
و آخرین خبر هم فردا در ملا عام سپیده دم راس ساعت ۷ صبح قاتل #ستایش اعدام میشود...
و اخرین گفتگوی قاتل :
من نمیخواستم بکشمش گوشواره و النگوش من و وسوسه کرد خیلی وقته که خونه ام گوشت نبرده بودم شرمنده زن و بچه ام بودم؟!!
آه از این دیار هرگوشه اش ماتم؟!
آقا ببخشید میشه سیگار بکشم؟! بفرمایید . از تو کیفم سیگار و برداشتم چشمم به برگه فال افتاد ..بازش کردم ... #یوسف_گم_گشته_باز_آید_به_کنعان_غم_مخور
کلبه #احزان شود روزی #گلستان غم مخور ..
دارم از بغض خفه میشم هندز فری و میزارم گوشم تا با شنیدن صداش کمی آرام بگیرم ...
هموطنان ؛ یقین داشته باشیم که جدا از هم میراثی جز شکست برای فرزندان خود باقی نخواهیم گذاشت بدانیم که یا با هم #آزاد خواهیم شد و آزاد خواهیم ماند یا جدا از هم تا ابد بار سنگین #استبداد را بر دوش خواهیم کشید ....
#رضاپهلوی 💙
فوق العاده 📣📣📣📣فوق العاده
برای اجرای جنجالی ترین نمایش ایران جایگاهت را رزرو کردی؟!
نمایش : خیابانی میدانی #دیکتاتور رفت. زمان اجرا : #دهه_فجر را #دهه_زجر بسازیم. مکان: میادین اصلی شهر قهرمانان و بازیگران اصلی نمایش: #مردم_ایران
ضد قهرمان و بازیگران فرعی نمایش: #ضحاک و دزدان همراهش #دیالوگ ها: #مرگ_بر_دیکتاتور #ای_شاه_ایران_برگرد_به_ایران #استقلال_آزادی_شاهزاده_ایرانی #گریم : چهره های خسته از #استبداد و #استعمار ضحاک نور #امید و آزادی را نشان میدهد #غرور از سراپاشان موج میزند برای آزادی #ایران در سر و صورت هایی هم تاوان آزادی عیان است و خون آلود هستند. #موسیقی نمایش: پیوست شده 👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEFfTeEwBlEKjszgVQ
دیاریست بنام #ایران
در گوشه اش در سرمای ناجوانمردانه کودکی در چادر بدون #کانکس و گرما جان باخته است و زمزمه گفتگوها شده
در گوشه ای دیگر کمی آنطرف تر تحصیلکرده ای جوان ، سازی در دست دارد و در کنار جوی اب نشسته است و می نوازد چه درد مینوازد...!؟
دیوارهای شهر پرشده از آگهی های فروش کلیه و قرنیه و ..
کمی آنطرف تر از این اگهی ها اگهی استخدام منشی هم دیده میشود ..
منشی خانم جوان، مجرد ، زیبا رو و با روابط عمومی بالا ؟!
فریاد خشمی نگاهم را به گوشه ای دیگر برمیگرداند ..
ولم کنید مگه من چکار کردم ؟
شما حق ندارید با من اینطور برخورد کنید!!! دوخانم چادری به زور #دختر جوانی را با خود به سمت ون #گشت_ارشاد میبرند...
رهگذرانی که از کنارم میگذرند چهره ها همه از #شادی و #غرور تهیست خیلی خسته و ناراحت و عصبی هستند
خب #بیکاری و #فقر و #گرانی و اعتیاد...
ناگهان دستم را کسی می فشارد روی برمیگردانم کودکی خاله خاله تورو خدا یکی بخر ..
نمیخوام عزیزم من خونه دیوان حافظ رو دارم
خاله تورو خدا یه #فال بخر
با احساس سراپا از خشم و نفرت که چرا به چه گناهی محکوم به پژمرده شدن شیرین ترین دوران زندگیش هست؟
که بازگشتی هم ندارد! از داخل کیفم اسکناسی در میاورم و برگه فال را ازش میگیرم و به سمت تاکسی میروم
این هجوم مردم کفن پوش برای چیست که اینگونه با خشم فریاد میزنند #تا_حقمو_نگیرم_از_پا #نمینشینم ...
در آن بین دختری پلاکاردی نوشته شده دستش هست..
پول بابام و پس بدین بابا پول ندارد بابا نان ندارد ...
دیگر توان ماندن در #انقلاب نداشتم ..
آقا دربست؟! کجا خانوم؟! #آزادی ! بفرمایید؟!
سوار شدم صدای رادیو تاکسی :
بخش پایانی خبر وضعیت #آب_اشامیدنی #خوزستان مناسب نیست .. و پیامی هم از هموطنان #اهواز ی رسیده که اینجا #هوا بدجور دو نفره است من و #سرطان_ریه ؟!
و آخرین خبر هم فردا در ملا عام سپیده دم راس ساعت ۷ صبح قاتل #ستایش اعدام میشود...
و اخرین گفتگوی قاتل :
من نمیخواستم بکشمش گوشواره و النگوش من و وسوسه کرد خیلی وقته که خونه ام گوشت نبرده بودم شرمنده زن و بچه ام بودم؟!!
آه از این دیار هرگوشه اش ماتم؟!
آقا ببخشید میشه سیگار بکشم؟! بفرمایید . از تو کیفم سیگار و برداشتم چشمم به برگه فال افتاد ..بازش کردم ... #یوسف_گم_گشته_باز_آید_به_کنعان_غم_مخور
کلبه #احزان شود روزی #گلستان غم مخور ..
دارم از بغض خفه میشم هندز فری و میزارم گوشم تا با شنیدن صداش کمی آرام بگیرم ...
هموطنان ؛ یقین داشته باشیم که جدا از هم میراثی جز شکست برای فرزندان خود باقی نخواهیم گذاشت بدانیم که یا با هم #آزاد خواهیم شد و آزاد خواهیم ماند یا جدا از هم تا ابد بار سنگین #استبداد را بر دوش خواهیم کشید ....
#رضاپهلوی 💙
فوق العاده 📣📣📣📣فوق العاده
برای اجرای جنجالی ترین نمایش ایران جایگاهت را رزرو کردی؟!
نمایش : خیابانی میدانی #دیکتاتور رفت. زمان اجرا : #دهه_فجر را #دهه_زجر بسازیم. مکان: میادین اصلی شهر قهرمانان و بازیگران اصلی نمایش: #مردم_ایران
ضد قهرمان و بازیگران فرعی نمایش: #ضحاک و دزدان همراهش #دیالوگ ها: #مرگ_بر_دیکتاتور #ای_شاه_ایران_برگرد_به_ایران #استقلال_آزادی_شاهزاده_ایرانی #گریم : چهره های خسته از #استبداد و #استعمار ضحاک نور #امید و آزادی را نشان میدهد #غرور از سراپاشان موج میزند برای آزادی #ایران در سر و صورت هایی هم تاوان آزادی عیان است و خون آلود هستند. #موسیقی نمایش: پیوست شده 👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEFfTeEwBlEKjszgVQ
Telegram
attach 📎