‍ #بپای_خیزید_هموطن !

🔴 گوینده و سراینده #ایراندخت_ایرانیتبار
نهنگ از باد و از بوران نترسد ....
که خرمشهر ( خونین شهر ) از طغیان نترسد ....
دگر مارا دستِ کم مگیرید ....
که ایرانی ! از زندان نترسد ....
مرام ِ شیخ و ملّا ! هست ترفند ....
به دامانِ وطن ، هستیم دربند ....
شده ریاچه ی رضائیه ، ( ارومیّه ) خشک
بپا خیزید ! صبوری تا کِی و چند ؟
شده پیمانه ی صبرم لبالب ....
بخفتیم در درون ِ گور هرشب ...
که پول نفت ، شد خرج ِ فلسطین ...
گرسنه سر به بالینیم ! هرشب ......
فروشیم کلیّه ؛ بهرِ دوتا نان ....
چنین است ، حال و روز ما در ایران ....
دلار و پول ملّا ، بی شمار است ....
رسیده بر لب مردم ، دگر جان .....
مباد ! از قحطی و از نان بگوییم !
ز قتل و غارت و زندان بگوییم !
شده کارون و اترک خشک و بی آب !
شده ایران ِ مان ، ویران ، بگوییم !
دلم خون و دلت خون و دلش خون ....
بباریم و کنیم ، سیراب ، کارون .....
بلوچ و سیستانی در عذاب است ....
بپاخیز هموطن ! خشک است هامون ....
اگرچه زیر ِ خط فقر هستیم ....
ولی از پای یک دَم ، کِی نشستیم ؟
گمان کردید ؟ لال مونی گرفتیم ؟!
بدان ، ما گوش و چشم و پا و دستیم ..
در این شطرنج ! هم کیش اید و هم مات
عمل ، با گفتِ تان دارد منافات .....
صدا بر کوه خورد ! برگشت کرده !
مشو مُلّا ! تو غافل از مکافات .....
بپا خیزید ! ز آذربایجانم ....
بلاکش مر
خدایا ! رنج ایران ، کُشت مارا ....
غم و اعدام و زندان ، کُشت ما را ....
سکوت تاکِی ؟ بزن فریاد با ما
که اندوه ِ جوانان ، کُشت ما را ....
نگر دیوانه مجنون است ، دنیا ...
پُر از غناله و خون است ، دنیا ....
گلوله پاسخ ِ تشنگی ماست !
نداند ، حالِ ما چون است ! دنیا ؟
شکستند حرمت آیینه ها را ...
خفه کردند در سینه صدا را ...
جوانان وطن در خون تپیدند ....
جهان بشنیده است ، صدای ما را ....
به خاک میهنم ، جز غم چه کِشتی ؟
نِیی ایرانی و عرب سرشتی ...
نمی خواهند مردم شیخ و مُلّا ....
برو مُلّا ! که مزدور بهشتی .....
جهان اینک صدامان را شنیده ....
ز سر خواب ِ خوش مُلّا پریده ....
خیانت کرده اند بر کشور ما ....
زمان کوچ ِ ( مرگِ ) مُلّا ها رسیده ....
شها از سوز هجرانت بسوزیم ....
دهان دشمنانت را بدوزیم ....
شبیه گور و زندان ، گشته ایران ...
شها ! ما دیده بر راهت بدوزیم .....
وطن پُر گشته از فقر و نداری ....
به هر جای وطن ، خون است جاری ...
شها ! ما چشم در راهِ شماییم .....
دل ما خون شد از چشم انتظاری .....
ز نسل کورُش اید و آریاید .....
گُل آلاله ی ایران ما یید .....
شهنشاهِ وطن ! چشم انتظاریم ....
بهشت می گردد ایران ، چون بیایید ....
همه بر خاستیم و جان نثاریم ....
همه گوشی به فرمان ِ تو داریم .....
نداریم جان پناهی غیر ِ شاهان ....
سر و جان را به فرمانت سپاریم .....
ببستیم با شهنشاهان پیمان ....
پی ِ آزادی ایران ، دهیم جان .....
به فرمان و پیامت ، سر سپردیم ....
بیا ای منجی میهن ، به ایران .....
فلک ، آیینه گردان ِ شما باد .....
که گوشِ دل ، به فرمان شما باد ....
عروجی دارد اوج هر پیامت ....
همه جان ها به قربان شما باد .......
شها ! دل های ما دریای خون است ...
ستم از حدّ و اندازه ، فزون است .....
که نعش دوستان بر دوش داریم .....
تحمّل کردنش از حدّ برون است .....
گُل آلاله ی دشت صفایید ....
که امید تمام فقرایید .....
بهشت می گردد از نو ، میهن ما ...
که فرزند رشید پادشاهید .....
ز راه دور آید شهریارم .....
شکوفه می کند باغ بهارم .....
پیام و گفته هایش ، پُر ز مِهر است ...
دوباره سبز می گردد دیارم ......
به راهِ مقدمش ، جان می گذاریم ....
به عهد بسته ، ایمان می گذاریم ....
به گاه ِ باز گشت تان به میهن ....
سرود مهر ایران می گذاریم .....
https://t.me/joinchat/AAAAAEFfTeEwBlEKjszgVQ