کمپین بازگشت شاهزاده
28.8K subscribers
58.4K photos
55.3K videos
415 files
25.9K links
https://telegram.me/C_B_SHAHZADEH
کانال کمپین👆
https://t.me/joinchat/QGibi-Oc3jFYRx5E
ابرگروه کمپین👆

https://twitter.com/payandeiranam
توییتر

@azadi5555
ارتباط با ما
Download Telegram
Forwarded from Amar Onlineآمار آنلاین
https://t.me/joinchat/AAAAAEIUOMXO8Cm8o47klQ
ورود «مفاهیم» سیاسی مثل مشروطیت، تفکیک قوا، دولت، ملّت، کودتا، انقلاب و... به زبان فارسی و سپهر عمومی ایران، همواره با «سوءفهم» همراه بوده است. به عنوان مثال اندیشه مشروطه‌خواهی هیچگاه به معنی بریدن دست شاه از حکومت نبوده است، اما در ایران مشروطه را چنین می‌فهمند که شاه سلطنت کند و نه حکومت که معنی این عبارت روشن نیست. پدر اندیشه مشروطه‌خواهی، منتسکیو، شاه را رئیس دولت می‌داند و حتی نزد جان لاک که اپوزیسیون پادشاهی بود، شاه در نظام مشروطه بیشترین اختیارات و قدرت را در حکومت دارد. یکی دیگر از این مفاهیم همین مفهوم دولت است که در ایران فهمیده نشده است. دولت، به کلیت نظام سیاسی یک کشور، شامل تمام قوا و نهادهای سیاسی یک کشور اطلاق می‌شود اما در ایران کابینه وزرا و رئیس آن را دولت می‌نامند که غلط است.

در نظام‌های سیاسی قدیم، اساس یک کشور بر شاه و پرسونای او «استوار» بود. پس از تکوین «دولت مدرن» در اروپا و ایالات متحده آمریکا، در مقاطعی تلاش شد در ایران دولت تأسیس شود که این تلاش همواره با شکست مواجه شده است. بنابر عرف و بر اساس قراردادهای بین المللی ایران نیز مانند باقی کشورهای «عضو» سازمان ملل در زمره دولت‌ها قرار می‌گیرد اما در معنای دقیق کلمه نمی‌توان از وجود دولت در معنای مدرن کلمه در ایران سخن گفت. بر این اساس سخن گفتن از کودتا در ایران نیز بی‌معنی است چون وضعیت دولت در ایران نامشخص است و حتی اقداماتی که در سوم حوت ۱۲۹۹ منجر به سقوط قاجار و به قدرت رسیدن رضاشاه پهلوی شد، اقدامی جهت جلوگیری از سقوط «دولت» نصفه و نیمه‌ی ایران بود که نهادن نام کودتا بر آن ناشی از بدفهمی مفاهیم و انطباق آن بر وقایع تاریخی ایران بدون درکی درست از «تاریخ» است.

حتی اگر معنی تحت‌اللفظی کودتا (coup d'etat) را در نظر بگیریم، کودتا به معنی «ضربه به دولت» است. من حتی وارد تاریخ این مفهوم نمی‌شوم و در حد کتاب آموزشی دانش‌آموزان ابتدایی در اروپا توضیح می‌دهم: کودتا به تلاشی ناگهانی اکثرا توأم با خشونت توسط نیروهای نظامی، پارلمان و یا یک گروه از سیاستمداران برای اسقاط دولت و به دست گرفتن قدرت گفته می‌شود.

دوم.

۱. دولت محمد مصدق عبارتی از اساس بی‌معناست. اگر بخواهیم به تعریف درست دولت پایبند باشیم باید بگوییم دولت ایران شامل مجموعه قوای مقننه، مجریه، قضاییه و سایر نهادهای سیاسی است که طبیعتا در پادشاهی مشروطه رأس آن شخص پادشاه است.
۲. اقدامات غیرقانونی مصدق که مروری بر آنها روشن می‌کند مصدق قصد داشت یک دیکتاتوری بر پا کند و همه قدرت را در اختیار بگیرد و اساس مشروطیت را نابود کند: الف. ۲۲ تیر ۱۳۳۱ مدعا بر فرماندهی کل قوا که از آن شاه بود و نه نخست‌وزیر. ب.۱۸ آبان ۱۳۳۱ دیوان عالی کشور را تعطیل کرد و ضربه‌ای مهلک به قوه قضاییه زد. ج. در مجموعه اقداماتی که از ۱ آبان ۱۳۳۱ شروع شد و باید همه آن‌ها را دنبال کرد تا موضوع برای مخاطب روشن شود، در اقدامی غیرقانونی نهایتا در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ قوه مقننه را که مهم‌ترین ستون مشروطیت بود منحل کرد.
۳.پس از همه این اقدامات غیرقانونی، محمدرضاشاه پهلوی، با استناد به قانون اساسی مشروطه که در غیاب مجلس به شاه حق عزل و نصب نخست‌وزیر را ‌می‌دهد، (قبل از آن هم نخست‌وزیر توسط مردم با رأی مستقیم انتخاب نمی‌شد بلکه شاه کاندیدای نخست‌وزیری را از میان وکلای مجلس انتخاب می‌کرد و با معرفی به مجلس پس از تائید مجلس، نخست‌وزیر انتخاب می‌شد) فرمان عزل مصدق را در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ صادر کرد. دقت کنید که این مصدق بود که به صورت غیرقانونی مجلس را منحل کرده بود! مصدق فرمان عزل قانونی خود را کودتا نامید و کسانی که حکم عزل را برای او بردند زندانی کرد و با پنهان کردن حکم عزل قانونی کشور را به کمک طرفدارانش به اغتشاش کشاند.
۴. شاه جوان به کمک ارتش و یاری ایالات متحده آمریکا نظم، امنیت و آرامش را به کشور برگرداند و مانع سقوط «دولت» در ایران شد.
۵. درباره ناسیونالیسم ضدامپریالیستی که یکی از خطرناک‌ترین ایدئولوژی‌های عقب‌مانده و پرطرفدار است و در همه جهان چیزی جز تباهی و نابودی به بار نیاورده است باید مطلبی جداگانه نگاشت.
#م_ایمانی
@mo_imani
https://t.me/joinchat/AAAAAEIUOMXO8Cm8o47klQ
Forwarded from Amar Onlineآمار آنلاین
https://t.me/joinchat/AAAAAEIUOMXO8Cm8o47klQ
ورود «مفاهیم» سیاسی مثل مشروطیت، تفکیک قوا، دولت، ملّت، کودتا، انقلاب و... به زبان فارسی و سپهر عمومی ایران، همواره با «سوءفهم» همراه بوده است. به عنوان مثال اندیشه مشروطه‌خواهی هیچگاه به معنی بریدن دست شاه از حکومت نبوده است، اما در ایران مشروطه را چنین می‌فهمند که شاه سلطنت کند و نه حکومت که معنی این عبارت روشن نیست. پدر اندیشه مشروطه‌خواهی، منتسکیو، شاه را رئیس دولت می‌داند و حتی نزد جان لاک که اپوزیسیون پادشاهی بود، شاه در نظام مشروطه بیشترین اختیارات و قدرت را در حکومت دارد. یکی دیگر از این مفاهیم همین مفهوم دولت است که در ایران فهمیده نشده است. دولت، به کلیت نظام سیاسی یک کشور، شامل تمام قوا و نهادهای سیاسی یک کشور اطلاق می‌شود اما در ایران کابینه وزرا و رئیس آن را دولت می‌نامند که غلط است.

در نظام‌های سیاسی قدیم، اساس یک کشور بر شاه و پرسونای او «استوار» بود. پس از تکوین «دولت مدرن» در اروپا و ایالات متحده آمریکا، در مقاطعی تلاش شد در ایران دولت تأسیس شود که این تلاش همواره با شکست مواجه شده است. بنابر عرف و بر اساس قراردادهای بین المللی ایران نیز مانند باقی کشورهای «عضو» سازمان ملل در زمره دولت‌ها قرار می‌گیرد اما در معنای دقیق کلمه نمی‌توان از وجود دولت در معنای مدرن کلمه در ایران سخن گفت. بر این اساس سخن گفتن از کودتا در ایران نیز بی‌معنی است چون وضعیت دولت در ایران نامشخص است و حتی اقداماتی که در سوم حوت ۱۲۹۹ منجر به سقوط قاجار و به قدرت رسیدن رضاشاه پهلوی شد، اقدامی جهت جلوگیری از سقوط «دولت» نصفه و نیمه‌ی ایران بود که نهادن نام کودتا بر آن ناشی از بدفهمی مفاهیم و انطباق آن بر وقایع تاریخی ایران بدون درکی درست از «تاریخ» است.

حتی اگر معنی تحت‌اللفظی کودتا (coup d'etat) را در نظر بگیریم، کودتا به معنی «ضربه به دولت» است. من حتی وارد تاریخ این مفهوم نمی‌شوم و در حد کتاب آموزشی دانش‌آموزان ابتدایی در اروپا توضیح می‌دهم: کودتا به تلاشی ناگهانی اکثرا توأم با خشونت توسط نیروهای نظامی، پارلمان و یا یک گروه از سیاستمداران برای اسقاط دولت و به دست گرفتن قدرت گفته می‌شود.

دوم.

۱. دولت محمد مصدق عبارتی از اساس بی‌معناست. اگر بخواهیم به تعریف درست دولت پایبند باشیم باید بگوییم دولت ایران شامل مجموعه قوای مقننه، مجریه، قضاییه و سایر نهادهای سیاسی است که طبیعتا در پادشاهی مشروطه رأس آن شخص پادشاه است.
۲. اقدامات غیرقانونی مصدق که مروری بر آنها روشن می‌کند مصدق قصد داشت یک دیکتاتوری بر پا کند و همه قدرت را در اختیار بگیرد و اساس مشروطیت را نابود کند: الف. ۲۲ تیر ۱۳۳۱ مدعا بر فرماندهی کل قوا که از آن شاه بود و نه نخست‌وزیر. ب.۱۸ آبان ۱۳۳۱ دیوان عالی کشور را تعطیل کرد و ضربه‌ای مهلک به قوه قضاییه زد. ج. در مجموعه اقداماتی که از ۱ آبان ۱۳۳۱ شروع شد و باید همه آن‌ها را دنبال کرد تا موضوع برای مخاطب روشن شود، در اقدامی غیرقانونی نهایتا در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ قوه مقننه را که مهم‌ترین ستون مشروطیت بود منحل کرد.
۳.پس از همه این اقدامات غیرقانونی، محمدرضاشاه پهلوی، با استناد به قانون اساسی مشروطه که در غیاب مجلس به شاه حق عزل و نصب نخست‌وزیر را ‌می‌دهد، (قبل از آن هم نخست‌وزیر توسط مردم با رأی مستقیم انتخاب نمی‌شد بلکه شاه کاندیدای نخست‌وزیری را از میان وکلای مجلس انتخاب می‌کرد و با معرفی به مجلس پس از تائید مجلس، نخست‌وزیر انتخاب می‌شد) فرمان عزل مصدق را در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ صادر کرد. دقت کنید که این مصدق بود که به صورت غیرقانونی مجلس را منحل کرده بود! مصدق فرمان عزل قانونی خود را کودتا نامید و کسانی که حکم عزل را برای او بردند زندانی کرد و با پنهان کردن حکم عزل قانونی کشور را به کمک طرفدارانش به اغتشاش کشاند.
۴. شاه جوان به کمک ارتش و یاری ایالات متحده آمریکا نظم، امنیت و آرامش را به کشور برگرداند و مانع سقوط «دولت» در ایران شد.
۵. درباره ناسیونالیسم ضدامپریالیستی که یکی از خطرناک‌ترین ایدئولوژی‌های عقب‌مانده و پرطرفدار است و در همه جهان چیزی جز تباهی و نابودی به بار نیاورده است باید مطلبی جداگانه نگاشت.
#م_ایمانی
@mo_imani
https://t.me/joinchat/AAAAAEIUOMXO8Cm8o47klQ