This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مانیفست ❤️❤️❤️
ترانهی#ویکتور_خارا - گیتاریست، شاعر، آهنگساز، و آوازخوان شیلیائی - از چهرههای مبارز نهضت "وحدت خلقی" سالوادور آلنده با ترجمهی #احمد_شاملو
ترانهی#ویکتور_خارا - گیتاریست، شاعر، آهنگساز، و آوازخوان شیلیائی - از چهرههای مبارز نهضت "وحدت خلقی" سالوادور آلنده با ترجمهی #احمد_شاملو
در به در تر از باد زيستم
در سرزمينی كه گياهی در آن نمیرويد.
اے تيزخرامان،
لنگے پای من
از ناهمواری راه شما بود...
#احمد_شاملو
در سرزمينی كه گياهی در آن نمیرويد.
اے تيزخرامان،
لنگے پای من
از ناهمواری راه شما بود...
#احمد_شاملو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔆🔆مرثیهای برای #فروغ_فرخزاد با صدای #احمد_شاملو بر روی تصاویری از تشییع پیکرش...
مرگ من روزی فرا خواهد رسید
در بهاری روشن از امواج نور
در زمستانی غبارآلود و دور
یا خزانی خالی از فریاد و شور
۲۴ بهمن سالروز جاودانگی فروغ فرخزاد
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
مرگ من روزی فرا خواهد رسید
در بهاری روشن از امواج نور
در زمستانی غبارآلود و دور
یا خزانی خالی از فریاد و شور
۲۴ بهمن سالروز جاودانگی فروغ فرخزاد
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
قصیدهی کبوتران تاریک
بر شاخههای درخت غار
دو کبوتر ِ تاریک دیدم،
یکی خورشید بود
و آن دیگری، ماه.
«ــ همسایههای کوچک! (با آنان چنین گفتم.)
گور من کجا خواهد بود؟»
«ــ در دنبالهی دامن ِ من» چنین گفت خورشید.
«ــ در گلوگاه من» چنین گفت ماه.
و من که زمین را
بر گُردهی خویش داشتم و پیش میرفتم
دو عقاب دیدم همه از برف
و دختری سراپا عریان
که یکی دیگری بود
و دختر هیچ کس نبود.
«ــ عقابان کوچک! (بدانان چنین گفتم)
گور من کجا خواهد بود؟»
«ــ در دنبالهی دامن ِ من» چنین گفت خورشید.
«ــ در گلوگاه من» چنین گفت ماه.
بر شاخساران درخت غار
دو کبوتر عریان دیدم.
یکی دیگری بود
و هر دو هیچ نبودند.
#فدریکو_گارسیا_لورکا
ترجمه: #احمد_شاملو
بر شاخههای درخت غار
دو کبوتر ِ تاریک دیدم،
یکی خورشید بود
و آن دیگری، ماه.
«ــ همسایههای کوچک! (با آنان چنین گفتم.)
گور من کجا خواهد بود؟»
«ــ در دنبالهی دامن ِ من» چنین گفت خورشید.
«ــ در گلوگاه من» چنین گفت ماه.
و من که زمین را
بر گُردهی خویش داشتم و پیش میرفتم
دو عقاب دیدم همه از برف
و دختری سراپا عریان
که یکی دیگری بود
و دختر هیچ کس نبود.
«ــ عقابان کوچک! (بدانان چنین گفتم)
گور من کجا خواهد بود؟»
«ــ در دنبالهی دامن ِ من» چنین گفت خورشید.
«ــ در گلوگاه من» چنین گفت ماه.
بر شاخساران درخت غار
دو کبوتر عریان دیدم.
یکی دیگری بود
و هر دو هیچ نبودند.
#فدریکو_گارسیا_لورکا
ترجمه: #احمد_شاملو
تقدیم به همه دوستان 🌹🙏🏻
ای کاش! میتوانستند
از آفتاب یاد بگیرند
که بی دریغ باشند
در دردها و شادیهایشان
حتی
با نان خشکشان
و کاردهایشان را
جز از برایِ قسمت کردن
بیرون نیاورند
#احمد_شاملو
ای کاش! میتوانستند
از آفتاب یاد بگیرند
که بی دریغ باشند
در دردها و شادیهایشان
حتی
با نان خشکشان
و کاردهایشان را
جز از برایِ قسمت کردن
بیرون نیاورند
#احمد_شاملو
من در رویای خود دنیایی را میبینم که در آن هیچ انسانی
انسان دیگر را خوار نمیشمارد
زمین از عشق و دوستی سرشار است
و صلح و آرامش، گذرگاه هایش را می آراید.
من در رویای خود دنیایی را میبینم که در آن
همگان راه گرامی آزادی را میشناسند
حسد جان را نمیگزد
و طمع روزگار را بر ما سیاه نمیکند.
من در رویایی خود دنیایی را میبینم که در آن
سیاه یا سفید
از هر نژادی که هستی
از نعمتهای گسترده زمین سهم میبرد.
هر انسانی آزاد است
شوربختی، از شرم سر به زیر میافکند
و شادی، همچون مرواریدی گران قیمت
نیازهای تمامی بشریت را بر میآورد.
چنین است دنیای رویای من!
#لنگستن_هیوز
ترجمه: #احمد_شاملو
انسان دیگر را خوار نمیشمارد
زمین از عشق و دوستی سرشار است
و صلح و آرامش، گذرگاه هایش را می آراید.
من در رویای خود دنیایی را میبینم که در آن
همگان راه گرامی آزادی را میشناسند
حسد جان را نمیگزد
و طمع روزگار را بر ما سیاه نمیکند.
من در رویایی خود دنیایی را میبینم که در آن
سیاه یا سفید
از هر نژادی که هستی
از نعمتهای گسترده زمین سهم میبرد.
هر انسانی آزاد است
شوربختی، از شرم سر به زیر میافکند
و شادی، همچون مرواریدی گران قیمت
نیازهای تمامی بشریت را بر میآورد.
چنین است دنیای رویای من!
#لنگستن_هیوز
ترجمه: #احمد_شاملو
تو آخرین چوب کبریتی هستی که میباید به آتشی عظیم مبدل شوی و از زندگی من، در برابر سرمای مرگ در این بیابان پر از وحشت دفاع کنی.
اگر این چوب نگیرد، مرگ در این برهوت حتمی است!
#احمد_شاملو
اگر این چوب نگیرد، مرگ در این برهوت حتمی است!
#احمد_شاملو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای تو و خویش چشمانی آرزو میکنم،
که چراغها و نشانه ها را در ظلماتمان ببیند، ،،
گوشی،
که صداها و شناسه ها را در بیهوشیمان بشنود، ،،
برای تو و خویش،
روحی،
که این همه را در خود گیرد و بپذیرد،
و زبانی که در صداقت خود،
ما را از خاموشی خویش بیرون کشد،
و بگذارد از آن چیزها که در بندمان کشیده سخن بگوییم.....🌺🌺🌺
#احمد_شاملو
🌺سلام صبحتون زیبا 🌺
که چراغها و نشانه ها را در ظلماتمان ببیند، ،،
گوشی،
که صداها و شناسه ها را در بیهوشیمان بشنود، ،،
برای تو و خویش،
روحی،
که این همه را در خود گیرد و بپذیرد،
و زبانی که در صداقت خود،
ما را از خاموشی خویش بیرون کشد،
و بگذارد از آن چیزها که در بندمان کشیده سخن بگوییم.....🌺🌺🌺
#احمد_شاملو
🌺سلام صبحتون زیبا 🌺
photo_2019-07-24_10-34-07.jpg
90.1 KB
🔴 هنر متعهد
✍️ #احمد_شاملو
به مناسبت دوم مرداد سالگرد نقاب خاک کشیدن شاملو
✨بنده هنر بدون تعهد را ارزش نمیگذارم. هنرمند هميشه بر قدرت است نه با قدرت، حالا اگر يکی میخواهد برود با قدرت باشد، بگذار برود خودش را با بند تنبان فلان رئيس جمهور دار بزند. اصلآ برايم مهم نيست نه زنده بودنش برايم مهم است نه مردنش.
✨هنر که میتواند چيز مفيدی را زيباتر عرضه کند و به آن قدرت نفوذ بيشتری بدهد بايد از خنثی بودن شرم کند. فضيلت هنرمند است که در اين جهان بيمار به دنبال درمان باشد نه تسکين، به دنبال تفهيم باشد نه تزئين، طبيب غمخوار باشد نه دلقک بيعار.
✍️ #احمد_شاملو
به مناسبت دوم مرداد سالگرد نقاب خاک کشیدن شاملو
✨بنده هنر بدون تعهد را ارزش نمیگذارم. هنرمند هميشه بر قدرت است نه با قدرت، حالا اگر يکی میخواهد برود با قدرت باشد، بگذار برود خودش را با بند تنبان فلان رئيس جمهور دار بزند. اصلآ برايم مهم نيست نه زنده بودنش برايم مهم است نه مردنش.
✨هنر که میتواند چيز مفيدی را زيباتر عرضه کند و به آن قدرت نفوذ بيشتری بدهد بايد از خنثی بودن شرم کند. فضيلت هنرمند است که در اين جهان بيمار به دنبال درمان باشد نه تسکين، به دنبال تفهيم باشد نه تزئين، طبيب غمخوار باشد نه دلقک بيعار.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 شب ندارد سرِخواب...
شاخِ مأیوسِ یکی پیچکِ خُشک
پنجه بر شیشهی در میساید
من ندارم سرِ یأس...
زیر بیحوصلگیهای شب از دورادور
ضربِ آهستهی پاهای کسی میآید...
#احمد_شاملو
شاخِ مأیوسِ یکی پیچکِ خُشک
پنجه بر شیشهی در میساید
من ندارم سرِ یأس...
زیر بیحوصلگیهای شب از دورادور
ضربِ آهستهی پاهای کسی میآید...
#احمد_شاملو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو کجایی؟
در گسترهی بیمرزِ این جهان
تو کجایی؟!
من در دورترین جای جهان ایستادهام
کنارِ تو.
تو کجایی؟
در گسترهی ناپاکِ این جهان
تو کجایی؟
من در پاکترین مقامِ جهان ایستادهام
بر سبزهشورِ این رودِ بزرگ که میسُراید
برای تو...
#احمد_شاملو
در گسترهی بیمرزِ این جهان
تو کجایی؟!
من در دورترین جای جهان ایستادهام
کنارِ تو.
تو کجایی؟
در گسترهی ناپاکِ این جهان
تو کجایی؟
من در پاکترین مقامِ جهان ایستادهام
بر سبزهشورِ این رودِ بزرگ که میسُراید
برای تو...
#احمد_شاملو