صبح است و صبا مشک فشان می‌گذرد
دریاب که از کوی فلان می‌گذرد

برخیز چه خسبی که جهان می‌گذرد
بوئی بستان که کاروان می‌گذرد

#مولانا

درمجلس عشاق قراری دگر است
وین باده عشق را خماری دگر است

آن علم که در مدرسه‌ حاصل کردند
کار دگر است و عشق کار دگر است

#مولانا

.
     امروز بنفشه زار و لاله
از سنگ و کلوخ بردمیده‌ست

   گویی که خدای عالمی نو
    در عالم کهنه آفریده‌ست

#مولانا

ای دل پاره پاره‌ام
دیدن او است چاره‌ام

او است پناه و پشت من
تکیه بر این جهان مکن

#مولانا

نه آتش‌های ما را ترجمانی
نه اسرار دل ما را زبانی

نه محرم درد ما را هیچ آهی
نه همدم آه ما را هیچ جانی...

#مولانا

ای صبحدم،
خوش می‌دمی،
وی باد، نیکو همدمی
وی مهر،
اختر می‌کشی،
وی ماه، لشکر می‌کشی

#مولانا

بدی مکن که درین کشت زار زود زوال

به داس دهر همان بدروی که می‌کاری

#مولانا

چو سحــرگاه ز گلشن مه عیار برآمد
چه بسی نعره مستان که ز گلزار برآمد

ز رخ ماه خصـالش ز لطیفی وصالش
همه را بخت فزون شد همه را کار برآمد

#مولانا

آفرینها بر تو بادا ای خدا
ناگهان کردی مرا از غم جدا

گر سر هر موی من یابد زبان
شکرهای تو نیاید در بیان

#مولانا

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو

سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو

#مولانا